چشمای جادویی

#Art_bl 💎 @magiceyes_hm 💎

-پره های ک.صتو باز کن پردتو چک کنم! با خجالت پره هاشو باز کردم و دکتر سرشو برد پایین نفس داغش می خورد به ک.صم و حالی به حالیم میکرد -خیس کردی می خوای پاکش کنم؟ فکر کردم میخواد با دستمال خشک کنه ولی وقتی داغی زبون مخملیشو روی ک.صم حس کردم ناله ی بلندی کردم -آه دکتر نکن... سیلی روی رونم زد و زیپ شلوارشو باز کرد -دکتر محرمه بچه جون قمبل کن! https://t.me/+pZ0_-Xbs9PZmMWU0 https://t.me/+pZ0_-Xbs9PZmMWU0 #هات🔥 #ممنوعه❌⭕️

Horny's mom🍑 _نظرت راجب کـ**ص مادرت چیه؟ اشکان حیرت زده بهم زل زد که دستشو رو کـ**صم گذاشتم _ببین چه پف کرده دلش  کـ**یر پسرشو میخاد! اشکان عقب عقب رفت و سرخ شد _اما تو زن بابامی دستشو چنگ زدم و به کـ**صم چسبوندم _ببین چه پف کرده دلت نمی خواد حسش،کنی پسرم؟ اشکان انگار وا داده بود چون سیخ شدن کـ**یرش رو توی شلوار حس کردم و..🍑🔞💦 https://t.me/+72xjrRI39lc3ZmNk https://t.me/+72xjrRI39lc3ZmNk با زن باباش س‌کس میکنه🍑🔞

#پارت_3 #ܭܠߊ‌ܚࡍ_ܢܚܭܚࡍ 🔞 - خب کوچولو برای آقا معلمت خیس شدی هوم؟ دست سردش کش شلوار مدرسه ایم رو کنار زد - آقا معلم من خجالت میکشم مامانم گفته اونجام رو فقط به شوهرم نشون بدم. انگشتش رو تو ک.صم چرخوند: فکرکن منم شوهرتم با آقا معلم زن و شوهر بازی میکنیم هوم؟ تا انگشت سردش لای پا خیسم رفت آهی کشیدم - وای آقا چقدر حس خوبی داره. - برات بمالم؟ آره بمالم هیوا کوچولو؟ انگشتش رو که بین خیسی پام تکون داد کمرمو خم کردم و نالیدم: وای عمو لطفا تندتر! اوووف میخاره! سر انگشتش رو یه فشار ریزی داد که از لذت و درد جیغی کشیدم که با ترس دستش رو محکم روی دهنم گذاشت. https://t.me/+-RqhiSaywTFlYTc0 https://t.me/+-RqhiSaywTFlYTc0

شهوت ناپدری💦🔞 https://t.me/+7onpJXFGfIkwMTFk ک.صتو جلو بابات لخت کردی که چی بشه سلیطه؟؟🔞 - آههه.....میبینی چه صورتیه باباجون؟؟ زودباش چو.چولمو لیسش بزن قول میدم از مزش خوشت بیاد.... -حیا کن دختر من شوهر مادرتم تو حالت خوب نیست.... - واسه دختر زنت راست کردی!! آخخ شاهرخ، اگر یبار لیسش بزنی معتادش میشی، زبون داغتو روی #ک.صم بلغزون💦👅 -حشری پتیاره جوری جرت بدم که دیگه دلت هوس سک‌س نکنه..... https://t.me/+7onpJXFGfIkwMTFk https://t.me/+7onpJXFGfIkwMTFk ناپدری جوون و حشری که معتاد ک.ص دختر کوچولوی زنشه.......❌😱

#part97 _خودتو بالا پایین کن روش چشم رنگی... زود باش _آههه... نم...یتونم... _میتونی، زودباش پسر کوچولو... وگرنه باید ک*یر کوچولوتو ول کنم و خودم بالا پایینت کنم. کدوم رو میخوای هوم؟ دستای داغش که ک*یرمو به بازی گرفته بود رو مطمئنا میخواستم. با ناله پیشونیمو گذاشتم رو سینه ی عضلانیش و گفتم: بلد نیستم با دست دیگش رو باس*نم کشید و گفت: بلدی پسر خوب. ببین چجوری سوراخت داره دل دل میزنه...‌ زودباش اگه میخوای بیای... جفت دستامو گذاشتم سر سینه اش و آروم با ناله خودمو کشیدم بالا و دوباره روش نشستم. حس خاصی داشت اون حجم بزرگ و داغشو داشتم تو سوراخم عقب و جلو میکردم. بوسـه ایی رو پیشونیم زد و گفت: تند تر سواری کن چشم رنگی حرفاش هم تحـ‌ریکم میکرد. ک*یرم بیشتر دل میزد وقتی منو مال خودش خطاب میکرد. شاید از ح*شریت زیاد بود. هرچی که بود واقعا بدنم جذب ساروک میشد. لحظه به لحظه بهتر و عمیق تر و سریعتر رو ک*یرش بالا و پایین میکردم. یکباره چرخوندم و بدون اینکه ک*یرشو از توم در بیاره خوابوندم رو زمین و پاهامو باز کرد و خودش شروع کرد عمیقتر و محکمتر توم ضربه زدن. و درست جایی ضربه میزد که ناله هامو بلند کرده بود.‌ از زور شهـ‌وت لبهامو زیر دندونم کشیدم که با شصتش لبمو کشید بیرون و گفت: ناله کن... میخوام بشنوم... زود باش پسر... جوری و جایی ک*یرشو توم میزد که میخواستمم نمیتونستم صدامو خفه کنم.‌ بلند ناله میکردم و اون محکمتر و دقیق تر ضربه میزد که با فریادی به اوج رسیدم و آبم پاشید رو شکمم.‌ ضربه ی محکمتری زد و تا تخماش فرو کرد توم و با قدرت آب داغشو ریخت تو سوراخم. تمام انرژیم گرفته شده بود از این س*کس. سرش چسبیده به سرم کنار گوشم لب زد: میخوام تا ابد ک*یرمو تو سوراخت نگه دارم آرژان.... -ببند دهنتو بذار قشنگ بکنه توش دیگه! گریه بلندی سر داد؛سعی کردم دستام رو آزاد کنم از اسارت طناب و جیغ زدم: -- این سگه عوضی؛گفتی تری‌سام نه اینکه سگ بیاری بندازی به جونم! سیلی ای به س‌ی‌نه‌‌ی لختم زد،نگاهی به سگ بزرگش که خودش رو داخل بهشتم می‌کوبید انداخت و غرید: -- دلت کلفتای دوستامو میخواد!؟ مالِ سگ ارضات نمیکنه گشاد خانم!؟ https://t.me/+T2SDwJF5nOZhMTgx https://t.me/+T2SDwJF5nOZhMTgx دختر هاااتی ک فقط با رابطه #گروهی ارضا میشه و....🤤🔞👅👆

در حال پاک شدن...

#اسلیو_مستردارک #گـی - دهنت خیلی تنگتر از کو*نت بوده یعنی ندادی! دستش رو بین پاهام گذاشت و تنم رو لمس کرد - میخوام این شکم تو از من بالا بیاد از یه مافیا! تنش رو روی تنم کشید تن داغش بهم چسبید - اسپرم‌هام برای ریختن داخل داغی تنت دارن تقلا می کنن‌ احمد! 🔞👇💦 https://t.me/+VbUgXCnefyA5N2Y8 https://t.me/+VbUgXCnefyA5N2Y8

#گی_عاشقانه #بیناجنس حاملگی یک مرد🫃👼 سر به زیر ترین پسر شهر توسط رسام مافیای تریاک حامله می شه🫦🤤 https://t.me/+VbUgXCnefyA5N2Y8 - از کون کردمت از جلو امشب باید بهم بدی! 👠💦 سیگار برگش رو روی باسنم خاموش کرد بخاطر بستن دهنم فریادم رو نشنید - احمد میخوای اسپرمم رو بریزم تو رِحَمت؟ 💧🍆 نیشخندی به فریادهای خاموشم زد پاهام رو بالا برد دستش رو بین برجستگی پایین تنه‌ام کشید - خودِ جنسه! ناب و بکرِ دقیقا همون چیزی که باید زیر کی*رم گاییده بشه!🔥🔞 دستش رو به سوراخم مالید آروم دیک گنده و تحریک شده‌اش رو دم سوراخم گذاشت - با باکره‌گیت خداحافظی کن احمد چون من کی* رم رفت توت!😈🍑 پاهام رو بالا داد اولین ضربه رو که زد خندید - وقتش رسیده بود هلوتو رو جر بدم و تخممو بکارم توش!👅👶 https://t.me/+VbUgXCnefyA5N2Y8

فیلم فوق سک سیه: «رابطه گروهی »🔞 زیر نویس فارسی ، رابطه تریسام یک زن بادومرد 💦 دانلود فیلم