Ta.
در اینجا روزنهای از نور حس میشود. Yekta 🦢: t.me/HidenChat_Bot?start=862524060
Больше4 354
Подписчики
+2924 часа
+707 дней
+28430 дней
- Подписчики
- Просмотры постов
- ER - коэффициент вовлеченности
Загрузка данных...
Прирост подписчиков
Загрузка данных...
Repost from «سپیز»
Фото недоступноПоказать в Telegram
ترجمه ترجمه و ترجمه.
یکم چای، یک آهنگ و بعد برگشت بهکار.
شارژرم را در دانشگاه جا گذاشتهام و تا شنبه آن هم غروب، رنگ دانشکدهام را نمیبینم.
اینقدر چای نوشیدم که از چشمهایم چای دارد بیرون میزند.
چیزی نزدیک ۱۰ فنجان کوچک.
عجیب و دراماتیکترین کافهای که در زندگیام دیده بودم، جمع شد. دلم برایش بسیار تنگ میشود… مطمئنم.