فرهیختگان
آسمانِ فکرِ آزاد رنگ و لباس نمیشناسد از زمینِ سنت تا آسمانِ تجدد با اراده پرواز فرهیختگی پایی در زمین و فکری آسمانی میخواهد ارتباط با ادمین @farhikhtehgan_bot امام علی(ع): شجاعتر از خردمند، وجود ندارد... گروه تبادل نظر: @iranintellectualsgroup
БільшеТриває завантаження даних...
Find out who reads your channel
This graph will show you who besides your subscribers reads your channel and learn about other sources of traffic.Дописи | Перегляди | Поширення | Динаміка переглядів |
01 ویژگی نظامهای مردمی و عوامل مشروعیت حاکم و انتخابات ها از نظر رهبر جمهوری اسلامی ایرلن
#فرهیختگان راهی به رهایی | 265 | 3 | Loading... |
02 هُوَ المَحبوب
ننازم به سرمایهٔ فضلِ خویش
به دریوزه آوردهام دست، پیش
خدایا، به عزت، که خوارم مکن
به ذلّ گنه شرمسارم مکن
[بوستان سعدی]
ویدیو: در شبِ یکصد سالگی پیر فرزانه و باغبان مثنوی،
دکتر محمدعلی موحد
به همت مجلهٔ بخارا
موسیقی: تار پرشرافتِ استاد فرهنگ شریف
#محمد_علی_موحد
#فرهیختگان راهی به رهایی | 318 | 5 | Loading... |
03 نامه شفیعی کدکنی به تقی پورنامداریان در باب اهمیت کتاب البیاض و السواد سیرجانی
#فرهیختگان راهی به رهایی | 320 | 11 | Loading... |
04 دروغ حناق نیست! استراتژی است!
بله دروغ حناق نیست! وقاحت هم نه تنها مالیات ندارد که نزد دولتمردان ما بوفور یافت میشود و اینقدر در این حرفهی شریف استادند که اگر در آینده به هر دلیلی بیکار شدند، با همین خلاقیت و امتیاز انحصاری میتوانند کارگاههای آموزشی تکنیکهای دروغهای وقاحتبار تشکیل دهند و کسب درآمد کنند، چنانکه امروز هم گویا پشتوانهی کرسیهای قدرتشان همین ترفند است: دروغهای شاخدار به مثابه استراتژی فرار به جلو و سادهترین راه فریب مخاطب فراموشکار یا ناآگاه!
این روزها مدام عکسها و ویدئوها و اخبار ورود پلیس به دانشگاههای آمریکا را با شوق و ولعی زایدالوصف به رخ میکشند که های جماعت ببینید سمبل آزادی بیان، مهد دموکراسی چطور دانشجویان و استادان را دستگیر میکند و کتبسته میبرد؟! ببینید اینها چقدر بدند و ما چقدر خوبیم که اصلا هیچ پلیسی در این دوران حکومت مشعشع ما وارد دانشگاه نشد و هیچ استادی و دانشجویی هم اخراج یا دستگیر نشد! (برای نمونه بنگرید به بیانات بهادری جهرمی سخنگوی دولت و نیز آقامیری ریاست دانشگاه بهشتی).
اصلا ما فراموشکار و کودک سفیه و نادان! هاضمهی روان شما چگونه این درجه از وقاحت و وارونه جلوهدادن را تاب میآورد؟ حمله به کوی دانشگاه تهران در ۱۸ تیر ۷۸ را به کلی فراموش کردهاید؟! صدمات جانی و مالی و مفقود شدن دانشجویان در آن ماجرا اصلا هیچ جایی در حافظهی شما باز نکرده است؟! نگویید که شما هم نتیجه بیدادگاه قضایی مربوط را با محکومیت سرباز اروجعلی ببرزاده رفع و رجوع کردید و تمام! حملات مکرر به دانشجویان در سالگردهای ۱۸ تیر ( ۱۳۸۲ و ۱۳۸۸) را هم به خاطر ندارید؟! قالیباف گازانبری را هم یادتان نیست؟!
اصلا آن ماجراها مربوط به سالها قبل است و توقع یادآوری حوادث دور، ورای توان شماست؛ همین حوادث ۱۴۰۱ و مصائبی که بر سر دانشجویان و استادان آوردید را چگونه انکار میکنید؟ ما شاهدان عینی آن وقایع که هنوز نمردهایم! بله در این مورد دستکم در مورد دانشگاه شهید بهشتی که من خود شاهد بودم، پلیس با لباس فرم پلیس وارد دانشگاه نشد اما هر روز لباسشخصیها و دزدان و تبهکاران تازه از زندان رهاشده را برای کتکزدن دانشجویان و به آشوب کشاندن اجتماعات وارد دانشگاه نمیکردید؟ رئیس سابق دانشگاه بهشتی را به سبب تلاش برای حفاظت از دانشجویان و مقاومت و چون و چرا در برابر ورود نیروهای امنیتی و به تعبیر شما مماشات با اغتشاشگران از کار برکنار نکردید؟ و پروندههای متعدد تعلیق و محرومیت از خوابگاه و دستگیری در منزل برای دانشجویان ترتیب ندادید؟ و بلافاصله در نخستین هفتهی انتصاب رئیس جدید، استادانی را که در مقابل تبهکاریها مقاومت کرده و به جرم اینکه دانشجویانشان را هم چونان فرزندان خود دوست میداشتند و کیان دانشگاه را به ثمن بخس نفروختند، ممنوعالورود و تعلیق و اخراج و به اجبار بازنشسته نکردید؟ شگفتا که با وجود ارسال اظهارنامهی قضایی برای ریاست دانشکدهها و رئیس دانشگاه و درج شکایت در دیوان عدالت اداری، هنوز هم به دوربین چشم میدوزید و در برابر وجدان عمومی تمام این ستمها را انکار و ادعا میکنید که هیچ دانشجو و استادی تعلیق یا اخراج نشده است!
بسیار خوب! اما از اینها که بگذریم جوانمردی و انصافتان در مقابل دانشجویان و استادان بیپناه آمریکایی ستودنی است! امیدواریم کار بورسیه و انتقالشان به سهولت انجام شود و اقامتی خوش در بهشت دانشگاههای ایران را تجربه کنند!
نگار ذیلابی
استاد تعلیقی دانشگاه شهید بهشتی از اول آذر ۱۴۰۱
تاریخ و تمدن
#فرهیختگان راهی به رهایی | 450 | 7 | Loading... |
05 اصطلاح « نان سیلو » در میان مردم باخرز
قاسم خرمی
مردم روستاهای باخرز وقتی یک نانی در دهانشان مزه نمی کرد، می گفتند این نان مثل « نان سیلو» است. این اصطلاح حدودا از اواخر دهه ۱۳۴۰ و زمانی باب شد که پای مردم باخرز بویژه کارگران کوره پزخانه های آجر پزی به تهران بازشد و برای نخستین بار نانی را می خوردند که دستپخت خودشان نبود.
نان هایی که زنان باخرز در تنورهای گِلی و هیزمی داخل خانه ها می پختند، به لحاظ بو و مزه، فوق العاده بود. هم آرد آن از گندم مرغوب و بویژه گندم دیم تهیه می شد، که به خاطر وجود سبوس فراوان و نبود نشاسته، بسیار مغذی و مفید بود و هم با مهارت مثال زنی پخته و برشته می شد. یقینا آن عرق پیشانی مادران مهربانی که سر در تنور سرخ می کردند، نیز در مزه و کیفیت آن نانها، بی تاثیر نبود.
تنور نان پزی نهایتا هفته ای یک بار روشن می شد و نان های پخته شده، برای چند روزی می ماند و سفت می شد اما هیچ وقت مثل نان های شهری کپک نمی زد. تازه هرچه بیشتر خشک می شد، خوشمزه تر هم می شد. گاهی مجبور می شدیم روی آن آب بپاشیم تا به دهان ما آسیب نرساند ولی مزه آن هنوز در دهانمان باقی است.
خلاصه، قوت غالب مردم نان بود؛ بطوری که وقتی می خواستند بپرسند که آیا شما ناهار یا شام خورده اید، می گفتند « شما نون خورده اید؟». انصافا آن نانها به تنهایی هم می توانست یک وعده كامل غذایی باشد و يك نفر را سیر کند و حالا اگر ماست و شیر و کشک و قروت و اشکنه ای هم بود که می شد نور علی نور …
در آن سالها، احتمالا ۶۰ درصد وزن ما باخرزی ها را به جای آب، نان تشکیل می داد! من خودم هنوز به غذای بی نون عادت نکرده ام و سفره ای که نان نداشته باشد را به رسمیت نمی شناسم. هر چند که بیشتر نانوایی های تهران متاسفانه در پخت نان دقت و مهارت لازم را به کار نمی برند و فقط آرد را حرام می کردند.
در هر صورت، مردم باخرز به مرور به کل نان های سفید و نازک و بی مزه شهری می گفتند « نان سیلو». اما با توجه به تاریخ پیدایی و شکل و شمایل نان سیلو در کشور، به نظر می رسد که هیچ باخرزی، اصلا نان سیلو نخوره باشد و شاید اگر هم جایی دیده، مطمئنا به خاطر سفتی و بی کیفیتی رغبتی به خوردنش پیدا نکرده است.
تاریخچه نان سیلو در ایران به ساخت سیلوهای گندم در دوره ناصرالدین شاه قاجار می رسد. در آن تاریخ، قحطی شدید نان به وجود آمد و مردم از گرسنگی ریختند توی خیابان و نزدیک بود که کالسکه ناصرالدین شاه را واژگون کنند و او را بکشند که نجات یافت اما چند نفر از رجال کشور را به خاطر بروز قحطی و شورش، اعدام یا برکنار کرد.
از آن تاریخ به بعد، سیلوهایی در برخی مناطق کشور ایجاد شد که گندمها را می توانستند برای دو یا سه سال ذخیره کند. در ابتدای کار، این سیلوها باعث شد که گندم ها از معرض موشها و سایر آفات دور بماند و در واقع نان تمیز تری پخته شود.
در مواقعی که محصول گندم در کشور مناسب و مکفی نبود، محموله های آردی از روسیه وارد ایران می شد که بدون سبوس بود و به آرد سفید مشهور شد. نان هایی هم که با این آردها پخته می شد، نسبت به نان های ایرانی، خیلی سفیدتر بود. تا اینجا که هر وقت از نان سیلو سخن گفته می شد، منظور نان نازک و سفید بودی که توسط تنورهای نفتی پخته می شد. این دوران خوب نان سیلو بود.
اما خاطره بد مردم از نان سیلو به سالهای بعد از اشغال ایران توسط متفقین ( روس و انگلیس) در جنگ جهانی دوم و بویژه سالهای ۲۱-۱۳۲۰ مربوط می شود. در آن سالها، نان کمیاب شد و قیمت یک نان سنگگ در تهران در عرض یک ماه از یک عباسی به ۱۰ عباسی افزایش پیدا کرد.
از اینرو، و از روی ناچاری، هر چیزی که در کف سیلوهای قدیمی مانده بود با ترکیب برخی حبوبات مثل نخود و عدس، به عنواون نان سیلو به بازار عرضه شد که در واقع ترکیبی از خاک اره، شن، فضولات حیوانات و مقداری آرد بود و به قدری سفت بود که با چکش هم نمیشکست! شکل آن هم شبیه آجر بود که حتی مردم گرسنه و قحطی زده هم به زور، حاضر به خوردن آن بودند. نان سيلو در حقيقت چیزی شبیه نان «کلوچ» در اصطلاح باخرزها بود یعنی نانی که خمیرآن به کف تنور افتاده باشد.
به همین دلیل، می شود نتیجه گرفت، آنچیزی که باخرزی ها از نان سیلو در ذهن دارند مربوط به دوره ای بود که گندم روسی وارد شده بود و اطلاعی چندانی از فاجعه نان سیلو در دوران جنک دوم جهانی ندارند.
ادامه را اينجا بخوانيد
#فرهیختگان راهی به رهایی | 437 | 4 | Loading... |
06 کمال خرازی، رئیس شورای راهبردی روابط خارجی، در مصاحبه با شبکه الجزیره: گفتوگوهای غیرمستقیم بین ایران و آمریکا موضوع جدیدی نیست. سال ها برقرار بوده و امروز هم برقرار است، چه از طریق سفارت سوئیس که حافظ منافع آمریکا در ایران است و چه از طریق برخی کشورهای منطقه. در قضایای اخیر هم، هم سیاست ایران و هم سیاست آمریکا مبتنی بر این بود که این جنگ گسترش نیابد و در این راستا گفتوگوهای غیرمستقیم با آمریکا داشتیم./خبرآنلاین
فرقه ولاییون بفرمایند دلیل انجام گفت و گوهای غیر مستقیم بجای مستقیم و ورود کشور ثالث در گفت و گو های محرمانه چیست؟ آیا آمریکا را به رسمیت نمیشناسند؟ آیا منافع ملی ۸۵ میلیون ایرانی باید خرج ایدئولوژی فرقه شود؟ آیا بیت المال کشور باید خرج اهداف قدرت طلبی فرقه ولاییون شود؟
آیا کشور و مردمش باید در خط دشمن طلبی ایدئولوژی فرقه باشند؟ توضیح دهند با توجه به حمایت فرقه ولاییون از حمله حماس، با چه دستاوردی الان از پیشنهاد صلح حماس حمایت میکنند؟ و در آخر بفرمایند کشور، مردم و بیت المال تا چه اندازه باید فدای منافع فرقه شوند؟
امیر فرخی
#فرهیختگان راهی به رهایی | 487 | 7 | Loading... |
07 🔻 هجوم موریانهها به کتابخانه عمومی لرستان
⬅️ مدیرکل نهاد کتابخانههای عمومی لرستان: موریانه بخشهایی از کتابهای یک ساختمان انباری کتابخانه که از سال ۹۸ تاکنون بهصورت اصولی چک نشده بود را از بین برده است.
⬅️ این کتابها متعلق به کتابهای وجینشده کتابخانه و برخی کتب کتابخانه روستای دیناروند که سال ۹۷ افتتاح و سال ۹۸ توسط سیل تخریب شده بود است. | 511 | 8 | Loading... |
08 موثرترین افراد در تبلیغ نظام سلطنتی کسانی هستند که بجای نقد علمی؛ علیه آن رژیم اقدام به جعل یا نشر دروغ، بویژه دروغهای آشکار میکنند، و طرفداران آن ساختار را به درستی راه خود مطمین و دیگران را هم به آنان خوشبین میکنند.
این قاعده برای مخالفان ساختار موجود هم صدق میکند.
عباس عبدی
#فرهیختگان راهی به رهایی | 490 | 1 | Loading... |
09 مرتضی مطهریِ فقید در این مصاحبه می گوید «حکومت اسلامی» به معنای حکومت طبقۀ روحانیت نیست. همچنین معتقد است ولی فقیه نقش یک ایدئولوگ را دارد نه نقش یک حاکم و بنا نیست ولیّ فقیه در راس دولت قرار بگیرد، حکومت کند و در امور اجرایی نقش داشته باشد...
مطهری زنده نماند و ندید که حکومت اسلامی به روایت جمهوری اسلامی، عملا به معنای حکومت طبقه روحانیت است. همچنین ولی فقیه،،خصوصا در دورانِ ولی فقیه دوم (آقای خامنه ای)، هم حکومت می کند، هم در راس دولت قرار می گیرد و هم در امور اجرایی قویا نقش دارد و در جزئیات دخالت می کند، هر چند مسئولیت آنرا در کثیری از موارد نمی پذیرد.
«هزار بادۀ ناخورده در رگ تاک است» به نزد نگارنده، قصه عمیق تر از این است. مسئله نه در نحوۀ اجرای حکومت دینی که گره زدن مشروعیت سیاسی به دیانت و فقاهت و ولایت است و برکشیدن نظریۀ « ولایت فقیه»؛ نظریه ای که ناموجه و ناتراشیده است و به انحاء گوناگون میتوان آنرا نقد کرد. چند صباحی است در حال نگارشِ مقالۀ « ولایت فقیه در ترازوی اخلاق» هستم. اگر موافق تدبیر من شود تقدیر، این جستار تا دو ماه آینده منتشر می گردد. در این مقاله، شش دلیل در نقد آموزۀ «ولایت فقیه» اقامه کرده ام. فقراتی از این جستار به قرار زیر است:
«پانزده سالی است دلشمغول رابطۀ میان «دین و اخلاق» و «فقه و اخلاق» ام و به قدر وسع در این زمینه تامل و تتبع کرده و قلم زده ام. ماحصل این فعالیت های فلسفی- دین شناختی که عمدتا حول احکام فقهیِ اجتماعی بوده و مقولات و موضوعاتِ حجاب، ارتداد، ازدواج عرفی/ ازدواج سفید، مباهته، سبّ نبی و رقص را در برگرفته؛ در دو کتاب «حجاب در ترازو» و «زمین فقه و آسمان اخلاقِ» نگارنده منتشر شده است.
در مقالۀ پیش رو، به سروقت « ولایت فقیه» رفته و آنرا در ترازوی اخلاق می نهم و بر می رسم؛ حکم فقهی ای که به مقتضای آن، مشروعیت سیاسیِ موجه، مستفاد از دیانت، فقاهت و ولایت است و فقیه جامع الشرایط، در یک حکومت دینی، « باید» حکومت کند. به تعبیر دیگر، به تعبیر دیگر، در پاسخ به پرسشِ بنیادینِ « چه کسی باید حکومت کند»، قائلان به نظریه ولایت فقیه می گویند: «ولیّ فقیه».
بیش از ورود به بحث، ذکر نکته ای ضروریست. هر چند تجربۀ زیستن در ذیل حکومت دینیِ چند دهۀ اخیر، برانگیزانندۀ اصلیِ نگارنده در نوشتن سطور پیش روست. درعین حال، بحث کنونی صبغۀ نظری و مفهومی دارد، نه مصداقی. به تعبیر دیگر، فارغ از اینکه ایران معاصر، دو ولیِّ فقیه به خود دیده و بیش از چهل و چهار سال زعامتِ فقیهانۀ سید روح الله خمینی و سید علی خامنه ای را تجربه کرده؛ زعامتی که کارنامۀ آن پیش روی ماست؛ می توان به نحو نظری و هنجاری نیز به سراغ این آموزه رفت و آنرا در ترازوی نقد توزین کرد. در این جستار می کوشم ادلۀ شش گانه ای در نقد ولایت فقیه اقامه کنم؛ ادلۀ قرآنی، الاهیاتی، فقه شناسانه، اخلاقی، روانشناختی و تجربی.»
سروش دباغ
#فرهیختگان راهی به رهایی | 584 | 3 | Loading... |
10 مریم فیروز، دختر فرمانفرما
اشراف زاده کمونیست، چگونه به شوروی گریخت؟
#فرهیختگان راهی به رهایی | 840 | 39 | Loading... |
11 انتشار تصاویری از حرکات نمایشی چند دختر و پسر جوان با «اسکیت» در اصفهان مورد توجه مخاطبان شبکههای اجتماعی قرار گرفته است.
در این تصاویر دختران وزرشکار بدون #حجاب_اجبارى به همراه پسران مشغول انجام حرکات نمایشی با اسکیت در خیابان «چهارباغ» و میدان «نقشجهان» اصفهان هستند.رادیو فردا
#فرهیختگان راهی به رهایی | 1 181 | 31 | Loading... |
12 یک داوطلب کنکور!
عکس روز
#فرهیختگان روزن آگاهی | 1 123 | 25 | Loading... |
13 نابغه ای برای در هم کوبیدن کلیشه ها
زادروز مریم میرزاخانی و روز جهانی زن در ریاضیات گرامی باد.
شاید تا قبل از سال ۲۰۱۴ کمتر کسی باور میکرد که یک ایرانی بتواند برنده مدالی بشود که بزرگترین ریاضیدانان جهان آرزوی رسیدن به آن را دارند
اما مریم میرزاخانی کاری را انجام داد که۸ حتی از رویا هم باور نکردنی تر بود.
او اولین زن در جهان و اولین فرد در ایران بود که به مدال فیلدز دست پیدا کرد.
سالروز تولد مریم میرزاخانی ۲۲ اردیبهشت از سوی اتحادیه بین المللی انجمن های ریاضی جهان با پیشنهاد کمیته بانوان انجمن ریاضی ایران به عنوان روز جهانی زن در ریاضیات نام گذاری شد.
نام و یادش جاودان.
#فرهیختگان راهی به رهایی | 1 107 | 19 | Loading... |
14 یک بلاگر تُرک در ویدیویی که منتشر کرده میگوید بخاطر برداشتن روسریم در تاکسی، راننده را جریمه کردند و چون جوراب نپوشیده بودم پلیس بهم تذکر داده
ویدئوی او در رسانههای ترکیه مورد توجه قرار گرفته شده است.
#فرهیختگان راهی به رهایی | 1 241 | 18 | Loading... |
15 مکتبهای ادبی جهان
(بخش اول)
#فرهیختگان راهی به رهایی | 936 | 25 | Loading... |
16 پوپولیسم یک وضعیت است.
در جنبش مهسا در خیابانهای اروپا پوپولیسم را دیدم.
قبلا این پوپولیسم را در سال ۵۷ در قزوین دیده بودم اما شناختی به آن نداشتم.
اما چرا پوپولیسم یک وضعیت است؟ میتوان تحصیل کرده بود، میتوان بیسواد بود، میتوان در پاریس بود، میتوان در علی آباد بود و باز در وضعیت پوپولیستی قرار گرفت.
وقتی بدون نهاد و سازمان و شبکه به سیاست وارد میشوی در وضعیت پوپولیستی قرار میگیری.
اگر فرصت داشتید گوش کنید.
تقی رحمانی
#فرهیختگان راهی به رهایی | 1 035 | 27 | Loading... |
17 ⭕️ نقدی بر اظهارات نماینده اصفهان/ ترکیه ای که من دیدم!
✍️ یادداشتی از مرتضی نجفی قدسی
متأسفانه برای چندمین بار سخنان یکی از نمایندگان اصفهان در مجلس شورای اسلامی منتشر می شود که نسنجیده، تنش زا و ناصواب است و طرح اینگونه مسائل نه در شأن یک نماینده ی مجلس است و نه تنها کمکی به اصلاح وضع فرهنگی و عفاف و حجاب نمی کند بلکه موجب اختلاف و افتراق در جامعه و حتی موجب بدبینی مسلمانان و دیگر ملت ها نسبت به مردم ایران می شود.
❌ اخیراً از قول ایشان مطلبی در فضای مجازی منتشر شد دال بر اینکه بطور متوسط هر مرد در کشور ترکیه با ۱۵ زن رابطه جنسی دارد!
🚨نمی دانم هدف این نماینده از طرح این گزاره ی اشتباه و غلط چیست؟! آیا می خواهد روابط دوستانه ایران و ترکیه را مخدوش کند؟! و آیا می خواهد بین ملت مسلمان ایران و ترکیه شکاف ایجاد کند؟!
👈 بنده دوبار به ترکیه سفر داشته ام و در هر دو سفر دینداری مردم ترکیه را از نزدیک دیده ام، اولاً در هر شهری که بروی پر از مساجد متعدد است که در پنج وقت صدای اذان از مأذنه ها بلند است و صفوف نماز جماعت در مساجد بسیار چشمگیر است. درب هیچ مسجدی بسته نیست و بسیار نظیف و تمیز پذیرای نمازگزاران هستند. در ماه مبارک رمضان، غالب مردم ترکیه روزه دار هستند، البته رستورانها و مطعم ها باز و فعال هستند ولی عمدتاً پذیرای مسافران و توریست ها بودند حتی خود کارگران رستورانها هم روزه دار بودند .
👈ثانیاً محبت مردم ترکیه نسبت به مردم ایران بسیار حسنه و خوب بود، به عنوان مثال هر گاه برای نماز به مساجد آنان می رفتم با خوشحالی سلام و احوالپرسی می کردند، حتی یک شب در مسجد بزرگ سلطان احمد در استانبول به امام جماعت مسجد گفتم من از ایران آمدم و دوست دارم در این مسجد بزرگ تلاوت قرآن داشته باشم که خیلی خوشحال شد و قبل از نماز عشاء پشت بلندگو اعلام کرد که بعد از نماز نروید و می خواهیم از تلاوت یکی از قاریان قرآن ایران استفاده کنیم و بعد از نماز هم بنده در جایگاه محراب مسجد نشستم و با استفاده از سیستم صوتی آنجا آیاتی از قرآن را قرائت کردم که خاطره ای ماندگار شد و فیلمش موجود است.
👈همه ساله تعداد زیادی از قاریان قرآن جمهوری اسلامی ایران به کشور ترکیه برای تلاوت قرآن دعوت می شوند و عجیب این است که از شدت استقبال مردم ترکیه، این جلسات را بیشتر در ورزشگاهها برگزار می کنند و حتی بلیط ورودی هم می فروشند و مردم نیز با کمال اشتیاق بلیط ها را خریداری می کنند!
❌ حال شما ببینید این حرف غیر صحیح و باطلی که از زبان یک نماینده مجلس بیرون می آید چقدر می تواند بین دو ملت مسلمان نفاق و جدایی ایجاد کند و قطعاً طرح این مباحث به نفع دشمنان اسلام و مسلمانان است که همواره در پی اختلاف افکنی بین مسلمانان و کشورهای اسلامی هستند.
❗️از سفر دوم به ترکیه که خیلی کوتاه و جهت افتتاح یک مسجدی برای شیعیان بود هم بگویم، در شهر استانبول مسجدی با عظمت به نام امام زین العابدین (ع) احداث شده است، شیعیان در استانبول در اقلیت هستند و کل جمعیت آنها شاید حدود پانصد هزار نفر باشد. از متولیان مسجد پرسیدم این مسجد بزرگ و زیبا را چگونه ساختید؟!
❗️آنها گفتند اولاً زمین مسجد را شهرداری استانبول اعطا کرد! و ثانیاً شهرداری به اندازه یک میلیون دلار مصالح ساختمانی داد و یک میلیون دلار هم شیعیان استانبول جمع آوری و هزینه احداث بنا کردند! جالب است که در روز افتتاحیه ی مسجد شیعیان، شهردار استانبول اظهار داشت ما سعی می کنیم خانه های اطراف این مسجد را بخریم و تبدیل به فضای سبز کنیم چون مسجد فضای سبز لازم دارد، این هم نمونه ای از مساعدت یک دولت لائیک اما به احترام شیعیان که تبعه آن کشور هستند فرقی نمی گذارد !
❗️یکی از روحانیون مساجد ترکیه گفت من در زمان صدام در جنگ عراق و ایران برای حمایت از جبهه ی حق و اسلام که ایران بود غیر رسمی با رزمندگان اسلام همراهی داشتم و مجروح هم شدم و از آن سال تا حالا هر گاه نیاز به مداوا داشته باشم با یک تلفن آمبولانس درب خانه ام حاضر می شود و مرا رایگان مداوا می کنند!
👈اینها را از این جهت گفتم که خیلی خودمان را با ایمان حساب نکنیم و دیگران را هم به بی دینی متهم نکنیم!
#فرهیختگان راهی به رهایی | 926 | 16 | Loading... |
18 واکنش وکیل تاجزاده به صدور حکم جلب او در زندان
وکیل سیدمصطفی تاجزاده دربارهی صدور حکم جلب برای موکل خود گفت: صدور دستور جلب راسا (بدون احضار) از سوی دادسرا یا مقام قضایی، آن هم درصورتیکه فرد در اختیار زندان است، صحیح نیست
گفتوگوی انصاف نیوز با هوشنگ پوربابایی را در ادامه بخوانید.
آیا خبر منتشر شده دربارهی احضار مجدد مصطفی تاجزاده و در صورت عدم حضور جلب او صحت دارد؟
♦پوربابایی: بله، احضاریه در زندان به موکل من ابلاغ شده است اما وکلا در جریان نیستند و از نوع و دلایل اتهام هیچ اطلاعی نداریم و من هم از همسرشان شنیدم. آقای تاجزاده قبلا اعلام کرده بود که در دادگاهی حاضر نخواهند شد. در دادگاههایی که قبلا با شکایت اشخاص حقیقی هم تشکیل شده بود شرکت نکرد.
♦باتوجه به اینکه موکل من داخل زندان و در دسترس مقام قضایی است، طبعا اختیار دارد که از حق دفاع برخوردار باشد. اینکه آیا او از چنین حقی میخواهد استفاده کند یا نه، با خود اوست. طبیعی است که اگر متهم نخواهد یا نتواند از چنین حقی استفاده کند، مقام قضایی برای او قرارِ تامین متناسب را برای آن اتهام وارده صادر میکنند. دفاع، حق یک نفر است و فرد میتواند از این حق استفاده کند یا نکند.
آیا صدور دستور جلب برای کسی که در زندان است، منطقی است؟ چه دلایلی دارد؟
♦پوربابایی: البته مقام قضایی بدوا فرد را احضار میکند و حتما ذکر میشود که نتیجهی حاضر نشدن، جلب است اما صدور دستور جلب راسا (بدون احضار) از سوی دادسرا یا مقام قضایی، آن هم درصورتیکه فرد در اختیار زندان است، صحیح نیست.
♦دربارهی فلسفه احضار یا جلب، فرض کنید به کسی اتهامی وارد میشود، او دارای حقوق و تکالیفی است. حق شخص این است که از خودش دفاع کند یا دلایل اتهام را ببیند یا وکیل در اختیار بگیرد و حتی حق دارد از این حق صرفنظر کند. تکلیف شخص هم این است که اگر با اتهامی مواجه شد و دادگاه برای او قرار تامین صادر کرد، نسبت به آن قرار تمکین کند و قرار صادره را تامین و تودیع کند و در صورت تمکین نکردن، فرد به زندان هدایت خواهد شد.
♦آقای تاجزاده درحالحاضر در زندان است و اگر هر قراری صادر شود و او تودیع نکند، باید بازداشت شود که بازهم آقای تاجزاده در بازداشت است. پس دستور جلب در این شرایط معنایی ندارد.
♦آیا میتوان الزام کرد که حتما متهم در دادسرا حاضر شود؟ اینکه الزام کنند حتما کسی از حق دفاع خودش استفاده کند، باید بگویم که این حق در اختیار متهم است و میتواند استفاده کند یا نکند. مثل زمانی که متهم در اختیار دستگاه قضایی نیست اما تحقیقات و روند دادرسی ادامه پیدا میکنند و الزامی به حضور متهم نیست.
♦مسئلهی دستگاه قضایی این است که برای فرد قراری صادر کنند. در خصوص آقای تاجزاده این قرار همین حالا هم صادر شده و میتوانند آن را ابلاغ کنند. البته موکل من هم احتمالا تودیع نخواهد کرد و کماکان در بازداشت خواهد بود.
چرا تاجزاده اصرار دارد در دادگاه حاضر نشود؟
♦پوربابایی: آقای تاجزاده از سال ۸۸ که با اتهامات مواجه بود، اعلام کرد که در دادگاه حاضر نخواهم شد. او در سال ۱۴۰۱ هم که برایش پروندهای تشکیل شد، در دادگاه حاضر شد اما از خودش دفاع نکرد و حتی زمانی که آرا علیه او صادر میشود، نسبت به تصمیم دادگاه هم اعتراض نمیکند. او در برخی مواردِ شکایت اشخاص هم در دادگاه حاضر نشده است.
آیا ممکن است شرایط تاجزاده تغییری کند و برایش مرخصی یا آزادی در نظر گرفته شود؟
♦پوربابایی: شرایطی که قانونگذار برای آزادی یا نهادهای ارفاقی مثل آزادی مشروط و غیره در نظر میگیرد، منوط به تقاضای متهم است. موکل من تاکنون درخواستی در مورد نهادهای ارفاقی نداشته است. او حتی برای مرخصی هم تقاضایی نداشته، چون معتقد است که زندانی از امتیاز و حق مرخصی برخوردار است و این حق را مقام قضایی یا سازمان زندانها باید برای او در نظر بگیرند و تا زمانی که آنها در نظیر نگیرند، آقای تاجزاده درخواستی برای مرخصی ندارد. این حق درحالحاضر هم استفاده نشده است.
#فرهیختگان راهی به رهایی | 974 | 3 | Loading... |
19 به مناسبت تولد مریم میرزاخانی، این ویدیو از خوانندگی دخترش (آناهیتا) و نوازندگی همسرش (یان وندراک) در شبکه های اجتماعی وایرال شده است.
#فرهیختگان راهی به رهایی | 1 351 | 52 | Loading... |
20 فیلم کامل "سکس و فلسفه" به نویسندگی و کارگردانی "محسن_مخملباف" و محصول سال ۲۰۰۵ به همراه گفتگو با کارگردانِ فیلم با اجرای "حسن صلحجو" مستندساز
عشق چیست؟ چه نسبتی بین عشق و رابطه جنسی وجود دارد؟ ارزش عشق چیست؟ آیا دوستی همزمان با چهار زن یا مرد اسمش عشق است؟ اگر نیست پس چرا کسی دنبال معشوق یا معشوقه میرود؟ اگر این جستجو نیازِ آدم است، پس تکلیف وفاداری چه میشود؟ اصلا آیا میشود در این مورد قضاوت کرد؟ حالا یک سؤال دیگر، اگر لحظات خوش زندگی خودتان را اندازه بگیرید چقدر میشود؟ اینها سؤالات روزمرهای هستند که ممکن است در ذهن خیلی افراد وجود داشته باشند و به آنها فکر شده باشد اما همین سؤالات روزمره و پیش پا افتاده میتواند مهمترین چالش فلسفی یک آدم هم باشد، یک موضوع پیچیده که هیچ جواب روشنی هم شاید برای آن نباشد، محسن مخملباف در سال ۱۳۸۳ در تاجیکستان با نگاهی فلسفی به سراغ این موضوعها رفته است، موضوعی که طرحش هم برای جامعهی بسته و سنتی که تظاهر میکند چنین مسائلی در آن وجود ندارد سخت است...
#فرهیختگان راهی به رهایی | 1 097 | 105 | Loading... |
21 در این محیط لجنی
✍ ناصر دانشفر
در مدت بیش از چهار دهه معلمی، تقریباً پا به انواع کلاسهای درس گذاشتهام و با همهگونه جمعیت دانشآموزی سر و کار داشتهام. برخی از کلاسها مملو از شاگردان خوب و موفق، برخی حتی یک بچهٔ درسخوان مؤدب برای خالی نبودن عریضه هم ندارند و قریب به اتفاق آنها به لحاظ درسی، ملغمهای از دانشآموزان خوب، متوسط و بد میباشد.
اتفاق جالبی که به هنگام توزیع برگههای تصحیح شده در این سه دسته کلاس میافتد این است که در کلاسهای با بافت یکپارچه تنبل، بچهها از گرفتن نمرهٔ زیر ده و حتی در حد یک و دو به هیچوجه ناراحت نمیشوند که گاه اظهار رضایت در چهرهشان هویدا میگردد. برعکس اگر یکی نمرهٔ قابل قبول یا خوب بگیرد، مورد تمسخر دیگران واقع میشود و مورد مؤاخذه قرار میگیرد.
اما در کلاسهایی که اکثریت قریب به اتفاق بچهها قوی هستند، قصه متفاوت است. دانشآموزان به شدت نگران نمرات پایین هستند و گاه که بدلیلی در آزمون نمرهٔ خوبی نگرفتهاند، با خواهش و تمنا از معلم میخواهند که همکلاسیهای او از این رخداد مطلع نگردند.
اما حال و هوای کلاسهای عادی که گردایهای از همه نوع دانشآموز میباشد، متعادل است و واکنش بچهها بسیار معقول و منطقی است. اگر دانشآموز ضعیفی نمرهٔ بد بگیرد، خیلی برای کلاس جای تعجب ندارد، ولی اگر نمرهٔ خوبی گرفته باشد مورد تشویق دیگران قرار میگیرد، هر چند که گاه ظن تقلب به وی در بین دوستان وی ایجاد میگردد. گرفتن نمرهٔ خوب برای بچههای قوی هم یک امر طبیعی است و جلب توجه نمیکند و دانشآموزان متوسط هم انتظار نمرهای در سطح خود دارند.
آری نوع مواجههٔ افراد با کنشهای هنجار و ناهنجار بسته به محیطی است که در آن قرار دارند. برای همین است که در کشورهای توسعهیافته، برخورد آحاد جامعه با مسئلهٔ فساد بسیار شدید و محکم میباشد. در این محیطهای اجتماعی چه مرتکبان جرم و چه ناظران یک بزه واکنشی متناسب با آن دارند و از آن رخداد اعلام انزجار یا سرافکندگی مینمایند. اما در کشورهای گرفتار مافیای فساد، داستان اینگونه نیست، بلکه افراد از لو رفتن ماهیت تبهکارانهٔ خود ابایی که ندارند هیچ، بسیار به آن میبالند. در این ممالک داشتن زندگی سالم و مطابق قانون خبط و خطا محسوب میگردد و افراد جامعه اگر بدین دلیل مجازات نشوند، قطعاً مورد شماتت قرار میگیرند.
اینها را عرض کردم تا بتوانم توضیح دهم که چرا مردم ما در این برهه از تاریخ خود، نسبت به موضوع فساد و تباهی حاکم بر جامعه، تا این اندازه موضعی از سر استیصال و منفعلانه دارند.
این روزها با دعوای بین قالیباف و رائفیپور، بخش دیگری از این لجنزار متعفن را در مرئی و منظر خلایق قرار گرفته و مشخص شده که حاکمیتِ یکدست تا کجا میتواند عامل نابودی هنجارهای یک جامعه باشد. شوربختانه نه فقط در این مورد که در بارهٔ دیگر موارد مشابه، گرد از دیوار برمیخیزد، اما از مردم ایران جز غر زدن برخی چون من، هیچ عکسالعملی دیده نمیشود.
از بس فضای سرزمین مادری به واسطهٔ سلطهٔ صاحب منصبان فاسد، بدبو و عفن گردیده که افزایش گندهای دیگر، اثری بر شامهٔ مردمان نمیگذارد تا آنان را مجبور به واکنش نماید.
یاد دباغ بیهوش در بازار عطاران افتادم، مولوی به دقت تمام اثر عظیم محیط بر انسانها را با این قصه تشریح مینماید. دباغ که عمری با نجاسات و سرگین مأنوس بوده، نه فقط از این بوی ناخوش آزرده نمیگردد که تاب تحمل بوی عطر و گلاب را ندارد.
نظام ولایی که بنا بود با اعمال قانون مندرج در آیات
فَمَن يَعۡمَلۡ مِثۡقَالَ ذَرَّةٍ خَيۡرٗا يَرَهُۥ
وَمَن يَعۡمَلۡ مِثۡقَالَ ذَرَّةٖ شَرّٗا يَرَهُۥ
چشم بر سر سوزنی از فساد، فسق و فجور نبندد، به توصیهٔ ولیامر مسلمینجهان سالهاست که بنای کش دادن آن را ندارد و این راهبرد باعث حاکم شدن فضای ناپاک بر این دیار مصیبتزده گردیده است.
این گناه مردمانی نیست که بواسطهٔ اصرار حاکمیت به اغماض در برابر فساد خودیها، اینک روح و جانش نسبت به این بیماری هولناک واکسینه شده و دیگر عکسالعملی از خود نشان نمیدهد. بلکه این گناه دستاندرکاران نظام مقدس، به ویژه شخص رهبر است که با اطلاع از عمق ناسلامتی مریدان خود، تا جای ممکن از آنان حمایت مینماید و بدینسان به جامعه تلقین مینماید که در این سامان برای تعدی به حقالناس کسی را مؤاخذه نمینمایند.
حضرتآقا با این مردم چه کردید؟ دعا میکنم که خدا از سر تقصیراتتان بگذرد.
#فرهیختگان راهی به رهایی | 952 | 14 | Loading... |
22 در پی قطعی شدن برخی احکام پروندههای قضایی صادق زیبا کلام، این فرد جهت اجرای احکام صادره وارد زندان شد
صادق زیبا کلام، دارای پروندههای قضایی متعددی است که موجب محکومیت این فرد شده است؛ از جمله ۳ پرونده مربوط که احکام آنها قطعی و لازمالاجرا شده است.
🔹زیباکلام در سالهای اخیر اقدام به طرح مطالب خلاف واقع در رسانهها کرده و مطالب بدون ادعا و سند متعددی را در فضای مجازی کرده است که در پی آن چندین پروندههای قضایی برای وی تشکیل شده است که برخی از انها امروز با قطعیت به مرحله اجرا رسیده است.
زیباکلام با رای صادره از سوی دادگاه بابت ارتکاب فعالیت تبلیغی علیه نظام به ۱۸ ماه حبس و ۲ سال محرومیت فعالیت در احزاب، گروههای سیاسی و فضای مجازی محکوم شده بود که این حکم قطعی شده است.
پرونده دوم این فرد که حکم آن نیز قطعی شده است، مربوط به فعالیت تبلیغی علیه نظام در خصوص انتشار مطالب غیر مستند و غیر واقعی است. وی در این پرونده به یک سال حبس محکوم شده است.
یکی دیگر از پروندههای قضایی زیباکلام که حکم آن قطعی و لازمالاجرا است نیز مربوط به نشر مطالب خلاف واقع است که وی در این پرونده به ۶ ماه حبس محکوم شد بود که پس از فرجام خواهی در دیوان عالی کشور، این حکم مورد ابرام قرار گرفته است.
هر ۳ محکومیت صادق زیبا کلام قطعی و لازمالاجرا است که این احکام امروز اجرا شد.
#فرهیختگان راهی به رهایی | 880 | 3 | Loading... |
23 عصر درماندگی
تاریخ معاصر ایران را میتوان به دو دوره تقسیم کرد: در دورۀ نخست، گمان میکردیم راه را میدانیم و تنها باید بر موانع غلبه کنیم. این دوره از ترور ناصرالدین شاه آغاز میشود و تا سال ۱۳۸۰، همزمان با دولت دوم اصلاحات، ادامه مییابد؛ یعنی حدود یک قرن. در این قرن متلاطم، پدران و مادران ما دچار تردید نبودند؛ مقصد را نزدیک میدیدند و راه را روشن و آشکار. از همین رو پیدرپی انقلاب میکردند و هر پیروزی را پیروزی آخر میشمردند و عبور از هر گردنهای را آخرین گام میپنداشتند و به هر صدایی دل میبستند. پیروزی اصلاحات در سال ۱۳۷۶، همین باور را در ما پدید آورده بود که مقصد نهایی نزدیک است؛ اما چهار سال بعد، سید محمد خاتمی با چشم گریان و دست لرزان در انتخابات ریاست جمهوری ثبت نام کرد. تردیدهای او در آن هنگام، تردیدهای یک نامزد ریاست جمهوری نبود؛ ورود تاریخ معاصر ایران به عصر درماندگی بود؛ دورهای که در آن باید ثمرۀ خاماندیشیهای پیشین را میچیدیم.
این روزها در بستر بیماری، خبرها را میبینم، تحلیلها را میخوانم، به گذشته و آینده میاندیشم و چارهجوییها را سبکسنگین میکنم. برخلاف گذشته، راهی بسیار دراز پیش رو میبینم. ایران ما اکنون آمادۀ هیچگونه تحولی نیست که در کوتاهمدت ثمر دهد. جامعۀ مدنی که میتواند کشور را وارد دورانی امیدبخش کند، به هیچیک از نهادها و ساختارهای اجتماعی و اقتصادی خود دست نیافته است. از همه مهمتر پراکندگی منافع و ضعف بخش خصوصی در اقتصاد کشور است که مانع پیشروی جامعۀ مدنی در ساختار قدرت میشود.
نزدیک دو دهه است که دانستهایم راه اصلاحات بسیار سختتر و درازتر از آن است که پیشتر میاندیشیدیم. اکنون تنها میتوانیم امیدوار باشیم که همۀ فرصتها را از دست نداده باشیم. در این مدت تا میتوان باید جامعه را از اندیشههای سازنده و نهادهای اقتصادی مستقل از حاکمیت سیاسی کشور آکند و دستهای مردم را به یکدیگر نزدیک کرد و طمع پیروزی نزدیک و بزرگ را از سرها بیرون آورد.
رضا بابایی
۹۸/۲/۲۶
#فرهیختگان راهی به رهایی | 1 083 | 26 | Loading... |
24 بيست ماه حبس تعزيري و ۲ سال توقيف سايت
احمد عابدینی
به نام خداوند آن مهرگستر مهربان
به اطلاع دوستاني كه پيوسته در بارۀ حكم دادگاه اينجانب احمد عابديني ميپرسيدند. به عرض مي رسانم كه امروز 22 .2 . 403 از دادسراي ويژه روحانيت زنگ زدند و رفتم و حكم صادر شده براي خودم را ديدم كه 20 ماه حبس تعزيري به خاطر فعاليت تبليغي انحرافي مغاير و مخل به شرع مقدس( تبليغ عقيدۀ وهابيت و خلاف مسلمات فقه مانند پاك دانستن سگ زينتي) و ششماه حبس تعزيري به خاطر توهين به مقام رهبري محكوم شده ام كه در رأي آمده: فقط اشد آنها در بارهام اجرا گردد.
و نظر به اينكه عمدۀ فعاليت تبليغيام در فضاي مجازي صورت گرفته است به عنوان تكميل مجازات تعزيري سايت من در پيام رسانهاي گوناگون به مدت دو سال توقيف گردد.
و در آخر نوشته: اين رأي حضوري و ظرف ۲۰ روز از طرف مبادي ذي ربط قابل تجديد نظر خواهي در دادگاه تجديد نظر ويژه روحانيت ميباشد.
#فرهیختگان راهی به رهایی | 966 | 6 | Loading... |
25 نمایشگاه کتاب، یا تریبون نماز جمعه؟
صادق زیباکلام
۲۲ اردیبهشت ۱۴۰۳
در ورزش کشتی، اصطلاحی هست بنام «مال خود» کردن؛ زمانی که یک کشتیگیر موفق میشود «یک خم» حریف را در دست بگیرد. حالا شده حکایت نمایشگاه کتاب. نظام نمایشگاه کتاب را «مال خود» کرده. هم بصورت مادی، هم معنوی. یکخط در میان، غرفههای نمایشگاه تعلق به یکی از دهها نهادهای حکومتی دارد. این جدا از غرفههای بزرگی است که رسانهها و خبرگزاریهای حکومتی همچون «فارس»، «تسنیم»، «ایرنا»، «صداوسیما» و نهادهای حوزوی در اختیار دارند. بعلاوه، نمایشگرهای بزرگ، یکسره تبلیغات حکومتی را پخش میکنند. گروه گروه دانشآموزان را مرتب به نمایشگاه میآورند که مشخص است اقدام امور تربیتی آموزش و پرورش است. جالب است که در خصوص حجاب هم من ندیدم متعرض کسی شوند و یا تذکر بدهند. درحالیکه بعضاً بازدیدکنندگانی بدون حجاب بودند. همان رویکرد انتخابات و راهپیماییهای حکومتی، که مهم نیست حجاب بانوان چگونه است، مهم، «حضور» آنان پای صندوق رأی و یا در راهپیمایی ۲۲ بهمن است.
🔹️نمایشگاه کتاب که میتوانست فینفسه یک امر فرهنگی شود و جوانان، دانشجویان و اقشار و لایههای کتابخوان را با آثار و تألیفات نویسندگان مورد علاقۀشان آشنا سازد، تبدیل شده به یک نمایشگاه تبلیغات دینی حکومتی. در سالهای گذشته، نمایشگاه کتاب واقعاً رویدادی فرهنگی بود. بسیاری میآمدند تا با کارهای جدید نویسندگان مورد علاقۀشان آشنا شوند. مسئولین اصراری نداشتند که «نمایشگاه کتاب» را تبدیل به «تریبون نماز جمعه» نمایند و شرکت کنندگان را بهراه راست هدایت نمایند. اما نظام که با افول اجتماعی و فرهنگی روبرو شده و روزبهروز دارد پایگاه اجتماعیاش را بالأخص در میان جوانان از دست میدهد، جدای از آموزش و پرورش، صداوسیما، حوزههای علمیه و یکدوجین سازمانها و نهادهای تبلیغاتی، حتی از ۱۰ روز نمایشگاه کتاب هم نمیگذرد. به نمایشگاه کتاب متوسل شده، تا شاید از نمد آن بتواند برای مقاصد فرهنگیاش کلاهی بدوزد.
🔹️تبدیل نمایشگاه کتاب به تریبون تبلیغات حکومتی باعث شده که بسیاری از شهروندان، مثل سابق دیگر اشتیاقی به بازدید از آن نداشته باشند. بعلاوه، شماری از ناشرین آزاداندیشتر هم عطای شرکت در نمایشگاه را به لقای آن بخشیدهاند. اینها همه تأسفآور است و اگر نظام اصراری نمیداشت که نمایشگاه کتاب را تبدیل به تریبون نماز جمعه نماید، نمایشگاه میتوانست لااقل درصدی از جوانان کشور را بهسمت کتابخوانی هدایت کند.
#فرهیختگان راهی به رهای | 965 | 10 | Loading... |
26 رشته تحصیلی دکتری امربهمعروف و نهی از منکر راهاندازی میشود - خبرآنلاین
#فرهیختگان راهی به رهایی | 2 461 | 85 | Loading... |
27 آدینه و براهنی و یاد غزالهی علیزاده
غزاله علیزاده در ۲۱ اردیبهشت ۱۳۷۵ در روستای جواهر ده رامسر به حیات خود پایان داد.
رضا براهنی یادداشتی برای او نوشت که در مجلهی آدینه، شمارهی ۱۱۰، ص ۱۴، خرداد ۱۳۷۵ منتشر شد.
غزاله علیزاده در یادداشت کوتاهی نوشته بود: «ما رفتیم و دل شما را شکستیم. دیدار به قیامت.» او همچنین نوشته بود از هیچ کس متنفر نیستم و برای دوست داشتن نوشتهام.
یادش گرامی.
#فرهیختگان راهی به رهایی | 1 126 | 20 | Loading... |
28 📝
♦️ پرده اول: شفافیت و هماهنگی
آخرین بار دوره دانشجویی با سرپرستی استادمان دکتر منوچهر صانعی درهبیدی و هم دورهها به شیراز آمده بودم و زمستان بود. اینبار اردیبهشت شیراز با تمام ملاحتش به روی ما آغوش گشود. آبی آسمان و سبزی زمین شفاف بود و آدمهای شهر، خلاف دیوارنوشتهها، در صلح. بیشمار درخت به شما عطر و سایه میدادند و بیشمار نیمکت جایی برای نشستن و باقی همه پاکیزگی و خوشی و کلی طرح عمرانی برای بهبود کیفیت زندگی و گردشگری در شیراز. فکر کردم کاش میشد اینها را ذخیره کرد برای تحمل فضای پر از تخاصم و لشکرکشی شهر بیمار و گرفتار تهران.
♦️ پرده دوم: فرهنگسازی
روبهروی ورودی «نارنجستان قوام» معطل شدیم. داشتند با چادر گلگلی پوششی برای زن گردشگر خارجی میساختند که سرش پوشیده بود، اما لباس آستینکوتاه به تن داشت. زن حیرانِ شنلی بود که برایش ساختند و مردِ همسفرش معترض به ما نگاه کرد و با غیظ که: این رفتار توهینآمیز است بیشتر برای همین پوشش خودتان... ما نگاهمان را دزدیدیم انگار نمیفهمیم. از آن اثربخشتر برگه اعلان چسبیده به ورودی که «ورود بانوان با پوشش برتر (چادر) رایگان است». خوشبختانه اعلان فقط به فارسی بود.
♦️ پرده سوم: دوربینها
در صف تهیه بلیط ورودی «باغ ارم» زنی متوجه آنسوی دروازه شد که دختری جوان و چادری با دوربین و سهپایه، درحالیکه گوشیاش را مقابل صورتش گرفته بود به مردم نگاه میکرد. زن گفت:«داره فیلم و عکس میگیره؟» زن دیگر گفت:«به چه حقی؟» زن سوم موبایلش را بیرون آورد و از دختر جوان عکس گرفت. تا وارد شویم دوست غیرچادری و رنگیرنگی دختر چادری از راه رسید و کمک کرد وسایل عکاسیاش را جمع کند تا از باغ خارج شوند.
@neocritic | 1 033 | 3 | Loading... |
29 زنـخانهدار، زنـمادر: مبارزات طبقاتی در نظام پدرسالاری
سبا معمار
بنیان اقتصادی نظام پدرسالاری زنان را به کنج چهاردیواری خانهها میراند و خانهداری و مادری را به آنها تحمیل میکند. در نظرگاه فمینیسم ماتریالیستی، زنان کارگر و کودکهمسران کودک کارند؛ بر این اساس، هر زنکشی هم میتواند یک حادثهی کاری تحلیل شود
در این یادداشت همراه کریستین دلفی، فمینیست ماتریالیست فرانسوی در مقالهاش تحت عنوان «دشمن اصلی» میشوم و سعی میکنم وضعیت کنونی سرکوب زنان ایران را در تحمیل «خانهداری» و «مادری» به آنها بررسی کنم. فکر میکنم نگاهی دوباره به کار خانگی ممکن است آنطور که دلفی امیدوار بود، پایههایی برای تحلیل ماتریالیستی سرکوب زنان فراهم کند - آنچه که بهزعم او جنبش زنان ضرورتا به آن احتیاج داشت.
کمی درباره کریستین دِلْفی و «دشمن اصلی»
کریستین دلفی فمینیست نظریهپردازی است که بهخاطر پیشگامیاش در فمینیسم ماتریالیستی شناخته میشود. او در ۱۹۴۱ و در خانوادهای زاده شد که پدر و مادر هر دو یک داروسازی محلی را اداره میکردند. در زمان استراحت پدر و مادرش، توجه دلفی به این جمع شد که علیرغم اینکه پدر و مادرش هر دو کار میکردند و کار برای هر دو پرفشار بود، وقتی به خانه برمیگشتند پدرش روی کاناپه لم میداد و روزنامه میخواند در حالیکه مادرش غذا درست میکرد، لباسها را میشست و در مجموع کارهای خانگی را بهعهده داشت.
بعدتر، وقتی تز دکترایش را با راهنمایی پییر بوردیو در حوزه جامعهشناسی روستایی مینوشت، از مقایسهی آن قسم از تولیدات روستاییان که مستقیما به مصرفشان میرسد (و زنان نقش پررنگی در این قسم تولیدات دارند) و تولیدات و کار زنان در «خانه»، چشماندازی ماتریالیستی به «خانهداری» و «مادری» باز کرد.
در ۱۹۷۰ دلفی از پایهگذاران «جنبش آزادی زنان» (MLF) در فرانسه بود و همراه سیمون دوبووار ژورنال «مسائل جدید فمینیستی» را پایهگذاری کرد.
او در «دشمن اصلی» به اختلافنظر چپگرایان و فمینیستها بر سر تعیین اولویت مبارزاتی میپردازد، اختلاف نظری که شاید در بستر مبارزاتی ایران و بهخصوص در تاریخ مبارزات طبقاتی ایران چندان غریبه نباشد: با سرمایهداری بجنگیم یا پدرسالاری؟
فمینیسم ماتریالیستی و اقتصاد سیاسی پدرسالاری
دلفی عقیده داشت سرکوب از دههای به دههی دیگر شکلها و فرمهای متفاوتی پیدا میکند اما در حقیقت از آنچه که به نظر میآید پایدارتر است؛ از اینرو به جای بررسی اشکال سرکوب توجهاش را معطوف به بررسی ساختارها کرد که عقیده داشت در بلندمدت قابل تغییراند. او طی پژوهشش در حوزه جامعهشناسی روستایی به این نتیجه رسید که علوم اقتصادی که قرار است هرآنچه به کالا مربوط میشود را مطالعه کند، در اصل تنها به یک سیستم تولید، توزیع، و مصرف یعنی بازار بسنده کرده است.
او در بحثهایی که با اعضای مذکر گروه MFA [در فارسی: زنانه، مردانه، آینده] داشت پی برد که در مواجهه با کار خانگی، سوالات اساسا به درستی طرح نمیشوند و از همینرو هم هست که پاسخ خوبی برای آنها پیدا نمیشود.
به نظر او، مساله نه بر سر تقسیم کار عادلانه میان زن و مرد، که بر سر «خانگی» و «رایگان» بودن آنهاست و بر این اساس از چشماندازی دیگر، سه تز یا فرضیه را در ۱۹۷۰ مفهومپردازی کرد:
•پدرسالاری نظامی حاضر در جوامع صنعتی معاصر است که زنان را به انقیاد مردان در میآورد
•این نظام، بنیانی اقتصادی دارد.
•این بنیان، شیوهی تولید خانگی است.
ادامه مطلب
#فرهیختگان راهی به رهایی | 1 006 | 15 | Loading... |
30 با این تفکر منحط همان به که مبارزه نکنید.
✍ ناصر دانشفر
هر چند که سخنان رد و بدل شده در کلیپ زیر به قدری موهن، بیادبانه و تنفرآمیز است که نشر آن حتی برای تبیین یک راهبرد اصولی موجب شرمساری و خجالت نگارنده میگردد، اما چارهای جز این ندیدم و لذا پیشاپیش از یکایک همراهان گرامی پوزش میطلبم.
برای ورود به بحث با این پرسش آغاز میکنم که من و شمای مخالف نظام برای چه مبارزه میکنیم؟ به دنبال حاکم کردن چه فضایی بر سرزمین مادری خود هستیم؟ بنا داریم کشوری بسازیم که همه در آن آزادانه بتوانند باورها و عقاید خود را ابراز کنند، یا اینکه میخواهیم همه چون ما بیندیشند؟
اگر قصد و غرضمان از مبارزه به زیر کشیدن حکومت طالبانی کنونی و جایگزین کردن استبدادی از نوع شیک و با ظاهر امروزی است که در آن یک فرد حق نداشته باشد که از دیدگاه خود دفاع کند و به دلیل ابراز نظر خود، مورد فحاشیهای ما مثلاً انقلابیهای ورژن جدید قرار گیرد، خب چرا تلاش و کوشش بیهوده کنیم؟ وقتی آقایی که هنوز در موضع قدرت نیست با مخالف فکری خود اینگونه رفتار میکند، در فردای نشستن بر اریکهٔ قدرت با آنان چه خواهد کرد؟
افرادی چنین ضعیف و بیظرفیت که از کوچکترین فرصت برای منکوب کردن دیگر هموطنان غیر همفکر خود به این شکل و شمایل چندشآور استفاده میکنند، ثمرهٔ حضورشان در میدان مبارزه چیست؟ آیا کنش آنان جز ضربه زدن به اپوزیسیون و بیاعتبار ساختن مخالفان نظام، نتیجه و پیامد دگری هم دارد؟
البته از این امکان نمیتوان گذشت که هم خانم حاضر در این فیلم کوتاه و هم فرد هتاک از مهرههای نظام باشند، چرا که آن بانو دلیلی ندارد که بیدرنگ پای خاتمی را به میان آورد و از این گفتگو بیشترین عایدی نصیب نظام مقدس گردد.
البته این نیز ممکن است که وی از رئیس جبههٔ اصلاحات که در موضوع فلسطین با وی همداستان است، بیخبر باشد و تنها به دلیل یک واکنش غیرارادی در برابر این مردک فحاش چنین چیزی را به زبان آورده باشد.
اما با توجه به تکرار این موارد در میان کنشگران مخالف نظام، نمیتوان انکار کرد که متأسفانه برخی به این رویه عادت کرده و بنا ندارند از این شیوهٔ ناپسند عدول کنند.
بنده به عنوان یکی از افراد این ملت که سالهاست، بیمماشات به مقابله با راهبرد و عملکرد ناصواب نظام ولایی پرداخته است، از این نوع اشخاص اعلام انزجار مینمایم و به اندازهای که در توانم هست با این روش کنشگری مبارزه خواهم کرد.
به عنوان یک هموطن از دوستان و آشنایان این جماعت نابخرد تقاضا دارم که به آنها توضیح دهند که اینگونه تعامل حتی با اعوان و انصار نظام هم به جبههٔ مخالفان نظام آسیب وارد میکند، چه رسد به اینکه طرف اینگونه اعمال ناصواب افراد عادی کشورمان باشند.
به آنها بگویید که بدترین طریق دفاع از یک هدف متعالی، رفتاری چنین مذموم و غیرانسانی است. این نه فقط به قوت و قدرت مخالفان حکومت کمک نمیکند که دقیقاً کمککار حاکمیت است و به جهانیان اینگونه القا میکند که اپوزیسیون ایران فاقد منطق است، اهل تسامح و تساهل نیست و اگر در عرصهٔ قدرت قرار گیرد، کمتر از رژیم فعلی به حقوق مردم خود تعدی نمینماید.
یقین بدانید که این شیوهٔ تعامل با هموطنان مخالف، به ضعف، ناتوانی و فرسودگی مبارزان راه آزادی میانجامد.
دوستی با مردم دانا نكوست
دشمن دانا به از نادان دوست
دشمن دانا بلندت میکند
بر زمینت میزند نادان دوست
#فرهیختگان راهی به رهایی | 969 | 18 | Loading... |
31 در حاشیه نشست رضا پهلوی در لندن
محمد منصور خضاعی
در حاشیه نشست امروز رضا پهلوی در لندن درباره مسائل ایران و کسانی که معتقدند با فرض نبود جمهوری اسلامی اگر همین امروز قرار باشد که انتخاباتی کاملا آزاد در ایران برگزار شود ایشان بیشترین رای را از میان افراد شاخص سیاسی در بیرون و درون کشور به دست خواهد اورد.
در این خصوص چند مسئله قابل ذکر است
اول اینکه مستند این افراد برای استقبال جامعه ایران از آقای رضا پهلوی عمدتا بر نظر سنجی های از راه دور موسسه نظر سنجی گمان مستقر در یکی از کشورهای اروپایی استوار است و این گونه نظرسنجی ها فاقد اعتبار و وثاقت نظرسنجی میدانی است. اما اگر همین نظرسنجی را هم نزدیک به واقعیت در نظر آوریم رای به جناب پهلوی ۲۸ درصد از کل آرا ماخوذه بوده است. ضمن اینکه این نظر سنجی مربوط به دو سال پیش بوده و پس از جنبش مهسا و عملکرد های بسیار انتقاد بر انگیز اقای پهلوی و طرفداران ایشان، آرا همان نظرسنجی هم به احتمال بالا با ریزش قابل توجه مواجه شده است.
دوم اینکه در تمام انتخابات های ایران در طی حدود ۴۴ سال گذشته بیشتر منتخبین مردم در مقام ریاست جمهوری از آقایان بنی صدر، خامنه ای، رفسنجانی، خاتمی و حتی احمدی نژاد (در دور اول ریاست)، همواره بیش از ۵۰ درصد از آرای مردم و در برخی تا بیش از ۸۰ درصد از کل آرا مردم ایران را کسب نموده اند که در مقایسه آرا آقای رضا پهلوی با آنها، درصد بسیار کم و اقلیت محسوب می گردد.
سوم اینکه در همان نظر سنجی نصفه نیمه و از راه دور موسسه گمان، رقبای آقای پهلوی افرادی نظیر آقایان خاتمی، میرحسین موسوی و تاجزاده بودند که در زندان یا حصر خانگی بوده و حق فعالیت سیاسی اجتماعی و اظهار نظر آزادانه را نداشتند لذا واضح است که در چنین شرایط کاملا نابرابر نظرسنجی فاقد معنا خواهد بود.
نتیجه اینکه به این نوع نظرسنجی و نتایج حاصل از آن اگر هم بشود اعتماد کرد، تجزیه و تحلیل آن به وضوح نشان میدهد که در شرایط فعلی بعنوان آلترناتیو هیچ شخص و گروهی دارنده تمایل اکثریت جامعه ایران نبوده و بدلیل محدودیت های نظرسنجی در ایران، امکان بررسی دقیق و قابل اعتماد آن وجود ندارد.
این مقدمه را ذکر کردیم تا در حاشیه نشست جناب پهلوی هم به لحاظ شکلی و هم محتوایی طی روزهای آینده به موضوعات مهم تری بپردازیم.
#فرهیختگان راهی به رهایی | 1 037 | 5 | Loading... |
32 Media files | 1 061 | 3 | Loading... |
33 Media files | 1 169 | 34 | Loading... |
34 مروری بر کتاب «انقلاب تصورناپذیر در ایران» نوشتۀ «چارلز کورزمن» در گفتگو با «محمّد ملاعبّاسی»(۲۰ بهمن ۹۹)
#فرهیختگان راهی به رهایی | 1 190 | 28 | Loading... |
35 در مقابل مرگ ِ دیگران حسهای اغلب متناقضی به ما دست میدهد: حیرت از مهابت و تمامیتخواهی مرگ، حسرت و اندوه از دست دادن عزیزان، افسوس بر نابودشدن بزرگان، شادیای پنهان از اینکه هنوز نوبت ما نرسیده و این مرگ هم مثل هر مرگی مرگ «دیگری» است نه ما و...
اما از آنجا که اولاً هر موجود زندهای دیر یا زود حتماً خواهد مُرد و ثانیاً به ویژه «قطعاً» و «بیشک» ما نیز خواهیم مُرد و نابود خواهیم شد، پس به راستی مضحک نیست مویه کردن بر مرگ دیگران؟ وقتی آنها حتما خواهند مُرد و خودمان هم قرار است بمیریم، دیگر چه افسوسی و چه اندوهی از مرگ دیگران. هیچ شکی نیست که همهی کسانی «همین حالا» دارند این متن را میخوانند، حداکثر تا شصت هفتاد سال دیگر خواهند مرد، همانطور که هیچکدام از کسانی که در نوروز سال ۱۳۰۰ زنده بودند حالا دیگر زنده نیستند. پس چه فرقی میکند «که» بمیرد و «کی» بمیرد؟ و برای کسانی که صد سال بعد از ما خواهند آمد چه فرقی میکند که ما «کی» مرده باشیم؟ و اگر برای آنها مهم هم باشد، برای ما چه اهمیّتی دارد؟
در بسیاری از ادیان و مذاهب، مویه کردن برای مُرده مذموم و گاه حتّا ممنوع است. بعضی از مذاهب مویه بر مرده را در حد «شرک» و «کفر» دانستهاند. اما در بعضی دیگر از مذاهبِ مدّعی خداپرستی و معاد، چنان بر مُرده زاری میکنند که انگار هیچ تقدیر و خدا و معادی وجود ندارد، تا جایی که حتّا بر مردگان یا کشتهشدگان هزارساله هم چون مردگان امروزی مویه میکنند و عزا میسازند و میپردارند.
مرگ مهمترین «مسئله»ی انسان است چرا که مطلقاً نابودش میکند. در واقع فرق کسی که در دادگاهی به اعدام محکوم شده با کسی که به اعدام محکوم نشده تنها در معلوم بودن یا نامعلوم بودن زمان و نوع مرگ است. بیگمان اگر مرگ نبود «دین» و «مذهب» و حتّا شاید «فلسفه» هم نمیبودند. اما حیرتانگیز آنکه در زندگی روزمره مرگ همواره «فراموششده» است مگر وقتی که «دیگری» و «دیگران» بمیرند. آن هم برای چند ساعت یا روز، آن هم برای حسرت خوردن و اندوهگین شدن بر از دست دادن، نه هراس از مرگ ِ خویش. با وجود آن همه دین و مذهب و خدای اختراعی و ابداعی و الهامی، اغلب «مرگ» باعث نمیشود که انسانها «طور دیگر»ی زندگی کنند یا «اخلاق» دیگری پی بگیرند. در همهی ادیان و مذاهب خدایی و ناخدایی، هم آدم رذل و هم آدم شریف وجود دارد و هیچگاه «صِرف»ِ اعتقاد به یک دین یا مذهب باعث دوری از رذالت نشده است.
اما مرگ یک انسان به راستی یک فاجعهی هولناک و تحقیرآمیز و شایستهی اندوه و عزاست! «حقیقت»ِ عریانِ این فاجعه را تنها زمانی میتوان دریافت که به «مرگ» نه به عنوان مرگ فلان یا بهمان کس و به «خویش» نه به عنوان فلان یا بهمان کَس اندیشید! یعنی هم «مرگ» و هم «مُرده» و هم «خویش» را به عنوان «مفهوم» در نظر گرفت نه «واقعیت عینی»! چرا که به محض فرضکردنشان به عنوان واقعیتهای «عینی» و «مشخص»، آن مضحکهی پیشگفته دوباره آغاز و تکرار میشود: که برای برای مرگ دیگران چرا باید اندوهگین بود وقتی خود ما هم میمیریم؟ شبیه زمانی که در صفِ شکنجه یا کتکخوری ایستادهایم و در عین حال که داریم نوبت خود را انتظار میکشیم، بر شکنجه شدن و کتکخوردنِ افرادی که در صف، پیشتر از ما قرار دارند دل بسوزانیم.
پس اگر عزاداری بر مرگ، روا و «معقول» است ، به آن دلیل است که «انسان»، صاحبِ «خودآگاهی» است و شایستهی جنایت و تحقیری که با «نابودکردن»ش بر او جاری میشود، نیست! ما به عنوان کسانی که «هنوز» «زندهاند» و بر این جنایت و تحقیر «شاهد» هستند، حق داریم و وظیفهداریم کسانی را که «دارند میمیرند» عزیز بداریم و در وحشت و هراس و شکسته شدنشان «شریک» شویم. در واقع سوگ زندگان بر مردگان، سوگ «زندگی» بر «بیحرمتی» پایانناپذیری است که بر او رفته است. «انسان»، صاحب «آگاهی» شده است تا به عنوانِ تنها دارندهی آگاهِ «نَفَسِ زندگی»، بر تحقیر و جنایتباریِ «مرگ» اعتراض کند و بسوگد. آن «لحظه»ای که در آن، «انسان» میداند که «همین حالا» دارد میمیرد، عظیمترین، والاترین و عاشقانهترین سهمی است که از جهان گرفته و همزمان پس داده است. در آن «لحظه» است که «انسانیّت» به کمال میرسد.
پس فروغ سروده بود:
« و در شهادت ِ یک شمع
راز ِ منوّری ست
که آن را
آن آخرین و آن کشیدهترین شعله
خوب میداند»...
نوشتهی: خالد رسولپور
#فرهیختگان راهی به رهایی | 1 194 | 14 | Loading... |
36 نتانیاهو می تازد و می بازد
دیشب بی بی طی بیانیه ای ضمن اشاره تلویحی به تحریم بسیار محدود تسلیحاتی آمریکا، به خاطر حمله به رفح خاوری، گفت: اگر ناگزیر باشیم مانند ۷۶ سال پیش تنها ایستاده و تنها خواهیم جنگید و به یاری یهوه پیروز می شویم. این در حالی است که حتی جان کربی، سخنگوی شورای امنیت ملی آمریکا گفته است: انجام عملیات بزرگ اسرائیل در رفح هدف اسرائیل(اشغالگر) و یا آمریکا برای شکست حماس را عملی نمی کند. همین دیروز بود که مجمع عمومی ملل متحد قاطعانه با تشکیل کشور فلسطینی و عضویتش به عنوان ۱۹۴ امین واحد مستقل سیاسی سازمان ملل موافقت کرد. البته اتحاد نظر ۱۴۵ کشور در این باره با تمسخر اسرائیل و نیز رای مخالف آمریکا و ۷ عضو دیگر مواجه شد. ضمن آن که این اتفاق نظر، فاقد هر گونه وجاهت قانونی و عملی است.ولی بالاخره غرب ناگزیر است اسرائیل را وادار به تسلیم کرده و تل آویو را وادار به پذیرش راهحل دو دولتی نماید. چرا؟!
همین امروز وزارت دفاع روسیه اعلام کرد که واحدهای نظامی اش، شهرک های بوریسیوفکا، اوگورتسوو، پلتنفکا، پیلنابا و استرلچیا در خاور خارکیف را تصرف کرده و خیز خود را برای اشغال کلانشهرخارکیف آغاز کرده اند. هم چنین جمهوری خلق چین نیز افزون بر نفوذ در جزایر کلیدی سلیمان، همین هفته طی سفر رئیس دولتش به بوداپست، با مجارستان در قلب اروپا قرارداد درازمدت همکاری و دوستی امضا کرد. به گمانم به رغم جار وجنجال بی بی، رویکرد غرب بر ایجاد فضای آرامش و صلح در خاورمیانه استوار است. آمریکا و ناتو نمی توانند با پیروی دائمی از اهداف نزدیک به محال خاورمیانه ای نتانیاهو، میدان های اصلی رقابت و درگیری جهانی، شامل دریای چین جنوبی، اروپای خاوری و فلات قاره اقیانوس منجمد شمالی را رها کنند. درست به همین دلیل، به اغلب احتمال، بنی گانتس نامزد مد نظر واشنگتن و لندن برای جانشینی بی بی است. در واقع بنیامین نتانیاهو از دیدگاه واشنگتن، تازنده بازنده ای بیش نیست.
یدالله کریمی پور
#فرهیختگان راهی به رهایی | 966 | 7 | Loading... |
37 پرگار: تاریخ ایران و استبدادزدگی، بخش دوم
#فرهیختگان راهی به رهایی | 898 | 22 | Loading... |
38 🎙 نسخۀ صوتی تاریخ ایران و استبدادزدگی
▪️همایون کاتوزیان و عباس امانت
🔺بخش اول
🔰سرفصلها:
▪️امانت:
🏷 نهاد استبدادی در ایران نیاز به بازبینی دارد. اگر استبداد را با مطلقهبودن دولت یکی بگیریم، آنگاه دلایل زیادی وجود دارد که دولت توانایی مطلق برای اعمال اراده بر مردم و حتی خود دولت را نداشته است:
1. دولت قاجار یک ارتش متحد و بانفوذ نداشت.
2. دولت قاجار نظام تشکیلاتی و دیوانی منظمی نداشته که بتواند منابع مالی مشخص و مداومی برای دولت فراهم آورد.
3. دستگاه قضاییِ مجزایی نداشته که بتواند بر آن نظارت کند.
4. دستگاه تعلیم و تربیتی نداشته که بتواند از آن طریق بر مردم نفوذ داشته باشد.
5. فاقد دستگاه اطلاعاتی دقیق بوده است.
🏷زمانی صفت «استبدادی» به دولتهای ایران نسبت داده شد که دولت در ضعیفترین حالت خود بود.
🏷دولت قوی و مطلق مختص دورۀ جدید است.
▪️کاتوزیان:
🏷اعتقاد ندارم که مستبد توانایی انجام هر کاری را داشت؛ بلکه میتوانسته «همان مقدار قدرت را خودسرانه اعمال کند».
🏷 صفت استبدادی جدید است، بدین دلیل که روشنفکران ما تا آن زمان با اندیشۀ فرنگی آشنایی نداشتند.
#فرهیختگان راهی به رهایی | 901 | 39 | Loading... |
39 پرگار: تاریخ ایران و استبدادزدگی، بخش اول
#فرهیختگان راهی به رهایی | 926 | 21 | Loading... |
40 ابتلای کشور به سه آفت دین!
حسین جعفری
مرحوم مرتضی مطهرى از پيامبر اكرم (ص) نقل می کند که فرمود:
«آفة الدین ثلاثة: فقیه فاجر، امام جائر، مجتهد جاهل» سه چیز آفت دین است:
۱- دانشمند بد عمل، فاسق و فاجر .
۲- زعیم و پیشوای ستمکار .
۳- مقدس نادان .
... و وای بر سرنوشت و عاقبت قوم، ملت و کشوری که همزمان گرفتار و مبتلای به این سه آفت دین شوند؛ فقیهِ فاسقِ نادان که در جایگاه زعامت و پیشوایی یک کشور ستمکارانه عمل می کند!
#فرهیختگان راهی به رهایی | 1 354 | 40 | Loading... |
آسمانِ فکرِ آزاد رنگ و لباس نمیشناسد از زمینِ سنت تا آسمانِ تجدد با اراده پرواز فرهیختگی پایی در زمین و فکری آسمانی میخواهد ارتباط با ادمین @farhikhtehgan_bot امام علی(ع): شجاعتر از خردمند، وجود ندارد... گروه تبادل نظر: @iranintellectualsgroup
نان در فرهنگ ایرانیان از ارج و قرب زیادی برخوردار است و بی احترامی به آن را مستوجب عذاب الهی دانسته می شود. تا چند دهه پیش، اگر رهگذری با هر سن و سال و موقعیت و مرتبه ای، تکه نانی را افتاده روی زمین می دید، بلافاصله خم می شد، بر می داشت، می بوسید و در کنار دیوار و یا جایی قرار می داد که زیر دست و پا نباشد و لااقل نصیب پرندگان و جوندگان شود.
آسمانِ فکرِ آزاد رنگ و لباس نمیشناسد از زمینِ سنت تا آسمانِ تجدد با اراده پرواز فرهیختگی پایی در زمین و فکری آسمانی میخواهد ارتباط با ادمین @farhikhtehgan_bot امام علی(ع): شجاعتر از خردمند، وجود ندارد... گروه تبادل نظر: @iranintellectualsgroup