cookie

Ми використовуємо файли cookie для покращення вашого досвіду перегляду. Натиснувши «Прийняти все», ви погоджуєтеся на використання файлів cookie.

avatar

Anarchonomy

خروجی‌های مکتوب یک ذهن خشن

Більше
Рекламні дописи
34 988
Підписники
-824 години
-307 днів
+38430 днів

Триває завантаження даних...

Приріст підписників

Триває завантаження даних...

هواپیما رو تو آسمون می‌بینه. به فلاکت و حبسی که روی زمین بش دچاره فکر می‌کنه، و با خودش میگه کاش من توی اون هواپیما بودم، هرجا میرفت آزاد میشدم. مهمانداری که تو همون هواپیماست حالش داره از مسافرها بهم میخوره، اما مجبوره لبخند بشون تحویل بده، و به این فکر می‌کنه که تعطیلات رو صرف کدوم یکی از کارهای عقب افتاده‌ش بکنه. مسافرها دارند ازینکه پول فرست‌کلاس رو نداشتن حس گوسفندی که داخل وانت چپانده شدن رو دارند و به کل دست‌اندرکاران صنعت هوانوردی میگن فاک‌یو! خلبان و کمک خلبان دارند درباره شرایط استخدام یه خط هوایی خارجی حرف می‌زنند و یکی‌شون داره به اون یکی میگه اول تو اقدام کن ببین چجوریاست بعد بیا به من هم راهنمایی بده. برای اینکه گول حس الانت رو نخوری کافیه پرسپکتیو رو عوض کنی، حتی به صورت موقت.
Показати все...
بیل مار گفت راه حل تمام مشکلات خاورمیانه اینه که هیچ‌کس به اسراییل حمله نکنه. بیل بر بش گفت جنگ اوکراین چی؟ اصلا چرا جنگ هنوز یه چیز قانونیه؟ بیل مار گفت چون برای اینکه چیزی غیرقانونی باشه باید قانونش رو اعمال کنی، که یعنی باید با کسی که میخواد جنگ راه بندازه بجنگی. ما هم که نمی‌خوایم با روسیه سر اوکراین بجنگیم. بیل بر بش گفت تو که با یه جمله تو یه پادکست مشکل خاورمیانه رو حل کردی، خب با یه جمله هم مشکل روسیه و اوکراین رو حل کن. یکی باید اینو به بیل مار می‌گفت، و کسی بهتر از بیل بر نبود. بیل بر آدمیه که همه‌چی رو به بیضه‌ش می‌گیره و توقع تشخیص درست از غلط رو نباید ازش داشت. ولی این خوبی رو داره که خودش هم این رو میدونه و پنهانش نمی‌کنه. گاهی حرف حساب به صورت رندوم از دهان یه آدم پرت بیرون میاد و مثل نیزه در سینه طرف مقابل فرو میره. وقتی برای مناقشه‌ای که قدمت چندهزارساله داره (هرچند که وضعیت فعلیش دسته گل دولت‌های مدرنه) یک تجویز یک‌خطی داری، باید برای بقیه مناقشه‌ها که خیلی ساده‌تر هستند هم تجویز یک‌خطی بدی‌. همچنین باید بتونی در یک خط توضیح بدی چرا برای اسراییل حاضری هزینه بدی و برای اوکراین، نه.
Показати все...
میتونه خیلی راحت بگه مست بودم، یا بگه میخواستم بامزه‌بازی دربیارم ولی نگرفت. اما اینارو نمیگه. میگه خطای ریاضی بود، که یه بی‌دقتی جا بزنه. ولی «اگه سکه رو دوبار بندازیم حتما خط میاد چون دوتا پنجاه درصد میشه صد در صد» یک خطا نیست. آدم نمیتونه بگه حواسم نبود فکر کردم پنج عدد زوجه! فقط وقتی پنج رو عدد زوج حساب می‌کنی که ندونی اعداد زوج و فرد چی هستند. این حاصل همون فرهنگیه که میگه «کم نیار. با اعتماد به نفس هندلش کن. دیگران نمیخوان پیشرفتت رو ببینن، برای همین میخوان زمین خوردنت رو تماشا کنند، و برای همین بت حمله می‌کنند. اشتباهاتت رو بپذیر و ادامه بده». همون فرهنگی که رجزهای باشگاه بدنسازی رو وارد روانشناسی کرد.
Показати все...
خبرنگار آمریکایی رفته نمایشگاه خودرو در چین. همزمان که ناامید شده از عقب‌ماندگی برندهای خارجی، چه آمریکایی و چه اروپایی و چه ژاپنی، در تکنولوژی، از برندهای نوظهور چینی؛ همونجا به عنوان یک تاجر اشتباهش گرفته‌اند و فکر کردن دنبال راه‌اندازی نمایندگی برای فروش برند چینی تو آمریکاست و در حد آویزان دنبال جلب توجهش بودن. خودش متوجه کنتراست معنادار این دو نیست. رقابت به نفع مصرف‌کننده‌ست، و تعرفه‌بستن به خودروی چینی برای محافظت از برند داخلی یه سیاست از قبل شکست‌خورده‌ست. اما رقابت داخل بازار چین هم یک رقابت نرمال نیست. و گرنه برندی که تازه از تخم دراومده انقدر عطش ورود به بازار ناشناخته خارجی رو نداشت، که از روی همون عطش خبرنگار رو با تاجر اشتباه بگیره. این‌ها در همه‌چیز انقدر موازی‌کاری می‌کنند که عنش درمیاد و چوبش رو خودشون میخورند. بیست‌تا برند بیست تا ماشین مختلف بزنند که پلتفرم همه‌شون یکیه، عملا یک رقابت نیست. تراشیدن حاشیه سود همدیگه‌ست. برای همین در بازار داخل دچار تنگی نفس میشن و دنبال هرروزنه‌ای هستند که بتونند در خارج فعالیت کنند. طنز سیستم دیکتاتوری اینه که کنترل و دخالت شکل حداکثری داره، اما عملا کسی هم بالاسر صنعت نیست که یه پلن بده که بضاعت کشور هرز نره.
Показати все...
متأسفانه آدم نمیشید. چه مدت طولانیه دارم میگم تفکیک کردن چیزها از همدیگه رو یاد بگیرید، ولی تأثیری نداشته. هیچ یأسی در نوشته‌های من نیست. اگه قرار بود باشه نوشته نمی‌شد ابتدا به ساکن. وقتی یکی بگه سنگ داره میاد پایین از ماشین‌هاتون پیاده بشین پناه بگیرید، در حال القای یأس نیست. در حال اشتراک‌گذاریه.
Показати все...
زکاتش اینه که به نمایندگان همون کشوری که هستید ایمیل بزنید و بگید برای اوکراین سلاح بفرستند. اگه جواب ندادند برید جلوی آفیسش اعتراض کنید.
Показати все...
اون موقعی که همه می‌گفتند گشت ارشاد جمع شد، گفتم نظام از حجاب عقب‌نشینی نخواهد کرد، و دارید می‌بینید که نکرده. اما چادر یک بحث جداست، و حجم بلبشو در مملکت اجازه نداده زیاد بحث درباره‌ش ایجاد بشه. چادر مشکی به طور خاص، رسما شکست خورد. اما چادری‌ها به جهاد شخصی درباره‌ش ادامه میدن. بیشتر این‌ها موافق تبلیغات حکومتی درباره حجاب نیستند، و بیشترش رو سخیف می‌دونند ، و حتی ممکنه با توحش گشت هم مخالف باشند.‌ اما خودشون رو آخرین بنرمن می‌بینند (بنرمن یعنی کسی که بنر دستشه. بنر یعنی پرچم، لوگو، اونی که لشکر رو باش میشناختن). طوری که انگار داره از همه طرف بشون حمله میشه. هم از طرف دنیای بیرون از ایران، هم از طرف حکومت با به زعم خودشون «بدسلیقگی‌»هاش (که ترجمه نادرست «وای چرا فاشیسم خوب جواب نداد» است)، و هم از طرف نسل جدید که حرف‌شنو نیست، و لشکرشون پراکنده‌ست، و چون پراکنده‌ست این مهمه که بنرمن سرپا بمونه. بنابراین هویت چادرمحور خودشون رو علیرغم اقلیت‌تر شدن مجموعه‌شون، محکم می‌چسبند. اما از یک سوال مهم طفره میرن: چرا از زمان انتشار اولیه ویروس این پوشش بی‌معنی در ایران، تا الان که رسما با مرگ مواجه شده، زن چادری که رل‌مدل شده باشه، ظهور نکرد؟ این باید جلب توجه کنه که چرا در صدسال گذشته، حتی یک زن چادری که بتونه دیگران رو به خودش جذب کنه یا الگو بشه، ظهور نکرده. در حالی که در تمام این دوران‌ها، سوژه درباره محدودیت فیزیکی چادر بود، که البته واقعیت مستقلیه؛ اصل قضیه باید حول این مطلب می‌بود که محدودیت درباره ذهن فرد چادریه. زنی که چادریه فقط در حال اعلام اینکه محدودیت‌های فیزیکی دارم نیست. حتی صرفا در حال اعلام اینکه تعصبی روی اعتقادات خاصی دارم، نیست. بلکه اعلامیه اصلی اینه: زن چادری، چون محدودیت ذهنی داشته، چادری هم است. در واقع چادر مشکی در طول یک قرن گذشته، مثل یک دستگاه غربالگری عمل کرد، که زن محدود رو تفکیک کرد از بقیه زنان، و در یک کتگوری جداگانه قرار داد. و این حالت خاصیه که زیاد پیش نمیاد تو تاریخ.
Показати все...
هشتاد میلیون مخاطب من نیستند، بحمدالله. دو سه هزار نفرند. تو همین‌ها هم اگه دویست سیصدنفر بتونند فرار کنند غنیمته. روی منفی چه کسشریست دیگر؟ من تو پوزیشن خاصی هستم که مختص خودمه، که هم این اشرار رو خوب میشناسم، شاید بهتر از هرکس دیگه‌ای در ایران، و هم غرب رو خوب میشناسم. دارم برآیند چیزی که ازین ترکیب می‌دونم رو به بقیه میگم، و برآیندش اینه که: به گای سگ خواهید رفت، پس شبیه کسی که میدونه به گای سگ خواهد رفت عمل کنید. نمی‌خواید عمل کنید؟ نکنید.
Показати все...
شرکت ترکیه‌ای که پیک موتوری خریدهای سوپرمارکتی بود بساطش رو از اروپا، و امروز از آمریکا جمع کرد، چون سرمایه‌گذاران بش گفتن ضرر و زیان بسه دیگه. دقیقا بیزینسی که تو چین جواب میده، خارج چین داره جواب نمیده. چون این نوع از بیزینس‌ها فقط تو حالتی که مقیاس تقاضا بالاست خوب کار می‌کنند.‌ به محض اینکه تقاضا ازون حالت نجومی میاد پایین، همه‌چیز فرو‌میپاشه. بازار چین میتونه تقاضای نجومی رو حفظ کنه. که البته بدون حمایت دولتی هم نیست. با اینکه پیک‌های چینی ماهی ۱۴۰۰ دلار در میارن (اگه مستأجر باشند یک چهارمش رو باید بدن اجاره)، اما باز تسهیلاتی براشون در نظر گرفته شده اخیرا. زمان کرونا خیلی‌ها پیش‌بینی می‌کردند اون وضعیت استارت تغییر سبک زندگیه و ملت دیگه همه‌چیزشون رو آنلاین میخرن. اما اینطور نشد. لایف استایل چین تعمیم‌پذیر نیست.
Показати все...
تکلیف یک ایرانی با دنیایی که در اون روسیه علیرغم همه جانفشانی‌ها و هزینه‌های سنگینی که اوکراینی‌ها برای دفاع پرداخت کردند، موفق به تسخیر این کشور شده، و اسراییل علیرغم همه فشارهای بین‌المللی نتونسته حماس رو از بین ببره ‌و جایگزینی براش بذاره، چیست؟ تنها تکلیف مشخص این خواهد بود که فرض رو بر این بذاره که ایران توسط این حکومت، که هیچ مانعی در برابر خودش نداره، به یمن ۲ تبدیل خواهد شد (از لحاظ سیاسی امنیتی همین الان پاکستانیزه شده، ولی اون چیزی که مردم به صورت روزانه حسش می‌کنند به یمن نزدیک‌تره). تکالیف مربوط به یک ایران یمنی چی هستند؟ به ترتیب امکان‌پذیری: ۱- فرار از کشور ۲- فرار از شهرهای بزرگ ۳- پیش‌قدم شدن در لاغر کردن زندگی. از کاهش وابستگی به هرچیزی که زیرساختش دست حکومته، مثل ماشین سواری؛ تا قابلیت جمع کردن همه‌چیز در یک ساک. کی این برنامه و کلا این نوع دید رو جدی می‌گیره؟ هیچ‌کس. چون ایرانی خودش رو در سکوی استادیوم می‌بینه، و نه روی چمن.
Показати все...