ایماژ

اسپینوزا نشان میدهد که: (۱) خدا، اصلا، یکی از موجودات جهان هستی نیست تا مجال این پرسش پیش آید که آیا فقط شبیه انسانها است یا شبیه همه موجودات، اعم از انسان و غیر انسان، است يا، أساسا، شبیه هیچ موجودی نیست. خدا مجموع همه چیزهای است که هستند. خدا عبارت است از همه آنچه هست. (۲) انسان، نیز، مانند سایر مخلوقات، اراده ی آزاد و اختیار ندارد. (۳) همه موجودات داراي آگاهی، ذهن، و فكرت اند. (۴) به یک معنا، انسان، نیز، مانند سایر موجودات، زندگی پس از مرگ ندارد و، به معنای دیگر، سایر موجودات، نیز، مانند انسانی زندگی پس از مرگ دارند. (۵) انسان اشرف مخلوقات نیست. (۶) عالم طبیعت را برای برآوردن نیازهای انسان نیافریده اند. (۷) انسان، نیز، مانند سایر موجودات، به حال خود وانهاده شده است تا با استفاده از قوای ادراکی و شناختی خود و سه نوع معرفت ای که کسب می‌تواند کرد، زندگی‌اش را، در همه ابعاد و جهات، تدبیر و تمشیت کند. (۸) هیچ رنجی شر نیست. جان کلام این‌که، به نظر اسپینوزا، انسان فقط یکی از اجزاء عالم واقع است؛ همین و بس! مصطفی ملکیان مقدمه مترجم کتاب روح اسپینوزا (شفای جان) نوشته نیل گراسمن اسپینوزا معتقد بود ما بیش و کمتر از غیر - و آن غیر انسان باشد یا نبات و جانور و هر هستنده‌ای - اهمیت نداریم. بنابراین رنج ما هم از دیگران کم یا بیشتر اهمیت ندارد. اما چون چاره‌ای جز زیستن با چشمان خود نداریم، قریب به اتفاقمان رنجِ بودنمان را از دیگری بیش می‌انگاریم. فهم‌مان از هست‌ها و درکمان از جزییات امور و میل‌مان بر انچه باید باید بشود و باشد را بر فهم و درک و میل دیگری مهم‌تر می‌دانیم. و این خللی است در هم‌زیستی. چون زیستن تنها با چشم خود نتیجه‌اش کشتن دیگری است. همه جهان حول رنج و درد و فهم و درک من از جهان نمی‌چرخد یا به تعبیر بهتر، هیچ چیز حول من نمی‌چرخد. واکنش ما در برابر دیگری به جای فهم او همانطور که هست، قضاوت یا بی‌تفاوتی است. از کنار هم می‌گذریم از سر بی‌تقاوتی چرا که می‌پنداریم (حتی ناخوداگاه) آن دیگری رنج مرا نمی‌داند (یا رنجش به غمباری من نیست، پس اهمیت ثانویه دارد یا بی‌ اهمیت است) و آن دیگری فهم من از امور را ندارد ( پس فهمش ناچیز و اشتباه است پس بی‌اهمیت است). ما با قضاوتمان درباره دیگری می‌اندیشیم چون ساده‌تر است و ما به غایت کاهلیم. فهم خود دشوار است (به اعتقاد اسپینوزا ما در بند مجموعه‌ای از علل سازنده ‌ای هستیم که برایمان ناشناخته است و فراتر از آن ناشناختنی است) و فهم دیگری دشوارتر و ما کوششی برای فهم یکدیگر نمی‌کنیم. و این است که آدمها را می‌کشد. بی‌تفاوتی ما از فهم همدیگر. از بی‌تقاوتی‌مان از رنجی که او می‌کشد. از ساده‌تر بودن قضاوت‌مان از آنچه از او می‌بینیم، بی‌اهمیتی به دلایل و محدودیات و عللی که او را آن طور که به نظر می‌رسد، می‌نماید. اگر خود را بابت هر خطا و لغزشی سزاوار فهم انگیزه‌ها و عللی می‌دانیم که پیچیده‌تر از آن است که می‌نماید، چرا رنج‌ها و خطاهای دیگری را به سادگی قابل فهم، قابل قضاوت ‌و گذر از سر بی‌تقاوتی می‌انگاریم؟ دیگری برای ما صرفا موجودی شایسته عبرت، ترحم، قضاوت و حتی سرگرمی است، و تنها چیزی که سزاوارش نمی‌دانیم - چرا که این‌گونه عمل و زندگی نمی‌کنیم - فهم است‌. و عدم فهم شدن است که دیگری می‌کشد. خواه روحش، خواه روح و جسمش توامان.

معنای «برای همیشه» را تنها زمانی می‌فهمیم که کسی که دوستش داریم خود را به مرگ می‌سپارد. دیگر «برای همیشه» محرومیم از گفتن دوستت داریم. «برای همیشه» فرصت طلب مغرفت از او را نداریم. دیگر «برای همیشه» منتظرمان نیست که پیشش برگردیم. «برای همیشه» عطرش را با خود برده است. دیگر «برای همیشه» قلبش نگرانمان نیست. دیگر «برای همیشه» جایی که می‌نشست با خاطره‌اش قلبمان را به درد می‌اورد. او دیگر «برای همیشه» آرام گرفته است. ما دیگر «برای همیشه» افسوس نبودنش را لعن می‌کنیم. او «برای همیشه» در ما زنده است، ما «برای همیشه» حرف‌های نگفته را با خاطرش مرور می‌کنیم. من «برای همیشه» دوستت دارم. قلبم «برای همیشه» از رفتنت سوخت. امید دارم که باز همدیگر را خواهیم دید و به هم خواهیم پیوست. این بار اما «برای همیشه».

Space Shuttle Columbia 2003 @wychelm

در سال ۲۰۰۳ شاتل فضایی کلمبیا، حامل هفت سرنشین در بازگشت به خانه با برخورد به اتمسفر زمین متلاشی شد و تمام فضانوردان جان باختند. دو سال بعد از این حادثه، در سال ۲۰۰۵، گروه سوئیسی The Evpatoria Report این تک‌آهنگ را به یاد کلمبیا و سرنشینانش ساخت. مکالمه‌ی رادیویی که در ابتدا شنیده می‌شود توسط ناسا ضبط شده. این آخرین ارتباط اتاق کنترل با کلمبیا بود. مکالمات از جایی به بعد یک‌طرفه می‌شود… اوپراتور اتاق کنترل ناسا تکرار می‌کند: Columbia, Houston, UHF comm check Columbia, Houston, UHF comm check Columbia, Houston, UHF comm check Columbia, Houston, UHF comm check Columbia, Houston, UHF comm check ولی از آن سوی خط کسی پاسخی نمی‌دهد. در این لحظه دیگر نه کلمبیا وجود دارد و نه سرنشینان آن. @wychelm

‍ ‍ ‍ ‍ شماره (7) سپتامبر ۲۰۲۲ ماهنامه سایت اند ساوند Sight and sound - September 2022 @IMAGEMAG

‍ ‍ ‍ شماره (7) سپتامبر ۲۰۲۲ ماهنامه سایت اند ساوند Sight and sound - September 2022 @IMAGEMAG

فیلم بیشتر از آنکه دنباله‌ای بر ترویج نظامی‌گری قسمت نسخت (با یکی از بدترین فیلمنامه‌های ممکن) باشد، در ستایش از شمایل بی‌مانند ستاره‌اش، تام کروز، آخرین ستاره واقعی سینمای امریکا است. بزرگداشتی برای نسلی از فیلمسازی و جذبه ستاره‌‌محور که نمونه‌اش را احتمالاً دیگر نخواهیم دید. از این منظر فیلم تا حدودی همان سیاستی را در تصاویرش دنبال می‌کند که فیلم درخشان دیوید لاوری old man and the gun در مورد رابرت ردفورد پی‌ می‌گرفت. با دیالوگ‌های طنازانه و گاه و بیگاهی که یاداور می‌شود دوره درخشان ستاره‌اش اگرچه رو به پایان است، اما رو به زوال نیست. با چند مورد از درخشانترین سکانس‌های اکشن هواپیمایی که سینما نظیرش را ندیده، فیلم عیشی است برای همه کسانی که «سینما» را مطلقا دوست دارند. @imagemag

خوشا به حال آنکه از جهان بریده است هم او از جهان بی خاطره است هم جهان خاطری از او ندارد وه بر آن نور جاویدی که بر آن ذهن پاک می تابد هر آنچه می طلبد می شود لیک آرزویی ندارد الکساندر پوپ ایمان شاه بیگی How happy is the blameless vestal's lot. The world forgetting, by the world forgot. Eternal sunshine of the spotless mind! Each pray'r accepted, and each wish resign'd @IMAGEMAG

دانلود اخرین فیلم لویی سی کی چهارم جولای کیفیت 720wbdl حجم ۷۵۰ مگابایت @imagemag

🎞 سئول/برلین یا جامعه‌ی فرسودگی 📹 فیلم مقاله‌ای از ایزابل گرِسر محصول سال 2015 🗒 در این فیلم‌مقاله بیونگ چول ـ هان نظرات خودش را درباره‌ی جامعه‌ی امروز غرب می‌گوید... 💡این فیلم #زیرنویس_فارسی دارد... مشاهده در آپارات: ❗️ «ویدیوی شما با عنوان 'سئول/برلین یا جامعه‌ی فرسودگی' بدلیل مغایرت داشتن با شئونات اخلاقی و عرف جامعه از سایت حذف شد.»❗️ 🔰 مشاهده در IGTV: 🎬 instagram.com/tv/CJtGgoKBNhO/ ☕️ اگر این مطلب ذهن شما را به اندازهٔ حداقل یک فنجان اسپرسو روشن کرده‌ است، از حداقلْ کلانشهر به قدر یک فنجان اسپرسو حمایت کنید: 💳 idpay.ir/Metropolatleast 📣 حداقلْ کلانشهر 🔗 @AtLeastLiterature