cookie

Мы используем файлы cookie для улучшения сервиса. Нажав кнопку «Принять все», вы соглашаетесь с использованием cookies.

avatar

•heroine•

kinda heroine. من وجودِ خفیفی از همه چیزم⁦🌏 اگر خواستین ناشِناس حرف بزنین: https://t.me/BiChatBot?start=sc-38353-OUTD3dz https://t.me/blueheroine 💙📝📸🎶🎥🎧

Больше
Рекламные посты
468
Подписчики
Нет данных24 часа
Нет данных7 дней
Нет данных30 дней

Загрузка данных...

Прирост подписчиков

Загрузка данных...

Показать все...
Repost from •heroine•
همه‌چیز عادّی می‌شه. این کثیف‌ترین واقعیّتیه که باید بپذیریم. مهم نیست چقدر خوب؛ مهم نیست چقدر بَد؛ چقدر سخت؛ چقدر زیبا؛ همه‌چیز عادّی می‌شه. و من از این "عادّی‌شدن" متنفرم.
Показать все...
تو مغزم جَنگه بِینِ مَنی که خِیلی اهمیّت می‌ده و مَنی که سَعی می‌کُنه اهمیّت نده!
Показать все...
Repost from Vannie
من موصوف خیلی صفت‌ها بودم ولی تو زندگیم اینقد "ناتوان" نبودم.
Показать все...
Показать все...
Repost from Crucifixion
اينكه فكر مى كنى رسيدن به اون "چيز" تمامِ چيزى هست كه مى خواى، و وقتى بهش مى رسى و satisfie نمى شى، تازه مى فهمى تمامِ مسيرت اشتباه بوده و به اين فكر مى كنى كه، خب چى هست كه قرارِ منو در انتها حداقل براىِ يك مدت راضى نگه داره؟
Показать все...
‏اتاقم نامرتبه، لباسام پخش زمینن، رو آینه اتاقم گرد و خاکه، تعداد عکسای بی‌مصرف گوشیم زیاد شدن و خلاصه بخوام بگم زندگیم پر از شلختگی و بی نظمی شده، درست مثل خودم. donteatthisshit | دیوار کوتاه
Показать все...
Repost from Vannie
از توقع بی‌جا و زیادی آدما از خودم حالم بهم می‌خوره. ساخته خودمه. لعنت به هرچیزی که خودم برای بقیه می‌سازم وقتی ظرفیت نگه‌داشتنشو ندارم.
Показать все...
Repost from be
من از اینکه کنار بقیه قرار بگیرم بدم میاد. از عکس‌های دست جمعی بدم میاد، از تیم‌ورک معمولا بدم اومده، از سرود خوندن بدم می‌اومد، از دوِ چهارصد متر امدادی بدم می‌اومد و از طناب کشی متنفر بودم. این کارها انگار عملا استقلال‌م رو ازم می‌گیرن و نمی‌ذارن به تنهایی دیده شم، انگار دیده شدن‌م به واسطهٔ تعدادی آدم دیگه ست. انگار اگر توجهی بخواد به کسی بشه، بین چند نفر پخش میشه و من نمی‌خوام یکی از اون آدم‌ها باشم. نمی‌خوام جزو دسته‌ای آدم قرار بگیرم که نقاط اشتراک‌مون پنج دقیقه هم ما رو کنار هم نگه نمی‌داره، نمی‌خوام مشابه با کسی باشم، نمی‌خوام‌ کسی می‌بینتم یاد کس دیگه‌ای بیفته. خروجی یه کار گروهی رو دوست دارم، شادی‌های جمعی اشک‌م رو در میارن، تلاش تعدادی آدم برای یه تارگت مشخص خیلی ارزشمنده برام، ولی هر کسی باید تعریف مستقل از خودش رو داشته باشه. دوست ندارم همه با اسم یه تیم شناخته شن، یا با اسم یه نفر، یا با کاری که انجام میدن؛ در کنارش از تلاش بی‌جا برای دیده شدن هم بدم میاد و اگه جایی چند بار دیده نشم، نامرئی می‌شم تقریبا.
Показать все...
دارم به این فکر می‌کنم که تا یه چیزی رو از دست ندیم، مَحاله بفهمیم لذّتِ داشتنش چه مزه‌ای میده.
Показать все...