فریبکاران جهانی پشت ارزش هایشان
بدست aayande در ژانویه 10, 2023 | بیان دیدگاه | ویرایش
هینترگروند (پس زمینه) نشریه چپ آلمانی
ترجمه- رضا نافعی
این نوشتار تحلیلی مقاله ایست تحقیقی و مستند که اطلاعاتی گسترده برای شناخت بسیاری از مسائل پیچیده سیاسی – اقتصادی جهان امروز در اختیار خواننده قرار می دهد. گرچه مقاله اندکی مفصل است اما خواندنش بسیاری از حقایق را آشکار می کند. در جنگ جهانی دوم ایالات متحده آمریکا نفوذ اقتصادی، نظامی و سیاسی خود را در اروپای غربی عمیق تر کرد. و پس از جنگ بازیگران و همدستان محور فاشیستی در آلمان، اروپای غربی و آسیا را نجات داد و آنها را در برای مبارزه با سوسیالیسم یکدست integrate کرد و مسیر را برای رسیدن به وحدت اروپا مشخص ساخت. «جنگ سرد» در اروپا در عین حال همراه بود با جنگ های داغ در سراسر جهان. امروز قدرت یکدست سرمایه جهانی که بر اساس سلسله مراتب سازمان یافته تحت رهبری آمریکا در کار غارت اقتصاد های خودی و غیرخودی است، و می کوشد تا «بقیه جهان» را که بصورت های گوناگون مقاومت می کنند نیز به چنگ آورد.(1) جنگ جهانی دوم و صعود آمریکا ایالات متحده آمریکا تا آنجا که توانست ورود خود را به جنگ به تعویق انداخت و تا جائی که ممکن بود به معاملات خود با دو طرف ادامه داد.(2) بانک های وال استریت، که در سالهای دهه 1920 اعتبارات وسیعی در اختیار امپراتوری آلمان گذاشته بودند (نقشه داوس 1924، یانگ پلان 1929) نخست سررسید پرداخت ها را تمدید کردند و بعد مابقی بدهی ها را به رژیم نازی بخشیدند. شرائط فعالیت در آلمانی که فاقد اتحادیه کارگری شده و اقتصاد آن طبق اصول هیتلر سازمان یافته بود برای بیست کنسرن بزرگ آمریکائی شرائطی ایده آل بود، مثلا برای IBM,General Motors( Opel), Ford; General Elektric, Westinghause, EastmaKodak, Goodrich, Du Pont, Union Carbide. اینها خیلی با علاقه از کارگران اسیری که سازمان اس اس آلمان هیتلری در اختیار آنها می گذاشت بهره می بردند. بدون تولیدات نفتی استاندارد اویل (بعدا اسو، اکسون) ارتش هیتلر قادر نبود در سراسر اروپا، شمال آفریقا و علیه اتحاد شوروی دست به جنگی بزند که نیاز به مواد سوختی فراوان داشت. جنگ های برق آسای هیتلر – مثلا نقشه حمل ونقل در اروپای اشغال شده – و دستگیری یهودیان بدون تکنولوژی اطلاعاتی ITT و IBM امکان پذیر نبود .(3) کارخانه های فورد و جنرال موتورز موتورهای مورد نیاز و کامیون برای جنگ در روسیه تولید میکردند. Bank for International Settelments(BIS) در بازل ( سوئیس) به مدیریت Thomas Mc Kittrick بانکدار وال استریت برای رایش سوم ارز تهیه می کرد که برای جنگ اهمیت تعیین کننده دارد ، از جمله با شست وشوی طلاهائی که ارتش آلمان از گاو صندوق های بانک های کشورهای اشغال شده به غارت می برد.(4) از سال 1941 سیاست ایالات متحده آمریکا، که کالاهای با اهمیت برای جنگ به انگلستان و اتحاد شوروی می فروخت، طبق شعار سناتور هاری ترومن که از 1945رئیس جمهور آمریکا شد، این بود که: ما نخست به هر دو طرف جنس می فروشیم، و می گذاریم تا آنجا که ممکن است یکدیگر را بکشند، بعد ما بمیدان می آئیم . به ابتکار آمریکا در سال 1944 صندوق جهانی پول و بانک جهانی تاسیس گشتند که تبدیل به نظام مالی سازمان ملل شدند: نخست با دادن اعتبار هائی برای خرید از کنسرن های آمریکائی و بعد هم برای موسسات اقتصادی کشورهای دوست. آمریکا با بکار بستن این شیوه نخست کشورهای «توسعه نیافته» و بعد حتی کشورهای «توسعه یافته» را وابسته ساخت و بعد مجبور به پیروی از سیاست ریاضت اقتصادی کرد. بانک های سرمایه گذار آمریکا که در اثر New Deal به حاشیه رانده شده بودند، باردیگر قدرت نفوذ یافتند.(5) وحدت اروپا و نقشه مارشال پس از 1945 آمریکا در حد امکان اروپای غربی متحد را به دژی در برابر کشورهای سوسیالیستی تبدیل کرد و دست به تهاجم فرهنگی برای ترویج راه زندگی آمریکائی و هولیوودی زد. به این ترتیب آنها سرآمدان اروپای غربی در بانک ها، دستگاه اداری، رسانه ای و علمی را که با نازی ها همدستی کرده بودند از محاکمه نجات دادند – بویژه در کشورهائی که به اشغال نازی ها در آمده بودند( بویژه فرانسه،بلژیک، هلند، ایتالیا،لوکزمبورگ و نیز دانمارک، نروژ، یونان) (6) مهمترین ابزار کار آنها عبارت یودند ازنقشه مارشال، ناتو، سیا، سرمایه گذاریها و فرهنگ صنعتی. برخلاف افسانه معروف کمک نقشه مارشال اندک بود ولی با آن تحت عنوان «اتحاد اروپا» و «بازار واحد» سازمانهائی ایجاد شد که زمینه ساز اتحادیه اروپا شدند. با ایجاد European Payments Union (7) داد وستد بازرگانی آزاد شد. موسسات آمریکائی در موسسات اروپای غربی سرمایه گذاری کردند.