cookie

Мы используем файлы cookie для улучшения сервиса. Нажав кнопку «Принять все», вы соглашаетесь с использованием cookies.

avatar

دغلکاری نخبگان کانال اصغر حکمتیار

نوشته های اصغر حکمتیار در افشای حقه بازی و ریاکاری نخبگان دانشگاهی و‌حوزوی و خیالات و خیانات سیاسی روشنفکران تماس: [email protected]

Больше
Рекламные посты
2 027
Подписчики
+224 часа
Нет данных7 дней
+13730 дней

Загрузка данных...

Прирост подписчиков

Загрузка данных...

گربه اشرافی اعدام باید گردد بنده به علت برنامه های مسافرتی و مشغله های متعدد امکان شرکت در مناظره حضوری با آقای مراغه ای را ندارم. ولی دعوت ایشان را برای مناظره حرکتی مثبت می کنم. البته ایشان شاید تصدیق کنند اگر زمانی مناظره ای حضوری سر بگیرد ، کار من از ایشان سخت تر خواهد بود. چون ایشان در انتقاد از قاجار صدها مرجع دارند و به قول معروف نماینده ارتدوکسی یعنی دیدگاه تثبیت شده معاصر هستند، فضای تاریخ نویسی در ایران بنا نداشته با قاجار همدلی وهمدردی کند. قریب به اتفاق مورخین دشمن قاجارو سنت بوده اند نظیر گروه کثیر بابی ها ، توده ای ها و ناسیونالیست های پهلوی. بقیه هم بالاخره دانشگاهی و‌ مترقی که هیچ انگیزه ای برای بی طرف بودن نداشتند. از نظر اکثر کتابهای تاریخ معاصر ایران اکثر پادشاهان یاا خائن بودند یا ساده لوح! بالاخره تاریخ را فاتحان می نویسند. لذا در یک مناظره فرضی، مراغه ای با منابع خود به قاجار حمله خواهد کرد و من باید حضور ذهن قوی داشته باشم که پیشزمینه و سابقه تک تک منابع را ارائه کنم. حالا نقد دو سه تا مطلب اخیر جناب مراغه ای: در باب همین ابولحسن خان، اولا اسماعیل رایین مورخ معتبر و بی طرفی محسوب نمی شود به خصوص در مورد هرچه پای انگلیس در میان باشد. اما مهم تر آنکه آقای مراغه ای باز هم دارد همان رویه روشنفکری را در پیش می گیرد که صحبتش را کردیم. یعنی انتظارات بیجا، کینه توزی و فقدان همدردی و واقع نگری. وظیفه سفیر تحلیل و‌ بحث دانشگاهی نیست. خیلی از وزرا و سفرای کنونی ما دکترا دارند و مقاله می نویسند ولی چندرغاز به درد نمی خورند و اصلا کسی تحویلشان نمی گیرد. سفیر کسی است که با سفرای دیکر و با جامعه میزبان نشست و برخواست داشته باشد و ارتباط درست کند. به نظر می رسد ابوالحسن خان به اندازه کل چند هزار نفر کارمند وزارت خارجه فعلی ارتباط و حسن ظن ایجاد کرده بوده است. از آن رقت بار تر، جناب مراغه ای در نوشته اخیر خود به گربه بدبخت شاه گیر داده است. حسابش را کنید: مملکت را روشنفکران مکررا آتش زدند و ما یقه شاه شهید را بعد ۱۵۰ سال گرفته ایم که چرا آدم محبتی بود و گربه ای دوست داشت. مجددا تاکید کنم وقتی ما به خاطرات صادقانه یک فرد و انسان بودن او ایراد می گیریم، داریم راه را برای هیولاهای ماشینی «بدون خطا» ریاکار و بی فایده باز می کنیم، یعنی وضع فعلی. البته گناه اصلی شاه آن بود که گربه اش بی سواد و بدون عقاید صحیح روشنفکری بود. بعد برای مرثیه خوانی از که منبع می آوریم؟ از یکی دیگر از یاران جمال الدین اسدآبادی یا از دختر بدنام ناصرالدین شاه که کینه خانواده را داشت و در خردسالی پدر را از دست داده بود که معنای آن می شود که خاطرات او عمدتا بافتنی است. و مجددا تکرار کنم همه این گیر دادن ها نشان سوتفاهم است راجع به فهم نقش حاکم. ما هنوز هم دنبال حاکم ریاکار مداخله گر هستیم و هرروز از عقل سیاسی فاصله می گیریم. ————— این هم مطلب یکی از خوانندگان: «میدانیم ترک عادت موجب مرض است. بهمین خاطر ملیجک بی‌پدر را ول نمی‌کنند. اخر ملیجک چه اثری در این مملکت برجای گذاشته، کجا را خراب کرده، کی را ترور کرده یا کجا تئوری و برنامه داده که فلانی پاچه او را بگیرد. برو به حساب سیاه روشنفکران … برس که ایران را بر باد داده و هر حرکت مصلحانه‌ای را بدل به انقلاب و ترور و وحشت کردند. بگو تقی‌زاده و اوغلی و آن دکتر مهندسهای جنبش جنگل و آن وکلای سوشیالیست مجلس دوم و سوم و آن توده‌ای و مجاهد و فدایی و اینها چه کردن نه ملیجک و کریم شیره‌ای. بعید نیست فردا به حسب شایسته‌سالاری به ببری خان هم حسادت کنند که چرا گربهٔ قبلهٔ عالم درس خوانده و لیسانسه نبود! »
Показать все...
جناب گاو

احمدی‌نژاد در مقابل چارلز سوم بخش۱ ✍حسن محمودی احمدی‌نژاد که طرفتان سبز می‌شود، رفتارش دوستانه و با لبخند و کاریزماتیک است. دستت را به گرمی می‌فشارد و گونه‌ات را ماچ می‌کند، و اگر بشناسدت شوخی هم می‌کند. به حرف‌هایت گوش می‌دهد و سرش را تکان می‌دهد. هر شکایتی داشته باشی می‌فهمد. اگر مذهبی باشد با تو دعا می‌خواند و اگر ضدمذهبی باشی با تو رفیق هم‌پیاله عرق است، یا لااقل با تو سمپاتی دارد. با هم آواز می‌خوانید و گیتار می‌زنید و اشک می‌ریزید و جوک می‌گویید. از جنس تو است. خانواده‌اش هم از جنس خانواده تو. کلی با آفتابه و پیژامه عکس دارد. شاه چارلز اما کاملا موجود متفاوتی از تو است. اولا تقریبا محال است اجازه دیدارش را داشته باشی. اگر هم خیلی بخت داشته باشی و با اسکورتش از خیابانت رد شود، خیابان را قرق می‌کنند که نتوانی نزدیک شوی! شاید فقط بتوانی دستت را تکان بدهی و یا باید مودبانه ایستاده و کلاهت را برداری. اگر هم خیلی در زندگی هنرنمایی کردی و مشرف حضور قبله عالم شدی، باید با لباس و آداب تمام باشد و بهترین و فاخرترین رفتار خودت را نشان دهی. شاید یک نگاه جدی گذرا نصیبت شود. ولی نه صمیمیتی در کار است، نه صحبت اضافه‌ای…

👍 33👎 4
Repost from بیژن اشتری
بیست اردیبهشت سالگرد اعدام دکتر علی اکبر بهادری است و دوست دارم به این مناسبت یادی از این همشهری انسان‌دوست خودم بکنم. آن چه می‌خواهم بنویسم در واقع یک داستان غم انگیز از انقلاب اسلامی نیز هست.خانم قدس السلطنه بیات از اقوام نزدیک ما در شهر اراک بود.خاطرم هست که در کودکی عیدها همیشه از دست ایشان، در منزل بزرگشان، عیدی می‌گرفتم.چهره پاک و مهربانش را هرگز فراموش نمی‌کنم.روحش شاد.این خانم در اواخر عمرش هفت هزار متر زمین در بهترین نقطه شهر اراک را به برادرزاده‌اش دکتر علی اکبر بهادری ،که به پاکدستی و نوع دوستی معروف بود و در اراک چهره‌ای فوق العاده محبوب،اهدا کرد تا بیمارستانی برای مردم اراک بسازد.این بیمارستان در سال هزار و سیصد و چهل و هشت با حدود سیصد تخت ساخته شد و چند سال بعد توسط شاه ایران، محمد رضا شاه پهلوی، رسما افتتاح شد.بیمارستان قدس،که نامش هم هیچ ارتباطی به بیت المقدس ندارد، همچنان پابرجاست و منشا خدمات بزرگ به اراکی‌ها.دکتر بهادری قصد ساختن یک بیمارستان هزار تختخوابی در تهران داشت و بسیاری از کارهای آن را هم انجام داده بود.همین بیمارستانی که الان به بقیه الله معروف است..اما بشنوید از سرنوشت دکتر بهادری که در بیست اردیبهشت هزار و سیصد و پنجاه و هشت به جرم عضویت در مجلس شورای ملی به دستور خلخالی تیرباران شد.واقعا دلیل این جنایت هرگز بر من روشن نشد.حتی وساطت‌های تیمسار مجللی که در آن زمان رئیس شهربانی کل کشور و از همشهریان دکتر بهادری بود نزد رهبر جمهوری اسلامی بی‌نتیجه از کار درآمد.آن روزی که دکتر بهادری را اعدام کردند من برای همیشه از این جماعت مسلمان انقلابی بدم آمد.یاد دکتر بهادری همشهری شریف و پاکم همیشه با من است. بیژن اشتری Instagram @bijan_ashtari
Показать все...

33👍 5👎 2
هشدار به بیچاره شاهزاده ای کاش می شد جناب رضا پهلوی چند مشاور زبده استخدام کند. هرچند اینکه کسی بفهمد به مشاور احتیاج دارد و‌ در زندگی دنبال مشاور مطمئن باشد خودش نصف عقل است. اگر رضا پهلوی به تور سیاستبازان ایرانی بخورد کارش تمام است. این گرگ های باران دیده عمری تجربه چرخاندن مردم را دارند. چنان شاهزاده بی تجربه ما را سرکار بگذارند و تبدیل به عروسک خیمه شب بازی کنند که داد از قبر شاهان گذشته درآید! کما اینکه در چند سال اخیر شاهزاده ملعبه کوتوله های رسوایی نظیر مسی علی نژاد و چهره های کومله و مجاهد شد. این دلقک های استیجاری در مقابل کفتارهای داخلی اصلا به حساب نمی آیند: همان جاه طلبان فرصت طلبی که وقتی محمدرضا شاه چند حفره و خلأ معنوی ایجاد کرد با چنان ولع و خشونت و بی ملاحظگی آن فرصت را تبدیل به تهاجم سیاسی و تبلیغاتی کردند. در مقابل، شاهزاده ما در آمریکا بزرگ شده و فاقد تجربه ، عمق و بینش است. یک لیبرال سطحی آمریکایی و یک سیاستمدار بسیار ضعیف و یک شاهزاده ای است که ابدا با رسوم و‌ آداب و معانی و‌حقوق شاه بودن آشنا نیست. بعلاوه نقاط ضعف پدر و‌پدربزرگش را هم به ارث برده است: فکر می کند معنای شاه یعنی ریاست جمهوری مادام العمر. خلاصه اگر شاهزاده و سیاست باز ایرانی ملاقات کنند نبرد موش و گربه است. چنان ایده و ادعا و واژه ها را در دهان او جاگذاری کنند و پوست خربزه زیر پایش بیندازند که خودش هم ملتفت نشود. چاچول بازان این دیار ۱۵۰ سال است که رحم ‌مدارا و ملاحظه و خداترسی از خود نشان نداده اند. اینها میلیون ها دلار خرج ترویج بک تاریخ معوج و نامهربان و کینه توزانه کردند. این ها نقاط قوت شاهان پیشین را به ضعف تبدیل کردند، نقاط ضعف که جای خود دارد. این ها آدم های پلیدی هستند. این ها هوای دکان ایده ها را دارند. شاهزاده اصلا متوجه نیست نقش او‌ چیست و‌مردم برای چه او را می خواهند. فکر می کند نماینده مردم است. فکر می کند مردم عاشق شخصیت و افکار او هستند. نه! مردم تو را می خواهند به خاطر اینکه پسر آخرین شاه هستی. مردم تاج و تخت می خواهند. مردم حداقل در این مورد به عقل سنتی خود رجوع کرده اند. وظیفه شاه نمایندگی یک سنت است. او نماینده دموکراسی نیست. پس صحبت و ادعا راجع به دموکراسی و حقوق فلان و روابط خارجی و غیره را در سطح حداقل نگاه دارد. چارلز سوم راجع به دموکراسی سخنرانی مطول نمی کند. چون کار او نیست. کار او نمایندگی مردم نیست. کار او متعادل کردن دموکراسی است. شما نمی توانی هم دادستان باشی هم وکیل مدافع. شاه قرار است فره ایزدی باشد و ستون ثبات. پوپولیسم و جیغ زدن و دلواپسی و اشک تمساح ریختن برای رای گیری و حقوق بشر و مساوات دکان شخص دیگری است. شاه پلیس است و ایده فروش سارق محل. کار پلیس مراقبت از بساط معرکه ایده فروش نیست. بعضی اوقات باید حتی مردم را از اطراف ایده فروش متفرق کند. حالا اگر قرار است مصالحه ای باشد فبها، اما شاهزاده باید متوجه نقش خود در این خیمه شب بازی باشد. هرچه صحبت کمتر، بهتر. مثلا کافی است بگوید با دموکراسی در یک پادشاهی مشروطه مخالفتی ندارد، مشروط به محدود بودن اختیارات دولت در جامعه و رعایت سنن سیاسی. کار تفسیر را به عهده زمان بگذارد. نباید مرعوب ایده فروش دموکرات شد. بگذار جیغ بکشد و فحش دهد. اگر به خدا و سنت تکیه کنی از شر او‌ در امانی. به هرحال جامعه رهبر می خواهد و امیدواریم فردی از سیاستبازان ایرانی واقعا توبه تصوح کرده باشد، فهم سنت کند و به کمک شاهزاده خام و نادلپذیر ما بیاید. افسوس که با شرحی که شد فکر کنم داریم خیال پردازی می کنیم.
Показать все...
👍 51👎 21 2
Repost from N/a
Фото недоступноПоказать в Telegram
یا باید در برابر ادعاها و دخالت‌های امام جمعه ایستادگی کنم، یا دست از سیاست و زمامداری بکشم. متاسفانه این خاص علمای پایتخت نیست، در سرتاسر ایران، ملایان کم یا بیش در پی قدرت هستند و می‌خواهند در امور سیاسی و دنیوی دخل و تصرف نمایند-۴۲۴
#امیرکبیر
Показать все...
👍 26
Фото недоступноПоказать в Telegram
شواهد تاریخی به ما نشان نمی‌دهد پادشاه ایران نظراً یا عملاً قادر به تنفیذ قدرت مطلقهٔ کامل به روی جامعهٔ خود بوده باشد. دلایل متعددی برای چنین ضعفی وجود دارد. بزرگترین دلیل آن فقدان ابزار برای تنفیذ قدرت است. این قدرت در خیلی از موارد نمادین بوده است. ایرانیان معمولاً علاقه دارند در تاریخ به زمان کوروش کبیر و هخامنشیان بازگردند اما به تاریخ دویست سال اخیرشان که تاثیر مهم‌تری بر زندگی تاریخی ایران داشته، کمتر بپردازند. فی‌المثل قاجاریه یک قشون ثابت نداشته است. تشکیلات دیوانی-اداری هم نداشته تا بتواند یک درآمد مالی مداوم برای دولت تامین کند. دستگاه قضایی نیز اغلب در اختیار علما بوده است. دستگاه تبلیغاتی و تعلیماتی برای نفوذ بر جامعه، و دستگاه اطلاعاتی وسیع نیز نداشته است. همهٔ اینها ابزارهای یک دولت مدرن و خودکامه است.
پروفسور عباس امانت
Показать все...
👍 19👎 2
Фото недоступноПоказать в Telegram
«حیرت‌نامه» برخلاف آنچه تا به امروز فرض شده است، صرفاً سندی دربارهٔ اروپا نیست، بلکه ثبت شکوه و شوکت دربار قاجار هم هست که خود را تا سواحل اروپا رسانده است؛ متنی که برای مصرف دربار هم نگاشته شده است…«حیرت» در حیرت‌نامه صرفاً دال بر «شگفتی‌های اروپا» نیست بلکه بر خود ایلچی بعنوان نمایندهٔ فتحعلی‌شاه در اروپا نیز دلالت می‌کند که حضورش در اروپا «حیرتی» عظیم در بین اروپائیان برانگیخت.
نغمه سهرابی؛ ۷۹-۸۰
Показать все...
👍 13👎 4
Фото недоступноПоказать в Telegram
مقایسه شود با شایسته سالاری مشهود در این اطلاعیه:
Показать все...
👍 26 2👎 1
Фото недоступноПоказать в Telegram
مستخدمین وزارت خارجه ۱۳۲۱قمری (اواخر سلطنت مظفرالدین‌شاه)
Показать все...
15👍 6👎 2
 آلرژی نسبت به ملیجک و شاه کانال جناب گاو نقدی زده بر داستان‌های اغراقی قجری و‌ تاریخ‌خوانی مغرضانه، از جمله داستان ملیجک نقل شده در ‌کانال مراغه‌ای. به عقیده من آقای مراغه‌ای معلومات تاریخی دارد، ولی مثل خیلی دیگر از دانشگاهی‌های ما خودآگاهی ایدئولوژیک ندارد و یا اگر دارد در آن صراحت ندارد، به این معنا که سوگیری‌های ایدئولوژیکی دارد که خود از آنها آگاهی ندارد. وقتی به پای قاجار و سلطنت سنتی می‌رسد همه هدف تاریخ‌خوانی و تاریخ‌گویی می‌شود عیب‌جویی و سیاه‌نمایی در خدمت ایدئولوژی‌های چپی و‌ترقی‌خواهانه. اگر همین داستان ملیجک و لطف سلطان به یک فرد معمولی از تبار پایین در انگلستان اتفاق افتاده بود تاحالا صد فیلم و کتاب و سریال تلویزیونی تحسین‌کننده از آن ساخته شده بود و ده تا مجسمه و صد تا نقاشی و شعر که این لطف را تشان دهد در جاهای مختلف بر پا شده بود. این تفاوت در برخورد از کجا می‌آید و نتیجه آن چه بوده است؟ جالب این است که این سیا‌ه‌نمایی فقط مخصوص شاه است. در مقابل کوچکتربن خدمت یا هنر"قهرمانان" چپی با تفصیل گفته می‌شود. بعضا بی‌هنری آنها هم به اسم هنر جا زده می‌شود. کلا تاریخ معاصر ایران یعنی قهرمان‌سازی از نیروهای ایدئولوژیک (سوسیالیست، ملی گرا، اسلامیست و غیره). زیر یک خروار دروغ دفن شده ایم. نکته مهم تر این که آقای مراغه‌ای در پاسخ خود فرموده‌اند که هدف ایشان پیامی درباره ضد شایسته‌گزینی بوده است. این در حالی است که به وضوح کیفیت دولتمردان قاجار و کمالات آنها از پهلوی بیشتر و آن هم یک دنیا شایسته‌تر از جمهوری بوده است. تازه دولتمردان جمهوری نسبت به چریک های چپی عاقل به حساب می آمدند! پس منظور مراغه ای از شایسته‌سالاری چیست؟ در واقع همان نخبه‌سالاری است. (نخبه نه به معنای کاربلد و دانا بلکه به معنای مترقی و پرمدعا). در بین دانشگاهی‌های ما مکتبی وجود دارد که آن را «اصالت ادعا» یا «اصالت شعار» یا «اصالت سخنرانی» می‌توان نام گذاشت. هرکه بتواند سخنرانی مطول کند و شعار و ادعا ردیف کند برتری دارد. مثلا جواد ظریف به علت سخنرانی و کتاب و منصب دانشگاهی لابد شایسته‌تر است از وزرای خارجه پهلوی و قاجار. همان طور رهبران سیاسی ما لابد بهترند. سروش هم همچه دردی دارد. عصر عصر شعار و ادعاست. واقعیت البته چیز دیگری است. ظریف به عنوان ماله‌کش دروغگو با چانه‌زنی سبک بقالی در تاریخ شناخته خواهد شد. سرانجام یک نکته دیگر : وقتی شاه عواطف و احساسات عیان و معمولی دارد و خاطرات خود را بی‌سانسور نوشته است، و در مقابل ‌ما این را مستمسک عیب‌جویی می‌کنیم، آنوقت گرفتار چهره‌های منافق اتوکراتیک نحسی می‌شویم که زندگی شخصی خود را در پشت پروپاگاندا پنهان می‌کنند. انسان ماشین نیست و عواطف و معایب و محاسن مختلف دارد. این غرض ورزی و نامهربانی و کم لطفی و عقده ورزی ما بود که کار را به اینجا کشاند. این دقیقا دلیلی است که من نسبت به بدگویان قاجار حساسیت دارم و هشدار می دهم. نه قاجار کامل و بی عیب بود و نه مسلما پهلوی ها. اما ارزیابی تاریخی باید منصفانه و‌متعادل و واقع بینانه باشد. نیروهای چپ نمی توانند به لحاظ تاریخی منصف و‌متعادل باشند، چون هدفشان زدن ریشه ها و تخریب گذشته است تا بنای جدید را روی خرابه ها بسازند. حالا اگر آحاد این مملکت ثبات سیاسی، ذهنی و روحی خود را شصت سال از دست دادند، مهم نیست! فدای خیال پردازی و آرمان طلبی ایده فروش ها!
Показать все...
جناب گاو

ملیجک عامل ذات‌الریه! با مقدمه فوق، برویم سراغ مطلب علی مرادی مراغه‌ای و مطلب "عین تاریخ و مستند" ایشان در مورد ملیجک. ۱-در همان ابتدا ایشان ملیجک را دلقک دربار خوانده است. البته چنین چیزی در میان مردم جاافتاده است، ولی کسی که کوچکتری آشنایی تاریخی با مطلب داشته باشد می‌داند که ملیجک هیچگاه دلقک نبوده است. سوال: آقای مراغه‌ای اینقدر از موضوعی که در موردش نوشته بی‌اطلاع است، یا عامدانه دارد مخاطب را گمراه می‌کند؟ تیتر مطلب هم جالب است: "ملیجک در گلدان نقره می‌شاشد!" این از کجا آمده؟ از یک مونولوگ در فیلم حاجی واشنگتن از علی حاتمی! علی حاتمی در ادبیاتی که در فیلم‌هایش به کار می‌برد محشر است، ولی همه می‌دانند که اصلا و ابدا مقید به صحت تاریخی نیست، و اینکه او یک بافنده تاریخ است تا روایتگر آن! ۲-آقای مراغه‌ای سه روایت نقل کرده که برای آنها منبع ذکر کرده است. یکی از آنها از خاطرات اعتمادالسلطنه در مورد ختنه نبودن ملیجک تا 17 سالگی و ختنه شدنش برای دامادی شاه است. داستانی بامزه، که البته اهمیتی هم ندارد.  ۳-نقل قول دیگری از کتاب مستوفی (شرح زندگانی من) آمده، که "عروسی ملیجک چنان باشکوه برگزار شد که چندین نفر…

👍 37👎 5 4
پیرمردهای رضاخانی جوان ها شاید یک نکته در نیابند: صد سال پیش در این مملکت مدرک مهندسی و دانشگاهی خیلی نادر و باارزش بود. افرادی که مدرکی در دست داشتند، ادعایشان و غرورشان با کوه برابری می کرد. کم کم‌ تعداد مدارک زیاد شد و ارج آن کمتر. هرچند تا همین سی سال پیش هر که مدرک چرندی از دانشگاه های مشهور داشت برای خودش خری به حساب می آمد. در نظر بگیرید که محمدرضا شاه با دانشگاه های بزرگ آمریکا و اروپا ارتباط قوی داشت و لذا پذیرش در این دانشگاه ها برای هر کم کار نخاله ای مقدور بود. تعدادی از همین ها چریک شدند و از دیوار بالا رفتند و تعدادی دیگر در قحط الرجال جمهوری به یمن دوستان خود صندلی های اداری دانشگاهی را تصاحب کردند. به هرحال هیچ چیزی به پای تفرعن پیرمرد های قدیم نمی رسد.
Показать все...
👍 63👎 3 2