cookie

Мы используем файлы cookie для улучшения сервиса. Нажав кнопку «Принять все», вы соглашаетесь с использованием cookies.

avatar

پند تاریخ (یوسفی اشکوری)

نوشته‌هایی درباره‌ی دین، جامعه، سیاست کانال رسمی حسن یوسفی‌اشکوری وب‌سایت: http://yousefieshkevari.com تماس با ادمین: @Eshkevarii

Больше
Рекламные посты
2 162
Подписчики
+424 часа
+3747 дней
+38430 дней

Загрузка данных...

Прирост подписчиков

Загрузка данных...

Показать все...
راستی چرا با حسن روحانی و دولتش این همه دشمنی می‌شود؟ | سایت خبری‌ تحلیلی زیتون

این‌که آقای روحانی و دولت هشت ساله‌اش موفق عمل کرده یا نه و این که چه اندازه کامیاب بوده است، خارج از موضوع این یادداشت است، اما این‌که چرا این همه مخالفت و انتقاد و حتی دشمنی از سوی غالبا دوستان و یاران دیرین متوجه روحانی می‌شود و در مناظره‌های چند کاندیدای ریاست جمهوری اخیر […]

🔴 بیانیه جمعی از نواندیشان دینی در اعتراض به حکم اعدام شریفه محمدی  
از آزادی‌خواهان و عدالت‌طلبان ایرانی می‌خواهیم در مقابل این حق‌کشی آشکار ساکت ننشینند و نگذارند خون مادری مظلوم از طبقه‌ی زحمتکشِ کارگر به ناحق ریخته شود
  ▫️حکم ناباورانه‌ی اعدام خانم شریفه محمدی، تلخکامی مکرری را در ذهن آزادی‌خواهان و عدالت‌طلبان ایرانی ایجاد کرد. شریفه محمدی، فعال کارگری ۴۴ ساله در ۱۴ آذر ۱۴۰۲ در شهر رشت دستگیر، ابتدا به زندان لاکان رشت و سپس به زندان سنندج منتقل شد.   ▫️شریفه محمدی به «عضویت در گروه کومله» و «بغی علیه نظام» متهم شده است.  این اتهامات در شرایطی به ایشان زده می‌شود که یک منبع مطلع نزدیک به خانواده این فعال کارگری به هرانا گفته است «شریفه تا سال ۱۳۹۲ عضو انجمن تشکلهای کارگری بوده و این انجمن هیچ ارتباطی با گروه کومله ندارد» و نیز خانم ویدا محمدی، دختر عمه شریفه محمدی در گفتگو با رادیو فردا از «آزار و شکنجه او زمانی که به مدت دو ماه به زندان سنندج منتقل شده بود» خبر داده است. او گفته که زندانیان حاضر در سلول‌های دیگر بارها دیده‌اند که خانم محمدی شکنجه شده است.  به گفته ویدا محمدی، شریفه تا ۱۰ سال پیش عضو کمیته هماهنگی برای کمک به ایجاد تشکل‌های کارگری، تشکلی مستقل و قانونی، بود اما از آن زمان دیگر عضو این تشکل نبوده است . او تاکید کرده که خانم محمدی «به هیچ تشکل سیاسی در داخل یا خارج از کشور وابستگی ندارد و صرفا فعالیت‌های مستقل برای زنان یا در حمایت از کارگران داشته است». حزب کومله نیز در بیانیه‌ای «عضویت شریفه محمدی دراین حزب» و نیز «تعلق این تشکل کارگری به خود» را تکذیب کرده است.   ▫️کارزار دفاع از شریفه محمدی نیز تاکید کرده است که به رغم «فشارهای جسمی و روانی شدید»، «هیچ اقرار یا اعترافی» در پرونده شریفه محمدی وجود ندارد و نیروهای اطلاعاتی و امنیتی «بدون هیچ سند‌ و مدرکی» به او اتهام «عضویت در گروه کومله مسلح» زده و از آن «قیام مسلحانه علیه حکومت اسلامی ( بغی )» را استنتاج کرده‌اند.   ▫️بنابراین، ما امضاء کنندگان این بیانیه معتقدیم از آن‌جا که اتهامات وارد شده به خانم شریفه محمدی به هیچ عنوان وارد نیست حکم اعدام خانم شریفه محمدی باید از سوی دیوان عالی کشور فوراً لغو شود. از آزادی‌خواهان و عدالت‌طلبان ایرانی می‌خواهیم در مقابل این حق‌کشی آشکار ساکت ننشینند و نگذارند خون مادری مظلوم از طبقه‌ی زحمتکشِ کارگر به ناحق ریخته شود.  
✍️ محمدجواد اکبرین | حسن یوسفی اشکوری | عبدالعلی بازرگان | میثم بادامچی | رضا بهشتی‌معز | سروش دباغ | علیرضا رجایی | ژیلا موحد شریعت‌پناهی | رضا علیجانی | احمد علوی | رحمان لیوانی | عبدالله ناصری طاهری | داریوش محمدپور | یاسر میردامادی | مهدی ممکن
@Kaleme
Показать все...
منطق رأی دادن های غربی در ایران ولایی محلی از اعراب ندارد در انتخابات ریاست جمهوری 1376 خانمی خبرنگار اروپایی به منظور پوشش اخبار انتخابات به ایران آمده بود. با قرار قبلی عصری برای گفتگو به منزل ما آمد. موضوع دیدار و گفتگو در باب موضوعات دینی و فکری بود. اما پس از پایان این قسمت، خبرنگار یاد شده نظرم را در باره انتخابات پرسید و من هم کلی در باب برتری سید محمد خاتمی بر رقیبش علی اکبر ناطق نوری سخن گفتم. هرچند هر دو برخلاف من خط امامی بودند ولی بین آن دو فرق فارقی وجود داشت. در مجلس اول مدتی با هر دو همکار بودم و از نزدیک می شناختم. در مقطع طرح وزارتشان در مجلس (ناطق برای تصدی وزارت کشور و خاتمی برای وزارت ارشاد اسلامی) به اولی رأی نداده بودم و به دومی رأی داده بودم. در پایان این مبحث خانم خبرنگار از من پرسید: خب! حال روز جمعه به کی رأی می دهید؟ آن روز چهارشنبه پیش از برگزاری انتخابات بود. غافلگیر شدم. منتظر چنین پرسشی نبودم. پس از لحظه ای درنگ، گفتم من رأی نمی دهم. خبرنگار غربی با شگفتی پرسید: چرا؟! کلی استدلال کردم که نباید رأی داد. هر لحظه بر تعجب او افزوده می شد. در نهایت پرسید: مگر نمی گویید که این یکی برای مردم بهتر است؟ پس به همان دلیل باید رأی بدهی! باز تلاش کردم قانع اش کنم اما او اصولا نمی شنید که چه می گویم. وقتی که آن خبرنگار رفت، با خودم خلوت کردم و دیدم که حق با اوست. دیدم وجدانا استدلال های من قانع کننده نیستند. در هرحال عصر جمعه، بر خلاف تصمیم قبلی، رفتم به آقای خاتمی رأی دادم. عصر شنبه برای حضور در شورای تحریریه نشریه «ایران فردا» به محل آن رفتم. دم درب اطاق مهندس سحابی همان خبرنگار را دیدم که به دیدار سحابی رفته بود. با دیدن من پرسید: بالاخره رأی دادی؟ پاسخ دادم: آری! خیلی خوشحال شد. دستش را به علامت پیروزی بلند کرد. پس از آن با منطق درست خبرنگار غربی، که البته با منطق اصلاح طلبانه عقلانی خودمان نیز منطبق بود، بنا را بر حضوری فعال در انتخابات گذاشتم و در هر زمان که رأی دادن را مفید تشخیص می دادم حضوری فعال داشتم. در انتخابات پارلمانی سال 84 شرکت نکردم. در همان زمان یکی از اعضای البته افغانستانی تبار حزب سوسیالیست فرانسه به ایران آمده بود. در دیداری در منزل من در باره انتخابات ایران پرسید. وقتی دانست که من اعتقادی به رأی دادن نداشته و رأی هم نداده ام، با منطق مشابه خانم اروپایی خبرنگار پیش گفته، اصرار داشت که می بایست به هر صورت رأی می دادم. او تأکید داشت که حتی اگر رأی سفید می دادم بهتر بود از رأی ندادن. حال پس از بیست و هفت سال که این تجربه را آزمودیم و اندکی هم با منطق انتخاباتی غربی آشناتر شده ام، می بینم آن منطق درست است اما در ایران کنونی صادق نیست. چرا که در کشورهای غربی (اروپا و آمریکا) حداقل آن است که هم به سلامت صندوق اعتماد نسبی هست، و هم در حد لزوم رقابت بین کاندیداها و احزاب حامی وجود دارد، و هم انتخابات به ضرورت حزبی است و مسئولیت اصلی با احزاب است و باید پاسخگو باشد و نه افراد و کاندیداها. اما در ایران ولایی، هیچ یک از این سه مؤلفه وجود ندارد و حداقل کارکرد لازم را ندارند. از باب نمونه مردم بسیج می شوند و هزار جور هزینه می کنند و رئیس جمهور انتخاب می کنند اما در نهایت او رئیسِ جمهور نیست بلکه امربر ولی فقیه است که مشروعیتش را به طور اساسی از خدا و شریعت کسب می کند. رئیس جمهوری که حتی از اختیار لازم در انتخاب همکاران و اعضای کابینه خود هم برخوردار نیست. در هرحال تفاوت اساسی ایران و اروپا در آن است که در ایران جمهوری اسلامی همه چیز حول اراده و نظر و تشخیص یک فرد می چرخد و در قاره سبز چنان قدرت قاهر بالادستی وجود ندارد. احزاب و جریان های مختلف بدون هیچ مانعی رقابت می کنند و در نهایت هر اندیشه و طرحی بیشتر پسند مردم شد دولت تشکیل می دهد و تا زمانی که رضایت شهروندان را به طور نسبی تأمین کرد در قدرت می ماند و گرنه جایش را به رقیب می دهد. آن گونه که اخیرا در بریتانیا و فرانسه اتفاق افتاد. با این همه این بدان معنا نیست که نظام های دموکراتیک غربی بی ایراد است، بدیهی است که دموکراسی غربی نیز مشکلات و ایرادهای خود را دارد. در این نوشتار کوتاه خواستم بگویم ماهیت انتخابات از نوع ایرانی و ولایی کنونی با انتخابات های ظاهرا مشابه غربی به طور اساسی متفاوت است، منطق رأی دادن های غربی در ایران ولایی محلی از اعراب ندارد. سه شنبه 19 تیر 1403
Показать все...
توضیحی ضروری در باب ملی – مذهبی و میراث سحابی در چند سال اخیر بارها دیده ام که برخی به تلویح و بسیاری به تصریح به مناسبت های مختلف فردی از جریان موسوم به ملی – مذهبی را به عنوان ادامه دهنده راه زنده یاد مهندس عزت الله سحابی و از این رو یک ملی – مذهبی اصیل معرفی کرده اند. در انتخابات ریاست جمهوری اخیر نیز چنین مدعایی مطرح شد. مناسب دیدم در این باب توضیحی ارائه دهم. اکنون ضرورتی ندارد تا در باره تاریخچه ملی – مذهبی و چرایی بروز و ظهور آن گزارشی بدهم ولی به اجمال می گویم که در آستانه انتخابات ریاست جمهوری خاتمی در سال 1375 این جریان حول فعالان مطبوعاتی ماهنامه «ایران فردا» و شخص مهندس عزت الله سحابی پدید آمد و از آن پس به این عنوان شناخته شد. من از بانیان اولیه آن بوده ام. ملی – مذهبی هرگز یک حزب و یا سازمان متشکل سیاسی نبوده است. می توان گفت که این جریان یک طیف بوده که افراد مختلفی حول یک سلسله آرمان هایی جمع شده بودند. شاید بتوان دو اصل اساسی باور به ایرانیت و منافع ملی و تقدم ایرانیت بر اسلامیت تحت عنوان «ملی» و دینداری آزادی خواهانه و دموکرات منشانه ذیل عنوان «مذهی» را دو مؤلفه بنادین و اساسی این جریان دانست. سحابی خود نمونه و نماد این دو مؤلفه بوده است. جریان نهضت آزادی، جنبش مسلمانان مبارز، جاما و برخی دیگر نیز کم و بیش در این دو اصل همراه و همفکر بوده اند و از این رو در زمانی «شورای فعالان ملی – مذهبی» را تشکیل می داده اند و هنوز هم در عمل بر همین سبیل سلوک می کنند. جز این در دیگر موارد اعم از تفاسیر و یا اصول و رفتارهای سیاسی و تصمیمات متنوع فردی و جمعی افراد و جریان ها هر یک آزادند و در عمل، به رغم همراهی ها و همگرایی های اصولی و عملی، همواره چنین بوده است. یک نمونه از این رفتارهای متفاوت و گاه متعارض در مشارکت و یا عدم مشارکت در انتخابات های مختلف (مجلس و ریاست جمهوری و شوراها) از خرداد 76 به بعد بوده است. تا آنجا که به یاد دارم در هیچ موردی نبوده که تمامی افراد متصف به ملی – مذهبی نظر واحدی در رأی دادن و یا رأی ندادن داشته باشند. در خرداد 76 عموما آقای خاتمی را بر ناطق نوری ترجیح می دادیم ولی جریان «ایران فردا» اطلاعیه حمایت ندادیم و نهضت آزادی نیز با انتشار بیانیه ای دعوت به مشارکت کرد اما با انداختن رأی سفید. البته پس از انتخاب شدن خاتمی همگی با تمام توان از ایشان و دولتش حمایت کردیم. در انتخابات ریاست جمهوری 84 سحابی و یزدی و پیمان و عموم ملی – مذهبی ها در مرحله نخست از معین حمایت کردند و من حتی اعتقادی به مشارکت به ویژه در مرحله دوم و رأی به هاشمی رفسنجانی نداشتم. در انتخابات ریاست جمهوری سال 88 گروهی هرچند اکثریت از موسوی حمایت کرده و برخی نیز در ستاد ایشان فعال شده و شماری نیز از کروبی حمایت کردند. در ادوار بعد (به طور خاص 92 و 96) نیز کم و بیش چنین بوده است. در انتخابات اخیر نیز همین سنت وجود داشته است. حال مشاهده می شود برخی تحلیلگران به ویژه در انتخابات اخیر از این که برخی دوستان متصف به ملی – مذهبی بنا به تشخیص فردی شان در انتخابات مشارکت کرده اند آنان را به نحوی ادامه دهنده مهندس سحابی معرفی کرده و از این منظر از آنان تجلیل کرده اند. من به عنوان یکی از بانیان ملی – مذهبی و نیز از آشنایان قدیم سحابی و نیز آگاه به سوابق امور اعلام می کنم که نه ملی – ملی همیشه یکدست بوده و نه در مواردی به طور خاص در مواقع برگزاری ریاست جمهوری ادواری تصمیمات واحد و اجماعی داشته است. هرچند غالبا همدلی و همراهی و همگرایی وجود داشته است. در این زمینه به طور خاص اعلام می کنم هیچ فردی یا جمعی نمی تواند ادعا کند که، جز در همان دو مؤلفه، میراثدار سحابی است. در زمان حیات سحابی و در دوران اوج فعالیت های جریان ملی – مذهبی هیچ اجماعی حول تصمیمات اساسی وجود نداشت حال که بیش از سیزده سال است که از درگذشت سحابی گذشته و طبعا خود او نیست که مواضع اش را ارائه و تبیین کند. از جمله به یاد داشته باشیم سحابی خود در اغلب امور نظر و رفتار یکسانی نداشت و از جمله در انتخابات ها گاه به رأی دادن باور داشته و گاه نیز باور نداشته است. در هرحال سنت رأی دادن در جمهوری اسلامی در هر شرایطی سنت سحابی نیست بلکه می توان گفت اصل بر عدم مشارکت است مگر این که شروط و شرایط آماده باشد. در نهایت تشخیص و تصمیم بر عهده افراد است. دوشنبه 18 تیر 1403 #یوسفی_اشکوری #اجتماعی_سیاسی
Показать все...
توضیحی ضروری در باب ملی – مذهبی و میراث سحابی در چند سال اخیر بارها دیده ام که برخی به تلویح و بسیاری به تصریح به مناسبت های مختلف فردی از جریان موسوم به ملی – مذهبی را به عنوان ادامه دهنده راه زنده یاد مهندس عزت الله سحابی و از این رو یک ملی – مذهبی اصیل معرفی کرده اند. در انتخابات ریاست جمهوری اخیر نیز چنین مدعایی مطرح شد. مناسب دیدم در این باب توضیحی ارائه دهم. اکنون ضرورتی ندارد تا در باره تاریخچه ملی – مذهبی و چرایی بروز و ظهور آن گزارشی بدهم ولی به اجمال می گویم که در آستانه انتخابات ریاست جمهوری خاتمی در سال 1375 این جریان حول فعالان مطبوعاتی ماهنامه «ایران فردا» و شخص مهندس عزت الله سحابی پدید آمد و از آن پس به این عنوان شناخته شد. من از بانیان اولیه آن بوده ام. ملی – مدهبی هرگز یک حزب و یا سازمان متشکل سیاسی نبوده است. می توان گفت که این جریان یک طیف بوده که افراد مختلفی حول یک سلسله آرمان هایی جمع شده بودند. شاید بتوان دو اصل اساسی باور به ایرانیت و منافع ملی و تقدم ایرانیت بر اسلامیت تحت عنوان «ملی» و دینداری آزادی خواهانه و دموکرات منشانه ذیل عنوان «مذهی» را دو مؤلفه بنادین و اساسی این جریان دانست. سحابی خود نمونه و نماد این دو مؤلفه بوده است. جریان نهضت آزادی، جنبش مسلمانان مبارز، جاما و برخی دیگر نیز کم و بیش در این دو اصل همراه و همفکر بوده اند و از این رو در زمانی «شورای فعالان ملی – مذهبی» را تشکیل می داده اند و هنوز هم در عمل بر همین سبیل سلوک می کنند. جز این در دیگر موارد اعم از تفاسیر و یا اصول و رفتارهای سیاسی و تصمیمات متنوع فردی و جمعی افراد و جریان ها هر یک آزادند و در عمل، به رغم همراهی ها و همگرایی های اصولی و عملی، همواره چنین بوده است. یک نمونه از این رفتارهای متفاوت و گاه متعارض در مشارکت و یا عدم مشارکت در انتخابات های مختلف (مجلس و ریاست جمهوری و شوراها) از خرداد 76 به بعد بوده است. تا آنجا که به یاد دارم در هیچ موردی نبوده که تمامی افراد متصف به ملی – مذهبی نظر واحدی در رأی دادن و یا رأی ندادن داشته باشند. در خرداد 76 عموما آقای خاتمی را بر ناطق نوری ترجیح می دادیم ولی جریان «ایران فردا» اطلاعیه حمایت ندادیم و نهضت آزادی نیز با انتشار بیانیه ای دعوت به مشارکت اما با انداختن رأی سفید کرد. البته پس از انتخاب شدن خاتمی همگی با تمام توان از ایشان و دولتش حمایت کردیم. در انتخابات ریاست جمهوری 84 سحابی و یزدی و پیمان و عموم ملی – مذهبی ها در مرحله نخست از معین حمایت کردند و من حتی اعتقادی به مشارکت به ویژه در مرحله دوم و رأی به هاشمی رفسنجانی نداشتم. در انتخابات ریاست جمهوری سال 88 گروهی هرچند اکثریت از موسوی حمایت کرده و برخی نیز در ستاد ایشان فعال شده و شماری نیز از کروبی حمایت کردند. در ادوار بعد (به طور خاص 92 و 96) نیز کم و بیش چنین بوده است. در انتخابات اخیر نیز همین سنت وجود داشته است. حال مشاهده می شود برخی تحلیلگران به ویژه در انتخابات اخیر از این که برخی دوستان متصف به ملی – مذهبی بنا به تشخیص فردی شان در انتخابات مشارکت کرده اند آنان را به نحوی ادامه دهنده مهندس سحابی معرفی کرده و از این منظر از آنان تجلیل کرده اند. من به عنوان یکی از بانیان ملی – مذهبی و نیز از آشنایان قدیم سحابی و نیز آگاه به سوابق امور اعلام می کنم که نه ملی – ملی همیشه یکدست بوده و نه در مواردی به طور خاص در مواقع برگزاری ریاست جمهوری ادواری تصمیمات واحد و اجماعی داشته است. هرچند غالبا همدلی و همراهی و همگرایی وجود داشته است. در این زمینه به طور خاص اعلام می کنم هیچ فردی یا جمعی نمی تواند ادعا کند که، جز در همان دو مؤلفه، میراثدار سحابی است. در زمان حیات سحابی و در دوران اوج فعالیت های جریان ملی – مذهبی هیچ اجماعی حول تصمیمات اساسی وجود نداشت حال که بیش از سیزده سال است که از درگذشت وی گذشته و طبعا خود او نیست که مواضع اش را ارائه و تبیین کند. از جمله به یاد داشته باشیم سحابی خود در اغلب امور نظر و رفتار یکسانی نداشت و از جمله در انتخابات ها گاه به رأی دادن باور داشته و گاه نیز باور نداشته است. در هرحال سنت رأی دادن در جمهوری اسلامی در هر شرایطی سنت سحابی نیست بلکه می توان گفت اصل بر عدم مشارکت است مگر این که پشروط و شرایط آماده باشد. در نهایت تشخیص و تصمیم بر عهده افراد است. دوشنبه 18 تیر 1403
Показать все...
پاسخ جناب یوسفی اشکوری به یک نکته دوست بسیار عزیز جناب احمدآقا زیدآبادی صبح پیام شما را در کانال تان دیدم و خواندم. در نظر داشتم امروز مطلبی دیگر بنویسم و منتشر کنم ولی حال این متن را بازنشر می کنم البته همراه با توضیحی مختصر. در این ایام نوشته ها و تحلیل های بسیار متنوع در باب شرکت و یا عدم مشارکت در انتخابات شنیده و خوانده ام. از جمله هر روز چند بار به کانال تان (نگاه متفاوت) سر می زنم و اغلب نوشته های آن را می خوانم. کمّا و کیفا خواندنی و جذاب اند. هم دیدگاه ها تا حدود زیادی متفاوت اند و هم گزیده و کوتاه نوشته می شود از این رو با چند دقیقه صرف وقت می توان خواند و از دیدگاه نویسنده باخبر شد. ویدئوهای مربوط به انتخابات را هم دیده و شنیده ام. افزون بر آن ده ها دوست از داخل و خارج با من تماس گرفته و برای رأی دادن ترغیبم کرده اند. لازم است در همین جا بگویم که حتی یک نفر در باب عدم مشارکت با من صحبت نکرده است. اجمالا با دغدغه ها و تحلیل های شما به قدر کفایت آشنایم. هرچند اگر امکان گفتگوی حضوری و مستقیم بود طبعا مفیدتر بوده است. با این همه از دیدگاه های شما و ارائه دلایل برای مشارکت قانع نشده ام. دلایل خودم را در سه نوشته منتشر شده در زیتون و کانال «پند تاریخ» توضیح داده ام و لابد در جریان قرار گرفته اید. به جد امیدوارم که تحلیل شما و دوستانی چون شما، که در داخل هستید و احتمالا بهتر می توانید اوضاع را رصد کنید، درست باشد. یک سال دیگر (اگر عمری بود) باز می توانیم در این باب تبادل نظر کنیم و نتایج را ببینیم و داوری کنیم. به جد آرزو می کنم تشخیص من نادرست بوده باشد. چرا که آنچه مهم است بهبود اوضاع به سود مردم است و نه مسائل شخصی. آخرین سخن این که طبق معمول با اغلب رویکردهای شما موافق و همدلم ولی با برخی دیدگاه های شما موافق نیستم. به یا دارید که از دوم خرداد 76 به بعد همواره در هر انتخاباتی (به ویژه در انتخابات ریاست جمهوری) بین من و شما و دوستان مختلف با هم و با شما اختلاف نظر بوده و هیچ یک از طرف ها نیز به سادگی نظر طرف دیگر را نمی پذیرفته و در نهایت هر یک به تشخیص خود عمل می کرده است. این بار هم امر تازه ای رخ نداده است. برای شما و یاران و دوستان با ارزش دیگر، که در درون آتش اید و همچنان امیدوارید و برای حصول اهداف تان تلاش می کنید، سلامتی و موفقیت آرزو می کنم. یکشنبه 17 تیر 1403 #یوسفی_اشکوری توضیح: از جناب یوسفی بی‌نهایت متشکرم. من هرگز متعرض نوع کنش ایشان در انتخابات نشدم. در واقع تمام حرف من در همین جمله‌ای است که فرموده‌اند: " یک سال دیگر (اگر عمری بود) باز می‌توانیم در این باب تبادل نظر کنیم و نتایج را ببینیم و داوری کنیم." من در نوشته‌هایم چند بار تأکید کرده بودم که هیچ تضمینی وجود ندارد که آقای پزشکیان در تحقق وعده‌هایش موفق شود و الان هم همین را می‌گویم. بنابراین، یک سال دیگر چه بسا مثل الان و حتی بدتر هم باشد! مسئلۀ ما در این انتخابات پیشگیری از تکمیل شدن حلقۀ قدرتِ تشکیلاتی بود که در صورت پیروزی در انتخابات، نظام ترکیبی کنونی را به وضعی توتالیتر تغییر می‌داد و متأسفانه قدرتش را هم داشت. در حقیقت، آن "رژیم چنجی" که براندازان نتوانسته بودند به انجام برسانند، این تشکیلات امکان و قدرتش را داشت، اما در جهتی کاملاً معکوس! #احمد_زیدآبادی @ahmadzeidabad
Показать все...
آزموده را آزمودن نبود! جناب حسن یوسفی اشکوری یار و همفکر و همسایۀ سفرکردۀ ما شرکت در انتخابات اخیر را "آزموده را دوباره آزمودن" وصف کرده است. ای کاش امکان گفتگویی مبسوط و مستقیم با آقای یوسفی فراهم می‌شد تا من هم به نوبۀ خود به او بگویم که شرکت در این انتخابات از جنس شرکت در انتخابات سال 76 و 96 نبود که مشمول حکم آزموده را آزمودن باشد. این بار پای مؤلفه‌های بسیار متفاوتی در کار بود که من به اندازۀ وسعم به آنها پرداختم اما ظاهراً همه‌اش از چشم دوست سفرکردۀ ما دور مانده است. احمد زیدآبادی دوست بسیار عزیز جناب احمدآقا زیدآبادی صبح پیام شما را در کانال تان دیدم و خواندم. در نظر داشتم امروز مطلبی دیگر بنویسم و منتشر کنم ولی حال این متن را بازنشر می کنم البته همراه با توضیحی مختصر. در این ایام نوشته ها و تحلیل های بسیار متنوع در باب شرکت و یا عدم مشارکت در انتخابات شنیده و خوانده ام. از جمله هر روز چند بار به کانال تان (نگاه متفاوت) سر می زنم و اغلب نوشته های آن را می خوانم. کمّا و کیفا خواندنی و جذاب اند. هم دیدگاه ها تا حدود زیادی متفاوت اند و هم گزیده و کوتاه نوشته می شود از این رو با چند دقیقه صرف وقت می توان خواند و از دیدگاه نویسنده باخبر شد. ویدئوهای مربوط به انتخابات را هم دیده و شنیده ام. افزون بر آن ده ها دوست از داخل و خارج با من تماس گرفته و برای رأی دادن ترغیبم کرده اند. لازم است در همین جا بگویم که حتی یک نفر در باب عدم مشارکت با من صحبت نکرده است. اجمالا با دغدغه ها و تحلیل های شما به قدر کفایت آشنایم. هرچند اگر امکان گفتگوی حضوری و مستقیم بود طبعا مفیدتر بوده است. با این همه از دیدگاه های شما و ارائه دلایل برای مشارکت قانع نشده ام. دلایل خودم را در سه نوشته منتشر شده در زیتون و کانال «پند تاریخ» توضیح داده ام و لابد در جریان قرار گرفته اید. به جد امیدوارم که تحلیل شما و دوستانی چون شما، که در داخل هستید و احتمالا بهتر می توانید اوضاع را رصد کنید، درست باشد. یک سال دیگر (اگر عمری بود) باز می توانیم در این باب تبادل نظر کنیم و نتایج را ببینیم و داوری کنیم. به جد آرزو می کنم تشخیص من نادرست بوده باشد. چرا که آنچه مهم است بهبود اوضاع به سود مردم است و نه مسائل شخصی. آخرین سخن این که طبق معمول با اغلب رویکردهای شما موافق و همدلم ولی با برخی دیدگاه های شما موافق نیستم. به یا دارید که از دوم خرداد 76 به بعد همواره در هر انتخاباتی (به ویژه در انتخابات ریاست جمهوری) بین من و شما و دوستان مختلف با هم و با شما اختلاف نظر بوده و هیچ یک از طرف ها نیز به سادگی نظر طرف دیگر را نمی پذیرفته و در نهایت هر یک به تشخیص خود عمل می کرده است. این بار هم امر تازه ای رخ نداده است. برای شما و یاران و دوستان با ارزش دیگر، که در درون آتش اید و همچنان امیدوارید و برای حصول اهداف تان تلاش می کنید، سلامتی و موفقیت آرزو می کنم. یکشنبه 17 تیر 1403 #یوسفی_اشکوری #اجتماعی_سیاسی
Показать все...
دوستان! این گوی و این میدان بالاخره ماجرای جنجالی رأی گیری موسوم به «انتخابات ریاست جمهوری» به پایان رسید و جناب دکتر مسعود پزشکیان با رأی خوبی برگزیده شد. هرچند خودم اعتقادی به مشارکت نداشته و هنوز هم به همان نظرم و دلایل خود را در مقاله ای که هفته پیش در وب سایت زیتون منتشر کردم توضیح داده ام، ولی از همان آغاز روی دو نکته تأکید داشته ام. اول این که آرزو می کنم تحلیل دوستانی که به مشارکت باور دارند و در این باور صمیمی هستند، درست باشد و دوم این که، به هر تقدیر، مفید می دانم که پزشکیان انتخاب شود و حداقل شرّ جلیلی و جریان پایداری و مصباحی کمتر شود. گرچه آنان بوده اند و هستند و خواهند بود. از این رو بارها به دوستانی که اصرار داشتند مرا هم وارد این بازی کنند، بارها گفته ام که اگر مفید می دیدم و قصد مشارکت داشتم، حتما به پزشکیان رأی می دادم. حال که جریان وفق نظر مشارکت کنندگان و روزنه گشایان پیش رفته است، خوشحالم و امیدوارم تحلیل دوستان درست باشد. دوستان در اطلاعیه ها و بیانیه های حمایتی خود تأکید می کردند که آقای خامنه ای وخامت اوضاع را دریافته و از این رو می خواهد رئیس جمهوری متفاوت روی کار باید تا مانع وخامت بیشتر شود. من به چنین باوری اعتقاد نداشته ام. با این همه قرار گذاشته بودم که تا آخرین لحظه اگر نشانه هایی از تغییر موضع خامنه ای دیدم، امیدوار شده و در رأی گیری شرکت کنم و رأی بدهم. اما تا این لحظه چنین نشانه ای ندیده ام. حال که نامزد مورد حمایت طیف گسترده اصلاح طلبان پیروز شده، ضمن ابراز خرسندی و شادباش به پزشکیان و حامیانش، باید بگویم هنوز خیلی زود است که داوری کنیم، حداقل یک سال وقت لازم است تا کارنامه پزشکیان روشن شود و عملا امکان ارزیابی و داوری فراهم شود. احتمالا به زودی روشن می شود که اتاق فکر خامنه ای و بیتش با چه دیدگاهی و به چه منظوری اجازه ورود پزشکیان را به عنوان نامزد اختصاصی اصلاح طلبان داده اند. به هر تقدیر و دلایل چنین اقدام غیرمنتظره ای هرچه بوده، دیگر پزشکیان و حامیان پرشورش، نمی توانند بگویند که نگذاشتند به وعده ها عمل شود. زیرا حدود بیست و هفت ساله تجربه در مقابل بوده است. متأسفانه پیش بینی مثبتی از کارنامه پزشکیان در یک سال آینده ندارم ولی نمی خواهم منفی بافی کنم و به اصطلاح آیه یأس بخوانم. پس از انتشار مقاله «ریاست جمهوری در غیاب جمهور مردم؟» فردی کامنت گذاشته بود: «آقای اشکوری لطفاً بگذارید ما با رأیمان جلوی جلیلی را بگیریم بعد با همدیگر در این خصوص صحبت خواهیم کرد. ته دل مردم را خالی نکنید.». من هم که اصولا نه اهل مکابره هستم و نه بر آن بودم با افراد مخالف وارد جدال غالبا بیهوده شوم، سکوت کردم. در این باب یک سینه سخن هست ولی چه سود که بیان آن ها جز تکرار مکررات و غالبا افزودن بر اختلافات و گاه رنجش بی ثمر دوستان خوب و خیرخواه نبوده و نیست. حال که تجارب تلخ گذشته تکرار شده، فقط می توانم آرزوی موفقیت کنم و بگویم: دوستان! این گوی و این میدان! تا کور شود هر آنکه نتواند دید! در هرحال به دو جریانی که هر یک بر اساس تشخیص و تحلیل خود صادقانه مشارکت کرده و با نکرده اند، احترام می گذارم و، چنان که پیش از این در همان نوشتار مورد اشاره تأکید کرده ام، عدم مشارکت من در طول مشارکت جویی پیشین است و حداقل تعارضی ماهوی در مقصد ندارد. در این مقطع اختلاف نظر در این است که این دوستان و یاران قدیم به این نتیجه رسیده اند که آزموده را یک بار دیگر بیازمایند و من و مانند من می پنداریم که آزموده را آزمودن خطاست و باید راهبرد تغییر کند. به بیان دیگر رأی دادن و یا ندادن حق شخصی افراد است و سلب شدنی نیست. این سخن بگذار تا وقت دیگر شنبه 16 تیرماه 1403 ل #یوسفی_اشکوری #اجتماعی_سیاسی
Показать все...
سخنان شجاعانه یک دانشجو در جلسه مرسوم آقای خامنه ای 6 این روزها سخنان جوان دانشجویی به نام وحیدنیا در حضور خامنه ای نقل محافل و رسانه ها است. در چهارشنبه گذشته جمعی از دانشجویان نخبه (برگزیدگان المپیادها و دانشگاهها) با آقای خامنه ای دیدار داشتند. در این جلسه مانند دیگر دیدارها چند نفر صحبت کردند و بعد رهبری نیز سخنانی گفتند. معمولا در این نوع دیدارها با هماهنگی کامل و طبق برنامه کسانی سخنان از پیش مشخص حرفهایی می زنند که کاملا در چهارچوب است. اما در این دیدار جوانی از برگزیدگان المپیادی و دانشجوی شریف با اصرار و خارج از برنامه و با موافقت خامنه ای چند دقیقه ای صحبت می کند. اما سخنان کوتاه و مهم وی چنان برجسته شد که در همه جا انعکاس پیدا کرد و هنوز هم ورد زبانهاست. نمی توانم تمام حرف های او را بیاورم اما چند نکته محوری در سخنان او بود. یکی این که گفت چرا صدا و سیما تمام واقعیتها را منعکس نمی کند؟ آیا اخباری که این رسانه انحصاری در مورد حوادث پس از انتخابات در اختیار مردم قرار داد تمام واقعیت بود؟ بعد افزود این در حالی است که صدا و سیما در اختیار شماست و مدیر آن را شما تعیین می کنید. یا این کارها به دستور شما انجام می شود و یا شما بر کار این رسانه نظارت ندارید. نکته دیگر این بود که گفت معمولا در یک خانواده اگر پدر خانواده به افراد زور بگوید برادر بزرگ تر هم به برادر کوچک تر زور می گوید. شما نقش پدر را دارید اما در ماجراهای اخیر شما یک طرف را گرفتید و همین امر سبب شد که در زندانها آن حوادث اتفاق بیفتد و مأموارن مردم را کتک بزنند و من هم در یک راهیمایی سکوت کتک خوردم. شما گفتید کسانی که در زندانها جنایت کردند مجازات می شوند اما تا کنون خبری نیست. اما اوج سخن این دانشجوی شجاع این بود که پرسید چرا از شما انتقادی در مطبوعات و رسانه ها نمی شود. من پنج سال است که روزنامه می خوانم حتی یک مورد ندیدم که به شما انتقاد کنند. چرا از شما بت ساخته اند. این سخنان، که از حافظه است و طبعا نقل به معنا، با تشویق همان جماعت دستچین شده مواجه شد. مخصوصا وی در آغاز گفت که این جماعت همه نخبگان کشور نیستند و اینها را ما انتخاب نکرده ایم، با تشویق همه مواجه شد. البته خامنه ای هم تلاش کرد اظهار خرسندی کند. او تلاش کرد به نوعی پاسخ دهد و دفع شبهه کند. از جمله دربارة عملکرد صدا و سیما گفت که من هم از برخی عملکردهای آن موافق نیستم و از تمام برنامه های آن نیز اطلاع ندارم. اما جالب است که ایشان در برابر انتقاد آن جوان که از عدم انعکاس تمام واقعیتها در ارتباط با حوادث پس از انتخابات گله کرده بود، زیرکانه گفت البته تمام واقعیتها را منعکس نمی کند. چرا که اگر تمام پیشرفتهای کشور را گزارش کرده بود امروز امید نسل جوان برای آینده بیشتر بود. در مورد انتقاد از رهبری نیز گفت چرا انتفاد می شود. زیاد می شود و من آنها را می بینم. به هرحال این حادثه نشان می دهد که جنبش اعتراضی تا اندرون و جلسات خاص و نمایشی رهبری نیز راه یافته است و می توان انتظار داشت که پس از این کسانی دیگری نیز با شجاعت خود فضای سکوت را در چنان جاهایی نیز بشکنند و عرصه را بر خودکامگی تنگ کنند. در عین حال این احتمال هم به ذهن خطور می کند که ممکن است همین داستان هم برنامه ریزی شده باشد. اما اگر چنین هم باشد باز به معنای پیشرفت جنبش است. 7 موسوی با انتشار بیانیه ای ازمردم خواسته است که در راهپیمایی روز 13 آبان شرکت کنند. او ضمن تجلیل از روز 13 آبان آغازین به تحلیل شرایط روز پرداخته و گفته است که «دیر یا زود – بلکه به امید خدا بسیار زود – مخالفان مردم صحنه را ترک می کنند». او خیلی امیدوارانه سخن گفته و در واقع در هیئت یک رهبری سیاسی و اعتراضی با مردم سخن گفته و گویی که خود را آلترناتیو اقتدارگرایان می داند. این بیانیه از تمام بیانیه های پیشین موسوی از جهاتی مهم تر ست. 8 شورای هماهنگی جبهه دوم خرداد نیز با انتشار بیانیه ای از مردم خواسته است که در 13 آبان شرکت کنند. 9 بخش دوم مقاله « حاکمیت خدا؛ بزرگ ترین دروغ تاریخ » در جرس منتشر شد. یادداشت های روزانه – ادامه قسمت یکصدو شصت و نهم پنجشنبه 14 تبر 1403 #یوسفی_اشکوری #اجتماعی_تاریخی
Показать все...
Repost from BBCPersian
Фото недоступноПоказать в Telegram
🔻شماری از مقامات دولت جو بایدن که در ماه‌های اخیر در اعتراض به سیاست آمریکا در قبال غزه استعفا داده‌اند، می‌گویند اقدامات دولت آمریکا امنیت ملی را به خطر انداخته است. مقامات پیشین دولت جو بایدن که از زمان آغاز جنگ استعفا داده‌اند با انتشار بیانیه‌ای مشترک، کاخ سفید را متهم کردند با ارسال سلاح به اسرائیل و اقدامات دیپلماتیکش، «به طور غیر قابل انکاری» با دولت اسرائیل در «کشتن» غیرنظامیان و آنچه آنها «قحطی» دادن به فلسطینیان خواندند، «همدستی» کرده است. همزمان با این بیانیه یک مقام دیگر دولت آمریکا نیز به خاطر سیاست‌های کاخ سفید در جنگ غزه استعفا داد. بیشتر بخوانید: 📸Getty images https://bbc.in/4chuNBn @BBCPersian
Показать все...
Выберите другой тариф

Ваш текущий тарифный план позволяет посмотреть аналитику только 5 каналов. Чтобы получить больше, выберите другой план.