- Подписчики
- Просмотры постов
- ER - коэффициент вовлеченности
Загрузка данных...
Загрузка данных...
لینک کانال تلگرام مکعب گرد ((خاله نوشا عاشق بود)) ((نویسنده: میترا داور)) آب حوضی که میآمد، خاله میچرخید دور حوض. آب حوضی دامنِ قرمزِ شلیتهاش را نگاه میکرد و میخندید. مادر از پشت پنجره داد میکشید: برو بهاش بگو بیاد تو! میگفتم: خاله! مامان میگه بیا تو! میگفت: دارم میرقصم! مامان میگفت: پس فردا اگه امثال آب حوضی بیان خواستگاریش، تعجب نداره! آب حوضی هم که میرفت خاله میرفت دم در میایستاد و به رفت و آمد مردم خیره میشد. مادر میرفت تو مهتابی. دستش را کمر میزد و میگفت: بیا تو! با اون دامن قرمز! مردم…
Ваш текущий тарифный план позволяет посмотреть аналитику только 5 каналов. Чтобы получить больше, выберите другой план.