7 837
Підписники
-224 години
-107 днів
-5930 днів
- Підписники
- Перегляди допису
- ER - коефіцієнт залучення
Триває завантаження даних...
Приріст підписників
Триває завантаження даних...
قانون جدیدی در کشور سیرالئون در راستای مبارزه با کودکهمسری به تصویب رسیده که در نوع خود یکی از سختگیرانهترین قوانین است. قانون تازه ازدواج هر کودک زیر ۱۸ سال را ممنوع کرده و تک تک افرادی که راه ازدواج کودکی را به هر شکل هموار کردند، جریمه نقدی کرده یا به زندان میاندازد. مدت زمان زندان برای این افراد میتواند تا ۱۵ سال باشد و به طور متوسط ۱۰ سال خواهد بود. از جمله افرادی که قانون تازه تصریح میکند که مجازات خواهند شد، والدین کودک، اقوام، عاقد، داماد (اگر او کودک نباشد) و تک تک مهمانانی است که در مراسم ازدواج شرکت کنند. جریمهی هر یک از این افراد میتواند تا ۵ هزار دلار آمریکا باشد که رقمی بسیار هنگفت برای سیرالئون است.
قانون تازه همچنین این وضعیت را امکانپذیر میکند که کودکی که او را شوهر داده یا داماد کردند، درخواست غرامت کند و والدین یا بزرگترهای خاندان که او را وادار به ازدواج کردند، موظف به پرداخت غرامتاند. همچنین خود کودک حتا اگر هنوز به سن قانونی ۱۸سال نرسیده باشد، میتواند به دادگاه رفته و تقاضای ابطال ازدواج را کند.
قانون تازه از این هم فراتر رفته و زندگی کودک بدون ازدواج رسمی با فردی بزرگسال به عنوان شریک زندگی زیر یک سقف را هم ممنوع میکند. همچنین هرگونه رابطهی جنسی هر فرد بالای ۱۸ سال با کودک زیر ۱۸ سال ممنوع است. قانون تازه به صراحت میگوید والدین یا سرپرست قانونی کودک هیچ حقی و اجازهای ندارد که برای ازدواج زیر ۱۸سال تصمیمی بگیرد یا اعلام رضایت کند.
قانون تازه حاصل سالها مبارزه و تلاش فعالان حقوق کودک و فعالان حقوق زنان در سیرالئون است. کشوری که هنوز ۸۰۰ هزار دختربچه سالانه کودک همسر میشوند، نیمی از این دختربچهها قبل از ۱۵ سالگی کودک همسر میشوند. چهار درصد مجموع پسران زیر ۱۸سال در این کشور نیز قبل از ۱۸ سالگی مجبور به ازدواج میشوند. قارهی آفریقا به شکل جدی با معضل کودکهمسری مواجه است و در این میان سیرالئون یکی از بحرانیترین وضعیتها را دارد. گزارشها نشان میدهد از مجموع ۲۰ کشوری که بالاترین آمار کودک همسری در جهان را دارند، ۱۶ کشور در قارهی آفریقا واقع شدهاند.
قانون تازه بخشی از اقدامات قانونی و جدی و خوب سیرالئون در راستای حمایت هرچه بیشتر از دختربچهها در این کشور است. در اقدامات قانونی مشابه قبلی، سیرالئون مثله کردن اندام جنسی زنان را کاملا ممنوع و مجازات شدیدی برای آن به تصویب رساند. همچنین دولت اقدامات و برنامههای بسیاری را راه انداخته تا دختربچهها را در مدرسه نگه دارد و دختران دستکم تا دیپلم دبیرستان تحصیل کنند. جولیوس مادا بیو، رئیسجمهور سیرالئون در حال حاضر ۲۲ درصد از مجموع بودجهی کشور را به حمایت از دختران و زنان جوان و برنامههای رفاهی و آموزشی آنها تخصیص داده است. امری که تقریبا بیسابقه است. او قانون تازهی مبارزه با کودکهمسری را درحالی امضا کرد که دختر کوچک خودش کنارش ایستاده بود و اعلام کرد که تلاش و اهتمام دولت او این است که کشورش به نمونهای مثالزدنی در قارهی آفریقا در حمایت از حقوق زنان و دختربچهها تبدیل شود.
@FarnazSeifi
سازمان ملل متحد میگوید زنانی که به دست طالبان در افغانستان به دلیل «بدحجابی» بازداشت شدند، در بازداشتگاهها با آزار و اذیت جنسی مواجه شدند. بنا به این گزارش در بیش از یک مورد این بازداشتها منجر به خودکشی زنی جوان یا دختری نوجوان شد؛ در یک مورد جسد یکی از این زنان چندین هفته بعد در کانال آب پیدا شد و یکی از اقوام این زن تایید کرد که در بدن زن آثار خشونتهای مکرر جنسی دیده شد.
خانوادهی زهرا ۱۶ ساله که یکی از بازداشتشدگان طالبان به دلیل «بدحجابی» است، میگویند وقتی زهرا بعد از ۲ هفته بازداشت آزاد شد، «آدم دیگری به خانه برگشت.» مادرش میگوید وقتی دوید تا دخترش را بغل کند، زهرا زد زیر گریه و گفت «من بیآبرو شدم» و ساعتها در اتاق مینشیند و گریه میکند. مادرش میگوید شبی از خواب بیدار شد و دید زهرا در خانه نیست؛ شوهرش را بیدار کرد تا دنبال دخترشان بگردند. آنها جسد دخترشان را که خودش را دار زده بود، پیدا کردند.
امینه، زن جوان ۲۲سالهای که بازداشت شده بود میگوید مرد مسنی از طالبان در بازداشتگاه از او بازجویی و از او درباره عادت ماهانه و روابط جنسی و ازدواج سوال کرد. وقتی امینه مستاصل میگوید او را بکشند تا از این آزار و تحقیرها خلاص شود، مرد طالب میگوید:«تو را که بالاخره میکشیم. بذار قبلش یک کم باهات تفریح کنیم.» مرد بعد اندام جنسی امینه را لمس کرد، امینه طی بازجویی و آزارهای جنسی دوبار از هوش رفت، اما هر بار سطلی از آب یخ روی او میریختند تا بههوش آید و شاهد تمام این تحقیر و آزارها باشد. امینه بعد از آزادی دوبار دست به خودکشی ناموفق زده است.
مارینا سعادت، زن جوانی بود که دانشجوی مدرسهی مامایی بود (تنها مدرسهی تحصیلات عالی که طالبان اجازه میدهد زنان آنجا درس بخوانند)، او روزی در راه کلاس درس به جرم «بدحجابی» بازداشت شد و چندین هفته بعد جسد او که آثار آزار و اذیت جنسی بر آن مشهود بود، در کانال آب پیدا شد.
ذبیحالله مجاهد، سخنگوی طالبان، منکر میشود که زنی به علت بدحجابی در افغانستان بازداشت شده است. این درحالی است که وزارت امر به معروف و نهی از منکر طالبان پیش از این در گفتگو با اسوشیتدپرس این بازداشتها را تایید و مدعی شد«این زنان ارزشهای اسلامی را زیر پا گذاشته و جامعه و خواهران محجبه را تشویق به بدحجابی میکنند. هر زنی حجاب مناسب نداشته باشد، بازداشت خواهد شد.» طالبان تجاوز و آزار جنسی زنان در بازداشتگاه را هم منکر میشود و مدعی است که در هر بازجویی ۳ نفر در اتاق حضور دارند و وقتی ۳ طالب در اتاق حضور دارند، تجاوز غیرممکن است!
در ۳۰ ماه ژوئن جاری کنفرانسی دربارهی افغانستان در شهر دوحه در قطر برگزار خواهد شد و نتایج کامل تحقیقات این گزارش سازمان ملل در این کنفرانس ارائه خواهد شد. کنفرانسی که تایید شده هیچ زنی از افغانستان در آن حضور نخواهد داشت و مساله کلیدی حقوق زنان، یکی از محورهای کنفرانس نیست.
@FarnazSeifi
نتایج تحقیقات جدید در آمریکا حاکی از آن است که دختران نوجوان به دلیل آلودگی هوا، زودتر از سن رایج عادت ماهانه میشوند. چندین دهه است که محققان در کشورهای مختلف این روند را دنبال و بررسی میکنند که سن شروع عادت ماهانه در بسیاری از کشورها پایین آمده است. در آمریکا سن شروع قاعدگی حالا تا۴ سال به نسبت نسلهای پیشین کاهش یافته است. در تحقیق مشابه دیگری در کرهجنوبی مشخص شد شمار دختربچههایی که پیش از سن ۸ سالگی پریود میشوند، در دورهی زمانی سالهای ۲۰۰۸ تا ۲۰۲۰، شانزده برابر بیشتر شده است.
تحقیقات نشان میدهد این کاهش سن قاعدگی در گروههای اقلیت و کمبرخوردار بیشتر هم هست. آنچه باعث نگرانی متخصصان است، این موضوع است که شروع زودهنگام قاعدگی احتمالا موجب مشکلات و بیماریهایی در سنین بالاتر میشود. تا اینجا تحقیقات نشان داده این دختران احتمالا دوران باروری کوتاهتری خواهند داشت و زودتر با یائسگی مواجه خواهند شد. امری که در نتیجه میتواند طول عمر آنها را کاهش بدهد. قاعدگی زودهنگام ارتباط مستقیمی با خطر افزایش ابتلا به سرطانهای پستان و رحم دارد و خطر چاقی مفرط، دیابت نوع ۲ و بیماریهای قبلی را افزایش میدهد. محققان همچنین میگویند از سوی دیگر اثرات اجتماعی این قاعدگی زودرس را هم نمیتوان نادیده گرفت. دختربچههایی که زودتر وارد قاعدگی میشوند، احتمالا زودتر از نظر جنسی نیز فعال میشوند. در جایی مثل آمریکا که هر روز امکان دسترسی قانونی و امن به پایان بارداری ناخواسته دشوارتر میشود، این مساله میتواند موجی از «مادران نوجوان» تازه را به جا بگذارد.
دانشمندان تا دو دههی پیش فکر میکردند تنها دلیل قاعدگی زودرس، چاقی مفرط در دختربچهها است و بس. حالا اما میدانند که چاقی مفرط دختربچهها تنها یکی از عواملی است که میتواند باعث قاعدگی پیش از موعد شود.نتایج تحقیقات سالهای اخیر برای دانشمندان هم عجیب بود. حالا میدانند یکی از عوامل اصلی آلودگی هوا است. بسیاری از این تحقیقات در موسسات تحقیقاتی در کرهجنوبی انجام میشود که بعضی از آلودهترین شهرهای جهان در این کشورند. محققان میگویند گازهای گوگرد دیاکسید، نیتروژن دیاکسید و کربن مونوکسید از عوامل اصلیاند که قاعدگی دختربچهها را مختل و زودتر از موعد کردهاند. در سال ۲۰۲۲ نیز تحقیق دیگری در لهستان نیز که به دلیل کارخانههایی که سوخت آنها از زغال سنگ است هوای آلودهای دارد، تحقیق مشابهای نشان داد در میان ۱۲۵۷ زن در گروه تحقیق، انها که در کودکی در معرض گازهای نیتروژنی بیشتری بودند، زودتر با قاعدگی مواجه شدند و قبل از ۱۱ سالگی اولین پریودشان را تجربه کردند.
یک مساله دیگر که حتا نگرانکنندهتر است، ذرات بسیار ریزی است که به دلایل مختلف از ساختوساز گرفته تا آتشسوزی در جنگلها، از موتور خودروها گرفته تا جادههای خاکی وارد هوا میشود. در سال ۲۰۲۳ تحقیقی در امریکا نشان داد احتمال بیشتری وجود دارد که مادران بارداری که در معرض این ذرات ریز معلق در هوایند، دخترانی به دنیا بیاورند که قاعدگی زودهنگام خواهند داشت. دختربچههایی هم که در معرض سطح بیشتری از این ذراتاند، زودتر پریود میشوند.
از سوی دیگر مواد شیمیایی محصولات مرتبط با عادت ماهانه خود میتواند از عواملی باشد که فرآیندهای هورمونی را مختل میکند. دانشمندان تا اینجا فهمیدند عوامل دخیل در قاعدگی زودهنگام متعدد و پیچیدهتر از چیزیاند که پیش از این تصور میشد. حالا تاثیرات تغییرات آبوهوا و آلودگی بر روند رشد دختربچهها انکارناپذیر است.
@FarnazSeifi
سال گذشته دولت اسپانیا، اولین دولت و کشور در اروپا شد که حق مرخصی عادت ماهانه برای زنان را تصویب و اجرایی کرد. اقدامی که با حمایت و تشویق بسیاری از گروههای فمینیستی همراه بود. اما یک سال بعد تصویب این طرح، آمار نشان میدهد انقدر که باید از این طرح استقبال نشد و زنان کمی از این حق مرخصی استفاده کردند. یازده ماه بعد تصویب این طرح، تنها ۱۵۵۹ بار از این حق مرخصی استفاده شد.
یکی از دلایل اصلی که استقبال چندانی از این طرح نشد، این است که به رغم هیاهوی رسانهای ابتدایی دربارهی این طرح، دولت اسپانیا کار اجرایی چندانی برای این مرخصی تازه نکرد. بسیاری از کارفرمایان و نهادهای خصوصی و کوچکتر و زنان کارمند این نهادها اصلا نمیدانند که چنین مرخصی تصویب شده است، اگر هم میدانند آموزش لازم را ندیدند تا بدانند مراحل قانونی این مرخصی از چه شکل است و چه باید کرد.
برخلاف هیاهوی اولیه، مواردی که میشود از حق مرخصی عادت ماهانه در اسپانیا استفاده کرد، محدود است. زنان صرف اینکه درد پریود را تجربه میکنند، نمیتوانند برای این مرخصی درخواست دهند. برای درخواست مرخصی به معاینه و گواهی پزشکی نیاز است، تشخیص پیشین دکتر هم کافی نیست و هر بار باید دوباره به پزشک مراجعه و از نو گواهی پزشکی گرفت! زنانی می توانند از این مرخصی استفاده کنند که به بیماریهایی دچارند که تجربهی عادت ماهانه را با درد و خونریزی بیشتری مواجه میکند. اما این قاعده خودش در حال حاضر در مواردی به نقض خود تبدیل شده است. برای مثال، قانون تصویب شده میگوید زنانی که به بیماری اندومتریوز رحم دچارند، میتوانند از حق مرخصی عادت ماهانه استفاده کنند. اما اکثر زنانی که به اندومتریوز دچارند، به تجویز پزشک قرصهای پیشگیری از بارداری استفاده میکنند تا اصلا پریود نشوند! و وقتی خونریزی ماهانه را تجربه نکنی، نمیتوانی از این مرخصی استفاده کنی. این در حالی است که زنانی که با اندومتریوز مواجهاند، دردهای بسیاری جدی و شدیدی را تجربه میکنند و بیشتر از بسیاری از زنان مستحق این مرخصیاند. وضعیت ناکارآمدی قانون تصویبشده به جوک شبیه شده است.
از سوی دیگر زنان بسیاری فکر میکنند اگر از این حق مرخصی استفاده کنند، با تبعیض بیشتری در محیط کار هم مواجه شده و در معرض از دست دادن شغل خود قرار میگیرند. اسپانیا بالاترین آمار بیکاری در اتحادیه اروپا را دارد و ترس از دست دادن شغل، کابوس جدی بسیاری از شهروندان است. زنان بسیاری آگاهانه میدانند که استفاده از این مرخصی به شکل ماهانه، آنها را در معرض جدی بیکاری قرار داده و وضعیت شغلی آنها را خطرناک میکند. قانون عوض شده است، اما تغییر عرف رایج و معضل دیرینهی تبعیض جنسیتی در محل کار به قوت خود باقی است. با اینکه تصویب مرخصی عادت ماهانه قدم مثبتی بود، اما نمونهی عملی شد که محدودیتهای قانونی و عرفی دیگری باید برداشته شود تا در عمل این اقدام برای گروه قابل توجهی از زنان مفید و گامی واقعی در راستای بهبود وضعیت زنان شود.
@FarnazSeifi
در سال ۱۹۷۴ میلادی، مردم بوگوتا - پایتخت کلمبیا- در اعتراض به خیابانهایی که در چنبرهی ماشینها و موتورسیکلتها بود به خیابانها آمدند و خواهان کاهش تعداد و حضور مداوم ماشین و موتور در شهر شدند. مردم بوگوتا هر هفته در روز مشخصی در محل تجمع حاضر میشدند و به اعتراض و مطالبهگری ادامه میدادند. حالا این روزها در نتیجهی آن اعتراضات مداوم، روزهای یکشنبه بیش از ۱۲۷ کیلومتر از خیابانهای شهر کاملا به روی ماشینها و موتورها بسته و فقط عابران پیاده، دوچرخهسواران و کالسکهی بچه حق عبور از این خیابانها را داشتند. هر یکشنبه به طور میانگین یک و نیم میلیون نفر از جمعیت بوگوتا پای پیاده یا سوار بر دوچرخه از این خیابانها استفاده میکنند. این حرکت و جنبش اعتراضی مردم بوگوتا باعث شد بسیاری از شهرهای بزرگ کلمبیا نیز سیاست مشابهای اتخاذ کنند و خیابانهای شهر را در روزهای یکشنبه به روی هجوم خودرو و موتورسیکلت ببدند. شهرهایی مثل بوینس آیرس و بنگلور هم سیاستهای مشابهای را در پیش گرفتند.
روزهای یکشنبه چهرهی بوگوتا جور دیگری است. خانوادهها در کنار هم پیادهروی یا دوچرخهسواری میکنند، دکه و چادرهای فروش آبمیوه و غذا در سطح شهر برقرار است، کلاسهای ورزش رایگان در خیابانهای شهر برقرار است. بررسیها نشان میدهد این سیاست بستن خیابانها به روی ماشینها، باعث شد تا بسیاری از مردم بوگوتا دوچرخهسواری یاد بگیرند و برای اولینبار بعد از دوران کودکی، دوباره اصلا سراغ دوچرخه بروند. تحقیق همچنین نشان داد مردمی که روزهای یکشنبه از دوچرخه استفاده میکنند، در طول هفته هم ۵۸٪ بیشتر از سایرین از دوچرخه برای رفتوآمد استفاده میکنند.
همچنین بررسیها نشان میدهد بهویژه زنان از این سیاست شهری بهره برده و میبرند. درحالی که در روزهای عادی هفته تنها نزدیک به ۱۳٪ زنان از دوچرخه استفاده میکنند، در روزهای یکشنبه نزدیک به ۳۰ درصد دوچرخهسواران را زنان تشکیل میدهند. اولگا لوسیا سارمینتو، استاد دانشگاه بوگوتا میگوید اتخاذ سیاست بستن خیابانها به روی ماشین و موتورسیکلت، نسلی از زنان کلمبیا را برای اولینبار به یاد گرفتن دوچرخهسواری سوق داد.
در سالهای اخیر شمار خیابانهایی که در این طرح بسته میشود بسیار بیشتر شده و درحال حاضر بیش از ۶۰۰ کیلومتر از خیابانهای بوگوتا در روزهای یکشنبه به روی ماشین و موتورسیکلت بسته است و هر روز شمار بیشتری از خیابانها مجهز به خط عبور دوچرخه میشود. یک نتیجه مهم این سیاست کاستن از آلودگی هوای شهر است. بررسیها نشان میدهد هر یکشنبه و دوشنبه بعد آن، هوای شهر در پاکیزهترین حالت خود است و به طور میانگین آلودگی هوا ۱۳ برابر کمتر میشود. تحقیقات متعددی اثرات مثبت روانی استفادهی بیشتر از دوچرخه، شرکت در کلاسهای گروهی ورزش رایگان و پیادهروی در سطح شهر را بررسی کردند. اگرچه خیابانهای بوگوتا فقط یک روز در هفته به روی هجوم سروصدا و آلودگی ماشین بسته است، اما خود این یک روز در هفته موجب شد مردم، شهرشان را جور دیگری تصور و تخیل کنند، و همچنین چهرهای از شهر را ببینند که میتواند به برابری نزدیکتر باشد و فقیر و غنیاش پای پیاده یا سوار بر دوچرخه عبور و مرور کنند و کنار هم در فعالیتهای گروهی و رایگان شهر حاضر باشند.
@FarnazSeifi
در ماههای گذشته یکی از همبستگی و اعتراضات مهم زنان که کمتر دیده شد، راهپیمایی زنان بلوچ پاکستان از ناحیه کیچ در نزدیکی مرز ایران تا اسلامآباد بود؛ تظاهرات چشمگیری که زنان بیش از ۹۰۰ مایل راه را طی کردند، هدفشان رسیدن به اسلامآباد و تجمع و چادر زدن جلوی درب ورودی «کلوب رسانهها» در پایتخت بود. این تظاهرات زنان در اعتراض و دادخواهی برای ناپدیدشدگان و کشتهشدگان بلوچ است که در سالهای اخیر شمار آنها از همیشه بیشتر شده است. آنها مادران، خواهران و همسران مردانیاند که ناگهان روزی ربوده و ناپدید شدند، گاهی جنازهای تحویل گرفتند و اغلب هیچ اطلاعی از سرنوشت عزیزشان ندارند.
این حرکت و همبستگی را ماهرنگ بلوچ کلید زد؛ ماهرنگ بلوچ زن جوان ۳۰ سالهای است که فعالیت حقوق بشری را از دوران دانشجویی و فعالیت در اتحادیه دانشجویان آغاز کرد. پدرش که کارگر بود،در راه بیمارستان که به همسر مریض خود سر بزند، به به دست نیروهای امنیتی پاکستان ربوده شد. دو سال بعد جنازهی پدرش در حالی که سراسر بدناش آثار شکنجه بود، بالاخره به آنها تحویل داده شد. ماهرنگ بلوچ از همان ۱۶ سالگی اعتراض و فعالیت علیه ظلمی را که بر پدرش رفت، شروع کرد. شش سال بعد برادرش نیز به دست نیروهای امنیتی ربوده شد و تا ۳ ماه بعد که او را رها کردند، خانواده هیچ اطلاعی از وضعیت او نداشت.
سازمان غیردولتی «صدای بلوچ» در دو دههی اخیر نزدیک به ۷ هزار مورد ناپدیدشدگان قهری را ثبت کرده است و آمار واقعی میتواند از این هم بیشتر باشد. فعالان بلوچ میگویند هرکسی و اغلب مردان به راحتی بدون هیچ ادلهای به اتهام «اقدام علیه امنیت ملی» یا «مشکوک به فعالیت ضد دولتی» بازداشت یا ربوده و در بیقانونی سیستم قضایی برای بلوچها ناپدید میشود. پیش از این اغلب جنازه چند ماه بعد در حاشیهی جادهای پیدا میشد، حالا اما بیشتر جنازهها - اگر اصلا جنازهای پیدا شود- در مناطق مرزی پیدا میشود و مقامات امنیتی مدعی میشوند که فرد «تروریستی» در حال عملیات تروریستی در مرز بود که به ضرب گلوله کشته شد.
برای بسیاری از زنان این راهپیمایی طولانی، این اولین تجربهی هرگونه فعالیت سیاسی و فعالیت در خارج از چهاردیواری خانه بود. بلوچستان پاکستان با مردسالاری ریشهدار و تمام محدودیتها و سرکوبهای عرفی و سنتی و مذهبی علیه زنان روبرو است. تمام اعتراضات کوچک پیش از این علیه ظلم دستگاههای امنیتی دولتی، به دست مردان شروع شده و اکثر تظاهراتکنندگان مردان بودند. این اولینبار بود که تظاهراتی به دست زنان و با حضور زنان و بچههایشان شروع شد و از این منظر بسیار قابل توجه است.
در طول مسیر طولانی راهپیمایی، زنان با انواع آزار و اذیتها از سوی مقامات امنیتی مواجه شدند: از کتک خوردن گرفته تا بستن کامل مسیر راهپیمایی، از پاره کردن و جمعآوری چادرهایشان تا انواع تهمتها و ناسزاهای جنسیتی و … مواجه شدند. وقتی بالاخره به مرز اسلامآباد رسیدند، پلیس از ورود آنها به شهر جلوگیری کرد و با باتوم به جانشان افتاد. بعضی از زنان و بچهها توانستند خودشان را به «کلوب رسانهها» برسانند و کمپ بزنند. صدها فمینیست، روزنامهنگار و فعال حقوق بشر در پایتخت در اعلام همبستگی به کمپ آنها پیوستند. عمران ریاض، خبرنگار مشهور پاکستان که خود در سال ۲۰۲۳ برای ۵ ماه بعد از انتقاد علیه دولت ربوده و ناپدید شده بود و تنها در اثر فشارهای بسیار بینالمللی آزاد شد، به کمپ زنان بلوچ معترض پیوست. رسانههای جریاناصلی پاکستان به دستور دولت اخبار تظاهرات عظیم زنان را تا بتوانند پوشش نمیدهند و آنها را با الفاظ «عناصر مخرب ضد دولت» معرفی میکنند.
فعالیت سیاسی در بلوچستان پاکستان تا پیش از این همیشه در چنبره مردان و قبیلهگرایی بود و بس. این اولینبار است که نه تنها اکثر معترضین زناناند و بسیار خلاقانه عمل میکنند، بلکه تمام حرکت به دست زنان شروع و هماهنگ شده است و از قبیلهگرایی عبور کردند. آنها با رسانههای بینالمللی مصاحبه میکنند، خواهان عدالت و عدالتخانهاند و صدای نوینی در مبارزهی سیاسی در پاکستان مردسالار.
@FarnazSeifi
تحقیق تازهای که در نشریهی پزشکی معتبر Lancet منتشر شد، نشان میدهد که زنان در مقایسه با مردان سالهای بیشتری را درگیر بیماری و درد و عوارضاش میگذرانند، در حالی که مردان بیشتر به بیماریهای مهلک که منجر به مرگ میشود، مبتلا میشوند.
این تحقیق که مجموع ۲۰ بیماری شایع و جدی را که میتواند منجر به مرگ شود در میان زنان و مردان مقایسه کرده، میگوید زنان در مجموع بیشتر به بیماریهایی مثل مشکلات ستون فقرات و استخوان، بیماریهای روان، سردردهای جدی و ادامهدار و معلولیت و کمتوانی مبتلا میشوند. اینها اغلب بیماریهایی است که آدمی را نمیکشد، اما کیفیت زندگی را برای سالهای طولانی تحتتاثیر قرار داده و زندگی را با درد و رنج جسمی و روانی بسیار همراه میکند. در مقابل مردان بیشتر به بیماریهایی مثل بیماریهای قلبی، کوید-۱۹، بیماریهای تنفسی و کلیوی و جراحات جدی در تصادفات جادهای مبتلا میشوند که همگی میتوانند کشنده باشند و باعث مرگ زودرس.
تحقیق همچنین میگوید شکاف بین ابتلا به هر دو گروه بیماریها با افزایش سن زنان و مردان، بیشتر میشود. از آنجایی که زنان به طور متوسط عمر طولانیتری از مردان دارند، سالهای بیشتری را با بیماری و دردهای مزمن سپری میکنند. دکتر لوئیزا سوریو فلور از دانشگاه واشنگتن که سرپرست این تحقیق است، میگوید نتیجه تحقیق نشان داد در ۳۰ سال گذشته پیشرفت جهانی چندانی در مواجهه با سلامت عمومی رخ نداده است:«زنان سالهای طولانیتری از عمر خود را در وضعیت سلامتی آسیبدیده و ضعیف سپری میکنند، شرایطی که موجب بیماریهای جسمی و روانی مزمن زنان میشود عملا تغییر چندانی نکرده است و علم پزشکی کماکان توجه چندانی به این دسته از مشکلات و بیماریها نکرده که کشنده نیست اما مزمن است و سالها تو را درگیر درد و عوارض میکند.»
دستاندرکاران این تحقیق میگویند یک موضوع مهم این است که عوامل اجتماعی و بیولوژیک از ابتدای زندگی زنان و مردان را در معرض بیماریها و مشکلات متفاوت از یکدیگر قرار میدهد. این تحقیق بیماریهایی را که با یک جنسیت خاص مرتبط است ( مثل سرطانهای رحم و تخمدان یا سرطان پروستات) شامل نشده و بیماریهای مشترک بین زنان و مردان را بررسی کرده است.
تحقیق میگوید زنان بسیار بیشتر به دردهای کمر، افسردگی، اضطراب، دردهای مفاصل و استخوان، بیماری آلزایمر و انواع دیگر فراموشی، اچآیوی و ایدز مبتلا میشوند. محققان این تحقیق میگویند اغلب این بیماریها در سطح جهانی بسیار کمتر بررسی شده و بودجه برای تحقیق و بهتر کردن کیفیت زندگی مبتلایان مصروف این بیماریها میشود. دو بیماری روان رایج - افسردگی و اضطراب - دو نمونه این بیماریهایند که هنوز در کشورهای زیادی آنچنان که باید جدی هم گرفته نمیشود. تحقیق میگوید نظامهای درمانی و سلامت عمومی باید بودجه و امکانات بهتری به بیماریهایی تخصیص دهد که سالها درد و رنج مزمن به همراه دارد، اما کشنده نیست.
@FarnazSeifi
دنیس موکوگه، پزشک متخصص زنان، فعال حقوق بشر و یکی از برندگان جایزهی نوبل صلح در سال ۲۰۱۸ میگوید وضعیت هزاران زن و دختر در جمهوری دموکراتیک کنگو «لکهی ننگ بر بشریت» است و همهی ما باید احساس شرمساری کنیم که زنان و دختران کنگو را به دست فراموشی سپردیم.
دنیس موکوگه، پزشک ۶۹ ساله، از سال ۱۹۹۹ تا به امروز بیش از ۸۰ هزار زن و دختر نجاتیافته از تجاوز جنسی را پناه داده و درمان کرده است. زنان و دخترانی که قربانی جنگ میان گروههای شبهنظامی در کنگو شدند؛ تجاوز یکی از سلاحهای اصلی این شبهنظامیان در جنگ طولانی و خونین کنگو بود. موکوگه میگوید هنوز هر روز دستکم ۵ تا ۷ زن به بیمارستان او مراجعه میکنند که به آنها از سوی شبهنظامیان تجاوز شده است. دکتر موکوگه میگوید اگرچه تجاوز به عنوان سلاح جنگی به رسمیت شناخته شده است، اما با اینحال در مقایسه با دیگر اشکال جنگ، کماکان با کمتوجهی مواجه است و بسیاری از دولتها و نظامهای قضایی این مساله را جدی نگرفته و اقدامات لازم برای بازداشت و مجازات این گروه از مجرمان جنگی را انجام نمیدهند. موکوگه در سخنرانی خود به هنگام دریافت جایزهی صلح نوبل از اولین افراد قربانی تجاوز که درمان کرد گفت: دختری که به او تجاوز و سپس به اندام جنسی او شلیک شده بود و دیگری کودکی ۱۸ ماهه که به او وحشیانه تجاوز شده بود.
شرق کنگو هنوز عرصهی نبرد ریز و درشت گروههای شبهنظامی است. به گفتهی موکوگه نزدیک به صد گروه شبهنظامی در این منطقه فعالاند و بیشترین آمار تجاوز به زنان و دختران نیز همینجا رخ میدهد. از سال ۲۰۲۱ تاکنون بیش از یک میلیون و هفتصد هزار نفر از ساکنان کیوو شمالی در کنگو مجبور به ترک خانهها و فرار از منطقه شدند. صدها هزار تن از مردم نیز در کمپهای پناهجویی پرجمعیت با امکانات ناچیز مجبور به زندگی شدند.
دنیس موکوگه کماکان رایگان زنان و دختران مورد تجاوز قرار گرفته را درمان میکند، به این سو و آن سوی جهان میرود و برای حقوق نجاتیافتگان از تجاوز جنسی فعالیت میکند و به دنبال آن است که جهان قوانین جدیتر و سفت و سختتری برای شناسایی، بازداشت و مجازات عاملان تجاوز به زنان و دختران تصویب کند. موکوگه به همراه نادیا مراد، فعال حقوق زنان ایزدی که هر دو باهم برندهی جایزهی صلح نوبل سال ۲۰۱۸ شدند، سازمان «Global Survivors Fund» را تاسیس کرده و به دنبال گرفتن غرامت برای نجاتیافتگان از تجاوز جنسی در جنگ و نبردند.
@FarnazSeifi
در سال ۱۹۶۲ میلادی ریچل کارسون، زیستشناس آمریکایی متخصص در زیست دریا، کتاب مهم «بهار خاموش» را نوشت. کتابی که یکی از اولین آثار منتشره دربارهی بحران زیست محیطی محسوب میشود. کارسون در این کتاب به اثر مخرب استفاده از آفتکشها در کشاورزی پرداخت و هشدار داد که این استفادهی گسترده از آفتکش نه تنها به کیفیت مواد غذایی انسان آسیب میزند، بلکه محیط زیست - از هوایی که تنفس میکنیم تا کیفیت خاک و محیط زیست دریاها - را مختل و ویران میکند.
کارسون اولین کسی بود که دربارهی اثرات مخرب «ددت» (یکی از معروفترین آفتکشها) هشدار داد و به تفصیل توضیح داد که ددت چه اثر بدی بر محیط زیست و سلامت انسان دارد. او اولین کسی بود که از اثر احتمالی این مواد شیمیایی بر گسترش سرطانها و آسیبهای ژنتیکی در انسان گفت و مسالهی تخریب زنجیرهی غذایی انسان را توضیح داد. نکتهی مهم کتاب او این بود که کارسون کتاب را برای مخاطب عام نوشت، نه جهان خوانندگان محدود آکادمی. نثر او شاعرانه و دلنشین بود و دغدغه و توضیح علمی او را برای گروه وسیعی از مخاطبان کاملا همهفهم کرده بود.
بلافاصله بعد انتشار کتاب، ریچل کارسون با حجم وسیع و عجیبی از حملات مواجه شد. حملاتی که زنستیزانه و جنسیتزده بود و بهویژه از سوی مردان آکادمی بر سر او ریخت و از سوی دیگر به تهدیدهای شخصی و جانی هم رسید! نشریات وقت یکی بعد از دیگری مردان همرشتهی او را می آورند تا با چند جملهی جنسیتزده و تحقیرآمیز اثر او را تخریب کنند. مجلهی «تایم» در گزارشی که دربارهی کتاب نوشت، اثر او را «احساساتی و ناشی از هیستریای زنانهی نویسنده» توصیف کرد و نتیجه گرفت که کتاب ارزشی ندارد و آفتکشها و بهویژه ددت خطری بر سلامت انسان و زنجیرهی غذایی ندارد! یکی از مسئولان ادارهی فدرال مهار آفتکشها در آمریکا در مصاحبه با نشریهی دیگری به ادلهی کارسون خندید و گفت:«اون زن ترشیده را میگویید؟ ترشیده بود، مگه نه؟ ترشیده برای چی نگران ژنتیک است؟ مگه قراره بچهای داشته باشد؟»
یک سال بعد، کارسون در اثر ابتلا به سرطان پستان از دنیا رفت. اما چندی قبل از مرگاش در حین اوج بیماری، در کنگرهی آمریکا حاضر شد و بار دیگر دربارهی خطرات نظارت ناکافی و نادقیق بر آفتکشها و استفادهی گسترده از آن هشدار داد و از نمایندگان کنگره خواست نه تنها با تصویب قوانینی مانع از استفادهی بیرویه از آفتکشها و بهویژه ممنوعیت ددت شوند، بلکه در صحن علنی کنگره هشدار داد با ادامهی وضعیت فعلی شاهد «ویرانی محیطزیست خواهیم بود. آنچنان که ممکن است رودها خشک شوند، خاکها غیرقابل کشت شوند، هوایی که تنفس میکنیم آلوده و دشمن جان ما شود.»
او یکی از چندنفری است که یونسکو «روز جهانی زمین» (۲۲ آوریل) را به یاد و تقدیر از زحمات آنها به عنوان روز زمین انتخاب کرد. یونسکو اعلام کرد کتاب مهم او چه اثر شگرفی در جلب افکار عمومی به مسالهی مهم و روزمرهی حفظ زمین داشته است. در اولین سالی که در آمریکا روز جهانی زمین جشن گرفته شد، اولین درخت به مناسب این روز به نام و خاطره و تقدیر از کتابها و زحمات ریچل کارسون به دست گایلورد نلسون، سناتور ایالت ویسکانسین که از هواداران حفظ محیط زیست بود، کاشته شد.
@FarnazSeifi
Оберіть інший тариф
На вашому тарифі доступна аналітика тільки для 5 каналів. Щоб отримати більше — оберіть інший тариф.