cookie

Ми використовуємо файли cookie для покращення вашого досвіду перегляду. Натиснувши «Прийняти все», ви погоджуєтеся на використання файлів cookie.

avatar

مردم‌نامه (تاریخ مردم)

📜 مردم‌نامه 🌍 فصلنامه مطالعات تاریخ مردم ✒️ به سردبیری داریوش رحمانیان 🔗 دسترسی به فضاهای مجازی و لینک‌های خرید: http://zil.ink/mardomnameh 📮ارتباط با مدیر کانال و ارسال مطلب: @MardomnamehAdministrative

Більше
Рекламні дописи
3 917
Підписники
+1124 години
+217 днів
+2530 днів

Триває завантаження даних...

Приріст підписників

Триває завантаження даних...

  دانشگاه: از جذب مداحان تا راندن و تاراندن متخصصان! "خبر کوتاه بود"، اما از حسرت و سرریز خون‌آب دل "یگانه بود و هیچ کم نداشت": "دکتر مهرداد قیومی بیدهندی از پیش‌کسوتان تاریخ معماری ایران پس از دهه‌ها تدریس و پژوهش از کار در دانشگاه کناره گرفت".    از زمانی که در رشته تاریخ و تمدن اسلامی تحصیل می‌کردم، نام او را در کلاس‌های تاریخ هنر و معماری مکرر می‌شنیدم، مقاله‌های کم‌مانند تخصصی‌اش راهنمای من و بسیاری از دانشجویان و پژوهشگران بود و آرزو می‌كردم  که افتخار شاگردی‌اش را داشته باشم تا بخت يارگشت و سال‌ها بعد، در دانشگاه شهید بهشتی استخدام شدم و به‌واسطه تدریس تاریخ هنر و معماری، افتخار همکاری و شاگردی استاد دکتر قیومی همزمان نصیبم شد. به لطف و سماحت علمى و دانشجوپرورى او، چندین دوره درس تاریخ تطبیقی معماری ایران و جهان اسلام را در گروه مطالعات معماری بر عهده داشتم و از نزدیک شاهد سلوک علمی و پژوهشی ایشان بودم. پس از افتخار شاگردی دکتر هادی عالم‌زاده در دانشگاه تهران (که از قضا او هم در شمار استادانی بود، چون استاد دكتر شيرين بيانى، استاد دكتر ژاله آموزگار و استاد دکتر محمد مجتهد شبستری که در دوره خالص‌سازی‌های احمدی‌نژادیه، در ١٣٨٥، به اجبار بازنشسته شد)، بار دیگر خود را در پیشگاه استادی می‌دیدم که هم از خضوع و فروتنی‌ و شاگردپروری‌اش درس‌ می‌آموختم و هم از روش‌مندی و باریک‌اندیشی و دانش ژرف و کارهای خلاقانه‌اش در تاریخ هنر و معماری ایران، و به طور خاص، در تئوری و نقد معماری.      قیومی بیدهندی عضو شاخص و مؤثر در پایه‌گذاری رشته‌ی "تاریخ مطالعات معماری" است و ارزش و اهميت مساعى بی‌وقفه و روشمند او در رشته‌ی نو‌بنیان " تاریخ فرهنگی معماری" و " تئوری تاریخ معماری" را تنها گوهريان ساحت دانش و هنر و فرهنگ مى‌شناسند و بس!    افزون بر این‌ها پس از شهریور ۱۴۰۱ و در پی خواست‌هاى حق‌جويانه‌ی دانشگاهيان، شاهد بوديم که دکتر قيومى نازنین در غم دانشجویان زندانی، استادان تعلیقی و جفاهاى جانكاهى که بر دانشگاهيان رفت، چگونه خونين‌دل نگران دانشجويان و آينده دانشگاهيان بود و از هیچ كوششى برای صيانت از جايگاه والاى دانشگاه دریغ نورزيد. او در صدور بسيارى از بیانیه‌های استادان، در دفاع از کیان دانشگاه، پیشگام بود و مایه‌ی دلگرمی و قوت قلب. امروز پس از سال‌ها بردبارى و تحمل فضاى خفقان‌آلود دانشگاه، از تحقیر دانش و دانشگاهیان متخصص تا بر صدر نشاندن مداحان و مرتزقان، گوهرى كم‌تا، چونان مهرداد قیومی بیدهندی، ناگزير از كناره‌گيرى از دانشگاه می‌‌شود و عطای چنین دانشگاه خوارشده‌اى را به لقایش می‌بخشد! آوخ و افسوس بر ما! که چنین سخت‌جان گشته‌ایم و اين فضاى ننگین بار و ادبارآور را تاب می‌آریم! دریغا از دانش و دانشگاه! دریغ و درد! نگار ذیلابی استاد  تعلیقی دانشگاه شهید بهشتی تاریخ و تمدن َ
Показати все...
👍 3 1
گزارش نشست «مردم‌نامه چیست؟ چیستی و چرایی مردم‌نامه‌نویسی» در شمارهٔ جدید مجلهٔ سیاست‌نامه
Показати все...
👍 1
مفهوم تاریخ در اندیشه شاهرخ مسکوب ✍ امید غیاثی 🔻مسکوب یکی از محبوب­ترین ادیبان و روشنفکران ایرانی در میان طیف­های مختلف فکری است به­ گونه­ ای که اغراق نیست اگر بگوییم کمتر از دیگران محل نزاع بوده است. با وجود این، زوایا و خبایای اندیشه او، مسیر فکریش در طی زندگی و نقدهای تند و تیزش که گاه دامن روشنفکران برجسته تاریخ معاصر را گرفته است، او را محل داوری قرار می­دهد. هدف این یادداشت، توجه به مفهومی مهم در سیر اندیشه مسکوب است که کمتر بدان پرداخته شده است. مسکوب مورخ به معنای رایج نبود و خودش نیز هیچ­گاه خود را مورخ نمی­دانست، اما به تاثیر تاریخ در وضعیت حال و آینده جامعه ایران واقف بود و بر آن تاکید بسیار داشت. بینش او درباره تاریخ را باید از میان خطوط آثار متعدد و پراکنده او دریافت و این یادداشت، اگر بتواند، می­خواهد افقی در این زمینه بگشاید. عمده آثار مسکوب ذیل ادبیات به معنای عام و نقد ادبی قرار می­گیرند، اما توجه او به میراث ایران از دوره باستان تا دوره معاصر و اهمیت زبان فارسی به مثابه پیوند دهنده ایرانیان، خود نشان دهنده علاقه او به تاریخ و اهمیت آن در اندیشه مسکوب است. 🔻یکی از مولفه­ های مهم درباره مفهوم تاریخ در اندیشه مسکوب، تمایزی است که او میان تاریخ و گذشته قائل می شود. در آخرین کتاب او، ارمغان مور، می­نویسد که سنت مرده، یا تکرار سوگواری بر جنازه­ای رفته است و یا تکرار بی اختیار آیین­های گذشته. بنابراین می­توان چنین گفت که برای او گذشته و سنت به قصد فهم محل بحث بود و نه تقلید. در مجموعه سخنرانی­هایی از او که در کتاب ملیت و زبان منتشر شده، بخشی به تاریخ اختصاص یافته است. وی در آنجا نیز توضیح می­دهد که تاریخ با وضعیت حال آدمی گره خورده است. تاریخ می­خواهد با نگاهی به گذشته، بفهمد که چرا وضعیت حال چنین است تا برای آینده راهی بیابد. این تصویر مسکوب از تاریخ، در فهمش از فردوسی نیز هویداست. آنجایی که در ارمغان مور، میگوید فردوسی آگاهانه پشت سر را می­نگریست تا راه ناهموار پیش رو را بیابد. مسکوب بر همین اساس نتیجه می­گیرد که قضیه تاریخ به این سادگی­ نیست. او در تعبیری جالب، تاریخ را نه واجد حرکتی یکسان و مداوم، بلکه پست و بلند و نامتوازن می­داند. تعبیری که می­تواند به تلقی هگلی از تاریخ پهلو زند که سیر حرکت تاریخی را نه خطی، که مارپیچی می­دانست. مسکوب در نقد حزب توده و کارنامه آن، مسئله­‌اش را از مسئله سیاسی، به ادبیات معطوف می­کند و در مقایسه­ای جالب، شاملو را نقد می­کند. او می­نویسد در دیدگاه شاملو، پیشینیان بی­رحمانه نفی می­شوند و او با این نفی، می­خواهد زمان حال را اثبات کند. زمین پشت سر را می­سوزاند، تا به خود بقبولاند که راهی به جز پیش رفتن نیست. مسکوب با این تلقی شاملو همدل نیست و معتقد است این خشم و خروش­ها نسبت به گذشته، چیزی را روشن نمی­کند. او سپس با نقدی به شعر متعهد در دهه های پیش از انقلاب، که مفاهیم را به صورت دوگانه­ های قطبی میدید، می­نویسد که دهه سی و چهل اوج باروری ادب فارسی بود، اما مرگ و زندگی را تنها در یک معنای محصور و بسته می­دید. او خود را نیز وارد این نقد می­کند که در ان دو دهه، ما اسیر ایدئولوژی سیاسی خاصی بودیم که سیر تاریخ را به ما یاد می­داد. او معتقد است این معنای خاص از تاریخ، اجازه نمی­داد که مفاهیم هزار چهره و عمیق مرگ یا رهایی را ببینیم. او بر همین اساس، نقدی که شاملو به حمیدی شیرازی وارد کرده بود را به خود او برمی­گرداند. شاملو حمیدی را به تکرار و تقلید گذشتگان متهم کرده بود. مسکوب نیز شاملو را اسیر سنت خودش می­داند. درواقع شاملو نیز اسیر تکرار و تقلید تجربه خود شده بود. مسکوب در نقد این نوع نگاه به گذشته، که اسیر تکرار و تقلید می­شود، به داستان دن­ کیشوت گریزی می­زند. پهلوان دنیای خیالی که می­خواهد دورانی مرده را زنده کند و آن مرده را بزید. 🔻نکته مهم دیگری درباره مفهوم تاریخ در اندیشه مسکوب وجود دارد و آن توجه وی به پیوند تاریخ و جغرافیاست. از این دیدگاه است که مسئله ایران برای او در اولویت قرار می­گیرد. او معتقد بود که تاریح در جغرافیا تحقق می­پذیرد. برهمین اساس تحلیل میکرد که در اقوام بیابانگرد، تاریخ، جای خود را به نسب­نامه وامی­گذاشت.  او در مصاحبه با علی بنوعزیزی نیز، این نگاه که در شکست­های تاریخی باید همواره به دنبال عوامل بیرونی بود را نقد می­کند. توجه او به عوامل داخلی جلب شده بود. به نظر می­رسد که در نهایت، می­توان فهم مسکوب از تاریخ را، نوعی نگاه غیرپوزیتیویستی و پدیدارشناسانه(چنان که در «در کوی دوست» به صراحت روش خود را اعلام می­کند)، گشوده و غیرایدئولوژیک، با محوریت ایران به عنوان مسئله او، دانست. بدیهی است که این یادداشت تنها شمه‌ای از اندیشه ادیبی است که می­گفت ایرانی بودن با همه رنج­هایش، به زبان فارسی­‌اش می­ ارزد. موسسه علمی و تاریخی آتوسا 🆔 @atusa_sbu
Показати все...
3
کشاکش مردم و نامردم و جنگ روایت‌ها اسطوره‌ی شکست مردم مهمترین شاخصه‌ی تاریخ جدید پیدایش مفهوم مردم است. در تاریخ معاصر مردم به مثابه‌ی شهروند و ملت به عرصه می‌آیند و میدان را می‌گیرند یا به عبارت بهتر شروع و تلاش می‌کنند که بگیرند. میدان و عرصه‌ای که پیش از این در انحصار خواص است. میدان و عرصه‌ای که محل جولان دادن بالادستی‌ها و فرادستان و بالانشینان است. شروع این تلاش، که یک روند است، شروع تاریخ معاصر است. تاریخ معاصر تاریخ جنگ مردم و نامردم است. در این تاریخ و در این روند و در این راه، که پر فراز و فرود و پر افت و خیز بوده است، مردم بارها افتاده‌اند اما از راه نیافتاده‌اند. در راه افتادن را شکست نام ندهیم. در راه افتادن شکست نیست. در این میدان و در این رویارویی و کشاکش آن‌چه که بیش از هر چیز دیگر مهم است جنگ روایت‌ها است. روایت نامردم بر مفهوم شکست مردم تکیه دارد. اما تاریخ معاصر ایران به روشنی گواه است که این روایت دروغ و افسانه‌ای بیش نیست. بی‌پایه است. اینک و اینجا هیچ کاری مهم‌تر از نشان دادن این دروغ نیست. هیچ کاری مهم‌تر از شکست روایت شکست نیست. پیروزی مردم بر نامردم در گرو این است. روایت شکست را باید شکست. این سخن پایان ندارد هوش‌دار #داریوش_رحمانیان هشتم خردادماه هزار و چهارصد و سه https://t.me/mardomnameh
Показати все...
مردم‌نامه (تاریخ مردم)

📜 مردم‌نامه 🌍 فصلنامه مطالعات تاریخ مردم ✒️ به سردبیری داریوش رحمانیان 🔗 دسترسی به فضاهای مجازی و لینک‌های خرید: http://zil.ink/mardomnameh 📮ارتباط با مدیر کانال و ارسال مطلب: @MardomnamehAdministrative

👍 4 1👏 1
دانشگاه مهارشدنی نیست در بیانیه‌ی بالا نوشته‌اند « ... فراموش نکنیم که قطعا دانشگاه را می‌توانند مهار کنند...» من گمان نمی‌کنم چنین باشد. برعکس؛ دانشگاه را قطعا نمی‌توانند مهار کنند. آسیب بسیار رسانده‌اند. در این تردیدی نیست. دانشگاه را کاسته‌اند؛ اما مهار دانشگاه محال است. آب در هاون می‌کوبند و مشت بر سندان. #داریوش_رحمانیان هفتم خردادماه هزار و چهارصد و سه https://t.me/mardomnameh
Показати все...
مردم‌نامه (تاریخ مردم)

📜 مردم‌نامه 🌍 فصلنامه مطالعات تاریخ مردم ✒️ به سردبیری داریوش رحمانیان 🔗 دسترسی به فضاهای مجازی و لینک‌های خرید: http://zil.ink/mardomnameh 📮ارتباط با مدیر کانال و ارسال مطلب: @MardomnamehAdministrative

10👍 3👎 1
بیانیه: مرکز افتاد برون بس که شد این دایره تنگ 📝 محمدفرید مصلح، دبیر مدرسه مطالعات فضا در روزهایی که دانشجویان بالقوه‌ی مطالعات معماری ایران برای کنکور مرحله‌ی دوم این رشته آماده می‌شوند، خبر رسید که دکتر قیومی به خواست خود از دانشگاه شهید‌بهشتی استعفا کرده‌ند تا فعالیت‌هایشان را در فضایی دیگر ادامه دهند. رشته‌ی مطالعات معماری ایران دهه‌ی سوم زندگی خود را ندیده، اما یکی از شناخته‌شده‌ترین اساتید خود را در ساختار دانشگاهی از دست داده است. دو سال پیش در یادداشتی نگرانی خود را از این مسئله ابراز کردم که رشد کمّی و چندبرابرشدن ظرفیت رشته‌ی مطالعات معماری ایران با هیچ منطق عقلانی سازگار نیست و اساساً چنین ظرفیتی برای پژوهیدن درباره‌ی معماری ایران در دانشگاه‌ها وجود ندارد. بر اساس تجارب سه‌ساله‌‌ای که با دانشجویان کنکوری این رشته داشته‌ام، می‌توانم از گزاره‌ی بهت‌آور جدیدی پرده بردارم که به‌عینه همه‌ساله شاهد گسست هرچه بیشتر منطق عرضه-تقاضا در این رشته بوده‌ام، چنانکه در سال گذشته بسیاری از دانشجویان ورودی این رشته بدون آزمون مرحله‌ی دوم و حتی تصادفاً این امکان را یافتند تا با رتبه‌های چندصدم در بهترین دانشگاه‌های روزانه پذیرش بگیرند و باوجود آنکه بی‌خبر از همه‌جا، چنین فتح‌الفتوحی را جشن گرفتند، اما بسیاری از آن‌ها خیلی زود دچار سرخوردگی‌های بعدی شدند. البته که افزایش ظرفیت، تنها مشکل این رشته نبوده و سایر چالش‌های خرد و کلان دانشگاه بر همگان روشن است. با این وجود، نباید غافل شد از اینکه اقلیتی همواره پرسشگرانه در جست‌وجوی حقیقت، رد علم را خواهند گرفت و البته که آن را به‌شکلی ناقص در نهاد دانشگاه خواهند یافت. باید واقعیت‌های امروز ایران را پذیرفت و از دانشگاه به اندازه‌ی ظرفیت‌هایش انتظار داشت. فراموش نکنیم که قطعاً دانشگاه را می‌توانند مهار کنند، اما حقیقت مسیر خود را خواهد گشود و در موقعیت‌هایی غیرقابل پیش‌بینی‌تر دوباره پدیدار خواهد شد. چاره‌ای نیست جز اینکه ما «دانشجویان» معماری ایران -از جوان‌ترین اعضا تا خود دکتر قیومی که با افتخار خود را با چنین عنوانی می‌خوانند- در جست‌وجوی امکان‌هایی نو برای گشودن شبکه‌های جدیدی از علم‌جویی باشیم. شبکه‌هایی عاری از نام‌های بزرگ و نهادهای دهان‌پرکن که ابداً با منطق مقاله‌بازی و امتیازدهی وزارت علوم هم‌خوان نیست، اما قطعاً بی‌سروصدا توانایی سیراب‌کردن همان اقلیت جویای حقیقت را خواهد داشت. از یاد نبریم که معماری از منظر تاریخی نیز چندان مقید به دانشگاه نبوده و افسارهای تحمیلی این نهاد هرگز موجودیت آزاده‌ی معماری را رام نخواهد کرد، بلکه صورت‌های جدیدی از کنش‌پذیری، عملیات و پژوهش را در این رشته فعال خواهد کرد. کانال تلگرامی دکتر قیومی: https://t.me/siyaahmashq @fazaschool @bashgahandishe
Показати все...
۷۳۰٪؛ رشد انفجاری ظرفیت پذیرش رشته‌ی مطالعات معماری در یک دهه‌ی اخیر – کوبه

👍 2 1
یک تن آسوده در جهان دیدم آن هم آسوده‌اش تخلص بود! دربابِ استعفای مهرداد قیّومی بیدهندی #یادداشتهای_زندگی_روزانه #ابراهیم_موسی‌_پور_بشلی استاد مهرداد قیومی را تنها یک بار دیدم به سلام‌و‌علیکی و خوش‌وبشی در جلسه‌ای. او را تنها از روی مقالات سودمندش در تاریخ فرهنگی معماری می‌شناسم و بس. همین هم البته کافی‌ست تا بگویم که استعفای قیومی از تدریس، احتمالاً آخرین میخ بر تابوت پژوهشِ درست و روشمند در باب تاریخ فرهنگی معماری در آکادمیای ایرانی‌ست. تعارفی هم ندارم؛ آشکارا می‌گویم که مقالات او و چند تن از شاگردانش تنها نوشته‌های قابل‌احترام موجود در این زمینه به فارسی‌ست و ایشان از معدود هنرپژوهانی‌ست که تا کنون از او رایگانگفت نخوانده‌ام و نشنیده‌. حالا استعفا داده و از استادی در دانشگاه کناره گرفته؛ دریغی اگر هست برای دانش و دانشگاه است که قیومی را از دست داده است. حکیمی را گفتند: خلق، تو را از شهر رانده‌اند؛ گفت من ایشان را وا نهاده‌ام! با شنیدن خبر استعفای قیومی، یاد خاطره‌ای افتادم که به درد هشتگ #استادان_و_نااستادان هم می‌خورد. در سال ۱۳۷۹ قرار بود در جریان برنامه‌سازی برای تلویزیون خصوصی دانشگاه تهران (همان که به حکم قاضی مرتضوی قلع‌وقمع شد و درباره‌ی آن پیشترها نوشته‌ام)، در یکی از قسمتها با استاد #جلال_ستاری مصاحبه کنیم. استاد گفت قبل مصاحبه بیایید که گپی بزنیم و انسی برقرار شود. رفتیم و ساعتها گپ زدیم که بماند اما آن‌چه به مطلب امروز مربوط است این است که وقتی استاد ستاری، جریان اخراجش از وزارت فرهنگ و هنر و منع شدنش از تدریس در دانشگاه را در اوایل انقلاب، مفصلا تعریف کرد، گفتم: "خب اگر اخراج نمی‌شدید که این همه کتابهای خوب ترجمه نمی‌کردید"! (جلال ستاری حدود صد کتاب تالیف یا ترجمه کرده‌است). استاد ستاری اول یک نگاه عاقل اندر خیلی سفیهِ مبسوطی به من کرد و بعد خندید و دست راستش را_ همچین تنبیه‌الغافلین و ارشادالجاهلین‌طوری_ در هوا تکان داد و گفت: "آقا! مجبور بودم...، مجبور بودم کتاب بنویسم، ترجمه کنم، برای مجلات، این‌ور اون ور...". بحث این بود که اخراج استاد ستاری اگرچه برای او مایه‌ی رنج بسیار شد (همان روزها هم استاد و همسر بزرگوارشان، استاد لاله تقیان، که از مفاخر هنر ایرانند، در تدارک نمی‌دانم چندمین اسباب‌کشی‌شان بودند)، برای جهان دانش ایرانی، مایه‌ی برکت بسیار شد؛ چنان‌که غالباً هم آن عدویی که با اهل فرهنگ می‌ستیزد، ناخواسته، سبب خیر می‌شود! خدا را سپاس که #مهرداد_قیومی_بیدهندی گرچه به‌ناخوشدلی اما به اختیار خود دست از دانشگاه کشید و بی‌تردید این آغاز دوری تازه‌ و تولدی دیگر برای تاریخ فرهنگی معماری ایران خواهد بود. #تاریخ_فرهنگی #معماری #تاریخ_فرهنگی_معماری @AndoneMila
Показати все...
😢 5👍 3 1
فرار از دانش-گاه به روش عبید زاکانی! این یک توصیه‌ی مشهور قدیمی‌ست از عبید زاکانی، امام طنزنویسان ایران، در فرار از دانش و مدرسه و دانشگاه که همه بارها شنیده‌ایم و خوانده‌ایم و در این روزگار و این اوضاع و احوال باید بیشتر خواند: لولیی با پسر خود ماجرا می‌کرد که تو هیچ کار نمی‌کنی و عمر در بطالت به‌سر می‌بری چند با تو گویم که معلق‌زدن بیاموز و سگ از چنبر جهانیدن و رسن‌بازی تعلم کن تا از عمر برخوردار شوی از من نمی‌شنوی. به‌خدا که تو را در مدرسه [ مدرسه‌ای ] اندازم تا از علم مرده‌ریگ ایشان بیاموزی و دانشمند شوی و تا زنده باشی در مذلت و فلاکت و ادبار بمانی و یک جو از هیچ جا حاصل نتوانی کرد. حکم مطلق و کلی البته نمی‌توان و نباید داد. موضوع سویه‌های گوناگون دارد. اما گویی، دست‌کم درباره‌ی پاره‌ای از رشته‌ها و از پاره‌ای جهات و از جمله درباره‌ی رشته‌‌نمای تاریخ و اوضاع و احوال پاره‌ای از گروه‌های آن، می‌توان گفت که سگ از چنبر جهانیدن و رسن‌بازی بر آن‌ها ترجیح دارد. اگر این داوری خیلی تند می‌نماید تاریخ دانش‌-کاه و تاریخ رشته‌ی تاریخ و گروه‌های آن را از منظری که طنز تلخ عبید به روی ما می‌گشاید اجمالا مرور کنید. و هرچه فریاد دارید بر سر من و عبید بکشید نه آمریکا. #داریوش_رحمانیان هفتم خردادماه هزار و چهارصد و سه https://t.me/mardomnameh
Показати все...
مردم‌نامه (تاریخ مردم)

📜 مردم‌نامه 🌍 فصلنامه مطالعات تاریخ مردم ✒️ به سردبیری داریوش رحمانیان 🔗 دسترسی به فضاهای مجازی و لینک‌های خرید: http://zil.ink/mardomnameh 📮ارتباط با مدیر کانال و ارسال مطلب: @MardomnamehAdministrative

👍 13👌 5 3👎 1
فرار از دانش-کاه مهرداد قیومی هم از دانشگاه کنار کشید. خبرش امروز پخش شد؛ اما من چند ماه بود که از تلاش او برای بیرون رفتن از دانشگاه آگاه بودم. می‌اندیشم و می‌پرسم که این کنار کشیدن‌ها، این گریزهای از دانشگاه، نشانه‌ی چیست؟ چگونه می‌توان تبیین و تفسیرشان کرد؟ چندی پیش خبر استعفای آبتین گلکار از دانشگاه تربیت‌مدرس پخش شد و واکنش‌هایی برانگیخت. آبتین گلکار از مترجمان برجسته‌ی روزگار ماست. کارنامه‌ای پرپیمان و درخشان دارد. چه شد که عطای دانشگاه را به لقایش بخشید؟ گویا پاسخ، و یا بخشی از پاسخ، این باشد که او از آن‌چه که بر ایران و مردم ایران و دانشگاه و دانشگاهیان می‌رود آزرده بود. اندوهگین بود. فسرده بود. سرخورده بود. نالان بود. نگران بود.همکاران جوانش در همان دانشگاه را به ناروا بیرون می‌راندند و او کاری از دستش برنمی‌آمد. یک نمونه از آنان آرمان ذاکری بود که همه درباره‌ی فضل و دانش او یکزبان و هم‌سخن بودند. آرمان را آسان از دانشگاه راندند و بانگ اعتراضی هم، آن‌گونه که باید و شاید، برنخاست. درخواست استعفای آبتین نیز زود و آسان و بدون اما و اگر پذیرفته شد! هیچ هم نیدیشیدند و نپرسیدند که مگر ایران چند تا آبتین دارد؟! ایران مگر چند نمونه مانند مهرداد قیومی دارد؟! دانشگاه ایرانی به کجا می‌رود؟ ایران به کجا می‌رود؟ کسی نمی‌داند شاید کناره‌گیری‌هایی از این‌دست پاره‌ای از سررشته‌داران وزارت علوم و دانشگاه‌ها را تکانی داد و به چاره‌اندیشی واداشت. آیا می‌شود چنین امیدهایی هم داشت؟ نمی‌دانم. پاسخ با خود شما. و... #داریوش_رحمانیان ششم خردادماه هزار و چهارصد و سه https://t.me/mardomnameh
Показати все...
مردم‌نامه (تاریخ مردم)

📜 مردم‌نامه 🌍 فصلنامه مطالعات تاریخ مردم ✒️ به سردبیری داریوش رحمانیان 🔗 دسترسی به فضاهای مجازی و لینک‌های خرید: http://zil.ink/mardomnameh 📮ارتباط با مدیر کانال و ارسال مطلب: @MardomnamehAdministrative

😢 21👍 4
Repost from N/a
«تاریخِ جهانی» چیست؟ جستاری دربارۀ گونۀ تاریخ جهان سرژ گروزینسکی ترجمۀ محمد غفوری https://bitly.cx/inJB
Показати все...
«تاریخِ جهانی» چیست؟

سرژ گروزینسکی، گاردین — اگر هنوز هم به گذشته توجه می‌کنیم تا اکنون را درک کنیم، پس روی‌آوردن به گذشته به‌گونه‌ای جهانی مطلقاً ضرورت دارد. اما امروزه معنای «جهانی‌اندیشیدن» چیست؟ تاریخی که حقیقتاً جهانی باشد به چه صورت است؟ گرچه تاریخ جهانی۱ به‌گونه‌ای شتابان به یکی از پویاترین، هرچند گیج‌کننده‌ترین، زیررشته‌های رشتۀ تاریخ بدل می‌شود، […]