آسمانه
آسمانه: در تاریخ و تئوری معماری و هنر ــــــــــــــــــــــ با این نشانی با ما تماس بگیرید: [email protected] ــــــــــــــــــــــ نقل مطالب آسمانه در صورت ذکر نام این کانال و درج پیوند (لینک) آن مجاز است.
Більше2 431
Підписники
Немає даних24 години
+47 днів
+3730 днів
Час активного постингу
Триває завантаження даних...
Find out who reads your channel
This graph will show you who besides your subscribers reads your channel and learn about other sources of traffic.Аналітика публікацій
Дописи | Перегляди | Поширення | Динаміка переглядів |
01 ✏️آرنای لوتسیا، نشانی از ویکتور هوگو بر پاریس:
وجوه فراموششدهای از هوگو (۱)
آرنای پاریس در کارتیه لتن
مأخذ نقشه: Gallica Digital Library. با تصرف نگارنده.
#یادداشت #مهسا_پوراحمد
@asmaaneh | 87 | 1 | Loading... |
02 ✏️آرنای لوتسیا، نشانی از ویکتور هوگو بر پاریس:
وجوه فراموششدهای از هوگو (۱)
بالا: آرنای پاریس در وضعیت امروزش
پایین، چپ: مجسمهی هوگو، اثر اگوست رودن، ابتدای خیابان هوگو
پایین، وسط: نمایی از فضای داخلی خانهموزهی هوگو
پایین، راست: مجسمهی استراسبورگ، اثر جیمز پرادیه، میدان کونکورد
#یادداشت #مهسا_پوراحمد
@asmaaneh | 75 | 1 | Loading... |
03 ✏️آرنای لوتسیا، نشانی از ویکتور هوگو بر پاریس:
وجوه فراموششدهای از هوگو (۱)
نقاط آبیرنگ محدودهی سکونتگاههای هوگو پیش از تبعید وی از فرانسه (پیش از سال ۱۸۵۱) است و نقاط قرمزرنگ نشاندهندهی محدودهی سکونتگاهها و فضاهای مرتبط با هوگو پس از بازگشت به وطنش (پس از سال ۱۸۷۰). سکونتگاههای هوگو از کودکی تا کهنسالی به ترتیب شمارهگذاری شده است. شمارهی ۱۱ امروزه خانهموزهی هوگوست. شمارهی ۱۶ خیابان هوگوست و شمارهی ۱۷ هم میدان کونکورد، مقر مجسمهی استراسبورگ. محدودهی زردرنگ کارتیه لتن است و محدودهی کنارش کارتیه سن ژرمن دپره که در «ساحل چپ» (جنوب رود سن) قرار گرفتهاند. نقاط مسکونی هوگو بر اساس توصیفات موریس در کتاب The Paris Of The Novelists بر نقشهی سال ۱۸۸۹ به دست نگارنده مشخص شده است. مأخذ نقشه: Gallica Digital Library. با تصرف نگارنده
#یادداشت #مهسا_پوراحمد
@asmaaneh | 55 | 1 | Loading... |
04 ✏️آرنای لوتسیا، نشانی از ویکتور هوگو بر پاریس:
وجوه فراموششدهای از هوگو (۱) [ص ۴ از ۴]
🔸پینوشتها:
[1] Le Radical, No.144, 24 Mai 1885
[2] Arthur Bartlett Maurice. The Paris Of The Novelists, New York: Doubleday, Page & Company, 1919. 22-24
[3] Gustave Simon. Visite a la Maison de Victor Hugo, Paris : Librairie Ollendorff, 1904. 2,18,29,35,77 ;
آندره موروا. سرگذشت ویکتور هوگو و نمونههایی از آثار او. به کوشش یحیی ذکاء. تهران: مؤسسهی مطبوعاتی شرق، ۱۳۳۵. ۱۳۲p
[4] Arthur Bartlett Maurice, The Paris Of The Novelists, 21
[5] Monge
[۶] رک: آندره موروا، سرگذشت ویکتور هوگو و نمونههایی از آثار او، ۲-۹
[7] Fernand Bournon. Les Arenes de Lutece (Arenes de la rue Monge), Paris: Bibliotheque Du Vieux Paris, 1908. 12
[8] Colin Jones. Paris; Biography of a City, New York: Penguin Books, 2004. 324,328,356,357,367,378,404
[9] Quartier Latin : کارتیه به معنای محله است
[10] Quartier Saint-Germain-des-Prés
[11] Arrondissement : بخش/ ازتقسیمبندیهای شهری فرانسه
[12] Colin Jones, Paris ; Biography of a City, 40,41
[13] Ibid,243
[۱۴] رک: ویکتور هوگو. گوژپشت نتردام. ترجمهی جواد محیی. تهران: پدیدهی دانش، ۱۴۰۲. ۱۳۶-۱۴۲ و ۲۰۱-۲۰۶
[15] Colin Jones, Paris ; Biography of a City, 324
[۱۶] رک: ویکتور هوگو. بینوایان. ترجمهی محمد مجلسی. ج۲. تهران: نشر دنیای نو، ۱۳۹۲. ۷۹۷و۷۹۸
[۱۷] رک: همان، ۹۴۰-۹۴۳
[18] Victor Hugo. Oeuvres Complètes de Victor Hugo, Paris: Alexandre Houssiaux, 1864, 279-287 (Translated by Lyn Thompson-Lemaire)
[۱۹] رک: ویکتور هوگو، گوژپشت نتردام، ۱۹۹
#یادداشت #مهسا_پوراحمد
@asmaaneh | 49 | 2 | Loading... |
05 ✏️آرنای لوتسیا، نشانی از ویکتور هوگو بر پاریس:
وجوه فراموششدهای از هوگو (۱) [ص ۳ از ۴]
🔺«با همهی این اوصاف، در بحبوحهی قرن نوزدهم، هنوز در پارهای موارد و پارهای نقاط، بهرغم فلسفه، و بهرغم ترقی و تمدن، اندیشهی رهبانیت پایدار است[...]. پافشاری و سماجت آن سازمانها و آن پندارها برای باقی ماندن در چنین دورانی، به آن میماند که مایع بدبویی مو و روی شما را آلوده کند یا ماهی گندیدهای اصرار داشته باشد در سفرهی غذای شما جای بگیرد[...] و همهی این حرفها یک جواب دارد: گذشته گذشته است. تصور ادامهی حیات مردگان را در سر پروراندن، اجساد مومیایی را به تخت حکمرانی نشاندن، در خواب و خیال به سر بردن، بنای افکار تعصبآمیز را مرمت کردن، به صندوق اشیای متبرک آبطلا زدن، صومعهها را دوباره گچکاری کردن و آراستن، ... از عجایب است.[...] آری هرکه دوستدار صومعه است، میل دارد در باتلاق فرو رود؛ پوسیدهشدنش حتمی است و پایدار بودنش موجب بیماری[...]»[۱۷]
بنابراین او جریان یا سیاستهای غالب دورههای مختلف را نمیستاید؛ اما اشیای بهجامانده از گذشته را، مخصوصاً اشیای فاخری که هنرنماییهای پیشینیان را نمایش میداد، از آن حیث که نمادی از سرگذشت و هویت کشورش است محترم میشمارد:
«هرروز ناآگاهانه روی آنها [آثار قرون گذشته] قدم میگذاریم و سپس در جستجوی اشیایی که موزههایمان را میآرایند، هزینهی زیادی میپردازیم! زمانش فرا رسیده که نقطهی پایانی بر این هرجومرج بگذاریم و توجه کل کشور را جلب کنیم. فرانسه را گرچه انقلابیون، دلالان سوداگر و بالاتر از همه، مرمتگران کلاسیک [از شاهکارهایش] فقیر کردهاند، هنوز هم از حیث داشتن آثار تاریخی فرانسوی غنی است. باید جلوی چکش تخریب را گرفت. تصویب یک قانون کافی است.[...] حقوق مالک و زمین هرچه که باشد، نباید به تخریب عمارت یا یادمانی تاریخی به دست این دلالان حقیر و مردان بینوا مجوز دهیم.[...] یک ساختمان دو جزء دارد: کارکرد و زیباییاش. کارکردش متعلق به صاحبش است و زیباییاش متعلق به همه، و تخریبش تجاوز به حقوق دیگران.[...] باید بر آثار تاریخی ما نظارت شود تا ساختمانهایی را نجات دهیم که در کنار باقی [آثار جدید]، سرمایهی عظیم شهرمان است.[...] و سپس [پس از تخریب] پشیمان میشویم و میخواهیم آن بناهای شگفتانگیز را بازسازی کنیم؛ اما نمی توانیم. ما دیگر نبوغ پیشینیانمان در قرون گذشته را نداریم. صنعت جای هنر را گرفته است.[...] نویسندهی این یادداشت هیچگاه از تکرار این جمله دست برنمیدارد: فرانسه نباید تخریب شود.»[۱۸]
همانطور که دیدیم، هوگو هنگام سخن گفتن از آثار قرون گذشته، به «آثار تاریخی فرانسوی» و خود «فرانسه» اشاره میکند. دغدغهی او حفظ میراث تاریخی فرانسه است نه میراث دورهای خاص از تاریخ. هوگویی که تقریباً در همهی آثارش، حین تشریح اوضاع سیاسی و اجتماعی قرون گذشتهی فرانسه، همواره بر بحرانها و مصائب دست گذاشته و فرانسهای ملتهب و متشنج را در گذر از رنجهای هرعصر نشان میدهد و فرانسهی انقلابیِ ۱۸۳۰و ۱۸۴۸ را میستاید، انقلابها (انقلابهای پیشین) را صرفاً از وجه نابودگرشان نقد میکند و ویرانی برخی آثار را نتیجهی تصمیمات انقلابیونی میبیند که به دنبال پررنگ ساختن امضای خود بر پایتخت، وجود دستخطهای پررنگ پیشین را تاب نمیآورند. حال آنکه هوگو آن دستخطها را رموز و سخنان ناگفتهی پیشینیانِ همان انقلابیون ویرانگر میداند. معماری برای او فقط چهرهای زیبا یا حجمی سهبعدی نیست. او معماری را قویترین ابزار آدمی برای بیان افکار و فرهنگ کشورش در هر عصر میداند و از این روست که بر حفظ میراث تاریخی پا میفشارد:
«معماری تا قرن ۱۵ میلادی دفتر اصلی بشریت بوده و همواره افکار کموبیش بغرنج در بناها منعکس میشده است. ایدههای مردم نیز به مانند احکام شرع بناهایی خاص خود داشته و اندیشههای بشر سراپا نقش بسته است.[...] کتابهای خطی بسیار نااستوارند اما بناهای باشکوه، کتاب محکمی هستند که سالیان درازی پابرجا میمانند»[۱۹]
[این نوشته ادامه دارد]
#یادداشت #مهسا_پوراحمد
@asmaaneh | 50 | 1 | Loading... |
06 ✏️آرنای لوتسیا، نشانی از ویکتور هوگو بر پاریس:
وجوه فراموششدهای از هوگو (۱) [ص ۲ از ۴]
🔺او صرفاً یک خوانندهی تاریخ نبود. او از دههی ۱۸۲۰، یعنی زمانی که وارد سومین دههی زندگیاش شد، تا پایان عمر در پی احیای نشانهها و مادیات تاریخی بهجاماندهی فرانسه از قرون مختلف بود. از این وجه، برای تاریخ معماری و شهر نیز اهمیتی بسیار قائل بود. غالب این تفکرات در آثار او منعکس است؛ بهویژه نوتردام پاریس که از وجوهی تاریخنامهای است از پاریس اواخر قرون وسطی، و مفسر تاریخ سیاسی، اجتماعی و معماری آن دوران، و با توصیفات دقیقی که از بافت کالبدی شهر پاریس، جزئیات فضایی و معمارانهی برخی بناها، آیینها و جزئیات روزمرهی یک پاریسی در قرون وسطی ارائه میدهد، نمیتواند صرفاً زاییدهی تخیل هوگو با اندک دادههای تاریخی باشد. تاریخدانی او در زمینههای گوناگون، نه فقط در این اثر، که در آثار منتشرشدهی بعدیاش نیز منعکس است و حاکی از آشنایی او با خیل مکتوبات تاریخی فرانسه و سایر سرزمینها در اعصار گوناگون، کلیتی از علوم و زبانهای گوناگون، روایات و تواریخ شفاهی، مشاهده و جستوجوهای دقیق در آثار تاریخی، پیگیری اقدامات باستانشناسان و تحلیل لایههای گوناگون مکتوبات و مادیات تاریخی در کنار هم، به شیوهی یک پژوهشگر و در قامت یک ادیب است. میگویم پژوهشگر، چون در روزگار جوانی او که هنوز انجمنهای تاریخی گوناگون، آنچنان که غالباً در اواخر قرن ۱۹ و اوایل قرن ۲۰ رونق گرفتند[۷] فاقد اهمیت بودند، یافتن دادههای تاریخی، و تلاش برای ارائهی تفاسیری چندوجهی از آنها دغدغه و مسئلهی افراد زیادی نبود.
برای هوگو احتمالاً شهر و معماری هم عالمی جدا از سیاست نبود؛ مخصوصاً هنگامی که با ولع فراوان جزئیات فنی و معمارانهی بناهای بسیاری را در منابع تاریخی رصد میکرد و نشانش را در شهر یا در صورت فعلی قرن نوزدهمی آنها نمییافت. یافتههای تاریخی او همراه با سیاستهای شهری ناپلئون اول و لویی هجدهم مبنی بر تخریب درصد زیادی خانه و بنا به جهت احداث معابر جدید یا حذف مجسمههای حکومتهای پیشین یا تخریب و تغییر کاربری کلیساها و ...[۸] که در کودکی و نوجوانی و جوانیاش به چشم میدید، برای او احتمالاً معنایی یافت. البته هوگو برای کسب اطلاع از تمامی اینها لزوماً نیازی به مطالعه یا کاوشهای بسیار در شهر نداشت. سکونتگاههای او و خانوادهاش در پاریس در نزدیکی نمایشگاههایی اینچنین بود. او بیش از هر محلهی دیگری در کارتیه لتن [۹] و کارتیه سن ژرمن دِپْرِه [۱۰] (اروندیسمانهای پنج و شش[۱۱]) یا حوالیشان ساکن بود که سابقهی ساختوساز در آنها به امپراتوری روم باز میگردد.[۱۲] این مناطق که در جنوب رود سن واقع بودند، از قرن هجدهم به زیر بلوارسازی رفتند[۱۳] و در زمان ناپلئون اول متحمل تحول و توسعهی بسیار شدند که به برخیشان اشاره شد. بنابراین او در فواصل زمانی کوتاه تغییرات محسوسی در شهر را پیرامون خود حس میکرد و غالباً معماری و شهر را متأثر از سیاست دولتهای گوناگون مییافت.
هوگو در پی اهمیتی که به حفظ بناها و بافت تاریخی میداد، آشکارا از سیاست دولتها در دستکاری بافت قدیم پاریس، خصوصاً بافت قرون وسطایی و تغییرات و مرمتهایی که گاه تمام دقت و جزئیات هنرمندان قرون وسطایی را در زیر لایههای اندود و گچ پنهان میکرد گلهمند بود. او چندان با معماران و مرمتگران عصر خود و رجوع به عناصر کلاسیک در ساختوساز که از قرن پانزدهم و به تبع تفکرات اومانیستی و بازنگری به جهان باستان یونان و روم رایج شده بود میانهی خوبی نداشت؛ چراکه پاریس را به تنهایی صاحب معدن غنی ابداعات هنری و معماری میدانست. برای او اوج معماری فرانسوی، معماری گوتیک بود و بهرهبرداری از طرحهای یونانی یا رومی جدید در فرانسه را تقلیدی کورکورانه میخواند.[۱۴]
این جبههگیریها از آن رو نبود که هر ساختهای مربوط به سالهای پس از قرونوسطی را بیمقدار میپنداشت یا نیازی به توسعه و بهبود وضع شهر نمیدید. مگر میشد چنین پنداشت؟ مگر میشد از گسترش شهر و تقویت زیرساختهای شهر پس از قرن ۱۵ شاکی بود؟ مگر میشد از مردمیتر شدن شهر با تبدیل برخی عمارات اعیانی خصوصی به عماراتی نیمهخصوصی یا رونق فضاهایی نظیر قهوهخانه و نمایشهای خیابانی آزادانه یا افزایش کتابفروشیها و تئاترها و محافل فلسفی و ادبی چشم پوشید؟[۱۵] او خودْ پاریسِ میانهی قرن نوزده را نشانهای از تکاملیافتگی ملتش میدانست که بیشک در ظروفی جدید پرورش مییافت. در عین حال به فرسودگی بافت محلات قدیمی شهر، از جمله محلاتی که غالباً در آنها رفتوآمد میکرد و بسیار در آثارش از آنها میگفت، معترف بود[۱۶] و حامی بهبود وضع شهر برای بهبود وضع کمبضاعتان. او هیچگاه گذشتهپرست نبود و قرون وسطی را دورهای طلایی نمیدید:🔻
#یادداشت #مهسا_پوراحمد
@asmaaneh | 51 | 1 | Loading... |
07 ✏️آرنای لوتسیا، نشانی از ویکتور هوگو بر پاریس:
وجوه فراموششدهای از هوگو (۱)
مهسا پوراحمد
۲۲ مه سالگرد درگذشت ویکتور هوگو بود. ویکتور هوگویی که شاید برای خیلی از ما رماننویسی قهار باشد. حال آنکه رماننویسیِ صرف را شاید بتوان آخرین دغدغهی او در حوزهی نویسندگی دانست. زمانی که هوگو در مه ۱۸۸۵ از دنیا رفت و روزنامهنگاران دست به قلم شدند تا در مدحش بنویسند، نمیدانستند از کجا شروع کنند. چگونه میشد دغدغههای فردی و مدنی هوگویی را که قهرمان ملی میدانستند در چند جمله یا پاراگراف خلاصه کنند؟ باید از کجا شروع میکردند؟ گزارشی از مراسم خاکسپاریاش؟ ذکر اسامی و احوال نوادگانش؟ بازگو کردن احساسات مردم و هوادارانش؟ و بعد چه؟ از همهی اینها نوشتند و منتشر کردند. اما در این میان نشریاتی هم بودند که با پرهیز از زیادهروی و البته با پرهیز از دست به عصا بودن، تلاش کردند شخصیت هوگو را ذیل چند دسته معرفی کنند: سخنور، سیاستمدار، تاریخنگار، رماننویس، شاعر، رسالهنویسِ اجتماعی ـ سیاسی، و نمایشنامهنویس.[۱] سپس پررنگترین آثار هوگو در هر بخش را نوشتند تا عمدهی فعالیتها و دغدغههای هوگو در زندگی را بازگو کرده باشند. این معرفیها شاید در ظاهر کاملترین متونی بودند که دربارهی هوگو نوشته شد. با این حال باز هم وجوهی از هوگو را در سایه رها کرده بودند. شاید بهتر بود در این دستهبندیها تجدید نظری میشد؛ مثلاً نمیتوان تاریخنگاری و سیاستمداری را از اشعار، رمانها و نمایشنامههای هوگو جدا کرد. نمیشود گفت هوگو در بازهای فقط سیاستمدار بود، در بازهای فقط تاریخنگار و در بازهای دیگر هم فقط رماننویس و شاعر. هوگو مینوشت و میسرایید تا از حقایق سیاسی و اجتماعی عصر خود، نادیدهانگاری تاریخ، و مصائب ناشیشده از آنها بگوید؛ با جزئیات دقیق هم بگوید. اگر آثارش را مطالعه کرده باشید، میدانید که او در جایجای آثار داستانیاش دنبال بهانهای است تا هوگویی مفسر و مورخ را با تحلیلهای فردی خود نشانتان بدهد. بیمحابا، مستقیم یا غیر مستقیم، از داستان جدا میشود و به تحلیل مسئلهای سیاسی یا مذهبی یا فرهنگی، یا شرح مفصل یک واقعهی تاریخی میپردازد و باز به داستان باز میگردد. حتی داستانها و شخصیتپردازیهایش غالباً متکی است بر اسناد تاریخی و واقعیت جامعهی فرانسه.[۲]
این نوشته قرار است تا ضمن شرح جامعتری از این موضوع، از هوگوی دیگری نیز رونمایی کند؛ هوگویی که فقط تاریخ نمیخواند، بلکه بر کالبد تاریخی شهر نیز تأثیر میگذاشت. این هوگو را نه میتوان در خانهموزهاش که نمایشگاهی از عتیقهجاتِ جمعآوریشده و آثار ادبی و هنریاش است[۳] یافت، نه در خیابان «هوگو» که در ابتدایش مجسمهای از هوگو به چشم میخورد، نه در میدان کونکورد که مدل مجسمهی استراسبورگش ژولیت دروئه، هنرپیشه و معشوقهی هوگوست.[۴] مهمترین اثر این هوگوی تازه در شهر را میتوان این روزها در پشت خیابان مونژ [۵] یافت. مقابل چشم نیست و برای گردشگرانی که به قصد بازدید از ایفل و لوور و شانزالیزه به پاریس میآیند جذابیتی ندارد. از یکی از وسیعترین ساختههای رومیها، یعنی آرنای رومی پاریس (لوتسیا) سخن میگویم که هوگو در پایان عمر، به آن زندگی دوبارهای در شهر داد و روی دیگر شخصیت خود، یعنی احیاگر یادگارهای باستانی شهر را نشانمان داد؛ همان رویی که غالباً در معرفی او غایب مانده است.
هوگو و دغدغهی تاریخ
یکی از آشکارترین دغدغههای هوگو تاریخ بود. بیان آنچه گذشته و دیگر نیست. ریشهی این تاریخدوستی را میتوان در کودکی هوگو جست. بخشی از کودکی هوگو در مدرسهی اشرافزادگان مادرید گذشت؛ چون پدرش از ژنرالهای ارتش ناپلئون و مادرش از حامیان خاندان اشرافی بوربن بود. مدرسهای که احتمالاً کتابخانهای غنی برای دانشآموزانش فراهم میکرد. پس از بازگشت به پاریس، مطالعهی دایرةالمعارفها، تاریخنامهها و نوشتههای جهانگردان توجه هوگوی نوجوان را در کنار مطالعهی دیگر آثار جلب کرد. همراستا با درگیری با تاریخ، به واسطهی منصب پدر و جایگاه اجتماعی مادرش، از عالم سیاست نیز دور نبود. از همان نوجوانی به جبههگیری سیاسی در اشعار و نوشتههایش پرداخت و توانست تا پیش از بیستسالگی، علاوه بر اخذ جوایز ادبی، در راهاندازی و ادارهی چند نشریه نقشی ایفا، و در آن سنوسال با ادبای سیاستمداری چون لامارتین رفاقت کند و پیوندی میان سیاست و مطالعات تاریخیاش بیابد.[۶]🔻
#یادداشت #مهسا_پوراحمد
@asmaaneh | 66 | 1 | Loading... |
08 📝واژهی هفته: vestibule
🔸برگرفته از مصوبات کارگروه واژهگزینی نوروزگان
▪️vestibule 1
▫️هشتی
ـ تعریف: درآیگاه کوچک یا بزرگی که بلافاصله پس از در یا سردر بنا قرار میگیرد و اولین واسطهی دسترس به دیگر فضاهاست
ـ مثال کاربرد واژه در جمله: اقسام درآیگاه عبارت است از: هال درآیگاه، هشتی، کریاس، سرسرا. در خانههای قاجاری اصفهان، گاهی یک یا چند خانه هشتیای مشترک دارند.
▪️vestibule 2
▫️هالِ درآیگاه
- تعریف: هالی که درِ خانه بدان باز شود
- مثال کاربرد واژه در جمله: برخی از خانههای جدید دارای دو هال است: یکی هال درآیگاه و دیگری هال نشیمن.
🔸برای اطلاعات بیشتر و مشاهدهی روابط زبانی این واژه به پیوند زیر در واژگار مراجعه کنید:
https://vazhgar.com/lexicon/word/1115
#واژه_هفته #واژگار #نوروزگان
@asmaaneh | 182 | 0 | Loading... |
09 🎧معرفی پادکست «Design Matters»
دبی میلمن، نویسنده، گرافیست، و تصویرساز ساخت این پادکست را از سال ۲۰۰۵م آغاز کرده و طی این سالها با بسیاری از طراحان، دربارهی زندگی و کارشان، به گفتگو نشسته است. تعریف میلمن از طراح و طراحی دامنهای گسترده را در بر میگیرد؛ میزبان برنامهی رادیویی او ممکن است نویسندهی مجلهی نیویورکتایمز، کارگردان تئاتر برادوی، یا طراح گرافیست باشد. از دیدگاه او طراحی در بسیاری از امور روزمرهی ما دخیل است؛ در لباسهایی که میپوشیم، بستهبندی غذاها، صحنهی فیلم و تئاتر، صفحهی نمایش، و برگهی کاغذی اداری. غایت طراحی تعامل ایدههاست. طراحی در ارتباط با هنر، خلاقیت، و زندگی است. دبی میلمن، در آخرین قسمت این پادکست، با آدام موس، سردبیر و ویراستار مجلاتی همچون نیویورک تایمز و نیویورک مگزین مصاحبه کرده است.
🔸 برای اطلاعات بیشتر دربارهی این پادکست و شنیدن قسمتهای آن به پیوند زیر مراجعه کنید:
https://www.designmattersmedia.com
#معرفی_پادکست
@asmaaneh | 305 | 14 | Loading... |
10 📢هفتصد و چهل و چهارمین شب از شبهای مجلهی بخارا با همکاری بنیاد فرهنگی شیون فومنی: شب شیون فومنی
«درهی پروانهها»، فیلم مستند پرتره شیون فومنی است که به تبیین ناگفتههایی از زندگی، افکار و اندیشههای ادبی و سیر و سلوک شاعرانه و اثرگذاریهای شیون فومنی در اجتماع و در شعر و ادبیات معاصر پرداخته است.
شیون فومنی (میراحمد فخرینژاد) متولد سوم دی ۱۳۲۵، شاعر و ترانهسرا، از مشاهیر و مفاخر فرهنگی و از معدود شاعران موفق دوزبانهی معاصر، از سویی در شعر گیلکی از قلههای شعر گیلان، و در شعر و غزل فارسی از چهرههای نامدار معاصر به شمار میرود. مجموعه آلبومهای صوتی شعر گیلکی شیون فومنی با عنوان «گیله اوخان» (پژواک گیلان) به عنوان یکی از گنجینهها و میراث معنوی، مصداق هویت و شناسنامهی فرهنگی گیلانیان محسوب میشود. او خالق ترانههای خاطرهانگیزی به گیلکی و فارسی است.
🔸زمان: پنجشنبه، ۱۰ خرداد ۱۴۰۳، ساعت ۱۷
🔸مکان: خیابان طالقانی، خیابان موسوی شمالی، بوستان هنرمندان، خانهی هنرمندان ایران، تالار استاد جلیل شهناز
https://t.me/bukharamag
#خبر
@asmaaneh | 316 | 1 | Loading... |
11 📖 ۱۵.پانوفسکی و بنیادهای تاریخ هنر
(پارهای دیگر از کتابنگاشت توضیحی نظریههای تاریخ معماری و هنر)
▫️مشخصات کتاب
Holly, Michael Ann. (1994). Panofsky and the Foundations of Art History. New York: Cornel University Press, 267 pages.
هالی، مایکل آن. پانوفسکی و بنیادهای تاریخ هنر.
▫️بررسی کتاب
در دوران معاصر، هیچ کس به اندازهی اروین پانوفسکی در تاریخ هنر اثرگذار نبوده است. با اینکه او در نزد مورخان هنر مشهور است، او را چنانکه باید نمیشناسند. نویسندهی کتاب، مایکل آن هالی، مدیر پیشین پژوهش و برنامههای علمی مؤسسهی هنر کلارک امریکا، میخواهد خوانندگان انگلیسیزبان را با نوشتهها و افکار پانوفسکی در سالهای ۱۹۱۵ تا ۱۹۲۵ آشنا کند؛ اما فراتر از آن، بر آن است که ریشههای فکری و بنیادهای معرفت تاریخ هنر معاصر را بکاود. به نظر او، پرسش «تاریخ هنر چیست؟» هنوز به قوت خود باقی است و پیش از یافتن پاسخ آن لازم است به این پرسشها پرداخت که «تاریخِ تاریخ هنر چیست؟» و «اهداف و ارزشها و اصول و شگردهای تاریخ هنر معاصر از کجا آمده است؟» نویسنده ناآشناییِ پژوهشگران با کارهای نخستین پانوفسکی و نیز کوششهایی را که برای پنهان داشتن پایههای معرفتشناختی تاریخ هنر شده مسبب شناختی نادرست از پانوفسکی میداند. او در این کتاب کوشیده است نشان دهد پانوفسکی در اواخر سدهی نوزدهم و اوایل سدهی بیستم چگونه تحت تأثیر فلاسفهی بزرگی چون هگل، کانت، دیلتای، و کاسیرر بود و این امر چگونه زمینهساز اختلاف نظر پانوفسکی با فلاسفهی هنر پیش از او، مانند ولفلین و ریگل و واربورک، شد.
موضوع فصل اول کتاب چگونگی رشد عمومی معرفت تاریخی هنر و تأثیر تاریخ فرهنگیِ هگلی بر آن است. بعد از این پیشینهی تاریخی، در فصل دوم، در پی بررسی آثار هاینریش ولفلین، به نخستین انتقاد سیاقمدارانهی پانوفسکی از رویکرد فرمالیسم به هنر میپردازد. نویسنده در فصل سوم این موضوع را پیش میکشد که پانوفسکی چگونه از مفهوم مهم و بحثانگیز فرم در تاریخ هنر، که متعلق به ریگل بود، ناامید و سرخورده شد و در همان زمان، یعنی در حدود سال ۱۹۲۰، گرایش به سیاقمداری (کانتکسچوئالیسم) در افکار او دیده میشد. در فصل چهارم، نظر دیگر نظریهپردازان هنر معاصر ــ از مباحث روششناسانهی مطرح در نشریههای آن زمان، تا کارهای اَبی واربورک و تأثیر آنها بر پانوفسکی ــ بررسی شده است. اینکه پانوفسکی چقدر و چگونه وامدار استاد خود ارنست کاسیرر بود موضوع فصل پنجم است. در این فصل، نویسنده نشان میدهد که طرز پرداختن پانوفسکی به مفاهیم و اصطلاحاتِ نوکانتیْ مشابهِ فلسفهی ارنست کاسیرر است. سپس در فصل ششم کارهای بعدی و مشهورتر پانوفسکی در «شمایلشناسی»، نقاشی هلندی سدههای پانزدهم و شانزدهم و معنا در هنرهای بصری را بررسی و با آثار نخستین او مقایسه کرده است. در ادامه، تأثیر او در فلسفهی تاریخ و معناشناسی و فلسفهی علم بررسی شده است.
نویسندهی کتاب در بسیاری از موضوعات مقبول و معمول در معرفت تاریخ هنر تشکیک کرده و از ریشهها و گرایشها و کشمکشها بر سر موضوعات مهم تاریخ هنر پرسیده است. هالی در پی یافتن بنیادهای تاریخ هنر معاصر است. او برای دریافتن پیوندهای چشمگیری که میان مدلهای تاریخی ذهن انسان و هنر وجود دارد، احتمالهای تاریخنگاشت را بررسی کرده است. اگرچه موضوع کتاب بررسی آثار اروین پانوفسکی است، هدف آن واکاوی ریشههای تاریخ هنر معاصر است. به عبارت دیگر، نویسنده تأثیر فلاسفهی پیش از پانوفسکی در او و همچنین تأثیر اندیشهی او در تحول تاریخ هنر معاصر را پی گرفته است. از آنجا که رشتهی نوظهور تاریخ معماری را پیش از این، یکی از گرایشهای تاریخ هنر میشمردند، مطالعهی این کتاب باعث آشنایی مورخ معماری با سیر تحول اندیشهها و رویکردهای مطرح در تاریخ هنر معاصر، به ویژه رویکردهای فرمالیستی و سیاقمدارانه و نیز شمایلشناسی در تاریخ هنرهای تجسمی میشود.🔻
#مهرداد_قیومی #گزیده
@asmaaneh | 325 | 1 | Loading... |
12 📖 ۱۵.پانوفسکی و بنیادهای تاریخ هنر [ص ۲ از ۲]
▫️ فهرست کتاب
Preface
Introduction: Historical Background
Panofsky and Wolfflln
Panofsky and Riegl
Contemporary Issues
Panofsky and Cassirer
Later Work: an Iconological Perspective
Notes
Selected Bibliography
Index
▫️ترجمهی فهرست کتاب
پیشگفتار
درآمد: پیشینهی تاریخی
پانوفسکی و ولفلین
پانوفسکی و ریگل
مسائل معاصر
پانوفسکی و کاسیرِر
آثار اخیر: دورنمای شمایلشناختی
پینوشتها
کتابشناسی گزیده
نمایه
▫️مشخصات منبع
مهرداد قیومی بیدهندی و دیگران، کتابنگاشت توضیحی نظریههای تاریخ معماری و هنر، تهران: دانشگاه شهید بهشتی، ۱۳۹۴، فصل۳.
▪️برای مشاهدهی نسخهای از کتاب پانوفسکی و بنیادهای تاریخ هنر به پیوند زیر مراجعه کنید:
https://archive.org/details/panofskyfoundati0000holl/page/n1/mode/2up
#مهرداد_قیومی #گزیده
@asmaaneh | 341 | 1 | Loading... |
13 🎙 پای درس استاد پیرنیا: شیوههای معماری ایران
ستاره صابرینژاد | 395 | 13 | Loading... |
14 🎙 پای درس استاد پیرنیا: شیوههای معماری ایران
ستاره صابرینژاد
هنرمندان ایرانی با برساو کردن تکنولوژی و فنون معماری عیلامی، اورارتوها و دیگر جاها، همچنین ترکیب ویژگیهای آنها با یکدیگر معماری ایرانی را پایهگذاری کردند. معماری ایرانی ۶ شیوه دارد. اولین شیوه پارسی است: این شیوه از زمان مادها تا زمان هجوم اسکندر ادامه داشت. همچنین در هند و اردن نیز همراه با تغییراتی رواج پیدا کرد. دیگری شیوهی پارتی یا پهلوی است: این شیوه بعد از حملهی اسکندر تا قرن دوم و سوم هجری قمری در ایران رایج بود. بعضی از ویژگیهای معماری شیوهی پارتی اکنون نیز در آبادیهای پیرامون کویر مانند کرمان، طبس و قائن استفاده میشود مانند پوششهای مازهدار یا تخممرغی شکل. این شیوه در زمان اشکانیان و ساسانیان فراگیر شد. البته آثار اشکانیان نسبت به دورهی ساسانی در مرزهای ایران امروزی بسیار کم است و یک یا دو اثر بیشتر نیست اما در خارج از ایران تعداد بیشتری وجود دارد مانند: هترا، الحضر، کاخ آسور. تعدادی از آثار دورهی ساسانی نیز مانند شهر گور، دژ کاریان، قلعه دختر، بیشاپور و تعداد زیادی آتشکده مانند آتشکدهی آذرگشنسب در تخت سلیمان در ایران به جای مانده است.
#پیرنیا #ستاره_صابرینژاد #صداهای_آسمانه
@asmaaneh | 430 | 3 | Loading... |
15 📢پژوهشکدهی ابوریحان بیرونی (وابسته به مرکز دائرةالمعارف بزرگ اسلامی) برگزار میکند:
مدرسهی تاریخ و فرهنگ ایران، بهار ۱۴۰۳
🔹برای دورههای آموزشی با ارزیابی، گواهینامهی معتبر پایان دوره صادر خواهد شد.
🔹برای دورههای آموزشی فاقد ارزیابی، گواهینامهی شرکت در دوره صادر میشود.
🔸مهلت ثبت نام: ۱۵ خرداد
🔸برای ثبت نام به پیوند زیر مراجعه کنید:
education.cgie.org.ir
🔸جهت کسب اطلاعات بیشتر میتوانید با شمارههای زیر تماس حاصل نمایید:
۲۲۲۹۷۶۲۶، داخلی۳۷۷
۰۹۱۲۲۱۷۹۶۷۲
#خبر
@asmaaneh | 471 | 2 | Loading... |
16 📗کتابهای آسمانه: «مبانی نظری نقد معماری با رویکرد فرمالیسم ژرف»
مهرداد قیومی بیدهندی، مونا بلوری بزاز
نشر و پژوهش شیرازه کتاب، ۱۴۰۳
🔹اطلاعات بیشتر دربارهی کتاب:
http://shirazeh.org
#کتابهای_آسمانه، #مهرداد_قیومی_بیدهندی، #مونا_بلوری_بزاز
@asmaaneh | 821 | 14 | Loading... |
17 📗کتابهای آسمانه: «مبانی نظری نقد معماری با رویکرد فرمالیسم ژرف»
مهرداد قیومی بیدهندی، مونا بلوری بزاز
نشر و پژوهش شیرازه کتاب، ۱۴۰۳
هدف این کتاب غنی کردنِ نظریِ مبحثِ فرمالیسم در معماری و فرارفتن از اندیشههای رایج و قالبی فرمالیستی و پیش نهادنِ رویکرد فرمالیسم ژرف در نقد اثر معماری است؛ رویکردی که از فرم معماری آغاز کند، اما در سطح آن فرونماند و در آن تعمق کند. برای این مقصود، از فرمالیسم روسی در نقد ادبی بهره میگیریم. سخن را از سابقهی پرداختن به فرم در معماری آغاز میکنیم و به شناختن و معرفی اجمالی نقد فرمالیستی معماری برمیآییم. آنگاه به سروقت سنت نقد ادبی/ نظریهی ادبی میرویم و به جستوجوی نظریهها و رویکردهای فرمالیسم ادبی برمیآییم. پیش از آنکه از سفر خود به مطالعات ادبی به سوی معماری بازگردیم، به شباهتها و تفاوتهای زبان و ادبیات با معماری میپردازیم و از لازمههای سفر و تردد بین این دو حوزه میگوییم. آنگاه دستاوردهای خود از سفر به مطالعات ادبی را در میدان نقد و نظریهی معماری میافکنیم و در نهایت، پیشنهاد خود را ــ رویکرد فرمالیسم ژرف در نقد معماری ــ عرضه میکنیم.
🔸فهرست مطالب کتاب:
پیشگفتار
مقدمه
فصل ۱. فرم در مطالعات معماری
۱- ۱. فرم اثر و خوانش آن
۱- ۲. مفهوم فرم و فرمالیسم در معماری
فصل ۲. فرم در مطالعات ادبی
۲- ۱. سیر تطور مفهوم فرم در مطالعات ادبی
۲- ۲. فرمالیسم روسی
۲- ۳. مفاهیم اصلی
۲- ۴. مدلهای مطالعه
۲- ۵. فرمالیسم متأخر، ساختارنگری، نقد نو
فصل ۳. معماری چون زبان
۳- ۱. سابقهی تشبیه معماری به زبان
۳- ۲. چند اصطلاح نشانهشناسی و زبانشناسی
۳- ۳. بناها و معناها
۳- ۴. رَواییِ قیاس معماری و زبان
مؤخره
فصل ۴. معماری چون ادبیات
۴- ۱. معماری و دلالت ثانویه
۴- ۲. مطالعات درزمانی در معماری
۴- ۳. معضلِ داوریِ زیباییشناختی
۴- ۴. بازاندیشیِ نشانهشناسیِ معماری
فصل ۵. مدل سیستمی
۵- ۱. امر ادبی و امر غیرادبی
۵- ۲. مراتب مطالعهی ادبیات
۵- ۳. کارکرد
۵- ۴. تاریخ ادبیات
۵- ۵. جایگاه نشانهشناسی در مدل سیستمی
نتیجه
فصل ۶. رویکرد فرمالیسم ژرف و نقد سیستمی معماری
۶- ۱. معماری و نامعماری
۶- ۲. مراتبِ خوانش و نقد معماری
۶- ۳. کارکرد معماری
۶- ۴. تاریخ معماری
۶- ۵. معماریت و نشانهها
۶- ۶. پرسشهایی از منظر فرمالیسم ژرف
۶- ۷. امکانات رویکرد فرمالیسم ژرف در نقد معماری
۶- ۸. مؤخره
فهرست منابع
واژهنامههای انگلیسی- فارسی
واژهنامههای فارسی- انگلیسی
نمایه
🔹اطلاعات بیشتر دربارهی کتاب:
http://shirazeh.org
برای تهیهی کتاب، میتوانید به این کتابفروشیها مراجعه کنید:
کتابفروشی پرهام: خ. انقلاب، ابتدای خ. ۱۲ فروردین، تلفن: ۶۶۴۶۸۲۳۵؛ کتابفروشی مولی، خ. انقلاب، نرسیده به ابوریحان؛ کتابفروشی کارنامه، نیاوران.
#کتابهای_آسمانه، #مهرداد_قیومی_بیدهندی، #مونا_بلوری_بزاز
@asmaaneh | 1 072 | 30 | Loading... |
18 📢 سلسله نشستهای انجمن علمی مطالعات معماری ایران دانشگاه شهید بهشتی:
نشست منظر تاریخی اصفهان
اصفهان: رهیافت باستانشناختی به منظر تاریخی شهر و حیات پایدار آن
🔸سخنرانان:
دکتر هایده لاله
دانشیار گروه باستانشناسی دانشگاه تهران
دکتر لیلی ورهرام
استادیار گروه آموزشی فرهنگ و زبانهای باستانی دانشگاه تهران
دکتر علی شجاعی
استادیار گروه باستانشناسی دانشگاه هنر اصفهان
🔸دبیر نشست:
دکتر زهرا اهری
دانشیار گروه مطالعات معماری و مرمت دانشگاه شهید بهشتی
🔹زمان: چهارشنبه ۹ خردادماه ۱۴۰۳، ساعت ۹ الی ۱۳
🔹مکان: دانشگاه شهید بهشتی، دانشکدهی معماری و شهرسازی، سالن اجتماعات شهید دلبری
#خبر
@asmaaneh | 464 | 7 | Loading... |
19 📢گروه تاریخ و باستانشناسی پژوهشگاه علوم انسانی با همکاری پایگاه غار اسپهبد خورشید برگزار میکند: باستان شناسی مازندران
🔹سخنرانان:
سامان سورتیجی
مهدی عابدینی عراقی
دبیرنشست:
مجتبی باقرشاهی
🔸زمان: شنبه، ۵ خرداد ۱۴۰۳، ساعت ۱۷،۳۰
🔸مکان: خانهی اندیشمندان علوم انسانی، سالن حافظ
#خبر
@asmaaneh | 435 | 2 | Loading... |
20 📝واژهی هفته: civic center
🔸برگرفته از مصوبات کارگروه واژهگزینی نوروزگان
▪️civic center
▫️شارستان
ـ تعریف:
۱. ناحیهای در درون شهر که بناهای اصلی فرهنگی و حکومتی در آنجا قرار دارد
۲. ارسن یا تکبنایی متعلق به دولت یا شهرداری که مجموعهای از کارکردهای حکومتی و مدنی در آن تحقق مییابد
ـ مثال کاربرد واژه در جمله:
۱. میدان توپخانه و میدان مشق تهران در دورهی پهلوی اول شارستان تهران بود.
۲. میدان مشق یا باغ ملی تهران یکی از شارستانهای تهران امروز است.
🔸برای اطلاعات بیشتر و مشاهدهی روابط زبانی این واژه به پیوند زیر در واژگار مراجعه کنید:
https://vazhgar.com/lexicon/word/13106
#واژه_هفته #واژگار #نوروزگان
@asmaaneh | 477 | 0 | Loading... |
21 Media files | 412 | 0 | Loading... |
22 📢شنبههای باستانشناسی بهشتی
تجربهی زیستهی بزرگان میراث فرهنگی ایران ۳:
دکتر مهدی حجت
عضو هیئت علمی بازنشستهی دانشگاه تهران،
رئیس موسسهی فرهنگی ایکوموس ایران،
بنیانگذار و رئیس سازمان میراث فرهنگی کشور
🔹برگزارکننده: گروه باستانشناسی با همکاری انجمن علمی دانشجویان باستانشناسی دانشگاه شهید بهشتی
🔸زمان: شنبه، ۵ خردادماه ۱۴۰۳، ساعت: ۱۵:۰۰
🔸مکان: دانشگاه شهید بهشتی، دانشکدهی ادبیات و علوم انسانی، تالار امیرکبیر
#خبر
@asmaaneh | 519 | 5 | Loading... |
23 📢نشست سوم باغخوانی:
بوستان و گلستان؛ گونههای باغ بر اساس داستان ویس و رامین، اثر فخرالدین اسعد گرگانی
🔸برگزارکننده: انجمن علمی معماری منظر دانشگاه شهید بهشتی با همکاری شرکت متن آویس
🔸گفتوگو با دکتر حمیدرضا جیحانی با پرسشگری دکتر حمید ضیائیان
🔸دبیر اجرایی: مبینا گروسی
🔹زمان: یکشنبه، ۶ خردادماه
ساعت ۱۷:۰۰
🔹مکان: سالن دفاع شیشهای، دانشکدهی معماری و شهرسازی، دانشگاه شهیدبهشتی
🔹برای شرکت مجازی به پیوند زیر مراجعه کنید:
https://www.skyroom.online/ch/matnavis/3bagh-khani
#خبر
@asmaaneh | 760 | 12 | Loading... |
24 📘معرفی کتاب: «یخچالهای ایران»
همینگ یورگنسن، ترجمهی گلاره مرادی
انتشارات کتاب رایزن، ۱۳۹۷
🔹اطلاعات بیشتر دربارهی کتاب:
https://qoqnoosp.com/product/detail/290608/%DB%8C%D8%AE%DA%86%D8%A7%D9%84%E2%80%8C%D9%87%D8%A7%DB%8C-%D8%A7%DB%8C%D8%B1%D8%A7%D9%86(%DA%A9%D8%AA%D8%A7%D8%A8%E2%80%8C%D8%B1%D8%A7%DB%8C%D8%B2%D9%86)-
#معرفی_کتاب
@asmaaneh | 868 | 16 | Loading... |
25 📘معرفی کتاب: «یخچالهای ایران»
همینگ یورگنسن، ترجمهی گلاره مرادی
انتشارات کتاب رایزن، ۱۳۹۷
یخچالها در گذشتهای نهچنداندور در بسیاری از شهرها و روستاهای ایران بناهای شناختهشدهای بودند که یخ را در زمستان در آنها ذخیره میکردند تا از خنکای آن در تابستان بهرهمند شوند. شاید حفظ آخرین نشانهها از این عنصر معماری بومی دشوار باشد، اما همینگ یورگنسن نویسنده کتاب «یخچالهای ایران»، با پیمودن بیش از بیستهزار کیلومتر در حاشیهی بیابانهای مرکزی ایران، کوشیده است به صورت مستند به ثبت آثار باقیماندهی یخچالها بپردازد. او یخچالها را طبقهبندی کرده و به توصیف و تحلیل دقیق نما، ساختار، مصالح، روشهای ساخت، و تزیینات آنها پرداخته است. او همچنین پیشینه، نحوهی کار و شیوهی حفاظت از یخچالها را بررسی کرده است.
در سال ۲۰۱۲ م نسخهی انگلیسی کتاب «یخچالهای ایران» بر پایهی پژوهشهای میدانی و رسالهی دکترای یورگنسن در دانشگاه کپنهاک، به همت انتشارات مزدا در کالیفرنیا به چاپ رسید. این کتاب نخستین بررسی جامعی است که دربارهی یخچالهای ایران انجام شده است و تألیف آن سبب شد که شمار یخچالهای ثبتشده در ایران به سه برابر افزایش یابد. نسخهی انگلیسی کتاب «یخچالهای ایران» برندهی جوایز فارابی و کتاب سال جمهوری اسلامی ایران شده است. ترجمهی این کتاب با اجازهی ناشر در سال ۱۳۹۴ به همت مرکز دایرةالمعارف بزرگ اسلامی صورت گرفت و در ۱۳۹۷ نشر رایزن کتاب را منتشر ساخت. نسخهی فارسی کتاب نیز نامزد جایزهی کتاب سال و برندهی جایزهی کتاب سال دانشجویی شده است.
🔸فهرست مطالب کتاب:
پیشگفتار
۱. مقدمه
۲. پیشینهی یخچال
۳. بررسیها
۴. یخچالها
۵. یخچالهای گنبددار
۶. یخچالهای دیواردار و زیرزمینی
۷. یخچالهای گنبددار - جنبههای فنی
۸. حفاظت از یخچالها
۹. خلاصه و پسگفتار
یادداشتها
کتابشناسی
🔹اطلاعات بیشتر دربارهی کتاب:
https://qoqnoosp.com/product/detail/290608/%DB%8C%D8%AE%DA%86%D8%A7%D9%84%E2%80%8C%D9%87%D8%A7%DB%8C-%D8%A7%DB%8C%D8%B1%D8%A7%D9%86(%DA%A9%D8%AA%D8%A7%D8%A8%E2%80%8C%D8%B1%D8%A7%DB%8C%D8%B2%D9%86)-
#معرفی_کتاب
@asmaaneh | 810 | 18 | Loading... |
26 📖 ۱۴.حیات ذهنی مورخ معماری: بازگشایی پروندهی تاریخنگاشت اولیهی معماری مدرن [ص ۲ از ۲]
▫️ فهرست کتاب
List of Illustrations
Acknowledgements
Introduction
Chapter One
What is the Matter with Architectural History?
Chapter Two
Nikolaus Pevsner: The Opening Closure
Chapter Three
Henry-Russell Hitchcock: The Pastoral Vision of Modernity
Chapter Four
Sigfried Giedion: The Zeitgeist Captured
Chapter Five
Adieu Zeitgeist!
Notes
Index
▫️ترجمهی فهرست کتاب
فهرست تصاویر
قدردانی
درآمد
فصل اول
چه بر سر تاریخ معماری آمده است؟
فصل دوم
نیکولاوس پِفسنِر: بازکردن بسته
فصل سوم
هنریـ راسل هیچکاک: تصویر روستانما از مدرنیت
فصل چهارم
زیگفریت گیدئون: تسخیر روح زمانه
فصل پنجم
بدرود روح زمانه!
پینوشتها
نمایه
▫️مشخصات منبع
مهرداد قیومی بیدهندی و دیگران، کتابنگاشت توضیحی نظریههای تاریخ معماری و هنر، تهران: دانشگاه شهید بهشتی، ۱۳۹۴، فصل۳.
▪️برای مشاهدهی مشخصات کتاب حیات ذهنی مورخ معماری: بازگشایی پروندهی تاریخنگاشت اولیهی معماری مدرن به پیوند زیر مراجعه کنید:
https://www.cambridgescholars.com/product/978-1-4438-4852-7
#مهرداد_قیومی #گزیده
@asmaaneh | 448 | 4 | Loading... |
27 📖 ۱۴.حیات ذهنی مورخ معماری: بازگشایی پروندهی تاریخنگاشت اولیهی معماری مدرن
(پارهای دیگر از کتابنگاشت توضیحی نظریههای تاریخ معماری و هنر)
▫️مشخصات کتاب
Hartoonian, Gevork. (2011). The Mental Life of The Architectural Historian: Re-opening the Early Historiography of Modern Architecture. Newcastle: Cambridge Scholars Publishing, 230 pages.
گوورک هارطونیان. حیات ذهنی مورخ معماری: بازگشایی پروندهی تاریخنگاشت اولیهی معماری مدرن.
▫️بررسی کتاب
گوورک هارطونیان، استاد ایرانیتبار معماری در دانشکدهی هنر و طراحی دانشگاه کانبرا، استرالیا، در این کتاب، تاریخنگاشت اولیهی معماری مدرن را با نگاهی دیگر بررسی کرده است. کتاب مبتنی بر این نظر است که عمل معمار، اعم از طرحهای ساخته و نساخته و نوشتههایش، نقشی مؤثر در عالم ذهنی مورخ دارد. نویسنده دو هدف را در کتاب دنبال میکند: نخست، مشخص کردن اینکه چگونه تاریخ معماری مسیر خود را از سنتهای تاریخ هنر جدا کرده است؛ دوم، ویژگیهای موضوع نهادین تاریخ معماری.
نویسنده در سه فصل از کتاب به تاریخنگاشت سه مورخ مشهور معماری مدرن پرداخته است: نیکولاوس پفسنر (۱۹۰۲- ۱۹۸۳)، هنریـ راسل هیچکاک (۱۹۰۳- ۱۹۸۷)، زیگفریت گیدئون (۱۸۸۸- ۱۹۶۸). هارطونیان با بررسی تاریخ معاصر اندیشهها میکوشد نشان دهد که روایت این سه مورخ چه وجوه اشتراک موضوعی و نیز چه تفاوتهایی، بهویژه دربارهی مفهوم «گذشته»، دارد. همچنین از بیتایی «سنتی جدید» در گفتمان مورخان امریکایی سخن میگوید و نشان میدهد که این سنت در پی ضعف تاریخباوری در به رسمیت شناختن مفهوم «سبک» و «استقلال» شکل گرفت و به همین علت بود که نظریهپردازی دربارهی این دو موضوع برای هر سه مورخ مذکور ناممکن بود. مبنای نظری کتاب را میتوان از مباحث فصل اول و آخر کتاب دریافت. آنچه در این کتاب آمده از «نظریهی سنجشگرانه»ای برخاسته که مؤلف از قرائت آثار والتر بنیامین دریافته است. هدف او این است که دامنهی فهم بنیادهای پیچیدهی تاریخنگاشت اولیهی معماری مدرن را گسترش دهد.
نویسنده در فصل اول کتاب با پیروی از سخن بنیامین دربارهی تاریخ، بر مفهوم «استقلال» در حکم دیدگاهی مهم در تاریخ معماریِ مدرن تأکید میکند. در فصل دوم، دو مفهوم دورهبندی و تاریخباوری را پیش میکشد و فراز و نشیبهای تاریخنگاشت نیکولاوس پفسنر و تفاوت رویکرد مورخان با معماران اوایل دورهی مدرن را برمیرسد. به نظر او، هنگامی که معماران آن دوره به دنبال راهی مناسب برای سبکی نو بودند، مورخان معماری آن دوره را در قالب ردهبندیهایی مطالعه میکردند که بیشتر متعلق به سنن تاریخ هنر بود. موضوع فصل سوم تفاوت شیوهی تاریخنگاشت هیچکاک با دیگران و غیاب سنتهای اروپایی تاریخ هنر در شیوهی اوست. نویسنده در این فصل شرح میدهد که چگونه هیچکاک به نوعی تصویر روستانما از مدرنیته روی آورد که از گفتمان رمانتیسم برآمده بود؛ و چگونه مکتب شیکاگو و نیز آثار ایچ. ایچ. ریچاردسون در اقبال او به این تصویر مؤثر بود.
فصل چهارم کتاب به شرح شیوهی تاریخنگاشت گیدئون و ابعاد دیداری و فضایی آن و مطالعهی معانی نهفتهی معماریانهی آن در کتاب فضا، زمان و معماری اختصاص دارد. فصل پنجم نتیجهی فصلهای پیشین است. اگرچه حسن تفاهم معمار با مورخ از دورهی پس از جنگ جهانی دوم تا امروز دگرگون شده است، بناها و طرحهای ساختهنشده هنوز در فعالیت تاریخی بیشترین اهمیت را دارد. سرشت این تغییر و ابعاد متنوع آن موضوع این فصل از کتاب است.
این کتاب به بررسی دیدگاهها و روشهای تاریخنگاشت سه تن از مورخان برجستهی معماری اختصاص دارد. به همین سبب، هم از نظر شناخت بنیادی این سه مورخ اهمیت دارد و هم از نظر جلب توجه به شباهتها و تفاوتهای تاریخ معماری و تاریخ هنر. جنبهی دیگرِ اهمیتِ کتابْ برای ما پرداختن به معماری مدرن است؛ معماریای که هنوز در زندگی ایرانیان و در ذهنیت معماران ایران، و ناگزیر در کار مورخان معماری، حضور دارد.🔻
#مهرداد_قیومی #گزیده
@asmaaneh | 477 | 1 | Loading... |
28 📢فراخوان ارسال نوشتار برای آسمانه: معضلات آرشیوهای اسناد ایران
همراهان عزیز،
آسمانه در صدد پرداختن به پروندهای است با عنوان «گنج و مار» دربارهی معضل دسترس به آرشیوهای مدارک نوشتاری و تصویری در ایران؛ آرشیوهای کاخ گلستان؛ کتابخانه، موزه، و مرکز اسناد جمهوری اسلامی ایران؛ کتابخانه و موزهی مجلس شورای اسلامی؛ مرکز اسناد وزارت امور خارجه؛ مرکز اسناد نهاد ریاست جمهوری؛ موسسهی مطالعات تاریخ معاصر ایران و مراکز مشابه.
لطفاً خاطراتتان از مراجعه به این آرشیوها را، با ذکر تاریخهای دقیق یا تقریبی مراجعه و آنچه بهدست آورده و آنچه از آن محروم شدهاید و رفتارهای خوب و بد و محاسن و معایب آرشیوها بنویسید. در صورتی که مایلید نامتان منتشر شود، به ما اطلاع دهید.
🔹مهلت ارسال: اول مهر ۱۴۰۳
🔹لطفاً نوشتارها را در قالب فایل word به نشانی زیر بفرستید:
[email protected]
#خبر
@asmaaneh | 554 | 11 | Loading... |
29 🎙 پای درس استاد پیرنیا: برساو کردن
ستاره صابرینژاد
#پیرنیا #ستاره_صابرینژاد #صداهای_آسمانه
@asmaaneh | 579 | 11 | Loading... |
30 🎙 پای درس استاد پیرنیا: برساو کردن
ستاره صابرینژاد
هنرمندان ایرانی در هر رشتهای بدون تعصب از تکنولوژی پیشرفتهی جهان استفاده میکردند. اما استفادهی آنها به صورت چشمبسته و تقلیدی نبود بلکه فنون غربی را متناسب با اخلاق، آداب و رسوم اجتماعی و اقلیم ایران پرداخت میکردند به طوری که صاحبان اولیهی فنون، دیگر آن فن را نمیشناختند. در زمان صفویه، نقاشی به نام محمد زمان برای یادگیری تکنیکهای نقاشی به ایتالیا رفت. او پس از بازگشت به ایران بر روی دیوارهای کاخ چهلستون با استفاده از فنون و تکنیک غربی، نقاشیهایی با حال و هوایی ایرانی به زیباترین شکل ممکن به جای گذاشت. میتوان گفت در طول تاریخ، هنرمندان ایرانی به برساو کردن فنون غربی پرداختهاند؛ بهعبارتی تقلید با منطق میکردند. اما از زمان قاجاریه مخصوصاً عهد فتحعلی شاه و اوج آن در عهد ناصرالدین شاه مردم ایران در مقابل غربیها خودباختگی پیدا کردند. آنها فکر میکردند علت عقبافتادگی و عدم پیشرفت ایرانیان تقلید نکردن از غربیهاست. این تفکر باعث گسسته شدن پیوستگی و همارگی هنرهای مختلف، که از زمان عیلامیان وجود داشت، شد. بهعبارتی، با تقلیدهای بیمنطق اصالت ایرانی بودن آثار از بین رفت و لطمهی بزرگی به هنر ایرانی از جمله معماری وارد شد.
#پیرنیا #ستاره_صابرینژاد #صداهای_آسمانه
@asmaaneh | 610 | 5 | Loading... |
31 🔖گزیدهای از رمان ظرافت جوجهتیغی؛ گسیختگی و پیوستگی
توضیح تصاویر:
صحنههایی از فیلم گل بهاری (Equinox Flower)، اثر یاسوجیرو اُزو.
🔹 منبع: موریل باربری. ظرافت جوجهتیغی. ترجمهی مرتضی کلانتریان. نشر آگاه. ص۱۷۱-۱۷۳.
#گزیده
@asmaaneh | 606 | 5 | Loading... |
Фото недоступнеДивитись в Telegram
✏️آرنای لوتسیا، نشانی از ویکتور هوگو بر پاریس:
وجوه فراموششدهای از هوگو (۱)
آرنای پاریس در کارتیه لتن
مأخذ نقشه: Gallica Digital Library. با تصرف نگارنده.
#یادداشت #مهسا_پوراحمد
@asmaaneh
✏️آرنای لوتسیا، نشانی از ویکتور هوگو بر پاریس:
وجوه فراموششدهای از هوگو (۱)
بالا: آرنای پاریس در وضعیت امروزش
پایین، چپ: مجسمهی هوگو، اثر اگوست رودن، ابتدای خیابان هوگو
پایین، وسط: نمایی از فضای داخلی خانهموزهی هوگو
پایین، راست: مجسمهی استراسبورگ، اثر جیمز پرادیه، میدان کونکورد
#یادداشت #مهسا_پوراحمد
@asmaaneh
Фото недоступнеДивитись в Telegram
✏️آرنای لوتسیا، نشانی از ویکتور هوگو بر پاریس:
وجوه فراموششدهای از هوگو (۱)
نقاط آبیرنگ محدودهی سکونتگاههای هوگو پیش از تبعید وی از فرانسه (پیش از سال ۱۸۵۱) است و نقاط قرمزرنگ نشاندهندهی محدودهی سکونتگاهها و فضاهای مرتبط با هوگو پس از بازگشت به وطنش (پس از سال ۱۸۷۰). سکونتگاههای هوگو از کودکی تا کهنسالی به ترتیب شمارهگذاری شده است. شمارهی ۱۱ امروزه خانهموزهی هوگوست. شمارهی ۱۶ خیابان هوگوست و شمارهی ۱۷ هم میدان کونکورد، مقر مجسمهی استراسبورگ. محدودهی زردرنگ کارتیه لتن است و محدودهی کنارش کارتیه سن ژرمن دپره که در «ساحل چپ» (جنوب رود سن) قرار گرفتهاند. نقاط مسکونی هوگو بر اساس توصیفات موریس در کتاب The Paris Of The Novelists بر نقشهی سال ۱۸۸۹ به دست نگارنده مشخص شده است. مأخذ نقشه: Gallica Digital Library. با تصرف نگارنده
#یادداشت #مهسا_پوراحمد
@asmaaneh
✏️آرنای لوتسیا، نشانی از ویکتور هوگو بر پاریس:
وجوه فراموششدهای از هوگو (۱) [ص ۴ از ۴]
🔸پینوشتها:
[1] Le Radical, No.144, 24 Mai 1885
[2] Arthur Bartlett Maurice. The Paris Of The Novelists, New York: Doubleday, Page & Company, 1919. 22-24
[3] Gustave Simon. Visite a la Maison de Victor Hugo, Paris : Librairie Ollendorff, 1904. 2,18,29,35,77 ;
آندره موروا. سرگذشت ویکتور هوگو و نمونههایی از آثار او. به کوشش یحیی ذکاء. تهران: مؤسسهی مطبوعاتی شرق، ۱۳۳۵. ۱۳۲p
[4] Arthur Bartlett Maurice, The Paris Of The Novelists, 21
[5] Monge
[۶] رک: آندره موروا، سرگذشت ویکتور هوگو و نمونههایی از آثار او، ۲-۹
[7] Fernand Bournon. Les Arenes de Lutece (Arenes de la rue Monge), Paris: Bibliotheque Du Vieux Paris, 1908. 12
[8] Colin Jones. Paris; Biography of a City, New York: Penguin Books, 2004. 324,328,356,357,367,378,404
[9] Quartier Latin : کارتیه به معنای محله است
[10] Quartier Saint-Germain-des-Prés
[11] Arrondissement : بخش/ ازتقسیمبندیهای شهری فرانسه
[12] Colin Jones, Paris ; Biography of a City, 40,41
[13] Ibid,243
[۱۴] رک: ویکتور هوگو. گوژپشت نتردام. ترجمهی جواد محیی. تهران: پدیدهی دانش، ۱۴۰۲. ۱۳۶-۱۴۲ و ۲۰۱-۲۰۶
[15] Colin Jones, Paris ; Biography of a City, 324
[۱۶] رک: ویکتور هوگو. بینوایان. ترجمهی محمد مجلسی. ج۲. تهران: نشر دنیای نو، ۱۳۹۲. ۷۹۷و۷۹۸
[۱۷] رک: همان، ۹۴۰-۹۴۳
[18] Victor Hugo. Oeuvres Complètes de Victor Hugo, Paris: Alexandre Houssiaux, 1864, 279-287 (Translated by Lyn Thompson-Lemaire)
[۱۹] رک: ویکتور هوگو، گوژپشت نتردام، ۱۹۹
#یادداشت #مهسا_پوراحمد
@asmaaneh
✏️آرنای لوتسیا، نشانی از ویکتور هوگو بر پاریس:
وجوه فراموششدهای از هوگو (۱) [ص ۳ از ۴]
🔺«با همهی این اوصاف، در بحبوحهی قرن نوزدهم، هنوز در پارهای موارد و پارهای نقاط، بهرغم فلسفه، و بهرغم ترقی و تمدن، اندیشهی رهبانیت پایدار است[...]. پافشاری و سماجت آن سازمانها و آن پندارها برای باقی ماندن در چنین دورانی، به آن میماند که مایع بدبویی مو و روی شما را آلوده کند یا ماهی گندیدهای اصرار داشته باشد در سفرهی غذای شما جای بگیرد[...] و همهی این حرفها یک جواب دارد: گذشته گذشته است. تصور ادامهی حیات مردگان را در سر پروراندن، اجساد مومیایی را به تخت حکمرانی نشاندن، در خواب و خیال به سر بردن، بنای افکار تعصبآمیز را مرمت کردن، به صندوق اشیای متبرک آبطلا زدن، صومعهها را دوباره گچکاری کردن و آراستن، ... از عجایب است.[...] آری هرکه دوستدار صومعه است، میل دارد در باتلاق فرو رود؛ پوسیدهشدنش حتمی است و پایدار بودنش موجب بیماری[...]»[۱۷]
بنابراین او جریان یا سیاستهای غالب دورههای مختلف را نمیستاید؛ اما اشیای بهجامانده از گذشته را، مخصوصاً اشیای فاخری که هنرنماییهای پیشینیان را نمایش میداد، از آن حیث که نمادی از سرگذشت و هویت کشورش است محترم میشمارد:
«هرروز ناآگاهانه روی آنها [آثار قرون گذشته] قدم میگذاریم و سپس در جستجوی اشیایی که موزههایمان را میآرایند، هزینهی زیادی میپردازیم! زمانش فرا رسیده که نقطهی پایانی بر این هرجومرج بگذاریم و توجه کل کشور را جلب کنیم. فرانسه را گرچه انقلابیون، دلالان سوداگر و بالاتر از همه، مرمتگران کلاسیک [از شاهکارهایش] فقیر کردهاند، هنوز هم از حیث داشتن آثار تاریخی فرانسوی غنی است. باید جلوی چکش تخریب را گرفت. تصویب یک قانون کافی است.[...] حقوق مالک و زمین هرچه که باشد، نباید به تخریب عمارت یا یادمانی تاریخی به دست این دلالان حقیر و مردان بینوا مجوز دهیم.[...] یک ساختمان دو جزء دارد: کارکرد و زیباییاش. کارکردش متعلق به صاحبش است و زیباییاش متعلق به همه، و تخریبش تجاوز به حقوق دیگران.[...] باید بر آثار تاریخی ما نظارت شود تا ساختمانهایی را نجات دهیم که در کنار باقی [آثار جدید]، سرمایهی عظیم شهرمان است.[...] و سپس [پس از تخریب] پشیمان میشویم و میخواهیم آن بناهای شگفتانگیز را بازسازی کنیم؛ اما نمی توانیم. ما دیگر نبوغ پیشینیانمان در قرون گذشته را نداریم. صنعت جای هنر را گرفته است.[...] نویسندهی این یادداشت هیچگاه از تکرار این جمله دست برنمیدارد: فرانسه نباید تخریب شود.»[۱۸]
همانطور که دیدیم، هوگو هنگام سخن گفتن از آثار قرون گذشته، به «آثار تاریخی فرانسوی» و خود «فرانسه» اشاره میکند. دغدغهی او حفظ میراث تاریخی فرانسه است نه میراث دورهای خاص از تاریخ. هوگویی که تقریباً در همهی آثارش، حین تشریح اوضاع سیاسی و اجتماعی قرون گذشتهی فرانسه، همواره بر بحرانها و مصائب دست گذاشته و فرانسهای ملتهب و متشنج را در گذر از رنجهای هرعصر نشان میدهد و فرانسهی انقلابیِ ۱۸۳۰و ۱۸۴۸ را میستاید، انقلابها (انقلابهای پیشین) را صرفاً از وجه نابودگرشان نقد میکند و ویرانی برخی آثار را نتیجهی تصمیمات انقلابیونی میبیند که به دنبال پررنگ ساختن امضای خود بر پایتخت، وجود دستخطهای پررنگ پیشین را تاب نمیآورند. حال آنکه هوگو آن دستخطها را رموز و سخنان ناگفتهی پیشینیانِ همان انقلابیون ویرانگر میداند. معماری برای او فقط چهرهای زیبا یا حجمی سهبعدی نیست. او معماری را قویترین ابزار آدمی برای بیان افکار و فرهنگ کشورش در هر عصر میداند و از این روست که بر حفظ میراث تاریخی پا میفشارد:
«معماری تا قرن ۱۵ میلادی دفتر اصلی بشریت بوده و همواره افکار کموبیش بغرنج در بناها منعکس میشده است. ایدههای مردم نیز به مانند احکام شرع بناهایی خاص خود داشته و اندیشههای بشر سراپا نقش بسته است.[...] کتابهای خطی بسیار نااستوارند اما بناهای باشکوه، کتاب محکمی هستند که سالیان درازی پابرجا میمانند»[۱۹]
[این نوشته ادامه دارد]
#یادداشت #مهسا_پوراحمد
@asmaaneh
✏️آرنای لوتسیا، نشانی از ویکتور هوگو بر پاریس:
وجوه فراموششدهای از هوگو (۱) [ص ۲ از ۴]
🔺او صرفاً یک خوانندهی تاریخ نبود. او از دههی ۱۸۲۰، یعنی زمانی که وارد سومین دههی زندگیاش شد، تا پایان عمر در پی احیای نشانهها و مادیات تاریخی بهجاماندهی فرانسه از قرون مختلف بود. از این وجه، برای تاریخ معماری و شهر نیز اهمیتی بسیار قائل بود. غالب این تفکرات در آثار او منعکس است؛ بهویژه نوتردام پاریس که از وجوهی تاریخنامهای است از پاریس اواخر قرون وسطی، و مفسر تاریخ سیاسی، اجتماعی و معماری آن دوران، و با توصیفات دقیقی که از بافت کالبدی شهر پاریس، جزئیات فضایی و معمارانهی برخی بناها، آیینها و جزئیات روزمرهی یک پاریسی در قرون وسطی ارائه میدهد، نمیتواند صرفاً زاییدهی تخیل هوگو با اندک دادههای تاریخی باشد. تاریخدانی او در زمینههای گوناگون، نه فقط در این اثر، که در آثار منتشرشدهی بعدیاش نیز منعکس است و حاکی از آشنایی او با خیل مکتوبات تاریخی فرانسه و سایر سرزمینها در اعصار گوناگون، کلیتی از علوم و زبانهای گوناگون، روایات و تواریخ شفاهی، مشاهده و جستوجوهای دقیق در آثار تاریخی، پیگیری اقدامات باستانشناسان و تحلیل لایههای گوناگون مکتوبات و مادیات تاریخی در کنار هم، به شیوهی یک پژوهشگر و در قامت یک ادیب است. میگویم پژوهشگر، چون در روزگار جوانی او که هنوز انجمنهای تاریخی گوناگون، آنچنان که غالباً در اواخر قرن ۱۹ و اوایل قرن ۲۰ رونق گرفتند[۷] فاقد اهمیت بودند، یافتن دادههای تاریخی، و تلاش برای ارائهی تفاسیری چندوجهی از آنها دغدغه و مسئلهی افراد زیادی نبود.
برای هوگو احتمالاً شهر و معماری هم عالمی جدا از سیاست نبود؛ مخصوصاً هنگامی که با ولع فراوان جزئیات فنی و معمارانهی بناهای بسیاری را در منابع تاریخی رصد میکرد و نشانش را در شهر یا در صورت فعلی قرن نوزدهمی آنها نمییافت. یافتههای تاریخی او همراه با سیاستهای شهری ناپلئون اول و لویی هجدهم مبنی بر تخریب درصد زیادی خانه و بنا به جهت احداث معابر جدید یا حذف مجسمههای حکومتهای پیشین یا تخریب و تغییر کاربری کلیساها و ...[۸] که در کودکی و نوجوانی و جوانیاش به چشم میدید، برای او احتمالاً معنایی یافت. البته هوگو برای کسب اطلاع از تمامی اینها لزوماً نیازی به مطالعه یا کاوشهای بسیار در شهر نداشت. سکونتگاههای او و خانوادهاش در پاریس در نزدیکی نمایشگاههایی اینچنین بود. او بیش از هر محلهی دیگری در کارتیه لتن [۹] و کارتیه سن ژرمن دِپْرِه [۱۰] (اروندیسمانهای پنج و شش[۱۱]) یا حوالیشان ساکن بود که سابقهی ساختوساز در آنها به امپراتوری روم باز میگردد.[۱۲] این مناطق که در جنوب رود سن واقع بودند، از قرن هجدهم به زیر بلوارسازی رفتند[۱۳] و در زمان ناپلئون اول متحمل تحول و توسعهی بسیار شدند که به برخیشان اشاره شد. بنابراین او در فواصل زمانی کوتاه تغییرات محسوسی در شهر را پیرامون خود حس میکرد و غالباً معماری و شهر را متأثر از سیاست دولتهای گوناگون مییافت.
هوگو در پی اهمیتی که به حفظ بناها و بافت تاریخی میداد، آشکارا از سیاست دولتها در دستکاری بافت قدیم پاریس، خصوصاً بافت قرون وسطایی و تغییرات و مرمتهایی که گاه تمام دقت و جزئیات هنرمندان قرون وسطایی را در زیر لایههای اندود و گچ پنهان میکرد گلهمند بود. او چندان با معماران و مرمتگران عصر خود و رجوع به عناصر کلاسیک در ساختوساز که از قرن پانزدهم و به تبع تفکرات اومانیستی و بازنگری به جهان باستان یونان و روم رایج شده بود میانهی خوبی نداشت؛ چراکه پاریس را به تنهایی صاحب معدن غنی ابداعات هنری و معماری میدانست. برای او اوج معماری فرانسوی، معماری گوتیک بود و بهرهبرداری از طرحهای یونانی یا رومی جدید در فرانسه را تقلیدی کورکورانه میخواند.[۱۴]
این جبههگیریها از آن رو نبود که هر ساختهای مربوط به سالهای پس از قرونوسطی را بیمقدار میپنداشت یا نیازی به توسعه و بهبود وضع شهر نمیدید. مگر میشد چنین پنداشت؟ مگر میشد از گسترش شهر و تقویت زیرساختهای شهر پس از قرن ۱۵ شاکی بود؟ مگر میشد از مردمیتر شدن شهر با تبدیل برخی عمارات اعیانی خصوصی به عماراتی نیمهخصوصی یا رونق فضاهایی نظیر قهوهخانه و نمایشهای خیابانی آزادانه یا افزایش کتابفروشیها و تئاترها و محافل فلسفی و ادبی چشم پوشید؟[۱۵] او خودْ پاریسِ میانهی قرن نوزده را نشانهای از تکاملیافتگی ملتش میدانست که بیشک در ظروفی جدید پرورش مییافت. در عین حال به فرسودگی بافت محلات قدیمی شهر، از جمله محلاتی که غالباً در آنها رفتوآمد میکرد و بسیار در آثارش از آنها میگفت، معترف بود[۱۶] و حامی بهبود وضع شهر برای بهبود وضع کمبضاعتان. او هیچگاه گذشتهپرست نبود و قرون وسطی را دورهای طلایی نمیدید:🔻
#یادداشت #مهسا_پوراحمد
@asmaaneh
✏️آرنای لوتسیا، نشانی از ویکتور هوگو بر پاریس:
وجوه فراموششدهای از هوگو (۱)
مهسا پوراحمد
۲۲ مه سالگرد درگذشت ویکتور هوگو بود. ویکتور هوگویی که شاید برای خیلی از ما رماننویسی قهار باشد. حال آنکه رماننویسیِ صرف را شاید بتوان آخرین دغدغهی او در حوزهی نویسندگی دانست. زمانی که هوگو در مه ۱۸۸۵ از دنیا رفت و روزنامهنگاران دست به قلم شدند تا در مدحش بنویسند، نمیدانستند از کجا شروع کنند. چگونه میشد دغدغههای فردی و مدنی هوگویی را که قهرمان ملی میدانستند در چند جمله یا پاراگراف خلاصه کنند؟ باید از کجا شروع میکردند؟ گزارشی از مراسم خاکسپاریاش؟ ذکر اسامی و احوال نوادگانش؟ بازگو کردن احساسات مردم و هوادارانش؟ و بعد چه؟ از همهی اینها نوشتند و منتشر کردند. اما در این میان نشریاتی هم بودند که با پرهیز از زیادهروی و البته با پرهیز از دست به عصا بودن، تلاش کردند شخصیت هوگو را ذیل چند دسته معرفی کنند: سخنور، سیاستمدار، تاریخنگار، رماننویس، شاعر، رسالهنویسِ اجتماعی ـ سیاسی، و نمایشنامهنویس.[۱] سپس پررنگترین آثار هوگو در هر بخش را نوشتند تا عمدهی فعالیتها و دغدغههای هوگو در زندگی را بازگو کرده باشند. این معرفیها شاید در ظاهر کاملترین متونی بودند که دربارهی هوگو نوشته شد. با این حال باز هم وجوهی از هوگو را در سایه رها کرده بودند. شاید بهتر بود در این دستهبندیها تجدید نظری میشد؛ مثلاً نمیتوان تاریخنگاری و سیاستمداری را از اشعار، رمانها و نمایشنامههای هوگو جدا کرد. نمیشود گفت هوگو در بازهای فقط سیاستمدار بود، در بازهای فقط تاریخنگار و در بازهای دیگر هم فقط رماننویس و شاعر. هوگو مینوشت و میسرایید تا از حقایق سیاسی و اجتماعی عصر خود، نادیدهانگاری تاریخ، و مصائب ناشیشده از آنها بگوید؛ با جزئیات دقیق هم بگوید. اگر آثارش را مطالعه کرده باشید، میدانید که او در جایجای آثار داستانیاش دنبال بهانهای است تا هوگویی مفسر و مورخ را با تحلیلهای فردی خود نشانتان بدهد. بیمحابا، مستقیم یا غیر مستقیم، از داستان جدا میشود و به تحلیل مسئلهای سیاسی یا مذهبی یا فرهنگی، یا شرح مفصل یک واقعهی تاریخی میپردازد و باز به داستان باز میگردد. حتی داستانها و شخصیتپردازیهایش غالباً متکی است بر اسناد تاریخی و واقعیت جامعهی فرانسه.[۲]
این نوشته قرار است تا ضمن شرح جامعتری از این موضوع، از هوگوی دیگری نیز رونمایی کند؛ هوگویی که فقط تاریخ نمیخواند، بلکه بر کالبد تاریخی شهر نیز تأثیر میگذاشت. این هوگو را نه میتوان در خانهموزهاش که نمایشگاهی از عتیقهجاتِ جمعآوریشده و آثار ادبی و هنریاش است[۳] یافت، نه در خیابان «هوگو» که در ابتدایش مجسمهای از هوگو به چشم میخورد، نه در میدان کونکورد که مدل مجسمهی استراسبورگش ژولیت دروئه، هنرپیشه و معشوقهی هوگوست.[۴] مهمترین اثر این هوگوی تازه در شهر را میتوان این روزها در پشت خیابان مونژ [۵] یافت. مقابل چشم نیست و برای گردشگرانی که به قصد بازدید از ایفل و لوور و شانزالیزه به پاریس میآیند جذابیتی ندارد. از یکی از وسیعترین ساختههای رومیها، یعنی آرنای رومی پاریس (لوتسیا) سخن میگویم که هوگو در پایان عمر، به آن زندگی دوبارهای در شهر داد و روی دیگر شخصیت خود، یعنی احیاگر یادگارهای باستانی شهر را نشانمان داد؛ همان رویی که غالباً در معرفی او غایب مانده است.
هوگو و دغدغهی تاریخ
یکی از آشکارترین دغدغههای هوگو تاریخ بود. بیان آنچه گذشته و دیگر نیست. ریشهی این تاریخدوستی را میتوان در کودکی هوگو جست. بخشی از کودکی هوگو در مدرسهی اشرافزادگان مادرید گذشت؛ چون پدرش از ژنرالهای ارتش ناپلئون و مادرش از حامیان خاندان اشرافی بوربن بود. مدرسهای که احتمالاً کتابخانهای غنی برای دانشآموزانش فراهم میکرد. پس از بازگشت به پاریس، مطالعهی دایرةالمعارفها، تاریخنامهها و نوشتههای جهانگردان توجه هوگوی نوجوان را در کنار مطالعهی دیگر آثار جلب کرد. همراستا با درگیری با تاریخ، به واسطهی منصب پدر و جایگاه اجتماعی مادرش، از عالم سیاست نیز دور نبود. از همان نوجوانی به جبههگیری سیاسی در اشعار و نوشتههایش پرداخت و توانست تا پیش از بیستسالگی، علاوه بر اخذ جوایز ادبی، در راهاندازی و ادارهی چند نشریه نقشی ایفا، و در آن سنوسال با ادبای سیاستمداری چون لامارتین رفاقت کند و پیوندی میان سیاست و مطالعات تاریخیاش بیابد.[۶]🔻
#یادداشت #مهسا_پوراحمد
@asmaaneh
Фото недоступнеДивитись в Telegram
📝واژهی هفته: vestibule
🔸برگرفته از مصوبات کارگروه واژهگزینی نوروزگان
▪️vestibule 1
▫️هشتی
ـ تعریف: درآیگاه کوچک یا بزرگی که بلافاصله پس از در یا سردر بنا قرار میگیرد و اولین واسطهی دسترس به دیگر فضاهاست
ـ مثال کاربرد واژه در جمله: اقسام درآیگاه عبارت است از: هال درآیگاه، هشتی، کریاس، سرسرا. در خانههای قاجاری اصفهان، گاهی یک یا چند خانه هشتیای مشترک دارند.
▪️vestibule 2
▫️هالِ درآیگاه
- تعریف: هالی که درِ خانه بدان باز شود
- مثال کاربرد واژه در جمله: برخی از خانههای جدید دارای دو هال است: یکی هال درآیگاه و دیگری هال نشیمن.
🔸برای اطلاعات بیشتر و مشاهدهی روابط زبانی این واژه به پیوند زیر در واژگار مراجعه کنید:
https://vazhgar.com/lexicon/word/1115
#واژه_هفته #واژگار #نوروزگان
@asmaaneh
🎧معرفی پادکست «Design Matters»
دبی میلمن، نویسنده، گرافیست، و تصویرساز ساخت این پادکست را از سال ۲۰۰۵م آغاز کرده و طی این سالها با بسیاری از طراحان، دربارهی زندگی و کارشان، به گفتگو نشسته است. تعریف میلمن از طراح و طراحی دامنهای گسترده را در بر میگیرد؛ میزبان برنامهی رادیویی او ممکن است نویسندهی مجلهی نیویورکتایمز، کارگردان تئاتر برادوی، یا طراح گرافیست باشد. از دیدگاه او طراحی در بسیاری از امور روزمرهی ما دخیل است؛ در لباسهایی که میپوشیم، بستهبندی غذاها، صحنهی فیلم و تئاتر، صفحهی نمایش، و برگهی کاغذی اداری. غایت طراحی تعامل ایدههاست. طراحی در ارتباط با هنر، خلاقیت، و زندگی است. دبی میلمن، در آخرین قسمت این پادکست، با آدام موس، سردبیر و ویراستار مجلاتی همچون نیویورک تایمز و نیویورک مگزین مصاحبه کرده است.
🔸 برای اطلاعات بیشتر دربارهی این پادکست و شنیدن قسمتهای آن به پیوند زیر مراجعه کنید:
https://www.designmattersmedia.com
#معرفی_پادکست
@asmaaneh
Фото недоступнеДивитись в Telegram
📢هفتصد و چهل و چهارمین شب از شبهای مجلهی بخارا با همکاری بنیاد فرهنگی شیون فومنی: شب شیون فومنی
«درهی پروانهها»، فیلم مستند پرتره شیون فومنی است که به تبیین ناگفتههایی از زندگی، افکار و اندیشههای ادبی و سیر و سلوک شاعرانه و اثرگذاریهای شیون فومنی در اجتماع و در شعر و ادبیات معاصر پرداخته است.
شیون فومنی (میراحمد فخرینژاد) متولد سوم دی ۱۳۲۵، شاعر و ترانهسرا، از مشاهیر و مفاخر فرهنگی و از معدود شاعران موفق دوزبانهی معاصر، از سویی در شعر گیلکی از قلههای شعر گیلان، و در شعر و غزل فارسی از چهرههای نامدار معاصر به شمار میرود. مجموعه آلبومهای صوتی شعر گیلکی شیون فومنی با عنوان «گیله اوخان» (پژواک گیلان) به عنوان یکی از گنجینهها و میراث معنوی، مصداق هویت و شناسنامهی فرهنگی گیلانیان محسوب میشود. او خالق ترانههای خاطرهانگیزی به گیلکی و فارسی است.
🔸زمان: پنجشنبه، ۱۰ خرداد ۱۴۰۳، ساعت ۱۷
🔸مکان: خیابان طالقانی، خیابان موسوی شمالی، بوستان هنرمندان، خانهی هنرمندان ایران، تالار استاد جلیل شهناز
https://t.me/bukharamag
#خبر
@asmaaneh