دیرپای خُجَسته
روزنوشت و خیالنوشت اینجانب، که از نورِ ماه تزریق میکند برای بقایش.🌙 http://t.me/HidenChat_Bot?start=1124741729
Больше1 824
Подписчики
-524 часа
-147 дней
Нет данных30 дней
- Подписчики
- Просмотры постов
- ER - коэффициент вовлеченности
Загрузка данных...
Прирост подписчиков
Загрузка данных...
Repost from پاتوقهای دیالوگوس
Фото недоступноПоказать в Telegram
پاتوق کتاببازها با همکاری نشر قطره برگزار میکند:
سری جلسات نقد و بررسی نمایشنامه که یک هفته در میان با رویکردی تحلیلی، تعاملی اجرا خواهد شد و در هر جلسه به تحلیل یک نمایشنامه خواهیم پرداخت.
جلسهی اول، نمایشنامهی شیشهی شکسته نوشتهی آرتور میلر با ترجمهی محمدرضا طیبی در روز یکشنبه ۱۷ تیر از ساعت ۱۶:۳۰ آغاز میشود.
مهمانان این هفته محمود خسروپرست، نمایشنامهنویس و دراماتورژ و محمدرضا طیبی مترجم اثر خواهند بود. همچنین میزبانی جلسه را محمدرضا فرهادی به عهده دارد.
_ این جلسه نیاز به رزرو ندارد و حضور شما باعثِ اشتیاق ما در بهتر شدن کیفیت جلسات میشود.
_اگر متن را پیش از جلسه خواندین که چه بهتر اما اگر نشد، تهیه کتاب در جلسه با تخفیف ممکن است.
_ممنون که کتاب میخوانید.🌱
راستش رو بخوام بگم برای خودم شرایط عجیبیه. من گیر افتادم تو یک گودال سخت و پر از تیغ. گیر افتادم تو آیندهای که هر طرفش کنم جز سیاهی هیچ رنگِ دیگهای نداره. اومدن یک تندرو روی کار کل جوونی من رو میگیره_چهار الی هشت سال_ با امید و رای دادن به دیگری که نرمرو هست انگار یک ابتذال و فلاکت رو کش میدم. یعنی میگم زیرساخت معیوبه و با عوض کردن رنگ ساختمون هیچ اقدام و کمک به تغییر بنیادی زیرساخت نکردم و نکردیم. تغییر بنیادی هم هرچقدر که جامعه بخواد با توجه به شرایط و پیشینهش به شدت کند و سخت و هزینهبر پیش خواهد رفت. من و ما گیر افتادیم تو چیزی که نخواستیم. رنج بردیم و میبریم از حالات درونی و بیرونی بهخاطر فضایی که ساخته شده و ابدن منبطق با زمانش نیست. ما گیر افتادیم!
بازی و تشکیلاتی که فراهم میشه تا به یک اقتدارگرای دیکتاتور بهعنوان شهروند برگ رای بدم. تا بگم که بد از بدتر بهتره حکومت جان! در صورتی که بد و بدتری نیست. ما تو بدترین گیر افتادیم و با این دو جناح داخلی مدام گول خوردیم. فکر کردیم بهقول خودشون روزنهگشایی خواهد شد، اما هر بار جلوی یک دریچه نور دیگه هم بسته شد و هر بار تاریکتر شدیم.
Фото недоступноПоказать в Telegram
جلسه صدوسییک پاتوق پر از ایده بود برام. البته کلی هم حرص خوردم. ولی این ایدهها اگر تو خلوت هر شخص بهشون فکر نشه بدجور حیف میشن. بیشتر از صدوسی جلسه زمان برد تا بخوام به بکت برسم برای پاتوق. باز هم نیازه که صد جلسه دیگه بگذره و به بکت رجوع بشه. اهمیتش خیلی بالاست و صدالبته درک درست ازش خوانش متونش. دستآخر کیف کردم از دقتی که بچهها داشتن تا بیشتر متوجه قضیه بشن با شنیدن حرفهای همدیگه.
دو چیز هست که در این جهان پایان ندارد:
۱- امید اصلاحطلبان
۲- تور کنسرت خداحافظی ابی
hossein yazdi (@IrTimes)
یک جماعتی بدون اینکه شناختی داشته باشه از نسل جوان(دهه هفتاد و هشتاد) و درک عمیق و درستی برسه تو سال ۱۴۰۱ اومد و هندونههای درشتی زیر بغلشون گذاشت:
_ امید ما به همین بچههاست!
_ اینا نسل زِدن، از هیچی هراس ندارن!
_ اینا تو اینترنت و مدیا بزرگ شدن، دید و سوادشون فرا تر از ماهاست!
_ جسورند و انقلابی، اومدن که عوض کنن مملکتو!
و...
کم از این حرفها نشنیدیم. حالا همون جماعت که میبینن زمان گذشته و تغییری که دلشون میخواسته اتفاق نیفتاده شروع کردن به فحش دادن و پایین آوردن همون نسل، اصلن دعوای نسلی راه انداختن چه فایدهای داره؟ تو جهان سوم ما، هممون نسل سوختهایم. هممون تجربیات سختی رو داشتیم و داریم که حقمون نیست. هممون به قول والتر بنیامین تو فقر تجربه گیر کردیم و بدجور دستوپا میزنیم. هممون خامدستیهای زیادی داشتیم. هممون دم از عقدهگشایی نسل بعدی زدیم و حسرت نوستالژیهای کودکی داشتیم.
این شکل از دعواها مادامی که تو همین وضعیت بمونه هیچ فایده و سودی نداره.
Показать все...
معرفی کتاب یادداشتهای آدم زیادی نوشتهی ایوان تورگنیف | آوانگارد | Avangard
کتاب یادداشت های آدم زیادی (A Superfluous Man's Notebook) به بررسی مفهوم آدم زیادی در آثار ایوان تورگنیف Ivan Turgenev میپردازد. این شخصیت ها خود را افرادی مازاد در جامعه میدانند که با درک متفاوت از جهان در تقابل با ارزش های رایج قرار میگیرند.
ندیدم هیچ اشراق، اشراق و تحوّل
که دهدم پاسخ، تا کنم تشکر
ما که راهِ رفتهایم، باد از که میگذرد
ما که دل شکستهایم، یاد از که میحجرد
Выберите другой тариф
Ваш текущий тарифный план позволяет посмотреть аналитику только 5 каналов. Чтобы получить больше, выберите другой план.