•°•جـــــــــــــآݪ°•°
کپی از از این اثر پیگرد قانونی دارد پارت گذاری به صورت روزانه انجام میشود بجز پنج شنبه و جمعه آیدی تلگرام نویسنده جهت ارتباط : @ELOQUENT_H
Больше5 713
Подписчики
-324 часа
-297 дней
-14630 дней
Время активного постинга
Загрузка данных...
Find out who reads your channel
This graph will show you who besides your subscribers reads your channel and learn about other sources of traffic.Анализ публикаций
Посты | Просмотры | Поделились | Динамика просмотров |
01 اطراف اتاق رو نگاه میکنم، بلکه جایی برای فرار پیدا کنم اما جز در یه تراس چیز دیگه ای اونجا نیست.
تخت همونطوری که همیشه دوست داشتم، پر از گلبرگای رز و مریمه. رو تختی هم همون رنگیه که خودم انتخاب کرده بودم، حتی لباس عروسی که آرزوشو داشتم تنمه ولی دارم از شدت ترس و ضعف جون به سر میشم!
-نوشین خانم جان؟ راست میگن عروست قبلا با یکی دیگه بوده؟ میگن پسرت میخواست آبروش رو بخره که عقدش کرد!
https://t.me/+1tcxb2smk8QxZGVk
از ترس کنار تخت سقوط میکنم و به صداهای پشت در گوش میدم.
-خدا به دور! این چه حرفیه خواهر؟ عروس من فقط نامزد بوده با اون خیر ندیده، چیزی بینشون نبوده! از گل هم پاکتره دخترم.
زنعمو برای طرفداری از من اینا رو میگه ولی حرص توی صداش، کاملا مشخصه!
-وقتی پسرم رفت و با دستمال سرخ برگشت، اونوقت میفهمین.
دامن لباس عروس رو چنگ میزنم و بین هلهله و کل کشیدنهای بقیه، با بیچارگی به گریه میافتم.
در بالاخره باز میشه و آیین داخل میاد. خوب میدونم، اومده تا تلافی کنه! اومده تا به تلافی اون شبی که از سر سفره عقدش بلند شدم، امشب هر بلایی دلش میخواد سرم بیاره.
-گریه ت چیه؟ دستم هنوز بهت خورده اینجور میکنی؟
دامن لباس رو جمع میکنم و عقب میرم. اما حواسم اصلا نیست که کنار تختم و با یه قدم برداشتن روش میافتم.
-جون...
کارم رو راحتتر کردی که سیب سرخ کوچولو!
-خواهش میکنم. بگو برن. امشب نه!
روی تخت میشینه و میگه:
-یعنی میخوای مهر تایید بزنی به حرف این خاله زنکا؟
میخوای همه بگن زن آیین عاشق یکی دیگه ست؟
تنم رو بغل میگیره و بندهای لباس عروس رو باز میکنه.
-تو قول دادی بهم زمان بدی!
قول دادی صبر کنی...
میخنده و شونهم رو میبوسه.
-آره قول دادم ولی قولم قبل این بود که توی لباس عروس ببینمت و نفسم بند بیاد!
لباس عروس از روی شونههام میافته و سردردم به شدت شروع میشه.
میدونم که یه حمله میگرنی وحشتناک در انتظارمه.
-موهاتم وا کنم تنگ بلورم؟
هوم؟
صداش آروم و گرفتهست. صداش پر از تمناست و داره به گریه ها و حال بدم دامن میزنه.
دوباره التماس میکنم و ازش میخوام که صبر کنه اما یه دفعه منو روی تخت میندازه و یه تیغ، از کشوی پا تختی بیرون میاره..
-هنوز عاشق کاوانی مگه نه؟
من نمیتونم با این ننگ از اینجا برم بیرون.
همینطوری پشت سرمون حرف هست!
به نظرت من برم بگم از پشت در اتاق برید کنار چی فکر میکنن؟
یا آروم بگیر امشب،
یا با این تیغ رگ من رو بِبُر و تمومش کن!
https://t.me/+1tcxb2smk8QxZGVk
https://t.me/+1tcxb2smk8QxZGVk | 24 | 0 | Loading... |
02 بهترین رمان های عاشقانه اینجاست❤️🔥
🩵 وقتی شوهرمو با دوستم برهنه روی تخت دیدم درحالیکه حامله بودم...
💜عاشق برادرشوهرم شدم، فکر میکردم خائن منم؛ اما همش بازی بود...
🩷بخاطر دخترونگی نداشته ام مجبور شدم پیشنهادازدواج مردی رو قبول کنم که اصلا نمی شناختمش
🩵برام پاپوش دوختن و من افتادم تو زندان! تو زندان زنان اتفاقی برام افتاد که..و
❤️شوهرداشتم اما دلم برای معلم موسیقیم رفت
🤎 شوهرم به خاطر یه زن دیگه منو طلاق می ده اما...
💜لینک رمان های آنلاین اینجاست
💛ازدواج دو سلبریتی معروف و پرحاشیه
💙گنده لات محل عاشق دکتر تازه کار میشه
💚مردی که پنج سال به ناحق زندان بوده و بعد روبرومیشه با برادرزاده مذهبی دوستش که...
🧡شوهرم با توطئه مادرش بخاطردختر زا بودنم زن دوم گرفت
❤️عاشقانهای پرتلاطم بین زنی تن فروش و مرد مذهبی
🩵شب عروسیم منو به جرم موادمخدر دستیگر کردن درحالیکه
💜برادرم و دزدیده بودن! و در ازای آزادیش من باید ...
❤️دوست داشتنش ساده نیست
🩶دختری که بعد از قتل دونفر در یک مهمانی سکوت کرده با وکیلی که بخاطر این پرونده عجیب...
🧡دختری ساده که بعد از مرگ پدرمادرش آبروش هدف قرار میگیرد...
🩷مربی بدنسازی پایین شهر و دختر پولدار پرنازوعشوه
💙لیدا قاتل شوهرشه اما کسی از این راز خبر نداره جز فولاد دوست شوهرش!
🩷صدف زنی بیمار با فهیمدن اینکه شوهرش بقیه بامعشوقهاش در ترکیه زندگی میکند...
🤎دختر شیطونی که وارد دنیای مافیای بیرحم میشود
💜عاشقانه ی سرگرد اینترپل و یه قاتل
🩵دختری که سه ازدواج ناموفق داره
🧡برگشتن نیل بعد از شیش سال با دختربچه ای از خون او...
❤️اعدام شدنم به جرم قتل متجاوزم
🩷صیغه دوست برادرم شدم چون او غربت جایی رو نداشتم
🤍پسر خلافکار دختره رو مجبور میکنه باهاش بره دزدی
💜عشق تا بینهایت
💚پسره خواننده اس و الکی بهش تهمت میزنن که خانه فساد داره و...
💛صدف دختری که بعد مرگ عموش اسیر پسر عمومذهبیش میشه
🩷عشق عجین شده خون و باروت
💙عاشقانه پر تلاطم دختر عمو پسر عمو و سوختن در یک عشق پنهانی
🩶عروس خونآشامها توسط گرگینه ها دزدیده میشه
💜عشق یه پسرمسلمون و آقازاده به دختری ارمنی و مسیحی
🩵اون مرد دیوانهوار عاشق یه دختر شده ولی نمیدونه اون دختر نزدیکش شده که....
❤️رابطه دو زوج کاملا متقاوت از هم
💚مثلث عشقی،دختر مهربون و مذهبی،پسر بامرام و دوست داشتنی..
💛ازدواج اجباری با قاتل زنم.
🤍آفاق دختر هفده ساله ای از ایل قشقایی که عروس خون بس می شود.
🧡شش عاشقانه در یک اکیپ دوازده نفره
💙مجبور شدم معشوقه اون قاچاقچی باشم
💛عشق دختر مسلمان به پسر ارمنی
🩷عشق بین دو دشمن به خاطر یک نفرین قدرتمند...
🩵وقتی که یک دختر عاشق میشود
🤎من واقعیتم که دردهای بیاغراق زندگی، روی دوشم سوارند!
💙شوهرم مرد اما مجبورشدم به عقد برادرشوهرم دربیاد
❤️مادرم عروس خونبس بود! ومن دختری بودم که برادرِ هووی مادرم عاشقم شد
🖤همخونه بودی دختری زبان دراز و لجباز با پسری بی اعصاب و زخم خورده که پی انتقام
🩷ازدواج اجباری دختری روستایی باپسر فرنگ رفته
🩵بزرگترین و فعالترین رمانسرای تلگرام
💜دختری فراری از رابطه که بخاطر چک و سفته مجبور میشه...
🩶انتقام ناخواسته مهندسِ خشن از همسر رفیق فابریک
🤍پسرخاله ام بهم تجاوز کرد
🩵عشقم بهم خیانت کرد
🩶هر رمانی میخوای با چهار فرمت رایگان دانلود کن و بخون
💙رابطهای خشن و اجباری مرد مغرور با دختر قربانی تجاوز
💛بهم دست درازی میکرد و به اجبار و تهدید ازم میخواست که...
❤️دختری مذهبی اسیر دست مردی دنیا دیده که دایی کسیه که قراره...
🧡مجبورشدم پرستار مردی بشم که بی رحم بود
🩵 دوستش داشتم اما اون بوی عطر زنونه ای رو میداد که من نبودم!
❤️عاشق پسر خونده ی پدر گمشدم شدم که با نقشه اومده بود تو زندگیم | 2 | 0 | Loading... |
03 بهترین رمان های عاشقانه اینجاست❤️🔥
🩵 وقتی شوهرمو با دوستم برهنه روی تخت دیدم درحالیکه حامله بودم...
💜عاشق برادرشوهرم شدم، فکر میکردم خائن منم؛ اما همش بازی بود...
🩷بخاطر دخترونگی نداشته ام مجبور شدم پیشنهادازدواج مردی رو قبول کنم که اصلا نمی شناختمش
🩵برام پاپوش دوختن و من افتادم تو زندان! تو زندان زنان اتفاقی برام افتاد که..و
❤️شوهرداشتم اما دلم برای معلم موسیقیم رفت
🤎 شوهرم به خاطر یه زن دیگه منو طلاق می ده اما...
💜لینک رمان های آنلاین اینجاست
💛ازدواج دو سلبریتی معروف و پرحاشیه
💙گنده لات محل عاشق دکتر تازه کار میشه
💚مردی که پنج سال به ناحق زندان بوده و بعد روبرومیشه با برادرزاده مذهبی دوستش که...
🧡شوهرم با توطئه مادرش بخاطردختر زا بودنم زن دوم گرفت
❤️عاشقانهای پرتلاطم بین زنی تن فروش و مرد مذهبی
🩵شب عروسیم منو به جرم موادمخدر دستیگر کردن درحالیکه
💜برادرم و دزدیده بودن! و در ازای آزادیش من باید ...
❤️دوست داشتنش ساده نیست
🩶دختری که بعد از قتل دونفر در یک مهمانی سکوت کرده با وکیلی که بخاطر این پرونده عجیب...
🧡دختری ساده که بعد از مرگ پدرمادرش آبروش هدف قرار میگیرد...
🩷مربی بدنسازی پایین شهر و دختر پولدار پرنازوعشوه
💙لیدا قاتل شوهرشه اما کسی از این راز خبر نداره جز فولاد دوست شوهرش!
🩷صدف زنی بیمار با فهیمدن اینکه شوهرش بقیه بامعشوقهاش در ترکیه زندگی میکند...
🤎دختر شیطونی که وارد دنیای مافیای بیرحم میشود
💜عاشقانه ی سرگرد اینترپل و یه قاتل
🩵دختری که سه ازدواج ناموفق داره
🧡برگشتن نیل بعد از شیش سال با دختربچه ای از خون او...
❤️اعدام شدنم به جرم قتل متجاوزم
🩷صیغه دوست برادرم شدم چون او غربت جایی رو نداشتم
🤍پسر خلافکار دختره رو مجبور میکنه باهاش بره دزدی
💜عشق تا بینهایت
💚پسره خواننده اس و الکی بهش تهمت میزنن که خانه فساد داره و...
💛صدف دختری که بعد مرگ عموش اسیر پسر عمومذهبیش میشه
🩷عشق عجین شده خون و باروت
💙عاشقانه پر تلاطم دختر عمو پسر عمو و سوختن در یک عشق پنهانی
🩶عروس خونآشامها توسط گرگینه ها دزدیده میشه
💜عشق یه پسرمسلمون و آقازاده به دختری ارمنی و مسیحی
🩵اون مرد دیوانهوار عاشق یه دختر شده ولی نمیدونه اون دختر نزدیکش شده که....
❤️رابطه دو زوج کاملا متقاوت از هم
💚مثلث عشقی،دختر مهربون و مذهبی،پسر بامرام و دوست داشتنی..
💛ازدواج اجباری با قاتل زنم.
🤍آفاق دختر هفده ساله ای از ایل قشقایی که عروس خون بس می شود.
🧡شش عاشقانه در یک اکیپ دوازده نفره
💙مجبور شدم معشوقه اون قاچاقچی باشم
💛عشق دختر مسلمان به پسر ارمنی
🩷عشق بین دو دشمن به خاطر یک نفرین قدرتمند...
🩵وقتی که یک دختر عاشق میشود
🤎من واقعیتم که دردهای بیاغراق زندگی، روی دوشم سوارند!
💙شوهرم مرد اما مجبورشدم به عقد برادرشوهرم دربیاد
❤️مادرم عروس خونبس بود! ومن دختری بودم که برادرِ هووی مادرم عاشقم شد
🖤همخونه بودی دختری زبان دراز و لجباز با پسری بی اعصاب و زخم خورده که پی انتقام
🩷ازدواج اجباری دختری روستایی باپسر فرنگ رفته
🩵بزرگترین و فعالترین رمانسرای تلگرام
💜دختری فراری از رابطه که بخاطر چک و سفته مجبور میشه...
🩶انتقام ناخواسته مهندسِ خشن از همسر رفیق فابریک
🤍پسرخاله ام بهم تجاوز کرد
🩵عشقم بهم خیانت کرد
🩶هر رمانی میخوای با چهار فرمت رایگان دانلود کن و بخون
💙رابطهای خشن و اجباری مرد مغرور با دختر قربانی تجاوز
💛بهم دست درازی میکرد و به اجبار و تهدید ازم میخواست که...
❤️دختری مذهبی اسیر دست مردی دنیا دیده که دایی کسیه که قراره...
🧡مجبورشدم پرستار مردی بشم که بی رحم بود
🩵 دوستش داشتم اما اون بوی عطر زنونه ای رو میداد که من نبودم!
❤️عاشق پسر خونده ی پدر گمشدم شدم که با نقشه اومده بود تو زندگیم | 5 | 0 | Loading... |
04 -گناه داره مادر یتیمه..!
-من یتیم خونه باز کردم خان جون !؟..اون موقع عمو بود زورم کرد خجالت کشیدم گفتم دم رفتنشه، روم نشد دم مرگی نا امیدش کنم ،قبول کردم ..!
تو و اون میدونستید من عاشق النام ..اما نتونستم اون بیچاره هم. این یک سال و منتظرم مونده..!
-گناه داره این بچه ..دل داده بهت زنت الان .. عمو خدا بیامرزتم امیدش و داده دست به خیال اینکه مراقب چیدای چشم بست..!
-الان دیگه نیست خان جون..خودت میدونی من از بچگی از این بچه نق نق و بدم می یومد، نشد بگم ..!
حالا دیگه میخوام واسه خودم زندگی کنم ..نهایت لطفی کنم طلاقش نمیدم اما بمونه پیشت اینجا....!
-حقیقتش من و النا خونه گرفتیم تا آخر هفته هم عقد میکنیم خیلی وقته محرمم شدیم ..
-بد کردی سردار..خیلی در حق این دختر بد کردی..آهش میگیرت ..پشیمون میشی..
-آره بد کردم زندگیم و گذاشتم یک ساله براش ..
-تو اصلا دیدی این بچه رو !؟.. تو ماهی چند روزم نبودی..باز دلش خوش بود اسمت روش..
-ناراحته دیگه اونم نمیزارم باشه..اصلا از آدمای آویزون خوشم نمیاد ..وقتی یه ساله چهار بار باهاش نبودم خودش باید میفهمید..
حرفهای او ی بی رحم را با خان جون میشنیدم ..قلبم تکه تکه شده بود ..با النا خرید رفته بود و خانه گرفته بودن ..پس تمام آن شبهای که چشم به راهش بودم کنار او خوش خرم بود..!
باز صدای خان جون است:
-پس اگه نمیخوای طلاقش بده ..کم خواهان نداره .. همین شایا هنوزم منتظرشه..
انگار از حرف خان جوت گر میگیرد صدای نعره اش بلند میشود..
-غلط میکنه که خاطر خواه داشته باشه..اون موقع که دل عشق من و سوزوند یادش نبود هوا خواه داره ؟..الانم همینجا میمونه و میپوسه..
-نه میمونم نه میپوسم..
هر دوبه طرف بر میگردن..!
-طلاق میخوام ..میدونی چیه ..منم اصلا تو رو نمیخواستم ..بابا شرط گذاشت ..منم ازت متنفر بودم..
قهقهه میزند ..
دلم هزار تکه میشود..
-اینم اون یتیمی که گفتی خانجون ..دم دراورده..چیه ؟دو تا الدنگ اومدن دورت مثل لاشخور هوا برت داشته..البته ته مونده ی من هم خوردن داره ..
از توهین اش بیشتر میشکنم اما خود را نمیبازم..قسم میخورم روزی جواب تک تک توهین ها و تحقیر هایش را بدهم ..!
-هر چی و هر کی باشه از توی خائن بهتره ..
-خفه شو هرزه ی بی چشم رو ..
نمی دانم چه شد که به طرفم هجوم آورد سیلی در گوشم نواخت و با لگد. محکم زیر شکمم کوبید..
جیغم گوش خودم را هم کر کرد مثل مار زخمی در خود میپیچیدم ..خشک شدم وقتی خون از بین پاهایم جاری شد..
-خدا مرگم بده بی وجدان چیکار بچه ام کردی..چیدا مادر این خون چیه!؟
-خان جون ..بچه ام ..بچه ام ..
لحظه ی آخر میبینمش که مقابلم زانو میزند :
-چیدا..عزیزم ..غلط کردم ..ازت عصبانی بودم ..غلط کردم ..
دیگر دیر است .. حرمتها از بین رفت ..دلها شکست و من جنینم را بخاطر او از دست دادم ..
https://t.me/+xFBaPlyYIMVlMzg0
https://t.me/+xFBaPlyYIMVlMzg0 | 35 | 0 | Loading... |
05 این لیست پر از رمان های عاشقانه و جذابی است که تنها در روز سه شنبه مورخ 1403/03/01اعتبار دارد❤️🖤
چیدا
https://t.me/+oTcyLbDJmT5hZWVk
❤️
جامانده
https://t.me/+EetWHACuYEA0YzA0
🎀
بی گناه
https://t.me/+ZJeOfBFX7rpmMWRk
🕊
روایت های عاشقانه
https://t.me/+wOEbmzMd5INiYjRk
🧊
کافه دارچین
https://t.me/+v7ssTInLxvw3OTA0
☕️
قاب سوخته
https://t.me/+WCvtEOhqLIYZPqoi
🔮
منشورعشق
https://t.me/+2yp68a4xG0xlOTc0
🎼
فودوشین
https://t.me/+HVwbM-IoSWI2MTU0
🎾
کلبه رمان های عاشقانه
https://t.me/+4R6qpgXBinUxOTg0
📚
سونای
https://t.me/joinchat/AAAAAFbz0FL1DIxPtEdKxQ
🍷
آشوب
https://t.me/+JA_ztMH7bANkMWRk
💝
وصله ناجور دل
https://t.me/+nFRZT8EaFUgzMGZk
☕️
سایه ی سرخ
https://t.me/joinchat/5lHZcPHRA3wxODg0
🌰
پناهگاه طوفان
https://t.me/+g0SD3Ehg6eE0ZDVh
🍕
لوتی اماجذاب
https://t.me/joinchat/VT1nRkXbjMJlNTRk
🎷
منتهی به خیابان عشق
https://t.me/+R11OsZffKMoo-Uk4
🎲
سنجاقک آبی
https://t.me/+vepQpY2KCoJhOWM8
🧩
یک روز به شیدایی
https://t.me/+zifHrlN32FIyYTVk
💔
آناشه
https://t.me/+FttMneQYDEU0MmNk
🎭
روزهای سفید
https://t.me/joinchat/PA6bpIR_NkQ1MjI0
🦋
شب های پاریس ماه نداشت
https://t.me/+znZrAk1TDUZhNzk0
🌜
ماهرو
https://t.me/+wBeUk_vb119hNjc0
🍒
شاهزاده یخ زده
https://t.me/+KtcFzv-ZFeAxODQ0
🧀
ازطهرانتاتهران
https://t.me/+-ddAMSs9929iOGQ0
🍍
گود من
https://t.me/+6kO-xJZMHKpjODc8
🧛
عاشق بی گناه
https://t.me/+ZX0tzSCYlTQyNmZk
💄
جاری خواهم ماند
https://t.me/+iltXh72SRbs4NDI8
🐙
بیا عشق را معنا کنیم
https://t.me/+OCmbm9KmMnBkMTFk
🐠
جدال دو عین
https://t.me/+hyLm_LlT8dVhM2Vk
🤡
ماه عمارت
https://t.me/joinchat/AAAAAFaErq53HiQz5KGbPg
🍀
لیرا
https://t.me/+FYXL5jrHy-hmZjE0
🦊
ویرانه های سکوت
https://t.me/joinchat/UxeH-D3sAnJO3mDX
🥝
سبوی شکسته
https://t.me/+9YhXOZ1bfwg0NzI8
👀
طعمه هوس
https://t.me/+zON_gzksXTRhNDY8
☂
سرنوشت ما
https://t.me/+LUgE9CRE6MhkNDlk
🥃
مضطر
https://t.me/joinchat/Vp4khXQ1LcEhqe8f
☃️
فراموشی دریا
https://t.me/+jHupb8WZil8yMzhk
🌊
لمس تنهایی ماه
https://t.me/+SF0c0RYHKVqt-OUs
🌙
تاب رخ او
https://t.me/+1IDAUcrDvvBhNGQ0
🌒
سی سالگی
https://t.me/+GkymMdrhpaAxNTE0
🎯
قرار نبود عاشق شیم
https://t.me/+m3ELnbYGyV8xMTlk
💝
خواب
https://t.me/+hG88MA7KVnY2ZWM0
💀
جوخه یتقلا
https://t.me/+n342BLRGbCYwM2Fk
🧶
چشم های آهیل
https://t.me/+EQ36tGfAf380M2M0
👀
برزخ عشق
https://t.me/+Oe0BXmaR0L83NGU0
🐦🔥
شهربند گرگ سیاه
https://t.me/+Ijr5wTMZt0AzMDFk
☠
آرامش یک طوفان
https://t.me/+FrTtEfbimrY4NjRk
🐝
امیر سپهبد
https://t.me/+6yJS8TJ_aeA4Njhk
🐦🔥
اسپار
https://t.me/joinchat/WjuxpULPKVZhODQ0
🪐
رمانسرای ایرانی
https://t.me/+zZSgUDD1yHk0NjQ0
✨
رمان های آنلاین
https://t.me/+UUWMVgclpmc0YzA0
🧶
جال
https://t.me/+nrpuydJ_Z3xkNTlk
👓
طلا
https://t.me/+kC7FObK-LxphMWY0
💄
منفصل
https://t.me/+jBtyLurwbX9mODM0
🌈
به تودچارگشته ام
https://t.me/+d0Klnq7MLTgxNDZk
🌻
به جهنم خواهم رفت
https://t.me/+NQ_gl30fwgBkOTRk
🐾
وکیل تسخیری
https://t.me/+6mLM_NORp1Q0ZmU8
🌸
دلیبال
https://t.me/+Z44uQuiyJCIxODFk
🐚
فگار
https://t.me/+RLIrvzZYN6FlMTA0
👽
کوارا
https://t.me/joinchat/rlqEz_ydcDJhNzlk
🪵
دیافراگم
https://t.me/+B2CA8Os4wWwwN2Y0
🌹
عروسک آرزو
https://t.me/+UC3MwVS_fsCnKscw
💝
شبی در پروجا
https://t.me/+ae03USXeFIo3M2Zk
🌵
گلاویژ
https://t.me/joinchat/AAAAAFi1bW3U-7ofzA0FbQ
🍂
دل بیجان
https://t.me/+YYRpeXha_xw0ZDM0
🐝
راز مبهم
https://t.me/+-47jRFH3qFJmYTVk
⭕️
عشق محبوس شده
https://t.me/+e39A8sPw6EVkODM0
🩵 | 24 | 0 | Loading... |
06 پارت واقعی(vip)
#پارت_۳۴۰
•••••••••••••••••••••••••••••••••••
آن روز جهنمی را هرگز فراموش نخواهم کرد..!
همان روزی که او و مادرش روبروی هم از زنش..زنی غیر از من سخن گفتن و ساعتی بعد در حضور همه خود او مرا با خاک یکسان کرده بود ..مرا..قلبم را..عشقم را…
آن رو ز باور نکردم شنیده ها را پی آنها رفتم ..
وقتی مرا دیده بود خیره در چشمان پف کرده زلالم خیره شد..اول نگاهش را دزدید ..زن عمو هم کنارش بود خوب یادم است وقتی به النا نگاه کردم ..رینگی طلایی در انگشت دست چپش بود..رنگ طلایی که برقش مثل خاری در چشمم فرو رفت..اما تا آنجا هم باور نکرده بودم ..!
وقتی دوباره نگاه اشکی ام او را نشانه رفت و اخمی کرد..نفسش را با صدا بیرون داد..!
-با اجازتون مطلبی و من و سردار جان میخواستیم بگیم البته باید زودتر میگفتیم ولی منتظر بودیم کمی حال چیدا جان بهتر بشه..!
بلاخره یه سیب میندازی بالا هزارتا چرخ میخوره تا پایین بیاد ..!قسمتشون نبود..!
درست نبود..نه پسرم ..تو میگی ..
-تمومش کن مامان ..
دستی به صورتش میکشد..!
رعایت حال مرا میکردن!؟الان یعنی بعد از یک هفته درستش بود !؟
-سردار و النا با هم نامزد شدن ..یعنی محرمن..یک هفته ای هست..!
سالن در سکوت فرو می رود ..!
دیدید اشک چشم را..!؟در این لحظه قلب من گریست ..قلبم اشک ریخت ..باور نداشت این بی وفایی را..!
دیگر نمی دانم چه شد ..عمه جیغ کشیده خانجون بر صورت خود زده..و آقاجان که روبروی او ایستاده و سیلی در گوشش نواخته ..!
https://t.me/+HWPytmuc0cdjMGJk
https://t.me/+HWPytmuc0cdjMGJk | 16 | 1 | Loading... |
07 این لیست پر از رمان های عاشقانه و جذابی است که تنها در روز سه شنبه مورخ 1403/03/01اعتبار دارد❤️🖤
چیدا
https://t.me/+oTcyLbDJmT5hZWVk
❤️
جامانده
https://t.me/+EetWHACuYEA0YzA0
🎀
بی گناه
https://t.me/+ZJeOfBFX7rpmMWRk
🕊
روایت های عاشقانه
https://t.me/+wOEbmzMd5INiYjRk
🧊
کافه دارچین
https://t.me/+v7ssTInLxvw3OTA0
☕️
قاب سوخته
https://t.me/+WCvtEOhqLIYZPqoi
🔮
منشورعشق
https://t.me/+2yp68a4xG0xlOTc0
🎼
فودوشین
https://t.me/+HVwbM-IoSWI2MTU0
🎾
کلبه رمان های عاشقانه
https://t.me/+4R6qpgXBinUxOTg0
📚
سونای
https://t.me/joinchat/AAAAAFbz0FL1DIxPtEdKxQ
🍷
آشوب
https://t.me/+JA_ztMH7bANkMWRk
💝
وصله ناجور دل
https://t.me/+nFRZT8EaFUgzMGZk
☕️
سایه ی سرخ
https://t.me/joinchat/5lHZcPHRA3wxODg0
🌰
پناهگاه طوفان
https://t.me/+g0SD3Ehg6eE0ZDVh
🍕
لوتی اماجذاب
https://t.me/joinchat/VT1nRkXbjMJlNTRk
🎷
منتهی به خیابان عشق
https://t.me/+R11OsZffKMoo-Uk4
🎲
سنجاقک آبی
https://t.me/+vepQpY2KCoJhOWM8
🧩
یک روز به شیدایی
https://t.me/+zifHrlN32FIyYTVk
💔
آناشه
https://t.me/+FttMneQYDEU0MmNk
🎭
روزهای سفید
https://t.me/joinchat/PA6bpIR_NkQ1MjI0
🦋
شب های پاریس ماه نداشت
https://t.me/+znZrAk1TDUZhNzk0
🌜
ماهرو
https://t.me/+wBeUk_vb119hNjc0
🍒
شاهزاده یخ زده
https://t.me/+KtcFzv-ZFeAxODQ0
🧀
ازطهرانتاتهران
https://t.me/+-ddAMSs9929iOGQ0
🍍
گود من
https://t.me/+6kO-xJZMHKpjODc8
🧛
عاشق بی گناه
https://t.me/+ZX0tzSCYlTQyNmZk
💄
جاری خواهم ماند
https://t.me/+iltXh72SRbs4NDI8
🐙
بیا عشق را معنا کنیم
https://t.me/+OCmbm9KmMnBkMTFk
🐠
جدال دو عین
https://t.me/+hyLm_LlT8dVhM2Vk
🤡
ماه عمارت
https://t.me/joinchat/AAAAAFaErq53HiQz5KGbPg
🍀
لیرا
https://t.me/+FYXL5jrHy-hmZjE0
🦊
ویرانه های سکوت
https://t.me/joinchat/UxeH-D3sAnJO3mDX
🥝
سبوی شکسته
https://t.me/+9YhXOZ1bfwg0NzI8
👀
طعمه هوس
https://t.me/+zON_gzksXTRhNDY8
☂
سرنوشت ما
https://t.me/+LUgE9CRE6MhkNDlk
🥃
مضطر
https://t.me/joinchat/Vp4khXQ1LcEhqe8f
☃️
فراموشی دریا
https://t.me/+jHupb8WZil8yMzhk
🌊
لمس تنهایی ماه
https://t.me/+SF0c0RYHKVqt-OUs
🌙
تاب رخ او
https://t.me/+1IDAUcrDvvBhNGQ0
🌒
سی سالگی
https://t.me/+GkymMdrhpaAxNTE0
🎯
قرار نبود عاشق شیم
https://t.me/+m3ELnbYGyV8xMTlk
💝
خواب
https://t.me/+hG88MA7KVnY2ZWM0
💀
جوخه یتقلا
https://t.me/+n342BLRGbCYwM2Fk
🧶
چشم های آهیل
https://t.me/+EQ36tGfAf380M2M0
👀
برزخ عشق
https://t.me/+fq4q7yA0hjQ4YTk0
❤️
شهربند گرگ سیاه
https://t.me/+Ijr5wTMZt0AzMDFk
☠
آرامش یک طوفان
https://t.me/+FrTtEfbimrY4NjRk
🐝
امیر سپهبد
https://t.me/+6yJS8TJ_aeA4Njhk
🐦🔥
اسپار
https://t.me/joinchat/WjuxpULPKVZhODQ0
🪐
رمانسرای ایرانی
https://t.me/+zZSgUDD1yHk0NjQ0
✨
رمان های آنلاین
https://t.me/+UUWMVgclpmc0YzA0
🧶
جال
https://t.me/+nrpuydJ_Z3xkNTlk
👓
طلا
https://t.me/+kC7FObK-LxphMWY0
💄
منفصل
https://t.me/+jBtyLurwbX9mODM0
🌈
به تودچارگشته ام
https://t.me/+d0Klnq7MLTgxNDZk
🌻
به جهنم خواهم رفت
https://t.me/+NQ_gl30fwgBkOTRk
🐾
وکیل تسخیری
https://t.me/+6mLM_NORp1Q0ZmU8
🌸
دلیبال
https://t.me/+Z44uQuiyJCIxODFk
🐚
فگار
https://t.me/+RLIrvzZYN6FlMTA0
👽
کوارا
https://t.me/joinchat/rlqEz_ydcDJhNzlk
🪵
دیافراگم
https://t.me/+B2CA8Os4wWwwN2Y0
🌹
عروسک آرزو
https://t.me/+UC3MwVS_fsCnKscw
💝
شبی در پروجا
https://t.me/+ae03USXeFIo3M2Zk
🌵
گلاویژ
https://t.me/joinchat/AAAAAFi1bW3U-7ofzA0FbQ
🍂
دل بیجان
https://t.me/+YYRpeXha_xw0ZDM0
🐝
راز مبهم
https://t.me/+-47jRFH3qFJmYTVk
⭕️
عشق محبوس شده
https://t.me/+e39A8sPw6EVkODM0
🩵 | 12 | 0 | Loading... |
08 توصیه ویژه
صدای موزیک بلند است ، همه غرق شادی هستند عده ای روی پیس در حال رقص و عده ای هم نشستن .،!
یکعده هم شروع کرده اند به پچ پچ ..!
اما با وجود صدا او خوب می شنود!
-داماد کو پس؟!
یکی دیگر میخندد:
-حتما از این اداهای جدید که می خواد عروس رو سوپرایز کنه!
-چه ادای سه ساعت عروس اومده خبری از داماد نیست..!
بلند می شوم خان جون مرا میبیند به سمتم می آید:
-چیدا سردار خبری نشد؟! کجا رفت این پسر؟!
-نمی دونم خان جون..!
دقایق میگذرند! کم کم موزیک قطع می شود هم همه ،اوج میگیرد ، عمو و بابا مثل مرغ سر کنده هستن اشکهای. منم چیزی از آن آرایش مورد علاقه ی او باقی نگذاشته اند!
-کامران پسرت ابروی من و دخترم و برد سکه ی یه پول شدم!
خاله تیارا دستانم را میفشارد :
-دردت به جونم گریه نکن !
از جمع فاصله میگیرم !زن عمو را میبینم که برخلاف باقی خوشحال بنظر می رسد آرام و خرامان به سمت قدم بر میدارد روبرویم است!
-چی شد؟! واقعا فکر کردی پسرم من و کنار میذاره تو رو انتخاب میکنه؟! خب بزار یه چیزی نشونت. بدم!
موبایلش را روشن میکند آن چیزی که من میبینم وحشتناک تر از کابوس است باور نمیکنم !چون اگر باور کنم تا ابد فراموش نمیکنم!
-امروز عقدش کرد بلاخره ! این انتخاب من بود نه تو!
سردار دستان النا را گرفته و با همان کت و شلوار ی که با هم خریده ایم کنارش. است و به دستانش بوسه می زند و تیشه به آرزو های من !
تمام شد!
برای همیشه!!
https://t.me/+yyHMdvTBo3ZjNmE0
https://t.me/+yyHMdvTBo3ZjNmE0 | 23 | 0 | Loading... |
09 این لیست پر از رمان های عاشقانه و جذابی است که تنها در روز سه شنبه مورخ 1403/03/01اعتبار دارد❤️🖤
چیدا
https://t.me/+oTcyLbDJmT5hZWVk
❤️
جامانده
https://t.me/+EetWHACuYEA0YzA0
🎀
بی گناه
https://t.me/+ZJeOfBFX7rpmMWRk
🕊
روایت های عاشقانه
https://t.me/+wOEbmzMd5INiYjRk
🧊
کافه دارچین
https://t.me/+v7ssTInLxvw3OTA0
☕️
قاب سوخته
https://t.me/+WCvtEOhqLIYZPqoi
🔮
منشورعشق
https://t.me/+2yp68a4xG0xlOTc0
🎼
فودوشین
https://t.me/+HVwbM-IoSWI2MTU0
🎾
کلبه رمان های عاشقانه
https://t.me/+4R6qpgXBinUxOTg0
📚
سونای
https://t.me/joinchat/AAAAAFbz0FL1DIxPtEdKxQ
🍷
آشوب
https://t.me/+JA_ztMH7bANkMWRk
💝
وصله ناجور دل
https://t.me/+nFRZT8EaFUgzMGZk
☕️
سایه ی سرخ
https://t.me/joinchat/5lHZcPHRA3wxODg0
🌰
پناهگاه طوفان
https://t.me/+g0SD3Ehg6eE0ZDVh
🍕
لوتی اماجذاب
https://t.me/joinchat/VT1nRkXbjMJlNTRk
🎷
منتهی به خیابان عشق
https://t.me/+R11OsZffKMoo-Uk4
🎲
سنجاقک آبی
https://t.me/+vepQpY2KCoJhOWM8
🧩
یک روز به شیدایی
https://t.me/+zifHrlN32FIyYTVk
💔
آناشه
https://t.me/+FttMneQYDEU0MmNk
🎭
روزهای سفید
https://t.me/joinchat/PA6bpIR_NkQ1MjI0
🦋
شب های پاریس ماه نداشت
https://t.me/+znZrAk1TDUZhNzk0
🌜
ماهرو
https://t.me/+wBeUk_vb119hNjc0
🍒
شاهزاده یخ زده
https://t.me/+KtcFzv-ZFeAxODQ0
🧀
ازطهرانتاتهران
https://t.me/+-ddAMSs9929iOGQ0
🍍
گود من
https://t.me/+6kO-xJZMHKpjODc8
🧛
عاشق بی گناه
https://t.me/+ZX0tzSCYlTQyNmZk
💄
جاری خواهم ماند
https://t.me/+iltXh72SRbs4NDI8
🐙
بیا عشق را معنا کنیم
https://t.me/+OCmbm9KmMnBkMTFk
🐠
جدال دو عین
https://t.me/+hyLm_LlT8dVhM2Vk
🤡
ماه عمارت
https://t.me/joinchat/AAAAAFaErq53HiQz5KGbPg
🍀
لیرا
https://t.me/+FYXL5jrHy-hmZjE0
🦊
ویرانه های سکوت
https://t.me/joinchat/UxeH-D3sAnJO3mDX
🥝
سبوی شکسته
https://t.me/+9YhXOZ1bfwg0NzI8
👀
طعمه هوس
https://t.me/+zON_gzksXTRhNDY8
☂
سرنوشت ما
https://t.me/+LUgE9CRE6MhkNDlk
🥃
مضطر
https://t.me/joinchat/Vp4khXQ1LcEhqe8f
☃️
فراموشی دریا
https://t.me/+jHupb8WZil8yMzhk
🌊
لمس تنهایی ماه
https://t.me/+SF0c0RYHKVqt-OUs
🌙
تاب رخ او
https://t.me/+1IDAUcrDvvBhNGQ0
🌒
سی سالگی
https://t.me/+GkymMdrhpaAxNTE0
🎯
قرار نبود عاشق شیم
https://t.me/+m3ELnbYGyV8xMTlk
💝
خواب
https://t.me/+hG88MA7KVnY2ZWM0
💀
جوخه یتقلا
https://t.me/+n342BLRGbCYwM2Fk
🧶
چشم های آهیل
https://t.me/+EQ36tGfAf380M2M0
👀
برزخ عشق
https://t.me/+fq4q7yA0hjQ4YTk0
❤️
شهربند گرگ سیاه
https://t.me/+Ijr5wTMZt0AzMDFk
☠
آرامش یک طوفان
https://t.me/+FrTtEfbimrY4NjRk
🐝
امیر سپهبد
https://t.me/+6yJS8TJ_aeA4Njhk
🐦🔥
اسپار
https://t.me/joinchat/WjuxpULPKVZhODQ0
🪐
رمانسرای ایرانی
https://t.me/+zZSgUDD1yHk0NjQ0
✨
رمان های آنلاین
https://t.me/+UUWMVgclpmc0YzA0
🧶
جال
https://t.me/+nrpuydJ_Z3xkNTlk
👓
طلا
https://t.me/+kC7FObK-LxphMWY0
💄
منفصل
https://t.me/+jBtyLurwbX9mODM0
🌈
به تودچارگشته ام
https://t.me/+d0Klnq7MLTgxNDZk
🌻
به جهنم خواهم رفت
https://t.me/+NQ_gl30fwgBkOTRk
🐾
وکیل تسخیری
https://t.me/+6mLM_NORp1Q0ZmU8
🌸
دلیبال
https://t.me/+Z44uQuiyJCIxODFk
🐚
فگار
https://t.me/+RLIrvzZYN6FlMTA0
👽
کوارا
https://t.me/joinchat/rlqEz_ydcDJhNzlk
🪵
دیافراگم
https://t.me/+B2CA8Os4wWwwN2Y0
🌹
عروسک آرزو
https://t.me/+UC3MwVS_fsCnKscw
💝
شبی در پروجا
https://t.me/+ae03USXeFIo3M2Zk
🌵
گلاویژ
https://t.me/joinchat/AAAAAFi1bW3U-7ofzA0FbQ
🍂
دل بیجان
https://t.me/+YYRpeXha_xw0ZDM0
🐝
راز مبهم
https://t.me/+-47jRFH3qFJmYTVk
⭕️
عشق محبوس شده
https://t.me/+e39A8sPw6EVkODM0
🩵 | 17 | 0 | Loading... |
10 _آرمان پسر داییت بود یا عمه؟
با ابرویی در هم رفته، دستی که به نرمی نوازش میکرد سخت شد.
_چرا باید حالا اسمش بیاد؟
صورتش بیخیال بود، انگار کن که عادی ترین کلمات را به زبانش میراند.
_حالا هم مثل بقیهی وقتها، فرقی توش نیست.
نمیشد اخمش عمق نگیرد، دستی که نوازش میکرد به نرمی زمخت شد، با خشونت بدنش را لمس میکرد، نمیشد که برای هادی او خاص باشد و برای بهراز از هر معمولی معمولیتر، نمیشد وقتی برای او بیشتر از بقیه وقت گذاشته و به حال خوبش اهمیت داده جوابش بشود یک مثل بقیهی وقتهایی که انگار سیلی بود به صورتش.
_جدا؟ هیچ فرقی توش نیست؟
نوچ بهراز را دید و دستش پایینتر رفت، باید به او ثابت میکرد آنقدر محکم بودن و اینکه بخواهی حسهایت را پشت نقاب بی تفاوتی پنهان کنی تا یک جایی جواب میدهد، باید اورا به سمت اعتراف میبرد. لمسهایش قویتر و پرحس تر شد، لمسهایی که بهراز را از خود بی خود کرده بود ولی چهرهاش هنوز مثل همیشهی رابطههاشان چیزی را نشان نمیداد، دختر ندید بدید درونش فریاد میکشید، خودش را به کالبد تن میکوباند، کارش همیشهی با هادی بودن همین بود، آرام کردن دختر ندید بدید و بسیار داغ درونش و پنهان شدن پشت نقاب سخت بی حسی. هادی ولی کاربردترین بود، اورا با هیچ کس نمیشد مقایسه کرد، نه با آرمان مریض ارباب زاده و نه با سورن که بهراز اولینش بود. هادی اورا میشناخت، بد بازی میکرد، بد و سخت، میدانست برای بالا بردن احساساتش باید دست به چه نقاطی بگذارد، خبر داشت حساسیت هایش چیست و دوست داشتنی هایش را با صدای بلند به زبان میآورد، هادی بد بازی میکرد، حریف سرسخت و چقری بود.
_که فرقی نداره، هوم؟ ولی تو فرق داری، تو تا وقتی این پاهای خونه خراب کن رو داری و شلاق موهات رو چندمیلیون به هیچ با بقیه توفیر داری.
گفت و تیر آخرش را زد، جملهش هنوز خارج نشده بود که دستش جایی نباید را لمس کرد، به نوازشی مثل یک پر ولی عمیق و با قدرت. دخترک ندید بدید دستهای قوی بهراز را با تمام قوا پس زد، صدای نالهاش را با جیغ از دهان خارج کرد و برندهی بازی با همین صدا هادی بود، هادی که مزد صبرش با این الههی استقامت در برابر هرچیز حتی کوچک را گرفت.
نفس نفس های تند و ممتد
بدنی لرزان و خیس عرق
چشمهایی که برعکس همیشه بسته بود
و هادی که خیره بود انگاری تابلویی باشکوه و اعجاب انگیز را نگاه میکند، به شاهکاری که خلق شدهی دستان خودش بود برای لحظاتی خیره شد. سرش را پایین برد، میدانست گارد بهراز برای بوسیدن جای جای بدنش پایین آمده، میدانست بجز لبهای دلفریبش حالا میتواند از سر تا پایش را ببوسد بدون آنکه مواخذه شود، بخاطر همین سمت لبهایش نرفت، شقیقه بهترین جا بود، حالا که دیگر مقاومتی نداشت، لبهایش را چسباند به شقیقههای عرق کرده اش، نرم بوسید، چندبار و همانجا لب زد.
_من! من بهراز! من رو یادت باشه، منی که تونستم صدای ناله و جیغ صخره رو دربیارم رو خوب یادت باشه چون، بعد من، هیچ کس توانش رو نداره باهات اینکار رو بکنه، این و فقدان تجربه میکنی و بس!
https://t.me/+VV-xK625V29hZmQ0
https://t.me/+VV-xK625V29hZmQ0 | 22 | 0 | Loading... |
11 #پارت۳۹۰
-غلط میکنی بدون اجازه شوهرت جلوگیری میکنی از بارداری..؟!
پرخشم نگاهم میکند و نفس نفس میزند.با حرص جواب میدهم:
-من بچه مرد خیانتکارو نمیخوام بفهم...!
نگاهش رنگ میبازد و سیبک گلویش متورم میشود.فکر نمیکرد از کثافت کاریش با خبر شوم.حتی به ذهنش هم نمیرسید چمدان آماده کرده بودم بروم...بیخبر...که داغ میگذارد روی دلم.
به سینهاش میکوبد.
-کی خیانت کرده ؟من...؟
یک قدم جلو میآید و من عقب میروم.آن قدر جلو میآید که من به دیوار پشت سر میچسبم ولی باز هم کوتاه نمیآیم.
-همهجا پر شده از کثافتکاریات...همه میدونن یه زن باز حرفهای هستی یه لاشی تمام معنا...
مات میماند و پلک نمیزند.
-حواست به حرفات هست ؟
دست روی سینه پهناش میگذارم و به عقب هولش میدهم.چانهام میلرزد:
-اگر تو بلدی خیانت کنی منم بلدم...!اگر تو میتونی همبستر زنهای مختلف بشی منم میتونم....
گونهام میسوزد.باورم نمیشود به من سیلی زده باشد.رگهای گردنش باد کرده و پرههای بینیاش از خشم باز و بسته میشود:
-پس میخوای همچین غلط کنی...؟!
ترسناک شدهبود و چشمانش غرق خُون.
با دست به سرم میکوبد و جیغ میکشم و زمین میافتم.بارها گفته بود با غیرتش بازی نکنم.
گفته بود بعد از مادرش من بزرگتربن خط قرمزش هستم.آن قدر خشمگین بود که نگذاشت بگویم من لعنتی سه ماهه که هیچ قرص کوفتی مصرف نمیکنم و او دچار سوءتفاهم شده است.
دیوانهوار فریاد میکشد:
-گفته بودم از زن خیانتکار بیزارم....گفته بودم عشقمو با دستای خودم خاک میکنم ولی نمیذارم به رِیشم بخندی...
بغض در گلویم ریشه میزند و چانهام میلرزد.میخوام عذرخواهی کنم ولی امان نمیدهد و کمربندش را از کمر بیرون میکشد و روی تنم فرود می آورد.
نفسم میرود و درد در تنم جان میگیرد.کمی بعد که از درد بیحس شدهام گرمی چیزی را بین پاهایم حس میکنم ولی توانایی تکان خوردن ندارم.
فقط چشمهای گشاد او را می بینم و صدایش که میلرزد.
-خون...؟آهو چرا خونریزی داری...!
**او نمیداند ولی من میدانم.جنینام که تازه نطفهاش بسته شدهبود را پدرش با دستای خودش کشت.چشمهایم سیاهی میرود ولی قبل از بسته شدن زمزمه میکنم:
-من باردار...من باردارم بودم لعنتی**🔞....!
https://t.me/+MJR0r-2j6ihmMjA8
https://t.me/+MJR0r-2j6ihmMjA8
❌ به دلیل صحنههای بیسانسور🔞 فقط تا دو ساعت فرصت عضویت برقرار است بعد از اون لینک به طور خودکار باطل میشه❌ | 59 | 1 | Loading... |
12 بهترین رمان های عاشقانه اینجاست❤️🔥
🩵 وقتی شوهرمو با دوستم برهنه روی تخت دیدم درحالیکه حامله بودم...
💜عاشق برادرشوهرم شدم، فکر میکردم خائن منم؛ اما همش بازی بود...
🩷بخاطر دخترونگی نداشته ام مجبور شدم پیشنهادازدواج مردی رو قبول کنم که اصلا نمی شناختمش
🩵برام پاپوش دوختن و من افتادم تو زندان! تو زندان زنان اتفاقی برام افتاد که..و
❤️شوهرداشتم اما دلم برای معلم موسیقیم رفت
🤎 شوهرم به خاطر یه زن دیگه منو طلاق می ده اما...
💜لینک رمان های آنلاین اینجاست
💛ازدواج دو سلبریتی معروف و پرحاشیه
💙گنده لات محل عاشق دکتر تازه کار میشه
💚مردی که پنج سال به ناحق زندان بوده و بعد روبرومیشه با برادرزاده مذهبی دوستش که...
🧡شوهرم با توطئه مادرش بخاطردختر زا بودنم زن دوم گرفت
❤️عاشقانهای پرتلاطم بین زنی تن فروش و مرد مذهبی
🩵شب عروسیم منو به جرم موادمخدر دستیگر کردن درحالیکه
💜برادرم و دزدیده بودن! و در ازای آزادیش من باید ...
❤️دوست داشتنش ساده نیست
🩶دختری که بعد از قتل دونفر در یک مهمانی سکوت کرده با وکیلی که بخاطر این پرونده عجیب...
🧡دختری ساده که بعد از مرگ پدرمادرش آبروش هدف قرار میگیرد...
🩷مربی بدنسازی پایین شهر و دختر پولدار پرنازوعشوه
💙لیدا قاتل شوهرشه اما کسی از این راز خبر نداره جز فولاد دوست شوهرش!
🩷صدف زنی بیمار با فهیمدن اینکه شوهرش بقیه بامعشوقهاش در ترکیه زندگی میکند...
🤎دختر شیطونی که وارد دنیای مافیای بیرحم میشود
💜عاشقانه ی سرگرد اینترپل و یه قاتل
🩵دختری که سه ازدواج ناموفق داره
🧡برگشتن نیل بعد از شیش سال با دختربچه ای از خون او...
❤️اعدام شدنم به جرم قتل متجاوزم
🩷صیغه دوست برادرم شدم چون او غربت جایی رو نداشتم
🤍پسر خلافکار دختره رو مجبور میکنه باهاش بره دزدی
💜عشق تا بینهایت
💚پسره خواننده اس و الکی بهش تهمت میزنن که خانه فساد داره و...
💛صدف دختری که بعد مرگ عموش اسیر پسر عمومذهبیش میشه
🩷عشق عجین شده خون و باروت
💙عاشقانه پر تلاطم دختر عمو پسر عمو و سوختن در یک عشق پنهانی
🩶عروس خونآشامها توسط گرگینه ها دزدیده میشه
💜عشق یه پسرمسلمون و آقازاده به دختری ارمنی و مسیحی
🩵اون مرد دیوانهوار عاشق یه دختر شده ولی نمیدونه اون دختر نزدیکش شده که....
❤️رابطه دو زوج کاملا متقاوت از هم
💚مثلث عشقی،دختر مهربون و مذهبی،پسر بامرام و دوست داشتنی..
💛ازدواج اجباری با قاتل زنم.
🤍آفاق دختر هفده ساله ای از ایل قشقایی که عروس خون بس می شود.
🧡شش عاشقانه در یک اکیپ دوازده نفره
💙مجبور شدم معشوقه اون قاچاقچی باشم
💛عشق دختر مسلمان به پسر ارمنی
🩷عشق بین دو دشمن به خاطر یک نفرین قدرتمند...
🩵وقتی که یک دختر عاشق میشود
🤎من واقعیتم که دردهای بیاغراق زندگی، روی دوشم سوارند!
💙شوهرم مرد اما مجبورشدم به عقد برادرشوهرم دربیاد
❤️مادرم عروس خونبس بود! ومن دختری بودم که برادرِ هووی مادرم عاشقم شد
🖤همخونه بودی دختری زبان دراز و لجباز با پسری بی اعصاب و زخم خورده که پی انتقام
🩷ازدواج اجباری دختری روستایی باپسر فرنگ رفته
🩵بزرگترین و فعالترین رمانسرای تلگرام
💜دختری فراری از رابطه که بخاطر چک و سفته مجبور میشه...
🩶انتقام ناخواسته مهندسِ خشن از همسر رفیق فابریک
🤍پسرخاله ام بهم تجاوز کرد
🩵عشقم بهم خیانت کرد
🩶هر رمانی میخوای با چهار فرمت رایگان دانلود کن و بخون
💙رابطهای خشن و اجباری مرد مغرور با دختر قربانی تجاوز
💛بهم دست درازی میکرد و به اجبار و تهدید ازم میخواست که...
❤️دختری مذهبی اسیر دست مردی دنیا دیده که دایی کسیه که قراره...
🧡مجبورشدم پرستار مردی بشم که بی رحم بود
🩵 دوستش داشتم اما اون بوی عطر زنونه ای رو میداد که من نبودم!
❤️عاشق پسر خونده ی پدر گمشدم شدم که با نقشه اومده بود تو زندگیم | 28 | 0 | Loading... |
13 بهترین رمان های عاشقانه اینجاست❤️🔥
🩵 وقتی شوهرمو با دوستم برهنه روی تخت دیدم درحالیکه حامله بودم...
💜عاشق برادرشوهرم شدم، فکر میکردم خائن منم؛ اما همش بازی بود...
🩷بخاطر دخترونگی نداشته ام مجبور شدم پیشنهادازدواج مردی رو قبول کنم که اصلا نمی شناختمش
🩵برام پاپوش دوختن و من افتادم تو زندان! تو زندان زنان اتفاقی برام افتاد که..و
❤️شوهرداشتم اما دلم برای معلم موسیقیم رفت
🤎 شوهرم به خاطر یه زن دیگه منو طلاق می ده اما...
💜لینک رمان های آنلاین اینجاست
💛ازدواج دو سلبریتی معروف و پرحاشیه
💙گنده لات محل عاشق دکتر تازه کار میشه
💚مردی که پنج سال به ناحق زندان بوده و بعد روبرومیشه با برادرزاده مذهبی دوستش که...
🧡شوهرم با توطئه مادرش بخاطردختر زا بودنم زن دوم گرفت
❤️عاشقانهای پرتلاطم بین زنی تن فروش و مرد مذهبی
🩵شب عروسیم منو به جرم موادمخدر دستیگر کردن درحالیکه
💜برادرم و دزدیده بودن! و در ازای آزادیش من باید ...
❤️دوست داشتنش ساده نیست
🩶دختری که بعد از قتل دونفر در یک مهمانی سکوت کرده با وکیلی که بخاطر این پرونده عجیب...
🧡دختری ساده که بعد از مرگ پدرمادرش آبروش هدف قرار میگیرد...
🩷مربی بدنسازی پایین شهر و دختر پولدار پرنازوعشوه
💙لیدا قاتل شوهرشه اما کسی از این راز خبر نداره جز فولاد دوست شوهرش!
🩷صدف زنی بیمار با فهیمدن اینکه شوهرش بقیه بامعشوقهاش در ترکیه زندگی میکند...
🤎دختر شیطونی که وارد دنیای مافیای بیرحم میشود
💜عاشقانه ی سرگرد اینترپل و یه قاتل
🩵دختری که سه ازدواج ناموفق داره
🧡برگشتن نیل بعد از شیش سال با دختربچه ای از خون او...
❤️اعدام شدنم به جرم قتل متجاوزم
🩷صیغه دوست برادرم شدم چون او غربت جایی رو نداشتم
🤍پسر خلافکار دختره رو مجبور میکنه باهاش بره دزدی
💜عشق تا بینهایت
💚پسره خواننده اس و الکی بهش تهمت میزنن که خانه فساد داره و...
💛صدف دختری که بعد مرگ عموش اسیر پسر عمومذهبیش میشه
🩷عشق عجین شده خون و باروت
💙عاشقانه پر تلاطم دختر عمو پسر عمو و سوختن در یک عشق پنهانی
🩶عروس خونآشامها توسط گرگینه ها دزدیده میشه
💜عشق یه پسرمسلمون و آقازاده به دختری ارمنی و مسیحی
🩵اون مرد دیوانهوار عاشق یه دختر شده ولی نمیدونه اون دختر نزدیکش شده که....
❤️رابطه دو زوج کاملا متقاوت از هم
💚مثلث عشقی،دختر مهربون و مذهبی،پسر بامرام و دوست داشتنی..
💛ازدواج اجباری با قاتل زنم.
🤍آفاق دختر هفده ساله ای از ایل قشقایی که عروس خون بس می شود.
🧡شش عاشقانه در یک اکیپ دوازده نفره
💙مجبور شدم معشوقه اون قاچاقچی باشم
💛عشق دختر مسلمان به پسر ارمنی
🩷عشق بین دو دشمن به خاطر یک نفرین قدرتمند...
🩵وقتی که یک دختر عاشق میشود
🤎من واقعیتم که دردهای بیاغراق زندگی، روی دوشم سوارند!
💙شوهرم مرد اما مجبورشدم به عقد برادرشوهرم دربیاد
❤️مادرم عروس خونبس بود! ومن دختری بودم که برادرِ هووی مادرم عاشقم شد
🖤همخونه بودی دختری زبان دراز و لجباز با پسری بی اعصاب و زخم خورده که پی انتقام
🩷ازدواج اجباری دختری روستایی باپسر فرنگ رفته
🩵بزرگترین و فعالترین رمانسرای تلگرام
💜دختری فراری از رابطه که بخاطر چک و سفته مجبور میشه...
🩶انتقام ناخواسته مهندسِ خشن از همسر رفیق فابریک
🤍پسرخاله ام بهم تجاوز کرد
🩵عشقم بهم خیانت کرد
🩶هر رمانی میخوای با چهار فرمت رایگان دانلود کن و بخون
💙رابطهای خشن و اجباری مرد مغرور با دختر قربانی تجاوز
💛بهم دست درازی میکرد و به اجبار و تهدید ازم میخواست که...
❤️دختری مذهبی اسیر دست مردی دنیا دیده که دایی کسیه که قراره...
🧡مجبورشدم پرستار مردی بشم که بی رحم بود
🩵 دوستش داشتم اما اون بوی عطر زنونه ای رو میداد که من نبودم!
❤️عاشق پسر خونده ی پدر گمشدم شدم که با نقشه اومده بود تو زندگیم | 12 | 0 | Loading... |
14 من کیوانم!
معروفترین دندانپزشکی که کل فرانکفورت به خودش دیده...
وقتی دانشجو بودم طی یه سانحه، تصمیم میگیرم از همه چیز و همه کس دور شم پس ایران رو ترک میکنم...
و بالاخره بعد از ۱۰ سال به هدفم میرسم و روز و شب فقط کار میکنم و وقتم رو با مریضام سپری میکنم...
سمت هیچ دختر و رابطهای نمیرم. جوری که حتی دوستام باورشون میشه که هیچ حس مردونهای ندارم ...
اما یه روز دختر ریزه میزهای پا به مطبم میذاره که چشمهای عسلی رنگش، دنیامو زیر و رو میکنه و سرسختیای که ذاتا توی وجودش بود، کل سد دفاعیم رو درهم میشکنه...
و من برای اولین بار جذب دختری میشم که بعد از سی و دو سال منو با زندگی آشتی میده و...
https://t.me/+H_PHdHw59t02YjE0
https://t.me/+H_PHdHw59t02YjE0
- چشمات میتونه بیاحساسترین مرد هارم از پا در بیاره دخترجون!
https://t.me/+H_PHdHw59t02YjE0
توصیهی ویژه♨️
#قلم_قوی | 17 | 0 | Loading... |
15 من کیوانم!
معروفترین دندانپزشکی که کل فرانکفورت به خودش دیده...
وقتی دانشجو بودم طی یه سانحه، تصمیم میگیرم از همه چیز و همه کس دور شم پس ایران رو ترک میکنم...
و بالاخره بعد از ۱۰ سال به هدفم میرسم و روز و شب فقط کار میکنم و وقتم رو با مریضام سپری میکنم...
سمت هیچ دختر و رابطهای نمیرم. جوری که حتی دوستام باورشون میشه که هیچ حس مردونهای ندارم ...
اما یه روز دختر ریزه میزهای پا به مطبم میذاره که چشمهای عسلی رنگش، دنیامو زیر و رو میکنه و سرسختیای که ذاتا توی وجودش بود، کل سد دفاعیم رو درهم میشکنه...
و من برای اولین بار جذب دختری میشم که بعد از سی و دو سال منو با زندگی آشتی میده و...
https://t.me/+H_PHdHw59t02YjE0
https://t.me/+H_PHdHw59t02YjE0
- چشمات میتونه بیاحساسترین مرد هارم از پا در بیاره دخترجون!
https://t.me/+H_PHdHw59t02YjE0
توصیهی ویژه♨️
#قلم_قوی | 31 | 0 | Loading... |
16 بهترین رمان های عاشقانه اینجاست❤️🔥
🩵 وقتی شوهرمو با دوستم برهنه روی تخت دیدم درحالیکه حامله بودم...
💜عاشق برادرشوهرم شدم، فکر میکردم خائن منم؛ اما همش بازی بود...
🩷بخاطر دخترونگی نداشته ام مجبور شدم پیشنهادازدواج مردی رو قبول کنم که اصلا نمی شناختمش
🩵برام پاپوش دوختن و من افتادم تو زندان! تو زندان زنان اتفاقی برام افتاد که..و
❤️شوهرداشتم اما دلم برای معلم موسیقیم رفت
🤎 شوهرم به خاطر یه زن دیگه منو طلاق می ده اما...
💜لینک رمان های آنلاین اینجاست
💛ازدواج دو سلبریتی معروف و پرحاشیه
💙گنده لات محل عاشق دکتر تازه کار میشه
💚مردی که پنج سال به ناحق زندان بوده و بعد روبرومیشه با برادرزاده مذهبی دوستش که...
🧡شوهرم با توطئه مادرش بخاطردختر زا بودنم زن دوم گرفت
❤️عاشقانهای پرتلاطم بین زنی تن فروش و مرد مذهبی
🩵شب عروسیم منو به جرم موادمخدر دستیگر کردن درحالیکه
💜برادرم و دزدیده بودن! و در ازای آزادیش من باید ...
❤️دوست داشتنش ساده نیست
🩶دختری که بعد از قتل دونفر در یک مهمانی سکوت کرده با وکیلی که بخاطر این پرونده عجیب...
🧡دختری ساده که بعد از مرگ پدرمادرش آبروش هدف قرار میگیرد...
🩷مربی بدنسازی پایین شهر و دختر پولدار پرنازوعشوه
💙لیدا قاتل شوهرشه اما کسی از این راز خبر نداره جز فولاد دوست شوهرش!
🩷صدف زنی بیمار با فهیمدن اینکه شوهرش بقیه بامعشوقهاش در ترکیه زندگی میکند...
🤎دختر شیطونی که وارد دنیای مافیای بیرحم میشود
💜عاشقانه ی سرگرد اینترپل و یه قاتل
🩵دختری که سه ازدواج ناموفق داره
🧡برگشتن نیل بعد از شیش سال با دختربچه ای از خون او...
❤️اعدام شدنم به جرم قتل متجاوزم
🩷صیغه دوست برادرم شدم چون او غربت جایی رو نداشتم
🤍پسر خلافکار دختره رو مجبور میکنه باهاش بره دزدی
💜عشق تا بینهایت
💚پسره خواننده اس و الکی بهش تهمت میزنن که خانه فساد داره و...
💛صدف دختری که بعد مرگ عموش اسیر پسر عمومذهبیش میشه
🩷عشق عجین شده خون و باروت
💙عاشقانه پر تلاطم دختر عمو پسر عمو و سوختن در یک عشق پنهانی
🩶عروس خونآشامها توسط گرگینه ها دزدیده میشه
💜عشق یه پسرمسلمون و آقازاده به دختری ارمنی و مسیحی
🩵اون مرد دیوانهوار عاشق یه دختر شده ولی نمیدونه اون دختر نزدیکش شده که....
❤️رابطه دو زوج کاملا متقاوت از هم
💚مثلث عشقی،دختر مهربون و مذهبی،پسر بامرام و دوست داشتنی..
💛ازدواج اجباری با قاتل زنم.
🤍آفاق دختر هفده ساله ای از ایل قشقایی که عروس خون بس می شود.
🧡شش عاشقانه در یک اکیپ دوازده نفره
💙مجبور شدم معشوقه اون قاچاقچی باشم
💛عشق دختر مسلمان به پسر ارمنی
🩷عشق بین دو دشمن به خاطر یک نفرین قدرتمند...
🩵وقتی که یک دختر عاشق میشود
🤎من واقعیتم که دردهای بیاغراق زندگی، روی دوشم سوارند!
💙شوهرم مرد اما مجبورشدم به عقد برادرشوهرم دربیاد
❤️مادرم عروس خونبس بود! ومن دختری بودم که برادرِ هووی مادرم عاشقم شد
🖤همخونه بودی دختری زبان دراز و لجباز با پسری بی اعصاب و زخم خورده که پی انتقام
🩷ازدواج اجباری دختری روستایی باپسر فرنگ رفته
🩵بزرگترین و فعالترین رمانسرای تلگرام
💜دختری فراری از رابطه که بخاطر چک و سفته مجبور میشه...
🩶انتقام ناخواسته مهندسِ خشن از همسر رفیق فابریک
🤍پسرخاله ام بهم تجاوز کرد
🩵عشقم بهم خیانت کرد
🩶هر رمانی میخوای با چهار فرمت رایگان دانلود کن و بخون
💙رابطهای خشن و اجباری مرد مغرور با دختر قربانی تجاوز
💛بهم دست درازی میکرد و به اجبار و تهدید ازم میخواست که...
❤️دختری مذهبی اسیر دست مردی دنیا دیده که دایی کسیه که قراره...
🧡مجبورشدم پرستار مردی بشم که بی رحم بود
🩵 دوستش داشتم اما اون بوی عطر زنونه ای رو میداد که من نبودم!
❤️عاشق پسر خونده ی پدر گمشدم شدم که با نقشه اومده بود تو زندگیم | 20 | 0 | Loading... |
17 پارت آینده:
-Ne yakışıklı doktor!
(چه دکتر خوشتیپی!)
نیشگونی از بازوی بورجو گرفته و گفتم:
- sus!(ساکت باش)
بیتوجه به اولتیماتومی که داده بودم، اینبار با هیجان بیشتری ادامه داد:
- Ona nasıl hâlâ aşık olmadın?!
(اصلا موندم چطور تا حالا عاشقش نشدی؟!)
لبم را گزیده و نیم نگاهی سمت دکتر انداختم. خداخدا میکردم که یک کلمه از حرفهای ما را متوجه نشده باشد. اگر بورجو میدانست که او چقدر جدی و اخموست، عمرا این حرفها را نمیزد.
-çeneni kapat. (دهنتو ببند)
بیتوجه به التماسهایم، اینبار با لحن جدیتری گفت:
- Sanirim doktorun dikkatini çekmişsin! gözleri sadece senin üzerinde!
(بنظرم دکتر هم چشمش تو رو گرفته! فقط به تو نگاه میکنه!)
با شنیدن صدای مردانهای که به فارسی گفت:
- نمیخواین رو حرفهای دوستتون بیشتر فکر کنید!
نفس کشیدن را از یاد بردم. پس ترکی بلد بود! سرخ شده از خجالت نگاهش کردم و با تتهپته گفتم:
- حرفای دوستمو جدی نگیرید. همیشه همین قدر شوخه!
- اتفاقا من میخوام جدی بگیرمشون ...
https://t.me/+H_PHdHw59t02YjE0
https://t.me/+H_PHdHw59t02YjE0
(فقط کافیه دو پارت اولو بخونید تا متوجه قلم قوی نویسنده بشید) | 18 | 0 | Loading... |
18 بهترین رمان های عاشقانه اینجاست❤️🔥
🩵 وقتی شوهرمو با دوستم برهنه روی تخت دیدم درحالیکه حامله بودم...
💜عاشق برادرشوهرم شدم، فکر میکردم خائن منم؛ اما همش بازی بود...
🩷بخاطر دخترونگی نداشته ام مجبور شدم پیشنهادازدواج مردی رو قبول کنم که اصلا نمی شناختمش
🩵برام پاپوش دوختن و من افتادم تو زندان! تو زندان زنان اتفاقی برام افتاد که..و
❤️شوهرداشتم اما دلم برای معلم موسیقیم رفت
🤎 شوهرم به خاطر یه زن دیگه منو طلاق می ده اما...
💜لینک رمان های آنلاین اینجاست
💛ازدواج دو سلبریتی معروف و پرحاشیه
💙گنده لات محل عاشق دکتر تازه کار میشه
💚مردی که پنج سال به ناحق زندان بوده و بعد روبرومیشه با برادرزاده مذهبی دوستش که...
🧡شوهرم با توطئه مادرش بخاطردختر زا بودنم زن دوم گرفت
❤️عاشقانهای پرتلاطم بین زنی تن فروش و مرد مذهبی
🩵شب عروسیم منو به جرم موادمخدر دستیگر کردن درحالیکه
💜برادرم و دزدیده بودن! و در ازای آزادیش من باید ...
❤️دوست داشتنش ساده نیست
🩶دختری که بعد از قتل دونفر در یک مهمانی سکوت کرده با وکیلی که بخاطر این پرونده عجیب...
🧡دختری ساده که بعد از مرگ پدرمادرش آبروش هدف قرار میگیرد...
🩷مربی بدنسازی پایین شهر و دختر پولدار پرنازوعشوه
💙لیدا قاتل شوهرشه اما کسی از این راز خبر نداره جز فولاد دوست شوهرش!
🩷صدف زنی بیمار با فهیمدن اینکه شوهرش بقیه بامعشوقهاش در ترکیه زندگی میکند...
🤎دختر شیطونی که وارد دنیای مافیای بیرحم میشود
💜عاشقانه ی سرگرد اینترپل و یه قاتل
🩵دختری که سه ازدواج ناموفق داره
🧡برگشتن نیل بعد از شیش سال با دختربچه ای از خون او...
❤️اعدام شدنم به جرم قتل متجاوزم
🩷صیغه دوست برادرم شدم چون او غربت جایی رو نداشتم
🤍پسر خلافکار دختره رو مجبور میکنه باهاش بره دزدی
💜عشق تا بینهایت
💚پسره خواننده اس و الکی بهش تهمت میزنن که خانه فساد داره و...
💛صدف دختری که بعد مرگ عموش اسیر پسر عمومذهبیش میشه
🩷عشق عجین شده خون و باروت
💙عاشقانه پر تلاطم دختر عمو پسر عمو و سوختن در یک عشق پنهانی
🩶عروس خونآشامها توسط گرگینه ها دزدیده میشه
💜عشق یه پسرمسلمون و آقازاده به دختری ارمنی و مسیحی
🩵اون مرد دیوانهوار عاشق یه دختر شده ولی نمیدونه اون دختر نزدیکش شده که....
❤️رابطه دو زوج کاملا متقاوت از هم
💚مثلث عشقی،دختر مهربون و مذهبی،پسر بامرام و دوست داشتنی..
💛ازدواج اجباری با قاتل زنم.
🤍آفاق دختر هفده ساله ای از ایل قشقایی که عروس خون بس می شود.
🧡شش عاشقانه در یک اکیپ دوازده نفره
💙مجبور شدم معشوقه اون قاچاقچی باشم
💛عشق دختر مسلمان به پسر ارمنی
🩷عشق بین دو دشمن به خاطر یک نفرین قدرتمند...
🩵وقتی که یک دختر عاشق میشود
🤎من واقعیتم که دردهای بیاغراق زندگی، روی دوشم سوارند!
💙شوهرم مرد اما مجبورشدم به عقد برادرشوهرم دربیاد
❤️مادرم عروس خونبس بود! ومن دختری بودم که برادرِ هووی مادرم عاشقم شد
🖤همخونه بودی دختری زبان دراز و لجباز با پسری بی اعصاب و زخم خورده که پی انتقام
🩷ازدواج اجباری دختری روستایی باپسر فرنگ رفته
🩵بزرگترین و فعالترین رمانسرای تلگرام
💜دختری فراری از رابطه که بخاطر چک و سفته مجبور میشه...
🩶انتقام ناخواسته مهندسِ خشن از همسر رفیق فابریک
🤍پسرخاله ام بهم تجاوز کرد
🩵عشقم بهم خیانت کرد
🩶هر رمانی میخوای با چهار فرمت رایگان دانلود کن و بخون
💙رابطهای خشن و اجباری مرد مغرور با دختر قربانی تجاوز
💛بهم دست درازی میکرد و به اجبار و تهدید ازم میخواست که...
❤️دختری مذهبی اسیر دست مردی دنیا دیده که دایی کسیه که قراره...
🧡مجبورشدم پرستار مردی بشم که بی رحم بود
🩵 دوستش داشتم اما اون بوی عطر زنونه ای رو میداد که من نبودم!
❤️عاشق پسر خونده ی پدر گمشدم شدم که با نقشه اومده بود تو زندگیم | 11 | 0 | Loading... |
19 این رمان عالیه بچه ها😍حتما بخونیدش🔻
- دایی...........
- دایی و زهرمار .
صدای فریادش چنان بلند بود که آذین را به گریه انداخت. چشم بستم. حالا که کار به اینجا رسید بود، باید تمامش می کردم. به خاطر خودم، به خاطر آذین و به خاطر آرش. باید همین امروز همه چیز را تمام می کردم.
- دایی من تصمیم و گرفتم دیگه نمی خوام با آرش زندگی کنم. شما هم نمی تونید منصرفم کنید.
یک طرف صورتم سوخت و گردنم با صدای بدی به سمت عقب چرخید. همه از جایشان بلند شدند. حاج احمد جلو آمد و دست روی بازوی دایی گذاشت.
- آقا رضا این چه کاریه؟ با کتک زدن که چیزی درست نمی شه. باید ببینیم مشکل سحر خانم چیه که رفته این کار رو کرده...........
- مشکلش چیه؟ هیچ مشکلی نداره حاجی، فقط می خواد ما رو بی آبرو کنه. می دونی چرا؟ چون مثل مادرش خرابه. چون خون اون هرزه تو رگه هاشه.
آتش گرفتم. چرا همیشه من را با مادرم مقایسه می کردند. چرا مطمئن بودند که من جا پای مادرم می گذارم. چون خون آن زن در رگ های من بود. خون چه کسی در رگ های مادرم بود. عزیز؟ آقا جان؟ مگر همان خون در رگ های دایی و خاله ها نبود. پس چرا آنها مثل مادرم نشدند؟ چرا من باید حتماً مثل مادرم می شدم.
صاف ایستادم و برای اولین بار حرف دلم را به زبان آوردم.
- خون تو رگ های مادر من همون خونی که تو رگ های شماست. پس هر چی مادرم هست شما هم هستید.
دایی به سمتم یورش برد. زن دایی توی صورتش زد. حاج احمد دایی را گرفت و به عقب کشید. صدای گریه آذین بلندتر شد. آرش از جایش تکان نخورد.
- حروم زاده.
با بهت به خاله زهرا که با تنفر نگاهم می کرد، خیره شدم. چرا من را حرامزاده خوانده بود؟
https://t.me/+gld2nS4gq7lmOTRk
https://t.me/+gld2nS4gq7lmOTRk
وقتی حرف طلاق از همسرم که پسرخاله ام بود زدم مرا حرام زاده خواندند!
آن هم به جرم مادرم! به جرم پدری که هیچکس او را ندیده بود!
من اما فقط یک عاشق بودم!
عاشقی که می خواستم با طلاق قلب همسرم را برای خودم کنم اما او.... | 23 | 0 | Loading... |
20 این رمان جذابوازدست ندید❤️🔻
من باردار بودم.
با برگه آزمایش با خوشحالی به سمت خونه رفتم تا خبر بارداریم رو به شوهرم بدم.
وقتی در خونه رو باز کردم صدای ناله های پر لذت زنی توی خونه پیچیده بود که شبیه صدای دوست صمیمی ام بود!
وقتی قربون صدقه های شوهرم رو می شنیدم قلبم یکی درمیون می زد.
دراتاقمون رو که باز کردم، بدن هاشون رو که دیدم دنیا جلوی چشم هام تار شد و خیس شدن لباسم رو حس کردم!
https://t.me/+sYAizZnehZE2YzUy | 40 | 0 | Loading... |
21 یه لیست جذاب برای همه مخاطبان عزیز کانال😍
نگار فرزین
سحر💕بهزاد
https://t.me/+N9BFdebpB5w0N2U8
میم راهپیما
البرز 💕ایران
https://t.me/+RyG2Wpv98Ks0YjM0
مریم بوذری
بردیا 💕 افرا
https://t.me/+EetWHACuYEA0YzA0
سارا انضباطی
الیاس 💕حنا
https://t.me/+ae03USXeFIo3M2Zk
پروانه قدیمی
ارس 💕 جانان
https://t.me/+WCvtEOhqLIYZPqoi
شبنم
گلاویژ 💕عماد
https://t.me/joinchat/AAAAAFi1bW3U-7ofzA0FbQ
ماریا
رستا 💕 فرشاد
https://t.me/joinchat/5lHZcPHRA3wxODg0
شینزود
فهام 💕 سامیا
https://t.me/+nrpuydJ_Z3xkNTlk
منیر قاسمی
رهی 💕 نورا
https://t.me/joinchat/WjuxpULPKVZhODQ0
میم.راهپیما
آفاق💕الچین
https://t.me/+cGaEWW24wYQ2NmI8
نسترن ملایی
هانا💕واران
https://t.me/+cby5BpsV_2dkZDc0
سیما
جانان 💕 ظهیر
https://t.me/+YYRpeXha_xw0ZDM0
نگار فرزین
عماد 💕سارا
https://t.me/+6mLM_NORp1Q0ZmU8
حدیثه ببرزاده
الهه 💕 علی
https://t.me/+zON_gzksXTRhNDY8
یگانه راد
سبحان، ارمیا💕محنا
https://t.me/joinchat/UxeH-D3sAnJO3mDX
مرضیه
سما 💕 امید
https://t.me/joinchat/Vp4khXQ1LcEhqe8f
فاطمه جعفری
حامد 💕عاطفه
https://t.me/+hyLm_LlT8dVhM2Vk
نسترن
ودا 💕دانیار
https://t.me/joinchat/PA6bpIR_NkQ1MjI0
یغما شفیع پور
تیارا 💕 آویر
https://t.me/joinchat/RaaqCdplvPFp_Ipz
گیلسو
طنین 💕شهریار
https://t.me/+EPy1Pj6lEPUyNmQ0
شیوا بادی
ایران 💕وارطان
https://t.me/+-ddAMSs9929iOGQ0
حوای پاییز
آران 💕فریماه
https://t.me/+Z44uQuiyJCIxODFk
مونا امین سرشت
ماهرخ💕کیاراد، دارا
https://t.me/+SF0c0RYHKVqt-OUs
نسیم
پناه💕کاوه
https://t.me/+fQzEb67n3hY1NjA0
آرامش
آرزو 💕ارسلان
https://t.me/+ewKiR3leHVhhMmI0
پرنیان هفت رنگ
خزان💕هیروان ، پریشان
https://t.me/+i-AULEBzIu9jMjNk
اعظم داشبلاغی
ماهرو💕رحمان
https://t.me/+8spJjlnwbk9lZjA0
ر.بیات
حسام💕ریحانه
https://t.me/+Oe0BXmaR0L83NGU0
مهلا.خ
شهریار💕آسو
https://t.me/+iltXh72SRbs4NDI8
حلماصدقی
آهیل💕آهو
https://t.me/+EQ36tGfAf380M2M0
حانیه شامل
پناه💕 آرسین
https://t.me/+7c77UZ1Xr5k3OTA8
مینا
دلیار 💕 نیک
https://t.me/+FYXL5jrHy-hmZjE0
مارال
امیرحافظ 💕 آناشه
https://t.me/+FttMneQYDEU0MmNk
بهناز صفری
ماه چهره💕مهدیار_آدریان
https://t.me/+W-87i6q5g08wMDI0
فریبا زلالی
صدف 💕 علی
https://t.me/+nFRZT8EaFUgzMGZk
راز
لیدا 💕 فولاد
https://t.me/+NQ_gl30fwgBkOTRk
مهدیه سیفالهی
آریانا💕 کوروش
https://t.me/+Ijr5wTMZt0AzMDFk
لیلا غلطانی
فرشید💕سونا
https://t.me/joinchat/AAAAAFbz0FL1DIxPtEdKxQ
گیسو رحیمی
دلوین💕حامین
https://t.me/+RLIrvzZYN6FlMTA0
محدثه رمضانی
پناه 💕یاشار، امیرعلی
https://t.me/+g0SD3Ehg6eE0ZDVh
صدای بی صدا
دیاکو 💕راحیل
https://t.me/+R11OsZffKMoo-Uk4
سارا رایگان
آرامش 💕طوفان
https://t.me/+HVwbM-IoSWI2MTU0
شبنم
آرش 💕سارا
https://t.me/+UC3MwVS_fsCnKscw
مبینا
بنیامین💕 جیران
https://t.me/+2yp68a4xG0xlOTc0
راز.س
شاداب💕سبحان، محمد
https://t.me/joinchat/rlqEz_ydcDJhNzlk
خاطره
همایون💕نوا
https://t.me/+R-d0sNQmYH5mYTc0
شادی جمالیان
نهال 💕کیهان
https://t.me/+m6zOAXiTnhY3ZGI0
آزاده ندایی
ریرا 💕 رستان
https://t.me/+sYAizZnehZE2YzUy
رقیه جوانی
سرمه💕 رهام
https://t.me/+v7ssTInLxvw3OTA0
شبنم خلیلی
شبنم💕سهراب
https://t.me/+e39A8sPw6EVkODM0 | 45 | 0 | Loading... |
22 -این درد پریودی لامصب تا کیه؟
خاکستر سیگارش را میتکاند.دکمههای پیراهنش باز است و سینه برهنه ورزیدهاش جلوی چشمم دلبری میکند.
لبم را زیر دندان گزیدم.
-برای هر زنی فرق داره !
اخم میکند وقتی نگاهم میکند:
-هر زنیو نپرسیدم تو رو پرسیدم !
این بار نگاهش روی لبهایم سُر میخورد:
-اون بدبختا رو هم ول کن !
صورتم سُرخ میشود.با گونههای گُل انداخته میگویم:
-۶روزه !
به سیگارش پک میزند و نگاهش سرتاپایم را وجب میکند:
-چندمین روزته؟
با خجالت گوشهی لباسم را در دستم مشت میکنم و وقتی لب میزنم "دومین "با حرفش تمام تنم مثل شبهای ترسناک دیگر یخ میزند:
-سخت شد که یعنی باید تا چند روز دیگه صبر کنم و بهت دست نزنم !
https://t.me/+KvzOBWk7O4k3ZTE8
❌❌ | 26 | 0 | Loading... |
23 بهترین رمان های عاشقانه اینجاست❤️🔥
🩵 عاشقانه ای متفاوت از یه مرد واقعی ولی پر از کینه و دختری بی گناه
💜عاشق برادرشوهرم شدم، فکر میکردم خائن منم؛ اما همش بازی بود...
🩷بخاطر دخترونگی نداشته ام مجبور شدم پیشنهادازدواج مردی رو قبول کنم که اصلا نمی شناختمش
🩵برام پاپوش دوختن و من افتادم تو زندان! تو زندان زنان اتفاقی برام افتاد که..و
❤️شوهرداشتم اما دلم برای معلم موسیقیم رفت
🤎 شوهرم به خاطر یه زن دیگه منو طلاق می ده اما...
💜لینک رمان های آنلاین اینجاست
💛ازدواج دو سلبریتی معروف و پرحاشیه
💙گنده لات محل عاشق دکتر تازه کار میشه
💚مردی که پنج سال به ناحق زندان بوده و بعد روبرومیشه با برادرزاده مذهبی دوستش که...
🧡شوهرم با توطئه مادرش بخاطردختر زا بودنم زن دوم گرفت
❤️عاشقانهای پرتلاطم بین زنی تن فروش و مرد مذهبی
🩵شب عروسیم منو به جرم موادمخدر دستیگر کردن درحالیکه
💜برادرم و دزدیده بودن! و در ازای آزادیش من باید ...
❤️دوست داشتنش ساده نیست
🩶دختری که بعد از قتل دونفر در یک مهمانی سکوت کرده با وکیلی که بخاطر این پرونده عجیب...
🧡دختری ساده که بعد از مرگ پدرمادرش آبروش هدف قرار میگیرد...
🩷مربی بدنسازی پایین شهر و دختر پولدار پرنازوعشوه
💙لیدا قاتل شوهرشه اما کسی از این راز خبر نداره جز فولاد دوست شوهرش!
🩷صدف زنی بیمار با فهیمدن اینکه شوهرش بقیه بامعشوقهاش در ترکیه زندگی میکند...
🤎دختر شیطونی که وارد دنیای مافیای بیرحم میشود
💜عاشقانه ی سرگرد اینترپل و یه قاتل
🩵دختری که سه ازدواج ناموفق داره
🧡برگشتن نیل بعد از شیش سال با دختربچه ای از خون او...
❤️اعدام شدنم به جرم قتل متجاوزم
🩷صیغه دوست برادرم شدم چون او غربت جایی رو نداشتم
🤍پسر خلافکار دختره رو مجبور میکنه باهاش بره دزدی
💜عشق تا بینهایت
🩷عشق عجین شده خون و باروت
💙عاشقانه پر تلاطم دختر عمو پسر عمو و سوختن در یک عشق پنهانی
🩶عروس خونآشامها توسط گرگینه ها دزدیده میشه
💜عشق یه پسرمسلمون و آقازاده به دختری ارمنی و مسیحی
🩵اون مرد دیوانهوار عاشق یه دختر شده ولی نمیدونه اون دختر نزدیکش شده که....
❤️رابطه دو زوج کاملا متقاوت از هم
💚مثلث عشقی،دختر مهربون و مذهبی،پسر بامرام و دوست داشتنی..
💛ازدواج اجباری با قاتل زنم.
🤍آفاق دختر هفده ساله ای از ایل قشقایی که عروس خون بس می شود.
💙مجبور شدم معشوقه اون قاچاقچی باشم
💛عشق دختر مسلمان به پسر ارمنی
🩷عشق بین دو دشمن به خاطر یک نفرین قدرتمند...
🩵وقتی که یک دختر عاشق میشود
🤎من واقعیتم که دردهای بیاغراق زندگی، روی دوشم سوارند!
💙شوهرم مرد اما مجبورشدم به عقد برادرشوهرم دربیاد
❤️مادرم عروس خونبس بود! ومن دختری بودم که برادرِ هووی مادرم عاشقم شد
🩷ازدواج اجباری دختری روستایی باپسر فرنگ رفته
🩵بزرگترین و فعالترین رمانسرای تلگرام
💜دختری فراری از رابطه که بخاطر چک و سفته مجبور میشه...
🩶انتقام ناخواسته مهندسِ خشن از همسر رفیق فابریک
🤍پسرخاله ام بهم تجاوز کرد
🩵عشقم بهم خیانت کرد
🩶هر رمانی میخوای با چهار فرمت رایگان دانلود کن و بخون
💙رابطهای خشن و اجباری مرد مغرور با دختر قربانی تجاوز
💛بهم دست درازی میکرد و به اجبار و تهدید ازم میخواست که...
❤️دختری مذهبی اسیر دست مردی دنیا دیده که دایی کسیه که قراره...
🧡مجبورشدم پرستار مردی بشم که بی رحم بود
🩵 دوستش داشتم اما اون بوی عطر زنونه ای رو میداد که من نبودم!
❤️عاشق پسر خونده ی پدر گمشدم شدم که با نقشه اومده بود تو زندگیم | 21 | 0 | Loading... |
24 #ازدواجاحباری
دستمو گرفت و زل زد توی چشمام. چی ها که من توی اون چشمها ندیده بودم. چه تلخی هایی نصیبم کرده بود! چه سختی هایی کشیده بودم!
اون چشمها چطورتن زنهای دیگه رو کاویده بود. چطور از اندام و لبخند و حرکات زنهای دیگه برق زده بود! حالااینطوری با عاطفه و مهربونی منو تماشا می کرد.
پشت دستمو بوسید و من خودمو زیر ملحفه ها گم کردم. با عجز گفت:
-نکن این کار رو ایران!
پشت کردم بهش. هنوزم تنم گرم و ملتهب بود از رابطه. هنوز جای بوسه هاش می سوخت روی تنم. بهم نزدیک شد و لبهاش رو چسبوند به گوشم:
-آخرش دلت رو به دست میارم! تا کی می خوای ازم فرار کنی! تا کی این رابطه اجباری باشه؟
لبم را گزیدم و چشمانم را بستم. اشکم سر خورد . تقلا می کردم و دروغ می گفتم. من از روز اول عاشقش شدم.
عاشق مردی که توی قلب اروپا بزرگ شده بود و هیچ قید و بندی نداشت.
گفته بود ازدواجمون مصلحتیه .
اما قلب من از همون روز که لب دریا توی کافه دیدیدمش براش لرزید . اما خب تکلیف هرزگیش چی میشد؟
تکلیف دوست دختر جذاب و شیکش؟ همون که با هم دیده بودمشون؟ من زنش بودم اما فقط توی همین تخت!
گفتم:
-البرز ! نه خودتو گول بزن و نه منو! این عشق نیست هوسه! منم زنتم .زن اجباریت که وظیفه امو انجام می دم. تو عشق رو یه جای دیگه پیدا کردی . خودت بارها گفتی. سر میز غذا، توی تولدم، وقتایی که بهت احتیاج داشتم...
بغضم را فرو دادم:
-عشق و هوس رو اشتباه نگیر. من دوستت ندارم توهم منو نمی خوای...
و سرم را زیر ملحفه ها پنهان کردم و گریستم. بغلم کرد و دستانش را دور تنم حلقه کرد. اما دریغ از حرفی که بخواهد خلاف افکارم را ثابت کند.
https://t.me/+wOEbmzMd5INiYjRk
https://t.me/+wOEbmzMd5INiYjRk
ایران دختریست که مصلحتی زن یک مرد بوالهوس اما همه چیز تمام می شود. مردی که معشوقه ی زیبایی دارد و با ایران مثل یک موجود اضافی برخورد می کند. اما مگر این قصه تا کجا ادامه پیدا می کند؟ | 14 | 0 | Loading... |
25 بهترین رمان های عاشقانه اینجاست❤️🔥
🩵 عاشقانه ای متفاوت از یه مرد واقعی ولی پر از کینه و دختری بی گناه
💜عاشق برادرشوهرم شدم، فکر میکردم خائن منم؛ اما همش بازی بود...
🩷بخاطر دخترونگی نداشته ام مجبور شدم پیشنهادازدواج مردی رو قبول کنم که اصلا نمی شناختمش
🩵برام پاپوش دوختن و من افتادم تو زندان! تو زندان زنان اتفاقی برام افتاد که..و
❤️شوهرداشتم اما دلم برای معلم موسیقیم رفت
🤎 شوهرم به خاطر یه زن دیگه منو طلاق می ده اما...
💜لینک رمان های آنلاین اینجاست
💛ازدواج دو سلبریتی معروف و پرحاشیه
💙گنده لات محل عاشق دکتر تازه کار میشه
💚مردی که پنج سال به ناحق زندان بوده و بعد روبرومیشه با برادرزاده مذهبی دوستش که...
🧡شوهرم با توطئه مادرش بخاطردختر زا بودنم زن دوم گرفت
❤️عاشقانهای پرتلاطم بین زنی تن فروش و مرد مذهبی
🩵شب عروسیم منو به جرم موادمخدر دستیگر کردن درحالیکه
💜برادرم و دزدیده بودن! و در ازای آزادیش من باید ...
❤️دوست داشتنش ساده نیست
🩶دختری که بعد از قتل دونفر در یک مهمانی سکوت کرده با وکیلی که بخاطر این پرونده عجیب...
🧡دختری ساده که بعد از مرگ پدرمادرش آبروش هدف قرار میگیرد...
🩷مربی بدنسازی پایین شهر و دختر پولدار پرنازوعشوه
💙لیدا قاتل شوهرشه اما کسی از این راز خبر نداره جز فولاد دوست شوهرش!
🩷صدف زنی بیمار با فهیمدن اینکه شوهرش بقیه بامعشوقهاش در ترکیه زندگی میکند...
🤎دختر شیطونی که وارد دنیای مافیای بیرحم میشود
💜عاشقانه ی سرگرد اینترپل و یه قاتل
🩵دختری که سه ازدواج ناموفق داره
🧡برگشتن نیل بعد از شیش سال با دختربچه ای از خون او...
❤️اعدام شدنم به جرم قتل متجاوزم
🩷صیغه دوست برادرم شدم چون او غربت جایی رو نداشتم
🤍پسر خلافکار دختره رو مجبور میکنه باهاش بره دزدی
💜عشق تا بینهایت
🩷عشق عجین شده خون و باروت
💙عاشقانه پر تلاطم دختر عمو پسر عمو و سوختن در یک عشق پنهانی
🩶عروس خونآشامها توسط گرگینه ها دزدیده میشه
💜عشق یه پسرمسلمون و آقازاده به دختری ارمنی و مسیحی
🩵اون مرد دیوانهوار عاشق یه دختر شده ولی نمیدونه اون دختر نزدیکش شده که....
❤️رابطه دو زوج کاملا متقاوت از هم
💚مثلث عشقی،دختر مهربون و مذهبی،پسر بامرام و دوست داشتنی..
💛ازدواج اجباری با قاتل زنم.
🤍آفاق دختر هفده ساله ای از ایل قشقایی که عروس خون بس می شود.
💙مجبور شدم معشوقه اون قاچاقچی باشم
💛عشق دختر مسلمان به پسر ارمنی
🩷عشق بین دو دشمن به خاطر یک نفرین قدرتمند...
🩵وقتی که یک دختر عاشق میشود
🤎من واقعیتم که دردهای بیاغراق زندگی، روی دوشم سوارند!
💙شوهرم مرد اما مجبورشدم به عقد برادرشوهرم دربیاد
❤️مادرم عروس خونبس بود! ومن دختری بودم که برادرِ هووی مادرم عاشقم شد
🩷ازدواج اجباری دختری روستایی باپسر فرنگ رفته
🩵بزرگترین و فعالترین رمانسرای تلگرام
💜دختری فراری از رابطه که بخاطر چک و سفته مجبور میشه...
🩶انتقام ناخواسته مهندسِ خشن از همسر رفیق فابریک
🤍پسرخاله ام بهم تجاوز کرد
🩵عشقم بهم خیانت کرد
🩶هر رمانی میخوای با چهار فرمت رایگان دانلود کن و بخون
💙رابطهای خشن و اجباری مرد مغرور با دختر قربانی تجاوز
💛بهم دست درازی میکرد و به اجبار و تهدید ازم میخواست که...
❤️دختری مذهبی اسیر دست مردی دنیا دیده که دایی کسیه که قراره...
🧡مجبورشدم پرستار مردی بشم که بی رحم بود
🩵 دوستش داشتم اما اون بوی عطر زنونه ای رو میداد که من نبودم!
❤️عاشق پسر خونده ی پدر گمشدم شدم که با نقشه اومده بود تو زندگیم | 8 | 0 | Loading... |
26 زن عصبی دست دراز کرد و بازویش را گرفت و او را از درگاه حمام بیرون کشید و گفت:
-چی زیر گوش برادر ساده ی من خوندی؟
نورا از درد بازویش بی اختیار ابرو در هم کشید و چشم هایش جمع شد. قبل از این که بخواهد دهان باز کند صدایی آشنا جانی دوباره به وجود در حال احتضارش بخشید.
-این جا چه خبره؟!
زن مثل ماده ببری خشمگین به سمت صاحب صدا برگشت و گفت:
-اینو من باید ازت بپرسم احمد! نه بابامون نون حروم سر سفره مون گذاشت و نه مادرمون خبط و خطایی کردکه نتیجه ش بشه این بی آبرویی...
کلمه بی آبرویی مثل سیلی به گوش نورا خورد.
یک نفر در سرش شور گرفته بود" دختره ی بی آبرو"
احمد با چشم هایی حیران جلو آمد و با صورتی سرخ جواب داد:
-این حرفا چیه؟
زن دستش را قاطعانه بالا برد و اتمام حجت کرد:
-نمیخوام صدات رو بشنوم.
احمد دست به پیشانیش کشید و با صدایی که به زحمت شنیده میشد نالید:
-نورا دختر گوهره!
"چی" ضعیفی از میان لب های خشکیده زن خارج شد! دستش از دور بازوی نورا رها شد و لحظه ای بعد زن روی زمین رها شد و صدای "یا امام غریب" گفتن احمد سکوت خانه را شکست....
اثر دیگری از نویسنده ی هوژین🌹
https://t.me/+M1ALvQmqnTFiZGM8 | 28 | 0 | Loading... |
27 بهترین رمان های عاشقانه اینجاست❤️🔥
🩵 عاشقانه ای متفاوت از یه مرد واقعی ولی پر از کینه و دختری بی گناه
💜عاشق برادرشوهرم شدم، فکر میکردم خائن منم؛ اما همش بازی بود...
🩷بخاطر دخترونگی نداشته ام مجبور شدم پیشنهادازدواج مردی رو قبول کنم که اصلا نمی شناختمش
🩵برام پاپوش دوختن و من افتادم تو زندان! تو زندان زنان اتفاقی برام افتاد که..و
❤️شوهرداشتم اما دلم برای معلم موسیقیم رفت
🤎 شوهرم به خاطر یه زن دیگه منو طلاق می ده اما...
💜لینک رمان های آنلاین اینجاست
💛ازدواج دو سلبریتی معروف و پرحاشیه
💙گنده لات محل عاشق دکتر تازه کار میشه
💚مردی که پنج سال به ناحق زندان بوده و بعد روبرومیشه با برادرزاده مذهبی دوستش که...
🧡شوهرم با توطئه مادرش بخاطردختر زا بودنم زن دوم گرفت
❤️عاشقانهای پرتلاطم بین زنی تن فروش و مرد مذهبی
🩵شب عروسیم منو به جرم موادمخدر دستیگر کردن درحالیکه
💜برادرم و دزدیده بودن! و در ازای آزادیش من باید ...
❤️دوست داشتنش ساده نیست
🩶دختری که بعد از قتل دونفر در یک مهمانی سکوت کرده با وکیلی که بخاطر این پرونده عجیب...
🧡دختری ساده که بعد از مرگ پدرمادرش آبروش هدف قرار میگیرد...
🩷مربی بدنسازی پایین شهر و دختر پولدار پرنازوعشوه
💙لیدا قاتل شوهرشه اما کسی از این راز خبر نداره جز فولاد دوست شوهرش!
🩷صدف زنی بیمار با فهیمدن اینکه شوهرش بقیه بامعشوقهاش در ترکیه زندگی میکند...
🤎دختر شیطونی که وارد دنیای مافیای بیرحم میشود
💜عاشقانه ی سرگرد اینترپل و یه قاتل
🩵دختری که سه ازدواج ناموفق داره
🧡برگشتن نیل بعد از شیش سال با دختربچه ای از خون او...
❤️اعدام شدنم به جرم قتل متجاوزم
🩷صیغه دوست برادرم شدم چون او غربت جایی رو نداشتم
🤍پسر خلافکار دختره رو مجبور میکنه باهاش بره دزدی
💜عشق تا بینهایت
🩷عشق عجین شده خون و باروت
💙عاشقانه پر تلاطم دختر عمو پسر عمو و سوختن در یک عشق پنهانی
🩶عروس خونآشامها توسط گرگینه ها دزدیده میشه
💜عشق یه پسرمسلمون و آقازاده به دختری ارمنی و مسیحی
🩵اون مرد دیوانهوار عاشق یه دختر شده ولی نمیدونه اون دختر نزدیکش شده که....
❤️رابطه دو زوج کاملا متقاوت از هم
💚مثلث عشقی،دختر مهربون و مذهبی،پسر بامرام و دوست داشتنی..
💛ازدواج اجباری با قاتل زنم.
🤍آفاق دختر هفده ساله ای از ایل قشقایی که عروس خون بس می شود.
💙مجبور شدم معشوقه اون قاچاقچی باشم
💛عشق دختر مسلمان به پسر ارمنی
🩷عشق بین دو دشمن به خاطر یک نفرین قدرتمند...
🩵وقتی که یک دختر عاشق میشود
🤎من واقعیتم که دردهای بیاغراق زندگی، روی دوشم سوارند!
💙شوهرم مرد اما مجبورشدم به عقد برادرشوهرم دربیاد
❤️مادرم عروس خونبس بود! ومن دختری بودم که برادرِ هووی مادرم عاشقم شد
🩷ازدواج اجباری دختری روستایی باپسر فرنگ رفته
🩵بزرگترین و فعالترین رمانسرای تلگرام
💜دختری فراری از رابطه که بخاطر چک و سفته مجبور میشه...
🩶انتقام ناخواسته مهندسِ خشن از همسر رفیق فابریک
🤍پسرخاله ام بهم تجاوز کرد
🩵عشقم بهم خیانت کرد
🩶هر رمانی میخوای با چهار فرمت رایگان دانلود کن و بخون
💙رابطهای خشن و اجباری مرد مغرور با دختر قربانی تجاوز
💛بهم دست درازی میکرد و به اجبار و تهدید ازم میخواست که...
❤️دختری مذهبی اسیر دست مردی دنیا دیده که دایی کسیه که قراره...
🧡مجبورشدم پرستار مردی بشم که بی رحم بود
🩵 دوستش داشتم اما اون بوی عطر زنونه ای رو میداد که من نبودم!
❤️عاشق پسر خونده ی پدر گمشدم شدم که با نقشه اومده بود تو زندگیم | 20 | 0 | Loading... |
28 سه سال پیش..
-شایگان گناه داره طفلی.. این چیزا رو بلد نیست .. بزار راحت باشه کاری به کارت نداره که..!
عرفان راست میگفت کاری به کارش نداشت و همین آتشش زده بود !
حتی وقتی که با زنی به خانه می آمد ..!
گویی از او بریده بود حتی نگاهش نمیکرد !
او را از معشوقه اش بزور گرفته بود تا عقدش کند و عقده هایش را خالی کند اما هر بار چشمان کهربایی معصومش را میدید دست و دلش میلرزید و از خود متنفر میشد ..!
- اومده که حمالی کنه عرفان ..خودش خواست..!
سامی هم میگوید:
-شایگان از این بچه بگذر ..گناه داره آهش میگیرتت..
اما سر بلند میکند نرمین دست به سینه نگاهش میکند منتظر است..!
-چیه ؟..نمی تونی نه؟!..عاشقش شدی؟!
-خفه شو نرمین ..چه عشقی من ازش متنفرم ..
نمیدانست .. اما دلش هم نمیخواست نرمین را از دست دهد نباید دلش برای آن دختر میلرزید..
-هی..بدرد نخور بیا این جا..
سر به زیر نزدیک میشود لباس مناسب جمع تنش نیست اما با آن سادگی هم زیباست..
-سریع کف اینجا رو تمیز کن ..خونه خاله ات نیست بخوری بخوابی؟!
رفقایش تا توانسته بودند نوشیده بودن چنتایی کف سالن بالا آورده بودند ..نمی توانست خود او هم نمی توانست..
-من..من..چیز اقا من..
-زهر مار ..تو چی کم شو زودتر تمیز کن حالا خودت بهتر اون کثافت کف سالنی!؟
دلش هزار تکه میشود در جمع خوردش میکند ..
-ولش کن شایگان رنگش پریده از وقتی هم اومدیم بیچاره داره کار میکنه..
-وظیفه آشه ..اومدی حمالی نیومده بادش بزنم..
-باشه اقا..
بر میگردد سطل و طی را بر میدارد جلوی آن همه مجبورش میکند کثافت کف سالن را بشورد .. او همسرش بود .. اما آن قدر امشب در جمع تحقیر شده بود که قسم خورد بعد از امشب برای همیشه اینجا را ترک کند حتی اگر شب ها را در پارک و خیابان بماند..
نزدیک میشود .. اما همان که نگاهش کف سالن میرسد دل و روده اش پیچ میخورد ..!
هق میزند..
-کثافت تو که خودت بدتر گند زدی..
-بب..ببخشی..
اجازه ی حرف نمیدهد و سیلی در گوشش میزند انقدر که پرت میشود و کمرش به میز میخورد..
صدای شکستن میز و آخش در هم میپیچد..
سامی و عرفان و مینا به طرف دخترک میروند اما او مات خونی است که از پشت دخترک جاریست..
-یا خدا این چیه ؟!
صدای عرفان است..
-لوس بازیشه نه..
صدای نرمین است..
اما او فقط چشمان. بسته ی دخترک را میبیند ..
همه را کنار میزند .. دست زیر کمر وپاهایش میزند ..نگاهی به صورتش میکند جای پنجه هایش ..
-پریزاد..پریزاد..
-شای..شایگان..بچه ام..
مات میشود .. حامله است ؟
چه کرده او با زن و فرزندش..
نه..نه.. تو..تو حامله ای؟
چشمان دخترک بسته میشود و او مثل دیوانه ها فریاد میزند ..
فرزندش را کشته بود ؟..با دستان خودش..!
https://t.me/+Lp-kPmGRmFo3MGNk
https://t.me/+Lp-kPmGRmFo3MGNk
حالا سه سال گذشته .. در به در دنبال اوست .. همان شب در بیمارستان جنینشان سقط شد و فردای آن روز . دخترک هم نبود .. رفته بود ..
سه سال است در پی اوست اما هیچ اثری نیست ..نبود تا اینکه دیشب او را در مهمانی دید .. دست در دست یکی از رقبایش.. و حالا چون دیوانه ها چیزی را در عمارت سالم نگذاشته…
-برت میگردونم پری زاده ام ..!!
https://t.me/+Lp-kPmGRmFo3MGNk | 18 | 0 | Loading... |
29 به شهر رنگارنگ رمان خوش اومدید😍
رمان دلخواهت رواز لیست زیر پیدا کن و از خوندنش لذت ببر❤️
گم شده ام در تو
https://t.me/+2HUPu1usnwswNGFk
❤️
جامانده
https://t.me/+EetWHACuYEA0YzA0
🎀
بی گناه
https://t.me/+ZJeOfBFX7rpmMWRk
🕊
روایت های عاشقانه
https://t.me/+wOEbmzMd5INiYjRk
🧊
کافه دارچین
https://t.me/+v7ssTInLxvw3OTA0
☕️
قاب سوخته
https://t.me/+WCvtEOhqLIYZPqoi
🔮
منشورعشق
https://t.me/+2yp68a4xG0xlOTc0
🎼
فودوشین
https://t.me/+HVwbM-IoSWI2MTU0
🎾
کلبه رمان های عاشقانه
https://t.me/+4R6qpgXBinUxOTg0
📚
سونای
https://t.me/joinchat/AAAAAFbz0FL1DIxPtEdKxQ
🍷
آشوب
https://t.me/+JA_ztMH7bANkMWRk
💝
وصله ناجور دل
https://t.me/+nFRZT8EaFUgzMGZk
☕️
سایه ی سرخ
https://t.me/joinchat/5lHZcPHRA3wxODg0
🌰
پناهگاه طوفان
https://t.me/+g0SD3Ehg6eE0ZDVh
🍕
لوتی اماجذاب
https://t.me/joinchat/VT1nRkXbjMJlNTRk
🎷
منتهی به خیابان عشق
https://t.me/+R11OsZffKMoo-Uk4
🎲
سنجاقک آبی
https://t.me/+vepQpY2KCoJhOWM8
🧩
یک روز به شیدایی
https://t.me/+zifHrlN32FIyYTVk
💔
آناشه
https://t.me/+FttMneQYDEU0MmNk
🎭
روزهای سفید
https://t.me/joinchat/PA6bpIR_NkQ1MjI0
🦋
شب های پاریس ماه نداشت
https://t.me/+znZrAk1TDUZhNzk0
🌜
ماهرو
https://t.me/+wBeUk_vb119hNjc0
🍒
شاهزاده یخ زده
https://t.me/+KtcFzv-ZFeAxODQ0
🧀
ازطهرانتاتهران
https://t.me/+-ddAMSs9929iOGQ0
🍍
گود من
https://t.me/+6kO-xJZMHKpjODc8
🧛
عاشق بی گناه
https://t.me/+ZX0tzSCYlTQyNmZk
💄
جاری خواهم ماند
https://t.me/+iltXh72SRbs4NDI8
🐙
بیا عشق را معنا کنیم
https://t.me/+OCmbm9KmMnBkMTFk
🐠
جدال دو عین
https://t.me/+hyLm_LlT8dVhM2Vk
🤡
ماه عمارت
https://t.me/joinchat/AAAAAFaErq53HiQz5KGbPg
🍀
لیرا
https://t.me/+FYXL5jrHy-hmZjE0
🦊
ویرانه های سکوت
https://t.me/joinchat/UxeH-D3sAnJO3mDX
🥝
سبوی شکسته
https://t.me/+9YhXOZ1bfwg0NzI8
👀
طعمه هوس
https://t.me/+zON_gzksXTRhNDY8
☂
سرنوشت ما
https://t.me/+LUgE9CRE6MhkNDlk
🥃
مضطر
https://t.me/joinchat/Vp4khXQ1LcEhqe8f
☃️
فراموشی دریا
https://t.me/+jHupb8WZil8yMzhk
🌊
لمس تنهایی ماه
https://t.me/+SF0c0RYHKVqt-OUs
🌙
سی سالگی
https://t.me/+GkymMdrhpaAxNTE0
🎯
قرار نبود عاشق شیم
https://t.me/+m3ELnbYGyV8xMTlk
💝
خواب
https://t.me/+hG88MA7KVnY2ZWM0
💀
جوخه یتقلا
https://t.me/+n342BLRGbCYwM2Fk
🧶
چشم های آهیل
https://t.me/+EQ36tGfAf380M2M0
👀
برزخ عشق
https://t.me/+fq4q7yA0hjQ4YTk0
❤️
شهربند گرگ سیاه
https://t.me/+Ijr5wTMZt0AzMDFk
☠
آرامش یک طوفان
https://t.me/+FrTtEfbimrY4NjRk
🐝
اسپار
https://t.me/joinchat/WjuxpULPKVZhODQ0
🪐
رمانسرای ایرانی
https://t.me/+zZSgUDD1yHk0NjQ0
✨
رمان های آنلاین
https://t.me/+UUWMVgclpmc0YzA0
🧶
جال
https://t.me/+nrpuydJ_Z3xkNTlk
👓
طلا
https://t.me/+kC7FObK-LxphMWY0
💄
منفصل
https://t.me/+jBtyLurwbX9mODM0
🌈
به تودچارگشته ام
https://t.me/+d0Klnq7MLTgxNDZk
🌻
به جهنم خواهم رفت
https://t.me/+NQ_gl30fwgBkOTRk
🐾
وکیل تسخیری
https://t.me/+6mLM_NORp1Q0ZmU8
🌸
دلیبال
https://t.me/+Z44uQuiyJCIxODFk
🐚
فگار
https://t.me/+RLIrvzZYN6FlMTA0
👽
کوارا
https://t.me/joinchat/rlqEz_ydcDJhNzlk
🪵
دیافراگم
https://t.me/+B2CA8Os4wWwwN2Y0
🌹
عروسک آرزو
https://t.me/+UC3MwVS_fsCnKscw
💝
شبی در پروجا
https://t.me/+ae03USXeFIo3M2Zk
🌵
گلاویژ
https://t.me/joinchat/AAAAAFi1bW3U-7ofzA0FbQ
🍂
دل بیجان
https://t.me/+YYRpeXha_xw0ZDM0
🐝
راز مبهم
https://t.me/+-47jRFH3qFJmYTVk
⭕️
عشق محبوس شده
https://t.me/+e39A8sPw6EVkODM0
🩵 | 10 | 0 | Loading... |
30 *توصیه ویژه*
دستانم یخ زده ..سر انگشتانم قرمز و بی حس است..!
در یک دستم جعبه کیک و در دست دیگرم چند شاخه رز..رز قرمز نماد عشقمان..!
گل را روی جعبه می گذارم و هر دو را با یک دست میگیرم..!کلید را آرام میچرخانم..!
قلبم تند در سینه می تپد دیشب هر چه با او تماس گرفتم یا در دسترس نبود یا جواب نمیداد ..! میخواستم همان دیشب به آپارتمانش بیاییم و سوپرایزش کنم ..!
دلم میخواست همان شب قبل شب تولدش می آمدم اما نشد .،!دیگر نتوانستم منتظر بمانم ..کیک و گلی که دیشب سفارش دادم برداشتم و آمدم ..!
اینجا به آپارتمانش..!
در را باز میکنم سکوت عجیبی حکم فرماست ،خانه در این هوای ابری دلگیر با پرده های کشیده شده غرق در سکوت است..!
داخل میشوم و اولین چیزی که در تیر راس نگاهم است ،میز و باقی مانده ی کیک و گلدانی از رز قرمز و دو جام شراب..!
لباسهای که تا در اتاق او نه اتاق ما ،اتاقی که شاهد عشق بازیهایمان بوده راهنمای من است .!آن ها را دنبال میکنم اتاق نیمه باز است،در را هل می دهم ..
انگار در کابوسی وحشتناکی قرار دارم در مرکزش..!زنی برهنه با موهای مشکی روی سینه ی او بخواب رفته و دست او کمر برهنه اش را در بر گرفته !
جعبه از دستم روی رمین می افتد و با صدایش اوست که از جا می پرد..!
آن زن هم!
به طرف لباس زیرش میدود با تعجب به من خیره اس و من از پشت پرده ی اشک فقط ناظرم..ناظری که شاهد خیانت نامزدش است !
-پریزاد..پریزاد عزیزم توضیح میدم ..
توضیحش به چه کارم می اید وقتی همه چی عیان است..!
نرمین..نرمین دختر دایی اش دست روی شانه اش میگذارد ..
-عزیزم بهش بگو من زنتم..تا کی میخوای مخفی کنی!؟
تلاش می کنم راه خروج را بیابم با سرعتی که حتی خودم را متعجب میکند از آن فضای مسموم میگریزم گویی آنکه خائن است منم..!
صدایش از پشت سر می اید اما من ماندنی نیستم..!
https://t.me/+7hvg_ioTY6c0OTM0
https://t.me/+7hvg_ioTY6c0OTM0
#ژانر:عاشقانه،خیانتی،عاشقانه | 7 | 0 | Loading... |
31 به شهر رنگارنگ رمان خوش اومدید😍
رمان دلخواهت رواز لیست زیر پیدا کن و از خوندنش لذت ببر❤️
گم شده ام در تو
https://t.me/+2HUPu1usnwswNGFk
❤️
جامانده
https://t.me/+EetWHACuYEA0YzA0
🎀
بی گناه
https://t.me/+ZJeOfBFX7rpmMWRk
🕊
روایت های عاشقانه
https://t.me/+wOEbmzMd5INiYjRk
🧊
کافه دارچین
https://t.me/+v7ssTInLxvw3OTA0
☕️
قاب سوخته
https://t.me/+WCvtEOhqLIYZPqoi
🔮
منشورعشق
https://t.me/+2yp68a4xG0xlOTc0
🎼
فودوشین
https://t.me/+HVwbM-IoSWI2MTU0
🎾
کلبه رمان های عاشقانه
https://t.me/+4R6qpgXBinUxOTg0
📚
سونای
https://t.me/joinchat/AAAAAFbz0FL1DIxPtEdKxQ
🍷
آشوب
https://t.me/+JA_ztMH7bANkMWRk
💝
وصله ناجور دل
https://t.me/+nFRZT8EaFUgzMGZk
☕️
سایه ی سرخ
https://t.me/joinchat/5lHZcPHRA3wxODg0
🌰
پناهگاه طوفان
https://t.me/+g0SD3Ehg6eE0ZDVh
🍕
لوتی اماجذاب
https://t.me/joinchat/VT1nRkXbjMJlNTRk
🎷
منتهی به خیابان عشق
https://t.me/+R11OsZffKMoo-Uk4
🎲
سنجاقک آبی
https://t.me/+vepQpY2KCoJhOWM8
🧩
یک روز به شیدایی
https://t.me/+zifHrlN32FIyYTVk
💔
آناشه
https://t.me/+FttMneQYDEU0MmNk
🎭
روزهای سفید
https://t.me/joinchat/PA6bpIR_NkQ1MjI0
🦋
شب های پاریس ماه نداشت
https://t.me/+znZrAk1TDUZhNzk0
🌜
ماهرو
https://t.me/+wBeUk_vb119hNjc0
🍒
شاهزاده یخ زده
https://t.me/+KtcFzv-ZFeAxODQ0
🧀
ازطهرانتاتهران
https://t.me/+-ddAMSs9929iOGQ0
🍍
گود من
https://t.me/+6kO-xJZMHKpjODc8
🧛
عاشق بی گناه
https://t.me/+ZX0tzSCYlTQyNmZk
💄
جاری خواهم ماند
https://t.me/+iltXh72SRbs4NDI8
🐙
بیا عشق را معنا کنیم
https://t.me/+OCmbm9KmMnBkMTFk
🐠
جدال دو عین
https://t.me/+hyLm_LlT8dVhM2Vk
🤡
ماه عمارت
https://t.me/joinchat/AAAAAFaErq53HiQz5KGbPg
🍀
لیرا
https://t.me/+FYXL5jrHy-hmZjE0
🦊
ویرانه های سکوت
https://t.me/joinchat/UxeH-D3sAnJO3mDX
🥝
سبوی شکسته
https://t.me/+9YhXOZ1bfwg0NzI8
👀
طعمه هوس
https://t.me/+zON_gzksXTRhNDY8
☂
سرنوشت ما
https://t.me/+LUgE9CRE6MhkNDlk
🥃
مضطر
https://t.me/joinchat/Vp4khXQ1LcEhqe8f
☃️
فراموشی دریا
https://t.me/+jHupb8WZil8yMzhk
🌊
لمس تنهایی ماه
https://t.me/+SF0c0RYHKVqt-OUs
🌙
سی سالگی
https://t.me/+GkymMdrhpaAxNTE0
🎯
قرار نبود عاشق شیم
https://t.me/+m3ELnbYGyV8xMTlk
💝
خواب
https://t.me/+hG88MA7KVnY2ZWM0
💀
جوخه یتقلا
https://t.me/+n342BLRGbCYwM2Fk
🧶
چشم های آهیل
https://t.me/+EQ36tGfAf380M2M0
👀
برزخ عشق
https://t.me/+fq4q7yA0hjQ4YTk0
❤️
شهربند گرگ سیاه
https://t.me/+Ijr5wTMZt0AzMDFk
☠
آرامش یک طوفان
https://t.me/+FrTtEfbimrY4NjRk
🐝
اسپار
https://t.me/joinchat/WjuxpULPKVZhODQ0
🪐
رمانسرای ایرانی
https://t.me/+zZSgUDD1yHk0NjQ0
✨
رمان های آنلاین
https://t.me/+UUWMVgclpmc0YzA0
🧶
جال
https://t.me/+nrpuydJ_Z3xkNTlk
👓
طلا
https://t.me/+kC7FObK-LxphMWY0
💄
منفصل
https://t.me/+jBtyLurwbX9mODM0
🌈
به تودچارگشته ام
https://t.me/+d0Klnq7MLTgxNDZk
🌻
به جهنم خواهم رفت
https://t.me/+NQ_gl30fwgBkOTRk
🐾
وکیل تسخیری
https://t.me/+6mLM_NORp1Q0ZmU8
🌸
دلیبال
https://t.me/+Z44uQuiyJCIxODFk
🐚
فگار
https://t.me/+RLIrvzZYN6FlMTA0
👽
کوارا
https://t.me/joinchat/rlqEz_ydcDJhNzlk
🪵
دیافراگم
https://t.me/+B2CA8Os4wWwwN2Y0
🌹
عروسک آرزو
https://t.me/+UC3MwVS_fsCnKscw
💝
شبی در پروجا
https://t.me/+ae03USXeFIo3M2Zk
🌵
گلاویژ
https://t.me/joinchat/AAAAAFi1bW3U-7ofzA0FbQ
🍂
دل بیجان
https://t.me/+YYRpeXha_xw0ZDM0
🐝
راز مبهم
https://t.me/+-47jRFH3qFJmYTVk
⭕️
عشق محبوس شده
https://t.me/+e39A8sPw6EVkODM0
🩵 | 3 | 0 | Loading... |
32 سه سال پیش..
-شایگان گناه داره طفلی.. این چیزا رو بلد نیست .. بزار راحت باشه کاری به کارت نداره که..!
عرفان راست میگفت کاری به کارش نداشت و همین آتشش زده بود !
حتی وقتی که با زنی به خانه می آمد ..!
گویی از او بریده بود حتی نگاهش نمیکرد !
او را از معشوقه اش بزور گرفته بود تا عقدش کند و عقده هایش را خالی کند اما هر بار چشمان کهربایی معصومش را میدید دست و دلش میلرزید و از خود متنفر میشد ..!
- اومده که حمالی کنه عرفان ..خودش خواست..!
سامی هم میگوید:
-شایگان از این بچه بگذر ..گناه داره آهش میگیرتت..
اما سر بلند میکند نرمین دست به سینه نگاهش میکند منتظر است..!
-چیه ؟..نمی تونی نه؟!..عاشقش شدی؟!
-خفه شو نرمین ..چه عشقی من ازش متنفرم ..
نمیدانست .. اما دلش هم نمیخواست نرمین را از دست دهد نباید دلش برای آن دختر میلرزید..
-هی..بدرد نخور بیا این جا..
سر به زیر نزدیک میشود لباس مناسب جمع تنش نیست اما با آن سادگی هم زیباست..
-سریع کف اینجا رو تمیز کن ..خونه خاله ات نیست بخوری بخوابی؟!
رفقایش تا توانسته بودند نوشیده بودن چنتایی کف سالن بالا آورده بودند ..نمی توانست خود او هم نمی توانست..
-من..من..چیز اقا من..
-زهر مار ..تو چی کم شو زودتر تمیز کن حالا خودت بهتر اون کثافت کف سالنی!؟
دلش هزار تکه میشود در جمع خوردش میکند ..
-ولش کن شایگان رنگش پریده از وقتی هم اومدیم بیچاره داره کار میکنه..
-وظیفه آشه ..اومدی حمالی نیومده بادش بزنم..
-باشه اقا..
بر میگردد سطل و طی را بر میدارد جلوی آن همه مجبورش میکند کثافت کف سالن را بشورد .. او همسرش بود .. اما آن قدر امشب در جمع تحقیر شده بود که قسم خورد بعد از امشب برای همیشه اینجا را ترک کند حتی اگر شب ها را در پارک و خیابان بماند..
نزدیک میشود .. اما همان که نگاهش کف سالن میرسد دل و روده اش پیچ میخورد ..!
هق میزند..
-کثافت تو که خودت بدتر گند زدی..
-بب..ببخشی..
اجازه ی حرف نمیدهد و سیلی در گوشش میزند انقدر که پرت میشود و کمرش به میز میخورد..
صدای شکستن میز و آخش در هم میپیچد..
سامی و عرفان و مینا به طرف دخترک میروند اما او مات خونی است که از پشت دخترک جاریست..
-یا خدا این چیه ؟!
صدای عرفان است..
-لوس بازیشه نه..
صدای نرمین است..
اما او فقط چشمان. بسته ی دخترک را میبیند ..
همه را کنار میزند .. دست زیر کمر وپاهایش میزند ..نگاهی به صورتش میکند جای پنجه هایش ..
-پریزاد..پریزاد..
-شای..شایگان..بچه ام..
مات میشود .. حامله است ؟
چه کرده او با زن و فرزندش..
نه..نه.. تو..تو حامله ای؟
چشمان دخترک بسته میشود و او مثل دیوانه ها فریاد میزند ..
فرزندش را کشته بود ؟..با دستان خودش..!
https://t.me/+Lp-kPmGRmFo3MGNk
https://t.me/+Lp-kPmGRmFo3MGNk
حالا سه سال گذشته .. در به در دنبال اوست .. همان شب در بیمارستان جنینشان سقط شد و فردای آن روز . دخترک هم نبود .. رفته بود ..
سه سال است در پی اوست اما هیچ اثری نیست ..نبود تا اینکه دیشب او را در مهمانی دید .. دست در دست یکی از رقبایش.. و حالا چون دیوانه ها چیزی را در عمارت سالم نگذاشته…
-برت میگردونم پری زاده ام ..!!
https://t.me/+Lp-kPmGRmFo3MGNk | 25 | 0 | Loading... |
33 به شهر رنگارنگ رمان خوش اومدید😍
رمان دلخواهت رواز لیست زیر پیدا کن و از خوندنش لذت ببر❤️
گم شده ام در تو
https://t.me/+2HUPu1usnwswNGFk
❤️
جامانده
https://t.me/+EetWHACuYEA0YzA0
🎀
بی گناه
https://t.me/+ZJeOfBFX7rpmMWRk
🕊
روایت های عاشقانه
https://t.me/+wOEbmzMd5INiYjRk
🧊
کافه دارچین
https://t.me/+v7ssTInLxvw3OTA0
☕️
قاب سوخته
https://t.me/+WCvtEOhqLIYZPqoi
🔮
منشورعشق
https://t.me/+2yp68a4xG0xlOTc0
🎼
فودوشین
https://t.me/+HVwbM-IoSWI2MTU0
🎾
کلبه رمان های عاشقانه
https://t.me/+4R6qpgXBinUxOTg0
📚
سونای
https://t.me/joinchat/AAAAAFbz0FL1DIxPtEdKxQ
🍷
آشوب
https://t.me/+JA_ztMH7bANkMWRk
💝
وصله ناجور دل
https://t.me/+nFRZT8EaFUgzMGZk
☕️
سایه ی سرخ
https://t.me/joinchat/5lHZcPHRA3wxODg0
🌰
پناهگاه طوفان
https://t.me/+g0SD3Ehg6eE0ZDVh
🍕
لوتی اماجذاب
https://t.me/joinchat/VT1nRkXbjMJlNTRk
🎷
منتهی به خیابان عشق
https://t.me/+R11OsZffKMoo-Uk4
🎲
سنجاقک آبی
https://t.me/+vepQpY2KCoJhOWM8
🧩
یک روز به شیدایی
https://t.me/+zifHrlN32FIyYTVk
💔
آناشه
https://t.me/+FttMneQYDEU0MmNk
🎭
روزهای سفید
https://t.me/joinchat/PA6bpIR_NkQ1MjI0
🦋
شب های پاریس ماه نداشت
https://t.me/+znZrAk1TDUZhNzk0
🌜
ماهرو
https://t.me/+wBeUk_vb119hNjc0
🍒
شاهزاده یخ زده
https://t.me/+KtcFzv-ZFeAxODQ0
🧀
ازطهرانتاتهران
https://t.me/+-ddAMSs9929iOGQ0
🍍
گود من
https://t.me/+6kO-xJZMHKpjODc8
🧛
عاشق بی گناه
https://t.me/+ZX0tzSCYlTQyNmZk
💄
جاری خواهم ماند
https://t.me/+iltXh72SRbs4NDI8
🐙
بیا عشق را معنا کنیم
https://t.me/+OCmbm9KmMnBkMTFk
🐠
جدال دو عین
https://t.me/+hyLm_LlT8dVhM2Vk
🤡
ماه عمارت
https://t.me/joinchat/AAAAAFaErq53HiQz5KGbPg
🍀
لیرا
https://t.me/+FYXL5jrHy-hmZjE0
🦊
ویرانه های سکوت
https://t.me/joinchat/UxeH-D3sAnJO3mDX
🥝
سبوی شکسته
https://t.me/+9YhXOZ1bfwg0NzI8
👀
طعمه هوس
https://t.me/+zON_gzksXTRhNDY8
☂
سرنوشت ما
https://t.me/+LUgE9CRE6MhkNDlk
🥃
مضطر
https://t.me/joinchat/Vp4khXQ1LcEhqe8f
☃️
فراموشی دریا
https://t.me/+jHupb8WZil8yMzhk
🌊
لمس تنهایی ماه
https://t.me/+SF0c0RYHKVqt-OUs
🌙
سی سالگی
https://t.me/+GkymMdrhpaAxNTE0
🎯
قرار نبود عاشق شیم
https://t.me/+m3ELnbYGyV8xMTlk
💝
خواب
https://t.me/+hG88MA7KVnY2ZWM0
💀
جوخه یتقلا
https://t.me/+n342BLRGbCYwM2Fk
🧶
چشم های آهیل
https://t.me/+EQ36tGfAf380M2M0
👀
برزخ عشق
https://t.me/+fq4q7yA0hjQ4YTk0
❤️
شهربند گرگ سیاه
https://t.me/+Ijr5wTMZt0AzMDFk
☠
آرامش یک طوفان
https://t.me/+FrTtEfbimrY4NjRk
🐝
اسپار
https://t.me/joinchat/WjuxpULPKVZhODQ0
🪐
رمانسرای ایرانی
https://t.me/+zZSgUDD1yHk0NjQ0
✨
رمان های آنلاین
https://t.me/+UUWMVgclpmc0YzA0
🧶
جال
https://t.me/+nrpuydJ_Z3xkNTlk
👓
طلا
https://t.me/+kC7FObK-LxphMWY0
💄
منفصل
https://t.me/+jBtyLurwbX9mODM0
🌈
به تودچارگشته ام
https://t.me/+d0Klnq7MLTgxNDZk
🌻
به جهنم خواهم رفت
https://t.me/+NQ_gl30fwgBkOTRk
🐾
وکیل تسخیری
https://t.me/+6mLM_NORp1Q0ZmU8
🌸
دلیبال
https://t.me/+Z44uQuiyJCIxODFk
🐚
فگار
https://t.me/+RLIrvzZYN6FlMTA0
👽
کوارا
https://t.me/joinchat/rlqEz_ydcDJhNzlk
🪵
دیافراگم
https://t.me/+B2CA8Os4wWwwN2Y0
🌹
عروسک آرزو
https://t.me/+UC3MwVS_fsCnKscw
💝
شبی در پروجا
https://t.me/+ae03USXeFIo3M2Zk
🌵
گلاویژ
https://t.me/joinchat/AAAAAFi1bW3U-7ofzA0FbQ
🍂
دل بیجان
https://t.me/+YYRpeXha_xw0ZDM0
🐝
راز مبهم
https://t.me/+-47jRFH3qFJmYTVk
⭕️
عشق محبوس شده
https://t.me/+e39A8sPw6EVkODM0
🩵 | 20 | 0 | Loading... |
34 کشتی جوون مردم رو بسه دیگه!!!
https://t.me/+5CAM6PNUktE1ZDg0
همون مردی که صدا زده بودم برای گوشمالی دادن یه مزاحم همیشگی،سراسیمه دست از یقه ی پسره باز کرد:
-خانم بزار دهنش رو سرویس کنم بار دیگه فکر مزاحمت به سرش نزنه!!
سرم رو با یه ضرب بالا انداختم:
-لازم نکرده،گمشو تا اینبار خودم واسه ی خود تو دست بالا نزدما....
مردک،شگفت زده نگاهی سر تا پا بهم انداخت:
-اوه...نکنه شما ورزشکاری و من نمیدونستم!
نگاهی چپکی نثار هیکل گنده اش کردم:
-اره درست فهمیدی حالا بزن به چاک...
با رفتن زود هنگام اون مرد،به بالای سر پسره رفتم و با دیدن خونی که از دماغش سرازیر شده بود،ترسیده دستمال کاغذی بیرون اوردم و بهش نزدیک شدم:
-حا...حالتون خوبه؟؟
چهره ی شفافی داشت،از اون دسته از پسرا بود که اصلا قرتی بازی بهش نمیومد،متین بود و....
من چم بود اه...داشتم از خصوصیات های یه مزاحم تعریف تمجید میکردم...خیر سرم...
به خودم اومدم که لب جنباند:
-فکر میکنم خیلی زیاده روی کردی هلیا خانم...من مزاحم نیستم فقط...آخ...
صدای دردناکش همراه شد با دست گزاشتن به پهلوش...
بیشتر ترسیدم و بزاق دهنم رو قلپی پایین دادم:
-ببینم تو حالت خوب نیست نه؟؟؟من...من میتونم تورو برسونم بیمارست.....
چشم هاش رو آروم روی هم گزاشت:
-نه...بیمارستان نیاز نیست...همین که بشینی نگات کنم بسه..
یهوی برق از کلم پرید و محکم کیفم رو به شونه اش کوبیدم:
-پسره ی چندش..خفه بمیر بابا...منو بگو دارم اینجا واسه ی تو دلسوزی میکنم،همینجا سربزار زمین بمیر زره برام اهمیت نداره اوکی؟؟
گفتم و با هول از روی زمین بلند شدم،که صداش متوقفم کرد:
-اوکی!!!! اما چشمات چیز دیگه ای میگن هلی خانم...میگن که....
https://t.me/+5CAM6PNUktE1ZDg0
https://t.me/+5CAM6PNUktE1ZDg0
ژانرش رو میخوای؟؟ #عاشقانه_اجتماعی_همراه_با_کمی_طنز_برای_حال_خوب_شما
از گنگ بالای رمان هیچی نگم بهتره،بیا بخون ببین دختر ورزشکار ما،چطور همه ی پسرای خاطر خواهش رو با آسفالت یکی کرده❌
اما در همین بین دلش رو باخته به مزاحمه تاجر و خودش بیخبره🥹🥹🥹
https://t.me/+5CAM6PNUktE1ZDg0 | 62 | 1 | Loading... |
35
نویسنده_صحبت_میکند😍
♨️دیگه لازم نیست برای رمان های حق عضویتی هزینه پرداخت کنید❌
ما #ادمینا تونستیم بالاخره امروز با #گرفتن_هزینه_حق_عضویت_رایگان لیست رمان های حق عضویتی رو برای برای مخاطبان عزیزمون آماده کنیم♨️
ولی توجه داشته باشید فقط #امشب_میتونید_فرصت_عضویت_رایگان_ این رمانها رو بگیرید⁉️
❌❌❌
🌹۲۸/۲/۱۴۰۳🌹
رمان حق عضویتی یک❣
https://t.me/+U8OVmHYdb-s0ODBk
🎊🔑🧸
رمان حق عضویتی دو❣
https://t.me/+ZJeOfBFX7rpmMWRk
🎊🔑🧸
رمان حق عضویتی سه❣
https://t.me/+zZSgUDD1yHk0NjQ0
🎊🔑🧸
رمان حق عضویتی چهار❣
https://t.me/+HVwbM-IoSWI2MTU0
🎊🔑🧸
رمان حق عضویتی پنج❣
https://t.me/joinchat/AAAAAFi1bW3U-7ofzA0FbQ
🎊🔑🧸
رمان حق عضویتی شش❣
https://t.me/joinchat/rlqEz_ydcDJhNzlk
🎊🔑🧸
رمان حق عضویتی هفت❣
https://t.me/joinchat/5I1xEVw-w-NhMDhk
🎊🔑🧸
رمان حق عضویتی هشت❣
https://t.me/+Za9-mWrqDvw1ZjM0
🎊🔑🧸
رمان حق عضویتی نه❣
https://t.me/+WCvtEOhqLIYZPqoi
🎊🔑🧸
رمان حق عضویتی ده❣
https://t.me/+m1c5JsQJaRNkZmY0
🎊🔑🧸
رمان حق عضویتی یازده❣
https://t.me/+g0SD3Ehg6eE0ZDVh
🎊🔑🧸
رمان حق عضویتی دوازده❣
https://t.me/joinchat/Tx7Ut9w-WbinNg2G
🎊🔑🧸
رمان حق عضویتی سیزده❣
https://t.me/+zaIQQCREKbwyNjQ0
🎊🔑🧸
رمان حق عضویتی چهارده❣
https://t.me/joinchat/WjuxpULPKVZhODQ0
🎊🔑🧸
رمان حق عضویتی پانزده❣
https://t.me/joinchat/AAAAAEhjtpjo1eLoY2n3eA
🎊🔑🧸
رمان حق عضویتی شانزده❣
https://t.me/+XANBrsFz53syNTNk
🎊🔑🧸
رمان حق عضویتی هفده❣
https://t.me/joinchat/AAAAAE5-yn--MUOeQMcbVg
🎊🔑🧸
رمان حق عضویتی هجده❣
https://t.me/+M-Wgp4AqeT45YjNk
🎊🔑🧸
رمان حق عضویتی نوزده❣
https://t.me/+-OlTPDBklSoxN2Vk
🎊🔑🧸
رمان حق عضویتی بیست❣
https://t.me/+Z404tqEHtY05MmI0
🎊🔑🧸
رمان حق عضویتی بیستویک❣
https://t.me/joinchat/AAAAAEsENiYXcLFEt2JZhg
🎊🔑🧸
رمان حق عضویتی بیستودو❣
https://t.me/+R11OsZffKMoo-Uk4
🎊🔑🧸
رمان حق عضویتی بیستوسه❣
https://t.me/+nrpuydJ_Z3xkNTlk
🎊🔑🧸
رمان حق عضویتی بیستوچهار❣
https://t.me/joinchat/AAAAAFbz0FL1DIxPtEdKxQ
🎊🔑🧸
رمان حق عضویتی بیستوپنج❣
https://t.me/+v7ssTInLxvw3OTA0
🎊🔑🧸
رمان حق عضویتی بیستوشش❣
https://t.me/+RLIrvzZYN6FlMTA0
🎊🔑🧸
رمان حق عضویتی بیستوهفت❣
https://t.me/joinchat/vZbshZLs5Sc0NGRk
🎊🔑🧸
رمان حق عضویتی بیستوهشت❣
https://t.me/joinchat/5lHZcPHRA3wxODg0
🎊🔑🧸
رمان حق عضویتی بیستونه❣
https://t.me/+2yp68a4xG0xlOTc0
🎊🔑🧸
رمان حق عضویتی سی❣
https://t.me/+UC3MwVS_fsCnKscw
🎊🔑🧸
رمان حق عضویتی سیویک❣
https://t.me/+R-d0sNQmYH5mYTc0
🎊🔑🧸
رمان حق عضویتی سیودو❣
https://t.me/+RyG2Wpv98Ks0YjM0
🎊🔑🧸
رمان حق عضویتی سیوسه❣
https://t.me/+e39A8sPw6EVkODM0
🎊🔑🧸
رمان حق عضویتی سیوچهار❣
https://t.me/+ae03USXeFIo3M2Zk
🎊🔑🧸
رمان حق عضویتی سیوپنج❣
https://t.me/+U8OVmHYdb-s0ODBk
🎊🔑🧸
رمان حق عضویتی سیوشش❣
https://t.me/+UUWMVgclpmc0YzA0
🎊🔑🧸
رمان حق عضویتی سیوهفت❣
https://t.me/+p64wulRiINsyMjJk
🎊🔑🧸
رمان حق عضویتی سیوهشت❣
https://t.me/+EetWHACuYEA0YzA0
🎊🔑🧸
لیست بیسانسور❌❌❌
حق عضویتی❌❌❌
امشبو❌❌❌
از دست ندید❌❌ | 55 | 0 | Loading... |
36 -رستان...آروم تر...دردم میاد...
https://t.me/+sYAizZnehZE2YzUy
https://t.me/+sYAizZnehZE2YzUy
https://t.me/+sYAizZnehZE2YzUy
کلید را در قفل چرخانده و دستگیره را پایین کشیدم.
آرام و بی صدا وارد خانه شدم.
صدای آه و ناله همه جا را برداشته بود.
عرق خشم و شرم در هم آمیخته و تمام جانم خیس کرده بود.
احساس می کردم لباسهایم به تنم چسبیده اند.
-رستان ،اروم تر، دردم میاد....
- جووووون...
خوبه دیگه ، خشن دوست نداری؟؟!!!
صدای مهتا بود!
همان لحن نازدار زنانه که ساعت دقیق قرار ملاقات عاشقانه با همسر عقدیم را با پیام صوتی برایم فرستاده بود.
همان که ادعا کرده بود رستان دیوانه وار دوستش دارد و من باید پایم را از وسط زندگی شیرینشان بیرون بکشم.
آن هم من ، زن عقدی رستان...
- رستان .... آی.... بسته دیگه
- قربونت برم من، سیر نمی شم ازت که
جلوی درب اتاق خواب ایستادم
همان اتاقی که تک تک وسایلش را با عشق خریده بودم.
نگاهم کشیده شد سمت تخت، روتختی دست بافت سفیدش دیگر به چشمم زیبا نمی آمد، وقتی بدن های لخت و عور زن و مرد آشنای زندگی من، بر رویش در هم تنیده بودند.
بغض و نفرت در تمام وجودم زبانه می کشید.
https://t.me/+sYAizZnehZE2YzUy
https://t.me/+sYAizZnehZE2YzUy
اول چشمهای مهتا در نگاهم نشست
ابتدا بهت بود و بعد لبخندی موزی..!!
مانند هنرپیشه ای کار کشته ابتدا تن لختش را از آغوش تب دار همسرم بیرون کشید و با صدایی لرزان به سمتم اشاره کرد.
-رس...رستان...!!
سر رستان روی گردن چرخید
چشمانش گرد شد
مبهوت زمزمه کرد.
- ر...ریر...ا!!!؟؟؟؟
نگاهش کردم عمیق.
این تصویر را برای روزهای پیش رو لازم داشتم.
دستهای سردم جسم سخت میان کیف را لمس کرد.
آرام از کیف بیرون کشیدمش.
دو گلوله داشت!
امیدوارم بودم خطا نرود.
-چیکار می کنی؟؟!!!!
ریرا !؟بزارش کنار دیوونه نشو!!!
ریرا.... بزار توضیح بدم....
صدای سکسکه ی مهتا بلند شد
نگاهم لحظه ای روی صورت بی رنگش نشست.
گمان نمی کرد به اینجا ختم شود؟!!!
اسلحه را بالا گرفتم رستان از جایش پرید اما قدرت خشم و نفرت من بیشتر بود.
خون از سر و صورت مهتا روی دیوار باشید!!
رستان ماتش برد...
نفس نفس زد...
- ری..را ؟؟؟! چی..کار کردی؟؟!!!
گذاشتم خوب صحنه را تماشا کند.
هنوز نیم خیز مانده بود که گلوله دوم را شلیک کردم.
بدن برهنه ی رستان روی تن لخت مهتا افتاد.
هر دو غرق در خون...
چند دقیقه فارغ از دنیا تماشایشان کردم.
دو نفری که تا همین دیروز عصر، جانم را برایشان می دادم.
کسی با ضربه های محکم به در می کوبید.
صدای داد و فریاد می آمد.
می خواستند در را بشکنند...؟؟!!!
آرام جلو رفتم
روی پاف میز آرایش نشسته و به صحنه ی روبرویم خیره شدم.
درب ورودی خانه با ضربه ی محکمی به دیوار برخورد کرد.
صدای بلند حرف زدن و دویدن دقیقا کنار اتاق خواب متوقف شد.
- یا خدا....
منصور خان بود.
همسایه ی طبقه ی اول ، همان که همیشه برایمان آرزوی خوشبختی می کرد.
برای من و رستان!
یک نفر گفت:
- زنگ بزنید آمبولانس
- پلیس صد و ده رو بگیر...
منصور خان جلوی دیدم ایستاد.
خانمی که نمی شناختم با هول و ولا، ملافه ای روی جنازه ها انداخت.
- خانم ریرا...
خانم؟ صدام رو می شنوید؟؟؟
نمی شنیدم؟؟!!!
ضربان قلبم یکی در میان می آمد و می رفت.
قرص هایم همراهم نبودند.
همه چیز در سرم اکو می شد.
یک نفر تکانم داد.
- خانم؟!
تاریکی همه جا را گرفته بود.
دیگر صدای نمی شنیدم.
و بعد
سوت ممتدی که در گوش هایم پیچید
و سقوط...
https://t.me/+sYAizZnehZE2YzUy
https://t.me/+sYAizZnehZE2YzUy
https://t.me/+sYAizZnehZE2YzUy
https://t.me/+sYAizZnehZE2YzUy | 27 | 0 | Loading... |
37 سوپرایز ویژه نویسنده 🎁
رمانهایی که درعرض یک ماه غوغا وچند هزار مخاطب رو به خودش جذب کرد...😍
این رمانها بعداز اتمام میره برای چاپ🤷🏻♀️👇
بی سانسور خواندنشونو از دست ندید ❌❌ ❌
🌹 28/2/1403🌹
لینک vip لو رفت😡🔞
https://t.me/+U8OVmHYdb-s0ODBk
🎁
لینک vip لو رفت😡🔞
https://t.me/+ZJeOfBFX7rpmMWRk
🎁
لینک vip لو رفت😡🔞
https://t.me/+zZSgUDD1yHk0NjQ0
🎁
لینک vip لو رفت😡🔞
https://t.me/+HVwbM-IoSWI2MTU0
🎁
لینک vip لو رفت😡🔞
https://t.me/joinchat/AAAAAFi1bW3U-7ofzA0FbQ
🎁
لینک vip لو رفت😡🔞
https://t.me/joinchat/rlqEz_ydcDJhNzlk
🎁
لینک vip لو رفت😡🔞
https://t.me/joinchat/5I1xEVw-w-NhMDhk
🎁
لینک vip لو رفت😡🔞
https://t.me/+Za9-mWrqDvw1ZjM0
🎁
لینک vip لو رفت😡🔞
https://t.me/+WCvtEOhqLIYZPqoi
🎁
لینک vip لو رفت😡🔞
https://t.me/+m1c5JsQJaRNkZmY0
🎁
لینک vip لو رفت😡🔞
https://t.me/+g0SD3Ehg6eE0ZDVh
🎁
لینک vip لو رفت😡🔞
https://t.me/joinchat/Tx7Ut9w-WbinNg2G
🎁
لینک vip لو رفت😡🔞
https://t.me/+zaIQQCREKbwyNjQ0
🎁
لینک vip لو رفت😡🔞
https://t.me/joinchat/WjuxpULPKVZhODQ0
🎁
لینک vip لو رفت😡🔞
https://t.me/joinchat/AAAAAEhjtpjo1eLoY2n3eA
🎁
لینک vip لو رفت😡🔞
https://t.me/+XANBrsFz53syNTNk
🎁
لینک vip لو رفت😡🔞
https://t.me/joinchat/AAAAAE5-yn--MUOeQMcbVg
🎁
لینک vip لو رفت😡🔞
https://t.me/+M-Wgp4AqeT45YjNk
🎁
لینک vip لو رفت😡🔞
https://t.me/+-OlTPDBklSoxN2Vk
🎁
لینک vip لو رفت😡🔞
https://t.me/+Z404tqEHtY05MmI0
🎁
لینک vip لو رفت😡🔞
https://t.me/joinchat/AAAAAEsENiYXcLFEt2JZhg
🎁
لینک vip لو رفت😡🔞
https://t.me/+R11OsZffKMoo-Uk4
🎁
لینک vip لو رفت😡🔞
https://t.me/+nrpuydJ_Z3xkNTlk
🎁
لینک vip لو رفت😡🔞
https://t.me/joinchat/AAAAAFbz0FL1DIxPtEdKxQ
🎁
لینک vip لو رفت😡🔞
https://t.me/+v7ssTInLxvw3OTA0
🎁
لینک vip لو رفت😡🔞
https://t.me/+RLIrvzZYN6FlMTA0
🎁
لینک vip لو رفت😡🔞
https://t.me/joinchat/vZbshZLs5Sc0NGRk
🎁
لینک vip لو رفت😡🔞
https://t.me/joinchat/5lHZcPHRA3wxODg0
🎁
لینک vip لو رفت😡🔞
https://t.me/+2yp68a4xG0xlOTc0
🎁
لینک vip لو رفت😡🔞
https://t.me/+UC3MwVS_fsCnKscw
🎁
لینک vip لو رفت😡🔞
https://t.me/+R-d0sNQmYH5mYTc0
🎁
لینک vip لو رفت😡🔞
https://t.me/+RyG2Wpv98Ks0YjM0
🎁
لینک vip لو رفت😡🔞
https://t.me/+e39A8sPw6EVkODM0
🎁
لینک vip لو رفت😡🔞
https://t.me/+ae03USXeFIo3M2Zk
🎁
لینک vip لو رفت😡🔞
https://t.me/+U8OVmHYdb-s0ODBk
🎁
لینک vip لو رفت😡🔞
https://t.me/+UUWMVgclpmc0YzA0
🎁
لینک vip لو رفت😡🔞
https://t.me/+p64wulRiINsyMjJk
🎁
لینک vip لو رفت😡🔞
https://t.me/+EetWHACuYEA0YzA0
🎁
رمان های #بیسانسور و ممنوعهی بالا رو از دست ندید😉♨️
دارای محدودیت جدی سنی🔞❌لطفا از دست ندید
🎉🎉🎉🎉🎉
🎉🎉🎉🎉
🎉🎉 | 27 | 0 | Loading... |
38 هنوز عضویت رمان های vipرو نگرفتید😒؟
نمیدونی کسایی که جمعهها تو خونهان چه رمان هایی میخونن😐؟
نمیدونید که این لیست همون رمان های توصیه ویژهاس🫣 فرصت عضویت فقط امروز رایگانه و ما بخاطر اصرار خیلیهاتون تا ساعت ۲۲ لیست دوباره تمدید کردیم🤭😍
بشتابید🏃♀🏃♀ و از دست ندید لطفا ❌ | 38 | 0 | Loading... |
39 وقتی میخواست بهم بله بده چشماش پر از اشک بود. از شدت بغض حتی نمیتونست حرف بزنه!
جای بله گفتن، فقط سرش رو تکون داد. همونجا عاقد بهش گفت باید شفاهی بگه تا مطمئن بشیم، تا همه بفهمن! اونم جای نگاه کردن به چشمهای من، چشمهاش رو بست و بله رو با اشک گفت.
میدونستم یکی دیگه رو دوست داره، اما مثل دیوونهها میخواستمش! قرار بود این ازدواج فقط برای مراقبت از خودش و خونوادش باشه. اصلا برای همین قبول کرده بود.
اما حالا کسی که دوسش داره برگشته، همون کسی که شبا توی بغل من وقتی خوابه اسمش رو میگه، همونی که چشماش رو بست و توی ذهنش بهش بله داد، دشمن قسمخورده پدرش!
https://t.me/+AFBsuxmpJPRiNGJk | 5 | 0 | Loading... |
40 سوپرایز ویژه نویسنده 🎁
رمانهایی که درعرض یک ماه غوغا وچند هزار مخاطب رو به خودش جذب کرد...😍
این رمانها بعداز اتمام میره برای چاپ🤷🏻♀️👇
بی سانسور خواندنشونو از دست ندید ❌❌ ❌
🌹 28/2/1403🌹
لینک vip لو رفت😡🔞
https://t.me/+U8OVmHYdb-s0ODBk
🎁
لینک vip لو رفت😡🔞
https://t.me/+ZJeOfBFX7rpmMWRk
🎁
لینک vip لو رفت😡🔞
https://t.me/+zZSgUDD1yHk0NjQ0
🎁
لینک vip لو رفت😡🔞
https://t.me/+HVwbM-IoSWI2MTU0
🎁
لینک vip لو رفت😡🔞
https://t.me/joinchat/AAAAAFi1bW3U-7ofzA0FbQ
🎁
لینک vip لو رفت😡🔞
https://t.me/joinchat/rlqEz_ydcDJhNzlk
🎁
لینک vip لو رفت😡🔞
https://t.me/joinchat/5I1xEVw-w-NhMDhk
🎁
لینک vip لو رفت😡🔞
https://t.me/+Za9-mWrqDvw1ZjM0
🎁
لینک vip لو رفت😡🔞
https://t.me/+WCvtEOhqLIYZPqoi
🎁
لینک vip لو رفت😡🔞
https://t.me/+m1c5JsQJaRNkZmY0
🎁
لینک vip لو رفت😡🔞
https://t.me/+g0SD3Ehg6eE0ZDVh
🎁
لینک vip لو رفت😡🔞
https://t.me/joinchat/Tx7Ut9w-WbinNg2G
🎁
لینک vip لو رفت😡🔞
https://t.me/+zaIQQCREKbwyNjQ0
🎁
لینک vip لو رفت😡🔞
https://t.me/joinchat/WjuxpULPKVZhODQ0
🎁
لینک vip لو رفت😡🔞
https://t.me/joinchat/AAAAAEhjtpjo1eLoY2n3eA
🎁
لینک vip لو رفت😡🔞
https://t.me/+XANBrsFz53syNTNk
🎁
لینک vip لو رفت😡🔞
https://t.me/joinchat/AAAAAE5-yn--MUOeQMcbVg
🎁
لینک vip لو رفت😡🔞
https://t.me/+M-Wgp4AqeT45YjNk
🎁
لینک vip لو رفت😡🔞
https://t.me/+-OlTPDBklSoxN2Vk
🎁
لینک vip لو رفت😡🔞
https://t.me/+Z404tqEHtY05MmI0
🎁
لینک vip لو رفت😡🔞
https://t.me/joinchat/AAAAAEsENiYXcLFEt2JZhg
🎁
لینک vip لو رفت😡🔞
https://t.me/+R11OsZffKMoo-Uk4
🎁
لینک vip لو رفت😡🔞
https://t.me/+nrpuydJ_Z3xkNTlk
🎁
لینک vip لو رفت😡🔞
https://t.me/joinchat/AAAAAFbz0FL1DIxPtEdKxQ
🎁
لینک vip لو رفت😡🔞
https://t.me/+v7ssTInLxvw3OTA0
🎁
لینک vip لو رفت😡🔞
https://t.me/+RLIrvzZYN6FlMTA0
🎁
لینک vip لو رفت😡🔞
https://t.me/joinchat/vZbshZLs5Sc0NGRk
🎁
لینک vip لو رفت😡🔞
https://t.me/joinchat/5lHZcPHRA3wxODg0
🎁
لینک vip لو رفت😡🔞
https://t.me/+2yp68a4xG0xlOTc0
🎁
لینک vip لو رفت😡🔞
https://t.me/+UC3MwVS_fsCnKscw
🎁
لینک vip لو رفت😡🔞
https://t.me/+R-d0sNQmYH5mYTc0
🎁
لینک vip لو رفت😡🔞
https://t.me/+RyG2Wpv98Ks0YjM0
🎁
لینک vip لو رفت😡🔞
https://t.me/+e39A8sPw6EVkODM0
🎁
لینک vip لو رفت😡🔞
https://t.me/+ae03USXeFIo3M2Zk
🎁
لینک vip لو رفت😡🔞
https://t.me/+U8OVmHYdb-s0ODBk
🎁
لینک vip لو رفت😡🔞
https://t.me/+UUWMVgclpmc0YzA0
🎁
لینک vip لو رفت😡🔞
https://t.me/+p64wulRiINsyMjJk
🎁
لینک vip لو رفت😡🔞
https://t.me/+EetWHACuYEA0YzA0
🎁
رمان های #بیسانسور و ممنوعهی بالا رو از دست ندید😉♨️
دارای محدودیت جدی سنی🔞❌لطفا از دست ندید
🎉🎉🎉🎉🎉
🎉🎉🎉🎉
🎉🎉 | 6 | 0 | Loading... |
Repost from N/a
اطراف اتاق رو نگاه میکنم، بلکه جایی برای فرار پیدا کنم اما جز در یه تراس چیز دیگه ای اونجا نیست.
تخت همونطوری که همیشه دوست داشتم، پر از گلبرگای رز و مریمه. رو تختی هم همون رنگیه که خودم انتخاب کرده بودم، حتی لباس عروسی که آرزوشو داشتم تنمه ولی دارم از شدت ترس و ضعف جون به سر میشم!
-نوشین خانم جان؟ راست میگن عروست قبلا با یکی دیگه بوده؟ میگن پسرت میخواست آبروش رو بخره که عقدش کرد!
https://t.me/+1tcxb2smk8QxZGVk
از ترس کنار تخت سقوط میکنم و به صداهای پشت در گوش میدم.
-خدا به دور! این چه حرفیه خواهر؟ عروس من فقط نامزد بوده با اون خیر ندیده، چیزی بینشون نبوده! از گل هم پاکتره دخترم.
زنعمو برای طرفداری از من اینا رو میگه ولی حرص توی صداش، کاملا مشخصه!
-وقتی پسرم رفت و با دستمال سرخ برگشت، اونوقت میفهمین.
دامن لباس عروس رو چنگ میزنم و بین هلهله و کل کشیدنهای بقیه، با بیچارگی به گریه میافتم.
در بالاخره باز میشه و آیین داخل میاد. خوب میدونم، اومده تا تلافی کنه! اومده تا به تلافی اون شبی که از سر سفره عقدش بلند شدم، امشب هر بلایی دلش میخواد سرم بیاره.
-گریه ت چیه؟ دستم هنوز بهت خورده اینجور میکنی؟
دامن لباس رو جمع میکنم و عقب میرم. اما حواسم اصلا نیست که کنار تختم و با یه قدم برداشتن روش میافتم.
-جون...
کارم رو راحتتر کردی که سیب سرخ کوچولو!
-خواهش میکنم. بگو برن. امشب نه!
روی تخت میشینه و میگه:
-یعنی میخوای مهر تایید بزنی به حرف این خاله زنکا؟
میخوای همه بگن زن آیین عاشق یکی دیگه ست؟
تنم رو بغل میگیره و بندهای لباس عروس رو باز میکنه.
-تو قول دادی بهم زمان بدی!
قول دادی صبر کنی...
میخنده و شونهم رو میبوسه.
-آره قول دادم ولی قولم قبل این بود که توی لباس عروس ببینمت و نفسم بند بیاد!
لباس عروس از روی شونههام میافته و سردردم به شدت شروع میشه.
میدونم که یه حمله میگرنی وحشتناک در انتظارمه.
-موهاتم وا کنم تنگ بلورم؟
هوم؟
صداش آروم و گرفتهست. صداش پر از تمناست و داره به گریه ها و حال بدم دامن میزنه.
دوباره التماس میکنم و ازش میخوام که صبر کنه اما یه دفعه منو روی تخت میندازه و یه تیغ، از کشوی پا تختی بیرون میاره..
-هنوز عاشق کاوانی مگه نه؟
من نمیتونم با این ننگ از اینجا برم بیرون.
همینطوری پشت سرمون حرف هست!
به نظرت من برم بگم از پشت در اتاق برید کنار چی فکر میکنن؟
یا آروم بگیر امشب،
یا با این تیغ رگ من رو بِبُر و تمومش کن!
https://t.me/+1tcxb2smk8QxZGVk
https://t.me/+1tcxb2smk8QxZGVk
Repost from N/a
بهترین رمان های عاشقانه اینجاست❤️🔥
🩵 وقتی شوهرمو با دوستم برهنه روی تخت دیدم درحالیکه حامله بودم...
💜عاشق برادرشوهرم شدم، فکر میکردم خائن منم؛ اما همش بازی بود...
🩷بخاطر دخترونگی نداشته ام مجبور شدم پیشنهادازدواج مردی رو قبول کنم که اصلا نمی شناختمش
🩵برام پاپوش دوختن و من افتادم تو زندان! تو زندان زنان اتفاقی برام افتاد که..و
❤️شوهرداشتم اما دلم برای معلم موسیقیم رفت
🤎 شوهرم به خاطر یه زن دیگه منو طلاق می ده اما...
💜لینک رمان های آنلاین اینجاست
💛ازدواج دو سلبریتی معروف و پرحاشیه
💙گنده لات محل عاشق دکتر تازه کار میشه
💚مردی که پنج سال به ناحق زندان بوده و بعد روبرومیشه با برادرزاده مذهبی دوستش که...
🧡شوهرم با توطئه مادرش بخاطردختر زا بودنم زن دوم گرفت
❤️عاشقانهای پرتلاطم بین زنی تن فروش و مرد مذهبی
🩵شب عروسیم منو به جرم موادمخدر دستیگر کردن درحالیکه
💜برادرم و دزدیده بودن! و در ازای آزادیش من باید ...
❤️دوست داشتنش ساده نیست
🩶دختری که بعد از قتل دونفر در یک مهمانی سکوت کرده با وکیلی که بخاطر این پرونده عجیب...
🧡دختری ساده که بعد از مرگ پدرمادرش آبروش هدف قرار میگیرد...
🩷مربی بدنسازی پایین شهر و دختر پولدار پرنازوعشوه
💙لیدا قاتل شوهرشه اما کسی از این راز خبر نداره جز فولاد دوست شوهرش!
🩷صدف زنی بیمار با فهیمدن اینکه شوهرش بقیه بامعشوقهاش در ترکیه زندگی میکند...
🤎دختر شیطونی که وارد دنیای مافیای بیرحم میشود
💜عاشقانه ی سرگرد اینترپل و یه قاتل
🩵دختری که سه ازدواج ناموفق داره
🧡برگشتن نیل بعد از شیش سال با دختربچه ای از خون او...
❤️اعدام شدنم به جرم قتل متجاوزم
🩷صیغه دوست برادرم شدم چون او غربت جایی رو نداشتم
🤍پسر خلافکار دختره رو مجبور میکنه باهاش بره دزدی
💜عشق تا بینهایت
💚پسره خواننده اس و الکی بهش تهمت میزنن که خانه فساد داره و...
💛صدف دختری که بعد مرگ عموش اسیر پسر عمومذهبیش میشه
🩷عشق عجین شده خون و باروت
💙عاشقانه پر تلاطم دختر عمو پسر عمو و سوختن در یک عشق پنهانی
🩶عروس خونآشامها توسط گرگینه ها دزدیده میشه
💜عشق یه پسرمسلمون و آقازاده به دختری ارمنی و مسیحی
🩵اون مرد دیوانهوار عاشق یه دختر شده ولی نمیدونه اون دختر نزدیکش شده که....
❤️رابطه دو زوج کاملا متقاوت از هم
💚مثلث عشقی،دختر مهربون و مذهبی،پسر بامرام و دوست داشتنی..
💛ازدواج اجباری با قاتل زنم.
🤍آفاق دختر هفده ساله ای از ایل قشقایی که عروس خون بس می شود.
🧡شش عاشقانه در یک اکیپ دوازده نفره
💙مجبور شدم معشوقه اون قاچاقچی باشم
💛عشق دختر مسلمان به پسر ارمنی
🩷عشق بین دو دشمن به خاطر یک نفرین قدرتمند...
🩵وقتی که یک دختر عاشق میشود
🤎من واقعیتم که دردهای بیاغراق زندگی، روی دوشم سوارند!
💙شوهرم مرد اما مجبورشدم به عقد برادرشوهرم دربیاد
❤️مادرم عروس خونبس بود! ومن دختری بودم که برادرِ هووی مادرم عاشقم شد
🖤همخونه بودی دختری زبان دراز و لجباز با پسری بی اعصاب و زخم خورده که پی انتقام
🩷ازدواج اجباری دختری روستایی باپسر فرنگ رفته
🩵بزرگترین و فعالترین رمانسرای تلگرام
💜دختری فراری از رابطه که بخاطر چک و سفته مجبور میشه...
🩶انتقام ناخواسته مهندسِ خشن از همسر رفیق فابریک
🤍پسرخاله ام بهم تجاوز کرد
🩵عشقم بهم خیانت کرد
🩶هر رمانی میخوای با چهار فرمت رایگان دانلود کن و بخون
💙رابطهای خشن و اجباری مرد مغرور با دختر قربانی تجاوز
💛بهم دست درازی میکرد و به اجبار و تهدید ازم میخواست که...
❤️دختری مذهبی اسیر دست مردی دنیا دیده که دایی کسیه که قراره...
🧡مجبورشدم پرستار مردی بشم که بی رحم بود
🩵 دوستش داشتم اما اون بوی عطر زنونه ای رو میداد که من نبودم!
❤️عاشق پسر خونده ی پدر گمشدم شدم که با نقشه اومده بود تو زندگیم
Repost from N/a
بهترین رمان های عاشقانه اینجاست❤️🔥
🩵 وقتی شوهرمو با دوستم برهنه روی تخت دیدم درحالیکه حامله بودم...
💜عاشق برادرشوهرم شدم، فکر میکردم خائن منم؛ اما همش بازی بود...
🩷بخاطر دخترونگی نداشته ام مجبور شدم پیشنهادازدواج مردی رو قبول کنم که اصلا نمی شناختمش
🩵برام پاپوش دوختن و من افتادم تو زندان! تو زندان زنان اتفاقی برام افتاد که..و
❤️شوهرداشتم اما دلم برای معلم موسیقیم رفت
🤎 شوهرم به خاطر یه زن دیگه منو طلاق می ده اما...
💜لینک رمان های آنلاین اینجاست
💛ازدواج دو سلبریتی معروف و پرحاشیه
💙گنده لات محل عاشق دکتر تازه کار میشه
💚مردی که پنج سال به ناحق زندان بوده و بعد روبرومیشه با برادرزاده مذهبی دوستش که...
🧡شوهرم با توطئه مادرش بخاطردختر زا بودنم زن دوم گرفت
❤️عاشقانهای پرتلاطم بین زنی تن فروش و مرد مذهبی
🩵شب عروسیم منو به جرم موادمخدر دستیگر کردن درحالیکه
💜برادرم و دزدیده بودن! و در ازای آزادیش من باید ...
❤️دوست داشتنش ساده نیست
🩶دختری که بعد از قتل دونفر در یک مهمانی سکوت کرده با وکیلی که بخاطر این پرونده عجیب...
🧡دختری ساده که بعد از مرگ پدرمادرش آبروش هدف قرار میگیرد...
🩷مربی بدنسازی پایین شهر و دختر پولدار پرنازوعشوه
💙لیدا قاتل شوهرشه اما کسی از این راز خبر نداره جز فولاد دوست شوهرش!
🩷صدف زنی بیمار با فهیمدن اینکه شوهرش بقیه بامعشوقهاش در ترکیه زندگی میکند...
🤎دختر شیطونی که وارد دنیای مافیای بیرحم میشود
💜عاشقانه ی سرگرد اینترپل و یه قاتل
🩵دختری که سه ازدواج ناموفق داره
🧡برگشتن نیل بعد از شیش سال با دختربچه ای از خون او...
❤️اعدام شدنم به جرم قتل متجاوزم
🩷صیغه دوست برادرم شدم چون او غربت جایی رو نداشتم
🤍پسر خلافکار دختره رو مجبور میکنه باهاش بره دزدی
💜عشق تا بینهایت
💚پسره خواننده اس و الکی بهش تهمت میزنن که خانه فساد داره و...
💛صدف دختری که بعد مرگ عموش اسیر پسر عمومذهبیش میشه
🩷عشق عجین شده خون و باروت
💙عاشقانه پر تلاطم دختر عمو پسر عمو و سوختن در یک عشق پنهانی
🩶عروس خونآشامها توسط گرگینه ها دزدیده میشه
💜عشق یه پسرمسلمون و آقازاده به دختری ارمنی و مسیحی
🩵اون مرد دیوانهوار عاشق یه دختر شده ولی نمیدونه اون دختر نزدیکش شده که....
❤️رابطه دو زوج کاملا متقاوت از هم
💚مثلث عشقی،دختر مهربون و مذهبی،پسر بامرام و دوست داشتنی..
💛ازدواج اجباری با قاتل زنم.
🤍آفاق دختر هفده ساله ای از ایل قشقایی که عروس خون بس می شود.
🧡شش عاشقانه در یک اکیپ دوازده نفره
💙مجبور شدم معشوقه اون قاچاقچی باشم
💛عشق دختر مسلمان به پسر ارمنی
🩷عشق بین دو دشمن به خاطر یک نفرین قدرتمند...
🩵وقتی که یک دختر عاشق میشود
🤎من واقعیتم که دردهای بیاغراق زندگی، روی دوشم سوارند!
💙شوهرم مرد اما مجبورشدم به عقد برادرشوهرم دربیاد
❤️مادرم عروس خونبس بود! ومن دختری بودم که برادرِ هووی مادرم عاشقم شد
🖤همخونه بودی دختری زبان دراز و لجباز با پسری بی اعصاب و زخم خورده که پی انتقام
🩷ازدواج اجباری دختری روستایی باپسر فرنگ رفته
🩵بزرگترین و فعالترین رمانسرای تلگرام
💜دختری فراری از رابطه که بخاطر چک و سفته مجبور میشه...
🩶انتقام ناخواسته مهندسِ خشن از همسر رفیق فابریک
🤍پسرخاله ام بهم تجاوز کرد
🩵عشقم بهم خیانت کرد
🩶هر رمانی میخوای با چهار فرمت رایگان دانلود کن و بخون
💙رابطهای خشن و اجباری مرد مغرور با دختر قربانی تجاوز
💛بهم دست درازی میکرد و به اجبار و تهدید ازم میخواست که...
❤️دختری مذهبی اسیر دست مردی دنیا دیده که دایی کسیه که قراره...
🧡مجبورشدم پرستار مردی بشم که بی رحم بود
🩵 دوستش داشتم اما اون بوی عطر زنونه ای رو میداد که من نبودم!
❤️عاشق پسر خونده ی پدر گمشدم شدم که با نقشه اومده بود تو زندگیم
Repost from N/a
-گناه داره مادر یتیمه..!
-من یتیم خونه باز کردم خان جون !؟..اون موقع عمو بود زورم کرد خجالت کشیدم گفتم دم رفتنشه، روم نشد دم مرگی نا امیدش کنم ،قبول کردم ..!
تو و اون میدونستید من عاشق النام ..اما نتونستم اون بیچاره هم. این یک سال و منتظرم مونده..!
-گناه داره این بچه ..دل داده بهت زنت الان .. عمو خدا بیامرزتم امیدش و داده دست به خیال اینکه مراقب چیدای چشم بست..!
-الان دیگه نیست خان جون..خودت میدونی من از بچگی از این بچه نق نق و بدم می یومد، نشد بگم ..!
حالا دیگه میخوام واسه خودم زندگی کنم ..نهایت لطفی کنم طلاقش نمیدم اما بمونه پیشت اینجا....!
-حقیقتش من و النا خونه گرفتیم تا آخر هفته هم عقد میکنیم خیلی وقته محرمم شدیم ..
-بد کردی سردار..خیلی در حق این دختر بد کردی..آهش میگیرت ..پشیمون میشی..
-آره بد کردم زندگیم و گذاشتم یک ساله براش ..
-تو اصلا دیدی این بچه رو !؟.. تو ماهی چند روزم نبودی..باز دلش خوش بود اسمت روش..
-ناراحته دیگه اونم نمیزارم باشه..اصلا از آدمای آویزون خوشم نمیاد ..وقتی یه ساله چهار بار باهاش نبودم خودش باید میفهمید..
حرفهای او ی بی رحم را با خان جون میشنیدم ..قلبم تکه تکه شده بود ..با النا خرید رفته بود و خانه گرفته بودن ..پس تمام آن شبهای که چشم به راهش بودم کنار او خوش خرم بود..!
باز صدای خان جون است:
-پس اگه نمیخوای طلاقش بده ..کم خواهان نداره .. همین شایا هنوزم منتظرشه..
انگار از حرف خان جوت گر میگیرد صدای نعره اش بلند میشود..
-غلط میکنه که خاطر خواه داشته باشه..اون موقع که دل عشق من و سوزوند یادش نبود هوا خواه داره ؟..الانم همینجا میمونه و میپوسه..
-نه میمونم نه میپوسم..
هر دوبه طرف بر میگردن..!
-طلاق میخوام ..میدونی چیه ..منم اصلا تو رو نمیخواستم ..بابا شرط گذاشت ..منم ازت متنفر بودم..
قهقهه میزند ..
دلم هزار تکه میشود..
-اینم اون یتیمی که گفتی خانجون ..دم دراورده..چیه ؟دو تا الدنگ اومدن دورت مثل لاشخور هوا برت داشته..البته ته مونده ی من هم خوردن داره ..
از توهین اش بیشتر میشکنم اما خود را نمیبازم..قسم میخورم روزی جواب تک تک توهین ها و تحقیر هایش را بدهم ..!
-هر چی و هر کی باشه از توی خائن بهتره ..
-خفه شو هرزه ی بی چشم رو ..
نمی دانم چه شد که به طرفم هجوم آورد سیلی در گوشم نواخت و با لگد. محکم زیر شکمم کوبید..
جیغم گوش خودم را هم کر کرد مثل مار زخمی در خود میپیچیدم ..خشک شدم وقتی خون از بین پاهایم جاری شد..
-خدا مرگم بده بی وجدان چیکار بچه ام کردی..چیدا مادر این خون چیه!؟
-خان جون ..بچه ام ..بچه ام ..
لحظه ی آخر میبینمش که مقابلم زانو میزند :
-چیدا..عزیزم ..غلط کردم ..ازت عصبانی بودم ..غلط کردم ..
دیگر دیر است .. حرمتها از بین رفت ..دلها شکست و من جنینم را بخاطر او از دست دادم ..
https://t.me/+xFBaPlyYIMVlMzg0
https://t.me/+xFBaPlyYIMVlMzg0
Repost from N/a
این لیست پر از رمان های عاشقانه و جذابی است که تنها در روز سه شنبه مورخ 1403/03/01اعتبار دارد❤️🖤
چیدا
https://t.me/+oTcyLbDJmT5hZWVk
❤️
جامانده
https://t.me/+EetWHACuYEA0YzA0
🎀
بی گناه
https://t.me/+ZJeOfBFX7rpmMWRk
🕊
روایت های عاشقانه
https://t.me/+wOEbmzMd5INiYjRk
🧊
کافه دارچین
https://t.me/+v7ssTInLxvw3OTA0
☕️
قاب سوخته
https://t.me/+WCvtEOhqLIYZPqoi
🔮
منشورعشق
https://t.me/+2yp68a4xG0xlOTc0
🎼
فودوشین
https://t.me/+HVwbM-IoSWI2MTU0
🎾
کلبه رمان های عاشقانه
https://t.me/+4R6qpgXBinUxOTg0
📚
سونای
https://t.me/joinchat/AAAAAFbz0FL1DIxPtEdKxQ
🍷
آشوب
https://t.me/+JA_ztMH7bANkMWRk
💝
وصله ناجور دل
https://t.me/+nFRZT8EaFUgzMGZk
☕️
سایه ی سرخ
https://t.me/joinchat/5lHZcPHRA3wxODg0
🌰
پناهگاه طوفان
https://t.me/+g0SD3Ehg6eE0ZDVh
🍕
لوتی اماجذاب
https://t.me/joinchat/VT1nRkXbjMJlNTRk
🎷
منتهی به خیابان عشق
https://t.me/+R11OsZffKMoo-Uk4
🎲
سنجاقک آبی
https://t.me/+vepQpY2KCoJhOWM8
🧩
یک روز به شیدایی
https://t.me/+zifHrlN32FIyYTVk
💔
آناشه
https://t.me/+FttMneQYDEU0MmNk
🎭
روزهای سفید
https://t.me/joinchat/PA6bpIR_NkQ1MjI0
🦋
شب های پاریس ماه نداشت
https://t.me/+znZrAk1TDUZhNzk0
🌜
ماهرو
https://t.me/+wBeUk_vb119hNjc0
🍒
شاهزاده یخ زده
https://t.me/+KtcFzv-ZFeAxODQ0
🧀
ازطهرانتاتهران
https://t.me/+-ddAMSs9929iOGQ0
🍍
گود من
https://t.me/+6kO-xJZMHKpjODc8
🧛
عاشق بی گناه
https://t.me/+ZX0tzSCYlTQyNmZk
💄
جاری خواهم ماند
https://t.me/+iltXh72SRbs4NDI8
🐙
بیا عشق را معنا کنیم
https://t.me/+OCmbm9KmMnBkMTFk
🐠
جدال دو عین
https://t.me/+hyLm_LlT8dVhM2Vk
🤡
ماه عمارت
https://t.me/joinchat/AAAAAFaErq53HiQz5KGbPg
🍀
لیرا
https://t.me/+FYXL5jrHy-hmZjE0
🦊
ویرانه های سکوت
https://t.me/joinchat/UxeH-D3sAnJO3mDX
🥝
سبوی شکسته
https://t.me/+9YhXOZ1bfwg0NzI8
👀
طعمه هوس
https://t.me/+zON_gzksXTRhNDY8
☂
سرنوشت ما
https://t.me/+LUgE9CRE6MhkNDlk
🥃
مضطر
https://t.me/joinchat/Vp4khXQ1LcEhqe8f
☃️
فراموشی دریا
https://t.me/+jHupb8WZil8yMzhk
🌊
لمس تنهایی ماه
https://t.me/+SF0c0RYHKVqt-OUs
🌙
تاب رخ او
https://t.me/+1IDAUcrDvvBhNGQ0
🌒
سی سالگی
https://t.me/+GkymMdrhpaAxNTE0
🎯
قرار نبود عاشق شیم
https://t.me/+m3ELnbYGyV8xMTlk
💝
خواب
https://t.me/+hG88MA7KVnY2ZWM0
💀
جوخه یتقلا
https://t.me/+n342BLRGbCYwM2Fk
🧶
چشم های آهیل
https://t.me/+EQ36tGfAf380M2M0
👀
برزخ عشق
https://t.me/+Oe0BXmaR0L83NGU0
🐦🔥
شهربند گرگ سیاه
https://t.me/+Ijr5wTMZt0AzMDFk
☠
آرامش یک طوفان
https://t.me/+FrTtEfbimrY4NjRk
🐝
امیر سپهبد
https://t.me/+6yJS8TJ_aeA4Njhk
🐦🔥
اسپار
https://t.me/joinchat/WjuxpULPKVZhODQ0
🪐
رمانسرای ایرانی
https://t.me/+zZSgUDD1yHk0NjQ0
✨
رمان های آنلاین
https://t.me/+UUWMVgclpmc0YzA0
🧶
جال
https://t.me/+nrpuydJ_Z3xkNTlk
👓
طلا
https://t.me/+kC7FObK-LxphMWY0
💄
منفصل
https://t.me/+jBtyLurwbX9mODM0
🌈
به تودچارگشته ام
https://t.me/+d0Klnq7MLTgxNDZk
🌻
به جهنم خواهم رفت
https://t.me/+NQ_gl30fwgBkOTRk
🐾
وکیل تسخیری
https://t.me/+6mLM_NORp1Q0ZmU8
🌸
دلیبال
https://t.me/+Z44uQuiyJCIxODFk
🐚
فگار
https://t.me/+RLIrvzZYN6FlMTA0
👽
کوارا
https://t.me/joinchat/rlqEz_ydcDJhNzlk
🪵
دیافراگم
https://t.me/+B2CA8Os4wWwwN2Y0
🌹
عروسک آرزو
https://t.me/+UC3MwVS_fsCnKscw
💝
شبی در پروجا
https://t.me/+ae03USXeFIo3M2Zk
🌵
گلاویژ
https://t.me/joinchat/AAAAAFi1bW3U-7ofzA0FbQ
🍂
دل بیجان
https://t.me/+YYRpeXha_xw0ZDM0
🐝
راز مبهم
https://t.me/+-47jRFH3qFJmYTVk
⭕️
عشق محبوس شده
https://t.me/+e39A8sPw6EVkODM0
🩵
Repost from N/a
پارت واقعی(vip)
#پارت_۳۴۰
•••••••••••••••••••••••••••••••••••
آن روز جهنمی را هرگز فراموش نخواهم کرد..!
همان روزی که او و مادرش روبروی هم از زنش..زنی غیر از من سخن گفتن و ساعتی بعد در حضور همه خود او مرا با خاک یکسان کرده بود ..مرا..قلبم را..عشقم را…
آن رو ز باور نکردم شنیده ها را پی آنها رفتم ..
وقتی مرا دیده بود خیره در چشمان پف کرده زلالم خیره شد..اول نگاهش را دزدید ..زن عمو هم کنارش بود خوب یادم است وقتی به النا نگاه کردم ..رینگی طلایی در انگشت دست چپش بود..رنگ طلایی که برقش مثل خاری در چشمم فرو رفت..اما تا آنجا هم باور نکرده بودم ..!
وقتی دوباره نگاه اشکی ام او را نشانه رفت و اخمی کرد..نفسش را با صدا بیرون داد..!
-با اجازتون مطلبی و من و سردار جان میخواستیم بگیم البته باید زودتر میگفتیم ولی منتظر بودیم کمی حال چیدا جان بهتر بشه..!
بلاخره یه سیب میندازی بالا هزارتا چرخ میخوره تا پایین بیاد ..!قسمتشون نبود..!
درست نبود..نه پسرم ..تو میگی ..
-تمومش کن مامان ..
دستی به صورتش میکشد..!
رعایت حال مرا میکردن!؟الان یعنی بعد از یک هفته درستش بود !؟
-سردار و النا با هم نامزد شدن ..یعنی محرمن..یک هفته ای هست..!
سالن در سکوت فرو می رود ..!
دیدید اشک چشم را..!؟در این لحظه قلب من گریست ..قلبم اشک ریخت ..باور نداشت این بی وفایی را..!
دیگر نمی دانم چه شد ..عمه جیغ کشیده خانجون بر صورت خود زده..و آقاجان که روبروی او ایستاده و سیلی در گوشش نواخته ..!
https://t.me/+HWPytmuc0cdjMGJk
https://t.me/+HWPytmuc0cdjMGJk
Repost from N/a
این لیست پر از رمان های عاشقانه و جذابی است که تنها در روز سه شنبه مورخ 1403/03/01اعتبار دارد❤️🖤
چیدا
https://t.me/+oTcyLbDJmT5hZWVk
❤️
جامانده
https://t.me/+EetWHACuYEA0YzA0
🎀
بی گناه
https://t.me/+ZJeOfBFX7rpmMWRk
🕊
روایت های عاشقانه
https://t.me/+wOEbmzMd5INiYjRk
🧊
کافه دارچین
https://t.me/+v7ssTInLxvw3OTA0
☕️
قاب سوخته
https://t.me/+WCvtEOhqLIYZPqoi
🔮
منشورعشق
https://t.me/+2yp68a4xG0xlOTc0
🎼
فودوشین
https://t.me/+HVwbM-IoSWI2MTU0
🎾
کلبه رمان های عاشقانه
https://t.me/+4R6qpgXBinUxOTg0
📚
سونای
https://t.me/joinchat/AAAAAFbz0FL1DIxPtEdKxQ
🍷
آشوب
https://t.me/+JA_ztMH7bANkMWRk
💝
وصله ناجور دل
https://t.me/+nFRZT8EaFUgzMGZk
☕️
سایه ی سرخ
https://t.me/joinchat/5lHZcPHRA3wxODg0
🌰
پناهگاه طوفان
https://t.me/+g0SD3Ehg6eE0ZDVh
🍕
لوتی اماجذاب
https://t.me/joinchat/VT1nRkXbjMJlNTRk
🎷
منتهی به خیابان عشق
https://t.me/+R11OsZffKMoo-Uk4
🎲
سنجاقک آبی
https://t.me/+vepQpY2KCoJhOWM8
🧩
یک روز به شیدایی
https://t.me/+zifHrlN32FIyYTVk
💔
آناشه
https://t.me/+FttMneQYDEU0MmNk
🎭
روزهای سفید
https://t.me/joinchat/PA6bpIR_NkQ1MjI0
🦋
شب های پاریس ماه نداشت
https://t.me/+znZrAk1TDUZhNzk0
🌜
ماهرو
https://t.me/+wBeUk_vb119hNjc0
🍒
شاهزاده یخ زده
https://t.me/+KtcFzv-ZFeAxODQ0
🧀
ازطهرانتاتهران
https://t.me/+-ddAMSs9929iOGQ0
🍍
گود من
https://t.me/+6kO-xJZMHKpjODc8
🧛
عاشق بی گناه
https://t.me/+ZX0tzSCYlTQyNmZk
💄
جاری خواهم ماند
https://t.me/+iltXh72SRbs4NDI8
🐙
بیا عشق را معنا کنیم
https://t.me/+OCmbm9KmMnBkMTFk
🐠
جدال دو عین
https://t.me/+hyLm_LlT8dVhM2Vk
🤡
ماه عمارت
https://t.me/joinchat/AAAAAFaErq53HiQz5KGbPg
🍀
لیرا
https://t.me/+FYXL5jrHy-hmZjE0
🦊
ویرانه های سکوت
https://t.me/joinchat/UxeH-D3sAnJO3mDX
🥝
سبوی شکسته
https://t.me/+9YhXOZ1bfwg0NzI8
👀
طعمه هوس
https://t.me/+zON_gzksXTRhNDY8
☂
سرنوشت ما
https://t.me/+LUgE9CRE6MhkNDlk
🥃
مضطر
https://t.me/joinchat/Vp4khXQ1LcEhqe8f
☃️
فراموشی دریا
https://t.me/+jHupb8WZil8yMzhk
🌊
لمس تنهایی ماه
https://t.me/+SF0c0RYHKVqt-OUs
🌙
تاب رخ او
https://t.me/+1IDAUcrDvvBhNGQ0
🌒
سی سالگی
https://t.me/+GkymMdrhpaAxNTE0
🎯
قرار نبود عاشق شیم
https://t.me/+m3ELnbYGyV8xMTlk
💝
خواب
https://t.me/+hG88MA7KVnY2ZWM0
💀
جوخه یتقلا
https://t.me/+n342BLRGbCYwM2Fk
🧶
چشم های آهیل
https://t.me/+EQ36tGfAf380M2M0
👀
برزخ عشق
https://t.me/+fq4q7yA0hjQ4YTk0
❤️
شهربند گرگ سیاه
https://t.me/+Ijr5wTMZt0AzMDFk
☠
آرامش یک طوفان
https://t.me/+FrTtEfbimrY4NjRk
🐝
امیر سپهبد
https://t.me/+6yJS8TJ_aeA4Njhk
🐦🔥
اسپار
https://t.me/joinchat/WjuxpULPKVZhODQ0
🪐
رمانسرای ایرانی
https://t.me/+zZSgUDD1yHk0NjQ0
✨
رمان های آنلاین
https://t.me/+UUWMVgclpmc0YzA0
🧶
جال
https://t.me/+nrpuydJ_Z3xkNTlk
👓
طلا
https://t.me/+kC7FObK-LxphMWY0
💄
منفصل
https://t.me/+jBtyLurwbX9mODM0
🌈
به تودچارگشته ام
https://t.me/+d0Klnq7MLTgxNDZk
🌻
به جهنم خواهم رفت
https://t.me/+NQ_gl30fwgBkOTRk
🐾
وکیل تسخیری
https://t.me/+6mLM_NORp1Q0ZmU8
🌸
دلیبال
https://t.me/+Z44uQuiyJCIxODFk
🐚
فگار
https://t.me/+RLIrvzZYN6FlMTA0
👽
کوارا
https://t.me/joinchat/rlqEz_ydcDJhNzlk
🪵
دیافراگم
https://t.me/+B2CA8Os4wWwwN2Y0
🌹
عروسک آرزو
https://t.me/+UC3MwVS_fsCnKscw
💝
شبی در پروجا
https://t.me/+ae03USXeFIo3M2Zk
🌵
گلاویژ
https://t.me/joinchat/AAAAAFi1bW3U-7ofzA0FbQ
🍂
دل بیجان
https://t.me/+YYRpeXha_xw0ZDM0
🐝
راز مبهم
https://t.me/+-47jRFH3qFJmYTVk
⭕️
عشق محبوس شده
https://t.me/+e39A8sPw6EVkODM0
🩵
Repost from N/a
توصیه ویژه
صدای موزیک بلند است ، همه غرق شادی هستند عده ای روی پیس در حال رقص و عده ای هم نشستن .،!
یکعده هم شروع کرده اند به پچ پچ ..!
اما با وجود صدا او خوب می شنود!
-داماد کو پس؟!
یکی دیگر میخندد:
-حتما از این اداهای جدید که می خواد عروس رو سوپرایز کنه!
-چه ادای سه ساعت عروس اومده خبری از داماد نیست..!
بلند می شوم خان جون مرا میبیند به سمتم می آید:
-چیدا سردار خبری نشد؟! کجا رفت این پسر؟!
-نمی دونم خان جون..!
دقایق میگذرند! کم کم موزیک قطع می شود هم همه ،اوج میگیرد ، عمو و بابا مثل مرغ سر کنده هستن اشکهای. منم چیزی از آن آرایش مورد علاقه ی او باقی نگذاشته اند!
-کامران پسرت ابروی من و دخترم و برد سکه ی یه پول شدم!
خاله تیارا دستانم را میفشارد :
-دردت به جونم گریه نکن !
از جمع فاصله میگیرم !زن عمو را میبینم که برخلاف باقی خوشحال بنظر می رسد آرام و خرامان به سمت قدم بر میدارد روبرویم است!
-چی شد؟! واقعا فکر کردی پسرم من و کنار میذاره تو رو انتخاب میکنه؟! خب بزار یه چیزی نشونت. بدم!
موبایلش را روشن میکند آن چیزی که من میبینم وحشتناک تر از کابوس است باور نمیکنم !چون اگر باور کنم تا ابد فراموش نمیکنم!
-امروز عقدش کرد بلاخره ! این انتخاب من بود نه تو!
سردار دستان النا را گرفته و با همان کت و شلوار ی که با هم خریده ایم کنارش. است و به دستانش بوسه می زند و تیشه به آرزو های من !
تمام شد!
برای همیشه!!
https://t.me/+yyHMdvTBo3ZjNmE0
https://t.me/+yyHMdvTBo3ZjNmE0
Repost from N/a
این لیست پر از رمان های عاشقانه و جذابی است که تنها در روز سه شنبه مورخ 1403/03/01اعتبار دارد❤️🖤
چیدا
https://t.me/+oTcyLbDJmT5hZWVk
❤️
جامانده
https://t.me/+EetWHACuYEA0YzA0
🎀
بی گناه
https://t.me/+ZJeOfBFX7rpmMWRk
🕊
روایت های عاشقانه
https://t.me/+wOEbmzMd5INiYjRk
🧊
کافه دارچین
https://t.me/+v7ssTInLxvw3OTA0
☕️
قاب سوخته
https://t.me/+WCvtEOhqLIYZPqoi
🔮
منشورعشق
https://t.me/+2yp68a4xG0xlOTc0
🎼
فودوشین
https://t.me/+HVwbM-IoSWI2MTU0
🎾
کلبه رمان های عاشقانه
https://t.me/+4R6qpgXBinUxOTg0
📚
سونای
https://t.me/joinchat/AAAAAFbz0FL1DIxPtEdKxQ
🍷
آشوب
https://t.me/+JA_ztMH7bANkMWRk
💝
وصله ناجور دل
https://t.me/+nFRZT8EaFUgzMGZk
☕️
سایه ی سرخ
https://t.me/joinchat/5lHZcPHRA3wxODg0
🌰
پناهگاه طوفان
https://t.me/+g0SD3Ehg6eE0ZDVh
🍕
لوتی اماجذاب
https://t.me/joinchat/VT1nRkXbjMJlNTRk
🎷
منتهی به خیابان عشق
https://t.me/+R11OsZffKMoo-Uk4
🎲
سنجاقک آبی
https://t.me/+vepQpY2KCoJhOWM8
🧩
یک روز به شیدایی
https://t.me/+zifHrlN32FIyYTVk
💔
آناشه
https://t.me/+FttMneQYDEU0MmNk
🎭
روزهای سفید
https://t.me/joinchat/PA6bpIR_NkQ1MjI0
🦋
شب های پاریس ماه نداشت
https://t.me/+znZrAk1TDUZhNzk0
🌜
ماهرو
https://t.me/+wBeUk_vb119hNjc0
🍒
شاهزاده یخ زده
https://t.me/+KtcFzv-ZFeAxODQ0
🧀
ازطهرانتاتهران
https://t.me/+-ddAMSs9929iOGQ0
🍍
گود من
https://t.me/+6kO-xJZMHKpjODc8
🧛
عاشق بی گناه
https://t.me/+ZX0tzSCYlTQyNmZk
💄
جاری خواهم ماند
https://t.me/+iltXh72SRbs4NDI8
🐙
بیا عشق را معنا کنیم
https://t.me/+OCmbm9KmMnBkMTFk
🐠
جدال دو عین
https://t.me/+hyLm_LlT8dVhM2Vk
🤡
ماه عمارت
https://t.me/joinchat/AAAAAFaErq53HiQz5KGbPg
🍀
لیرا
https://t.me/+FYXL5jrHy-hmZjE0
🦊
ویرانه های سکوت
https://t.me/joinchat/UxeH-D3sAnJO3mDX
🥝
سبوی شکسته
https://t.me/+9YhXOZ1bfwg0NzI8
👀
طعمه هوس
https://t.me/+zON_gzksXTRhNDY8
☂
سرنوشت ما
https://t.me/+LUgE9CRE6MhkNDlk
🥃
مضطر
https://t.me/joinchat/Vp4khXQ1LcEhqe8f
☃️
فراموشی دریا
https://t.me/+jHupb8WZil8yMzhk
🌊
لمس تنهایی ماه
https://t.me/+SF0c0RYHKVqt-OUs
🌙
تاب رخ او
https://t.me/+1IDAUcrDvvBhNGQ0
🌒
سی سالگی
https://t.me/+GkymMdrhpaAxNTE0
🎯
قرار نبود عاشق شیم
https://t.me/+m3ELnbYGyV8xMTlk
💝
خواب
https://t.me/+hG88MA7KVnY2ZWM0
💀
جوخه یتقلا
https://t.me/+n342BLRGbCYwM2Fk
🧶
چشم های آهیل
https://t.me/+EQ36tGfAf380M2M0
👀
برزخ عشق
https://t.me/+fq4q7yA0hjQ4YTk0
❤️
شهربند گرگ سیاه
https://t.me/+Ijr5wTMZt0AzMDFk
☠
آرامش یک طوفان
https://t.me/+FrTtEfbimrY4NjRk
🐝
امیر سپهبد
https://t.me/+6yJS8TJ_aeA4Njhk
🐦🔥
اسپار
https://t.me/joinchat/WjuxpULPKVZhODQ0
🪐
رمانسرای ایرانی
https://t.me/+zZSgUDD1yHk0NjQ0
✨
رمان های آنلاین
https://t.me/+UUWMVgclpmc0YzA0
🧶
جال
https://t.me/+nrpuydJ_Z3xkNTlk
👓
طلا
https://t.me/+kC7FObK-LxphMWY0
💄
منفصل
https://t.me/+jBtyLurwbX9mODM0
🌈
به تودچارگشته ام
https://t.me/+d0Klnq7MLTgxNDZk
🌻
به جهنم خواهم رفت
https://t.me/+NQ_gl30fwgBkOTRk
🐾
وکیل تسخیری
https://t.me/+6mLM_NORp1Q0ZmU8
🌸
دلیبال
https://t.me/+Z44uQuiyJCIxODFk
🐚
فگار
https://t.me/+RLIrvzZYN6FlMTA0
👽
کوارا
https://t.me/joinchat/rlqEz_ydcDJhNzlk
🪵
دیافراگم
https://t.me/+B2CA8Os4wWwwN2Y0
🌹
عروسک آرزو
https://t.me/+UC3MwVS_fsCnKscw
💝
شبی در پروجا
https://t.me/+ae03USXeFIo3M2Zk
🌵
گلاویژ
https://t.me/joinchat/AAAAAFi1bW3U-7ofzA0FbQ
🍂
دل بیجان
https://t.me/+YYRpeXha_xw0ZDM0
🐝
راز مبهم
https://t.me/+-47jRFH3qFJmYTVk
⭕️
عشق محبوس شده
https://t.me/+e39A8sPw6EVkODM0
🩵
Repost from N/a
_آرمان پسر داییت بود یا عمه؟
با ابرویی در هم رفته، دستی که به نرمی نوازش میکرد سخت شد.
_چرا باید حالا اسمش بیاد؟
صورتش بیخیال بود، انگار کن که عادی ترین کلمات را به زبانش میراند.
_حالا هم مثل بقیهی وقتها، فرقی توش نیست.
نمیشد اخمش عمق نگیرد، دستی که نوازش میکرد به نرمی زمخت شد، با خشونت بدنش را لمس میکرد، نمیشد که برای هادی او خاص باشد و برای بهراز از هر معمولی معمولیتر، نمیشد وقتی برای او بیشتر از بقیه وقت گذاشته و به حال خوبش اهمیت داده جوابش بشود یک مثل بقیهی وقتهایی که انگار سیلی بود به صورتش.
_جدا؟ هیچ فرقی توش نیست؟
نوچ بهراز را دید و دستش پایینتر رفت، باید به او ثابت میکرد آنقدر محکم بودن و اینکه بخواهی حسهایت را پشت نقاب بی تفاوتی پنهان کنی تا یک جایی جواب میدهد، باید اورا به سمت اعتراف میبرد. لمسهایش قویتر و پرحس تر شد، لمسهایی که بهراز را از خود بی خود کرده بود ولی چهرهاش هنوز مثل همیشهی رابطههاشان چیزی را نشان نمیداد، دختر ندید بدید درونش فریاد میکشید، خودش را به کالبد تن میکوباند، کارش همیشهی با هادی بودن همین بود، آرام کردن دختر ندید بدید و بسیار داغ درونش و پنهان شدن پشت نقاب سخت بی حسی. هادی ولی کاربردترین بود، اورا با هیچ کس نمیشد مقایسه کرد، نه با آرمان مریض ارباب زاده و نه با سورن که بهراز اولینش بود. هادی اورا میشناخت، بد بازی میکرد، بد و سخت، میدانست برای بالا بردن احساساتش باید دست به چه نقاطی بگذارد، خبر داشت حساسیت هایش چیست و دوست داشتنی هایش را با صدای بلند به زبان میآورد، هادی بد بازی میکرد، حریف سرسخت و چقری بود.
_که فرقی نداره، هوم؟ ولی تو فرق داری، تو تا وقتی این پاهای خونه خراب کن رو داری و شلاق موهات رو چندمیلیون به هیچ با بقیه توفیر داری.
گفت و تیر آخرش را زد، جملهش هنوز خارج نشده بود که دستش جایی نباید را لمس کرد، به نوازشی مثل یک پر ولی عمیق و با قدرت. دخترک ندید بدید دستهای قوی بهراز را با تمام قوا پس زد، صدای نالهاش را با جیغ از دهان خارج کرد و برندهی بازی با همین صدا هادی بود، هادی که مزد صبرش با این الههی استقامت در برابر هرچیز حتی کوچک را گرفت.
نفس نفس های تند و ممتد
بدنی لرزان و خیس عرق
چشمهایی که برعکس همیشه بسته بود
و هادی که خیره بود انگاری تابلویی باشکوه و اعجاب انگیز را نگاه میکند، به شاهکاری که خلق شدهی دستان خودش بود برای لحظاتی خیره شد. سرش را پایین برد، میدانست گارد بهراز برای بوسیدن جای جای بدنش پایین آمده، میدانست بجز لبهای دلفریبش حالا میتواند از سر تا پایش را ببوسد بدون آنکه مواخذه شود، بخاطر همین سمت لبهایش نرفت، شقیقه بهترین جا بود، حالا که دیگر مقاومتی نداشت، لبهایش را چسباند به شقیقههای عرق کرده اش، نرم بوسید، چندبار و همانجا لب زد.
_من! من بهراز! من رو یادت باشه، منی که تونستم صدای ناله و جیغ صخره رو دربیارم رو خوب یادت باشه چون، بعد من، هیچ کس توانش رو نداره باهات اینکار رو بکنه، این و فقدان تجربه میکنی و بس!
https://t.me/+VV-xK625V29hZmQ0
https://t.me/+VV-xK625V29hZmQ0