cookie

Мы используем файлы cookie для улучшения сервиса. Нажав кнопку «Принять все», вы соглашаетесь с использованием cookies.

avatar

🇬​🇴​🇷​🇦​🇳​ گوران

هدف از ایجاد این کانال پرداختن به تاریخ، زبان، ادبیات و فرهنگ کهن گوران و شناساندن آن است 🇬​ 🇴​🇷​🇦​🇳​

Больше
Рекламные посты
342
Подписчики
-124 часа
-27 дней
Нет данных30 дней

Загрузка данных...

Прирост подписчиков

Загрузка данных...

بررسی اجمالی بر خاندانهای مناطق گوران کهن منبع کانال تلگرامی دانشنامه شمال قسمت سوم ۲۲-۱-۱۴۰۲        بعد از سیاه منصور ها خواجه وند ها حکومت گروس را دراختيار میگیرند . و بااعزام ۶۳ نفر از سواره نظام خود از نهضت سلطان اسحاق حمایت میکنند و با کمربند زرینی که توسط سلطان به ایشان اهدا میگردد به کمرزرین معروف می شوند. که در زمان افشار وقاجار عناوینی برای میرزا نعمت الله خان که  سرهنگ غلامان زرین کمر ملقب شد، و لقب امیرتومان داشت و در فرامین سلطنتی عمده‌الامراء عظام خوانده می‌شد و در ارتش قاجار از سرکردگان  جماعت زرین‌کمر بود گروس در تاریخ  کهن مرز بین دو ماد کبیر و آتروپاتن بوده و به علت نزدیکی به دو پایتخت ماد  یعنی تخت سلیمان و هگمتانه - گاهی آن را جز و ماد کوچک و گاهی جز و ماد بزرگ به شمار آورده اند. در زمان هخامنشیان با ساتراپ کادوسیان یا گادوزیان اشتهار داشته که بعدها به گروسیان تبدیل میگردد . مینورسکی به نقل از کتاب تاریخ عالم آرای عباسی، آورده : طایفه گروس در دوران صفویه، هم ردیف با طوایف: چگنی، اردلان، بختیاری و فیلی... است. (مینورسکی،24:1368 ) http://t.me/Holilan_History
Показать все...
👍 4
بررسی اجمالی بر خاندانهای مناطق گوران کهن منبع کانال تلگرامی دانشنامه شمال قسمت دوم ۱۸-۱-۱۴۰۲       و به کسب علوم مشغول باشند ، و آنها را اثروانان نیز خوانند ، همان قرائت کنندگان سروده های مقدس. ابن مقفع و آذرخوره زبانهای مناطق غربی ایران را به 5 دستة فهلوی، دری، پارسی، خوزی و سریانی تقسیم کرده اند. که خوزی همان زبان خواجا ها بوده است. سرزمین گاوبارگان یا گورانان  ، بر اساس گزارشات اولیه از منابع تاریخی، دارای مردمانی  با قبایل و طبقات مختلف اجتماعی بوده است. کرپنها یا مغان مادی سه خاندان اوسج، کوی و بندو بوده اند. مازنجانی، بابونی، برزیکانی، عنازیه، عیشانیه، شاذنجانی...خوزی (خواجا) جاوان ، گبران،  گاوبارگان نام قبایل موجود در گوران در قرون اول تا سوم  هجری است. عده ی کثیری از مردمان گوران (کادوسیان) در همین قرون به نواحی (کاپادوکیه ) آناطولی و همچنین به بغداد کوچ داده میشوند که بعدها به (دیملی ) زازا و فیلی اشتهار پیدا میکنند.    این قبایل و طوایف در صدر اسلام به قبایل بزرگی همچون: بازنجان ، شوهجان ، شادنجان ، نشاوره ، یبوذ کان ،هیلر ، جورقان، جابارقه، برزیکانی، بنی عناز... تغییر نام میدهند. (مسعودی،1391:63). گوران ها یکی از پنج طایفه بزرگی هستند از اقوام کادوسیان باستانی که  بسیاری از موبدان بزرگ دین بهی  از این طایفه برخواسته اند و بدلیل تشابهات لغوی فراوان با زبان اوستایی تعدادی از مستشرقین معتقد هستند که اوستا و زند وپازند و بسیاری از گاته ها با زبان گوران کهن نگاشته شده است. طوایف اصلی گوران شامل سیاه منصور - چگینی - پازوکی و خواجه وند ها  بوده که  اردلان ها توانستند با تکیه بر این اقوام کهن در دینور اولین گردیمان های  پیرو آیین کهن ایرانی را در دوره بابلول شکل دهند . در منابع دورة زندیه، آخرین اتحاد این ایلات کهن را شاهد هستیم - کاکاوند به همراه ایلاتی چون احمدوند، جلالوند، مافی وند، خواجه وند و نانکلی وند جزو ایلات قدرتمند- وند- و حامیان خاندان زندیه معرفی شده است (گلستانه، 1737 :131 .). در قرون هفتم و هشتم نامهای جدیدی در منابع تاریخی ثبت میگردد که حاکی از تغییر در اتحادیه های مردم گوران است. یکی از خاندان های کهن این مناطق  حسنویه برزیکانی (۳۳٠_٤۳۸ ق)  بوده ، خاندانی کورد از عشیرە کهن برزیکانی شهرزور بودند  که در سدە سوم ه . ق در جبال زاگرس ، از جنوب تا نزدیک خوزستان و از شمال تا آذربایجان فرمانروایی نمودند. امیر حسنویه برزیکانی شهر مشهور دینور را مرکز حکومت خویش قرار داد و این شهر در عصر فرمانروایی آل‌حسنویه، به اوج شکوفایی اقتصادی و فرهنگی خویش رسید .   ودر کتاب «مجمل التواریخ» از طوایف کرد طوایف «گورانان» - ،‌«برزیکان» و «‌پولادوندان» بعنوان اقوام تشکیل دهنده سلسله بنی حسنویه یاد شده است . بنی عیاران (۴۰۱ تا ۵۱۱ ق.) یکی دیگر از سلسله های مستقل کرد در غرب ایران بودند که از بازماندگان خاندان حسنویه بودند.و  با حمله ترکمن‌های سلجوقی سلسله بنی عیاران از بین رفته و مقدمات حکومت اتابکان لرستان بوجود آمد.از افراد نامدار منتسب به این خاندان می توان از شاه‌خوشین که به «زرده‌سوار» و «هزار سوار» نیز مشهور است نام برد . که جزو ملوک هزاراسپی (اتابکان لر) بوده‌است. درواقع همان "سید محمد بن فلاح مشعشعی" بنیان گذار حکومت "مشعشعیان" در خوزستان است که در قرن نهم هجری می‌زیست. [تاریخ مشعشعیان، صص 81-68]. درکتاب حماسه ملی ایران / دکتر محمدعلی سلطانی - بخش پانزدهم : وقره‌قوينلوها از کسانی که در سهرورد و مناطق گوران نشین اسکان داشتند و  «آتش‌بگ» را صاحب ذره ذات و فرّ دانسته بر گرد او فراهم آمدند و تسليمش شدند و تشکيل خاندان دادند یاد شده است . و بدین ترتیب خاندان آتش بگ توسط قره قوینلو ها و خاندان مشعشعیان یا اتابکان لر (خاندان هزار اسپی ) شاه خوشین را بعنوان بنیان‌گذار حکومت خود قرار دادند. و خاندان اردلان  بابلول یا کاک بهلول را در ادامه بابا اردل صاحب فره یا ذات دانستند . و حکومت انها و امارت شان در این مناطق تا مدتها دوام و بقا داشته است. اردلانها و گروس ها (سیاه منصور، خواجه وندها ، زنگنه و کلهر) و در یک حوزه جغرافیایی قرار داشند، از این رو در هویت گیری هم  بی تأثیر نسبت به هم نبوده اند . در بسیاری از منابع تاریخی تا دوران مغو ل و سلجوقیان، گروس با نام سهرورد شناخته میشود. شهر سهرورد در قرن هفتم در جریان حمله َ مغولها به ایران نابود میشود و بعد از آن سهرورد از توابع گروس به حساب میآید. زمانی که سهرورد جزو گروس بوده به (قره قویونلو ) معروف بوده است. (کوشا، 58 :1384 ) درکتاب حماسه ملی ایران / دکتر محمدعلی سلطانی - بخش پانزدهم نوشته ؛ وقره‌قوينلوها -آتش‌بگ - را صاحب ذره ذات و فرّ دانسته بر گرد او فراهم آمدند و تسليمش شدند و تشکيل خاندان میدهند . http://t.me/Holilan_History
Показать все...
🇮🇷هلیلان در گذر تاریخ

🔷معرفی مفاخر وآثار باستانی و طبیعی شهرستان هلیلان🔷 ⏩Holilan in the course of history⏪ ارتباط با مدیر کانال جهت ارسال مطالب: 👇 @Hadinourmalkiy 💠اگر مطالب کانال موردپسندتان واقع شد ما را به دوستانتان معرفی کنید.. 🔜 t.me/Holilan_History ┈••✾•🌿

👍 3
بررسی اجمالی بر خاندانهای مناطق گوران کهن منبع کانال تلگرامی دانشنامه شمال قسمت چهارم ۲۵-۱-۱۴۰۲        از وقایع مهم گروس در دوران صفویه طغیان، دولتیار خان سیاه منصور، حاکم آذربایجان، گروس و مناطقی دیگر از شمال غرب ایران، علیه سلطان محمد خدابنده، پدر شاه عباس اول بوده است که موجب یورش سپاهیان قزلباش  به این منطقه شده و در نتیجه ی حمله های مکرر قزلباشان به گروس و اطراف که چندین سال به طول انجامید، این منطقه دچار ویرانی زیادی میگردد، و در نهایت شاه عباس دولتیارخان را اعدام و به منطقه ی تحت سلطه او نیز حمله میکند و اکثر افراد طایفه سیاه منصور را به مناطق مختلف کشور تبعید کر د. (روحانی،1376:2) شاه عباس در نوبتی دیگر باز به گروس حمله میکند؛ یعنی زمانی که گروس تحت سیطره ی خان احمد خان اردلان بوده است. خان احمد خان را شکست میدهد و منطقه را به آشوب می کشاند، و همین امر موجب کوچ مردمان این محال میگردد. (شعبانی،392:1373) خواجه وندهای شمال ایران از این منطقه می باشند که بیانگر وجود یارسان در گروس و در دستگاه حاکمه ی اردلان  و مقرون به صحت بودن آن  است، زیراکه خواجه وندهای شمال نسل در نسل در حفظ اصالت خود کوشیده اند  ناگفته نماند که سهرورد که در نزدیکی زنجان قرار دارد بر اساس گواهی مورخین اولیه همچون: مقدسی، ابن حوقل... از گوران ها بوده اند و به زبان گورانی صحبت میکرده اند. (ابن حوقل،113:1366 )- ( ، ابوالفداء،281:1349 .)و باید به این مهم نیز اشاره شود که عارف و فیلسوف بزرگ شیخ شهاب الدین سهروردی از این محال بوده و تمام آنچه که تحت عنوان فلسفه ی اشراق مطرح کرده است با داده های فکری اعتقادی یارسان ها همخوان است. و به  گورانی مبادرت به گفتن شعر کردهِ ؛ بوده است  .شاعران گروس  نیز با همان سیاق - اند؛ همچون: جواد خان گروسی، نجف خان بایندر... بدلیسی آورده: عمده اکراد ایرانی سه طبقه اند: سیاه منصور، چگنی و زنگنه. حکایت مشهور است در السنه و افواه مذکور که در اصل ایشان سه برادر بوده اند که از ولایت لرستان آمده و به روایتی از گوران و اردلان، معزم ملازمت سلاطین ایران از وطن بیرو ن آمده اند. هر سه برادر به مرتبه امارت رسیده و مردمانی که از طرف و جوانب بر سر رعیت آنها جمع شده، ملقب به اسم ایشان گشته اند. (بدلیسی، 423-424) اردلان ها ، کلیایی،گروسی، چرداولی و.... در یک بافت فرهنگی-زبانی مشخص قرار میگیرند، و به دلیل نزدیکی به اکراد در بافت فرهنگی خاص خود شکل مِی گیرند. گورانهای غربی شامل نواحی شهرزور و کرکوک و هورامان است  و گوران های  شرقی شامل اردلان، گروسی (خواجه وند ها -سیاه منصور -زنگنه) . http://t.me/Holilan_History
Показать все...
🇮🇷هلیلان در گذر تاریخ

🔷معرفی مفاخر وآثار باستانی و طبیعی شهرستان هلیلان🔷 ⏩Holilan in the course of history⏪ ارتباط با مدیر کانال جهت ارسال مطالب: 👇 @Hadinourmalkiy 💠اگر مطالب کانال موردپسندتان واقع شد ما را به دوستانتان معرفی کنید.. 🔜 t.me/Holilan_History ┈••✾•🌿

👍 5 1
بررسی اجمالی بر خاندانهای مناطق گوران کهن منبع کانال تلگرامی دانشنامه شمال قسمت اول ۱۷-۱-۱۴۰۲        نام واژه گوران که برای خاندانهایی بکار گرفته شد که از سر آیندگان کلام های "ارتا" بودند و آن گونه که در شاهنامه آمده وظیفه آموزش و پرورش  با علم آموزی را بر عهده داشتند . و پیران یا بزرگان اندیشه و فلسفه ایران باستان را که دانش زمانه شان در قالب سروده هایی زیبا برای مردمان پیرو انجمن برادری (میثره) می سرودند . و شادی و شادکامی را بزرگترین آرمان خود قرار داده بودند. شادی بالاترین فرهمند یست که باید در راستای آن کوشید و این سنت و شیوه  زندگی در میان پیراوان انجمن برادری باستان (یاری) بوده که ایجاد شهرهای نیک (گنگدژ ها) بعنوان نمادکردار عملی وفروزه های رهبری درنزد رهبران جامعه چون سیاوش و جمشید بیان میگردد. واین گونه است که در نزد این جوامع این شخصیت های اساطیری به گونه ای تقدس یافته ظهور وبروز می یابند در کلام ها و سروده های پیروان این آیین ها ، در شاهنامه جمشید شاه طوایف را به چهار قسمت تقسیم کرد ، گروه اول را کاتوزی نامید  و گفت در کوه ها و غارها مسکن گزینند http://t.me/Holilan_History
Показать все...
👍 2
قابی زیبا ازطبیعت بکر روستا پله کبود شهرستان هلیلان دهستان گوران تصویر ارسالی از آقای احسان خورشیدی #هلیلان در گذرتاریخ http://t.me/Holilan_History
Показать все...
👍 2
تبرئة يحيى الشاوي من وهم أبي القاسم سعد الله رحمهما الله. عندما قرأت ترجمة شيخ المؤرخين أبي القاسم سعد الله للعلامة يحيى الشاوي رحمهما الله، استغربت من بعض الأوصاف والأحكام التي وردت فيها، والتي يبدو جليا أنها لا تناسب ما عرفناه عن الشاوي من علم ومكانة، فيقول سعد الله في تاريخ الجزائر الثقافي جزء 2 ص 107 "ويبدو أن الشاوي كان سليط اللسان أيضا. فقد كتب رسالة رد فيها على نور الدين إبراهيم بن حسن الكوراني وحكم عليه فيها بالزندقة بل بالكفر، وطالب بقتله. واسم هذه الرسالة يدل على أن الشاوي كان لا يتورع عن الدخول في المهاترات والخوض في المناظرات إلى أقصى الحدود، إذ هو (النبل الرقيق في حلقوم الساب الزنديق). والمهاترات بين العلماء ليست غريبة في حد ذاتها ولكن اتهام الشاوي للكوراني بالزندقة والكفر والمطالبة بقتله لأجلها هو محل الغرابة. ولا نعتقد أن ذلك كان لضيق أفق الشاوي وإنما لحدة مزاجه. والغريب أيضا أن محمد بن رسول البرزنجي قد انتصر للكوراني وكتب رسالة لاذعة في نقد الشاوي يدل عنوانها فقط على هبوط المستوى العلمي عند الجميع، فهو (العقاب الهاوي على الثعلب العاوي، والنشاب الكاوي للأعشى الغاوي، والشهاب الشاوي للأحول الشاوي)". فالشاوي في هذا النص سليط اللسان، يدخل في المهاترات، مما أدى إلى هبوط المستوى العلمي!! وقد صرّح سعد الله أنه لم يطلع على رسالة الشاوي إنما على مقتطفات أوردها البرزنجي في رده عليه، وهنا قررت الوصول إلى رسالة الشاوي والاطلاع عليها لأتبين أمر هذه الخصومة. ولما قرأتُها وقرأتُ رد البرزنجي عليها، تأكدتُ أن الشاوي بريء من كل تلك الأوصاف، وأن سعد الله رحمه الله اعتمد على نقول البرزنجي مما تشكل لديه تصور مغلوط ومشوه عن الخصومة وسببها ومستواها. واطلعت على ردود للعلماء على الكوراني، وعلاقة عبد الله العياشي صاحب الرحلة الشهيرة بالقضية، ونقله لكلام الكوراني إلى بلاد المغرب، بالضبط إلى أبي عبد الله الفاسي، ولو ظهرت رسالة الشاوي من قبل لما حدث كل هذا الخلط ولاكتملت الصورة عند الباحثين. الخلاصة: شهاب الدين الكوراني كتب رسالة في إثبات قصة الغرانيق الباطلة، وأثبت من خلالها جواز سجود النبي للأصنام وجواز خلطه للقرآن بكلام الشيطان، وجعل ذلك من باب ابتلاء الله لنبيه. فكتب الشاوي رسالته في للرد عليه بشكل صريح ومباشر انتصارا للدين ولمكانة وعصمة النبي صلى الله عليه وسلم، وحشد كل الأدلة العقلية والنقلية من كتاب وسنة وأقوال العلماء والأئمة، ولم يهادن ولم يُجامل الكوراني بل صدع في وجهه بالحق الصراح، ولم تأخذه في الله لومة لائم أو مكانة عالم، كما فعل أبو عبد الله الفاسي الذي رد على الكوراني برسالة أيضا  ولكن بكثير من المهادنة والتحفظ لدرجة أنه ختم رسالته بالاعتذار من الكوراني وطلب التوضيحات منه.(سننشر نسخة مخطوطة منها) - الشاوي في رسالته كان واضحا وعلميا، ولم يترك مجالا لأي شبهة أو مغالطة إلا ودحضها وبين الحق فيها، في حين أن رد البرزنجي عليه كان منذ بدايته مليئا بالتهجم على شخص الشاوي ومسيرته ومكانته في المغرب الإسلامي ومصر واسطنبول، وجعل من فقدان الشاوي لبعض وظائفه وارتحاله من المغرب دليلا (غير علمي) ضده، ويكفي أن نعرف توجه البرزنجي في رده على الشاوي من خلال عنوان رسالته (العاوي، الأحول، الأعشى)، في حين كان عنوان الشاوي مناسبا بل ومضارعا لعنوان شيخ الاسلام ابن تيمية (الصارم المسلول  على شاتم الرسول)، فكان (النبل الرقيق في حلقوم الساب الزنديق) معتبرا الكوراني زنديقا باعتقاده بصحة قصة الغرانيق، وسابا للرسول عليه الصلاة والسلام بوصفه بالسجود للأوثان، وتعظيمها، ولهذا اعتقد سعد الله أن رسالة الشاوي هي من نفس مستوى وأسلوب رسالة البرزنجي فحكم على الجميع بحكم واحد ووصفهم بوصف واحد. قصة الغرانيق أجمع العلماء على بطلانها، وتواتر كلامهم عنها، وفي عصرنا ألف الشيخ الألباني رحمه الله رسالته الشهيرة (نصب المجانيق لنسف قصة الغرانيق) ورد فيها على الكوراني أيضا، فيمكن العودة إليها والاستزادة حول الموضوع منها. وأدعو الباحثين  للاطلاع على رسالة الشاوي  وقراءتها، خصوصا أن النسخة واضحة مقروءة  جميلة، وقبلها في نفس المجموع  رسالة البرزنجي، ويمكنكم المقارنة بين الأسلوبين، وبين المضمونين، وعندها ستتأكدون أن الشاوي بريء من ذلك التصور المغلوط المبني على مقتطفات ومقتطعات من رسالته لا تُعطي الصورة الكاملة لكلامه ومقصوده، بل ستكتشفون غيرة الشاوي على الدين وعلى مقام النبوة، واضطلاعه بمهمة التصدي لكلام الكوراني رغم مكانته حينها في العالم الإسلامي. رحم الله الشاوي وجزاه خيرا على رسالته التي لم يُكتب لها الظهور إلا حديثا، في انتظار من يتصدى لتحقيقها تحقيقا علميا دقيقا مرتبطا بحيثيات القضية جميعها. بقلم : أ.د. سعدون أحمد سننشر لكم مخطوطة الشاوي ورسالة البرزنجي في مجموع واحد من مكتبة لالة لي، ورسالة أبي عبد الله الفاسي من الأزهرية بعد قليل #تصحيح #نسخة_نفيسة #مليانة #عقيدة
Показать все...
👍 2
تبرئة يحيى الشاوي من وهم أبي القاسم سعد الله رحمهما الله. عندما قرأت ترجمة شيخ المؤرخين أبي القاسم سعد الله للعلامة يحيى الشاوي رحمهما الله، استغربت من بعض الأوصاف والأحكام التي وردت فيها، والتي يبدو جليا أنها لا تناسب ما عرفناه عن الشاوي من علم ومكانة، فيقول سعد الله "ويبدو أن الشاوي كان سليط اللسان أيضا. فقد كتب رسالة رد فيها على نور الدين إبراهيم بن حسن الكوراني وحكم عليه فيها بالزندقة بل بالكفر، وطالب بقتله. واسم هذه الرسالة يدل على أن الشاوي كان لا يتورع عن الدخول في المهاترات والخوض في المناظرات إلى أقصى الحدود، إذ هو (النبل الرقيق في حلقوم الساب الزنديق). والمهاترات بين العلماء ليست غريبة في حد ذاتها ولكن اتهام الشاوي للكوراني بالزندقة والكفر والمطالبة بقتله لأجلها هو محل الغرابة. ولا نعتقد أن ذلك كان لضيق أفق الشاوي وإنما لحدة مزاجه. والغريب أيضا أن محمد بن رسول البرزنجي قد انتصر للكوراني وكتب رسالة لاذعة في نقد الشاوي يدل عنوانها فقط على هبوط المستوى العلمي عند الجميع، فهو (العقاب الهاوي على الثعلب العاوي، والنشاب الكاوي للأعشى الغاوي، والشهاب الشاوي للأحول الشاوي)". بقية المقال 👇👇👇👇👇
Показать все...
👍 4
رسالة أبي عبد الله الفاسي بخطه في الرد على الكوراني حول قصة الغرانيق، نسخة الأزهرية #نسخة_نفيسة
Показать все...
👍 2
النبل الرقيق في حلقوم الساب الزنديق، رسالة يحيى الشاوي في الرد على شهاب الدين الكوراني الذي حاول إثبات قصة الغرانيق. وهي ابتداء من ص 54 وفي المجموع رسائل أخرى حول الموضوع منها رسالة البرزنجي في الرد على الشاوي (وهي رسالة هابطة ابتداء من عنوانها للأسف) #نسخة_نفيسة
Показать все...
👍 2
Repost from Arakhsha آرخش
این "جامه" که می‌بری (درباره‌ی جمله‌ای از کتاب هفتم دینکرد) آرش اکبری مفاخر جستارهای ادبی، ۱۳۸۹. آرخش؛ کلبۀ آموزش، پژوهش و ویرایش حماسه‌های ایرانی @arakhsha96 https://www.instagram.com/arakhsha96
Показать все...
👍 3