- میخوام ببرمت سوییچ پارتی. حاضر شو.
ژرفا با کینه میپرسد:
- این دیگه چه کوفتیه؟ بازی جدیده؟
حامی سوت زنان دستی به موهایش میکشد و سرخوش میگوید:
- خاک تو سرت که نمیدونی سوییچ پارتی چیه ژرفا جون.
- خاک تو سر خودت. تا نگی من هیچ جهنمی با تو نمیام.
میخواهد با حرص به اتاق برود که حامی با پوزخند میگوید:
- اطاعت از شوهرت جزو قوانینه خونه پدر بوده که بهت یاد دادن. علی خان جم به دخترش یاد نداده به شوهرش بگه چشم؟
ژرفا حرص میزند و با بغض میگوید:
- اسم بابای منو نیار. اون مگه میدونست تو چه جونوری هستی عوضی!
حامی اخم کرده میغرد:
- گمشو تو اتاقت حاضر شو، زیاد حرف نزن میام دهنتو جر میدم.
- کجاست این جهنمی که میگی؟ چی هست؟ چی بپوشم که مناسب باشه؟
حامی با پوزخند میگوید:
- برو چادر سر کن قشنگ مناسبه. منو مسخره کردی؟ یه لباس شیک بپوش، قرمز باشه. آرایشم بکن. نبینم اون تیکه پارچهی مسخره رو روی موهات انداختی!
در حین بیرون رفتن با نگاهی خیره میگوید:
- ماتیک اناری بمال رو اون لبا دختر. ببینم کی قراره برا خوردنشون برنده بشه!
ژرفا وحشت زده آب دهانش را قورت می دهد و او که بیرون میرود تماس میبا برادر شوهرش. حامد مرد است. برعکس برادر دیو صفتش.
- جانم ژرفا؟
بی فوت وقت میپرسد:
- حامی میخواد منو ببره سوییچ پارتی. سوییچ پارتی چیه حامد؟
کله حامد سوت میکشد. چنان روی ترمز ماشین میزند که کم مانده است تصادف کند. ژرفا مینالد:
- حامد خوبی؟
- بی غیرت... بی غیرت. نری ها ژرفا. میخواد ببرت خونه فحشا.
ژرفا ناباور اشک میریزد و مثل سکته ای ها میپرسد:
- چی؟
- سوییچ پارتی یعنی همه مردا سوییچای ماشینشونو میندازن تو یه ظرفی، بعد شانسی هر کدوم ورمیدارن، هر کدوم برا هر کی افتاد میره با زنی که تو ماشینه.
ژرفا وا میرود و حامد با بغض میگوید:
- دارم میام زن داداش... نترسیا. اون زده به سرش از عمد اینکارو نمیکنه بخدا عاشقته فقط دیوونه ست.
ژرفا هق میزند که صدای فریاد حامی از پشت سر بلند میشود:
- داری به کی آمار میدی هرزه؟
بدون آنکه تلفن را قطع کند برمیگردد به سمت حامی وجیغ میکشد:
- هرزه تویی. بی غیرت من زنتم. چطور میتونی انقدر پست و بی شرف باشی که منو با یه بی شرف عین خودت تقسیم کنی؟
حامی لال شده به سختی میگوید:
- حقته... حقته وقتی برا انتقام نزدیکم شدی!
- باید میدونستم تو دخترعمه بیچاره منو کشتی. نامرد. نمیذارم منم عین اون بی عفت کنی.
تا چاقو را از روی کانتر چنگ میزند و زیر گلویش میگذارد حامی روی سرش میکوبد و فریاد میکشد:
- داشتم شوخی میکردم احمق، غلط کردم بنداز اونو...
ژرفا جیغ میکشد:
- میخواستی منو بنداری زیر دست یه نر خر که دست مالیم کنن.
حامی با جنون و عاجزانه عربده میکشد:
- د آخه زن منی، مگه خرم؟ بی غیرت نیستم من. داشتم می ترسوندمت. میخواستم شام ببرمت بیرون از دلت دربیارم. گوه خوردم ژرفا نکن...
باورش نمی کرد. هق زد و چاقو را روی پوستش کشید و با فواره خون...
https://t.me/+XEZYnPM77qQ2YjQ0
https://t.me/+XEZYnPM77qQ2YjQ0