cookie

Ми використовуємо файли cookie для покращення вашого досвіду перегляду. Натиснувши «Прийняти все», ви погоджуєтеся на використання файлів cookie.

avatar

زنان و مسائل اجتماعی

نوشته های یک جامعه‌شناسی خوانده در حوزه مسائل اجتماعی و مطالعات زنان.

Більше
Рекламні дописи
1 950
Підписники
Немає даних24 години
+117 днів
+1530 днів

Триває завантаження даних...

Приріст підписників

Триває завантаження даних...

به مناسبت روز جهانی خانواده: خانواده شکننده و نسل له شده فاطمه موسوی ویایه- دکترای جامعه‌شناسی ▪️کلمه نسل اشاره به گروه بزرگی از افراد دارد که در یک دوره زمانی مشخص زندگی کرده و شرایط تاریخی و اجتماعی مشابهی را تجربه می‌کنند. وقتی کلمه نسل را می‌شنویم به یاد نسل سوخته یا نسل زد می‌افتیم اما از آنها مهم‌تر نسل «ساندویچ شده» است، در حال حاضر نسل ساندویچ شده بخش بزرگی از متولدین دهه شصت هستند که با همه مشکلات و کمبودهای حاصل از بمب جمعیت آن دهه سر کردند، مدارس شلوغ، رقابت نفس‌گیر کنکور، کمبودهای خوابگاه و دانشگاه، مصائب یافتن شغل و درآمد، ازدواج و هزینه‌هایش را تحمل کردند و پس از چهل سالگی با معضل جدیدی روبرو شده‌اند: پیری والدین. ▪️این نسل با حجم زیادی از مسئولیت‌ها و فشارهای زندگی روزمره سروکار دارد، گذشته از اشتغال و کسب درآمد و مدیریت زندگی مشترک، از یک سو باید فرزندان خود را بزرگ کنند که هنوز در حال تحصیل در مدرسه هستند یا مشکلات نوجوانی را پشت سر می‌گذارند و از سوی دیگر باید مراقب والدین بالای ۶۵ سال خود باشند که با پیری و بیماری دست به گریبان هستند و به حمایت فرزندان میانسال خود نیاز دارند. هر کدام از این وظایف توجه، صرف وقت، برنامه‌ریزی و هزینه مادی دارند و مدیریت توقعات گوناگون دیگران با استرس و فشارهای روانی همراه است، در واقع این نسل میان دو نسل بالا و پایین خود گیر افتاده و ساندویچ شده است. مردان بیشتر تمایل دارند به تامین هزینه اکتفا کنند و بار اصلی وظیفه مراقبت از فرزندان و والدین سالمند بر دوش زنان است. ▪️نسل ساندویچ شده در هر دوره وجود دارد اما شرایط امروز کشور باعث شده تجربه نسل ساندویچ شده امروز با گذشته تفاوت داشته باشد، والدین این نسل، نسبت به والدین خود عمر طولانی‌تری دارند، استانداردهای سلامت بالاتر رفته‌اند و به دلایل متعدد چون مهاجرت یا بی‌اعتنایی تعدادی از فرزندان، بار نگهداری از والدین بر دوش تعداد افراد کمتری قرار دارد. نسل سالمند امروز برای روزگار پیری خود برنامه‌ای نداشته، نمی‌داند چگونه دایره ارتباط و تعامل با افرادی جز خانواده را حفظ کند. درصد قابل توجهی از نسل سالمند امروز با مشکلات جسمی/حرکتی یا بیماری زمینه‌ای دست به گریبان است زیرا در سال‌های جوانی و میانسالی خود اهل ورزش نبوده و رژیم سالم غذایی نداشته، تعدادی از آنان امروزه نیز نمی‌پذیرند عادات غذایی مضر خود را تغییر داده و مصرف قند و چربی را کنار بگذارند، با آزمایش‌ها و روش‌های تشخیصی پزشکی مدرن و مصرف دارو راحت نیستند و گاه در برابر پروسه درمان مقاومت می‌کنند و یا به طب سنتی متوسل می‌شوند. ▪️از سوی دیگر نسل ساندویچ شده با وسواس بسیار به تربیت فرزندانش می‌پردازد، پرورش عزت نفس و خلاقیت در فرزند، مدارس خوب، رسیدگی به تکالیف، کلاس‌های فوق‌برنامه موسیقی، ورزش و زبان، امکانات رفاهی و ... این نسل در مقام پدر و مادر می‌کوشد اشتباهات والدینش در فرزندپروری مستبدانه را تکرار نکند، حمایت‌گر، مهربان ولی قاطع باشد. فرزندش که به نسل زد تعلق دارد، با فضای مجازی بزرگ شده و توقعات و انتظاراتش بسیار است. نسل ساندویچ‌شده باید شرایط زندگی‌یی را فراهم سازد که خودش در کودکی از آن بهره‌مند نبوده. باید از شیوه تربیتی‌ استفاده کند که تجربه نکرده و یاد نگرفته. باید بخواند، بیاموزد و تمرین کند تا به جای توسل به شیوه‌های قدیمی تنبیه و تحقیر والدینش، بهزیستی فرزندانش را مطابق استانداردهای امروزی فراهم کند. ▪️بعضی میانسالان به طنز می‌گویند زمانی که بچه بوده‌اند گل هندوانه سهم پدر بوده و حالا که به پدری رسیده‌اند استانداردها عوض شده و باید گل هندوانه را در بشقاب فرزندشان بگذارند. این بی‌عدالتی نسلی ناشی از تغییرات سریع اجتماعی است اما این نسل در سال‌های اخیر با مشکل بسیار بزرگتری روبرو شده؛ تورم، بیکاری و رکود اقتصادی بر بار این نسل افزوده و آنها را فرسوده ساخته. هزینه زندگی مانند قیمت مسکن و مواد غذایی بالا رفته، هزینه آموزش فرزندان صعودی شده و با مشکلات سیستم سلامت و کاهش سهم بیمه‌ها، بار نگهداری و درمان والدین سالمند نیز کمرشکن است. اگر در هر دوره‌ای بخشی از گروه سنی میانسال را نسل ساندویچ شده می‌نامند، نسل ساندویچ شده امروز زیر بار فشار اقتصادی و اجتماعی، له شده است. خانواده در ایران هر روز بیشتر از دیروز در معرض آسیب است و هیچ چشم‌انداز امیدوارکننده‌ای پیدا نیست. @women_socialproblems
Показати все...
👍 10 3🤔 1
Фото недоступнеДивитись в Telegram
سال ۹۰ اگه عینکت رو میذاشتی بالای سرت جریمه میشدی. همین سیزده سال پیش. نه دهه شصت. بعد یه جوری از فیلم توحش مامور گشت ارشاد تعجب می‌کنند انگار یه پدیده جدیده در ایران. این الان داره برای تیشرت طرفو میگیره!
Показати все...
👏 11🤯 9👌 2👍 1👎 1
عادی شدن خشونت؛ دلنوشته آبان شعبانی 🔸نوجوان بودم که با دوستم به کافی‌نت شهرِ کوچکمان رفتیم، مرد جوانی که متصدی آنجا بود بین صحبت‌هایش به دوستم گفت: « واااای امروز یه فیلم خیلی باحال دیدم، نشونت بدم؟» نشانمان داد. یک ویدئو کوتاه از یک زوج مسن در یکی از روستا‌های ایران بود، مرد پای منقل بود که همسرش چیزی گفت و ناگهان مرد بلند شد و زن را کتک زد. زن زیر دست‌و‌ پاهای مرد بود که صدای خنده دوستم و متصدی کافی‌نت بلند شد، همزمان با آنها کسی که آن فیلم را می‌گرفت هم بلند بلند می‌خندید، زن بالاخره توانست از دست مرد فرار کند و از خانه بیرون رفت، صدای خنده همچنان بود، من چند قدم عقب رفتم و پرسیدم: «این خنده داره؟! آنها به هم نگاه کردند و گفتند: « این نمی‌فهمه» و باز هم خندیدند. راستش واقعا نمی‌فهمیدم حتی الان هم نمی‌فهمم که کتک خوردن یک زن چرا خنده داشت؟ این چیزها برای آنها نه تنها عادی بلکه خنده‌دار هم بود. 🔸چند سال بعد به دانشگاه رفتم و وارد دنیای جدیدی شدم اما خشونت همچنان دنبالم می‌آمد. ترم آخر دانشگاه بودم که دختر‌خاله‌ی دوستم توسط همسرش، با برنامه‌ریزی قبلی به قتل رسید. من یک هفته در شوک بودم، با دوستِ مشترکمان که او هم این خبر را می‌دانست صحبت کردم او گفت: «من همون موقع که خبر رو شنیدی فهمیدم که خیلی برات عجیب بوده، راستش این چیزا برای من عجیب نیست توی روستای مادری‌ام زیاد دیدم.» پس برای اون هم عجیب نبود. 🔸مدتی بعد، برای تعطیلات به روستای پدری‌ام رفتم، صبح که پدرم از نانوایی می‌آمد رو به مادرم گفت: دیشب رضا زنش رو زده، مثل اینکه خیلی بد زده و شلوغ شده. بد زده بود، آنقدر بد که زن یکی از چشمانش را از دست داد. من تازه با آن خانواده آشنا شدم و متوجه شدم که مرد یکی از سرمایه‌داران روستا است که در سن پیری با دختر جوانی که فقط ۲۵ سال داشت ازدواج کرده. این خبر را در صفحه‌ام گذاشتم و یکی از محلی‌ها ریپلای زد که : «قضاوت نکن من زنش رو میشناسم، آدم درستی نیست حتما یه کاری کرده که تو خبر نداری پس در موردش صحبت نکن.» این خشونت برای او هم عجیب نبود. 🔸چند وقت بعد در جنبش ژینا ویدئو‌هایی از خشونت ماموران گشت‌ ارشاد علیه زنان منتشر شد. من آن را برای یکی از دوستانم فرستادم و پرسیدم نظرت درمورد این چیه؟ او خشونت علیه آن زنان را ندید ولی گفت:‌ «خب نباید این جوری لباس بپوشند دیگه، حقشونه!» خشونت برای او هم عادی و یا حتی لازم بود. 🔹 نمی‌توانم مسائل را خیلی خوب تحلیل کنم یا چرایی این خشونت و عادی پنداشتن آن را بیان کنم. تنها چیزی که می‌دانم این است که در این سال‌ها خشونت برایم عادی نشد. .
Показати все...
👍 26😢 5 1👌 1
گفت‌وگویی با نام «کدام خانواده؟ کدام قانون؟» این گفت‌وگو در اواخر دههٔ هشتاد صورت گرفته است و موضوع آن خانواده و قانون پیشنهادی خانواده در آن هنگام است. مطالب گفت‌وگوی حاضر فراتر از محدودیت‌های مقاله‌ها و مجلهٔ‌های دانشگاهی رفته است و بیش‌تر در ارتباط با نهادهای آموزشی، دینی، سیاسی، و غیره است.
Показати все...
Repost from دختران حوا
Фото недоступнеДивитись в Telegram
اگر نیروهایی که در میدان‌های بزرگ، مراکز خرید و.. بر روی حجاب متمرکز شدند در سطح شهر برای رسیدگی و مقابله با مزاحمت‌های خیابانی پخش می‌شدند وضعیت خیلی بهتر بود. شیما قوشه، وکیل دادگستری و فعال حوزه زنان در گفت‌وگو با خبرهای فوری مهم گفت: 🔹در ماده ۶۱۹ قانون مجازات اسلامی از تعرض به زنان و کودکان و مشخصا آزار و اذیت‌های خیابانی صحبت شده و مجازاتش خیلی بیشتر از مجازاتی است که برای نداشتن حجاب شرعی در تبصره ماده ۶۳۸ در نظر گرفته شده. از منظر قانون‌گذار حکیم آن زمان نداشتن حجاب شرعی حتی نیاز به یک ماده هم نداشته و تبصره یک ماده شده. 🔹من تا الان نشنیدم کسی بگوید من همان لحظه که آزار خیابانی داشتم پلیس رسیده و به وظایف قانونی‌اش عمل کرده. 🔹به مراتب می‌توانم ادعا کنم تمام زنان ایرانی خشونت و آزار و اذیت‌های خیابانی را تجربه کردند. خشونت حتما کتک نیست، گفتن متلک یا به کار بردن عبارت‌های نامناسب هم در مقوله خشونت علیه زنان به حساب می‌آید. /خبرهای فوری @EveDaughters
Показати все...
👌 7👍 4
💭 درباره‌ی کارِ خانه «زن‌های امروزی که کاری نمی‌کنند. نهایتش دو تا بچه داشته باشند. ظرف را که ماشین ظرفشویی می‌شوید. لباس را ماشین لباسشویی. خانه را هم که با جاروبرقی تمیز می‌کنند.» گوینده‌ی این جملات کارِ خانه را صرفاَ کاری یدی می‌داند که هیچ انرژی ذهنی‌ای نمی‌برد. از این نگاه، کارِ خانه را ماشین می‌تواند انجام بدهد و نهایتِ زحمت یک زن خانه‌دار استفاده از ماشین است؛ اگر مرد خانواده در کارها مشارکت کند، او فقط آن کار یدی را به عهده می‌گیرد؛ کار یدی را به خدمتکار یا پرستار هم می‌شود سپرد. اما واقعیت زندگی زنان خانه‌دار متفاوت است. آنان برای کارهایشان انرژی ذهنی می‌گذارند. «مسئولیت» (responsibility) امور خانه را دارند، نه اینکه صرفاً کاری (task) را انجام بدهند. یعنی حتی اگر نظافتچی یا پرستار به خانه بیاید، احتمالاً آنها به او زنگ زده‌اند و برای ساعات حضورش برنامه‌ریزی کرده‌اند و بعد هم به پرداختش رسیدگی می‌کنند. وقتی لباس‌ها را در ماشین لباسشویی می‌گذارند (و کنار حوض نمی‌شویند)، برای این کار برنامه‌ریزی کرده‌اند، لباس‌ها را طبق رنگ و جنس و میزان کثیفی دسته‌بندی کرده‌اند، بعد پهن کرده‌اند، لباس‌های خشک را تا کرده و در کمد گذاشته‌اند. ماشین ظرفشویی هم خودش پر و خالی نمی‌شود. بچه‌ها هم حتی اگر تمام مدت در مهد و مدرسه باشند، احتمالاً برای لباس و تغذیه‌شان برنامه‌ریزی‌ای شده و احتمالاً مادر خانه به این فکر کرده که چه ساعتی به خانه برمی‌گردند و چه کسی باید در خانه منتظرشان باشد (حتی اگر همه کارها را کسی دیگر انجام بدهد). اگر هم هر قسمت از این امور دچار اختلال شود، همه‌ی نگاه‌ها به سمت مادر خانه است. به این دغدغه‌ی ذهنی، بار کاری ذهنی یا عاطفی (emotional/mental workload) می‌گویند. به یاد داشته باشیم که هیچ دلیل زیستی، فلسفی، شرعی و قانونی برای این وجود ندارد که زنان توانایی بیشتری برای دانستن جای لباس بچه‌ها، خرید لباس گرم برای زمستان، به یاد داشتن زمان واکسن یا تهیه لیست خرید مواد غذایی دارند. درست است که در قوانین ایران، مردان مسئول نان‌آوری دانسته می‌شوند، این دلیلی نمی‌شود که وقتی به خانه می‌آیند، لباسشان روی صندلی باشد؛ هنگام آماده کردن کودک برای رفتن به مدرسه بخواهند از مادر بچه‌ها بپرسند چی کجاست؛ یا پس از شستن ظرف‌ها یا گذاشتن آنها در ماشین، سینک را تمیز نکنند و .... (برگرفته از خرده شکایت‌های بعضی زنان گاهی پس از سی سال زندگی مشترک!) علاوه بر اینها، اکثر زنان دوروبر ما که به ازای کسب مال ترشی می‌اندازند و سبزی پاک می‌کنند، در مترو دست‌فروشی می‌کنند، از بچه‌های خانمِ «موفق» پرستاری می‌کنند، پزشک و معلم و نویسنده و مدیر و کارآفرین‌اند، از سر شکم‌سیری آرامش خانه را کنار نگذاشته‌اند، بلکه درتلاش‌اند با تمام توان یدی یا ذهنی‌شان، پول دربیاورند و برای خانواده‌شان رفاه به ارمغان آورند و قسط‌هایشان را بدهند و .... (البته تأسف‌آور است که در فضای عمومی در جوامع پساصنعتی، به کارِ ذهنی نسبت به کار یدی مزد بیشتری می‌دهند.) در نقاشی‌های کمیک در این صفحه گاردین، می‌توانید چند صحنه نامرئی از زندگی روزمره خانه‌داری را ببینید! https://www.theguardian.com/world/2017/may/26/gender-wars-household-chores-comic چند نمونه: ⚪ پدر: شیشه بچه کجاست؟ مادر: ماشین ظرفشویی. بعد مادر می‌بیند که ماشین ظرفشویی باز شده و فقط شیشه بچه از آن برداشته شده و بقیه چیزها سر جایش مانده است. ⚪ زن خانواده برای مرتب کردن میز جلومبلی مسیری طولانی پر از مانع دارد، چون هیچ کس زحمت گذاشتن چیزها سر جایشان را نکشیده است. ⚪ در مهمانی، آقا مشغول صحبت کردن با مهمان‌ها و خانم همزمان مشغول مدیریت چند چیز است. در حالی که خانم دارد با بچه‌ها کلنجار می‌رود، غذا سر می‌رود. آقا از جایش بلند می‌شود و می‌گوید «خب چرا از من کمک نخواستی؟» زنان خانه‌دار شغلی سخت و تمام‌وقت دارند که توان یدی و ذهنی فراوانی می‌برد، شغلی نامرئی. (بله، به همین دلیل در مهمانی‌ها، پس از اینکه همه غذا خوردند، لازم نیست فقط خانم‌ها همه چیز را بشویند و بروبند.) این مسئولیت با مادری و اشتغال بیرون از منزل سنگین‌تر می‌شود. هر بار زنی آرایشگر، خیاط، کارگر، پرستار، معلم، پزشک و نویسنده دیدید، بدانید به احتمال زیاد ذهنشان هم‌زمان مشغول جایی دیگر هم هست و برایش برنامه‌ریزی کرده‌اند. زنان در خانواده مسئولیتی سنگین و نامرئی دارند. مردانشان را به مشارکت در این مسئولیت دعوت می‌کنم! @ftofighi
Показати все...
The gender wars of household chores: a feminist comic

French comic artist Emma introduces the concept of the mental load. When a man expects his partner to ask him to do things, he is viewing her as the manager of their household chores

👏 8👌 5
در کنار روایت قربانیان بایستیم! 🖊️ عقیل دغاقله گزارش بی بی سی در مورد نیکا شاکرمی به شدت دهشتناک است، دردآور است. در حقیقت به دشواری می توان آن را خواند و بغض نکرد. تصور اینکه دختری ۱۶ ساله این همه درد را تحمل کرده باشد، و مورد تعرض قرار گرفته باشد و با باتوم و شوکر به قتل رسیده باشد مو بر تن هر انسانی سیخ می کند. ما را از انسان بودن خویش پشیمان می سازد. با این همه هستند افرادی که هنوز در رسانه های اجتماعی دنبال صحت سنجی آن هستند. بحث عقلی و نقلی می کنند که آیا می توان به آن اعتماد کرد یا خیر. مدعای این نوشته این است که باید گزارش بی بی سی در مورد نیکا شاکرمی را درست و معتبر تلقی کرد و بر اساس حقیقی بودن این گزارش کنشگری کرد. چرا؟ به دلیل شناختی که از روابط قدرت داریم. آنکه صاحب قدرت است توانایی کافی برای جعل حقیقت را دارد. او می تواند در روایت ها دستکاری کند، شاهد بخرد، قاضی را همراه کند و هزار و یک کار دیگر برای بر زمین زدن قربانی و پنهان کردن اصل ماجرا انجام دهد. فرد قربانی اما فاقد همه این ابزارهاست. او از همان لحظه ای که وارد میدان افکار عمومی می شود باخته به میدان می آید. مثال این رابطه نامتقارن زنی است که ادعا می کند مورد تعرض رئیس اش قرار گرفته است. آن زن هیچ قدرتی ندارد تا ادعای خود را ثابت کند. مردم عادی ممکن است روایتش را مخدوش ببینند. در حالی که آن رئیس این قدرت را دارد که همکارانی را به میدان آورد که به نفع او شهادت دهند، می تواند سند سازی کند، می تواند حامیان آن زن و شاهدان او را نیز تهدید، تطمیع و ساکت کند. در این مثال فرضی نیز ما نمی دانیم که دقیقا چه رخ داده است اما از منظر اخلاقی وظیفه داریم که روایت این زن را بپذیریم، در کنار او بایستیم و آن رئیس را پاسخگو کنیم. به این دلیل که دینامیک قدرت را می شناسیم و از این طریق هم به تعهد اخلاقی خود عمل کرده ایم هم قدمی در مسیر کنترل صاحب قدرتان برداشته ایم. آیا در چنین فرایندی امکان خطا وجود دارد؟ بالتبع که وجود دارد. اما احتمال خطا بسیار کمتر از زمانی است که در روایت های قربانیان تشکیک کنیم و به دنبال صحت سنجی آنها باشیم. این کار صاحبان قدرت است که خود را تطهیر کنند و کسی نباید بار این گناه تطهیر را به دوش کشد مگر آنکه بخشی از آن ساخت باشد. با پذیرش روایت قربانی ما آن فرد یا گروه مسلط را مجبور به پاسخگویی می کنیم. اما با تشکیک در روایت قربانی آن امکان پاسخگویی را منتفی می سازیم. ممکن است بگویید که در رخداد اخیر طرف ماجرا نیکا شاکرمی نیست بلکه بی بی سی است. نکته درستی است. پاسخ این است که بی بی سی یک رسانه حرفه ای است که گزارشی درباره یکی از قربانیان اعتراضات اخیر داده است. بی بی سی روایتی از برخوردی می دهد که در یک سوی آن یک حکومت تا بن دندان مسلح قرار دارد و در سوی دیگر یک دختر ۱۵ ساله. درست است که نیکا نیست، اما با همان استدلال قبلی درباره دینامیک قدرت باید بنا را بر صحت این گزارش گذاشت. این حکومت است که باید ثابت کند چنین اتفاقی نیفتاده است. در حقیقت در اینجا ما با یک اصل دیگر نیز روبرو هستیم: حکومت همیشه مظنون به سوء تعامل با شهروندانش است. و این اصل در حکومت های استبدادی و توتالیتر صادق تر است. برای آنکه موضوع روشن تر شود مثال دیگری بزنم. تصور کنید بی بی سی گزارش مشابهی می داد که پلیس آمریکا در جریان اعتراضات دانشجویی به یک دختر آمریکایی تعرض جنسی کرده و او را کشته است. آیا تشکیک می کنید یا این روایت را می پذیرید تا دولت آمریکا را مجبور کنید به آن اعتراف کند یا ثابت کند غیر از این است؟ شاید بگویید حکومت چگونه می تواند ثابت کند که اینگونه نبوده است؟ به طرق مختلف: سیستم قضایی مستقل و عادل، رسانه های مستقل، کمیته های حقیقت یاب، خبرنگارانی که آزادی تحقیق و نوشتن را دارند. اگر حکومتی اجازه وجود این ابزارها را بدهد در عمل اجازه حقیقت سنجی را می دهد. و در عمل این ابزارها و نهادها تبدیل به معیار حقیقت می شوند. جمهوری اسلامی فاقد این ابزارهاست. یعنی به شکل عامدانه این ابزارها را از بین برده است. یکی از علل از بین بردن این ابزارها نیز امحاء روایت قربانیان و نا ممکن کردن حقیقت سنجی آن روایت هاست. نتیجه این می شود که وقتی ما با روایتی دهشتناک از قربانیان مواجه می شویم راهی برای اثبات آن نداشته باشیم. حکومت نیز تشکیک ایجاد می کند،‌عده ای نیز با تصور تیزبینی دنبال مخدوش کردن روایت قربانیان می روند. این مکانیسم آشنایی است که از طریق آن قربانی بار دیگر به مسلخ می رود. برای اینکه در این دام نیفتیم باید بی قید و شرط حقیقت را در روایت های قربانیان دید و به آنها متعهد بود. این حکومت است که باید ثابت کند این کار را نکرده است. کار ما چیزی نیست جز ایستادن در کنار قربانیان و روایت های آنان. https://t.me/adagha
Показати все...
ریزوم | عقیل دغاقله

کانال تحلیلی انتقادی با تمرکز بر هنر مقاومت برای تحقق آینده آزاد و عادلانه. ریزوم ساقه رونده است که قطع و پیوندهای مکرر هویتش را می سازد. عقیل دغاقله. پژوهشگر اجتماعی، دانشگاه راتگرز، نیوجرسی. تماس: @aghilda وبسایت: adagha.com

👍 13👏 2👎 1
Repost from هم‌میهن
یافته های پیمایش ملی ارزش‌ها و نگرش‌های ایرانیان نشان می‌دهد همه قشرهای جامعه ناراضی و نگران هستند نارضایتی عمیق مردم از وضعیت سیاسی   یافته های موج چهارم پیمایش ملی ارزش‌ها و نگرش‌های ایرانیان که با مشارکت ۱۵ هزار و ۸۷۸ نفر از افراد ۱۵ سال به بالا در ۳۱ استان کشور به دست آمده است، ▫️وضعیت بدتر سیاسی از نگاه زنان جنسیت شرکت‌کنندگان در این پژوهش حاکی از نارضایتی بیشتر زنان از وضعیت سیاسی کشور نسبت به مردان است. براساس جنسیت افراد شرکت‌کننده در این پژوهش ۶۲/۳ درصد از زنان شرکت‌کننده در این پژوهش معتقد هستند که وضعیت سیاسی کشور در ۵ سال گذشته بدتر شده است. ۱۸/۹ درصد زنان معتقدند که وضعیت فرقی نکرده و ۱۸/۸ درصد معتقد هستند که وضعیت سیاسی کشور نسبت به ۵ سال گذشته بهتر شده است. ▫️درآمد بیشتر؛ نارضایتی بیشتر نگرش افراد شرکت‌کننده در این پژوهش براساس میزان درآمد نیز متفاوت بوده است، درحالی‌که ۷۱/۲ درصد از افراد با درآمد بالای ۱۸ میلیون تومان معتقد بودند که وضعیت سیاسی کشور در پنج سال گذشته بدتر شده است، این درصد برای افراد با درآمد بین ۹ تا ۱۸ میلیون تومان ۶۱/۹ درصد و برای افراد بین ۳ تا کمتر از ۹ میلیون تومان ۵۴/۸ درصد بوده است. ▫️نارضایتی ۶۰ درصدی جوانان و نوجوانان میزان رضایت از وضعیت سیاسی براساس سن نیز نتایج جالبی به دست می‌دهد؛ بیشترین نارضایتی در بین افراد در بازه سنی ۱۵ تا ۲۹ سال است. براساس این گزارش ۶۲/۴ درصد شرکت‌کنندگان در این بازه سنی معتقدند وضعیت سیاسی کشور در ۵ سال گذشته بدتر شده است، این درصد برای افراد بین ۳۰ تا ۴۹ سال با کاهش اندکی ۶۱/۴ درصد و در بین افراد بالای ۵۰ سال با اختلاف معناداری ۵۳/۵ درصد عنوان شده است. ▫️وضعیت بدتر سیاسی از نگاه دانشگاهیان بیشترین نارضایتی (۶۴/۲ درصد معتقدند وضعیت سیاسی کشور در پنج سال گذشته بدترشده است) در بین کسانی است که از تحصیلات دانشگاهی برخوردار هستند، پس از آن افراد با تحصیلات متوسطه و دیپلم (۵۹/۹ درصد)، سپس افراد با تحصیلات ابتدایی (۵۲/۱ درصد) و در انتها بی‌سوادها (۳۰/۵ درصد) بوده است. ▫️گسترش نارضایتی به شهرهای کوچک داده‌های این پژوهش براساس محل سکونت، در سه دسته مرکز استان، شهرهای غیر مرکز استان و روستاها انجام شده است و براساس آن افراد در شهرهای غیرمرکز استان با اختلافی اندک (۶۲/۱ درصد)، بیشترین اعتقاد به بدتر شدن وضعیت سیاسی کشور در پنج سال گذشته را دارند. پس از آن افراد در مرکز استان با (۶۱/۶ درصد) معتقد به بدتر شدن وضعیت سیاسی هستند و این درصد در بین ساکنین روستاها ۵۵/۴ درصد است. ▫️ناراضی‌ترین استان‌ها براساس این گزارش البرز(۷۴/۵ درصد)، آذربایجان غربی(۷۲/۳ درصد)، همدان (۶۶/۸ درصد)، کردستان (۶۵/۶درصد) و تهران (۶۳/۸ درصد) ۵ استان با بیشترین درصد نارضایتی از وضعیت سیاسی کشور هستند. میزان نارضایتی تنها در دو استان خراسان جنوبی (۴۵/۲ درصد) و قم (۴۶/۴ درصد) از میانگین ۵۰ درصد پایین‌تر است و در ۲۹ استان میزان نارضایتی بیش از ۵۰ درصد به دست آمده است. ▫️۶۰ درصدِ قابل ملاحظه یافته‌های این پژوهش نشان‌دهنده افزایش قابل ملاحظه نارضایتی عمومی از وضعیت سیاسی کشور طی ۲۰ سال گذشته است و در حال حاضر بیش از ۶۰ درصد جامعه از وضعیت سیاسی کشور ناراضی هستند. درحالی‌که میزان نارضایتی در سال ۱۳۸۲ معادل ۴۱/۹ درصد بوده است و در سال ۱۳۹۴ نیز با یک کاهش محسوس به ۲۲/۲درصد رسیده بود، اما این عدد در سال ۱۴۰۲ به ۶۰/۲ درصد رسیده است ▫️وضعیت سیاسی کشور در ۵ سال آینده درحالی‌که همچنان زنان(۵۶ درصد) بیش از مردان(۵۵/۱) معتقد به بدتر شدن وضعیت سیاسی کشور هستند، اما پیش‌بینی آنها نسبت به آینده در مقایسه با نظرات‌شان نسبت به گذشته تعدیل شده است. مردان(۲۹/۵ درصد) خوشبین‌تر از زنان (۲۷/۵ درصد) درباره بهبود وضعیت سیاسی کشور هستند و زنان (۱۶/۵ درصد) نسبت به مردان(۱۵/۶ درصد) معتقدند شرایط هیچ فرقی نخواهد کرد. ▫️میانسالانِ ناامید پیش‌بینی نارضایتی در آینده در بین افراد ۳۰ تا ۵۰ ساله (۵۸/۷ درصد) بیشتر شده است و همچنان گروه سنی ۵۰ به بالا کمترین نارضایتی را از آینده سیاسی کشور خواهند داشت (۴۹/۹ درصد). میان‌سال‌ها با ۳۴/۹ درصد بیش از همه خوشبین به بهبود وضعیت سیاسی کشور هستند درحالی‌که این خوشبینی در جایگاه دوم به ۱۵ تا ۳۰ ساله‌ها می‌رسد(۲۸/۸ درصد) و سپس ۳۰ تا ۵۰ ساله‌ها در جایگاه بعدی قرار می‌گیرند(۲۸/۷ درصد). https://hammihanonline.ir/fa/tiny/news-15684 @hammihanonline
Показати все...
شورش علیه سیاست

دفتر طرح‌های ملی پژوهشگاه فرهنگ، هنر و ارتباطات ایران در زمستان سال گذشته، از موج چهارم پیمایش ملی ارزش‌ها و نگرش‌های ایرانیان رونمایی کرد. داده‌های این موج به شیوه پیمایشی و براساس مصاحبه حضوری با مشارکت 15 هزار و 878 نفر و از افراد 15 سال به بالا در 31 استان کشور انجام شد و افراد شرکت‌کننده در این پیمایش به‌صورت تصادفی انتخاب شدند. یافته‌های این گزارش ملی در بخش‌های مختلفی از جمله نگرش‌های اقتصادی، مشارکت سیاسی، مسائل و مشکلات کشور، آزادی سیاسی، آزادی‌های اجتماعی، فرهنگی و امنیتی ازجمله مواردی است که در این موج به آن پرداخته شده است.

👍 2
Фото недоступнеДивитись в Telegram
🟢گروه جامعه شناسی خانواده با همکاری خانه اندیشمندان علوم انسانی برگزار می کند : 🟣 بحرانهای محیط زیست، زنان و خانواده در ایران امروز سخنرانان: 🔵 مهندس محمد درویش رییس کمیته محیط‌زیست در کرسی سلامت اجتماعی یونسکو رابطه سلامت اجتماعی تاب آوری سرزمین و محیط زیست با تاکید بر نقش زنان 🔵  دکترمعصومه اشتیاقی جامعه شناس و پژوهشگر اجتماعی آب زنان، خانواده و سازگاری با کم آبی 🟢 مدیر نشست : فریده ملاعسگری 🕓زمان : چهارشنبه 19 اردیبهشت ساعت 17 تا 19 🔹مکان : خ انقلاب ، خ نجات اللهی ، خ ورشو ،خانه اندیشمندان علوم انسانی
Показати все...
~ امکان اینکه دولت ایران بر تمامی قدرت‌های نظامی و اقتصادی جهان غلبه پیدا کند هست؛ حتی آمریکا را نابود کند و از روی زمین بردارد... اما بی‌شک نمی‌تواند در طولانی‌مدت بر جامعه پیروز شود. محتسب شاید چندی در خیابان عربده بزند و لت و کوب کند اما در نهایت مجبور است خودش را با جامعه هماهنگ کند. از دهه شصت تا به اکنون هم، مثلاً در موضوع حجاب، آن سویه‌ای که بیشتر سرکوب شده و مجبور شده عقب نشینی کند دولت و محتسبش بوده است. دولت چهره هیولاواری از خود به نمایش می‌گذارد اما غول چراغ جادو است، بیرون آمده تا خواست جامعه را بشنود؛ هیولای واقعی جامعه است. نیرویی در جامعه وجود دارد که محصول ماهیت زندگی اجتماعی است. این نیرو همچون «لیبیدو» عمل می‌کند و مدام رو به تحقق میل دارد. دولت با تمام ساز و برگش فقط می‌تواند برای مدتی آن را سرکوب و پنهان کند، از بین رفتنی نیست، آهسته و محتاط می‌خزد و سر بر میاورد، و دولت را عقب‌تر میراند بگونه‌ای که هیچکس متوجه غلبه‌اش نمی‌شود. آن است که شاهدی از بیرون هر از چندگاهی ظاهر می‌شود و با پوزخند خطاب به محتسب می‌گوید: کجاست آن چادر و مقنعه و بدن رام و ممنوعیت جوراب روشن و شلوار لی؟ كجاست آن خرقه‌ی بلند و گشاد و آویزان؟ کجاست آن نمونه ایده‌آل زن ایرانی مسلمان؟ چه چیزی از دهه شصت باقی مانده جز همین عربده‌ها و ماشین گشت؟ -و خطابی نهایی از سوی شاهد: شما ای بیچارگان! عمیقاً شکست خورده‌اید. @AminBozorgiyan
Показати все...
👍 11🤨 1