✍️ فایل سخنرانی در کنفرانس سازه و فولاد (۲۱ آذر ۱۴۰۲)
خلاصه مباحث این جلسه:
۱-
انسان و فولاد: نام دو سازه فولادی به نام دو انسان گره خورده.
عملا فراتر از مفهوم سازه، «مفهوم انسان» است که خیره کننده و جذاب است. مهندس بهمن حقیقی نمادی از وسواس، دقت در طراحی، حوصله در تعامل با پیمانکاران، و اصالت اصفهانی بود.
همچنین سازه فولادی ساختمان مدیریت بحران شهر مینامی سانریکو هم برای ژاپنی ها نمادی است از غیرت و تعهد خانم میکی اندو. سازه فولادی ای که تخریبش نکرده اند و بعد از سونامی به عنوان یک «نماد» نگه داشته اند.
۲-
همکاران محاسب گاه جویا می شوند: آیا اساسا اتصال SidePlate در آمریکا کاربرد دارد. بله، این اتصال مورد علاقه مهندسین محاسب واقع شده. (مثلا در شرکت SGH آقای کِوین مور و همکارانش یک بیمارستان یک میلیارد دلاری را با این اتصال طراحی کردند. ویدئویش بارگذاری خواهد شد). این اتصال یک ویژگی مهم دارد:
متولد شده و محصول نهاد آکادمی نیست!
بلکه محصول «ارتباط صنعت با دانشگاه» است.
عملا شرکت سایدپلیت در ابتدا شبیه یک استارت آپ بود. ولی بعد چنین بالنده شد. در ابداع این اتصال، هم ملاحظات فنی حضور داشته و هم ملاحظات اقتصادی.
مهندسین محاسب هم آن را دوست دارند چون معتقدند شکل پذیر است.
۳-
سوالات اصلی:
بعد از نگاهی به کف خیابان در سانفرانسیسکو، سوال اصلی دو چیز این است:
✔️ یک- پرکتیس اصلی در سازه های بلند مرتبه در آمریکا چیست؟
✔️دو- پرکتیس اصلی سازه های کوتاه مرتبه (مسکونی) در آمریکا چیست؟
توضیح داده شده که در ژاپن پرکتیس اصلی بلند مرتبه «سازه فولادی» است. چرا؟ چون زمین محدود/گران است. و ملاحظات بارگذاری جانبی زلزله هم هست. ولی در آمریکا موضوع قدری فرق می کند. در شهری مثل آتلانتا جورجیا که مساله ی زمین نیست، پرکتیس اصلی سازه بتنی است.
ولی در نیویورک که محدودیت/قیمت بالای زمین مطرح است، سازه فولادی غالب است.
در ایالتهای لرزه خیز وضعیت چطور است؟
در این ویدیو توضیح داده شده که یک «پارادایم شیفت» به تعبیر دکتر رنانی در کالیفرنیا بعد از ۱۹۹۴ رخ داده (از سازه فولادی به سازه بتنی).
ولی در حال حاضر پرکتیس اصلی «قابهای با سیستم دوگانه» است.
این چیزی است که ژاپنی ها مسخره می کنند آمریکایی ها را!
معتقدند یک مهندسیِ ابتر است. معتقدند تکنولوژی سازه فولادی «باید» باید با تکنولوژی جداساز لرزه ای و دمپر ترکیب شود.
در این بحث به مقاله نیویورک تایمز اشاره کرده ام و صحبتهای همکارانم آقایان ویلیام هامبورگر و دکتر کیت میاموتو.
۴-
ورق دیافراگم:
درباره ویرایش جدید مبحث دهم مقررات ملی توضیح داده شده که این مبحث با اتصال جدیدش در دو زمینه مسکوت است:
✔️یک- فرمول طراحی ظرفیت خمشی نهایی (jMu) ارایه نشده. (درباره این فرمول توضیح داده ام)
✔️دو- درباره ضوابط شیمیایی فولاد ورق دیافراگم مسکوت است. توضیح داده شده که این ورق بیچاره مستعد پارگی لایه ای است. در پروژه برج میلاد شاهد بودیم که پارگی لایه ای چقدر چیز خطرناکی است. اسکن استاندارد فولاد ژاپن ارایه شده و توضیح داده شده که فقط فولاد با درصد سولفور «ویژه» حق استفاده در این ورق را دارد.
این بحث حساسی است. عملا در صورت عدم توجه به آن، انگار که ما تعدادی بمب ساعتی در داخل سازه ها کار می گذاریم که زمان زلزله باعث شروع پارگی در اتصالات می شود.
این بحث باید در جامعه مهندسین محاسب کشور باز شود.
۵-
سازه های کوتاه مرتبه:
توضیح داده شد که نه در آمریکا و نه در ژاپن دیگر در سازه های مسکونی از قاب فولادی و بتنی استفاده نمی شود. بلکه ماجرا به این شکل است:
✔️در ژاپن طبقه اول را فولادی کار می کنند و طبقات بالاتر چوبی است.
✔️در آمریکا (و خصوصا کالیفرنیا) عموما طبقه اول بتنی است و طبقات بالاتر چوبی است.
چرا؟ دو دلیل اصلی:
یک- عدم آسیب به محیط زیست بخاطر دی اکسید کربن. (فوت پرینت footprintکربن در یک متر مربع سازه)
دو- عدم آسیب به منابع آب کشور با تولید فولاد و سیمان.
درست است که ما در ایران منابع جنگلی نداریم ولی تا کی و چه زمانی باید منابع آبی محدود زیرزمین را بیرون بکشیم و فولاد تولید کنیم؟ همانگونه که کشت گندم در نی ریز فارس یا بجنورد خراسان اشتباه است (و آسیب به منابع آب محسوب می شود)، به همان شکل تولید فولاد در نی ریز و بجنورد و… هم اشتباه استراتژیک است. ما باید بپذیریم که بخاطر محدودیت منابع آب، برخی محصولات کشاورزی را وارد کنیم (مثل عرب ها). به همان شکل باید بپذیریم که قیمت تمام شده واردات چوب برای این سرزمین خشک، کمتر از قیمت تمام شده ی تولید فولاد است و «آسیب به محیط زیست».
لذا آینده سازه های کوتاه مرتبه در ایران نیز، سازه های ترکیبی خواهد بود.
@solseghalam