cookie

Ми використовуємо файли cookie для покращення вашого досвіду перегляду. Натиснувши «Прийняти все», ви погоджуєтеся на використання файлів cookie.

avatar

Anarchonomy

خروجی‌های مکتوب یک ذهن خشن

Більше
Рекламні дописи
35 096
Підписники
-1124 години
-117 днів
+20730 днів
Час активного постингу

Триває завантаження даних...

Find out who reads your channel

This graph will show you who besides your subscribers reads your channel and learn about other sources of traffic.
Views Sources
Аналітика публікацій
ДописиПерегляди
Поширення
Динаміка переглядів
01
Media files
3 412125Loading...
02
دنیا به صورت رندوم برای کسانی که ذهن‌شون ضعیفه کانال امن میسازه. کانال امن یه مسیره که اون آدمی که ذهنش ضعیفه داخلش حرکت می‌کنه، و شاید تا آخر عمر بره، و اتفاق خاصی براش نیفته. مثل ماهی‌هایی که تخم‌شون رو اونجای رودخانه میذارن که جریان آب قوی نیست. یه سری‌شون کاملا رندوم از بین میرن، که یا آب میبره، یا یک جانور دیگه به عنوان غذا می‌خوردش. و یه سری‌شون میمونند. شرایط انقدر متغیر و غیرقابل پیش‌بینیه، که اینطور به نظر میاد تخمی که تا لحظه آخر سرجاش مونده و همه مراحل رشد رو طی کرده، داخل یک مسیر مجازی امن حرکت داشته. این‌ آدم‌ها بیشتر چیزهایی که تشخیص‌شون اهمیت داره رو تشخیص نمیدن. راست رو از دروغ، درست رو از غلط، واقعیت رو از وهم. همچنین فریبی نیست که نخورند، و شارلاتانی نیست که آدم خوب حسابش نکنند، و متقلبی نیست که پاکدست نبینند. اما با همه این‌ها، بزرگ میشن، درس میخونند، برای خواهرشون عروسی می‌گیرند، خودشون ازدواج می‌کنند، مادرشون رو میبرن مکه، به پدر از کارافتاده‌شون سرویس میدن، بچه‌دار میشن، باغ میخرند، میرن ترکیه خرید می‌کنند، پیر میشن، یه سری دارایی جمع می‌کنند و برای بقیه به ارث میذارن، و میمیرند، و ملت بالا سر قبرشون میگن «هیچ بدی از بنده خدا ندیدیم» یا «با آبرو زندگی کرد، روحش شاد». بعد یه خیال کودکانه ایجاد میشه. که امن بودن این کانال، لطف خدا به این آدم بود! بعد برمبنای این خیال، یک ذهنیت میسازند. ذهنیت اینکه «خدا هوای پخمه‌ها را دارد». و بعد برمبنای این ذهنیت احساسات میسازند، که «پخمه بودن زیباست». و بغض می‌کنند برای «زیر باباش لگن گذاشت، حالا سرطان خودش خیلی راحت درمان شد». و بعد بر مبنای این احساسات، یه پکیج از باورها می‌سازند، و سپس اون پکیج رو قطب‌نمای خودشون قرار میدن. که معنیش اینه که به محض تولد، وارد محیطی میشی که کسانی طراحیش کرده‌اند که تشخیص نمی‌دادند کسی که چیزی رو تشخیص نمیداده، آدمی نیست که چیزی رو تشخیص بده؛ چون گول کانال امن رو خورده بودند. توسط اهرام‌هایی احاطه شدی که در طول زمان با تخته سنگ‌هایی از جنس پخمگی و فریب خود و دیگران، که روی هم چیده شده‌، ساخته شده‌اند. و چون بزرگند نمی‌تونی نادیده بگیری‌شون. چون آدم در برابر هرم احساس کوچکی می‌کنه. باید اول بتونی از هرم‌ها عبور کنی، که بتونی از نیل رد بشی.
3 613189Loading...
03
یک کامنت جانبی هم جهت فان، هم جهت افزایش اطلاعات عمومی فارسی‌‌زبان‌ها: ترک‌ها ۱- در احساسات و بیان اون‌ها حالات سینوسی دارند، و ۲- بین شرح ماوقع اتفاقات و بیان احساسات نمی‌تونند تفکیک قائل بشن و در هم‌تنیده‌ست. حالت سینوسی اینطوره که مثلا یه جوری نسبت به مهیب بودن یک مسئله حرف می‌زنند که تصور می‌کنی در آستانه یک انفجاریم و باید کاری کرد. اما نیم‌ساعت بعد همون رو یه جوری بیان می‌کنند که انگار یک پایان‌نامه دانشجوییه. اگه دیدی یک هموطن ترک داره خیلی با حرارت از یه مسئله‌ای صحبت می‌کنه، فقط باید یه کار انجام بدی: صبر. چون به طور تضمیمی تُن و لحن و دمای کلامش تغییر خواهد کرد. بنابراین اگه دیدی در مورد یک مسئله جدی دارند نظر فنی میدن، باید بدونی که اولا دارند با اغراق بیانش می‌کنند، و ثانیا خودشون هم خیلی جدی حسابش نمی‌کنند.
6 037156Loading...
04
اگه هنوز تئوری #گله_گاو رو نپذیرفتی، این ویدئو میتونه کمکت کنه. اگه اینم نتونست، یعنی اصطلاحا داری شراب کوپیوم رو سر می‌کشی، که یه واکنش روانی به وضعیت بغرنج بوسیله انکار توضیح ساده‌ست. https://t.me/mamlekate/87898
6 553260Loading...
05
بعضی‌ها می‌پرسند اگه واقعا بیست سال پیش هم همین‌ها رو از همین جماعت می‌شنیدی و جواب میدادی، چطور خسته نشدی تا الان؟ چون زحمتی برام نداره.
5 95968Loading...
06
۱- فکر می‌کنه گرامی داشتن ارزش‌های غربی یعنی همراهی با غربی‌ها ۲- فکر می‌کنه همه غربی‌ها یعنی اونایی که صداشون از بقیه بلندتره ۳- به دروغ وانمود می‌کنه فلسطینی‌ها می‌گفتند ما یه دولت سکولار تو چارچوب مرز ۶۷ میخوایم و ما گفتیم نه حق ندارید! ۴- ما برای بدن پودر شده فلسطینی جشن نگرفتیم، ولی اگه یک ایرانی برای پودر شدن کسی که صدام قهرمانشه جشن بگیره حرجی بش نیست. ۵- دولت یهودیان، یک دولت دینی نیست. اگه بود زنان حق رأی نداشتند. و خیلی حقوق دیگه. اگه کاتولیک‌ها جمع بشن یه جا دولت تشکیل بدن، بش نمیگیم دولت کاتولیک. ۶- ساکنان فلسطین بودند که هدف‌شون به جهنم تبدیل کردن زندگی یهودیان بود. الان دارن تاوانش رو میدن. و پشیمان هم نیستند. ۷- رضا پهلوی خر کیست؟ ۸- اگه کسی به نتانیاهو یا هر سیاستمدار دیگه‌ای میگه بدتر از آخوند، همدست آخوندهاست. مهم نیست تو زندگیش یه بار هم نماز نخونده. ۹- سازمان بین‌المللی اصالت ندارد. منبع وحی هم نیست. هم می‌تواند فاسد شود، هم ایدئولوژیک، و الان هر دو است. ۱۰- اگه اسراییل میخواست «عامدانه» غیرنظامیان زو هدف قرار بده، الان یک گربه هم در غزه زنده نمانده بود. ۱۱- در جنگ حلوا خیرات نمی‌کنند
6 722263Loading...
07
این مثال خاص مشابه انتخاب کردن جرجیس بین صد و بیست و چهار هزار پیغمبره. اینکه آخوند اگه واقعا صداقت داشت در اینکه میخواد مصلح باشه، باید اول به این نگاه می‌کرد که چه لباسی به تنش کرده و الان این لباس یونیفرم چه کسانیه، چه برسه به اینکه کنکاش کنه که این شهوت حکمرانی در این کسوت از کجا آب میخوره، سرجاشه. اما اینکه بگی اون حسینی که ساختید جعلی بوده، بیشتر به نفع این آخوند مدعی تموم میشه، نه به ضررش. ساید افکت حسینی که برای نهی از منکر قیام نکرده چیه؟ حداقلی‌ترین ساید افکتش اینه که حسین دیگه‌ای ساخته بشه که می‌خواست جان خودش و خانواده‌ش رو نجات بده، نه اینکه خلافت راه بندازه. این حسین، به درد اکبرنژاد میخوره، یا کارش رو سخت‌تر می‌کنه؟ چطور نمی‌تونی این سوال رو بپرسی از خودت و بعد متنت رو بنویسی؟
6 99087Loading...
08
در کل فضای وب فارسی، کسی که یه گوشه نشسته باشه جستارنویسی روزانه بکنه نیست که به اندازه من نفرت از گوشه و اطراف دریافت کنه. برای این عزیزان یک خبر دارم و یک نصیحت. خبر اینه که: من جانور پیچیده‌ای هستم، ولی شما موجودات ساده‌ای هستید. فارغ ازینکه چجور آدمی باشید، فانکشن ساده‌ای دارید‌. کل فلوچارت ذهنی‌تون رو میشه تو سمت سفید یه کارت ویزیت ترسیم کرد. یه علامتش هم اینه که شما من رو همه‌جا نمی‌بینید، ولی من شما رو همه‌جا می‌بینم. تو بقالی، تو بانک، کف مترو، جلو فلافلی، سر میدون. و موجود ساده نمیتونه موجود پیچیده رو آنالیز کنه. من رو یکی که پیچیده‌تر از منه میتونه آنالیز کنه، و خواهد کرد، و برای انجامش از شما مشورت نخواهد گرفت. قاعده‌ش همیشه اینه و من کاره‌ای نیستم، چون قاعده‌ش رو من تنظیم نکردم. نصیحت اینه که: شما در حال سوگواری هستید، حتی اگه بخندید. سوگوار این هستید که خیلی معمولی هستید. اما وقت خیلی کمه. رنگ رگ‌های اطراف قوزک پاتون خیلی زودتر ازونی که فکر می‌کنید به کبود مایل به آبی متمایل خواهد شد. در این فرصت کم دنبال یاد گرفتن باشید‌.‌ چون هنوز چیزهای زیادی هست که ندیدید، و چیزهای زیادی هست که آمادگی دیدن‌شون رو ندارید، و چیزهای زیادی هست که دیدید اما از واقعیت پشتش خبر ندارید. در تورات اومده که طرف در هشتاد سالگی از داوود پرسید «آیا می‌تونم درست رو از غلط تشخیص بدم؟»، با اینکه عقل کلی بود برای خودش. منظورش این نبود که تا الان هیچ‌چیز تشخیص نمیدادم. منظورش این بود که باز چیزهایی هست که من هم نمی‌تونم درست و غلطش رو تشخیص بدم. همیشه باید ولع داشت برای خروج از پیله‌های قبلی، چون آخری نداره. و وقت باقیمانده متناسب با ولعی که باید درخور باشه، نیست‌. من دنبال تأثیرگذاری حداکثری نیستم. حتی اگه فقط یک نفر از شما با خواندن این نوشته از چرخه سوگواری و پوچی خارج بشه و تکونی به خودش بده، ثوابش برای منه.
7 611364Loading...
09
برای آینده دنیای عکاسی اتفاقاتی رو پیش‌بینی می‌کردیم که خیلی‌هاشون هستند غلط دراومدند. و همشون پیش‌بینی من یا فرد ایکس نبودند، بلکه یک پیش‌بینی جمعی بود و حتی شرکت‌ها روش حساب کرده بودند. - فکر می‌کردیم با دموکراتیزه شدن عکاسی با دوربین گوشی‌های هوشمند، با سونامی عکاسان خوش‌فکر بالقوه که تا قبل ازون امکان کشف‌شون وجود نداشت مواجه میشیم. البته تولید محتوا انفجاری بود، اما به نسبت تعداد کسانی که گوشی هوشمند دارند، که چند میلیارد نفرند، سونامی ندیدیم. مردم دوربین رو برای این میخوان تا از خودشون جلوی مجسمه‌ها و پل‌ها و آبشارها عکس بگیرن (که یعنی: ببینید من اینجا بودم پس عمرم هدر نرفته)، یا مستندسازی شکستن یه قطعه از یکی از وسایل خونه‌شون و فرستادنش برای پسرعموشون برای پرسیدن اینکه یدکی اینو از کجا میتونم گیر بیارم؟ - فکر می‌کردیم همه دنبال حداکثری کردن کیفیت تصویر هستند، و سپس به یک حد مطلوب میرسند، و سپس مطالبه برای کیفیت بالاتر همونجا متوقف میشه.‌ اما یه جور دیگه پیش رفت. اول دنبال بالارفتن کیفیت بودند، بعد از کیفیت بالا زده شدند و عقب‌گرد کردند! فیلتر‌هایی که تم فیلم آنالوگ رو تداعی می‌کرد (که یعنی رنگ‌ها کلا غلطند و یا واقعیت همخوانی ندارند) عامه‌پسند شد. دوربین‌های کامپکت قدیمی که متعلق به نسل اول سنسورهای دیجیتال بودند و تصویرشون در مقایسه با استاندارد امروزی افتضاحه، محبوب شد، تا جایی که براشون بازار سیاه بوجود اومده. فقط برای اینکه عکسی به اشتراک بذارند که با عکس بقیه فرق داره. خود «کیفیت خوب» کسل‌کننده شد. - فکر می‌کردیم بی‌نهایت آسان شدن گرفتن عکس و به اشتراک گذاشتنش با انبوهی از آدم‌های دیگه، اون جنبه زیبایی‌ستایی شخصیت افراد رو تقویت کنه، یا به تعبیر دیگه: تکنولوژی کاتالیزور تغییر دید بشه. اما حالا برعکسش غلبه کرد. تکنولوژی باعث گسترش دید منفی آدم‌هایی شد که یا همه‌چیز رو زشت می‌بینند، یا دیگه نمی‌تونند زیبایی ببیند. حواس‌مون نبود که وقتی مود روحی آدم‌ها دارک باشه، چیزی که میسازند هم دارک خواهد بود، و از تکنولوژی کاری برنمیاد.
7 927173Loading...
10
شخصیتش طوری بود که از باخت آدم‌های ساده‌لوح عصبانی می‌شد، بدون اینکه خودش ضرری کرده باشه، و بدون اینکه دلش برای بازنده بسوزه. از خود این واقعیت که یک روباه یک مرغ رو خفه کنه عصبانی میشد. انگار این خود صحنه‌ست که براش منزجرکننده‌ست، وگرنه نه صنمی با مرغ داشت و نه با روباه. شاید چون پول براش حرمت داشت، و این صحنه خفه شدن احمق توسط باهوش‌تر، این حرمت رو می‌شکست. اما چه اتفاقی میفتاد اگه با همین حساسیت به صحنه‌های دلخراش، به چیزی فراتر از پول نگاه می‌کرد؟ اونوقت ازینکه طرف احمق چیزی فراتر از پول رو ببازه، چقدر می‌تونست عصبانیش کنه؟ مثلا ببینه خیلی راحت ترغیبش می‌کنند به مشارکت در شر، و چون عقلش نمیرسه هربار همراهی می‌کنه. مردم از ناگهان از دست دادن عزیزان‌شون، و یا حتی کسی که نسبتی باشون نداره ولی عزیزه، مثل وقتی که درست کنارشون گلوله بخوره و دیگه نفس نکشه و بدنش سرد بشه، جوری یکه میخورند که ممکنه سلامت خودشون هم به خطر بیفته. اما اگه به چیزی فراتر از تداوم گردش خون اهمیت می‌دادند چه بلایی سرشون می‌اومد؟ اگه کشف اینکه عقل نداره و هیچ مقدار از دانش و منطق بش کمکی نمی‌کنه رو معادل کشف اینکه دیگه نفس نمی‌کشه می‌دیدند، چقدر اذیت می‌شدند؟
8 502172Loading...
11
دیگه تو که در خاورمیانه چشم به جهان گشودی که نباید تعجب کنی جلاد رو بابت یک مرگ رندوم مسخره به شهید تبدیل کنند. وقتی جهان متمدن اسراییلی که بش تجاوز شده بود رو در عرض هفت ماه به چشمه پلیدی‌ها تبدیل می‌کنه، از قلدرهای دهات محصوری که توش به دنیا اومدی انتظار داری از قدرت‌شون برای شعبده‌بازی مشابه و کوچکتر استفاده نکنند؟ تازه من ازت توقع دارم از چیز قشنگ‌تری تعجب نکنی. که خزانه‌داری آمریکا به شدت نگرانه از کریپتو در جهت پولشویی استفاده نشه تا در جهت اشاعه سلاح‌های شیمیایی استفاده نشه، اما باید به پاشون بیفتیم تا سپاه رو به عنوان نیروی تروریستی بشناسند و طبق یک نیروی تروریستی باش رفتار کنند. همون سپاهی که دنبال یه فرمول پیچیده‌تر برای گازهای اشک‌آوره که دفعه بعد دیگه فقط اشک درنیاره، بلکه فلج هم بکنه. یعنی «من و تو نباید حق داشته باشیم پول اختراعی خودمون رو داشته باشیم و آزادانه باش تبادل ثروت انجام بدیم، چون ممکنه عده‌ای برای ساخت سلاح ممنوعه ازش استفاده کنند، ولی اگه اون سلاح ممنوعه رو هم ساختند کسی کاری به کارشون نداره». ازت توقع دارم از جمله داخل گیومه هم تعجب نکنی.
8 841258Loading...
12
وقتی یک آدم کم‌سن تفریحات و کسب افتخارات ورزشی تراویس پاسترانا رو می‌دید، این فکر تو ذهنش ایجاد می‌شد که «چرا من نتونم؟». در چارچوب فکری «یه بار زنده‌ایم، پس نباید کسل‌کننده بگذره» سوال کاملا بجاییه. اما همون موقع که اون فعالیت‌ها به نمایش گذاشته می‌شد، به اون آدم جوان نمی‌گفتند داخل بدن تراویس پر شده از پین و پلاتین. الان دارند میگن که دیگه همه‌جاش فلزی شده و دست به دامن سلول‌های بنیادی شده. شاید تصمیم یکی این باشه که با علم به اینکه همه‌جاش آسیب خواهد دید و این آسیب‌ها اگه حتی توسط بهترین سیستم درمانی دنیا تعمیر بشن، باز هم درد و رنج مزمن بهمراه خواهد داشت، بره سراغ فعالیت‌های فیزیکی پرریسک. اما برای خیلی‌ها اون قسمت «با علم اینکه...» رد شده، و نبوده. این فرهنگ «هرچیزی رو نباید به بچه‌ها گفت» یه فرهنگ غلطه. اتفاقا باید همه‌چیز رو به بچه‌ها گفت. اگه دست من بود این عکس رو به کم‌سن و سال‌ترین بچه‌ها هم نشون میدادم.
8 298158Loading...
13
سه مورد بعدی جدول مضحک‌ترند: «اگه بگید آن‌ها پشت بیماران و کودکان سنگر می‌گیرند» پروپاگانداست، چون انسان‌های رو به شکل گله‌ای بی‌نام و نشان در نظر می‌گیره. استفاده از سپر انسانی یک تاکتیک فیزیکیه. فرقی نداره چطور توصیفش کنی. همچنین در موقعیتی که نیروی مسلط بر مردم، به اون‌ها پاسخگو نیست، هیچ مانعی برای اینکه ازشون به عنوان سپر استفاده کنه نداره. و هرجا مانعی برای شرارت نیست، باید فرض رو بر این گذاشت که داره اتفاق میفته. شواهد، خامه‌ی روی کیک هستند. «همه فلسطینی‌ها تروریست هستند» پروپاگانداست، چون یه فحش رو به گروهی از مردم نسبت میده. همه فلسطینی‌ها تروریست نیستند، اما تروریست یک فحش نیست. یک فعالیته، که مشخصات خودش رو داره. و اگه این مشخصات رو در رفتار تعداد زیادی از افراد ببینی، نمیتونی خودت رو به کوری بزنی. کسانی که در انقلاب ۵۷، زن تن‌فروش رو کشیدن تو خیابون و کشتنش و جنازه‌ش رو آتش زدند، «مردم تروریست» بودند‌. «اگه بگی انفجار رخ داد و نگی کی منفجر کرد» پروپاگانداست. معمولا انفجار عمدی رو بدون فاعل نمیارن. وقتی فاعل نمیاد که معلوم نیست هدف خود اون انفجار بوده، یا حادثه جانبیش بوده. و این هم به استانداردت در گزارش خبر مربوطه نه به گرایش سیاسیت، و استاندارد هر نشریه میتونه فرق کنه. پروپاگاندا نمیتونه غیرمتمرکز باشه. اگه چیزی غیرمتمرکز بود و هرکس سبکی داشت، هرچیزی میتونه باشه غیر از پروپاگاندا.
8 656160Loading...
14
مورد دوم جدول: اگه تمام بک‌گراند هشتاد سال گذشته رو در نظر نگیری، پروپاگانداست! اتفاقا اگه بک‌گراند مناقشه فلسطین رو در نظر بگیری، لزوما به این نتیجه نمیرسی که حق با فلسطینی‌هاست. چون با مطالعه اون بک‌گراند میفهمی که بارها و بارها فرصت بوده از طریق مسالمت‌آمیز مسئله حل بشه، اما جنون اسلامی و جنون عربی مانع شده. اما فارغ ازینکه چه نتیجه‌ای بشه گرفت، مسئله امروز رو در موقعیت امروز بررسی می‌کنند. اگه قرار باشه ما هم همه اتفاقات مرزی بین خودمون و افغانستان رو با بک‌گراند صدسال گذشته بسنجیم، هر افغانی که می‌اومد به این سمت رو باید از درخت آویزان می‌کردیم. نه تنها بخشی از افغانستان جزیی از خاک ما بود، بلکه یک کشور اروپایی باعث شد از دستش بدیم، و اون قسمت جدا شده به جای حفظ پیوندش با ما، به تهدید امنیتی برای ما تبدیل شد و این تهدید تا همین امروز ادامه داشته.
8 653178Loading...
15
همیشه بخشی از پروپاگاندا، تخطئه‌ی صداهاییه که اون پروپاگاندا رو زیر سوال میبرند. حتی اگه اون صدا از ته یک روستا بیرون اومده باشه. گروه تروریستی از خودش آمار میده، سپس سازمان ملل همون آمار رو منتشر می‌کنه، سپس وقتی این آمار رو زیر سوال میبری میگه «رد کردن یک سازمان بین‌المللی بدون دلیل محکم، پروپاگانداست». در حالی که تویی که داری ردش می‌کنی به هیچ‌جا وصل نیستی، و یک آدم تنها نمیتونه منبع پروپاگاندا باشه. این رو هرجایی که یک نیرویی، که معمولا دولته ولی میتونه یک گروه شبه‌نظامی هم باشه، میخواد «انحصار حقیقت» رو داشته باشه، میشه دید. جمهوری اسلامی هم اعدام فله‌ای و رندوم نوجوانان در دهه شصت رو رد می‌کنه. اگه یک پیرزن در ته یک روستا بگه بچه من رو بردید کشتید و برای جسدش پول گرفتید، میگن این حرف خود اون پیرزن نیست، این پروپاگانداست.
9 035214Loading...
16
درباره ایلان ماسک: «ماشین‌هایی که میسازه دوست دارم، و موشک‌هاش، و پنل‌های خورشیدیش، و اینترنت ماهواره‌ایش. از سیاست کینه‌توزانه‌ش خوشم نمیاد، و نظریات توطئه‌ش، و جو دادناش». این احتمالا نظر هشتاد و پنج درصد مردم آمریکاست. اما متأسفانه متوجه نیستند که این وجهه خوبی براشون نداره. خصوصیات مجموعه شخصیت، از هم تفکیک‌شدنی نیستند. نمیتونی بگی از نقاشی‌های هیتلر خوشم میاد، ولی از آدم‌کشی‌هاش نه! اگه از نقاشی‌هاش خوشت میاد، داری از نقاشی‌های یک آدم‌کش خوشت میاد. هیچ‌کس داخل یک خلاء به یک تابلوی نقاشی نگاه نمی‌کنه. چون ما «ربات سنجش زیبایی» نیستیم. خود تماشای تابلو، یک اَکت محسوب میشه. اَکت «تماشای تابلوهای یک آدم‌کش». اگه یه کاراکتر پلید از کسی معرفی می‌کنی، فارغ ازین که درسته یا غلط، باید تکلیفی که ایجاد می‌کنه هم بپذیری. و تکلیفت اینه که چیزی ازش نخری، و حداقلش اینه که از کارهاش تعریف نکنی. و اگه میخوای هم تعریف کنی و هم بخری، باید اون نظری که درباره کاراکتر پلیدش داری تو دلت نگه داری.
11 248267Loading...
17
مدتی بیکار شده بود، و وقتی دید میشه داماد سرخونه بود دنبال کار نگشت. یکی ازین‌هایی که می‌گفت آخوندها ملعونند چون نون بازوشون رو نمیخورن، با حدیث و روایت یه چیزی بش گفت با این مضمون که پیامبر گفته کسی که کار نمی‌کنه جاش تو بهشت نیست یا همچین چیزی. زیاد نگذشت که خودش داخل همون شغلی که داشت سفارشی رو قبول کرد که مصداق تابلوی کار حرام بود. من که جای خدا نیستم، ولی اگه بودم و قرار بود یکی رو بفرستم بهشت کدوم رو میفرستادم؟ اونی که خرجش رو پدرزنش میداده، یا اونی که با روش حرام پول درآورده؟ مسئله بهشت نیست البته. مسئله عین لیزر بودن فوکوس خدا/طبیعت/روزگار، روی کسیه که فکر می‌کنه تست رو پاس کرده. کافیه لب تر کنه و بگه من پاس کردم، تا همه‌چی دست به دست هم بده تا بش گفته بشه «جدی؟ صبر کن پس». فلاکت اقتصادی موقعیت تاریکی ساخته، و اشعه های لیزر دارند توی این تاریکی می‌رقصند.
10 070173Loading...
18
تطبیق‌پذیری با شر یعنی دولت اشرار اعلام کنه یه سری ماشین خارجی ثبت‌نام می‌کنه، تا اون قشر برخورداری که می‌تونند پولش رو پرداخت کنند از رانتش استفاده کنند و بیرون بفروشن و مابه‌التفاوت رو به جیب بزنند، اما استقبال نشه، چون مدل‌هاییه که اختلاف قیمت‌شون با قیمت بیرون اونقدری نیست که راضی‌شون کنه‌. گاهی مردم از عمق شرارت دولت بالاسرشون تعجب می‌کنند، و گاهی دولت از مردمی که پرورانده تعجب می‌کنه. انگار خودت کاری کنی ولع پیدا کنند، و بعد از مدتی خودت از زیادی ولعی که پیدا کرده‌اند شوکه بشی. اینکه سعی کنی با شر تطبیق پیدا نکنی، که برای بسیاری از ایرانی‌ها دیگه از موضوعیت خارج شده، برای این نیست که به یک انسان ماورایی تبدیل بشی‌. اون کارهای دیگه‌ای لازم داره. تطبیق پیدا نکردن، جلوگیری از بدتر نشدنه. چون اونی که تطبیق پیدا می‌کنه، معمولا هم‌سطح چیزی که باش تطبیق پیدا کرده نمیمونه، بلکه ازش بدتر میشه‌. باید خودتون رو برای زندگی در جامعه‌ای که از زندانبانش بدتر شده، آماده کنید.
10 986282Loading...
19
متوسط قیمت گوشی وارد شده به ایران ۲۵۰ دلاره. متوسط قیمت در دنیا: ۳۷۰ دلار. فقط از همین یک مورد میشه سرعت سقوط رو تخمین زد.
11 065115Loading...
20
در جبهه بغرنجی گیر افتاده‌ایم. از یک طرف با جماعتی طرفیم که دنبال پیشرفته‌تر کردن دولت، و سپس جهانی‌سازی کنترل هستند. از الکترونیکی کردن پول گرفته تا یکسان‌سازی مالیات و مقررات در همه کشورها، که هیچ سوراخی نباشه که بتونی در بری. و از طرف دیگه با خلافکارهایی که نه ایدئولوژی دارند و نه برنامه، و در راستای بیشتر کردن ملک و املاک و دارایی‌های سخت، زیر سایه بی‌قانونی جنگلی، بی‌مرزی مافیایی رو از گلوبالیسم قرض می‌گیرند، و دریدگی نظامی رو از جهادیسم، و مصادره دست‌رنج دیگران رو از کمونیسم، و آزادی تجارت رو از کاپیتالیسم، و انحصار قبیله‌ای در همون تجارت رو از شوونیسم!
10 592203Loading...
21
یادتونه می‌گفتند جنگ اوکراین رو «گلوبالیست‌ها» به روسیه «تحمیل» کردند؟ کارخونه‌ای که روسیه راه‌اندازی کرده برای ساخت پهپاد شاهد، داره پهپادی با طرح ایرانی میسازه که قطعاتش چینی هستند، و توسط کارگران آفریقایی مونتاژ میشن. گلوبالیست اصلی خود این خلافکارها و آدم‌کش‌ها بودند. ولی روسپی‌های رسانه‌ای توعیتر و واتس‌اپ درست وارونه جلوه‌ش دادند برای مخاطبان عام تحصیلکرده که فکر می‌کردند از والدین بیسوادشون خیلی جلوترند.
10 392153Loading...
22
درجه خامی ما در حدی بود که «زندگی ما به شوخی گرفته شده، و خارجی‌ها این شوخی گرفته شدن رو به رسمیت شناخته‌اند» رو نمی‌فهمیدیم. کسی که همرزم صیاد شیرازی بود و تو عملیات‌های شناسایی همراهیش کرده بود، که یعنی مرگ رو بارها بیخ گوشش دیده بود، و خودش بعدها از ایران رفته بود، همون موقع بم گفت به محض اینکه دیدی شلوغ شده بپر تو ساختمان یکی از سفارت‌های اروپایی. گفتم بنده خدا توی جنگ مشاعرش رو از دست داده و فکر کرده هنوز تو دوره مشروطه هستیم که بپریم تو سفارت. نه تنها در همون دوره خاتمی که تصور این بود که «تو همین حکومت هم میشه کارهای مثبتی کرد»، پیش‌بینی می‌کرد که وضع بیخ پیدا خواهد کرد، و پیش‌بینی می‌کرد کار عاقلانه در اون وضع بیخ پیدا کرده، فرار کردن با زرنگ‌بازی ایرونیه! چندسال بعد ۸۸ شد، و مدتی بعدتر فهمیدیم عده‌ای دقیقا با پریدن داخل سفارت‌ها پناهندگی گرفتند و رفتند. اون روز طوری از خودم خجالت می‌کشیدم که دلم میخواست یه جراحت فیزیکی میداشتم تا دردش حواسم رو از خجالتی که داشتم پرت کنه. خجالت ازینکه چقدر نمی‌دونستم همه‌چیز چطور کار می‌کنه.
10 596207Loading...
23
سازمان ملل یه شاخص داره برای امتیازدهی به کشورها به نام HDI (که همین هم ابداع یه پاکستانی بود!) درباره امید به زندگی، درآمد سرانه، دسترسی به آب آشامیدنی، درصدی از زنان که موقع زایمان فوت می‌کنند، و این چیزها. زمان خاتمی بود و گزارش سالانه‌ش اومد و تو یکی از موضوعات رشد خوبی داشتیم. همون رو ایمیل زدم به کسی که کارمند اداره مرتبط با اون موضوع بود و گفتم خدا قوت پهوان. گفت ممنونم، ولی عدد واقعی یکم کمتر ازونه‌. گفتم از کجا میدونی؟ گفت اون جدول برمبنای یه گزارشه، و اون گزارش رو خودم نوشتم!
10 752168Loading...
24
به رسمیت شناختن «وزارت بهداشت» حماس توسط سازمان‌های بین‌المللی، که هر عددی به عنوان تلفات اعلام کرد رو به عنوان «آمار» در اختیار مخاطب جهانی قرار بدن، دنباله همون رویه‌ای است که از خیلی وقت پیش «وزارت اقتصاد» داعش شیعه رو به رسمیت شناخته بودند، که در نتیجه‌ اون درست در وخیم‌ترین دوره اقتصادی تاریخ معاصر ایران بیان به مردم ایران بگن هم از فقر بیرون اومدید هم مصرف‌تون بالاتر رفته!
11 818261Loading...
25
دلیل گدا موندن‌ این مردم (که خودت هم جزئشونی) همینه که نمی‌دونند دنیا چطور کار می‌کنه. و لجستیک یه بخش مهم از طرز کارشه.
11 809126Loading...
26
همیشه مشکل اینه که توان لجستیکی آمریکا میفته دست وزارت خارجه آمریکا، و نتیجه میشه غرق شدن پروژه‌هایی که اکتیویست‌ها پیگیرش هستند. مورد قبلیش هم «کمک به زنان افغانستان» بود.
11 887126Loading...
27
یه زمانی مرجع شیعه اینجوری بود که به زن شلوار کوتاه دهاتی که اومده بود زیارت امام شیعه گیر می‌داد، و شب تو خواب همون امام شیعه رو می‌دید که بش تشر میزنه که چرا به زائر من گفتی بالا چشمت ابرو هست، و فرداش می‌رفت آویزان ضریح می‌شد و می‌گفت غلط کردم. در بین خواب‌های ادعایی آخوند، تنها مورد صادقانه‌ش همین خواب‌ها بودند، چون واقعی بودند. شدت سرکوفتی که به خودشون می‌زدند به حدی بود که مغزشون راه حلی برای خلاصی پیدا می‌کرد، و تصویر امام گله‌مند می‌ساخت. تجربه خواب پراسترسی می‌ساخت، اما در عوض از فردا راحت می‌شد. گاهی حتی ازینکه مانع ورود سگ به حرم شده هم روحش رو آزار میداد، و اینم از تناقضات مضحک روحانی شیعی بود، که اصرار داشت سگ نجسه، اما ممکن بود خودش رو پست‌تر از سگ نجس زائر ببینه! چون دقیقا این حرم بود که همه استانداردهاش رو تغییر میداد. اون سگ تا داخل حرم بود، در امان بود، اما به محض اینکه میرفت بیرون می‌شد نجس‌. زن شلوار کوتاه، تا زمانی که در حرم بود «شاید نظرکرده الهی باشد» بود، اما به محض اینکه می‌رفت بیرون میشد «بدکاره». یعنی رواداری رو بلد بودند، ولی نمی‌خواستند جاری بشه. مهربانی رو بلد بودند، اما نمی خواستند دائمی باشه. تواضع رو بلد بودند، اما نمی‌خواستند در برابر همه باشه. خودشون نمی‌فهمیدند که این یک تله بود. اگه من بخوام تو دردسر بندازمت، بهترین کاری که میتونم بکنم اینه که کاری کنم ردی از کارهات باقی بذاری، که نتونی انکار کنی. اگه جای ابلیس بودم کاری می‌کردم یه جا، مرتکب تواضع، مهربانی، عطوفت، رواداری، بشی، که ثابت بشه بلد بودی، و با اینکه بلد بودی انجامش ندادی. تا رد اونجوری بودنت باقی بمونه، که نتونی انکار کنی. الان از روی توتالیتریسم سیری‌ناپذیرشون میگن «کل ایران حرم است»، و من باور می‌کنم. همه جا به تله تبدیل شده. و برنامه اینه که هیچکس حواسش نباشه.
14 039297Loading...
28
اکانت مجله کمونیستی ژاکوبین دوباره نالیده ازینکه کارگران والمارت کم حقوق می‌گیرند و بیچاره‌اند و ای وای. کامیونیتی نوت خورده زیرش که تو والمارت دارند ساعتی ۱۷ دلار و پنجاه سنت می‌گیرن، و ژاکوبین به نویسنده‌هاش هفت سنت برای هر کلمه میده، که یعنی طرف باید ساعتی ۲۵۰ کلمه بنویسه بدون توقف تا تازه برسه به کارگر والمارت. یعنی فارغ از ارزش محتوا، نویسنده ژاکوبین باید در طول روز به همون اندازه که من تو کانالم پست میذارم، مقاله تولید کنه، تا تازه دستمزد یک کارگر والمارت رو بش بدن! حالا خود این توعیت رو کی تنظیم کرده؟ طبعا یکی ازون نویسنده‌ها! یعنی شغلش نالیدن بابت وضع معیشت کسانیه که وضع معیشت‌شون از خودش بهتره! چون غر زدن به سرمایه‌داری دیگه معنا و مفهوم سابق خودش رو از دست داده و به یک حرفه تبدیل شده. هرچند که حرفه کم‌درآمدی باشه.
14 975289Loading...
29
خیانت وقتی معنا پیدا میکنه که تعهدی وجود داشته باشه، و سپس شکسته بشه. و تعهد فقط به آدم‌ها معنی داره. نه به درخت، به دریاچه، رشته‌کوه، و پل تاریخی. کسی که با اسهال کودکان غزه بیشتر ناراحت میشه، و بش انگیزه میده که مجانی کار کنه، تا با کشیده شدن دندون کودکان ایرانی که والدین‌شون پول ترمیمش رو ندارند، کلا عضوی از جمع ما نیست، که بعد بخواد تعهدی نسبت به ما داشته باشه، که بعد اون رو بشکنه یا نشکنه. اون به شهروندان کالیفرنیا متعهده، که به ارزش‌هاشون احترام بذاره، و با جو عمومی‌شون همراهی کنه. وقتی اینجا هم بود لابد خودش رو ایزوله کرده بوده از بقیه ایران، و حرف و حدیث‌های همون کالیفرنیا رو دنبال می‌کرده. اینکه میگن نباید کسی رو قضاوت کرد، چرند محضه. اگه قبول داشته باشی که خیر و شر وجود داره، «باید» قضاوت هم بکنی. و قضاوت من اینه که این‌ها فریب خانواده‌شون رو خوردند. خانواده بشون تلقین می‌کرد که شکل ما بهتر از شکل این کشوره. بنابراین از شکل و شمایل این مملکت فرار کردند، بدون اینکه بهتر از بقیه مردم باشند. آدم فاضل هم خودش رو منزه می‌کنه از عوام جاهل، و اگه ضروری بود شاید ازشون فرار هم بکنه. اما هر جدا شدن و هر فراری از روی فاضل بودن نیست.
13 312284Loading...
30
Media files
12 890151Loading...
31
دیوارهای زشت اطراف شهر یکی از سوژه‌های متمایزکننده اینجا، با هرجای مرتبی در دنیاست. چون کیلومترها دیوار هست که روشون با فونت‌های بزرگ نوشته شده «آرماتور داوود» و شماره تلفن موبایل همون داوود زیرش، یا «باتری‌سازی حسین جباری»، یا «گوسفند زنده» یا «داربست حمید سرابی». که عملا هیچ‌کدوم بازاریابی منجر به نتیجه هم نیستند. ولی اگه ناظران گذری می‌دونستند در چه وضع اقتصادی هستیم ازش تعجب نمی‌کردند. وقتی تنوع اقتصاد به شدت پایینه، فرصت شغلی به شدت محدوده، و خلاصه شده در چند حرفه با دستمزد پایین، که آدم‌های زیادی جمع شدن در اون چند حرفه و سر همون دستمزد پایین با هم رقابت دارند، و سواد بالایی هم ندارند، کاملا طبیعیه که روی در و دیوار بنویسند «من هم هستم»، فارغ ازینکه نتیجه داشته باشه یا نداشته باشه. نه شهرداری میتونه این تصویر رو تغییر بده نه مردم. تا وقتی وضع اقتصاد انقدر زشته، زشتی دیوارها هم باقی خواهد ماند. اما یه واقعیت دیگه‌ای درباره همون دیوارها هست که ربطی به اقتصاد نداره: نود درصدشون بد چیده شده‌اند! خیلی‌هاشون کجند، و با ضعیف‌ترین زلزله ممکنه بریزند. قدیمی‌ترها بین آجرها ملاتی باقی نمونده و هیچ‌کس اهمیت نمیده، و حتی اون‌هایی که جدیدترند حتی یک ردیف بلوک منظم نمیشه پیدا کرد. جاهایی که ریخته یا باز شده، با نخاله پر شده یا با تعداد ناکافی آجر یا بلوک پر شده، که انگار قبلا راکت جنگی بش خورده. یه جاهایی سیمان خورده و صافه، و یه جاهایی نیست‌. مطلقا هیچ‌کس برای سیمان‌کاری سطح، شبکه توری استفاده نمی‌کنه که بعدا ترک نخوره. اگه کسی صاف کرده باشه، رنگ نکرده، و اگه کسی رنگ زده حداقل رنگ ممکن رو زده، یا بعدا تجدیدش نکرده. اینکه جامعه‌ای که نمیتونه درست دیوار بسازه و سپس درست ازش مراقبت کنه، چون همین کارش هم علم و عُرضه می خواد، نباید در هیچ‌چیزی قمپز در کنه، یک موضوع و بحث دیگه‌ست. اما این فراتر از حتی بیسوادی و ناتوانی و بی‌بضاعت بودنه. از فقط وضع دیوارهای کشور میشه فهمید که این مردم مشکل فلسفی دارند‌‌. چون فلسفه‌ای که الان حاکمه بین اون‌ها، داره منش «ولش کن، خوبه همینجوری» رو موجه می‌کنه‌. و این دقیقا منش کم‌بها کردن زندگیه. برای کسی که زندگی خیلی مهمه، درست درآوردن یک دیوار، و تمیز درآوردنش، و تمیز نگه داشتنش، یک کار لاکشری نیست، یک ضرورته، به اندازه آب دادن به گل‌ها، و غذا دادن به سگ. قطعا فلسفه تعیین‌کننده‌ست که یک ژاپنی که یک کاسه سفالی میسازه، بر این اعتقاده که وقتی ساخته شد دارای روح خواهد بود، و کاسه بدون روح نداریم، پس باید مراقب باشم دارم چیکار می‌کنم؛ و یک ایرانی امروزی مصنوعات رو به شکل زوائد بی‌اهمیت می‌بینه که هیچ‌فرقی نداره ده دقیقه براش وقت گذاشته بشه یا ده ساعت، بنابراین فقط ده دقیقه وقت میذاره. و همزمان در این توهمه که خیلی معنوی‌گراست و مردم شرق و غرب عالم در مادیات غرق شده‌اند!
15 657454Loading...
32
تو دادگاه بین‌المللی قاضی‌ای که حکم علیه اسراییل رو میخونه، لبنانیه، که همین الان کشورش در حال جنگ با اسراییله. تو یه پرونده چاقوکشی ساده اگه یکی از طرفین پسرعموی رفیق باجناق قاضی باشه، اون پرونده رو میگیرن میدن به یک قاضی دیگه. ولی تو سیرک‌هایی که علیه اسراییل اجرا می‌کنند این چیزها اهمیتی نداره. طبعا اسراییل هم به سیرک اهمیتی نخواهد داد، ولی اونی که به ضررشه ما هستیم. اگه کوچکترین امیدی داشتید که آخوندهای فاشیست رو به دست این دادگاه بسپارید یک روزی، باید فراموشش کنید. چون محکوم شدن توسط این دادگاه نه تنها اون نتیجه‌ای که مدنظره رو برآورده نخواهد کرد، بلکه ممکنه یه اعتباری هم به محکوم بده. و روس‌ها با علم به این قضیه، خر ذوقند. همین الان دارن میگن «پوتین رو همین دلقک‌ها محکوم کرده بودند، آره؟». چون بی‌اعتباری نهادی بین‌المللی که مثلا مسئول این بوده که اجازه نده در جهان هرکس هرکاری خواست بکنه رو یک پیروزی برای خودشون و کسانی که مصمم هستند هرکاری دلشون خواست بکنند، می‌بینند. و این از شخص پوتین هم فراتر میره، و شکست خود لیبرالیسم غربی حسابش می‌کنند. چون قانون‌مدار بودن جهان جزء اصول لیبرالیسم حساب میشه. البته مسئله این نیست که روس جماعت لیبرالیسم رو می‌فهمید و بعد انقدر مشتاق شکست خوردنشه. برخلاف کسانی که درباره این چیزها می‌نویسند فکر می‌کنم این‌ها هیچوقت نفهمیدن و نخواستن بفهمند که لیبرالیسم چیست. فقط دیدند کشور لیبرال (انگلیس، یا فرانسه، یا آمریکا) قانون مد نظر خودش رو به دنیا تحمیل کرد، و احساس باخت کردند. حس باختی که به باخت‌های قبلی‌شون در دو قرن اخیر اضافه شد. اما خود این برداشت‌ها ازون کشور لیبرال، خروجی ذهن آدم‌های استبدادزده‌ست. آمریکا از روز اول تأسیسش دنبال انزواگرایی بود. بنیانگذاران آمریکا، جهان خارج از سرزمین خودشون رو بربرستان می‌دیدند و بنابراین ضروری می‌دیدند قانون و حدود رو طوری تنظیم کنند که آزادی‌های داخل از وحوش بیرون مصون بمونه. دخالت‌های آمریکا در جاهای دیگه دنیا، یا از روی پاسخ متقابل بوده (مثل حمله به پرل هاربر) یا یک نوع اشانتیون اقتصادی (مثل گاوبندی با اعراب نفت‌فروش). حتی وقتی می‌گفتند دنبال جلوگیری از گسترش کمونیسم در جهان هستند، و به خاطرش تا ویتنام و کره رفتند، هدف‌ اصلی دولت وقت مهار نظامی روس‌ها بود. همین الان هم فکر نمی‌کنم برای جامعه آمریکا مهم باشه اگه کل دنیا به بربرستان تبدیل بشه. چون باز هم براشون یک «خبر» نخواهد بود. تو قانون اساسی‌شون تلویحا این خبر بشون رسانده شده، و اولد نیوز حساب میشه.
14 425250Loading...
33
وقتی یوگنی پریگوژین رو با موشک زدن، یکی از شیرین‌ترین لحظات بود برای هرکسی که می‌دونست چه جنایاتی مرتکب شده. ولی پشت این شیرینی وصف‌ناپذیر، یک تلخی هم وجود داشت: جامعه انسانی نتونست نذاره پریگوژین، پریگوژین بشه. سر راه‌حل‌ها میشه اختلاف داشت، و وقتی برمبنای راه‌حل‌ها قانون وضع کرد، به قانون‌های مختلف و حتی متضاد رسید. اما این فاجعه‌بار نخواهد بود اگه هردو قانون باشند. فرض کنید قانون یک کشور این بشه که همه مدارس باید خصوصی باشند، و در یک کشور دیگه قانون این باشه که همه مدارس باید دولتی باشند. با اینکه متضادند، و با اینکه نتیجه مشابه نخواهند داشت و به احتمال زیاد بچه‌ها در یکی ازین دو کشور بیش از بچه‌های اون کشور دیگه زیان خواهند دید، ولی تا وقتی که قانون واقعا حاکم است، بعیده فاجعه جبران‌ناپذیر رخ بده. فاجعه جبران‌ناپذیر وقتی رخ میده که قانونی وجود نداشته باشه. بزرگترین توهم قرن بیستم این بود که آلترناتیوی برای لیبرالیسم غربی (انگلیسی-آمریکایی) پیدا شده، پس راه‌حل‌هاش متفاوته، پس قوانینش هم متفاوته. حالا اسمش رو کمونیسم میذاشتن، یا فاشیسم، یا هرچه. اما در واقعیت هیچ آلترناتیوی پیدا نشده بود، بلکه یه عده میخواستن قانون وجود نداشته باشه. یک قانون در شوروی سابق رو نام ببرید، که با فرمالیسم محض اجرا و اعمال شده باشه. اگه قانون این بود که کسی حق ندارد دو تا ماشین سواری داشته باشد، حتما عده‌ای بودند که دوتا داشتند، چون آشنا داشتند، یا بلد بودند چطور از ماشین دولت استفاده کنند. اگه قانون این بود که همه سه ساعت در صف بایستند تا کره کوپنی تحویل بگیرند، حتما عده‌ای بودند که بدون صف بگیرند، و حتما عده‌ای بودند که کره رو یه جای دیگه تحویل بدن. ازین نباید نتیجه گرفت که «بله خب، همیشه عده‌ای دغل‌باز هستند». هیچوقت مسئله عده‌ای دغل‌باز نبود. مسئله این بود که همه می‌خواستن قانون حکمفرما نباشد، تا شاید یه جا بتونند هرجور که دلشون خواست عمل کنند. اون یک جا می‌تونست هرجایی باشه، و می‌تونست رندوم باشه. کسی که یک ماشین سواری هم گیرش نیومده بود، شاید سه برابر بقیه کره گیرش می‌اومد، و کسی که تو هر دوی این‌ها ته صف بود شاید می‌تونست پسرش رو جایی ثبت‌نام کنه که بقیه نمی‌تونستن. وقتی قانون نیست، یا حکمفرما نیست، همه و یا حداقل اون‌هایی که ضعیفند، به بدترین نسخه خودشون تبدیل میشن. اوباش روس که امروز دنبال «نظم جدید جهانی» هستند، منظورشون جهانی بدون قانونه، تا بتونند هرکاری که خواستن بکنند، از جمله کشورگشایی، از جمله غارت، از جمله عرفی کردن فساد. ولی خود این‌ها به اینی که هستند تبدیل شده‌اند چون تو محیطی بزرگ شدن که قانون وجود نداشته یا حکمفرما نبوده. به عبارت دیگه، چون کسی نبوده که جلوی ستیز با حکمرانی قانون رو بگیره، این‌ها به بدترین نسخه ممکن از خودشون تبدیل شدند. جزغاله شدن پریگوژین خوشحال‌کننده بود، اما ازینکه تونستن جزغاله‌ش کنند و یه آب هم روش بخورند باید ترسید. چون یه سری بچه دارند تو محیطی بزرگ میشن که میشن یکی رو تو هوا جزغاله کرد و هیچ‌چیزی مانعش نشه و هیچ هزینه‌ای براش ایجاد نشه. و این یعنی قراره این بچه‌ها به بدترین نسخه خودشون تبدیل بشن.
17 602300Loading...
34
دوستان اتوکد رو مثال زدند که امکانات هوش مصنوعی هم داره اخیرا و اجاره سالیانه‌ش دو هزار دلاره، اما کسانی که ازش استفاده می‌کنند پروژه‌های چندمیلیون دلاری رو باش انجام میدن، و شرکت اتودسک سهمی ازون پروژه‌ها نمیبره. اما اتوکد، حتی با امکانات هوش مصنوعی، و حتی با اینکه استفاده ازش یک ضرورت شده، همچنان یک دستیاره، و جای معمار رو نگرفته. یک پزشک هم ممکنه بگه اگه این منشی رو تو مطبم نداشتم نمی‌دونستم چطور مریض‌هام رو هندل کنم. که یعنی هم وجود منشی و هم وجود اون منشی خاص، برای کارش یک ضرورته. اما بدون وجود پزشک، منشی نمیتونه کاری برای مریض‌ها انجام بده. اون هوش مصنوعی که فرمول‌های جدید بیرون میده، دیگه یک دستیار نیست، خودش نقش پزشک رو داره. و حتی بشه گفت این انسانه که میشه دستیارش. این مسئله حقوقی وقتی جدی‌‌تر میشه که کار هوش مصنوعی زمان نجومی برای انسان میخره. مثلا فرمول دارویی رو در عرض ۶ ماه پیدا کنه، که برای مجموعه همه محققان دارویی در سراسر دنیا، با فرض اینکه همه‌شون روی یک پروژه کار کنند، ۶۰ سال طول می‌کشید! اونوقت میخواید بگید حق مالکیت چنین چیزی تعلق میگیره به فقط همون یوزری که اجاره‌ش کرده؟ چنین چیزی برای من و همه خیلی مسئله‌تر است، تا اینکه با هوش مصنوعی تشخیص بدن که کدوم‌مون تو خیابون مواد تو جیب‌مون داریم. اتفاقا خوشحال‌تر خواهم شد اگه از چنین چیزی استفاده کنند، چون هرچقدر هم خطا داشته باشه، قضاوتش از پلیسی که چون از تیپ و قیافه‌م خوشش نمیاد بم گیر میده، بهتر خواهد بود.
15 125151Loading...
35
اتحادیه اروپا قانون مربوط به هوش مصنوعی رو تصویب کرد و اولین چیزی که از متن قانون به چشم میاد اینه که قانونگذار تحت تأثیر تیترهای خبری، ترندهای شبکه‌های اجتماعی، و حتی میم بوده! مثلا یه سری حوزه‌های پرریسک تعریف کرده و بعد درباره‌شون مقررات وضع کرده. به عنوان نمونه یکی از حوزه‌ها اینه: بررسی احساسات کارمندان با استفاده از تحلیل هوش مصنوعی از تصاویر دوربین مداربسته! این دقیقا یه ویدئوی وایرال در تیک‌تاک بود، که نشون میداد میشه تخمین زد کدوم کارمند حالت عصبی داره، و مثلا قرار بود بگه «وای چه آینده دارکی پیش روی ماست»، در حالی که کاربران اهمیتی بش ندادند و خیلی زود از فید همه خارج شد. انگار مردم حس نکردند که خیلی دارکه، ولی قانون‌گذار باورش شده. و چون این دغدغه‌ها از یک پنیک حاصل شده، مقررات وضع شده هم دچار تناقضه. مثلا در همین قانون، در کنار اینکه این تحلیل رفتار افراد در جمع رو حوزه پرریسک معرفی کرده، استفاده ازش برای پیشگیری و کنترل پاندمی رو مجاز دونسته! یعنی تشخیص اینکه کی توی جمع عصبانیه، بده، ولی تشخیص اینکه کی خسته‌ست چون مریضه، خوبه! (حالا اگه پیش‌بینی کنیم خستگی منجر به رفتار عصبی میشه چی؟). قوانینی که از روی پنیک وضع میشن یا عمر کوتاهی دارند، یا در دراز مدت از خاصیت میفتند. و جالبه که بقیه فکر می‌کنند اروپا چون زودتر از بقیه چنین چیزی رو تصویب کرده، از بقیه جلوتره! اون حوزه‌ای که در مورد هوش مصنوعی نیاز به قانون‌گذاری داشت، و اونی که واقعا جلوتره باید بش بپردازه، حوزه مالکیته. اگه من هوش مصنوعی ساختم که تخصصش طراحی فرمول‌های آلیاژهای جدید بود، و اون رو در اختیار یک شرکت قرار دادم، و اونجا یه فرمول جدید ساخته شد و آلیاژی ساخته شد که قبلا وجود نداشته، اختراعش باید به نام کی ثبت بشه؟ و اگه قراره به نام اون شرکت ثبت بشه، من باید با چه مبلغی هوش مصنوعیم رو بشون بفروشم یا اجاره بدم، که متناسب با سود نجومی اون‌ها از فرمولی که بدست آوردن باشه؟ و اگه به اختلاف خوردیم قراره چجوری حل بشه؟
15 687174Loading...
36
پوتین فاز «تصفیه ارتش از مفسدین» برداشته‌. هرروز دارند یکی رو بازداشت می‌کنند. از دزد تا رشوه‌بگیر. جالبه که بیش از یک‌سال پیش چند تحلیلگر نظامی گفتند اینکه خاکریزهای روسیه سیم‌خاردار نداره به خاطر این نیست که بلد نیستند خاکریز استاندارد بسازند، برای اینه که یکی داره سیم‌خاردارها رو میزنه به جیب. و الان یکی از کسانی که گرفتن به همین اتهام گرفتن. که یعنی تمام مدت می‌دونستن (و سربازان خودشون رو به کشتن دادن) اما فقط الان تصمیم گرفتند اقدام کنند. که یعنی خود دزدی مسئله‌شون نیست، بلکه با شخص دزد مشکل پیدا کرده‌اند. از ابتدای جنگ، جبهه محل تصادم شقه نظامی با رهبری شویگو از یک طرف، و امنیتی‌ها از طرف دیگه بود. شویگو تونست واگنر، که نماینده امنیتی‌ها هستند، رو بفرسته جایی که آفریقایی نی انداخت، و رهبرشون رو هم تو هوا حذف کنه. و حالا نوبت گوشمالی دادن به شقه نظامی شد.‌ پوتین خودش رو ماورای همه بقیه دزدها میدونه، بنابراین به جای برنده کردن یکی و بازوندن یکی دیگه، بشون اجازه میده خودشون موقتا غلبه‌هایی نسبت به رقیب‌شون داشته باشند، تا حاصل‌جمع این رقابت‌ها، تضعیف همه اون‌ها و تقویت موقعیت خودش باشه. بنابراین هیچ کدوم این «تحولات»، به معنی «تحول» نیست.
15 322134Loading...
37
یک مغلطه دیگه هم در افاضات استاد وجود داره. اگر امروز به نهادی مثل بانک مرکزی اعتماد وجود داره، در واقع اعتماد به خود اون نهاد نیست، بلکه خوشبینی به صحت این فرضه که دولت را توپ تکون نخواهد داد. مردم انقدر خوشبین نیستند که بانکی که امروز توش حساب دارند، فردا صبح هم سرجاش وجود داشته باشه. ولی خوشبینند که دولت‌شون فردا صبح هم سرجاشه. و این دو خیلی با هم فرق دارند (این حتی در کشورهایی که بانک مرکزی از دولت مستقله هم صادقه. چون همه می‌دونند اگه کار نهاد مستقل بیخ پیدا کنه، دولت یه کاری خواهد کرد. همونطور که در بحران اقتصادی دولت مانع ورشکستگی بعضی‌ها شد). بنابراین درست‌ترش اینه که بگیم ما توانستیم روی پلتفرم «خوش‌بینی به استقرار دولت»، نهادهایی را سوار کنیم. و اما بعد می‌رسیم به جنبه زبان‌شناسانه قضیه، و اینکه اصولا «اعتماد» چیست؟ وقتی من به آقای ایکس اعتماد می‌کنم و میگم این پول رو بگیر و ببر به فلان کشور و تحویل بده به آقای ایگرگ، دارم دقیقا چه کاری انجام میدم؟ آیا دارم رولت روسی انجام میدم به اموال خودم، یا چه؟ معمولا اینجوری که آقای ایکس رو میشناسم. و این شناخت دو نتیجه‌گیری میتونه داشته باشه: ۱- آقای ایکس آدمی است که اصولی دارد و اصولش را زیر پا نمی‌گذارد و یکی از اصول‌هایش امانتداری است، و ۲- آقای ایکس از اینکه او را امانتدار بدانم منافعی می‌برد و حاضر نخواهد شد بر علیه منافع خود اقدامی کند. این دو با اینکه دو چیز متفاوتند (یکیش معنویه، و یکیش درباره مادیاته)، هر دو دیتا هستند. یعنی میدانی که اصولی دارد و اصولش چیست، و یا میدانی که از رابطه‌ای که با تو دارد منافعی دارد و منافعش چیست. پس در حال قمار نیستی. در حال استفاده از دیتا هستی. قسمت قماریش برمیگرده به وقتی که دیتات ناقص یا نادرسته. بنابراین در همین سیستم هم در حال وریفای کردن هستی، نه اعتماد. ولی مرجع وریفای کردنت، صرفا دیتای خودته، و این یعنی یک وریفای کامل نیست. اینکه در مورد بیت‌کوین گفته میشه «اعتماد نکن، وریفای کن» معنیش این نیست که قبلا هیچ وریفایی انجام نمی‌شده. معنی اینه که از وریفای ناقص و یک‌طرفه، به وریفای کامل برسیم. چون هرچقدر هم دیتای من از آقای ایکس زیاد باشه، هیچوقت و هیچوقت نمی‌تونه به اندازه دیتای بلاکچین موثق باشه.
15 893158Loading...
38
میفرماید از طلا به عنوان پول استفاده می‌کردیم چون هنوز یاد نگرفته بودیم نهادهایی مبتنی بر اعتماد متقابل بسازیم، و این مانع حداکثری شدن همکاری‌های اقتصادی بود. و حالا که بلدیم، لزومی نداره بریم سراغ بیت‌کوین، چون بازگشت به طلا و عدم اعتماده! این‌ها پیش‌فرض‌های غلطی هستند. طلا پول بود چون شاه تعیین کرده بود پول باشه. چون می‌تونست فرآیند استخراج و تولید و ضرب و توزیعش رو در انحصار خودش بگیره. و گرنه مردم حاضر بودند در قابلمه رو هم به عنوان پول به رسمیت بشناسند. وقتی هم طلا کنار رفت، برای این نبود که تونستیم اعتماد نهادی ایجاد کنیم. برای این بود که دولت مدرن، که به عنوان جایگزین شاه انحصار ضرب پول رو داشت، دیگه نمی‌تونست و نمی‌خواست با طلا کار کنه، و باز هم مردم تبعیت کردند.
16 842180Loading...
39
این‌ها حکم نشان دادن بیلاخ به اسراییل رو داره، جدی نگیرید. به رسمیت شناختن فلسطین، یعنی به رسمیت نشناختن مرزهای اسراییل، که یعنی به رسمیت نشناختن دولتش، که یعنی نتانیاهو را بردارید. اروپا اگه غیر از بیلاخ‌بازی قصد جدی برای ایجاد کشور فلسطینی داره باید اول حکومت آخوندها را ساقط کنه. میانبری وجود نداره. آیا این کار رو می‌کنه؟ خیر. پس کنسله.
15 461209Loading...
40
سبک ایرانی «ترانه عاشقانه به مثابه چسناله موزون» به غرب صادر شد. #لبخند_شبانه
19 250336Loading...
دنیا به صورت رندوم برای کسانی که ذهن‌شون ضعیفه کانال امن میسازه. کانال امن یه مسیره که اون آدمی که ذهنش ضعیفه داخلش حرکت می‌کنه، و شاید تا آخر عمر بره، و اتفاق خاصی براش نیفته. مثل ماهی‌هایی که تخم‌شون رو اونجای رودخانه میذارن که جریان آب قوی نیست. یه سری‌شون کاملا رندوم از بین میرن، که یا آب میبره، یا یک جانور دیگه به عنوان غذا می‌خوردش. و یه سری‌شون میمونند. شرایط انقدر متغیر و غیرقابل پیش‌بینیه، که اینطور به نظر میاد تخمی که تا لحظه آخر سرجاش مونده و همه مراحل رشد رو طی کرده، داخل یک مسیر مجازی امن حرکت داشته. این‌ آدم‌ها بیشتر چیزهایی که تشخیص‌شون اهمیت داره رو تشخیص نمیدن. راست رو از دروغ، درست رو از غلط، واقعیت رو از وهم. همچنین فریبی نیست که نخورند، و شارلاتانی نیست که آدم خوب حسابش نکنند، و متقلبی نیست که پاکدست نبینند. اما با همه این‌ها، بزرگ میشن، درس میخونند، برای خواهرشون عروسی می‌گیرند، خودشون ازدواج می‌کنند، مادرشون رو میبرن مکه، به پدر از کارافتاده‌شون سرویس میدن، بچه‌دار میشن، باغ میخرند، میرن ترکیه خرید می‌کنند، پیر میشن، یه سری دارایی جمع می‌کنند و برای بقیه به ارث میذارن، و میمیرند، و ملت بالا سر قبرشون میگن «هیچ بدی از بنده خدا ندیدیم» یا «با آبرو زندگی کرد، روحش شاد». بعد یه خیال کودکانه ایجاد میشه. که امن بودن این کانال، لطف خدا به این آدم بود! بعد برمبنای این خیال، یک ذهنیت میسازند. ذهنیت اینکه «خدا هوای پخمه‌ها را دارد». و بعد برمبنای این ذهنیت احساسات میسازند، که «پخمه بودن زیباست». و بغض می‌کنند برای «زیر باباش لگن گذاشت، حالا سرطان خودش خیلی راحت درمان شد». و بعد بر مبنای این احساسات، یه پکیج از باورها می‌سازند، و سپس اون پکیج رو قطب‌نمای خودشون قرار میدن. که معنیش اینه که به محض تولد، وارد محیطی میشی که کسانی طراحیش کرده‌اند که تشخیص نمی‌دادند کسی که چیزی رو تشخیص نمیداده، آدمی نیست که چیزی رو تشخیص بده؛ چون گول کانال امن رو خورده بودند. توسط اهرام‌هایی احاطه شدی که در طول زمان با تخته سنگ‌هایی از جنس پخمگی و فریب خود و دیگران، که روی هم چیده شده‌، ساخته شده‌اند. و چون بزرگند نمی‌تونی نادیده بگیری‌شون. چون آدم در برابر هرم احساس کوچکی می‌کنه. باید اول بتونی از هرم‌ها عبور کنی، که بتونی از نیل رد بشی.
Показати все...
یک کامنت جانبی هم جهت فان، هم جهت افزایش اطلاعات عمومی فارسی‌‌زبان‌ها: ترک‌ها ۱- در احساسات و بیان اون‌ها حالات سینوسی دارند، و ۲- بین شرح ماوقع اتفاقات و بیان احساسات نمی‌تونند تفکیک قائل بشن و در هم‌تنیده‌ست. حالت سینوسی اینطوره که مثلا یه جوری نسبت به مهیب بودن یک مسئله حرف می‌زنند که تصور می‌کنی در آستانه یک انفجاریم و باید کاری کرد. اما نیم‌ساعت بعد همون رو یه جوری بیان می‌کنند که انگار یک پایان‌نامه دانشجوییه. اگه دیدی یک هموطن ترک داره خیلی با حرارت از یه مسئله‌ای صحبت می‌کنه، فقط باید یه کار انجام بدی: صبر. چون به طور تضمیمی تُن و لحن و دمای کلامش تغییر خواهد کرد. بنابراین اگه دیدی در مورد یک مسئله جدی دارند نظر فنی میدن، باید بدونی که اولا دارند با اغراق بیانش می‌کنند، و ثانیا خودشون هم خیلی جدی حسابش نمی‌کنند.
Показати все...
اگه هنوز تئوری #گله_گاو رو نپذیرفتی، این ویدئو میتونه کمکت کنه. اگه اینم نتونست، یعنی اصطلاحا داری شراب کوپیوم رو سر می‌کشی، که یه واکنش روانی به وضعیت بغرنج بوسیله انکار توضیح ساده‌ست. https://t.me/mamlekate/87898
Показати все...
مملکته

فقط اونجاش که میگه پیدا کردن رییس جمهور بیشتر شبیه رزمایش هلال احمر بوده😂 یعنی هر جای دیگه دنیا بود سر این کوتاهی تا الان کلی استعفا و بازداشت کرده بودند ولی اینجا افتخارشون جمعیت عزاداره 🥴 ketabshah3 @mamlekate

بعضی‌ها می‌پرسند اگه واقعا بیست سال پیش هم همین‌ها رو از همین جماعت می‌شنیدی و جواب میدادی، چطور خسته نشدی تا الان؟ چون زحمتی برام نداره.
Показати все...
Фото недоступнеДивитись в Telegram
۱- فکر می‌کنه گرامی داشتن ارزش‌های غربی یعنی همراهی با غربی‌ها ۲- فکر می‌کنه همه غربی‌ها یعنی اونایی که صداشون از بقیه بلندتره ۳- به دروغ وانمود می‌کنه فلسطینی‌ها می‌گفتند ما یه دولت سکولار تو چارچوب مرز ۶۷ میخوایم و ما گفتیم نه حق ندارید! ۴- ما برای بدن پودر شده فلسطینی جشن نگرفتیم، ولی اگه یک ایرانی برای پودر شدن کسی که صدام قهرمانشه جشن بگیره حرجی بش نیست. ۵- دولت یهودیان، یک دولت دینی نیست. اگه بود زنان حق رأی نداشتند. و خیلی حقوق دیگه. اگه کاتولیک‌ها جمع بشن یه جا دولت تشکیل بدن، بش نمیگیم دولت کاتولیک. ۶- ساکنان فلسطین بودند که هدف‌شون به جهنم تبدیل کردن زندگی یهودیان بود. الان دارن تاوانش رو میدن. و پشیمان هم نیستند. ۷- رضا پهلوی خر کیست؟ ۸- اگه کسی به نتانیاهو یا هر سیاستمدار دیگه‌ای میگه بدتر از آخوند، همدست آخوندهاست. مهم نیست تو زندگیش یه بار هم نماز نخونده. ۹- سازمان بین‌المللی اصالت ندارد. منبع وحی هم نیست. هم می‌تواند فاسد شود، هم ایدئولوژیک، و الان هر دو است. ۱۰- اگه اسراییل میخواست «عامدانه» غیرنظامیان زو هدف قرار بده، الان یک گربه هم در غزه زنده نمانده بود. ۱۱- در جنگ حلوا خیرات نمی‌کنند
Показати все...
Фото недоступнеДивитись в Telegram
این مثال خاص مشابه انتخاب کردن جرجیس بین صد و بیست و چهار هزار پیغمبره. اینکه آخوند اگه واقعا صداقت داشت در اینکه میخواد مصلح باشه، باید اول به این نگاه می‌کرد که چه لباسی به تنش کرده و الان این لباس یونیفرم چه کسانیه، چه برسه به اینکه کنکاش کنه که این شهوت حکمرانی در این کسوت از کجا آب میخوره، سرجاشه. اما اینکه بگی اون حسینی که ساختید جعلی بوده، بیشتر به نفع این آخوند مدعی تموم میشه، نه به ضررش. ساید افکت حسینی که برای نهی از منکر قیام نکرده چیه؟ حداقلی‌ترین ساید افکتش اینه که حسین دیگه‌ای ساخته بشه که می‌خواست جان خودش و خانواده‌ش رو نجات بده، نه اینکه خلافت راه بندازه. این حسین، به درد اکبرنژاد میخوره، یا کارش رو سخت‌تر می‌کنه؟ چطور نمی‌تونی این سوال رو بپرسی از خودت و بعد متنت رو بنویسی؟
Показати все...
در کل فضای وب فارسی، کسی که یه گوشه نشسته باشه جستارنویسی روزانه بکنه نیست که به اندازه من نفرت از گوشه و اطراف دریافت کنه. برای این عزیزان یک خبر دارم و یک نصیحت. خبر اینه که: من جانور پیچیده‌ای هستم، ولی شما موجودات ساده‌ای هستید. فارغ ازینکه چجور آدمی باشید، فانکشن ساده‌ای دارید‌. کل فلوچارت ذهنی‌تون رو میشه تو سمت سفید یه کارت ویزیت ترسیم کرد. یه علامتش هم اینه که شما من رو همه‌جا نمی‌بینید، ولی من شما رو همه‌جا می‌بینم. تو بقالی، تو بانک، کف مترو، جلو فلافلی، سر میدون. و موجود ساده نمیتونه موجود پیچیده رو آنالیز کنه. من رو یکی که پیچیده‌تر از منه میتونه آنالیز کنه، و خواهد کرد، و برای انجامش از شما مشورت نخواهد گرفت. قاعده‌ش همیشه اینه و من کاره‌ای نیستم، چون قاعده‌ش رو من تنظیم نکردم. نصیحت اینه که: شما در حال سوگواری هستید، حتی اگه بخندید. سوگوار این هستید که خیلی معمولی هستید. اما وقت خیلی کمه. رنگ رگ‌های اطراف قوزک پاتون خیلی زودتر ازونی که فکر می‌کنید به کبود مایل به آبی متمایل خواهد شد. در این فرصت کم دنبال یاد گرفتن باشید‌.‌ چون هنوز چیزهای زیادی هست که ندیدید، و چیزهای زیادی هست که آمادگی دیدن‌شون رو ندارید، و چیزهای زیادی هست که دیدید اما از واقعیت پشتش خبر ندارید. در تورات اومده که طرف در هشتاد سالگی از داوود پرسید «آیا می‌تونم درست رو از غلط تشخیص بدم؟»، با اینکه عقل کلی بود برای خودش. منظورش این نبود که تا الان هیچ‌چیز تشخیص نمیدادم. منظورش این بود که باز چیزهایی هست که من هم نمی‌تونم درست و غلطش رو تشخیص بدم. همیشه باید ولع داشت برای خروج از پیله‌های قبلی، چون آخری نداره. و وقت باقیمانده متناسب با ولعی که باید درخور باشه، نیست‌. من دنبال تأثیرگذاری حداکثری نیستم. حتی اگه فقط یک نفر از شما با خواندن این نوشته از چرخه سوگواری و پوچی خارج بشه و تکونی به خودش بده، ثوابش برای منه.
Показати все...
برای آینده دنیای عکاسی اتفاقاتی رو پیش‌بینی می‌کردیم که خیلی‌هاشون هستند غلط دراومدند. و همشون پیش‌بینی من یا فرد ایکس نبودند، بلکه یک پیش‌بینی جمعی بود و حتی شرکت‌ها روش حساب کرده بودند. - فکر می‌کردیم با دموکراتیزه شدن عکاسی با دوربین گوشی‌های هوشمند، با سونامی عکاسان خوش‌فکر بالقوه که تا قبل ازون امکان کشف‌شون وجود نداشت مواجه میشیم. البته تولید محتوا انفجاری بود، اما به نسبت تعداد کسانی که گوشی هوشمند دارند، که چند میلیارد نفرند، سونامی ندیدیم. مردم دوربین رو برای این میخوان تا از خودشون جلوی مجسمه‌ها و پل‌ها و آبشارها عکس بگیرن (که یعنی: ببینید من اینجا بودم پس عمرم هدر نرفته)، یا مستندسازی شکستن یه قطعه از یکی از وسایل خونه‌شون و فرستادنش برای پسرعموشون برای پرسیدن اینکه یدکی اینو از کجا میتونم گیر بیارم؟ - فکر می‌کردیم همه دنبال حداکثری کردن کیفیت تصویر هستند، و سپس به یک حد مطلوب میرسند، و سپس مطالبه برای کیفیت بالاتر همونجا متوقف میشه.‌ اما یه جور دیگه پیش رفت. اول دنبال بالارفتن کیفیت بودند، بعد از کیفیت بالا زده شدند و عقب‌گرد کردند! فیلتر‌هایی که تم فیلم آنالوگ رو تداعی می‌کرد (که یعنی رنگ‌ها کلا غلطند و یا واقعیت همخوانی ندارند) عامه‌پسند شد. دوربین‌های کامپکت قدیمی که متعلق به نسل اول سنسورهای دیجیتال بودند و تصویرشون در مقایسه با استاندارد امروزی افتضاحه، محبوب شد، تا جایی که براشون بازار سیاه بوجود اومده. فقط برای اینکه عکسی به اشتراک بذارند که با عکس بقیه فرق داره. خود «کیفیت خوب» کسل‌کننده شد. - فکر می‌کردیم بی‌نهایت آسان شدن گرفتن عکس و به اشتراک گذاشتنش با انبوهی از آدم‌های دیگه، اون جنبه زیبایی‌ستایی شخصیت افراد رو تقویت کنه، یا به تعبیر دیگه: تکنولوژی کاتالیزور تغییر دید بشه. اما حالا برعکسش غلبه کرد. تکنولوژی باعث گسترش دید منفی آدم‌هایی شد که یا همه‌چیز رو زشت می‌بینند، یا دیگه نمی‌تونند زیبایی ببیند. حواس‌مون نبود که وقتی مود روحی آدم‌ها دارک باشه، چیزی که میسازند هم دارک خواهد بود، و از تکنولوژی کاری برنمیاد.
Показати все...
شخصیتش طوری بود که از باخت آدم‌های ساده‌لوح عصبانی می‌شد، بدون اینکه خودش ضرری کرده باشه، و بدون اینکه دلش برای بازنده بسوزه. از خود این واقعیت که یک روباه یک مرغ رو خفه کنه عصبانی میشد. انگار این خود صحنه‌ست که براش منزجرکننده‌ست، وگرنه نه صنمی با مرغ داشت و نه با روباه. شاید چون پول براش حرمت داشت، و این صحنه خفه شدن احمق توسط باهوش‌تر، این حرمت رو می‌شکست. اما چه اتفاقی میفتاد اگه با همین حساسیت به صحنه‌های دلخراش، به چیزی فراتر از پول نگاه می‌کرد؟ اونوقت ازینکه طرف احمق چیزی فراتر از پول رو ببازه، چقدر می‌تونست عصبانیش کنه؟ مثلا ببینه خیلی راحت ترغیبش می‌کنند به مشارکت در شر، و چون عقلش نمیرسه هربار همراهی می‌کنه. مردم از ناگهان از دست دادن عزیزان‌شون، و یا حتی کسی که نسبتی باشون نداره ولی عزیزه، مثل وقتی که درست کنارشون گلوله بخوره و دیگه نفس نکشه و بدنش سرد بشه، جوری یکه میخورند که ممکنه سلامت خودشون هم به خطر بیفته. اما اگه به چیزی فراتر از تداوم گردش خون اهمیت می‌دادند چه بلایی سرشون می‌اومد؟ اگه کشف اینکه عقل نداره و هیچ مقدار از دانش و منطق بش کمکی نمی‌کنه رو معادل کشف اینکه دیگه نفس نمی‌کشه می‌دیدند، چقدر اذیت می‌شدند؟
Показати все...