•°•جـــــــــــــآݪ°•°

عاشق زن‌داداشت شدی؟! خوش غیرت؟! سر پدرش داد زد: -زن‌داداش چی؟ کشک چی؟ مشک چی؟ بابا من نغمرو آوردم تو این عمارت و این خونواده دوست دختر من بود معشوقه‌ی من بود چرا نمی‌فهمید؟ این دیگه اسباب بازی نیست از من بگیرید بدید به پسر بزرگه از چشم هایش خون می‌چکید و هوار می‌زد و پدرش می‌دانست حق با پسر کوچکش هست و هامون داد زد -حالا بره با داداشتم بخوابه؟ غیرتم چی؟ شرفم چی زنش شه؟ به چه حقی؟ منم پسرتونم به خدا پدرش ناراحت به او کوچک ترش نگاه کرد، مسعله همین بود، هامون پسر واقعی این خاندان نبود! زمزمه کزد:-آقاجون گفته چیکار کنم دستور خان‌بابامه، نکن بابا شر نکن داداشت از دختره خوشش اومده دخترم همین طور تو بگذر می‌دونی که آقام پشتشون، اون دخترم خودش هاتف و خواست من هر چی بخوای میدم بهت برو اصلا خارج نمون ول کن اینارو پسرش غرور مردانه اش شکسته بود، برادر بزرگ‌ترش با معشوقه اش به او خیانت کرده بودند و هیچ کس طرف او نبود اما این پایان داستان نبود... این شروع به تنهایی خود داستانی بود که به رنگ خون نوشته می‌شد https://t.me/+EIKwRf0_VPA3ZTU8 https://t.me/+EIKwRf0_VPA3ZTU8

توجه  ‼️توجه   ‼️توجه   ‼️ ❣لیست از اسامی شخصیت‌های خشن‌ و عاشقانه رمان های VIP‌ که به‌مناسبت‌ روز تولد ادمین به مخاطبین کانالمون‌ 😍 عضویت #رایگان داده می‌شود فقط تا آخر امروز👌 #تاریخ‌عضویت‌رایگان :         1403/2/14 اولین رمان Vip امشب 🔞 https://t.me/+U8OVmHYdb-s0ODBk ❣ دومین رمان Vip امشب 🔞 https://t.me/+p64wulRiINsyMjJk ❣ سومین رمان Vip امشب 🔞 https://t.me/+ZJeOfBFX7rpmMWRk ❣ چهارمین رمان Vip امشب 🔞 https://t.me/+zZSgUDD1yHk0NjQ0 ❣ پنجمین رمان Vip امشب 🔞 https://t.me/+HVwbM-IoSWI2MTU0 ❣ ششمین رمان Vip امشب 🔞 https://t.me/+cpWz_omXlDE5NjY0 ❣ هفتمین رمان Vip امشب 🔞 https://t.me/joinchat/AAAAAFi1bW3U-7ofzA0FbQ ❣ هشتمین رمان Vip امشب 🔞 https://t.me/+Za9-mWrqDvw1ZjM0 ❣ نهمین رمان Vip امشب 🔞 https://t.me/joinchat/rlqEz_ydcDJhNzlk ❣ دهمین رمان Vip امشب 🔞 https://t.me/joinchat/5I1xEVw-w-NhMDhk ❣ یازدهمین رمان Vip امشب 🔞 https://t.me/+R4JSSCjuNwAyNzI0 ❣ دوازدهمین رمان Vip امشب 🔞 https://t.me/+WCvtEOhqLIYZPqoi ❣ سیزدهمین رمان Vip امشب 🔞 https://t.me/+s-KSSq7ngv4zYTY0 ❣ چهاردهمین رمان Vip امشب 🔞 https://t.me/+m1c5JsQJaRNkZmY0 ❣ پانزدهمین رمان Vip امشب 🔞 https://t.me/+zaIQQCREKbwyNjQ0 ❣ شانزدهمین رمان Vip امشب 🔞 https://t.me/+g0SD3Ehg6eE0ZDVh ❣ هفدهمین رمان Vip امشب 🔞 https://t.me/joinchat/Tx7Ut9w-WbinNg2G ❣ هجدهمین رمان Vip امشب 🔞 https://t.me/joinchat/WjuxpULPKVZhODQ0 ❣ نوزدهمین رمان Vip امشب 🔞 https://t.me/+A5I9fr3VTYxkOTQ0 ❣ بیستمین رمان Vip امشب 🔞 https://t.me/joinchat/AAAAAEhjtpjo1eLoY2n3eA ❣ بیست‌‌ویکمین رمان Vip امشب 🔞 https://t.me/+XANBrsFz53syNTNk ❣ بیست‌ودومین رمان Vip امشب 🔞 https://t.me/+6Qi1_54DUlJmZjJk ❣ بیست‌وسومین رمان Vip امشب 🔞 https://t.me/joinchat/AAAAAE5-yn--MUOeQMcbVg ❣ بیست‌وچهارمین رمان Vip امشب 🔞 https://t.me/+vEQPt5l1jHc5YTZk ❣ بیست‌وپنجمین رمان Vip امشب 🔞 https://t.me/+M-Wgp4AqeT45YjNk ❣ بیست‌وششمین رمان Vip امشب 🔞 https://t.me/+-OlTPDBklSoxN2Vk ❣ بیست‌وهفتمین رمان Vip امشب 🔞 https://t.me/+7Do_xAE3wBJmNThk ❣ بیست‌وهشتمین رمان Vip امشب 🔞 https://t.me/+-OlTPDBklSoxN2Vk ❣ بیست‌ونهمین رمان Vip امشب 🔞 https://t.me/+WLZtFyADLMU0YTY0 ❣ سیومین رمان Vip امشب 🔞 https://t.me/+Hf1dlSXg-z4wM2Q0 ❣ سی‌ویکمین رمان Vip امشب 🔞 https://t.me/joinchat/AAAAAEsENiYXcLFEt2JZhg ❣ سی‌ودومین رمان Vip امشب 🔞 https://t.me/+R11OsZffKMoo-Uk4 ❣ سی‌وسومین رمان Vip امشب 🔞 https://t.me/+nrpuydJ_Z3xkNTlk ❣ سی‌وچهارمین رمان Vip امشب 🔞 https://t.me/joinchat/AAAAAFbz0FL1DIxPtEdKxQ ❣ سی‌وپنجمین رمان Vip امشب 🔞 https://t.me/+v7ssTInLxvw3OTA0 ❣ سی‌‌وششمین رمان Vip امشب 🔞 https://t.me/+RLIrvzZYN6FlMTA0 ❣ سی‌وهفتمین رمان Vip امشب 🔞 https://t.me/joinchat/vZbshZLs5Sc0NGRk ❣ سی‌وهشتمین رمان Vip امشب 🔞 https://t.me/joinchat/5lHZcPHRA3wxODg0 ❣ سی‌‌ونهمین رمان Vip امشب 🔞 https://t.me/+2yp68a4xG0xlOTc0 ❣ چهلمین رمان Vip امشب 🔞 https://t.me/+UC3MwVS_fsCnKscw ❣ چهل‌ویکمین رمان Vip امشب 🔞 https://t.me/+R-d0sNQmYH5mYTc0 ❣ چهل‌ودومین رمان Vip امشب 🔞 https://t.me/+RyG2Wpv98Ks0YjM0 ❣ چهل‌‌وسومین رمان Vip امشب 🔞 https://t.me/+e39A8sPw6EVkODM0 ❣ چهل‌‌وچهارمین رمان Vip امشب 🔞 https://t.me/+ae03USXeFIo3M2Zk ❣ چهل‌وپنجمین رمان Vip امشب 🔞 https://t.me/+U8OVmHYdb-s0ODBk ❣ چهل‌وششمین رمان Vip امشب 🔞 https://t.me/+UUWMVgclpmc0YzA0 ❣ چهل‌‌وهفتمین رمان Vip امشب 🔞 https://t.me/+Qo34LbkrBiHlJKyS ❣ چهل‌‌وهشتمین رمان Vip امشب 🔞 https://t.me/+EetWHACuYEA0YzA0 ❣ بی‌سانسور‌خوندشون‌ قبل از چاپ از دست ندید❌❌

خوشگلای من آدینتون بخیر😍این رمان عالیه از دستش ندید🔻 🚫🚫شده باشه تا آخر دنیا منت رو میکشم که بازعاشقم بشی . دیگه نمیخوام با این کابوس که مال یکی دیگه میشی، شب و روزمو بگذرونم....! - تو درد چیه تینا ..؟ پوزخندی تلخ روی لب های تینا نشست . - دردم یهورفتنته بود . اینکه اون همه مدت فقط داشتی به دروغ تظاهر به دوست داشتن میکردی . چقدر بعضی حرف ها خانه خراب کن هستند . - من رفتم تو چرا جلوم رو نگرفتی ، تو چرا بی خیال من شدی....؟ تینا لب گزید و ناراحت صورتش را به سمت مخالف چرخاند . می گویند گاهی باید بروی .....نه اینکه خانه ات کمی آن طرف تر باشد . نه باید به کل بروی جای که اثری از هیچی نباشه...حتی عشق...! - حالا چرا نگام نمیکنی ؟؟ با قلبی که تند به دیوار سینه اش می کوبید گفت : -هشت سال نبودی...! هرکاری کردم برگردی ، نه برای این که دوست داشتم نه ؛ فقط میخواستم برگردی ازت بپرسم .چرا باهام این کار رو کردی ؟؟ روزبه کلافه دستی به صورتش کشید و نفس عمیقی کشید . -تینا...! سرش را چرخاند و دقیق درون نگاه عسلی رنگش زل زد. - چرا آزارم میدی...؟ - قصدم آزارت نیست..! -_ پس چیه..؟ چرا بعد هشت سال دوباره آمدی تو زندگیم...؟؟ دلش بی تاب بود ...این دختر را می خواست...! خدا لعنت کند دل سریده اش را...! -شاید چون هنوز دلم گیر چشماته..! تینا با حرص گفت : - تو دیوونه ای ، من احتیاجی به نبودنت تو زندگیم ندارم اینو بفهم . بعضی قصه ها نه کلاغ دارند و نه حتی دلخوشی برای پایان .... به خودت که میای میبینی یهو از اول به آخر میرسد . -منوببخش..! -از زندگی ام بروبیرون روزبه خواهش میکنم ..! روزبه که می گفت یعنی ته نخواستن..! نگفته بود که ته نخواستنش تمام بیت های شعر رابی قافیه می کند . - بخشیدن بلد نیستی...؟؟ باید این معادله چند مجهولی را چگونه حل می کرد . خدایا با این دل زبان نفهمش چه کار می کرد ؟ نگاه تینا روی صورتش ماند. شوخی نمی کرد.جدی بودن حرفش، اخم هایش را درهم کشید. - نه بلد نیستم . من هیچی بلد نیستم حتی انتقام گرفتن رو . روزبه نزدیکش شد و دستی به زخم گوشه ابرویش که حالا تنها خط باریکی از آن مانده بود کشید . -می دونی نفسم به نفست بنده..؟ تینا با بغض نگاهش کرد. نمی دانست چرا امروز زیادی دخترانگی هایش ته دلش قلمبه شده بود. -دوستت ندارم روزبه . روزبه کمرنگ خندید: - شده باشه تا آخر دنیا منت رو میکشم که بازعاشقم بشی . دیگه نمیخوام با این کابوس که مال یکی دیگه میشی، شب و روزمو بگذرونم....! ته حس های یک زن، مردی ایستاده. مردی با دست های پر از انار و چشمانی به رسم فرهاد.کافی است فقط زن باشی . https://t.me/+IGCkiygZRuo0MmU0 https://t.me/+IGCkiygZRuo0MmU0 https://t.me/+IGCkiygZRuo0MmU0 عاشقانه پر از جنجال و هیجانات نفس گیر رو همراه با قلمی قوی از دست ندین 😍😍😍

لینک های vip لو رفت🔞👇سوپرایز ویژه نویسنده 🎁 رمان‌هایی که درعرض یک ماه غوغا وچند هزار مخاطب رو به خودش جذب کرد...😍 این رمان‌ها بعداز اتمام میره برای چاپ🤷🏻‍♀️👇 بی سانسور خواندنشون‌و از  دست ندید ❌❌ ❌   🌹 14/2/1403🌹       لینک vip لو رفت😡🔞 https://t.me/+U8OVmHYdb-s0ODBk 🎁 لینک vip لو رفت😡🔞 https://t.me/+Qo34LbkrBiHlJKyS 🎁 لینک vip لو رفت😡🔞 https://t.me/+ZJeOfBFX7rpmMWRk 🎁 لینک vip لو رفت😡🔞 https://t.me/+zZSgUDD1yHk0NjQ0 🎁 لینک vip لو رفت😡🔞 https://t.me/+HVwbM-IoSWI2MTU0 🎁 لینک vip لو رفت😡🔞 https://t.me/+cpWz_omXlDE5NjY0 🎁 لینک vip لو رفت😡🔞 https://t.me/joinchat/AAAAAFi1bW3U-7ofzA0FbQ 🎁 لینک vip لو رفت😡🔞 https://t.me/+Za9-mWrqDvw1ZjM0 🎁 لینک vip لو رفت😡🔞 https://t.me/joinchat/rlqEz_ydcDJhNzlk 🎁 لینک vip لو رفت😡🔞 https://t.me/joinchat/5I1xEVw-w-NhMDhk 🎁 لینک vip لو رفت😡🔞 https://t.me/+R4JSSCjuNwAyNzI0 🎁 لینک vip لو رفت😡🔞 https://t.me/+WCvtEOhqLIYZPqoi 🎁 لینک vip لو رفت😡🔞 https://t.me/+s-KSSq7ngv4zYTY0 🎁 لینک vip لو رفت😡🔞 https://t.me/+m1c5JsQJaRNkZmY0 🎁 لینک vip لو رفت😡🔞 https://t.me/+zaIQQCREKbwyNjQ0 🎁 لینک vip لو رفت😡🔞 https://t.me/+g0SD3Ehg6eE0ZDVh 🎁 لینک vip لو رفت😡🔞 https://t.me/joinchat/Tx7Ut9w-WbinNg2G 🎁 لینک vip لو رفت😡🔞 https://t.me/joinchat/WjuxpULPKVZhODQ0 🎁 لینک vip لو رفت😡🔞 https://t.me/+A5I9fr3VTYxkOTQ0 🎁 لینک vip لو رفت😡🔞 https://t.me/joinchat/AAAAAEhjtpjo1eLoY2n3eA 🎁 لینک vip لو رفت😡🔞 https://t.me/+XANBrsFz53syNTNk 🎁 لینک vip لو رفت😡🔞 https://t.me/+6Qi1_54DUlJmZjJk 🎁 لینک vip لو رفت😡🔞 https://t.me/joinchat/AAAAAE5-yn--MUOeQMcbVg 🎁 لینک vip لو رفت😡🔞 https://t.me/+vEQPt5l1jHc5YTZk 🎁 لینک vip لو رفت😡🔞 https://t.me/+M-Wgp4AqeT45YjNk 🎁 لینک vip لو رفت😡🔞 https://t.me/+-OlTPDBklSoxN2Vk 🎁 لینک vip لو رفت😡🔞 https://t.me/+7Do_xAE3wBJmNThk 🎁 لینک vip لو رفت😡🔞 https://t.me/+-OlTPDBklSoxN2Vk 🎁 لینک vip لو رفت😡🔞 https://t.me/+WLZtFyADLMU0YTY0 🎁 لینک vip لو رفت😡🔞 https://t.me/+Hf1dlSXg-z4wM2Q0 🎁 لینک vip لو رفت😡🔞 https://t.me/joinchat/AAAAAEsENiYXcLFEt2JZhg 🎁 لینک vip لو رفت😡🔞 https://t.me/+R11OsZffKMoo-Uk4 🎁 لینک vip لو رفت😡🔞 https://t.me/+nrpuydJ_Z3xkNTlk 🎁 لینک vip لو رفت😡🔞 https://t.me/joinchat/AAAAAFbz0FL1DIxPtEdKxQ 🎁 لینک vip لو رفت😡🔞 https://t.me/+v7ssTInLxvw3OTA0 🎁 لینک vip لو رفت😡🔞 https://t.me/+RLIrvzZYN6FlMTA0 🎁 لینک vip لو رفت😡🔞 https://t.me/joinchat/vZbshZLs5Sc0NGRk 🎁 لینک vip لو رفت😡🔞 https://t.me/joinchat/5lHZcPHRA3wxODg0 🎁 لینک vip لو رفت😡🔞 https://t.me/+2yp68a4xG0xlOTc0 🎁 لینک vip لو رفت😡🔞 https://t.me/+UC3MwVS_fsCnKscw 🎁 لینک vip لو رفت😡🔞 https://t.me/+R-d0sNQmYH5mYTc0 🎁 لینک vip لو رفت😡🔞 https://t.me/+RyG2Wpv98Ks0YjM0 🎁 لینک vip لو رفت😡🔞 https://t.me/+e39A8sPw6EVkODM0 🎁 لینک vip لو رفت😡🔞 https://t.me/+ae03USXeFIo3M2Zk 🎁 لینک vip لو رفت😡🔞 https://t.me/+U8OVmHYdb-s0ODBk 🎁 لینک vip لو رفت😡🔞 https://t.me/+UUWMVgclpmc0YzA0 🎁 لینک vip لو رفت😡🔞 https://t.me/+p64wulRiINsyMjJk 🎁 لینک vip لو رفت😡🔞 https://t.me/+EetWHACuYEA0YzA0 🎁 رمان های #بی‌سانسور و ممنوعه‌ی بالا رو از دست ندید😉♨️ دارای محدودیت جدی سنی🔞❌لطفا از دست ندید                  🎉🎉🎉🎉🎉                   🎉🎉🎉🎉 🎉🎉

چند بار بگم که دیگه فرصت عضویت‌و تمدید نمی‌کنم 😐؟ ولی به خاطر شما دوباره لیست‌و تمدید کردیم😁 هزار بار تو پیوی ازم رمان‌هایی رو درخواست کردید که خودمون میخونیم برای آخرین بار فرصت دارید تا قبل از ۲۲ امشب عضو vipبی‌سانسورترین رمان‌های سال که خودمون هم می‌خونیم بشید🎁❌

سامیار لب از لبش جدا کرد و پیشانی‌ به پیشانی‌اش تکیه داد که ماهلین بغض کرده نالید: - ازت متنفرم! ازت متنفرم! سامیار بدون آنکه کنترلی روی اعصابش داشته باشد خشمگین مشتش را محکم به دیوار کنار سر دخترک کوبید و در همان حالت فریاد زد: - خفه شو! مگه صد بار نگفتم این جمله رو به زبون نیار! ماهلین با حال بدی پاسخ داد: - چرا؟ فکر کردی به زبون نیارمش چیزی عوض میشه؟ تنفر توی چشمام عوض میشه؟ تو که استفاده‌ت رو از من کردی چرا ولم نمی‌کنی عوضی؟ - لعنتی من دوست دارم...منِ بی‌شرف دوست دارم چرا نمی‌خوای بفهمی؟ ماهلین دقیقا شبیه به خودش فریاد زد: - کجا دوسم داری؟ به عنوان بادیگارد بهم نزدیک شدی و تموم تلاشت رو کردی تا دلمو ببری، بعد که دلمو بردی و انتقامتو گرفتی و تموم دارایی‌مو ازم گرفتی! چطور انتظار داری دوست داشتنت رو باور کنم؟ تویی که حتی وقتی نقشه‌ی دل بردن از منو میکشیدی اسم یه زن دیگه تو شناسنامه‌ت بود! سامیار با چشمانی قرمز شده دست روی گونه‌ی دخترک نشاند. - بری بالا بیای پایین تو حق منی! مال منی! اون اموال و دارایی همه‌ش به نام خودت خورده...چند روز دیگه اسم اون زن هم از شناسنامه‌م پاک می‌شه...راضی میشی حالا؟ - اینکه بهم خیانت کردی رو چطور می‌خوای از ذهنم پاک کنی؟ چطور میخوای براش توجیح بیاری؟ سامیار حرص زده غرید: - بس کن دیگه ماهلین! حس میکنم خیلی لی لی به لالات گذاشتم! - یه روز از دستت فرار میکنم سامیار! قسم میخورم که از دستت فرار میکنم. *** - زنم؟ زنم کو؟ زنم کجاست؟ امیرپارسا با چشمان سرخ شده از جایش بلند شد و او از بوی بیمارستان متنفر بود. - زنم کو امیر؟ امیر زنم کجاست؟ امیر با حال بدی سرش را را پایین انداخت و او ناتوان یقه‌ی صمیمی‌ترین رفیقش را گرفت ث فریاد زد: - امیر ماهلین کجاست؟ زنم کجاست؟ چیشده؟ - داداش ببخشید...ببخشید. - ببخشید چی؟ امیر چیشده بهت میگم؟ - می‌خواست فرار کنه...خودشو از پنجره طبقه بالا انداخت پایین و...بهت تسلیت میگم. https://t.me/+HJi2738wHoFjZDBk https://t.me/+HJi2738wHoFjZDBk ماهلین ستوده دختر سرد و قدرتمندی که صاحب یکی از بزرگترین هولدینگای ایرانه بعد از مدت ها جستجو بادیگارد دلخواهش رو پیدا میکنه اما طولی نمیکشه که دخترک سرد دلش رو به بادیگاردی میده که با نقشه بهش نزدیک شده و...😭💔🔥 رمان جدیدی که کل تلگرامو با عاشقانه هاش ترکونده🥹👇🏻 https://t.me/+HJi2738wHoFjZDBk

لینک های vip لو رفت🔞👇سوپرایز ویژه نویسنده 🎁 رمان‌هایی که درعرض یک ماه غوغا وچند هزار مخاطب رو به خودش جذب کرد...😍 این رمان‌ها بعداز اتمام میره برای چاپ🤷🏻‍♀️👇 بی سانسور خواندنشون‌و از  دست ندید ❌❌ ❌   🌹 14/2/1403🌹       لینک vip لو رفت😡🔞 https://t.me/+U8OVmHYdb-s0ODBk 🎁 لینک vip لو رفت😡🔞 https://t.me/+Qo34LbkrBiHlJKyS 🎁 لینک vip لو رفت😡🔞 https://t.me/+ZJeOfBFX7rpmMWRk 🎁 لینک vip لو رفت😡🔞 https://t.me/+zZSgUDD1yHk0NjQ0 🎁 لینک vip لو رفت😡🔞 https://t.me/+HVwbM-IoSWI2MTU0 🎁 لینک vip لو رفت😡🔞 https://t.me/+cpWz_omXlDE5NjY0 🎁 لینک vip لو رفت😡🔞 https://t.me/joinchat/AAAAAFi1bW3U-7ofzA0FbQ 🎁 لینک vip لو رفت😡🔞 https://t.me/+Za9-mWrqDvw1ZjM0 🎁 لینک vip لو رفت😡🔞 https://t.me/joinchat/rlqEz_ydcDJhNzlk 🎁 لینک vip لو رفت😡🔞 https://t.me/joinchat/5I1xEVw-w-NhMDhk 🎁 لینک vip لو رفت😡🔞 https://t.me/+R4JSSCjuNwAyNzI0 🎁 لینک vip لو رفت😡🔞 https://t.me/+WCvtEOhqLIYZPqoi 🎁 لینک vip لو رفت😡🔞 https://t.me/+s-KSSq7ngv4zYTY0 🎁 لینک vip لو رفت😡🔞 https://t.me/+m1c5JsQJaRNkZmY0 🎁 لینک vip لو رفت😡🔞 https://t.me/+zaIQQCREKbwyNjQ0 🎁 لینک vip لو رفت😡🔞 https://t.me/+g0SD3Ehg6eE0ZDVh 🎁 لینک vip لو رفت😡🔞 https://t.me/joinchat/Tx7Ut9w-WbinNg2G 🎁 لینک vip لو رفت😡🔞 https://t.me/joinchat/WjuxpULPKVZhODQ0 🎁 لینک vip لو رفت😡🔞 https://t.me/+A5I9fr3VTYxkOTQ0 🎁 لینک vip لو رفت😡🔞 https://t.me/joinchat/AAAAAEhjtpjo1eLoY2n3eA 🎁 لینک vip لو رفت😡🔞 https://t.me/+XANBrsFz53syNTNk 🎁 لینک vip لو رفت😡🔞 https://t.me/+6Qi1_54DUlJmZjJk 🎁 لینک vip لو رفت😡🔞 https://t.me/joinchat/AAAAAE5-yn--MUOeQMcbVg 🎁 لینک vip لو رفت😡🔞 https://t.me/+vEQPt5l1jHc5YTZk 🎁 لینک vip لو رفت😡🔞 https://t.me/+M-Wgp4AqeT45YjNk 🎁 لینک vip لو رفت😡🔞 https://t.me/+-OlTPDBklSoxN2Vk 🎁 لینک vip لو رفت😡🔞 https://t.me/+7Do_xAE3wBJmNThk 🎁 لینک vip لو رفت😡🔞 https://t.me/+-OlTPDBklSoxN2Vk 🎁 لینک vip لو رفت😡🔞 https://t.me/+WLZtFyADLMU0YTY0 🎁 لینک vip لو رفت😡🔞 https://t.me/+Hf1dlSXg-z4wM2Q0 🎁 لینک vip لو رفت😡🔞 https://t.me/joinchat/AAAAAEsENiYXcLFEt2JZhg 🎁 لینک vip لو رفت😡🔞 https://t.me/+R11OsZffKMoo-Uk4 🎁 لینک vip لو رفت😡🔞 https://t.me/+nrpuydJ_Z3xkNTlk 🎁 لینک vip لو رفت😡🔞 https://t.me/joinchat/AAAAAFbz0FL1DIxPtEdKxQ 🎁 لینک vip لو رفت😡🔞 https://t.me/+v7ssTInLxvw3OTA0 🎁 لینک vip لو رفت😡🔞 https://t.me/+RLIrvzZYN6FlMTA0 🎁 لینک vip لو رفت😡🔞 https://t.me/joinchat/vZbshZLs5Sc0NGRk 🎁 لینک vip لو رفت😡🔞 https://t.me/joinchat/5lHZcPHRA3wxODg0 🎁 لینک vip لو رفت😡🔞 https://t.me/+2yp68a4xG0xlOTc0 🎁 لینک vip لو رفت😡🔞 https://t.me/+UC3MwVS_fsCnKscw 🎁 لینک vip لو رفت😡🔞 https://t.me/+R-d0sNQmYH5mYTc0 🎁 لینک vip لو رفت😡🔞 https://t.me/+RyG2Wpv98Ks0YjM0 🎁 لینک vip لو رفت😡🔞 https://t.me/+e39A8sPw6EVkODM0 🎁 لینک vip لو رفت😡🔞 https://t.me/+ae03USXeFIo3M2Zk 🎁 لینک vip لو رفت😡🔞 https://t.me/+U8OVmHYdb-s0ODBk 🎁 لینک vip لو رفت😡🔞 https://t.me/+UUWMVgclpmc0YzA0 🎁 لینک vip لو رفت😡🔞 https://t.me/+p64wulRiINsyMjJk 🎁 لینک vip لو رفت😡🔞 https://t.me/+EetWHACuYEA0YzA0 🎁 رمان های #بی‌سانسور و ممنوعه‌ی بالا رو از دست ندید😉♨️ دارای محدودیت جدی سنی🔞❌لطفا از دست ندید                  🎉🎉🎉🎉🎉                   🎉🎉🎉🎉 🎉🎉

- از کجا می‌دونی تاریخ عادت ماهانه من کیه؟ - اون چند سالی که پیشت کار میکردم الکی الکی باهات همخونه نبودم که از حالتای عصبی بودنت نفهمم! حرصی از این رویِ بادیگارد سابقم که چند سال پیش با نقشه به من نزدیک شده بود دست به کمر شدم. - خودم دست داشتم می‌رفتم بگیرم. خونسرد زمزمه کرد: - بین اینهمه مرد نشسته تو ویلا حتما با پلاستیک حاوی...الله اکبر! قانع شده بودم اما قصد عقب نشینی هم نداشتم. نیم ساعتی بود که غیبش زده بود و لعنتی...او که ادعای فراموش کردن مرا داشت این پلاستیک در دستش چه می‌کرد؟ - ممنون اما دلم نمی‌خواد تکرار بشه، چون با هم صنمی نداریم که خیلی عادی برای من وسیله می‌گیری! پوزخندی زد. - نکنه دلتو به چیزای دیگه خوش کرده بودی؟ نگران نباش فقط به احترام اون دو سال کنار هم بودن رفتم اینکارو واست کردم! از حرص و عصبانیت لب بهم فشردم و تا خواستم به سمتش بروم پای چپم به چیزی گیر کرد و با جیغی از درد رو زمین نشستم که تندی به سمتم آمد. - چت شد؟ دستش جلو آمد و با اخمی درهم مچ پایم را در دست گرفت. - همیشه‌ی خدا باید یکی حواسش بهت باشه کار دست خودت ندی...کی به جون خودت اهمیت می‌دادی که الان دومین بارت باشه؟ بغضی از شنیدن غرهای از سر نگرانی‌اش لب باز کردم: - درد می‌کنه خب! پوفی کرد و نگاهش را به چشمانم دوخت. - خونِ منو تویِ نیم وجبی تو شیشه می‌کنی...موندم چطور می‌تونی یه شرکت به اون بزرگی رو اداره کنی! جلو آمد و دست گرد تنم انداخته روی دستانش بلندم کرد که جیغ خفیفی کشیدم. - سامیار چیکار میکنی؟ - میبرمت بیمارستان ببینم چه بلایی سر خودت آوردی! - جلوی اینهمه آدم؟ اگه... سر پایین آورد و بینی به بینی‌ام چسباند. - الان حالِت از جون خودمم مهمتره چه برسه به آدمای اینجا! https://t.me/+2PG6xqmZ1Wo4NWM0 https://t.me/+2PG6xqmZ1Wo4NWM0 بالاخره آمده بود❌ سامیار راد، بادیگارد سابقش! وقتی چند سال پیش در حالی که رقبا نقشه‌ی از بین بردنش را می‌کشیدند این مرد با یک نظر دلش را برد و او را برای خودش استخدام کرد اما بعد از دو سال مشخص شد که با نقشه به او نزدیک شده بود💔 حالا بعد از چند سال ندیدن و دوری دوباره بهم برخوردند و اینبار با یک تفاوت🤌🏻 هر دو عاشق و مغرور❤️‍🔥 بنظرتون چی میشه؟ قشنگ‌ترین کاپلی که میشه با عشق داستانشون رو خوند🥹👇🏻 https://t.me/+2PG6xqmZ1Wo4NWM0

نویسنده_نوشت ! 📣📢کانال vip ممنوعه ترین و بی‌سانسورترین رمان های چهاردهم اردیبهشت ماه سال ۱۴۰۳ لو رفت🔞 لطفا تا لینک ها به #درخواست‌نویسنده‌ها باطل نشده سریعتر جوین بدید♨️ اولین رمان ۱۰۰٪انتخابی🔞 https://t.me/+U8OVmHYdb-s0ODBk 🧡 دومین رمان ۱۰۰٪انتخابی🔞 https://t.me/+p64wulRiINsyMjJk 🧡 سومین رمان ۱۰۰٪انتخابی🔞 https://t.me/+ZJeOfBFX7rpmMWRk 🧡 چهارمین رمان ۱۰۰٪انتخابی🔞 https://t.me/+zZSgUDD1yHk0NjQ0 🧡 پنجمین رمان ۱۰۰٪انتخابی🔞 https://t.me/+HVwbM-IoSWI2MTU0 🧡 ششمین رمان ۱۰۰٪انتخابی🔞 https://t.me/+cpWz_omXlDE5NjY0 🧡 هفتمین رمان ۱۰۰٪انتخابی🔞 https://t.me/joinchat/AAAAAFi1bW3U-7ofzA0FbQ 🧡 هشتمین رمان ۱۰۰٪انتخابی🔞 https://t.me/+Za9-mWrqDvw1ZjM0 🧡 نهمین رمان ۱۰۰٪انتخابی🔞 https://t.me/joinchat/rlqEz_ydcDJhNzlk 🧡 دهمین رمان ۱۰۰٪انتخابی🔞 https://t.me/joinchat/5I1xEVw-w-NhMDhk 🧡 یازدهمین رمان ۱۰۰٪انتخابی🔞 https://t.me/+R4JSSCjuNwAyNzI0 🧡 دوازدهمین رمان ۱۰۰٪انتخابی🔞 https://t.me/+WCvtEOhqLIYZPqoi 🧡 سیزدهمین رمان ۱۰۰٪انتخابی🔞 https://t.me/+s-KSSq7ngv4zYTY0 🧡 چهاردهمین رمان ۱۰۰٪انتخابی🔞 https://t.me/+m1c5JsQJaRNkZmY0 🧡 پانزدهمین رمان ۱۰۰٪انتخابی🔞 https://t.me/+zaIQQCREKbwyNjQ0 🧡 شانزدهمین رمان ۱۰۰٪انتخابی🔞 https://t.me/+g0SD3Ehg6eE0ZDVh 🧡 هفدهمین رمان ۱۰۰٪انتخابی🔞 https://t.me/joinchat/Tx7Ut9w-WbinNg2G 🧡 هجدهمین رمان ۱۰۰٪انتخابی🔞 https://t.me/joinchat/WjuxpULPKVZhODQ0 🧡 نوزدهمین رمان ۱۰۰٪انتخابی🔞 https://t.me/+A5I9fr3VTYxkOTQ0 🧡 بیستمین رمان ۱۰۰٪انتخابی🔞 https://t.me/joinchat/AAAAAEhjtpjo1eLoY2n3eA 🧡 بیست‌‌ویکمین رمان ۱۰۰٪انتخابی🔞 https://t.me/+XANBrsFz53syNTNk 🧡 بیست‌ودومین رمان ۱۰۰٪انتخابی🔞 https://t.me/+6Qi1_54DUlJmZjJk 🧡 بیست‌وسومین رمان ۱۰۰٪انتخابی🔞 https://t.me/joinchat/AAAAAE5-yn--MUOeQMcbVg 🧡 بیست‌وچهارمین رمان ۱۰۰٪انتخابی🔞 https://t.me/+vEQPt5l1jHc5YTZk 🧡 بیست‌وپنجمین رمان ۱۰۰٪انتخابی🔞 https://t.me/+M-Wgp4AqeT45YjNk 🧡 بیست‌وششمین رمان ۱۰۰٪انتخابی🔞 https://t.me/+-OlTPDBklSoxN2Vk 🧡 بیست‌وهفتمین رمان ۱۰۰٪انتخابی🔞 https://t.me/+7Do_xAE3wBJmNThk 🧡 بیست‌وهشتمین رمان ۱۰۰٪انتخابی🔞 https://t.me/+-OlTPDBklSoxN2Vk 🧡 بیست‌ونهمین رمان ۱۰۰٪انتخابی🔞 https://t.me/+WLZtFyADLMU0YTY0 🧡 سیومین رمان ۱۰۰٪انتخابی🔞 https://t.me/+Hf1dlSXg-z4wM2Q0 🧡 سی‌ویکمین رمان ۱۰۰٪انتخابی🔞 https://t.me/joinchat/AAAAAEsENiYXcLFEt2JZhg 🧡 سی‌ودومین رمان ۱۰۰٪انتخابی🔞 https://t.me/+R11OsZffKMoo-Uk4 🧡 سی‌وسومین رمان ۱۰۰٪انتخابی🔞 https://t.me/+nrpuydJ_Z3xkNTlk 🧡 سی‌وچهارمین رمان ۱۰۰٪انتخابی🔞 https://t.me/joinchat/AAAAAFbz0FL1DIxPtEdKxQ 🧡 سی‌وپنجمین رمان ۱۰۰٪انتخابی🔞 https://t.me/+v7ssTInLxvw3OTA0 🧡 سی‌‌وششمین رمان ۱۰۰٪انتخابی🔞 https://t.me/+RLIrvzZYN6FlMTA0 🧡 سی‌وهفتمین رمان ۱۰۰٪انتخابی🔞 https://t.me/joinchat/vZbshZLs5Sc0NGRk 🧡 سی‌وهشتمین رمان ۱۰۰٪انتخابی🔞 https://t.me/joinchat/5lHZcPHRA3wxODg0 🧡 سی‌‌ونهمین رمان ۱۰۰٪انتخابی🔞 https://t.me/+2yp68a4xG0xlOTc0 🧡 چهلمین رمان ۱۰۰٪انتخابی🔞 https://t.me/+UC3MwVS_fsCnKscw 🧡 چهل‌ویکمین رمان ۱۰۰٪انتخابی🔞 https://t.me/+R-d0sNQmYH5mYTc0 🧡 چهل‌ودومین رمان ۱۰۰٪انتخابی🔞 https://t.me/+RyG2Wpv98Ks0YjM0 🧡 چهل‌‌وسومین رمان ۱۰۰٪انتخابی🔞 https://t.me/+e39A8sPw6EVkODM0 🧡 چهل‌‌وچهارمین رمان ۱۰۰٪انتخابی🔞 https://t.me/+ae03USXeFIo3M2Zk 🧡 چهل‌وپنجمین رمان ۱۰۰٪انتخابی🔞 https://t.me/+U8OVmHYdb-s0ODBk 🧡 چهل‌وششمین رمان ۱۰۰٪انتخابی🔞 https://t.me/+UUWMVgclpmc0YzA0 🧡 چهل‌‌وهفتمین رمان ۱۰۰٪انتخابی🔞 https://t.me/+Qo34LbkrBiHlJKyS 🧡 چهل‌‌وهشتمین رمان ۱۰۰٪انتخابی🔞 https://t.me/+EetWHACuYEA0YzA0 🧡 بهترین رمان های vip🔞از دیدگاه مخاطبین👆

-نتیجه آزمایش قند و دیابت تون خداروشکر نرمال و مشکلی نیست این سرگیجه و حالت تهوع صبحگاهی تون هم ... زن با سیاست مکثی کرده و سپس با صدای بشاشی گفت: - تبریک میگم مامان کوچولو،قراره یه کوچولوی  خوشگل و دوست داشتنی مثل خودت به زودی به دنیا بیاری...! ولی با توجه به دیابتت باید هرچه سریع تر برای اینکه مشکلی واسه جنین و خودت پیش نیاد به متخصص زنان مراجعه کنی . اپراتور آزمایشگاه بی توجه به نگاه مات مانده ی دخترک چند بروشور تبلیغاتی را به سمتش گرفته و گفت : -اگر دکتر خوبی سراغ نداری توصیه میکنم از این بروشور ها استفاده کنی،دکتر های خوب و به نامی رو توصیه کرده... دخترک که اقدامی برای گرفتن بروشور ها نکرد زن گویی متوجه مشکلی شده باشد متعجب پرسید: -عزیزم حالت خوبه!میخوای یکم استراحت کنید؟ به خود آمده،نگاه گیجی به بروشور ها کرد. بی اختیار دست دراز کرد،کاغذ های روغنی را از دست زن گرفته و از آزمایشگاه خارج شد. همانکه پایش را در پیاده رو گذاشت صدای بوق آشنای ماشین باعث شده تا مردمک های بی قرار و حیرت زده اش روی ماشین کلاسیک بادمجانی رنگ که همچون صاحبش حسابی در چشم بود ،بنشیند. شاهو آنجا چه کار میکرد؟ طولی نکشید که شیشه سمت راننده پایین آمده و چهره ی جذاب مرد را به رخ کشید: -احوال گیسو کمند؟در رکاب باشیم بانو ! بی آنکه دست خودش باشد لبخند به روی لبش آمد...گویی تازه باورش شده باشد ...!یعنی او واقعا فرزند این مرد را باردار بود؟ قرار بود بچه دار شوند؟ تن به لرز درآمده از هیجان و استرسش را به صندلی ماشین رسانده و سعی کرد تا طبیعی رفتار کند. -اینجا چیکار میکنی؟مگه نگفتی که شرکت کار داری ؟ مرد همانطور که دنده ماشین را جا میزد تخس نیشخند زد : -اومدم ببینم چند سال دیگه قراره بیخ ریش من بند باشی که پیشاپیش خودم و آماده کنم ... همان لحظه سر برگردانده و گویی تازه متوجه ی چهره ی رنگ پریده ی دخترک باشد،نگران اخم ریزی کرده و بیخیال درآوردن ماشین از پارک شد. -چرا انقدر رنگت پریده ؟بده ببینم جواب آزمایشت چی شد؟این همه برگه چیه دستت؟ هول شده از تیز بینی مرد به سرعت در کیفش را باز کرده و برگه ها را درونش چپاند و شروع به بهانه آوردن کرد. -هیچی بابا یکم قندم بالا پایین شده برای همین رنگم پریده ، جواب آزمایشم هم خوبه احتمالا به این مارک جدید انسولین بدنم واکنش نشون داده ،وگرنه همه چیز نرمال بود. مکثی کرده و بی اختیار با شیطتنتی از غیب رسیده اضافه کرد: -به جز یه چیز کوچولو که بعدا بهت میگم..! مرد مشکوک به دخترکی که از همان ابتدا هم میتوانست به راحتی  از مردمک های فراری اش تشخیص دهد چیزی را پنهان میکند ،نگاه چپی انداخت. با اینحال بازجویی را به زمانی دیگر موکول کرد. -داشبورد و باز کن،از شکلات هایی که دوست داری گرفتم،بخور بلکه رنگ آدمیزاد بگیری ... همان که جمله اش تمام شد با یادآوری چیزی که در داشبورد بود ،در دم از گفته اش پشیمان شد. هرچند بلیط های هواپیما درون دست دخترک کنجکاو نشان میداد که دیگر برای هر پشیمانی دیر است ...! مضطرب نام دخترک را صدا زد: - دیلا... نگاه دخترک وامانده به نام هورا ظفری که روی بلیط چاپ شده بود خیره ماند. ناباور سر بلند کرده و به مردی که نامش به عنوان همسر درون شناسنامه اش هک شده بود چشم دوخت. صدایش از ته چاه به گوش می رسید: -با استاد ظفری میخوای بری ایتالیا؟ شاهو که خود را برای این موقعیت از قبل آماده کرده بود دمی گرفته و توضیح داد: - برای امضای قرارداد ادغام شرکت ها و درست کردن کارهاباید یه مدت کوتاه بریم ایتالیا... دخترک بی اختیار پوزخندزد: -اها او را احمق فرض کرده بودند؟ادغام شرکت ها؟چه بهانه ی پوچی...! زنگ تلفن همراهش باعث شد تا عصبی چشم از پوزخند پر حرف دختر بگیرد.با دیدن نام هورا پوفی کشیده و کلافه جواب داد : -بله؟ صدای طناز دخترک از طریق بلوتوث درون فضای ماشین پیچید: - شاهو عزیزم ، زنگ زدم بگم من هتل و رزرو کردم تو بلیط هارو برای ۲۴ ام فیکس کن نگاه پر حرف و غمگینش را به چشمان مرد  دوخت. دهان باز کرد تا بگوید با معشوقت، کسی که هنوز پس از ۱۲ سال عکسش را درون کشوی میز کارت نگه میداری،میخواهی سفر کاری بروی؟یا ماه عسل! که بگوید لعنتی من هنوز زنت هستم چطور میتوانی انقدر راحت از ماه عسلت با دیگری خبر بدهی... که با درد و انقباض شدید زیر دلش،از شدت درد خم شده و بی طاقت ناله ای کرد. شاهو با دیدن وضعیت دخترک مضطرب شده بازویش را در دست گرفته و گفت : - چاوکال چت شد یه دفعه ؟ با احساس خارج شدن مایع غلیظی از بدنش قطره اشکی روی صورتش افتاد.ّصدای بغض کرده و پر از دردش باعث شد تا مرد سر جایش خشک شود. دخترک قبل از آنکه از حال برود به سختی نفس زد: -میخواستم..بهت خبر بدم قراره بابا بشی اما مثل همیشه تو من و زود تر سورپرایز کردی برای هدیه عروسیت به وکیلت خبر بده برگه های طلاق توافقی و آماده کنه .. ⭕️لینک ورود اینجاست⭕️