cookie

Мы используем файлы cookie для улучшения сервиса. Нажав кнопку «Принять все», вы соглашаетесь с использованием cookies.

avatar

「𝗵𝗼𝘁𝗶𝘀𝗺💦」

همزمان با اوج گرفتنه صدای ناله هاتون هی رو کُلفتش بالا و پایین شی🍓💦 #سک_س_پرهوس🔞 #عروسک_سک_سی🔥 #کلوچه_داغ🍑 #کپی_ممنوع❌ ورود افراد زیر🔞سال به هیچ عنوان توصیه نمیشود‼️

Больше
Рекламные посты
8 190
Подписчики
-1124 часа
-1327 дней
-62730 дней
Время активного постинга

Загрузка данных...

Find out who reads your channel

This graph will show you who besides your subscribers reads your channel and learn about other sources of traffic.
Views Sources
Анализ публикаций
ПостыПросмотры
Поделились
Динамика просмотров
01
لیسی به #ک.صم زد و با شهو.ت گفت: -اومم خانوم معلم طعم #بهشت میده! مستانه خندیدم و موهاشو کشیدم سرشو بالا اوردم و لبامو روی لبای خیسش گذاشتم باورم نمیشد وسط کلاس دارم با شاگردم س.ک‌.س میکنم با باز شدن ناگهانی در و ورود مدیر مدرسه..💦🫦 https://t.me/+y5tyQKClUfljNTg0 https://t.me/+y5tyQKClUfljNTg0 با مدیر مدرسه و شاگرد هاتش رابطه برقرار میکنه😍 👍
5211Loading...
02
#پارت‌‌گروهی‌ممنوعه💦🔞 سک*س دبیرستانی🍑💦 _یالا جمع بشید خانم معلم میخواد #ک*صشو نشون بده پسرا آهه صدای حش‍*‍ری و دست به ج.ق عدنان #ک*صمو خیس کرد.. پسرا با شهوت #ک*یراشونو دراورده بودن و خیره به پ.ستون های لخت و گنده ام ج.ق میزدن.. _آههه اومم عدنان بیا جلو و با #ک*یر کلفتت توی #ک*ص خانم معلم ح‌شریت تلمبه بزن اومم آهه همه معترض داد زدن که محکم زدم روی میز و شورت قرمزمو کندم که #ک*ص تپل و صورتیمو دیدن و آب دهنشون ریخت.. عدنان سریع #ک*یرشو از پشت وارد #ک*صم کرد که یهو در باز شد و با دیدن مدیر... https://t.me/+y5tyQKClUfljNTg0 https://t.me/+y5tyQKClUfljNTg0 دانش آموزای معلم ح.شری با دیدن #ک*ص تپل معلمشون شق میکنن و..😱👅🍆
4792Loading...
03
_ک.صمو گشاد کردی میراث بسه آخ کیسه آبم پاره میشه لعنتی... یهو به شکم درازم کرد.با ترس و وحشت سعی کردم پسش بزنم و بلند شم: _میراث بسه من حامله ام بچه امو سقط میکنی میراث تورو خدا... یه آن در حالی که من منتظر فرو رفتن کلفتیش داخل رحمم بودم با پر شدن سوراخ باسنم نفسم بند اومد و اون نفس نفس زنان لب زد: _جوون...یادم رفته بود این قلمبه رو از آکبندی در بیارم...اووف قمبل کن کژال که میخوام از این به بعد اینجارو جرش بدم...🍑🍑💦💦 https://t.me/+5Pd8y1R8ZjJmMDlk https://t.me/+5Pd8y1R8ZjJmMDlk
4852Loading...
04
#یخ‌🍌 هارو تندتند توی سوراخم فرو میکنه و ضربه‌ای به باسنم میزنه -اینا تا شب توی تپلت میمونه تا یاد بگیری خودار.ضایی نکنی بیبیِ ددی🤤 💥 دستو پاهامو تکون میدم که نیشگونی از نی.پلام میگیره -ددی‌... ددی آرین ببخشید غلط کردم... غلط کردممم هق میزنم ولی اون بیرحم #سالارشو با سوراخ پشتم تنظیم میکنه -هیشش... برای اینکه نمیکردمت خودتو مالیدی؟؟ وقتی جِرت دادم میفهمی که نباید دست به مالِ من بزنی https://t.me/+s7ZgHtqoG2U2NmVk https://t.me/+s7ZgHtqoG2U2NmVk #پارت‌واقعی، بخاطر اینکه خودشو میماله ددیِ خشنش توی سوراخش #یخ میزاره🍑 🔐 🥵
5191Loading...
05
#ک🦊ص صورتیمو به دندون کشید و #حش*ری وار شروع  به مالیدن کلیتو.ریسم کرد..🥵 نفس نفس میزدم و نمیتونستم تحمل کنم . ناله میکردم و #حش*ری تر از همیشه التماس میکردم : _تمومش کن #ددی🐾 تمومش کنننننن.🍭🫦 https://t.me/+s7ZgHtqoG2U2NmVk https://t.me/+s7ZgHtqoG2U2NmVk داشتم ار.ضا میشدم که با شنیدن صدای بابام...🔥😱
5521Loading...
06
_کژال بکش پایین وگرنه #ک.صتو جرش میدم اون توله سگم اونجاس... https://t.me/+5Pd8y1R8ZjJmMDlk https://t.me/+5Pd8y1R8ZjJmMDlk با ترس و لرز شلوارمو پایین کشیدم. چند تا چک سکسی به باسنم زد و بی توجه به جیغ و ناله هام عض*وشو روی واژنم مالید: _شل نکن کژال...ببینم حال نمیده عقب جلوتو تا صبح یکی میکنم... و در همون حال با بی رحمی یدفعه ای کل مردونگیشو داخل سوراخ پشتم فرو کرد...🫦🫦💦
4892Loading...
07
#کلوچه_داغ🍭🔞 #پارت59 از جام بلند شدم...ترجیح دادم برم توی خلوت خودم و تا اونجا که میتونم توی سرو کله ی خودم بکوبم ولی اینجا نشینم. بابا به حمایت از من گفت: - چیکارش داری خانم! حتما خوشش اومده...دخترم عاقل تر از این حرفاس. نیشخندی زدم...در جواب حرف بابا تنها سرم رو به نشونه ی تایید تکون دادم.. - شبتون بخیر. بابا شب بخیرم رو جواب داد و مامان پشت چشمی نازک کرد. وارد اتاقم که شدم در رو از پشت قفل کردم و روی تختم نشستم. اگه بهم میگفتن بدترین روز اززندگیت چه روزی بوده قطعا میگفتم امروز... حالم به شدت خراب بود... اونقدر خراب که اگه یه تیغ دم دستم بود رگه رو میزدم و تموم میکردم این زندگی رو... هیچ کس رو هم نداشتم که بخوام راجب این موضوع باهاش حرف بزنم... شاهرخ رو هم به کل دلم نمیخواست حتی باهاش حرف بزنم چه برسه چیزهای دیگه. روی تخت دراز کشیدم و سعی کردم به اینکه حالم خرابه و بدتر از همه هیچ خبری از شاهرخ نیست توجهی نکنم. یعنی زنگم بهم نزده؟ ندایی توی سرم فریاد زد که تو خاموش کردی گوشیت رو...چجوری میخوای زنگت بزنه‌؟ هر کاری کردم تا از جام بلند نشم و گوشیم رو روشن نکنم نتونستم‌
6462Loading...
08
عمو بهروز داشتم چـ.وچـ.ولمو مک می‌زد و بابا بهزاد اونطرف جق می‌زد....🍓👙 - اهههه محکم‌تر بخور... #ک.صم و بخور عمو... انگشتش رو توی سوراخم کرد و چوچولم رو مک زد که بابا بهزاد گفت - تو بکن پشتش من #پرده‌ش رو بزنم... خواستم جیغ بکشم که.....🍑🍑👅 https://t.me/+_-ROF8KM6h4yOTI8 https://t.me/+_-ROF8KM6h4yOTI8 دختره زیر ناپدری و برادرش هر دو سوراخاش جر می‌خوره🍑🍆
2921Loading...
09
آههههه بابایی #ک‌❌صم ورم کرده...💦🥵 لای تپلم رو باز کرد و لیسی به تپلم زد که جیغ زدم - می‌خوای ددی با مارش ورمش رو بخوابونه؟ نگاهم به مار دراز و کلفت بابایی افتاد و اون یهو کل مارش رو....💦 https://t.me/+vjbrCD3CA4gzZmM0 س‌.ک.س با #ناپدری خشن🍒🚫
711Loading...
10
- میخوام امشب ک.ص تنگتو توی قایق گشاد کنم توله‌هو.رنی....💦🔥 پاهامو بیشتر براش باز کردم - اوووووم حامیییی، معطل چی، ک.صم واسه ک.یر کلفت و داغت نبض میزنه.... با برخورد کلاهک مردونگی سفت و داغش به سوراخ سیخم اهی کشیدم که با شنیدن صدای #بابام وحشت زده...🔥🔥🔥🔥 https://t.me/+jwokFZSe3v45YmVk https://t.me/+jwokFZSe3v45YmVk دختره حشری داره به پسره‌ی ک🍆یر کلفت توی قایق ک👅ص میده که باباش سر میرسه🔞
10Loading...
11
نشسته بودم رو صورت #برادرشوهرم و اون بهشتمو لیس میزد.👅 با زبونش لای #نازمو باز میکرد و مک میزد. - اهه. تندتر بخور. عین داداشت بی بخاری.🍑 خودمو روش تکون دادم که منو کشید زیرش و #مردونگیشو گذاش لا پام‌. - ولی داداشم عمرا عین من جرت بده‌. #ک..یر درازشو تا ته کرد توم که... https://t.me/+5zjyx064Gtc3ZDlk https://t.me/+5zjyx064Gtc3ZDlk ❌با برادر نامزدش س.ک.س میکنه🥰
10Loading...
12
#پارت۱🔞🔥 -ک🥵ص‌ت هوس ک🍆یرم رو کرده؟! اونم اینجا، وسط دریا؟! توی قایق؟ با شهو.ت نالیدم: - اگه نکنی منو، با انگشتام میمالم... عصبی شلوارشو در آورد که با دیدن #سالار سیخش چشمام خمارتر شد، چنگی به کمرم زد و غرید: - تا وقتی ک🍆یر من هست گوه میخوری با انگشت #بمالی! کل حجمش رو یهو وارد #سوراخم کرد و... https://t.me/+jwokFZSe3v45YmVk https://t.me/+jwokFZSe3v45YmVk پارت‌اولش شورتتو #خیص میکنه🤤💦
1951Loading...
13
- میتونی هم قایق رو برونی هم توی ک😛ص من #تلمبه بزنی؟ عصبی فرمون قایق رو ول کرد و موهامو چنگ زد، سرمو برد جلوی #خشتکش و گفت: - اگر خوب ک🍌یر مو بخوری و سیخش کنی چرا که نه! #مردونگیش رو به لبام مالید و با یه حرکت‌‌...🥴 https://t.me/+jwokFZSe3v45YmVk https://t.me/+jwokFZSe3v45YmVk #پسرعمه‌اش با یه دستش قایق میرونه و با اون دستش #ک🍆یر شو میکنه توی حلق دختره ...🫦💦🚫🔞
2540Loading...
14
مردونگی نامزدم تو تپلم بود و کلفت داداشش تو دهنم. با #مردونگیش سیلی به صورتم زد. - داداش چه هر.زه خوبی نصیبت شده. دوباره کلفتشو کرد تو دهنم که قوسی به کمرم دادم تا دراز نامزدم عمیق تر بره تو باسنم. چنگی به #تپلم🍑 زد و گفت: - هنوز سوراخ جلوش افتتاح نشده! داداشش نیشخندی زد. - الان وقشته. زیرم خوابید و دوتایی سوراخامو... https://t.me/+5zjyx064Gtc3ZDlk https://t.me/+5zjyx064Gtc3ZDlk خیص و آب آور💦🔥
10Loading...
15
- آخ آه اوووف... از لای در حموم نگاه کردم لخت بود و دستشو گذاشته بود رو #نازش و داشت #ک.صشو خودشو میمالید🔥🫦 طاقت نیاوردم و رفتم تو از پشت چسبیدم بهشو س.ینه هاشو تو مشتم گرفتم جیغ زد و خواست فرار کنه که گفتم : _دیدم داشتی چکار میکردی... با لحن بچه گونش گفت: _توروخدا #پسرخاله به مامانم نگو دوام میکنه بابا همایون اینجای مامانمو میماله تازه دیدم براش #میخوره منم نازم یه جوری شد خوشم اومد دلم خواست رفتم بغلش کردم و گفتم: _قوربون دلت بشم  به کسی نمیگم فقط به شرطی که اول دستتو از رو #هلوت برداری و بعدش برات بخورمش... چشماش برق زد و دستشو برداشت با دیدن #نازش...😈❌🔥 https://t.me/+2ayt44djdQpkNTNk https://t.me/+2ayt44djdQpkNTNk پسرخاله‌ی دکترش که ۲۰ سال ازش بزرگتره ک.صشو میخوره و...👅🫦
10Loading...
16
#کلوچه_داغ🍭🔞 #پارت58 مامان با دیدنم سرش رو به نشونه ی تاسف تکون داد و بابا منتظر نگاهم کرد. زبونم نمیچرخید تا بگم نه...من اونی که میخواید نیستم...نمیتونم زن پسرتون بشم. عین یه موجود لال خشکم زده بود. - خب پسرم چیشد؟ شاهین الکی با پشت دستش عرق روی پیشونیش رو پاک کرد وگفت: - ما...حرفامون رو زدیم... نظر جفتمون مثبته... حالا دیگه نمیدونم. چشم های مامان انگار که داشت از حدقه بیرون میزد و بابا لبخندی روی لبش نقش بست. مادر پسره شروع کرد به کل کشیدن و بقیه هم دست زدن... حس میکردم خوابم... مگه میشد تمام این اتفاقات یهویی بیفتن؟ شده بود عین این رمان ها... همیشه وقتی به این جور نوشته ها میرسیدم. به این فکر میکردم که چقدر چیپ... مگه میشه همچین چیزی اتفاق بی افته اخه؟ اما الان زندگی خودم دقیقا شده بود عین این رمان های چیپ مسخره. شیرینی توی جمع چرخید و من سرم پایین بود. مامان کنارم نشست و لب زد: - نیکی؟ معلوم هست داری چیکار میکنی تو؟ سرم رو بالا گرفتم و گنگ نگاهش کردم. - حواست کجاست؟ چی گفت بهت؟ اب دهنم رو قورت دادم...زبونم نمیچرخید بگم... اصلا میگفتم... همین مامان اگه میفهمید که چه گندی زدم دهنمو سرویس میکرد.
7951Loading...
17
- اوووف چه #داغه ک👅صت... کوفتِ اون داداش دیو.ثم بشه که قراره همچین ک*ص #تنگی رو بک.نه! انگشت فا.کشو از روی شورت روی شیار #ک.صم بمی‌کشه که منفجر میشم و خیسی شدیدی بین پام حس می‌کنم. https://t.me/+QFTxR1V6uBEzNzVk https://t.me/+QFTxR1V6uBEzNzVk پسره با انگشت فا‌.کش #زنداداشش رو ار💦ضا میکنه😈🖕🏾
2950Loading...
18
گردنمو گرفت و با ولع نوک #سی.نه م رو لیس میزد و با زبونش باهاش بازی میکرد _اووووم بیشتر میخواممم، میخوام ک🍓صتو بگ.ام 🍑🤤 با یه دستش دکمه و زیپ شلوارشو کشید و #ک🍆یر رگدارشو بیرون آورد کمی به خیسیه #ک.صم مالیدش و تا نصفه فرو کرد توم، خواستم جیغ بزنم که دستشو گذاشت روی دهنم و همونجور که تل.مبه میزد سین‍.مو میخورد ، چشمام از لذت داشت بسته میشد که در یهویی باز شد و .....🫦 https://t.me/+vPC-6JOL5bI3YmE0 https://t.me/+vPC-6JOL5bI3YmE0 وسط س*ک*س بابای دختره از راه میرسه 😱💦 #صحنه_دار #اربابی #ممنوعه🔞🔞🔞
2470Loading...
19
- آخ آه اوووف... از لای در حموم نگاه کردم لخت بود و دستشو گذاشته بود رو #نازش و داشت #ک.صشو خودشو میمالید🔥🫦 طاقت نیاوردم و رفتم تو از پشت چسبیدم بهشو س.ینه هاشو تو مشتم گرفتم جیغ زد و خواست فرار کنه که گفتم : _دیدم داشتی چکار میکردی... با لحن بچه گونش گفت: _توروخدا #پسرخاله به مامانم نگو دوام میکنه بابا همایون اینجای مامانمو میماله تازه دیدم براش #میخوره منم نازم یه جوری شد خوشم اومد دلم خواست رفتم بغلش کردم و گفتم: _قوربون دلت بشم  به کسی نمیگم فقط به شرطی که اول دستتو از رو #هلوت برداری و بعدش برات بخورمش... چشماش برق زد و دستشو برداشت با دیدن #نازش...😈❌🔥 https://t.me/+2ayt44djdQpkNTNk https://t.me/+2ayt44djdQpkNTNk پسرخاله‌ی دکترش که ۲۰ سال ازش بزرگتره ک.صشو میخوره و...👅🫦
2780Loading...
20
لامصب #ک.یرش عجب چیزی بود، #داغ و بزرگ و کلفت...🫦💦 دستم روغنی بود و قشنگ روش سُر میخورد. شروع کردم دستمو دورش بالا و پایین کردن دور #ک.یرش. که آهی کشید و گفت: - داری چکار میکنی؟ متد جدیده ماساژه؟ - نه میخوام رو #ک.یرت سواری برم...😛🍆 😈 https://t.me/+qWUNLnu92wwxYTU8 https://t.me/+qWUNLnu92wwxYTU8 دختره واسه ماساژ میره پیش مرتیکه ح.شری اما با دیدن #ک.یرش ح.شری میشه و روی ک.یرش سواری میره.. 👣🍓
2071Loading...
21
س*ک*س #گروپ با داداش و #زن‌‌داداش ح.شری🚫🔥
3570Loading...
22
ا‌‌‌ووووووف یه چنل پر از آموزش های #زناشویی و رمان آموزش شب #ز.فاف مخصوص شب جمعه‌ای🫦🔥👅
2170Loading...
23
دختره رو مست میکنه تا پردشو بزنه🖤 https://t.me/+OTL3yoxB15M0ODFk https://t.me/+OTL3yoxB15M0ODFk خجالت زده دستم رو روی بدنم گذاشتم. تاپ تنم بود اما شلوارم که پام نبود. با فکر اینکه قراره زنِ هرسام شایگان بشم #ک.صم بخیس شد. لب گزیدم #خمار زمزمه کردم: - #ک.یرت بزرگه یا کوچیک؟!🖤💦 - میخوای #حسش کنی؟! اصلا تو حال و هوای خودم نبودم که یهو #سوراخم سوخت و کمرم شدید تیر کشید که...🔞🍑
2440Loading...
24
#کلوچه_داغ🍭🔞 #پارت57 پلک هام رو محکم بستم و باز کردم. - بیا باهم نگاه کنیم قشنگ. گوشیش رو مقابلم گرفت و همونجور که انگشتش رو روی دکمه ی پلی میزد گفت: - خب ببینیم چیه...عاعاعا... نگاهم روی صفحه ی موبایلش خشک شد...این دختری که لخت و عور روی پاهای شاهرخ نشسته بود من بودم؟ لعنتی داشتم روی ک..یرش بالا پایین میشدم. هم نیم رخ‌من مشخص بود و هم شاهرخ. ناخوداگاه دستم رو بالا اوردم و تا خواستم گوشیش رو چنگ بزنم سریع دستش رو عقب کشید و خندید. - ای جاننن... چه دختر زرنگی هستی شما. پلک چپم از حرص میپرید... با حرص غریدم: - بده من گوشیتو... پاک کن این فیلمو...که چی الان؟ دنبال چی میگردی؟ گوشیش رو توی جیب پشتی شلوارش گذاشت و نیشخندی بهم زد: - دنبال یه چیز خوب... نگاهش رو از بالا تا پایینم داد و گفت: - زنم میشی... باشه نیکی؟ بیا...بیا بریم. دلم میگفت نه... اما عقلم به پاهام دستور میداد تا قدم بردارم. سمت در قدم برداشتم و همپاش از اتاق بیرون زدم... بندا بند وجودم از ترس میلرزید... مطمعن بودم که رنگم به کل پریده.
8833Loading...
25
با دیدن کو..ن🍑 سفید و قلمبه و شورت لامبادای قرمز #نامادریم ش💦ق کردم. با ناز خم شد که ک🍓ص قلمبه‌و هلو🥵ش از بین پاش زد بیرون. شورتش و پایین کشید که با دیدن هلوی صورتیه لاپاش طاقت نیاوردمو وارد اتاق شدمو... https://t.me/+5n74W0_mukxiYWQ0 https://t.me/+5n74W0_mukxiYWQ0 اووف ببین چطوری #نامادریش رو از کو.ن میگ.اد👅🫦
2772Loading...
26
#part64❌🔥 _اه..اههه...اهههههه پسرم #کـ.ـیرت داره پارم میکنه اخخ با دست های بزرگش تند تند کلیتو😈ریسم کـ**صم رو مالید _اگه میدونستم مادرم همچین کـ**ص تپلی داره زودتر از اینا ترتیبشو میدادمم _اهه...اهههههه اره اشکان جونمم #ک.ــیرت خیلی کلفته🍌💦 https://t.me/+5n74W0_mukxiYWQ0 https://t.me/+5n74W0_mukxiYWQ0 به پسرخرخونش کـ**ص میده🍆💦
3811Loading...
27
- اووووووف زبونت رو توی سوراخم بچرخون #پسرم، اهههههه... - هییییس وقتی ک‌.صتو میخورم آروم ناله کن #مامان.... چنگی به سینه های درشت و گوشتیم زد که بشدت ار.ا شدم و آب #ک.صم پاچید توی دهنش... ک.یرش رو به لبام مالید و غرید: - حالا نوبت توهه که با زبونت آبمو بیاری مامانی‌‌‌.... #پسرم ک🍌یر شو ته حلقم فرو کرد که همین لحظه در باز شد و #شوهرم... https://t.me/+5n74W0_mukxiYWQ0 https://t.me/+5n74W0_mukxiYWQ0 داره دهن #نامادریش رو می.گاد که باباش میاد و‌....🔞😈😛
3240Loading...
28
_ آییییی خیلی بزرگه! توروخدا جلو عقب نکن. #ک.صم میسوزه زود جلوی دهنمو گرفت. مشت بی اختیارم رو تند تند روی بازو هاش فرود اوردم و با ناخون هام تموم پشتش رو چنگ کشیدم. _ آیییییی توروخدا، آخخخخ غلط کردم! کوروش ...من درد دارمممم. سرعتش رو برعکس خواسته من بیشتر کرد و با ناله مردونه ای متوقف شد. _ هیششش، تموم شد! با هق هق گردنش رو چسبیدم. _ خیلی نامردی، همین امروز باید #دودلتو کوتاهش کنی!🔥 https://t.me/+hkaNjzw4kE8yZDY0 https://t.me/+hkaNjzw4kE8yZDY0 #محدودیت_بزرگسال🔥
3350Loading...
29
#ک*ر کلفت سیاهشو تو دست گرفت و با پوزخند دستگاهو روشن کرد... بدنم ناخوداگاه شروع کرد به لرزیدن و تمام وجودم به سوزش افتاد. با بالابردن ولتاژ🍌 برق پر فشااارر جیش کردم که سیاوش با لذت دستای زمختشو ...😈❌ https://t.me/+hkaNjzw4kE8yZDY0 https://t.me/+hkaNjzw4kE8yZDY0 با ویبر🍌اتور آب دختره میپاچه🖤😈
4090Loading...
30
_ #عمو داری چکار میکنی تو رو خدا ن...نکن عصبی دستمو محکم جلوی دهنش گزاشتم و با نگاه به در خودم پر قدرت وارد #ک*ص تنگش کردمم🥵🍑 چشمام از تنگی و داغیش بالا رفت و اه مردونم تو گلوم خفه کردم و وحشیانه و جنون زده خودمو تند تند عقب و جلو کردم _ اووففف لعنتی آههه جند.ت کردم کوچولوی عمو آرههه بی توجه به #خو.ن بین پاش نگاهی به چهره کبود شدش انداختم و محکم تر خودمو کوبیدم بهش و.... https://t.me/+hkaNjzw4kE8yZDY0 https://t.me/+hkaNjzw4kE8yZDY0 #تجا.وزیی #بزرگسال #وحشی 🚫❌
3810Loading...
31
با دیدن کو..ن🍑 سفید و قلمبه و شورت لامبادای قرمز #نامادریم ش💦ق کردم. با ناز خم شد که ک🍓ص قلمبه‌و هلو🥵ش از بین پاش زد بیرون. شورتش و پایین کشید که با دیدن هلوی صورتیه لاپاش طاقت نیاوردمو وارد اتاق شدمو... https://t.me/+5n74W0_mukxiYWQ0 https://t.me/+5n74W0_mukxiYWQ0 اووف ببین چطوری #نامادریش رو از کو.ن میگ.اد👅🫦
1800Loading...
32
#گروپ‌ با‌ پسر‌ و‌‌ پدر‌ شهو.تی😈😛 https://t.me/+5n74W0_mukxiYWQ0 https://t.me/+5n74W0_mukxiYWQ0 شوهرم بین پام نشست و مشغول لیسیدن #ک..صم شد و #پسرش مشغول مالیدن پستو‌ن هام شد، چشم هام رو بسته بودم و سر کاظم رو به ک..صم فشار دادم زبونش رو لوله کرده بود و با زبونش توی ک..صم تلمبه میزد.. یهو زیپ شلوارش رو پایین کشید و #ک..یرش رو توی ک..صم فرستاد که از شدت لذت موهای #پسرش رو چنگ زدم پسرش هم به تبعیت از باباش #ک..یر کوچلوش رو توی کو🍑نم هل داد و...🍆🔞 🔞
3180Loading...
33
#کلوچه_داغ🍭🔞 #پارت56 گوشی رو قفل کرد و بعد چند بار جلوی چشم هام تکون تکونش داد. - گفتی نظرت چیه؟ دستش رو پشت گوشش گذاشت یه طوری که انگار میخواد بگه میشنوم بگو. - صدات در نمیاد چرا پس؟ با حرص نفس نفس میزدم...خواب بودم مگه نه؟ تمام این اتفاقات مزخرف نباید الان و یکجا میفتاد برام! - خب نگفتی؟ همزمان با گفتن حرفش از جاش بلند شد.. شونه ای بالا انداخت و پرو پرو گفت: - پاشو بریم...مامانم دلش میخواد بیشتر عروسش رو ببینه... پاشو. دستش رو که روی بازوم گذاشته بود رو به شدت پس زدم و غریدم: - از کجا اوردی؟ بی توجه به حرفم سمت در قدم برداشت... از ترس اینکه نره و اون فیلم رو به کسی نشون نده از جام بلندشدم. - صبر کن یه دقیقه... حرف بزنیم. سمتم برگشت که لب هام رو با زبون خیس کردم و گفتم: لطفا در اتاق رو که نیمه باز کرده بود رو کامل بست و به در تکیه داد - خب منتظرم...جان؟ - اون فیلم...اصلا...اصلا فیلم من نیست. شاهین با تعجب نگاهم کرد و لب زد: - اع جدی میگی؟ بزار یه بار دیگه نگاه کنم! دیدم جنس اهو ناله هاش فرق میکنه ها.
1 0301Loading...
34
-برو زیر میز #کی*رمو برام #سا.ک بزن💦 -اما اگه یکی بیاد چی؟ دستش رو روی سینه هام کشید. -حتی معاون و اساتیدم روی حرف #مدیر حرف نمیزنن اما تو میزنی دانشجوی حشریم؟😱👄 https://t.me/+0LQsjUPpPC1iZmVk https://t.me/+0LQsjUPpPC1iZmVk دختره برده مدیر دانشگاه میشه و هرروز براش مجبوره #سا...ک بزنه 💦👙
900Loading...
35
#بابای‌شهو.تی💃💦  #پارت_7😈❗️ بابا شهروز حشری #کــ🍌یرشو جلوم گرفت که اوفی گفتم و خیره به زن ج*نده ای که #ک👅صشو برای بابام باز کرده بود کل #کـ*ـیر بابارو توی دهنم فرو کردم.. _اووف تابان آههه از مادرت بهتر #کـ*ـیرمو میخوری اوووف #ک👅صتو باز کن ببینم لای صورتیشو اووف.. جن*ده ی بابا شهروز با حسادت نگاهم کرد و شهو.انی گفت: _شهروز عشقم آههه #کـ*ـیرتو بکن توی #ک*صم دیگه اووم بابا شهروز #کـ*ـیرشو از توی دهنم دراورد که با دیدن رگای کلفت #کـ*ـیرش ناله ای کردم و براش #ک*صمو باز کردم..🍑😛 _اومم بابایی ببین #ک*ص صورتی و تنگم چطوری آب انداخته آههه #کـ*ـیرکلفتتو میخواد اومم یهو بابا خم شد و انگشتای کلفتشو توی #ک*ص گشاد ج*نده اش کرد و همزمان کل #کــ*یرشو توی #ک*ص باکره و خیسم فرستاد که.... https://t.me/+9Iy_i16QOcMxMDZk https://t.me/+9Iy_i16QOcMxMDZk گروهی_فا.حشه_شهو.انی_بدون_سا.نسور🫦
840Loading...
36
ک*ونمو بالا داد و ک*یر کلفتشو به سوراخ تنگم چسبوند .🥵👅 https://t.me/+trptAb0esrA4ZmI0 https://t.me/+trptAb0esrA4ZmI0 با صدایی ح.شری گفت : _فک کردی اینجا استخدام شدن الکیه دختر؟! باید در ازاش زیر پام هرزگی کنی . قرص خواب اور بهم داده بود و به سختی میتونستم تکون بخورم . #باکره بودم و تا حالا دست هیچ مردی بهم نخورده بود . ک*یرشو بیخ سوراخ تنگ و باکره ی ک*صم قرار داد و...🫦💦🥵
910Loading...
37
#part2🚫🔞 _اووف تابان #کـ🍒ص کلوچه ای و صورتیت از زن اولم تنگ تره آههه اووف الان با آب #ک🍌ـ‌ـیرم #کـ**صتو پر میکنم.. بی حال ناله‌ای کردم و برای سومین بار توی #کـ.صم آب #کـ🍌ـیرشو خالی کرد... _بیا روی دهنم تابان اووف میخوام این #کـ.ص کلوچه ایتو بخورم و بمکم باید آب #کـ.ص بخورم اووف آههه. مظلوم و حشری درحالی که از #کـ🍑صم آب #کــ.یرش میریخت بلند شدم و روی دهنش نشستم که با حس زبون داغش توم آه غلیظی کشیدم.. _آههه سهراب آهههیی آهه اومم آهه #کــ**یر سهراب جلوم دراز و گنده شده بود و یهو.... https://t.me/+9Iy_i16QOcMxMDZk https://t.me/+9Iy_i16QOcMxMDZk زن دوم #ک.ص کلوچه ایش روی دهنش سواری #میکنه و با #ک.یرش جرش میده..😀💦🍑
690Loading...
38
#part1🔥🚫 _اقا مدیر خوب داری #ک**مو میخوری آههه با شهو.ت و لذت #کصمو روی دهن سم تکون دادم و با ملچ ملوچ برای #ک🍆یر درازش سا.ک زدم _اومم سم اووف یواش ترر #ک**صمو کندی آههه سم یجوری وحشتناک #ک🍑صمو باز کرده بود و میخورد و گاز میگرفت که مجبور شدم آه و ناله هامو با فرو کردن #کی🍆رش توی دهنم خفه کنم تا بابایی مچمونو نگیره اما یهو.... https://t.me/+0LQsjUPpPC1iZmVk https://t.me/+0LQsjUPpPC1iZmVk #گروپ‌🥰 مدیر و‌ دانشجو ح.شری..💦😱🍌
1710Loading...
39
دختر ح.شری وسط جلسه دادگاه رو ک.یر قاضی سواری میکنه...🎁🍆 https://t.me/+6UaRnDkUubI2OWNk https://t.me/+6UaRnDkUubI2OWNk جلسه شروع شده بود و زیر میز قاضی قایم شده بودم و داشتم #ک.یر کلفت و درازشو پر تف سا..ک میزدم، لیسی به کلاهک صورتیش زدم که رشته کلام از دستش پرید و شروع به سرفه کرد که شیطون مک محکمی به سر #ک.یرش زدم و آه بلندی کشید چنگی به سینه هام زد و منو بالا کشید که صدای همه بلند شد. - ختم جلسه..... میخاری ج.نده کوچولو؟ جلو همین جمعیت #ک.صتو پاره میکنم🍑🔥 ک.یرشو لای #ک.ص خیسم گذاشتم و بی طاقت تو سوراخم هلش دادم - آههه...خیلی کلفتی حاج آقا کلوچم درد گرفت💦🥵
2010Loading...
40
#قاضی_ح🫦شری🔥 - #ک.یرت واسم سیخ شده آقای قاضی؟ - معطل نکن دختر جون شورتتو بکش پایین ببینم اون زیر چی داری؟ شهو.تی انگشتمو لایه #ک.ص تپلم کشیدم که تو تنم جرش داد و با دیدن ک.ص صورتیم به سمتم حمله ور شد زبون داغشو رو چو.چول خیسم کشید که تنم لرزید و آبم پر فشار ریخت تو دهنش..... - ک.صت زیادی تنگه متهم کوچولو حکمت اینه که زیر ک.یر کلفتم جر بخوری........👅😈 https://t.me/+6UaRnDkUubI2OWNk https://t.me/+6UaRnDkUubI2OWNk قاضی پرونده ح‌.شری میشه و تو تایم تنفس ک.ص متهم رو میگ...اد....🌭🍑
2500Loading...
Repost from N/a
لیسی به #ک.صم زد و با شهو.ت گفت: -اومم خانوم معلم طعم #بهشت میده! مستانه خندیدم و موهاشو کشیدم سرشو بالا اوردم و لبامو روی لبای خیسش گذاشتم باورم نمیشد وسط کلاس دارم با شاگردم س.ک‌.س میکنم با باز شدن ناگهانی در و ورود مدیر مدرسه..💦🫦 https://t.me/+y5tyQKClUfljNTg0 https://t.me/+y5tyQKClUfljNTg0 با مدیر مدرسه و شاگرد هاتش رابطه برقرار میکنه😍 👍
Показать все...
𝖧𝖮𝖳 𝖳𝖤𝖠𝖢𝖧𝖤𝖱💦📚

رو میز خمت کنم از پشت کلاهک سالارم بمالم وسط چاک ک*ص تنگت🔥🔞 ᕼOT TEᗩᑕᕼEᖇ🍑💦 ورود افراد زیر 18 سال ممنوع🔞❌️ تبلیغات: @tablighat_hash

Repost from N/a
00:04
Видео недоступно
#پارت‌‌گروهی‌ممنوعه💦🔞 سک*س دبیرستانی🍑💦 _یالا جمع بشید خانم معلم میخواد #ک*صشو نشون بده پسرا آهه صدای حش‍*‍ری و دست به ج.ق عدنان #ک*صمو خیس کرد.. پسرا با شهوت *یراشونو دراورده بودن و خیره به پ.ستون های لخت و گنده ام ج.ق میزدن.. _آههه اومم عدنان بیا جلو و با #ک*یر کلفتت توی #ک*ص خانم معلم ح‌شریت تلمبه بزن اومم آهه همه معترض داد زدن که محکم زدم روی میز و شورت قرمزمو کندم که #ک*ص تپل و صورتیمو دیدن و آب دهنشون ریخت.. عدنان سریع *یرشو از پشت وارد *صم کرد که یهو در باز شد و با دیدن مدیر... https://t.me/+y5tyQKClUfljNTg0 https://t.me/+y5tyQKClUfljNTg0 دانش آموزای معلم ح.شری با دیدن *ص تپل معلمشون شق میکنن و..😱👅🍆
Показать все...
4.57 KB
_ک.صمو گشاد کردی میراث بسه آخ کیسه آبم پاره میشه لعنتی... یهو به شکم درازم کرد.با ترس و وحشت سعی کردم پسش بزنم و بلند شم: _میراث بسه من حامله ام بچه امو سقط میکنی میراث تورو خدا... یه آن در حالی که من منتظر فرو رفتن کلفتیش داخل رحمم بودم با پر شدن سوراخ باسنم نفسم بند اومد و اون نفس نفس زنان لب زد: _جوون...یادم رفته بود این قلمبه رو از آکبندی در بیارم...اووف قمبل کن کژال که میخوام از این به بعد اینجارو جرش بدم...🍑🍑💦💦 https://t.me/+5Pd8y1R8ZjJmMDlk https://t.me/+5Pd8y1R8ZjJmMDlk
Показать все...
00:01
Видео недоступно
#یخ‌🍌 هارو تندتند توی سوراخم فرو میکنه و ضربه‌ای به باسنم میزنه -اینا تا شب توی تپلت میمونه تا یاد بگیری خودار.ضایی نکنی بیبیِ ددی🤤 💥 دستو پاهامو تکون میدم که نیشگونی از نی.پلام میگیره -ددی‌... ددی آرین ببخشید غلط کردم... غلط کردممم هق میزنم ولی اون بیرحم #سالارشو با سوراخ پشتم تنظیم میکنه -هیشش... برای اینکه نمیکردمت خودتو مالیدی؟؟ وقتی جِرت دادم میفهمی که نباید دست به مالِ من بزنی https://t.me/+s7ZgHtqoG2U2NmVk https://t.me/+s7ZgHtqoG2U2NmVk #پارت‌واقعی، بخاطر اینکه خودشو میماله ددیِ خشنش توی سوراخش #یخ میزاره🍑 🔐 🥵
Показать все...
video.mp40.37 KB
00:18
Видео недоступно
🦊ص صورتیمو به دندون کشید و #حش*ری وار شروع  به مالیدن کلیتو.ریسم کرد..🥵 نفس نفس میزدم و نمیتونستم تحمل کنم . ناله میکردم و #حش*ری تر از همیشه التماس میکردم : _تمومش کن #ددی🐾 تمومش کنننننن.🍭🫦 https://t.me/+s7ZgHtqoG2U2NmVk https://t.me/+s7ZgHtqoG2U2NmVk داشتم ار.ضا میشدم که با شنیدن صدای بابام...🔥😱
Показать все...
4.10 MB
00:01
Видео недоступно
_کژال بکش پایین وگرنه .صتو جرش میدم اون توله سگم اونجاس... https://t.me/+5Pd8y1R8ZjJmMDlk https://t.me/+5Pd8y1R8ZjJmMDlk با ترس و لرز شلوارمو پایین کشیدم. چند تا چک سکسی به باسنم زد و بی توجه به جیغ و ناله هام عض*وشو روی واژنم مالید: _شل نکن کژال...ببینم حال نمیده عقب جلوتو تا صبح یکی میکنم... و در همون حال با بی رحمی یدفعه ای کل مردونگیشو داخل سوراخ پشتم فرو کرد...🫦🫦💦
Показать все...
1.34 KB
#کلوچه_داغ🍭🔞 #پارت59 از جام بلند شدم...ترجیح دادم برم توی خلوت خودم و تا اونجا که میتونم توی سرو کله ی خودم بکوبم ولی اینجا نشینم. بابا به حمایت از من گفت: - چیکارش داری خانم! حتما خوشش اومده...دخترم عاقل تر از این حرفاس. نیشخندی زدم...در جواب حرف بابا تنها سرم رو به نشونه ی تایید تکون دادم.. - شبتون بخیر. بابا شب بخیرم رو جواب داد و مامان پشت چشمی نازک کرد. وارد اتاقم که شدم در رو از پشت قفل کردم و روی تختم نشستم. اگه بهم میگفتن بدترین روز اززندگیت چه روزی بوده قطعا میگفتم امروز... حالم به شدت خراب بود... اونقدر خراب که اگه یه تیغ دم دستم بود رگه رو میزدم و تموم میکردم این زندگی رو... هیچ کس رو هم نداشتم که بخوام راجب این موضوع باهاش حرف بزنم... شاهرخ رو هم به کل دلم نمیخواست حتی باهاش حرف بزنم چه برسه چیزهای دیگه. روی تخت دراز کشیدم و سعی کردم به اینکه حالم خرابه و بدتر از همه هیچ خبری از شاهرخ نیست توجهی نکنم. یعنی زنگم بهم نزده؟ ندایی توی سرم فریاد زد که تو خاموش کردی گوشیت رو...چجوری میخوای زنگت بزنه‌؟ هر کاری کردم تا از جام بلند نشم و گوشیم رو روشن نکنم نتونستم‌
Показать все...
19👍 6
Repost from N/a
00:02
Видео недоступно
عمو بهروز داشتم چـ.وچـ.ولمو مک می‌زد و بابا بهزاد اونطرف جق می‌زد....🍓👙 - اهههه محکم‌تر بخور... #ک.صم و بخور عمو... انگشتش رو توی سوراخم کرد و چوچولم رو مک زد که بابا بهزاد گفت - تو بکن پشتش من #پرده‌ش رو بزنم... خواستم جیغ بکشم که.....🍑🍑👅 https://t.me/+_-ROF8KM6h4yOTI8 https://t.me/+_-ROF8KM6h4yOTI8 دختره زیر ناپدری و برادرش هر دو سوراخاش جر می‌خوره🍑🍆
Показать все...
37670.gif.mp40.31 KB
Repost from N/a
آههههه بابایی #ک‌صم ورم کرده...💦🥵 لای تپلم رو باز کرد و لیسی به تپلم زد که جیغ زدم - می‌خوای ددی با مارش ورمش رو بخوابونه؟ نگاهم به مار دراز و کلفت بابایی افتاد و اون یهو کل مارش رو....💦 https://t.me/+vjbrCD3CA4gzZmM0 س‌.ک.س با #ناپدری خشن🍒🚫
Показать все...
「𝙝𝙤𝙩𝙗𝙤𝙙𝙮🍑」

پاهاشو از هم باز کنی زبونتُ بکشی رو بهشتِ خیسش👅💦 چنل اصلی رمانای👇🏻 #جنون‌و‌هوس🔞 #ممنوعه🔞 #کپی_ممنوع❌ ورود افراد زیر🔞سال به هیچ عنوان توصیه نمیشود‼️

Repost from N/a
00:04
Видео недоступно
- میخوام امشب ک.ص تنگتو توی قایق گشاد کنم توله‌هو.رنی....💦🔥 پاهامو بیشتر براش باز کردم - اوووووم حامیییی، معطل چی، ک.صم واسه ک.یر کلفت و داغت نبض میزنه.... با برخورد کلاهک مردونگی سفت و داغش به سوراخ سیخم اهی کشیدم که با شنیدن صدای #بابام وحشت زده...🔥🔥🔥🔥 https://t.me/+jwokFZSe3v45YmVk https://t.me/+jwokFZSe3v45YmVk دختره حشری داره به پسره‌ی ک🍆یر کلفت توی قایق ک👅ص میده که باباش سر میرسه🔞
Показать все...
4.69 KB