cookie

Мы используем файлы cookie для улучшения сервиса. Нажав кнопку «Принять все», вы соглашаетесь с использованием cookies.

avatar

خاطرات و روزنوشت ها

اين يك كانال شخصی برای ارائه تحلیل‌ها، تفسیرها، خاطرات، به ويژه يادداشت هاي روزانه درخور توجه، در مسیر دلمشغولی‌های امروز و دغدغه‌های فرداست؛ این جا همچون رسانه های پيشن، تريبونی است برای بازپخش ديدگاه های گوناگون، حتی متضاد و مخالف نظر مالکِ کانال

Больше
Рекламные посты
2 273
Подписчики
-224 часа
+1147 дней
+13630 дней
Время активного постинга

Загрузка данных...

Find out who reads your channel

This graph will show you who besides your subscribers reads your channel and learn about other sources of traffic.
Views Sources
Анализ публикаций
ПостыПросмотры
Поделились
Динамика просмотров
01
گرد خرابه نگردید! ؟؟؟؟* درعالم سیاست میتوان  قاعده‌ای را کشف کرد که استثنا آن را به هم نمیزند: " ماشین تمرکز قدرت، دنده عقب ندارد!" ترجمه این حرف آن است که هنگامی که حاکمی بتواند قدرت را در خودش در حدی متمرکز کند  که بتواند مرزهای آن را بخوبی کنترل کند، دیگر هیچگاه به توزیع قدرت دست نخواهد زد و قدرت سیاسی را در خودش به سیاهچاله‌ای تبدیل میکند که حتی شعاعی از آن به بیرون از خودش نمیرود. آنقدر نمیرود تاسیاهچاله خودش در خویشتن نابود شود. مثالی برایتان بزنیم.    هنگامی که علی امینی در سال ۱۳۴۱ از نخست وزیری و انجام اقدامات اصلاحی  کنار گذاشته شد‌ (استعفا کرد) تا اسدالله علم نخست وزیرشود  ، چند موضوع برای کسانی که تجربه سیاسی داشتند روشن بود:  اول اینکه عصر دادن حکم نخست وزیری از سوی محمد رضا شاه به عناصر ملی و با شخصیت مستقل و هدفدار  کاملا به پایان رسیده و دوران نخست وزیران کاملا چاکر مسلک هماهنگ با دربار فرا رسیده است. دوم اینکه محمد رضا شاه از دوره کنار زدن مصدق با کودتای آمریکایی و انگلیسی (یعنی زمانی که در پایین‌ترین فاز قدرت و اراده سیاسی قرار داشت) توانسته است به تدریج در قالب یک شاه قدرتمند و مختار ظاهر شود و قدرت را در دربار متمرکز و حکومت استبدادی مقتدر برپا کند. علی امینی که از بقایای خاندانهای نسب دار و رجلی سیاسی بود رفت تا اسدالله علم جایش را بگیرد . جایگاه علم چنان بود که در خاطرات خودش به راحتی اعتراف میکند کارش در حد جور کردن دختر خوشگل برای هوسرانی محمد رضا بوده است. در واقع اسدالله علم سر آغاز سلسله‌ای از نخست وزیران بود که علاوه بر همه نقاط ضعف معمول، این خاصیت مشترک را هم داشتند که فاقد شخصیت درونی بودند و افتخارشان نوکری "اعلیحضرت" بود.  این ، حاصل  قانون تمرکز قدرت است. جز این نمیتوانست باشد. محمد رضا قدرت مطلق و استبداد مجسمی بود که در اوهام خود هیچکس را باهوش تر و ایران دوست تر و متعهد تر از خود نمیدانست. یکبارخواسته بود به کنفرانس سران اوپک برود،  جسارت کرده و گفته بودند خوب است رئیس شرکت نفت (معادل آنروز وزیر نفت) و وزیر دارایی را همراه ببرید. گفته بود ' این الاغ‌ها چه می فهمند که آنها را با خودم ببرم؟' علم جایش را به منصورداد و او به هویدا و هویدا به آموزگار وشریف امامی و... یکی از یکی نوکرتر وبی هویت تر. اگر محمد رضا شاه میماند،  محال بود اجازه دهد کسی که سرش به تنش بیرزد  و اختیار و قدرتی برای انجام کاری درخواست کند سربرآورد و نخست وزیر شود. شاه یاد گرفته بود قدرت خود را با کسی تقسیم نکند و آنرا هر روز متمرکز تر کند؛  ماشین تمرکز قدرت او دنده عقب نداشت!   ترمز را هم کنده و دور  انداخته بود.... و تاریخ برخی روندها را تکرار میکند ! *** همه در تدارک انتخابات تازه هستند و زمزمه‌هایی هم از میل به ورود به "رقابت" شنیده میشود. ممکن است دوباره به نام جنبش اصلاحی وارد زمینی بشویم که هم ساز وکار و هم قوانین و هم داوری‌اش را یک طرف پیشاپیش تعیین کرده است. سالهاست با مهندسی انتخابات روبرئیم. شاید برای هماورد طلبی، برای تمرین، برای ابراز وفاداری به سیستم، برای کاهش خطر حذف ، برای گرم کردن تنور ، و برای‌ چیزهای بی اهمیت دیگر مفید باشد، ولی اگر برای بردن این بازی است ، نمره ساده لوحی قافله سالار و ساربان و ناموختن او  از روزگار یک بیست کامل است.  حاکمیت در در دوران اوج تمرکز قدرت خود است،  نه سفیران اروپایی قهر کرده‌اند و تهدید کروز در کار است (سال ۷۵) و نه هنوز  موقعیتی است که بخواهیم خودمان را از زیر شمشیر شورای امنیت بکشیم بیرون (سال ۹۲) و اوضاع چنان است که "اختلالی پیش نمی‌آید".  دلیلی بر میل حتی اندک  در اعطای اندکی قدرت  به "غیر " در قوه مجریه کاملا مفقود است. شرایط عینی ما(یعنی عمده ترین بستر تصمیم سازی همه) اکنون این است و لاغیر!  فراموش کنید. فراموش کنید، مگر آنکه  مثل سال ۷۵  بخواهید مشخص شود چقدر رای دارید. امامعجزه بعد از آن خواست، دوبار ه تکرار نمیشود! یک نکته کوچک: کامل بکشید کنار و اگر یک آدم معتدل "خودشان" (خودشان، نه آن رئیس سابق بانک مرکزی)  را برای ایجاد فضا  راه دادند، آنوقت فکر کنید میتوان  بازی‌شان را به هم زد و اختیار مهندسی بقیه کار  را به دست گرفت یا نه... *شورای سردبیری جامعه نو
773Loading...
02
♟️قابل تأمل.. ⬅️ گلایه بزبزغندی( رحیم پور ازغدی) از بسیج هایی که در مراسم خاکسپاری ریسی حضور نیافتند 👈سردار غلامرضا سلیمانی فرمانده محترم بسیج با پیام‌های مستمر به اعضای بسیج و حتی حضور در بسیاری از پایگا‌ه‌های بسیج ناحیه تهران، از همه اعضا خواست در مراسم شهیدان خدمت شرکت کنند، اما آخرین آمارها که دریافت کردم، تنها ۱۱ و ۲دهم درصد از اعضای بسیج حاضر شدند. این در حالیست که چند هزار تن از اتباع کشور برادر همسایه افغانستان، تنها با یک دستمزد ناچیز حاضر به شرکت شدند و از حق هم نگذریم سنگ تمام گذاشتند. خدا را شکر تعداد زیاد اعضای حزب‌الله لبنان و حشدالشعبی عراق که خود را به‌مراسم رسانده بودند، باعث شدند دانشگاه تهران پر شد و برنامه نماز حضرت آ‌قا هم در برابر دوربین‌ها آبرومندانه برگزار شد‌. اما گله من از بسیج است که گوشت و پی و خونشان از این نظام است که امروز در بالاترین سطح داغ‌دار است. اینکه در این شرایط ما مسائلی همچون مشکلات خانوادگی، خطر شناسایی توسط آشوبگران و تیم‌های منافقین و... را بهانه کنند و حاضر نشوند، نه شگون دارد و نه برازنده بسیج است. 🕊@HODHODEAZADI
671Loading...
03
✅طنز: هر چی امام زمان استرس داشت، برعکسش رهبر خیلی خیلی ریلکس بود😊 همچنین گفتش با رفتن رئیسی هیچ مشکلی پیش نمیاد @Sahamnewsorg
392Loading...
04
امام غائب(عج) و سانحه بالگرد رئیس جمهور یدالله کریمی پور برخی خبرگزاری ها از قول معاون استاندار خراسان رضوی و فرماندار شهرستان ویژه نیشابور، نوشته اند: فردی که با امام زمان مرتبط است، در شب سانحه سقوط بالگرد حامل رییس جمهور و همراهانش، امام غائب را دیده است که در مسیر سقوط بالگرد با استرس و اضطراب در رفت و آمد است؛ ولی نهایتا گفته‌اند که قرار نیست کارمان را با معجزه پیش ببریم. مقام ارشد دولت سیزدهم در نیشابور، ابراز داشت: مصلحت کشور ما و آیت‌اله رییسی در شهادت بود.  خب این حرف بسیار بزرگ و شاید برترین خبر چند دهه ی اخیر باشد.‌ در این صورت در جهت تنویر افکار همگانی و نیز کمک هر چند ناچیز به رهبران و مدیران کلان تصمیم ساز، پیشنهادات زیر داده می شود. تا چه قبول افتد و چه در نظر آید: ۱- نخست آن که پیشنهاد می شود، همین فرد مکاشفه گر و مورد اعتماد و مرتبط با امام غائب(عج) رئیس جمهور شود، دیگر چه نیازی به هزینه کرد برگزاری انتخابات است؟! یا دستکم ایشان پس از نامزدی برای ریاست، از طریق رسانه ملی به ملت معرفی شوند؛ ۲-دوم آن که وقتی جناب معاون استاندار، این قدر نبوغ دارند که مصلحت را در شهادت جناب آیت الله رئیسی تشخیص می دهند، خوب است و پیشنهاد می شود که جناب فرماندار، به جمع اعضای مجمع تشخیص مصلحت نظام و بلکه شورای عالی امنیت، افزوده شوند.‌ البته عالیجناب مهدی دونده نفرموده اند که چرا شهادت آیت الله برای شهید و کشور، خوب و مصلحت بوده است؛ ۳- ولی شوربختانه درک نکردم که چرا امام زمان(عج)از سویی نخواسته اند با معجزه جلوی این سانحه را بگیرند و از سوی دیگر دائم وجود مبارکشان در رفت و آمد بوده و استرس داشته اند؟!! جالب است که این فرد مکاشفه کننده نشابوری، امام غائب(عج) را در قالب مثلثی دیده که یک‌ ضلع مثلث محل استقرار امام عصر (عج)، ضلع دیگر، محل سقوط بالگرد و ضلع دیگر آن حرم امام هشتم(ع) بوده است. به هر روی به نوبه خویش آرزومندم تا زنده ام، توفیق زیارت این مکاشفه کننده برایم حاصل شود.
642Loading...
05
شانس پیروزی اصلاح طلبان، حضور لاریجانی و... در انتخابات پیش رو عباس عبدی * جماران شما در یادداشت امروز خود در اعتماد احتمال حضور موثر اصلاح طلبان در انتخابات پیش رو را اندک ارزیابی می‌کنید. اما با توجه به شرایط «غیرمنتظره کنونی» تصور می‌کنید آنها توان تغییر شرایط بازی را دارند؟ چگونه می‌توانند این کار را انجام دهند؟ عبدی: منظور از احتمال کم حضور اصلاح طلبان این نیست که خودشان نخواهند بلکه باز نبودن راه برای چنین حضوری است لذا اگر راه باز باشد همه خوشحال می‌شویم که شاهد انتخابات جدی و پرشور باشیم. اینکه پیروز شوند یا نه بحث دیگر است. پس واقعیت به اراده حکومت برمی‌گردد که چقدر دیگران متفاوت از خود را به رسمیت بشناسند و اگر این آمادگی وجود داشته باشد، امید لازم را در مردم ایجاد می‌کند و به مشارکت بالا می‌انجامد. اما اگر آن چنین اراده‌ای شکل نگیرد همه متوجه آن می‌شوند و فکر نمی‌کنم اتفاق خاصی بیافتد. در مقابل اگر این اراده شکل بگیرد، مطمئن هستم با فاصله زیادی اصلاح طلبان پیروز خواهند شد زیرا فرد خاصی از لحاظ کاندیدا و توان تبلیغاتی آن‌ها در میان رقیب ندارند. *احتمال حضور کاندیداهای خارج از چارچوب جبهه اصلاحات را چقدر می‌دانید؟ اینکه شخصی خارج از جبهه اصلاحات حضور داشته باشد را نمی‌دانم. اگر چناچه اراده‌ای به حضور معنادار اصلاح طلبان و نامزد دیگر شکل نگیرد خیلی اهمیتی ندارد چه کسانی بیایند. *آیا امکان وقوع ائتلاف‌های دقیقه نودی مانند اجماع روی روحانی در سال 92 و تکرار آن در مورد شخصی چون علی لاریجانی وجود دارد؟ آیا جامعه‌ای که بخش عمده آن معترض هستند، امکان چنین انعطافی را دارد؟ باید تایید صلاحیت‌ها انجام شود و بعد در مورد آن صحبت کنیم. اکنون ما نمی‌دانیم چه کسانی بطور قطع در انتخابات حضور پیدا می‌کنند و تایید صلاحیت می‌شوند به این خاطر در حال حاضر نمی‌توان در مورد آن حرف زد. ولی در مورد شخص آقای لاریجانی اگر هم بیاید و تایید شود بعید میدانم زمینه حمایت موثر از سوی بدنه اصلاح‌طلبان داشته باشد. در مورد معترض بودن جامعه این را می‌توان گفت که همین ویژگی نشانگر ظرفیت بالای آن است. جامعه معترض غیر مسئول نیست و اتفاقا مسئول است. اگر چشم‌انداز ببینند؛ اعتراض و کنش‌گری و مسئولیت پذیری خود را از طریق مشارکت انتخاباتی نشان خواهد داد.
621Loading...
06
چرا کاندیدای انتخابات ریاست جمهوری شدم؟(۱) جلال جلالی زاده چرا کاندیدای انتخابات ریاست جمهوری شدم؟( این سؤال، سؤالات دیگری رادرپی دارد که یکی ازآن ها این است چراکاندیدا نشوم؟ هرچند مورد توبیخ وتخریب وحتی تمسخر عده ای چه دوست یا مخالف قرار می گیرم ،که مگر شما نمی دانید قانون اساسی اجازه ی کاندیدا شدن ویا رئیس جمهور شدن اهل سنت را نمی دهد ؟،اگر آگاهانه چنین کاری را انجام می دهید ،پس اشتباه می کنید واگر نادانسته وارد چنین صحنه ای شده اید ،پس به زودی به اشتباه خود پی می برید. پرسش های دیگری که مطرح می شود ،این است آیا من ایرانی نیستم؟ آیا نظام مرکب از جمهوری و اسلامی نیست؟ اولا من از نوادگان مادها هستم که اولین حکومت را درایران تشکیل داده اند (کوردها نوادگان مادها ، مینورسکی،ترجمه جلالی زاده ) ،پس هم سابقه ی حکومت  را داریم وهم بنای ایران بر ستون تاریخ وفرهنگ ما بنا شده است ،واين سابقه ی درخشان که در طول تاریخ هرجا نیازی به حفظ مرزهای  ایران بوده و هرگاه درخت کهن سال ایران در حال ضعف وخزان بوده  این خون مردان وزنان رشید کورد بوده که آن را آبیاری نموده واز خشک شدن نجات داده است . پس هیچ کس نمی تواند منکر هویت ایرانی بودن ما وحقی که بر ایران داریم بشود ،لازم به نام بردن همه ی سرداران وامیرانی که در طول تاریخ جان خودرا دراین راه فدانموده اند ،نمی باشد ،شجاعت ،عدالت ،سخاوت و دیانت  صلاح الدین در حفظ یکپارچگی جهان اسلام وآزادی بیت المقدس، برکسی پوشیده نیست. بدون شک اسلام یک دین وارداتی است ، یعنی خاستگاه آن ایران نبوده وایرانیان آن را پذیرفته اند، یعنی حضور کوردها درایران ذاتی وحضور اسلام عرضی بوده است ،صرف نظر از رهائی بخشی اسلام وآزاد سازی ایرانیان از استبداد ساسانیان که کمر ایرانیان را شکسته بود .وبا پذیرش اسلام جامعه ی ایران دچار تحول وتغییر بنیادی شد .ونسیم رشد و پویایی فرهنگی وعلمی کل ایران و دنیای اسلام آن زمان را دربرگرفت، دومین تحول از لحاظ مذهبی عارضه ی  ظهور صفویه و تغییر مذهب اکثر ایرانیان که در کتاب  های تاریخی مسطوراست که به توضیح آن نمی پردازم. چه با نگاه ملی و یا مذهبی حوادث تاریخی را ملاحظه نمائیم، تا پیروزی انقلاب نه اسمی از مذهب برده شده و نه ملیت ،اما هرگاه فرد و یا طایفه ای از زور و قدرت بیشتری برخوردار بوده بر همه ی کشور مسلط شده وفرمان رانده است. با آغاز مبارزات آزادی خواهانه ی ملت مبارز ایران بر ضد حکومت پهلوی و پیروزی انقلاب ،سه شعار استقلال، آزادی وجمهوری اسلامی برزبان ها افتاد ،که معنای آزادی واستقلال مشخص است. اما دوست دارم اندکی درباره ی جمهوری و اسلامی توضیح دهم ،تا ببینیم آیا ما کوردها واهل سنت در داخل چنین دایره ای قرار می گیریم یا خیر؟ جمهور به صورت روشن اشاره به همه ی مردم و یا اکثریت آنان می نماید که بدون شک شامل همه ی اقوام ومذاهب ایرانی می شود. در پسوند اسلامی نامی ازشیعه یا اهل سنت برده نشده ،پس نمی توان طبق خواسته ی مبارزان در آن زمان کلمه ی اسلامی را برداشت وکلمه ی شيعه را جایگزین آن نمود ،یعنی یا انقلاب به پیروزی نمی رسید و یا با واکنش ها ی فراوان مواجه می شد ،پس وقتی که گفتیم اسلامی و یا جمهوری اسلامی یعنی حکومت همه ی ایرانیان مسلمان ،هرچند حکومت متعلق به همه ی ساکنان یک کشور با هر فکر ومذهب ونژادی است.
1415Loading...
07
میلیونها نفر نمونه ی من هست. بعد از سانحه ی منجر به مرگ رئیسی و همراهانش واکنشهای بسیاری در فضای مجازی و واقعی دیدیم. برخی معتقد بودند که نباید از مرگ کسی خوشحال شد و این بدور از انسانیت است. این واکنشها مرا بر آن داشت که مروری بر کارهای دو نفر از 8 نفری که می شناختم داشته باشم. در مورد ابراهیم رئیسی به طور کل اتفاقات دهه ی شصت را به کناری گذاشتم و گفتم اصلا آنها را بیخیال. دوران قوه ی قضاییه و حکم دیوان عالی اداری که به ناحق رای به نفع تامین اجتماعی داده بود و رسما به من گفته بودند دیوان هیچ وقت رای به نفع شما نمیدهد هم بی خیال. فقط به سراغ اتفاقاتی که در دوره ی ریاست جمهوری ایشان به شخصه تجربه کرده بودم و در جامعه شاهد بودم، رفتم. البته باز هم اتفاقات محیط زیستی و اختلاس های نجومی، منزوی تر شدن کشور در صحنه ی بین الملل را در دوران ایشان کنار گذاشتم و خود را به خریت زدم که اصلا شتر دیدی ندیدی. اما وقتی اتفاقات را مرور می کردم، یاد گرانی های یکباره اردیبهشت 1400 افتادم و پیش از شروع کار ایشان که در شهریور ماه همان سال وعده داده بودند گرانی ها را کنترل خواهند کرد و جلوی روند سقوط ریال را خواهند گرفت. در همان ماه های اول، طرح صیانت از کاربران فضای مجازی را مطرح کردند که مستقیم زندگی من را به خطر می انداخت. زیرا تنها راه درآمدی من پیج اینستاگرام و نرم افزارهای آموزشی بود. از چندرغازی که در می آوردم مجبور بودم فیلترشکن بخرم که آن هم دو ماه آخر کار نمیکرد. یاد خرید برخی اجناس می افتم که هر ماه در حال رشد بودند و برخی دیگر که تکان نخوردند. آن سال شبانه روز کار کردم که بتوانم هم روی پول پیش خانه اضافه کنم و جای امن تری در شهر اجاره کنم، هم یک ماشین دم دستی برای خود تهیه کنم. طبق محاسباتی که براساس روند رشد تورم دوره ی روحانی داشتم مبلغی را در نظر گرفتم و با هدف گزاری و چند تکه شدن خودم، توانستم مبلغ مورد نظر را که هم به رهن خانه و هم خرید یک پراید دست دوم میرسید، پس انداز کنم. از نظر خودم این فرصت کوتاه که قیمت ها بالا نرفته بود بهترین شانس بود چون میدانستم محال است این ثبات قیمت طولانی باشد. اما اصلا تصور نمیکردم در اردیبهشت 1401 انفجار قیمتها را شاهد باشم و مرغ 37 هزار تومنی به کیلویی 67 هزار تومن برسد. بلافاصله قیمت مسکن 70 تا 80 درصد افزایش پیدا کرد. مطمئنا حباب نبوده چون نه تنها به قیمت قبل برنگشت که حتی بعد از دو ماه افزایش بیشتر نیز داشت. این شد که پس اندازم را گذاشتم روی رهن و خرید پراید را هم بی خیال شدم و به آپارتمان ده متر کوچکتر راضی شدم که مجبور نباشم به پایین تر از محله ای که بودم جابجا شوم. تمام این مدت، زمان کار با اینترنت درگیر بوده ام. هنگام خرید مایحتاج خونم به جوش آمد. در مترو گل دادن های ارشاد و نشان کردن کم حجابها و بعد خفت کردنشان در بیرون مترو را دیدم و خونم به جوش آمد. در تمام این مدت یاد ابراهیم رئیسی و وزرا و نماینده های مجلس و تمام مسببین می افتادم و آه میکشیدم. دستم به جایی بند نبود. من فقط یک زندگی بخور و نمیر و نه حتی معمولی می خواستم و می خواهم. از هر چه بگذریم نمیتوانیم از حجم کشتار 1401 و رفتارهای نیروی انتظامی که زیر نظر وزیر کشور عمل میکردند گذشت. آن حجم سرکوب و تجاوز و کشتار به روشهای غیر انسانی، شدیدتر شدن فیلترینگ و فیلتر کردن نرم افزارهای آموزشی و بیکار شدن ما معلم هایی که تنها درآمدمان ساعات تدریسمان است، دروغ ها و انکارهای امیرعبداللهیان، محدودیت های حداکثری و باز افزایش قیمت کالاهای اساسی و مسکن در اردیبهشت 1402 و روند افزایش بی رویه قیمت در یک سال گذشته سبب شده حتی اگر خوشحال نباشم اقلا مطلقا ناراحت نیستم و گویی آه دلی که کشیده ام بی نتیجه نبوده. وقتی هر سال که جایی را رهن میکنم تمام یک سال کوفتم می شود چون باید جان بکنم تا بتوانم سال بعد جای کوچکتر و دورتر از شهر خودم را رهن کنم، جایی در قلبم برای دلسوزی باقی نمیگذارد. وقتی جنگ غزه شد و فیلم هایش بیرون آمد به ماشین هایشان خیره شده بودم و فقط آه می کشیدم. من نفرین نکردم و نمیکنم اما ایمان دارم آه دل ما خیلی قوی است. مهم نیست چه فرد یا افرادی مسبب هستند. هر که دلیل آه دل و اشک ما از ناتوانی شده و می شود ارزش گریه کردن ندارد. ما به اندازه ی کافی از دستشان گریه کرده ایم و توان گریه کردن برایشان را نداریم. به عنوان یک ایرانی که 45 سال قول های شما را باور کردم و نجابت که نه حماقت به خرج دادم و به گروهی اعتماد کرده و دار و ندار مشترکمان را به آنها سپرده ام، توقع دارم امانت دار بوده باشند که اصلا نبودند. ✍ز.پ 3 خرداد 1403
511Loading...
08
‍ در دفاع از جامعه شناسان! مهران صولتی بالاخره زخم کهنه سرباز کرد و جامعه شناسان در قاب ضد ملی ترین رسانه کشور به بی اعتنایی نسبت به تحلیل رویدادهای سیاسی متهم شدند. مجری برنامه شمشیر از نیام برکشید و با طرح این پرسش که؛ چرا جامعه شناسان در قبال حضور ده میلیونی مردم در مراسم وداع با ابراهیم رئیسی سکوت کرده‌اند؟ آن‌ها را به بی‌شرفی و بی‌ادبی متهم کرد! پیش‌تر در یادداشتی به این پرسش پاسخ دادم که؛ چرا جامعه شناسان از دانشگاه اخراج می‌شوند ولی روان‌ شناسان به کار ادامه می‌دهند؟ اکنون اما به نظر می‌رسد که نظام سیاسی یک قدم فراتر نهاده و قرار است به استادان این رشته دیکته کند که باید درباره چه موضوعاتی بیندیشند یا درباره چه رویدادهایی بنویسند!! این یادداشت اما بنا دارد که به همان پرسشی که خانم مجری در تلویزیون مطرح کرد پاسخ گوید: اولویت تحلیل فرآیندها بر رویدادها: جامعه شناسان کنش‌ها، رفتارها و سازمان‌ها را مورد مطالعه و بررسی قرار می‌دهند تا بتوانند آن‌ها را فهم، تبیین و قاعده‌مند سازند. از این منظر پدیده‌ها و رویدادها در متن فرآیندهاست که برای یک جامعه شناس مهم و معنادار جلوه می‌کنند. بنابراین روشن است که اگر رویدادهای سیاسی نتوانند در چارچوب مقولاتی مانند اقتدارگرایی، دموکراتیزاسیون، جنبش‌ها و انقلاب‌ها قرار گیرند برای جامعه شناسان از ارزش تحلیلی برخوردار نخواهند بود. بهره برداری جناحی از رویدادهای سیاسی: برخی از جامعه شناسان معتقدند که نظام سیاسی با مداخله در رویدادها آن‌ها را برای بهره‌برداری های جناحی آماده می‌کند. به باور ایشان حکومت برخی از رخدادها را به چشم یک مانور سیاسی برای ساکت کردن منتقدان نگریسته و اجازه نمی‌دهد که رویدادها در فرآیند طبیعی خود ظاهر شده و تداوم یابند. با این توصیف بدیهی است که جامعه شناسان برای متهم نشدن به همراهی با نظام سیاسی برای تحلیل چنین رویدادهایی پیش‌قدم نمی‌شوند. لکنت در بیان واقعیت‌ها: جامعه شناسان به دلیل بیان برخی از واقعیت‌ها تاکنون هزینه‌های سنگینی پرداخته اند. آمار اخراجی‌ها در همین سه سال پرتعداد بوده و شمار محدودیت‌های آکادمیک برای آنان روزافزون شده است. همین واقعیت باعث شده که حضور جامعه شناسان حوزه عمومی در رسانه‌ها همراه با لکنت و خودسانسوری باشد. امری که موجب شده تا جامعه شناسان به دلیل محدودیت در ارائه تحلیل‌های خویش از ورود به عرصه بررسی رویدادهای سیاسی پرهیز نمایند. عدم دسترسی به داده‌های موثق: تحلیل رویدادهای سیاسی نیازمند دسترسی به اطلاعات و داده‌های دقیق و معتبر است حال آن‌که در کشور بسیاری از نتایج پژوهش‌ها و پیمایش‌های ملی حتی در حوزه آسیب‌های اجتماعی هم تا مدت‌ها جنبه محرمانه دارد. حال اگر حساسیت حکومت نسبت به واقعیت‌های عرصه سیاست را نیز لحاظ کنیم روشن است که جامعه شناسان در عمل ناچارند تا صرفا مبتنی بر پاره ای از گمانه‌ها به تحلیل رویدادهای سیاسی بنشینند که می‌تواند در جای خود نادقیق و غیر مفید باشد. نکته پایانی: جامعه شناسان امروزه در وضعیت دشواری گرفتار آمده‌اند، از یک‌سو نظام سیاسی آن‌ها را متهم می‌کند که مسائل جامعه خود را با عینک غربی‌ها می‌بینند و از همین رو در صدد تاسیس علوم اجتماعی اسلامی است، و از سوی دیگر رسانه‌های حکومتی برای تزئین ویترین پروپاگاندای تبلیغاتی خود به تحلیل‌های سیاسی و تاییدآمیز آن‌ها چشم دوخته اند. جامعه شناسی در ایران اما به رغم تمام مضایق در راه پرسنگلاخ فراروی خود به آرامی و استواری پیش می‌رود.
863Loading...
09
❤️ نقدی بر یک رفتار مخرب: تشکیک در پاکدامنی جنسی و فحاشی جنسی به زنان 🖋دکتر سیمین کاظمی ✍ خلاصه داستان این است که یک خبرنگار صدا و سیما که البته به بازجوخبرنگار شهره است، به خاطر رییس دولت متوفی به رییس دولت اسبق، گفته دوزاری. دارودسته رییس دولت اسبق به تلافی، به او تاخته‌اند و علیه او افشاگری جنسی کرده‌اند همراه با الفاظ رکیک جنسی. حالا بعضی که ظاهراً تعلق فکری به هیچ یک از دو سوی ماجرا ندارند، این افشاگری و فحاشی جنسی علیه خبرنگار را پیروزمندانه دنبال می‌کنند و به جد و به طنز پیازداغ این آش را بیشتر می‌کنند و حسابی سرخوش هستند. تصور کنید به جای این زن، همکار مردش مرتکب توهین می‌شد، چقدر احتمال داشت که خاطرات هتل فلان نیویورک برای کسی زنده شود تقریبا هیچ. چقدر احتمال داشت به شخص خودش فحش جنسی بدهند؟ بسیار کم. توهین جنسی به زنان در فضای سیاسی ایران موضوع جدیدی نیست و کافی است یک طرف بحثها یا دعواها زن باشد یا زنی در این فضا نقشی داشته باشد مهم هم نیست که از وابستگان حکومت باشد یا از منتقدان یا مخالفان، هنرپیشه باشد یا خبرنگار، یا فعال سیاسی. کافی است که زن باشد. مخالفان و منتقدان از هر طرف در واکنش به هر حرف یا عمل ناخوشایند او فی‌الفور موضوع را به سمت سوابق روابط جنسی و نقض پاکدامنی جنسی زن می برند و ظاهراً دیگر ضرورتی برای هیچ استدلال دیگری احساس نمی کنند. 🌸این نوع مواجهه با زنان، از تجلیات فرهنگ مردسالاری است که کنترل بر رفتار جنسی و بدن زنان را جایز می‌داند و بر این اساس، زنی که استانداردهای اخلاقی مردسالارانه را رعایت نکرده باشد، مستحق توهین و ناسزا شمرده می‌شود. این شکل از خشونت مبتنی بر جنسیت، از رایج‌ترین اشکال خشونت علیه زنان است که به طور روزمره در شبکه‌های اجتماعی و فضای رسانه‌ای مشاهده می‌شود و کمتر واکنش درخوری به آن ابراز می‌شود. بلوغ سیاسی و نیل به برابری جنسیتی وقتی محقق می شود که زنان را چه دوست باشند و چه دشمن، با نقش سیاسی و اجتماعی‌شان و به دور از مفروضات مردسالارانه بپذیریم و انتقاد از عمل و فعالیت سیاسی شان را منطقی و مستدل پیش ببریم نه با تجسس در فعالیت های جنسی و ناسزاگویی جنسی. 🌸 بازی کردن در زمین مردسالاری و دنبال توپ تفکر زن ستیز دویدن، نتیجه‌اش بی‌گمان بازتولید وضع موجود و تداوم نابرابری جنسیتی خواهد بود. #سکسوالیته #مردسالاری 🔮@Zane_Ruz_Channel
582Loading...
10
امین بزرگیان جمعیت حاضر در مراسم تشییع جنازه ابراهیم رییسی همانگونه که انتظار می‌رفت به مقبولیت و مشروعیت نظام سیاسی معنا شده است. مخالفان حکومت اما این جمعیت را بی‌اهمیت ارزیابی کرده و میزان آرای رییسی و مشارکت در انتخابات را مطرح کرده‌اند. با هر نگاهی ازین موضوع نمی‌توان چشم‌پوشی کرد که جمعیت حاضر در تشییع جنازه قابل توجه بوده است، هرچند تعدادی که در رسانه‌های رسمی تخمین زده شده است به شوخی می‌ماند. بخاطر می‌آوریم که در میانه اعتراضات جنبش زن، زندگی، آزادی حکومت این توان را نداشت که جمعیت زیادی را در حمایت از خود جمع کند، تا جایی که اپوزیسیون اعلام کرد که دیگر حتی حامیان همیشگی هم  از او حمایت نمی‌کنند. حالا سؤالی که اپوزیسیون باید از خود بپرسد این است که جمعیت تشییع جنازه از کجا آمده‌اند؟ یکی، دو سال پیش کجا بودند؟ نمی‌توان این جمعیت را به اتوبوس و برنامه دولتی تقلیل داد، آنگونه که برخی علاقه دارند چنین فهمی از آن داشته باشند، زیرا که به سرعت این پرسش مطرح می‌شود چگونه است که در میانه‌ی جنبش این برنامه وجود نداشته است؟ حامیان نظم حاکم (نه لزوماً طرفداران حکومت) افرادی هستند که به سبب پیوستگی‌ها به نهادهای دولتی مثل بانک، هرچند که مخالف حکومت باشند، حامی تغییرات بنیادی و کامل نیستند. آنها همچنان چیزهایی برای از دست دادن دارند. این افراد و گروه‌ها که می‌توان «حامیان ثبات» نامید و بخشی از طبقه متوسط را تشکیل می‌دهند هم مخالف حکومت‌اند و هم موافق ثبات. این وضعیت متناقض‌نما اگر شناخته نشود، تحلیلگر سیاسی دچار روان‌پریشی و گزافه‌گویی می‌شود. این بخش از طبقه متوسط مثل بخش‌های دیگر این طبقه در مواقع مخاطره‌آمیز مشارکت نمی‌کند و حاضر نیست حمایتش از ثبات را در میانه‌ی یک جنبش اجتماعی نشان دهد؛ آنچه در این لحظات برای او با اهمیت می‌شود خصلت نارضایتی او از حکومت است. اما در وضعیت پساجنبش، ایده ثبات دوباره مهم می‌شود که می‌توان آن را در اهمیت یافتن دوباره انتخابات برای او نیز رصد کرد. جمعیت حاضر در تشییع جنازه هرچند از حامیان حکومت تشکیل شده که کم هم نیستند، اما لزوماً همه آنان حامی حکومت نیستند، حامی ثبات‌اند. از سوی دیگر محیط برای اعلان این دیدگاه را مناسب می‌بینند همانطور که اگر محیط را امن بیابند مخالفتشان با حکومت را نیز اعلام می‌کنند و احتمالاً کرده‌اند. مواجهه ساده‌گیرانه در نامیدن این جمعیت به «حامیان حکومت» کاری بیشتر تبلیغاتی است همانطور که نادیده‌گرفتن آنان.
592Loading...
11
دین چگونه شر می شود؟ ؟؟؟؟؟ دین هنگامی شر می شود که تبدیل به "فرقه" (cult) و دیانت تبدیل به فرقه گرایی شود. در علم جامعه شناسی مقصود از فرقه، گروهی است که حامل قوانین و مجازات‌های خاص اجتماعی است و نوعی تعصب ذاتی و کورکورانه در آن وجود دارد. در فرقه گرایی، جمع و گروه، مرکز همه چیز است و هر چیزی با توجه به آن سنجیده و درجه‌بندی می‌شود. هر فرقه خود را برتر و بر حق می‌داند، مقدسات خاص خود را دارد و به دیگران به دیده تحقیر می‌نگرد. نفس تعلق به گروه های اجتماعی طبیعی و ضروری است. ما به محض تولد وارد گروه‌های خانوادگی، قومی، مذهبی، فرهنگی و ... می‌شویم. هر گروهی هم که به آن تعلق داریم تعریف اجتماعی خاص و قوانین ناگفته‌ای دارد که راهنمای رفتار ماست. هر گروه حاوی مجموعه‌ای از باورها، رفتارها و نهی‌هاست که به اعضای خود تحمیل می‌کند. اشکال از زمانی آعاز می شود که گروه تبدیل به فرقه شود. در فرقه بیشتر افراد به صورت خودکار و بدون تفکر و کورکورانه از محدودیت‌های گروه پیروی می‌کنند. بزرگ‌ترین نقطه ضعف فرقه گرایی این است که پیروان همواره می‌توانند اِشکال موجود در باورهای دیگر گروه‌ها را بیابند، ولی به ندرت قادر به یافتن نقایص موجود در نظام باورهای خود هستند. آنها معمولاً تعصبات دیگر گروه‌ها را می توانند تشخیص دهند، ولی قادر به شناسایی تعصب‌های خود نیستند. به طور خلاصه فرقه گرایی با خودفریبی همراه است و لذا بسیار خطرناک‌ است زیرا گروه‌هایی با طرز فکر فرقه گرایانه می‌توانند آسیب‌های بزرگ‌تری به شمار بیشتری از مردم وارد کنند. ‌ برای مثال حزب نازی در آلمان هزاران یهودی را شکنجه کرد، چون تفکر فرقه ی خود را برتر و بر حق می‌دانست. تفاوت بارز یک فرقه با دیگر گروه های سیاسی و مذهبی، وجود "استاندارد دو گانه" در آن است. یعنی آنچه بر خود نمی پسندد برای دیگران می پسندد. در نتیجه هر عضو فرقه از دیدن نواقص و تعصب‌های گروه خود یا ناتوان است، یا از آنها چشم‌پوشی می‌کند. اما در عوض، نواقص و تعصب‌های گروه مقابل را برجسته و بزرگ‌نمایی می‌کند. به همین دليل گروه مذهبی ای که تبدیل به یک فرقه شده است، خود را محق می‌داند تا برداشت خود از دین را به دیگران تحمیل کند و در این راه از هیچ جرم و جنایتی ابا ندارد. هشدار : مرتب خود را چک کنیم که آیا جریان سیاسی و مذهبی که به آن وابسته ایم، تبدیل به "فرقه" شده است؟ و ملاک این ارزیابی این است که ببینیم رفتاری را که ما با مخالفان خود می کنیم، اگر زمانی ورق برگشت و آنها دارای قدرت و امکانات امروز ما شدند، آیا خرسند می شویم که همان رفتار را با ما بکنند؟! @Cmorghgrom30
1042Loading...
12
🔴 انتخابات و رفراندم یا هر دو یا هیچکدام ✅شهاب الدین حائری : من معتقدم اگر مردم صلاحیت دارند در انتخابات مجلس شرکت کنند قطعا صلاحیت دارند در رفراندوم هم شرکت کنند. 🔹انتخابات و رفراندوم، یا هر دو یا هیچ کدام؛ یعنی اگر شما ما را دارای صلاحیت نمی دانید که در رفراندوم برای تغییرقانون اساسی یا برای رابطه با آمریکا یا برای حجاب اجباری شرکت کنیم پس ما اصلا صلاحیت نداریم در انتخابات مجلس شرکت کنیم. 🔹 اگر در رفراندوم یک ماده قانونی، که با کمک رسانه ها می تواند اطلاعات فراوانی به مردم برسد، مردم با این حال صلاحیت ندارند نظر دهند، نسبت به یک انسانی که امروزش یک حالی دارد و فردایش یک حال دیگری دارد اصلا صلاحیت ندارند... https://t.me/virayeshe_zehn
1051Loading...
13
رئیس جمهوری و فردای ایران! حسن دادخواه * جایگاه و ظرفیت قانونی رئیس جمهور ایران شامل اختیارات و مسئولیت‌ها، در قانون اساسی جمهوری اسلامی و در روال های غیر نوشتاری، آشکار است و نیاز به بازگویی ندارد افزون بر این، از کنش ها و دیدگاه های همه روسای جمهور ایران در حین کار و پس از پایان دوره خدمت، می توان حدس زد که مقام رئیس جمهوری در ساختار رسمی و غیر رسمی حاکم بر کشور، داری چه میزان توان و اقتدار است! اکنون ایران برای برگزاری یک انتخابات زودهنگام برای برگزیدن رئیس جمهور بعدی آماده می شود. به نظر می آید که صرف زودهنگام بودن و کوتاه بودن بازه زمانی برای چینش ها و آمادگی های روانی مردم، فضای موجود کاملا متفاوت از فضای سیاسی متعارف در برهه ها و فصول انتخابات ریاست جمهوری است. از سوی دیگر درگذشت  غمبار آقای رئیسی در یک حادثه ترابری همراه با چند نفر دیگر از مقامات، بی گمان در سرد بودن هیجانات متعارف دوره انتخابات بی تأثیر نبوده است! آن‌چه که برای هر شهروند ایرانی فارغ از گرایش سیاسی و فرهنگی آن، مهم است همانا امکان  ترسیم روشن و شفاف از فردای ایران است. مخاطرات و جنگ ها و اختلافات کنونی در آسیا و خاور میانه بی گمان پای ایران را به مسائلی باز کرده است که نقش مستقیم در اقتصاد و زندگانی روزانه مردم ایران دارد. مقصود از اقتصاد، تنها معطوف به سفره خوراکی مردم نیست بلکه بنیان های وجودی و زیستی و تمدنی بلکه تاریخی و پیشینه ای و آینده ایران را دربر گرفته است! به نظر می‌آید که دولت شادروان آقای رئیسی به رغم کوشش های حجمی و فیزیکی و بنا بر اسناد نوشته و نانوشته بالادستی و نهادهای فرادولتی، نتوانست در لباس عمل پوشاندن به وعده های خود متناسب با سه سالی که روی کار بود، موفق شود از سویی گرانی کالاها و خدمات و گذران زندگی بیش از گذشته گریبان و روح و روان مردم را می فشارد! در این میان آن‌چه می تواند مردم را به پای صندوق رای بیاورد همانا اکسیر امید به تغییر و متفاوت بودن دورنما و چشم انداز آینده نسبت به وضع کنونی است. قابل کتمان نیست که وضع و وضعیت کنونی فضای سیاسی ایران متاثر از ذهن و ضمیر شهروندان، فضایی غبارآلود و خاکستری رنگ است!  متاسفانه انتخابات های دو دهه گذشته به رغم پیشنهاد ها و دلسوزی های جامعه فرهیختگان، نتوانست به تغییر معنا داری در مسیر حرکت و سیاست های کلان داخلی و خارجی ایران منجر شود و این ناکامی خود، موجب قفل شدن و راکد ماندن بادهای خوشبو و معطری است که می توانست جان های شهروندان را به وجد بیاورد و در آنان نشاط ایجاد کند! متاسفانه باید اعتراف نمود که فضای کنونی جامعه ایران، فاقد تحرک، امید و نشاط و چشم انداز روشن است. برگزاری یک انتخابات رقابتی و برابر و بی طرفانه شاید بتواند یک شوک لحظه ای پدیدار بیاورد و موجب تحرک نسبی و نشاط کوتاه مدت شود تا در این فرصت، مقامات مسئول بتوانند با طراحی تغییرات، موج های تازه ای را با هدف قرار گرفتن چرخ های ایران بر ریل سازندگی و نوسازی، در فضای سیاسی و فرهنگی جامعه ایجاد کنند! *عضو شورای مرکزی انجمن اسلامی مدرسین دانشگاه‌ها
1001Loading...
14
سقوط رئیس جمهور یا سقوط رأی جمهور؟ حسین وفاپور * سه سال قبل از اینکه واقعه تلخ سقوط رئیس جمهور و تیم همراهش اتفاق بیافتد، حادثه تلخ‌تر و دردناک‌تر سقوط رأی جمهور در انتخاباتی مهندسی شده اتفاق افتاد. رئیس جمهوری که چهار سال قبل از آن صحنه رقابت انتخاباتی را واگذار کرده بود، با دوپینگ شورای نگهبان، پس از گذشت چهار سال با همان میزان رأی، رئیس جمهور شد. او که قرار بود دلار را به زیر ۵ هزار توان برساند، سر آخر کشور را در عرض ۳ سال با دلار  ۶۵ هراز تومانی رها کرد. او که وعده ساخت ۴ میلیون مسکن داده بود، معاون اولش وظیفه ساخت مسکن را نه دولت که مردم دانست و هنوز گزارش دقیقی از تعداد محدود مسکن ساخته شده توسط دولت را ارائه نداده است. او که وعده راه‌اندازی گشت ارشاد مسئولین به جای گشت ارشاد بانوان را داده بود، در دولتش بزرگترین اختلاس تاریخ انقلاب اتفاق افتاد و گشت ارشادش نیز در خیابان‌ها روزگار را برای زنان این سرزمین سیاه کرده است. اینترنت را همچون آب و غذا برای زندگی مردم حیاتی می‌دانست و وعده اینترنت رایگان و آزاد را داده بود ولی دورانش بسته‌ترین و گرانترین اینترنت دوران اخیر را تجربه کرد و با بسته شدن اینترنت، کسب و کارهای زیادی در برخی پلتفورم‌ها به خاک سیاه نشست. هفت هزار صفحه برنامه اقتصادی او نه تنها هیچ گِره‌ای از مشکلات اقتصادی مملکت باز نکرد که بالاترین تورم سالیانه در تاریخ ایران را بر گُرده مردم ایران تحمیل کرد. گرچه واقعه تلخ سقوط هلیکوپتر و از دست دادن تعدادی از هموطنان ما برای مردم دردناک است ولی آنچه در سه سال قبل در انتخابات ریاست جمهوری اتفاق افتاد بسیار دردناک‌تر بود. خدا کند متولیان امر بدانند تا گشایش سیاسی چه در داخل و چه در سطح بین‌المللی اتفاق نیوفتد، با خالص‌سازی و حذف متفکران و اندیشمندان، هیچ مشکلی از مشکلات این کشور حل نخواهد شد. *عضو شورای مرکزی انجمن اسلامی مدرسین دانشگاه‌ها
1032Loading...
15
اوج احترام و امنیت؛ محافظین کفش و مراقبین صندلی! ؟؟؟؟؟ مخبر برای زیارت شاه عبدالعظیم و‌ فاتحه خوانی برای امیرعبدالهیان رفته. یک گروه نایلون به دست کفشهای وی و‌ هیات همراه را حمل می کنند و‌ مراقبند که مبادا کفش ها را ندزدند! دیگر اینکه مخبر اینقدر مقبول است که درجمع وارد شده هیچکس ازجا وصندلی خود بلند نشد؛ شاید ازصندلیشان مراقبت می کنند که مخبر برجایشان ننشیند.
1133Loading...
16
شکاف آغاز شد یدالله کریمی پور کشورهای سبز شده فلسطین را به عنوان کشوری مستقل به رسمیت می شناسند، ۱۴۶ ملت- دولت؛ و کشورهای بارنگ سفید هنوز نه. کشورهای اخیر، یعنی کاروان مخالفین تشکیل کشور مستقل فلسطینی، گرچه عمدتا در چهار جغرافیای آمریکای شمالی، اروپا، اقیانوسیه و آسیای خاوری پیشرفته قرار دارند، ولی همگی در رده بسیار پیشرفته ها هستند. از جمله G.7 که همگی در میان سفید رنگهای نقشه جای دارند. با پیوستن ایرلند، نروژ، اسپانیا، ایسلند و سوئد به جمع موافقین تشکیل فلسطین،‌ شکاف در جبهه غرب پیرامون پذیرش یا عدم پذیرش واقعیت کشور فلسطینی آغاز شده است. به اغلب احتمال با پیوستن خیلی نزدیک استرالیا، نیوزلند و حتی بریتانیا، دیگران هم ناگزیر به این کاروان خواهند پیوست. به هر روی نسیمی که از جانب غرب در جهت تکوین کشور فلسطینی آغاز به وزیدن کرده، نشانه های توفانی فراگیر در خود نهفته دارد. به گمانم این آخرین دیوار انکار، رو به شکاف و فروریزی است. بعید می دانم تا پایان ۲۰۲۵، بتوانید رنگ سفید در این نقشه ببینید.
1223Loading...
17
‍🎥 هشدار در باره معصوم‌سازی از مرحوم رئیسی توسط سید احمد علم‌الهدی ✍ توییت: رحمت‌اله بیگدلی ▪️‏سید احمد علم‌الهدی پدرزن مرحوم رئیسی: «من از ایشان (رئیسی) گناه که هیچ حتی یک مکروه هم ندیدم.»! ▪️رحمت‌اله بیگدلی: آقای علم هدایت، این‌گونه حرف‌های بی‌منطق را تعطیل کنید و صفات معصومان را به بندگان خاطی خدا ندهید تا مردم را به مبانی عصمت انبیا و ائمه اطهار علیهم‌السلام بدبین نکنید! خلف وعده بالاخص خلف وعده حاکم با مردم نه تنها گناه کبیره، بلکه از اکبر کبائر است. مرحوم سید ابراهیم رئیسی وعده‌های زیر را به مردم داده بود: ۱. ساختن سالانه یک میلیون مسکن. ۲. ایجاد سالانه یک میلیون شغل. ۳. تک‌رقمی کردن تورم. ۴. حل مشکل بازار بورس. ۵. اینترنت رایگان. و ده‌ها وعده رنگارنگ دیگر. مرحوم رئیسی تصریح کرده بود: حل همه این مشکلات بدون ارجاع آن‌ها به تحریم ممکن است، اما در مقام عمل نتوانست به هیچ‌یک از این وعده‌ها عمل کند! رسول خدا(ع) فرمود: «لا دِينَ لِمَن لا عَهدَ لَهُ؛ کسی که به عهد خود عمل نکند دین ندارد.» البته ما این خلف وعده‌های رئیسی را حمل بر ناآگاهی و فقدان شناخت او از اصول مدیریت و زمامداری می‌کنیم، اما به شما هشدار می‌دهیم که منطقی حرف بزنید و تحت تأثیر احساسات با دین و ایمان مردم بازی نکنید! 🔻رحمت‌اله بیگدلی در: تلگرام | اینستاگرام | ایکس(توییتر) | فیس‌بوک | ایتا
1212Loading...
18
♨️ کاندیداتوری پزشکیان قطعی نیست 👈 کاندیداتوری مسعود پزشکیان قطعی نیست و تصمیم قطعی او تا پایان هفته اعلام خواهد شد. 🔹پزشکیان ظهر یکشنبه (۶خردادماه) گفت که آنچه در رسانه‌ها مستقیم یا غیرمستقیم به نقل از او منتشر شده واقعیت ندارد و او تاکید کرده که در حال ارزیابی شرایط است. 🔹پزشکیان گفت که تا آخر هفته تصمیم قطعی خود را اعلام می‌کند. 🔹او در متنی که یکی از خبرگزاری‌ها منتشر کرده هم گفته بود که منتظر اعلام حضور چهره‌های دیگر است تا با بررسی شرایط، نسبت به حضور در این عرصه تصمیم‌گیری کند/ انصاف‌نیوز ◼️ @jamarannews
1210Loading...
19
✅ موضع انتخاباتی محمدرضا عارف چیست؟ 🔸علیرضا خامسیان ​مشاور محمدرضا عارف به جماران گفت: سابقه اجرایی آقای عارف به گواه همه کسانی که با ایشان همکاری داشتند نشان از این دارد دغدغه اصلی ایشان رفاه و توسعه ایران است و این مهم جز با اداره عقلانی کشور و استفاده از تمامی ظرفیت های نیروی انسانی امکان پذیر است . 🔸آقای عارف جریان اصلاحات را یک جریان متکثری می داند که باید نظرات همه در داخل این جریان شنیده شود و در عین حال بر لزوم همبستگی و وفاق این جریان از طریق ساز و کارهای تعبیه شده به مانند مراجع تصمیم گیر این جریان سیاسی تاکید دارد. 🔸تجربه سیاست ورزی آقای عارف به ما می گوید ایشان اهل تعامل و همفکری و مشورت در موضوعات مهم و تاثیر گذار از جمله در موضوع انتخابات است و ان شاءالله در انتخابات پیش رو آقای عارف بهترین تصمیم را با رویکرد منافع ملی اتخاذ می کند./ جماران https://www.jamaran.news/fa/tiny/news-1632815 ◼️ @jamarannews
1291Loading...
20
نیلوفر امرایی، مترجم و روزنامه‌نگار، شنبه پنجم خردادماه، به دلیل بیماری درگذشت. او در جریان انقلاب زن زندگی آزادی از مردم حمایت کرده بود و این ویدئو را از قیچی‌کردن موهای خود منتشر کرده بود. یادش گرامی #فرهیختگان راهی به رهایی
561Loading...
21
ما سنسور نداریم و می‌میریم....                                                                     اسماعیل آزادی    دیروز نیلوفر امرایی مترجم و روزنامه‌نگار جوان و فرزند اسدالله امرایی نویسنده و مترجم صاحب نام کشورمان که بیماری زمینه‌ای دیابت نوع ۱ داشت با افت شدید قند به ناگهان جان داد و خانواده خود و خانواده بزرگ مطبوعات را در سوگ خود نشاند. چرا نیلوفر باید در جوانی بمیرد در حالی که سنسورهای کنترل قند در بازار وجود دارد. دلیلش روشن است، این سنسورها آنقدر گران هستند که فقط  افراد با درآمد بالا می توانند از این سنسورها استفاده کنند و یک روزنامه نگار مانند نیلوفر عزیز باید همه حقوق خود را برای تهیه انسولین و این سنسورها بدهد... همکارمان یگانه خدامی روزنامه‌نگاری است که او نیز بیماری زمینه‌ای دیابت نوع ۱ دارد وی با اشاره به مرگ نابهنگام نیلوفر امرایی که به همین دلیل درگذشت، نوشته است: "برای ما که انسولین می‌زنیم و‌ نوسان قند خون داریم سنسورهای کنترل قند هست که به بازو وصل می‌شود و با تغییرات شدید قند آلارم می‌دهد. اما چرا نمی‌خریم؟ چون سنسور باید هر ۱۵روز یک بار عوض شود و قیمت هر سنسور نزدیک ۶ میلیون است. تازه با دلار الان. در بقیه دنیا، با بیمه رایگان است. ما سنسور نداریم و می‌میریم". چرا سازمان تامین اجتماعی و دیگر بیمه‌های کشور مانند سایر نقاط جهان بیماران دیابتی نوع ۱ را که  معمولا کودکان، نوجوانان و جوانان را شامل می شود زیر پوشش ویژه قرار نمی دهد؟ با ادامه این شرایط، مرگ نیلوفر عزیز پایان ماجرا نخواهد بود و ما باید همواره شاهد تکرار این گونه فجایع در میان کودکان، نوجوانان و جوانان کشورمان باشیم! چه کسی پاسخگوی این گونه مرگ های تلخ قابل پیشگیری است. امیدواریم مسوولان بیمه ها این نقص بزرگ بیمه ای را مورد توجه قرار داده و جلوی این گونه مرگ های ناگهانی را که در میان جوانان شایع است بگیرند.
1485Loading...
22
ویژگی‌های دولت جدید برای مواجهه با چالش‌های بین‌المللی رضا نصری این چالش‌ها اگر به درستی مدیریت نشود یا به فرصت تبدیل نگردد می‌تواند آینده دشواری برای دولت و ملت ایران رقم بزند ۱) چالش عادی‌سازی رضا نصری* *حقوقدان بین‌المللی و کارشناس سیاست خارجی ♨️ علیرغم جنایات اسرائیل در غزه، و علیرغم صدور محتمل قرار جلب مقامات اسرائیلی توسط دیوان کیفری بین‌المللی، شواهد نشان می‌دهد فرایند موسوم به «عادی‌سازی» میان کشورهای عرب، به ویژه عربستان سعودی، و رژیم اسرائیل ادامه خواهد داشت. ♨️پیش‌شرط عربستان سعودی برای «عادی‌سازی» با اسرائیل، اولاً انعقاد یک پیمان دوجانبه دفاعی میان عربستان و ایالات متحده است که در قالب یک «معاهده» به تصویب  دو سوم (۲/۳) مجلس سنای آمریکا خواهد رسید؛ ثانیاً، توسعه برنامه هسته‌ای عربستان سعودی به کمک آمریکا و ثالثاً، ترسیم یک «نقشه راه معتبر» برای تشکیل «دولت فلسطین» در فردای جنگ غزه عنوان شده است. ⚠️ در این راستا، همانطور که سناتور لیندزی گراهام -سناتور تندرو و متنفذ جمهوریخواه- در دیدار اخیر خود با ولیعهد عربستان توصیه کرده، طرفین آمریکایی و سعودی لازم می‌دانند این عادی‌سازی پیش از تغییر دولت بایدن و پیروزی محتمل دونالد ترامپ اتفاق بیفتد. دلیل این تعجیل نیز این است که جو بایدن می‌تواند امروز، در کسوت رئیس‌جمهور، تعداد لازمی از سناتورهای دموکرات را به همراهمی با حزب جمهوریخواه قانع سازد تا «معاهده دفاعی» میان عربستان و ایالات متحده - با رأی لازم ۶۷ سناتور - در مجلس سنا به تصویب برسد؛ حال اینکه همین سناتورهای دموکرات احتمالاً حاضر نخواهند شد در فردای انتخابات با شخص ترامپ در این زمینه همکاری و همراهی داشته باشند و محتمل است در صورت پیروزی ترامپ، توافق آمریکا و عربستان در سطح «معاهده» منعقد نگردد. 🚨پر واضح است که تحقق این «عادی‌سازی» به زیان ایران خواهد بود. در واقع، شکل‌گیری چنین مناسباتی مستعد است ایران را به انزوا در منطقه بکشاند و موجب شود دولت ترامپ میراث‌دار شرایطی شود که در آن اِعمال فشار حداکثری به ایران به آسانی - و با کم‌ترین مقاومت - امکان‌پذیر باشد. 🚨به بیان دیگر، دولت ترامپ نظمی را در منطقه و شرایطی را در جهان تحویل خواهد گرفت که از یک سو کشورهای عربی و اسرائیل با یکدیگر علیه ایران پیمان بسته‌اند، میان آمریکا و عربستان سعودی یک پیمان دفاعی تمام عیار (با محوریت مهار ایران) منعقد شده و روابط پر تنش و تیره‌ای میان ایران و کشورهای اروپایی برقرار است. به عبارتی، تمام مولفه‌های لازم برای فشار حداکثری به ایران - آن هم در ابعاد مختلف - بیش از دورهٔ قبل ترامپ مهیا و حاضر خواهد بود. ✅ در نتیجه، دولت جدید در ایران باید بتواند - پیش از پیروزی محتمل ترامپ در انتخابات - با یک دیپلماسی قوی، چندلایه و هوشمندانه بر روندی که در حال شکل‌گیری است تاثیر بگذارد و با مشارکت فعالانه در فرایندهای مذاکراتی، منافع ایران را در مناسبات جدید تأمین نماید. ✅ ضمن اینکه دولت جدید باید قادر باشد - با توجه به فضایی که در افکار عمومی جهان علیه اسرائیل شکل گرفته و با عنایت به اقداماتی که به عنوان مثال در سطح دیوان کیفری بین‌المللی (ICC) و دیوان بین‌المللی دادگستری (ICJ) صورت گرفته - به منزوی‌سازی هرچه بیش‌تر اسرائیل بواسطه یک «دیپلماسی عمومی» قوی مبادرت ورزد و فعالانه از فرصت‌هایی که از دلِ بحران غزه پدید آمده برای تأمین منافع منطقه و ایران بهره‌برداری نماید. متن کامل https://www.jamaran.news/fa/tiny/news-1632623
1230Loading...
23
کاندیداتوری کورد اهل سنت و آزموده را آزمودن خطاست! اجلال قوامی با ناتمام ماندن دوره ریاست جمهوری رئیس دولت سیزدهم و برگزاری انتخابات زودرس ریاست جمهوری از هم اکنون حدس و گمان هایی مبنی بر ورود برخی چهره های اصلاح طلب و اصولگرای مورد وثوق نظام از جمله: علی لاریجانی و اسحاق جهانگیری و حتا جواد ظریف بالا گرفته است. اینکه نظام سیاسی موجود پس از حادثه مرگ رئیس جمهور پیشین چه طرح و پلانی می خواهد در اندازد بر ما مکشوف نیست. اگر قرار است در بر همان پاشنه سابق بچرخد که نتیجه معلوم است و اگر بنا است تغییراتی جزئی و گشایش های موردی حاصل شو.د آن هم جای تامل دارد. در میانه ی این بحث های معطوف به انتخابات زودهنگام ریاست جمهوری یکی از نمایندگان پیشین کردستان در مجلس، شورای اسلامی به عنوان کورد اهل سنت از هم اکنون اعلام کاندیداتوری نموده است. دکتر جلال جلالی زاده عضو شورای مرکزی حزب اتحاد ملت ایران اسلامی و از نیروهای منتسب به روشنفکری دینی نزدیک به جریان مرحوم احمد مفتی زاده است و نام او با مجلس ششم گره خورده است. از دو منظر کاندیداتوری ایشان مصداق آزموده را آزمودن خطاست: اول اینکه: همین قانون اساسی موجود مانع اصلی نامزدی اهل سنت برای نشستن بر صندلی پاستور است و در ادوار گذشته افراد و چهره های دیگری هم از میان کردهای اهل سنت بخت خود را آزمودند اما به سنگ سخت شورای نگهبان خوردند. دوم: با این اوضاع و احوال و مشارکت بسیار پایین مردم در انتخابات مجلس و ریاست جمهوری چند سال اخیر بعید است حضور افراد و چهره هایی چون: دکتر جلال جلالی زاده و افراد دیگر بتواند به این تنور سرد گرمایی ببخشد.
2091Loading...
24
نیلوفر امرایی، مترجم و روزنامه‌نگار، شنبه پنجم خردادماه، به دلیل بیماری درگذشت. او در جریان انقلاب زن زندگی آزادی از مردم حمایت کرده بود و این ویدئو را از قیچی‌کردن موهای خود منتشر کرده بود. یادش گرامی #فرهیختگان راهی به رهایی
1043Loading...
25
ضرورت آزادی آموزه‌های دینی از انحصار قدرت طلبان مرضیه حاجی هاشمی یکشنبه و دوشنبه هفته گذشته روز عید «پنجاهه» یا «پنطیکاست» بود، این روز از ابتدا یکی از اعیاد یهودیان بود که به مناسبت نزول ده فرمان الهی بر «موسی» در «کوه سینا» ۵۰ روز بعد از نجات «بنی اسرائیل» توسط موسی از بند بردگی «فرعون» و حرکت به سوی سرزمین «فلسطین» جشن گرفته می‌شد؛ اما این عید برای مسیحیان نیز بسیار حائز اهمیت است. پنطیکاست ۵۰ روز پس از رستاخیز «مسیح» و «عید پاک» و ۱۰ روز پس از  روز «معراج» مسیح می‌باشد، روزی که به باور مسیحیان، مسیح قبل از خروج از این دنیا، ۱۲ جانشین برای خودش تعیین می‌کند و می‌گوید: «روح القدس را دریابید» و وعده آمدن آن را به آنها می‌دهد. در این باور این وعده در روز پنطیکاست به وقوع می‌پیوندد و روح‌القدس را که این ۱۲ تن را واجد قدسیت و نمایندگی خدا روی زمین می‌کند و به نوعی ادامه هدایت و ولایت الهی است، دریافت می‌کنند. شاید هیچگاه نه پیامبر خدا - عیسی - و نه ۱۲ نماینده یا رسولش برای جهانیان با این قدسیتی که یافتند، گمان نمی‌بردند، روزی نهادی چون «کلیسا» میراث خوار تمام این قدسیت و ساحت الهی شود و خود را مرکز انحصاری جانشینی خدا بر روی زمین و ادامه دهنده خاص بودگی ۱۲ پیشوای دینی معرفی کند و عید پنطیکاست به جای اینکه عید مقدسی برای گشوده ماندن راه انسان‌ها به سمت الهی شدن و تکامل باشد، عیدی برای تضمین و توجیه مشروعیت اقتدار سیاسی، برای قرون متمادی تاریخ شود و الهیات سیاسی را با پشتوانه پیوند الهی حاکم سازد. «الهیاتی که مدرن‌های متقدم آن را مقصر قرون خشونت سیاسی و دینی می‌دانستند» و همه همشان فقط آن بود «کمک کنند تا از چنگ الهیات سیاسی بگریزند». از همان ابتدا این باور که خدا نمایندگانی در درون کلیسا داشته باشد که هم قدسیت و هم ولایت و اقتدار او را نمایندگی کنند تا روزی که منجی باز گردد و حاکمیت خدا را بر روی زمین برقرار کند، مخالفانی به ویژه در اندیشه یهودی داشت؛ چرا که این باور را «برداشتی پاگانی از خدای درونماندگار می‌دانستند» و این دریافت از خدا را برداشتی فرعونی و غیر یکتاپرستانه می‌انگاشتند و بر این باور بودند که خدا هر زمان اراده کند، منجی را برای نجات انسان‌ها می‌فرستد و نیازی به نماینده‌ای همیشگی، حائز اقتدار سیاسی تا ظهور منجی ندارد. آنها «منجی را عموماً شخصی تماماً انسان می‌دانند که امت یهود را گرد هم می‌آورد، خاندان داوود را احیا می‌کند، معبد را دوباره می‌سازد و عدالت را در زمین جاری می‌کند». این چنین آموزه‌های موعودگرایی حتی در برداشت اخیر نیز می‌تواند، به اشکال مختلف، توجیه هر نوع جنایت، کشتار، نادیده انگاشتن حقوق انسان‌ها، غصب سرزمین، غصب حق انتخاب مردم و نهادهای دموکراتیک آنها توسط مدعیانی باشد که خود را زمینه سازان و پرچمداران ظهور منجی می‌دانند. چنین توجیهات موعودگرایانه ای است که ظرفیت بالایی را جهت ایجاد شور و انگیزه‌های قوی برای مبارزه یا انجام سال‌ها ماموریت های دور از خانه و سرزمین برای راستکیشان مسیحی در ارتش کشورهایی چون ایالات متحده در خاورمیانه (سرزمین موعود و ظهور منجی) دارد، باورهایی معنوی که می‌تواند ماهرانه، مورد سوء استفاده سیاسی، قدرت طلبی و منافع مادی در تمام ادیان قرار گیرد. نکته حائز اهمیت این است که آنها هیچ کدام به منجی موعود دیگر ادیان باور ندارد، در حالی که در باورشان، خدای منجی و سرزمین موعود همه آنها یکیست؛ ولی تعصب دینی موجب شده، هرگز بدین فهم و باور نرسند که اگر پایان جهان، مقدر به ظهور یک منجی در منطقه مشخصی از جهان است، به طور حتم آن منجی یکیست و نه بیش و آن متعلق به تمام بشریت، ادیان و باورهاست؛ نه در انحصار قدرت طلبان یک کیش. به نظر می رسد، این وظیفه مشترک فلاسفه سیاسی و متألهان سیاسی روشن اندیش و غیرمتصلب تمام ادیان است که با همفکری و گفتگویی فراملی و فرادینی، از این باور غیر قابل اغماض، آموزه ای جهانی ارائه دهند، باوری که هنوز هم عاملی است، برای تعصبات دینی غلیظ و سوء استفاده‌های سیاسی وسیع؛ چرا که اندیشمندان حوزه سیاست بر این باورند: «امروز به جایی رسیده ایم که دوباره به جنگ‌های قرن شانزدهم مشغول شده‌ایم. آن اندیشه‌های الهیاتی را که هنوز ذهن انسان ها را شعله ور می‌کنند و شورهای موعودگرایانه را به غلیان می‌اندازند، شورهایی که جوامعی را پشت سر خود نابود می‌کنند، فهم ناپذیر می‌یابیم. فرض ما این بود که از این پس چنان چیزی ناممکن است که انسان‌ها آموخته‌اند، مسائل دینی را از مسائل سیاسی جدا کنند که تعصب مرده است، ما اشتباه می‌کردیم». اعراف به این اشتباه بیانگیر این است که الاهیات سیاسی قابل نادیده انگاری و حذف نیست؛ بلکه باید آن را فهم، هضم و حل کرد و آموزه های شورمندانه جهانی چون موعود باوری را از انحصار قدرت طلبان آزاد کرد.
1311Loading...
26
جبههٔ اصلاحات و اعتیاد به کاندیدای اجاره‌ای ناصر دانشفر من که هنوز دل به اصلاح امور و گذار از نظام‌مقدس، بدون ورود به عرصهٔ انقلاب و خشونت خاص این نوع حرکت اجتماعی دارم، با ایستادن جبههٔ اصلاحات و به ویژه شخص آقای خاتمی در کنار مردم و عدم شرکت قریب به اتفاق احزاب اصلاح‌طلب در انتخابات اخیر، دلم قرص شده بود که جبههٔ مقاومت منفی آرام‌آرام گسترده و گسترده خواهد شد و بالاخره نظام، به اختیار اما از سر ناچاری تن به اصلاحات ساختاری خواهد داد. وقتی نتایج مفتضح دورهٔ دوم چنان بود که وزیر کشور هپروتی هم از نهادن نام حماسه بر انتصابات مجلس دوازدهم شرمسار گردید، به خود گفتم که اکنون روزنه‌طلبان نیز به خوبی متوجه شده‌اند که راهبرد پرسه‌زدن برای یافتن کورسوی نجات در این شب ظلمانی بی‌منطق است و قطعاً آنها هم در انتخابات ۱۴۰۴ به صف تحریم کنندگان خواهند پیوست و چیزی تا رسیدن به اجماع ملی برای گذار و اتفاق بر سر رفراندوم باقی نمانده است. اما مواضع سخنگوی جبههٔ اصلاحات و اعلام ورود این جبهه به عرصهٔ انتخابات با گزینه‌های حداکثری به شرط رفتار منطبق بر قانون و بدور از سلیقهٔ شورای نگهبان، تنم را لرزاند و دریافتم که مرگ رئیسی برای رژیم چه مزایای عظیمی داشته و همهٔ رشته‌های افرادی چون بندهٔ حقیر را پنبه کرده است. خانم منصوری و آقای جواد امام، خواهر و برادر بزرگواری که به شما ارادت دارم و سایر دست‌اندرکاران و تصمیم‌سازان جبههٔ اصلاحات، مگر نه اینکه مشارکت حداکثر ده درصدی مردم تهران در مراسم تشییع ، نمایانگر نگاه واقعی مردم تهران به رخداد منجر به مرگ ابراهیم رئیسی است؟ پس تکلیف مشارکت خلق‌الله مشخص است، آنهایی که با نظام زاویه پیدا کرده و در برابر اتفاقی که به ظاهر دلخراش باید باشد، چنین کنشی اتخاذ کرده‌اند قطعاً به پای صندوق رأی نخواهند آمد. این یعنی به فرض نرمش حضرت‌آقا و لطف شورای نگهبان، جبههٔ اصلاحات از حمایت بدنهٔ اجتماعی خود بهره‌مند نخواهد شد و بدون تردید با شکستی فاجعه‌بار روبرو خواهد شد. اما گیریم که این تحلیل مبتنی بر واقعیات جامعه نباشد و مردم اینبار به دلایل مختلف از جمله احساسات ناشی از این حادثه، تغییر ذهنیت داده و فوج فوج به پای صندوق رأی بیایند و خیال این جبهه از مشارکت مردم راحت باشد. اینک شما سروران گرامی به بنده بفرمایید که کاندیدای شاخص و ناب اصلاح‌طلب و نه اجاره‌ای این جبهه چه کسی می‌باشد؟ قرار که نیست دوباره لیست امیدی بنویسید که جماعت دلبسته به اصلاح‌طلبان را تا ابد از شمایان ناامید کند؟ قرار نیست که به دنبال امثال روحانی بروید که به دار و ندار و آبروی ریخته‌تان آتش بزند؟ خاتمی که صد در صد اهل ورود به این عرصه نیست. گیریم بخواهید پشت اسحاق جهانگیری یا پزشکیان بایستید، آیا برآوردی از میزان رأی‌آوری آنان دارید؟ رهبران احزاب اصلاح‌طلب، هیچکدام در قد و قوارهٔ اینکار نیستند، پس برای مهیا شدن فضا حداقل پیش‌شرط بگذارید که اگر حاکمیت از کلیهٔ زندانیان سیاسی من جمله آقایان تاج‌زاده و دکتر مدنی رفع اتهام و آنها را آزاد کند، حاضر به مشارکت در انتخابات هستید. آری من یقین دارم که هر یک از افراد شاخص این جناح بر سر کار آید، صدها برابر بهتر از رئیس‌جمهور مرحوم کشور را اداره خواهد کرد، اما چرا فکر می‌کنید که مردم به کسانی که سالهای سال مورد تحریم رسانه‌ای رژیم بوده و در گوشه و کنار کشور دست و پایی زده‌اند، اقبال خواهند کرد؟ افراد امتحان پس داده که حال و روزشان معلوم است. می‌ماند بروید سراغ راهکار ایستادن پشت کسانی که چون لنگه کفش در بیابان، وجودشان مغتنم است. لاریجانی، ظریف و امثال اینها. می‌پرسم تا کی بناست از این سوراخ گزیده شوید. برایتان روشن نشد که کارنامهٔ اینان در دورهٔ تصدی‌گری منصب شخص دوم مملکت به نام شما نوشته خواهد شد؟ هنوز متوجه نشده‌اید که اینان وقتی خرشان از پل بگذرد، شما را به حساب هم نخواهند آورد؟ به گمان‌تان اینبار تمامیت خواهان آدم شده‌اند و به قواعد بازی تن خواهند داد و می‌گذارند، آب خوش از گلوی‌تان پایین برود؟ باز هم بنا دارید آبروی این جبهه را خرج کاندیدای اجاره‌ای کنید؟ خدا کند که نظام چنان سخت در مقابل‌تان بایستد که فیل‌تان یاد هندوستان نکند، اما اگر چنین نشد با کاندیدای خودتان وارد این زمین پرمخاطره شوید که باختن بهتر از آن است که سکان کشور را با دستان خود به کسی هدیه کنید که فردا بلای جانتان شود.
1573Loading...
27
اصلاح نخواهد شد!! علیرضا کفایی پس از سقوط هلی کوپتری! انتخابات پیش از موعد مورد توجه قرار گرفته، پیش از این نوشتم می بایست منتظر ماند تا غبارها و هیجان و فضای احساسی فروکش کند تا ببینیم چه کسان و چه گروه ها سقوط خواهند کرد..... باید منتظر ماند.! اما چند نکته: • هیچ نشانه ای از باز شدن فضای سیاسی و تمایل حاکمیت به انتخابات حداکثری مشاهده نمی شود، برآوردها و تحلیل ها همان است که هر اتفاقی بیفتد هیچ اختلالی در کار کشور پیش نخواهد آمد، در بر همان پاشنه خواهید چرخید. • ظاهر امر گواه این است که در انتخابات زودهنگام پیش رو رقابت سمبلیک میان اصولگرایان همسو و مطیع حاکمیت خواهد بود. • با توجه به احتمال انتخاب جانشین رهبری، حاکمیت ریسک نخواهد کرد، انتخابات از قبل هم مهندسی تر خواهد بود. • گروه های تندرو که پشتوانه مردمی ندارند و با حداقل آرا که گاهی آرای باطله هم رقیب آنان شده بود؛ دماسنج انتخاباتی خود را در مرگ آقای رئیسی و بهره بردن از هیجان و احساسات جامعه قرار داده اند، هنوز هم در توهم هستند و تصور می کنند احساسات و غلبه هیجان موج ایجاد می کند و به سود آنان خواهد بود. • دعوا و دریدن ها، افشاگری و رو کردن پرونده های یکدیگر در میان اقلیتی که قدرت را به انتصاب در دست دارند و تندروهای حاکمیتی و نحله انحرافی احمدی نژادی که از اخلاق و انسانیت به دور هستند بالا گرفته و همچنان هاله نور می بینند و دیگران را خس و خاشاک می پندارند. • عدالت و آزادی که پایه های استقرار و تثبیت نظام است بطور سیستمیک متزلزل شده، امیدی به حرکت بسوی بازنگری در قانون اساسی را شاهد نیستیم. • خبرگان رهبری و شورای نگهبان بیشتر از قبل به تنگ کردن حلقه نزدیکان حاکمیت می اندیشند. • مجلس فرمایشی حداقلی تشکیل شده، اختیاری از خود ندارد، گوش به فرمان و فاقد وجاهت است، نمی تواند نقشی درخور ایفا نماید، ضمن اینکه به جان هم افناده اند و مقام و موقعیت و قدرت می خواهند. مشخص است که مسیر، مسیر مردم و جامعه مدنی نیست، فساد ادامه خواهد داشت و مردم معزول و تنگناها بیشتر خواهد شد. اما اصلاح طلبان • اتقانی بر این که بتوانند نمایندگی سیاسی اکثریت خاموش را داشته باشند وجود ندارد، اعلام حضور در انتخابات با کاندیدای نشان دار و صد در صدی شعار است، کدام صد در صدی، تاجزاده که در زندان است، چون تاجزاده هم امکانی برای نامزدی و تمایلی برای شرکت در انتخابات ندارند. • از سویی جبهه اصلاحات به لحاظ دموکراسی خواهی نمی تواند دو رکن اصلی دموکراسی یعنی تحزب و صندوق رای را نادیده بگیرد، لذا می بایست مسیر مدنی هم در مبنای تئوریک و هم در رفتار مدنی را طی کرده؛ اعلام نماید که می خواهد در بازی باشد و به جد کوشش کند تا راهی بیابد تا وظیفه حزبی و تشکیلاتی و دموکراسی خواهی را ادا کرده و هم تقید خود را به منافع عمومی نشان داده باشد *اصلاح طلبان با حفظ مواضع و شروط خود و اصرار بر راهبرد و نظراتی که پیش از این ارائه داده است اصرار نماید تا این حاکمیت باشد که اصلاح طلبان را باز از میدان رقابت حذف می کند تا همه بدانند اصلاح طلبان می خواهند مشارکت کنند اما اجازه ورود نمی دهند، تا بدانند ما با انتخابات قهر نکرده ایم بلکه حاکمیت نمی خواهد. • شروط حداقلی اصلاح طلبان می بایست حول محورهای (بازنگری در قانون اساسی، آزادی محصورین و زندانیان سیاسی، تنش زدایی و تعامل بین المللی، مذاکره و اهتمام به رفع تحریم ها و .... ) باشد. • مرزبندی با روزنه گشایان سابق و پرهیز از ائتلاف و نامزد نیابتی و نیز افرادی که در دوره های قبلی انتخابات (مجلس و ریاست جمهوری) خلاف راهبردها عمل کرده و نامزد شده اند، نمی توانند اصلاحات را نمایندگی کنند، زیرا جامعه از این افراد دوری گزیده و منزجر هستند، و نیز احزابی که در جبهه به هر شکل ممکن می خواهند خود را به قدرت و حاکمیت وصل کنند و هزاران توجیه برای مشارکت می تراشند. غیر از این باشد هیچ چیز "اصلاح نخواهد شد"
1412Loading...
28
تنگنای وقت و فشردگی کارها، همۀ نیروهای سیاسی را دستپاچه کرده است. حتی مشخص نیست چه کسانی آمادۀ حضور در صحنۀ انتخابات هستند. گویی با فقدان غیرمترقبۀ مرحوم آقای سیدابراهیم رئیسی، همۀ چهره‌ها و نیروها از سرعت رویدادها عقب افتاده‌اند و به شدت غافلگیر شده‌اند. این غافلگیری و تبعات احتمالی آن نیازمند یادداشت دیگری است.
1430Loading...
29
غافل‌گیری سیاسی در فضای مه‌آلود احمد زیدآبادی پس از چهل روز وقفه در فعالیت نوشتاری، از سرگیری آن لاجرم نیاز به مقداری توضیح دارد. با این حال، نیاز به هیچ توضیحی نیست! از زاویه‌نگاه متافیزیکی نگارنده، همین که «دادار هستی» شاهد و گواه امری است، کفایت می‌کند؛ به‌خصوص هنگامی که توضیح آن امر، خیر شخصی یا عمومی نیز در بر نداشته باشد. فارغ از این ماجرا، شواهد و قرائن مرئی و نامرئی نشان می‌دهد که عمر یک دورۀ پنج‌ساله از تحمل برخی اظهارنظرها و رفتارها و نقدها رو به پایان است، مگر آنکه انتخابات زودهنگام ریاست‌جمهوری، روند چندماهۀ اخیر را تغییر دهد. به‌عبارت روشن‌تر، بعد از انتخابات مجلس دوازدهم، دو اتفاق در کشور ما رخ داده است که یکی از آنها قابل ترمیم و دیگری ترمیم‌ناپذیر است. اتفاقی که قابل ترمیم است، بی‌تحملی پاره‌ای محافل نسبت به نقد سیاست‌های جاری کشور به سبک و شیوه و اسلوب پنج سال گذشته است. این موضوع طبعاً دست صاحب‌نظران منتقد و روزنامه‌نگاران مستقل را در نقدِ مسائل بنیادی بیش از گذشته می‌بندد و دایرۀ فعالیت منتقدانِ حامی کنشِ غیرخشونت‌آمیز و ملزم به رعایت چارچوب‌های حقوقی کشور را به موضوعات حاشیه‌ای و نزاع‌های سیاسی فاقد اصالت و روزمرۀ گروه‌ها و دار و دسته‌های سیاسی محدود می‌کند. با توجه به این محدودیت، به نظرم رسانه‌های مستقل که به فضای پنج سال گذشته خوگرفته‌اند، با چالش‌های تازه‌ای روبه‌رو خواهند شد. با این حال، این مسئله محتوم نیست و چه‌بسا، انتخابات ریاست‌جمهوری مانع تحقق عملی آن شود. اتفاقی که در این میان غیرقابل ترمیم به نظر می‌رسد، شکاف بی‌سابقه‌ای است که در صفوف اصولگرایان رخ داده است. در واقع تا زمانی که جناح اصلاح‌طلب و اعتدالی، به منزلۀ «دشمن» یا رقیب خطرناک، نقش «نخ تسبیح» را در جهت همبستگی اجزاء طیف اصولگرا در متن رویدادهای سیاسی بازی می‌کرد، پراکندگی اصولگرایان آشکار و هویدا نمی‌شد، اما از زمانی که اصلاح‌طلبان و اعتدالی‌ها به حاشیۀ سیاست رفته‌اند، شکاف بین اصولگرایان عریان و علنی شده و حتی صورتِ لفظی، لفظ خشن و ناپسندی به خود گرفته است. تردیدی نیست که برای فهم و درک تحولات آیندۀ کشور از نگاهی حرفه‌ای، پیش از هر چیز لازم است  بازی‌گران میدان سیاست را شناخت و از نوع اختلافات و نحوۀ عمل و میزان قدرت و نفوذ هر یک از آنان آگاهی مناسبی به دست آورد. فارغ از علایق شخصی هر یک از ما، بازیگران اصلی صحنۀ سیاست کنونی کشور، اجزاء مختلف اصولگرایی هستند و این در حالی است که به دلیل مناسبات «اسرارآمیز» و غیرشفاف و «زبانِ شبه‌زرگری» آنان، یک تحلیل‌گر مستقل نه قادر است از نوع اختلافات‌شان سر درآورد و نه حتی معنی درست و دقیق اشارات و کنایات آنها به یکدیگر را دریابد. روشن است که چنین وضعی کار تحلیل مستقل و بی‌طرفانۀ سیاسی را بی‌نهایت دشوار می‌کند و تا مرز محال پیش می‌برد. در حقیقت، زبان برخی از محافل و چهره‌های اصولگرا را باید با رمل و اسطرلاب حدس زد که این خود، مثل انداختن تیری در تاریکی است که اگر هم به فرض به هدف بخورد از سر اتفاق است! در حقیقت، این خود محدودیت دیگری در حوزۀ تحلیل‌گری و دست به عصا شدنِ مضاعفِ تحلیل‌گران حرفه‌ای در این فضاست. مشکل اما فقط دست به عصا شدنِ مضاعف نیست. از آنجا که هر تحلیل و اظهارنظری خواه‌ناخواه بر نقطه‌ای اثر می‌گذارد، چه‌بسا یک تحلیل مبتنی بر حدس و گمانه‌زنی، نقطۀ اثرگذاری‌اش مغایر هدف تحلیل‌گر باشد! برای نمونه، در منازعات سیاسی معمولاً بازار «افشاگری» علیه رقیب، داغ می‌شود. بسیاری از اهل نظر هم از افشاگری‌ها به‌خصوص در امور مالی استقبال می‌کنند و حق هم همین است که فسادهای مالی در هر شرایطی برملا شوند. با این حال، اگر فردِ ناظر، از اغراض و اهدافِ پشت صحنۀ افشاگری‌ها بی‌اطلاع باشد، چه‌بسا ناخواسته در جهت کمک به گروهی حرکت کند که قدرت‌گیری یا تحکیم قدرت آنان را به زیان خیر عموم بداند! در واقع، همۀ این آسیب‌ها، ناشی از فقدان یک سیستم حزبی معتبر و شفاف در کشور است. در یک نظام حزبی، کنشگران سیاسی هر کدام شناسنامۀ مشخص و دستورالعمل و برنامۀ روشنی دارند که هم شناخت آنان را برای ناظران ممکن می‌کند و هم نتیجۀ نهایی رفتارشان را کم و بیش قابل پیش‌بینی می‌سازد. با وضع فعلی در کشور ما اما هیچ‌کدام از این دو مقدور نیست و هر اقدامی مثل حرکت در مِهی غلیظ است. حال قرار است در این فضای مه‌آلود سیاسی، انتخابات ریاست‌جمهوری هم تا یک ماه دیگر برگزار شود. فشردگی و تنگی وقت برای چنین کاری نیاز به ارائۀ دلیل ندارد. در حقیقت، اینکه نویسندگان قانون اساسی برگزاری انتخابات ریاست‌جمهوری را در مدت ۵۰ روز پس از فقدان غیرمترقبۀ رئیس‌جمهور مستقر الزامی کرده‌اند، نوعی شتابزدگی و بیم از پدید آمدن خلأ قدرت دیده می‌شود.
1632Loading...
30
آنها که می دانند و می توانند اجازه بازی ندارند‏ امیر دبیری مهر دعوا بین ژیان و هیلمن و پیکان مشکل عبور از مسافت هزار کیلومتری ناهموار را در ۵ ساعت حل نمی کند به قطار سریع السیر آخرین سیستم نیاز است  یا هواپیما. یکی از رهبران اروپایی در اواخر قرن نوزدهم گفت کشورها یا در توسعه یافتگی سرآمد هستند یا عقب مانده و در این میان راه، وسط وجود ندارد حکایت ایران عزیز ماست که دلخوش به حرکتهای لاک پشتی و مقایسه با وضع کشور در نیم قرن پیش هستیم . افق فکری نامزدهای مطرح ریاست جمهوری اعم از اصولگرا و اصلاح طلب هم ‏فراتر از این نیست. کار را به جایی رساندند که دل خوش به این شدیم که علی لاریجانی به لطف شورای نگهبان تایید صلاحیت شود و گره از کار فروبسته ملک بگشاید. واقعیت این است که هیچ کدام از نامزدها در اندازه جهش بزرگ نیستند بلکه در ایجاد وضع موجود سهمیم و شریک هستند فضای عمومی حکمرانی هم برای مشارکت آنهایی که می دانند و می توانند مهیا نیست. میزان عقب ماندگی ایران از روند پیشرفت جهانی به حدی است که با آرایش سیاسی جاری نمی توان به مرزهای توسعه یافتگی رسید. بر اساس شاخص های سازمان ملل ما را مقایسه کنید یا سنگاپور و مالزی و مکزیک نه نعوذ بالله آلمان و فرانسه و آمریکا.    برای نجات ایران از عفریت فقر و ناکارامدی مدیریتی به نسلی از  حاکمان نوآور و دگراندیش و پاکدست و دلباخته وطن نیاز است تا سکان اجرایی کشور را بدست بگیرند اما متاسفانه دست کم الان فضای حضور آنها فراهم نیست. ‏به امید روزی که با کنار رفتن فسیل های سیاسی ناکارامد و شکست خورده و نوکیسه های ناکارامد تازه به دوران رسیده  که دنباله همان دسته اولی هستند میدان برای حضور نسل وطن دوست و متخصص و جهان شناس و توسعه گرا و انسان دوست فراهم شود تا با تکیه به اعتماد ملی ، ایران را به جایگاه شایسته خود برساند.
3854Loading...
31
سناریوهای احتمالی در انتخابات زودهنگام پیش‌رو؛ از حذف نیروهای میانه‌رو و اصلاح‌طلب تا حضور چهره‌های رای‌آور اصلاح‌طلب اسماعیل گرامی‌مقدم* به هر انتخاباتی با هر میزان مشارکتی که نمی‌توان حماسه گفت. ایده برگزاری این نوع انتخابات از دل تفکری برای یکدست کردن حاکمیت بیرون آمده است که این تفکر همچنان تلاش دارد به خواسته‌های خود برسد. تئورسین‌های رادیکال اما استدلال می‌کردند در حاکمیت یکدست دعوا و درگیری و مچ‌گیری و...وجود ندارد. نهایتا هم افراد در ۳ قوه بهتر و سریعتر به هماهنگی دست پیدا می‌کنند. هر اندازه که محدوده انتخاب شوندگان کمتر و کوچک‌تر باشد، خروجی آن و منابع برآمده از آن و نیروی انسانی که از آن خارج می‌شود سرآمد ملت ایران نخواهد بود. چرا که محدود به یک انتخابات حداقلی است و از دل یک رقابت حداقلی هرگز نخبگان بیرون نمی‌آیند. تبعات این نوع گزینش‌ها بسیار خسارت‌بار است. در عرصه خارجی یک چنین رئیس‌جمهوری نمی‌تواند گِرهی از هزار توی پیچیده مشکلات باز کند، ضمن اینکه در عرصه داخلی هم قادر به ایجاد اجماع و رشد نیست. * فعال سیاسی اصلاح‌طلب
1933Loading...
32
حاکمیت یکدست نظام بعد از رئیسی حفظ می‌شود! علی نظری هشتمین رئیس جمهور ایران در حرم امام رضا به خاک سپرده شد. از روز شنبه فعالیت‌های انتخاباتی گروه‌های سیاسی برای تصاحب دولت چهاردهم آغاز می‌شود. روندی که نظام برای یکدست سازی قوای سه گانه از سال ۱۳۹۸ در انتخابات مجلس یازدهم استارت زده است، همچنان تداوم می‌یابد! اکنون سه قوه مدیریت کشور در دست کسانی است که بیشترین همراهی و همسویی با رأس هرم نظام جمهوری اسلامی را دارند. معتدلین، اصلاح‌طلبان و کلیه گروه‌هایی که با مشی سیاسی رهبری زاویه دارند باید بپذیرند که  هیچ شانسی برای کسب کرسی‌های قدرت در قوای سه گانه ندارند! از این رو باید به صراحت گفت، نظام سیاسی مستقر، پیاده شدگان از قطار قدرت مانند اصلاح‌طلبان، اعتدالیون و اصولگرایان معتدل را در مستطیل سبز وارد بازی نمی کنند! قاطبه اکثریت ملت در این برهه از روی سکوهای استادیوم فقط ناظر و تماشاگر بازی‌ها باشند. همانطور که در انتخابات مجالس یازدهم و دوازدهم و همچنین انتخابات ریاست جمهوری ۱۴۰۰ طیف های گسترده مردم فقط تماشاگر بودند! رهبری در نخستین واکنش بعد از حادثه سقوط بالگرد هم با صراحت اعلام کرد هیچ گونه اختلالی در کار اداره کشور بوجود نخواهد آمد! انتخابات روز هشتم تیر ۱۴۰۳ به مثابه یک مسابقه داخلی بین اصولگرایانِ همسو با رهبری خواهد بود. اینک که رئیسی با نثار جانش از قطار قدرت پیاده شد، پر واضح است افرادی چون قالیباف یا مخبر به عنوان خلف مرحوم رئیسی در کاخ پاستور مستقر خواهند شد. از سوی دیگر در انتخابات حداقلی مثل ۱۴۰۰ همان کسی بعنوان رئیس جمهور از صندوق بیرون می‌آید که تابع محض باشد. به اعتقاد اینجانب نظام سیاسی فعلی هرگز مایل به برگزاری انتخابات حداکثری و رقابتی نیست. زیرا تجربه انتخابات رقابتی در چهار دهه گذشته نشان داده است، افرادی در چنین شرایطی از صندوق بیرون می‌آیند که نظیر خاتمی و روحانی با رهبری اختلاف نظر داشته اند! در خاتمه باید گفت، انتخابات روز جمعه ۸ تیر ۱۴۰۳ بقول اهالی فوتبال، یک مسابقه دوستانه و داخلی بین معتمدان نظام است. قشر خاکستری و همه گروه‌های سیاسی غیر همسو با نظام در این مسابقه خاص می‌توانند بعنوان تماشاگر به تشویق تیم مورد نظر حاکمیت بپردازند!
1762Loading...
33
🔻پیغام آمریکا به اروپا درباره ایران 🔹رویترز در گزارشی به نقل از دیپلمات‌‌‌هایی که نامشان را اعلام نکرده، خبر از آن داده که ایالات متحده به سه متحد اصلی اروپایی‌‌‌اش گفته که نباید در آژانس بین‌المللی انرژی اتمی قطعنامه ای علیه ایران صادر شود. 🔹درواقع این بار سه کشور اروپایی خواهان صدور قطعنامه علیه برنامه هسته‌‌‌ای ایران هستند اما آمریکا نمی‌‌‌خواهد این مسیر طی شود. 🔹در وضعیت موجود ایران و آژانس دارای روابط پایدار اما حداقلی هستند و در عین حال تهران می‌تواند بدون ممانعت آمریکا به صادرات نفت خود ادامه دهد. د 🔹رواقع آمریکا خواهان آن است وضعیت موجود در ارتباط با آژانس نیز حفظ شود و اقدامی صورت نگیرد که منجر به واکنش تهران شود. به همین دلیل واشنگتن فعلا نمی‌‌‌خواهد با اروپا در صدور قطعنامه علیه ایران همراهی کند. #تحلیل_زمانه 🌍 @TahlilZamane
1515Loading...
34
پرواز در هوای مه‌آلود رضارضائی آیا پرواز در هوای مه‌آلود تصمیم‌گیری، صحیح است؟ ظاهراً هوای مه‌آلود، کاهش دید، عدم کنترل، عدم تصمیم‌گیری به‌موقع، اختلال، حذف رهبری پرواز، حذف سیستم‌های هشدار و اطلاع‌رسانی، نه‌تنها دامن رئیس‌جمهور فقید و همراهانش را گرفت؛ بلکه در سیاست داخلی و بین‌المللی ایران، بحران انتخاب رهبری آتی و رئیس‌جمهور آتی، مشارکت در انتخابات یا تحریم، ادامه‌ی حمایت از جبهه‌ی مقاومت، ادامه روابط مستقیم یا غیرمستقیم با آمریکا برای اجرای برجام، انتخاب اجباری و بی‌موقع یکی از گزینه‌های مطرح پست ریاست‌جمهوری، انتخاب رئیس مجلس، خروجی مؤثر مجلس خبرگان و حتی امید به آینده را در هوای مه‌آلود و پر ریسکی قرار داده است. علاوه‌برآن، امواج فضای غم‌آلود تابوت کشی این چندروزه‌ی اخیر، طرح شبهات مختلف در خصوص سانحه سقوط هلی‌کوپتر و احتمالات مطرح شده از سوی افراد مختلف کارشناس و ارائه‌ی آمار ناصحیح از تعداد و ترکیب شرکت‌کنندگان در هر مراسم تشیع، جو عمومی جامعه را به سمت دوقطبی شدن سوق داده و این مهم نیز بر مه‌آلود و پر ریسک شدن تصمیمات آینده سایه انداخته. فرصت کم تا ثبت‌نام کاندیداها و برگزاری انتخابات، شروع زودرس تبلیغات برخی جریانات و کاندیداهای احتمالی، برگزاری نشست‌های گروه‌های فکری، باندهای قدرت، احزاب رسمی و حتی اپوزیسیون داخلی و خارجی نیز بر مه‌آلود و پر استرس شدن دوران کنونی افزوده است. با همه‌ی این احوال، به نظر می‌رسد که بازی بهم خورده و هیچ‌کدام از امور بر روی روال منطقی و مسیر نقشه‌ی راه خود نیست و در این زمان دیگر نمی‌توان به سناریوهای قبلی و حتی افرادی که قرار بود در سپهر سیاسی‌اجتماعی کشور تأثیرگذار باشند، حساب کرد. پس تنها چاره‌ی کار این است که تمامی شاخص‌ها را تغییر داده و تصمیمات نو را بر اساس واقعیات موجود و شرایط پیش‌آمده اتخاذ کرد که این واقعیات عبارت‌اند از: - افول مقبولیت حاکمیت با نتیجه‌گیری از انتخابات اخیر؛ - ثابت ماندن فقر و فلاکت مردم؛ - هجوم نمایشگران تشنه‌ی قدرت در مراسم‌های تشییع‌جنازه‌های جان‌باختگان؛ - عدم شفافیت لازم در مورد علل بروز سانحه و عاقبت خطاکاران یا مجرمین احتمالی. راه کارها و تصمیم‌گیری‌های نو بر اساس واقعیات فوق عبارت‌اند از: - ارجحیت ادامه‌ی راه بر اساس تصمیمات هشتاددرصدی‌ها؛ - خروج فوری از جو احساسی ایجاد  شده که احتمالاً تا روز چهلم و برگزاری انتخابات در تیر ماه آن را طول خواهند داد؛ _ راه‌اندازی سریع گفتگوی ملی؛ - انتخاب سریع شورای رهبری نهضت مردمی؛ - تبدیل انتخابات به رفراندوم؛ - آسیب‌شناسی سیاسی و رفتاری درگذشتگان اخیر ضمن احترام کامل به شئون انسانی و اسلامی؛ - پیش‌بینی و چاره‌اندیشی برای خطرات بالقوه‌ی دوران انتقال قدرت؛ - تلاش تمامی رهبران فکری، گروه‌های اجتماعی، سیاستمداران، مخالفان، معترضان و آحاد مردم بر محور اتحاد و حفظ تمامیت ارضی کشور؛ - شروع مجدد نهضت روشنگری خشونت پرهیز در فضای مجازی و بسط و توسعه‌ی آن به فضای واقعی و عمومی جامعه.
1892Loading...
35
راه صواب سعید ناجی بنا بر اعلام سخنگوی محترم جبهه اصلاحات، فردا اعضای این جبهه پیرامون انتخابات پیش رو تصمیم خواهند گرفت. مباحث این انتخابات که به قصد تعیین رییس قوه مجریه برگزار می‌شود وابسته و متکی به شرایطی است که به نظر می رسد اتخاذ تصمیم برای اعضای این جبهه را موکول به توجه بدانها خواهد ساخت. 1⃣ مهمترین عنصر در هر انتخابات، بویژه در قبال جریان موسوم به اصلاح طلبی و تحول خواهی، اقشار مختلف اما مطالبه گر مردم هستند که نزدیکترین آمار عینی حکایت از بخش حداقل ۶۰ درصدی جامعه دارد. مردم پشتوانه و سرمایه اصلی این جریان در انتخابات محسوب شده و بدون این پشتوانه هرگونه فعالیتی بنام انتخابات فاقد موضوعیت بوده و از اعتبار تهی خواهد بود. لذا بررسی وضعیت واقعیت های جامعه و میزان تمایل مردم به حضور، و یا توان این جبهه در ایجاد رغبت عمومی برای مشارکت در این عرصه، از مهمترین موضوعاتی است که می تواند مد نظر این جبهه قرار گیرد. 2⃣ با وجود عدم توفیق در جلب رضایت مردم و تحمیل  فشارهای اقتصادی و سیاسی بر جامعه، میزان بضاعت و توان حاکمیت و یا سطح تمایل متولیان تنظیم سیاست های عمومی کشور در اصلاح جدی بخش های مورد مطالبه مردم در حوزه های عمومی و حتی انتخابات، از عدم تغییر جدی در مسیر گذشته حکایت داشته، و حتی با در نظر داشتن الزامات حیاتی سیاسی و امنیتی بر ضرورت اصلاح و تغییر جدی و اساسی، چشم انداز روشنی از تمایل به اصلاح مشاهده نمیشود. شناخت مواضع حاکمیت و چگونگی مواجهه با سیاست های پیشین خود از ضرورت هایی است که اجازه نمی دهد جبهه اصلاحات بدون پیش بینی های لازم و خارج از این چارچوب نقشی را برای بازی در صفحه شطرنج سیاست داخلی، انتخابات ۸ خرداد، بر عهده بگیرد. 3⃣ تعیین استراتژی کلان، به معنای ورود به کارزار انتخاباتی برای کسب قدرت حداقلی، حتی در شکل حداکثری آن در جایگاه ریاست جمهوری و اعلام پیروزی، و یا به معنای طراحی یک میدان مبارزه سیاسی مبتنی بر مقاومت مدنی و حفظ فعالیت در حوزه کنش انتخاباتی در مدل پیشبرد اصلاحات اساسی،  از مواردی است که می تواند مورد توجه و تصمیم اعضای این جبهه قرار گرفته و مسیر تحرک سیاسی احزاب وابسته را تعیین و مشخص نماید. 4⃣ کنترل فضای سیاسی حاکم بر جریان اصلاح طلب و تحول خواه، به بیانی، تلاش برای رسیدن به وحدت نظر در عین تکثر و شکل دادن جبهه واقعی سیاسی با اتخاذ سیاست و تصمیمات متکی بر آرای عمومی و جلب حداکثری نظر احزاب و اعضای معتمد این جبهه،  بنحوی که نتیجه آن وصول به یک نظر جمعی وحدت بخش و اجماع بر طی یک مسیر صواب باشد، نیز می تواند مورد توجه و تصمیم قرار بگیرد. باشد که این تصمیمات بتواند در آینده به "ایستادن در سمت درست تاریخ" تعبیر شود. ۵ خرداد ۱۴۰۳ صبح ما
2292Loading...
36
از منظر تحلیل‌گر عباس عبدی دیروز نوشتم که در فهم هر تحلیلی باید توجه داشت که گوینده یا نویسنده در مقام تحلیل‌گر است یا کنشگر؟ اکنون می‌خواهم نظر خودم را در باب ریاست جمهوری پیش رو از زاویه تحلیل‌گری تقدیم کنم. روشن است که در مقام کنشگری، حالت و سناریوی مطلوب من بازگشت به مردم به تمام معناست. بازگشتی که بیش از ۷۰ درصد مردم همچون گذشته به پای صندوق بیایند و فردای پس از انتخابات سرشار از امید باشند و نتیجه آن نیز چون آبی فراوان بر آتش اختلافات انتخاباتی باشد. ولی تصور می‌کنم که این حالت و در روزهای آینده دور از دسترس است. به همین علت می‌خواهم تحلیل خودم از آنچه که در پیش است را بنویسم. هر چند می‌دانم پیش‌بینی آینده در ایران به دلایل گوناگون سخت است. این تحلیل هم مبتنی بر هیچ خبر خاصی نیست، و متکی بر شناختی اجمالی است که از ساختار و اراده حاکم بر ایران دارم. سه حالت برای این انتخابات متصور است. انتخابات رقابتی با حضور موثر اصلاح‌طلبان، انتخابات رقابتی درون اصول‌گرایان، انتخابات مشابه آنچه که در دهه ۱۳۶۰ داشتیم. به نظر می‌رسد که دو حالت اول رخ نخواهد داد. گرچه تجربه ۳ سال گذشته نشان داده است که خط‌مشی یک دست‌سازی نتیجه‌بخش نیست، ولی واقعیت این است که حتی اگر قصدی و اراده‌ای برای عدول از این خط‌مشی وجود می‌داشت، باید در سال آینده رخ می‌داد و اکنون و در زمان کوتاه چنین تحولی قابل اجرا نیست. چنین تحولی نیازمند مقدمات زیادی است که فعلاً در دسترس نیست، هر چند راهی جز این برای عبور از مشکلات بزرگ کشور وجود ندارد. تحقق این حالت، مستلزم کسب نظر مقامات بالا برای نامزدهای انتخاباتی است که گمان نمی‌کنم به دست آید و احاله به شورای نگهبان نیز معنای روشنی دارد. البته حضور انتخاباتی نامزدهای کم‌شانس، به معنای وجود این حالت نیست. چون تحقق این حالت مستلزم امیدآفرینی در مردم است تا مشارکت کنند، و با اقدامات صوری هیچ امیدی ایجاد نمی‌شود. بنابراین نه نیازی می‌بینند که این سناریو را ایجاد کنند و نه فرصتی برای آن وجود دارد و بطور کلی از تصمیمات ریسکی نیز پرهیز می‌کنند. حالت دوم که رقابت انتخاباتی منحصر به درون جناح حاکم باشد، نیز رخ نخواهد داد. برای آنکه این رقابت میان گروه‌های حاکم به سرعت خشن می‌شود. تمام آن برای حکومت هزینه است و هیچ دستاوردی برای آنان ندارد. حتی ممکن است کار را به جاهای باریک بکشاند. ضمن اینکه برنده چنین رقابت احتمالی جناح‌های تندروی آنها خواهند بود که دست آنان در تخریب دیگران بازتر است. حتی به نقد شدید سیاست‌های آقای رییسی هم می‌رسد. به نظر من ساختار سیاسی ایران با توجه به تجربه احمدی‌نژاد، اطمینان کافی به این افراد ندارد، بنابراین به هر شکلی که صلاح بدانند آنان را از نامزدی منصرف می‌کنند و عدم انصراف را هم می‌توان با رد صلاحیت حل کرد. حالت سوم، ادامه راه کنونی، البته بدون شخص رییسی و در حد ممکن کاهش ضعف‌های قبلی است. این حالت از منطق قوی‌تری برای اجرا برخوردار است. اولین آنها در هم تنیدگی قبلی میان افعال و سیاست‌های دولت با موضوع خبرگان رهبری و مسأله جانشینی بود که اکنون دیگر شاهد این مسأله نیستیم. این تمایز به عملکرد دولت کمک می‌کند. دوم اینکه می‌توان برخی از نقاط ضعف قبلی را تا حد ممکن کم کرد و دولت را به سوی مجموعه‌ای کارشناسی‌تر سوق داد. تحقق این حالت مستلزم این پیام روشن است که راه قبلی با حذف زوائد و ضعفهایش ادامه خواهد یافت. چنین انتخاباتی طبعاً پرشور و رقابتی نخواهد بود. پیشاپیش نیز باید معلوم باشد که کدام نامزد متولی این مسئولیت خواهد شد. بنابراین مسأله اصلی پیدا کردن فرد مناسب برای انجام این مأموریت است. طبعاً این فرد باید از درون دولت باشد. از میان دولتی‌ها برخی وجاهت سیاسی کافی ندارند و نمی‌توانند عهده‌دار این کار شوند. تنها گزینه احتمالی که بتواند این نقش را به خوبی ایفا کند، آقای مخبر است، هر چند ظاهراً خودش قصدی برای نامزدی ندارد، ولی ممکن است در نهایت مجبور شود یا مجبورش کنند. نامزدی وی بدون رقابت جدی، با مشارکتی در حد انتخابات گذشته مواجه می‌شود. زیرا اینرسی و ظرفیت اندک ایجاد شده پس از درگذشت آقای رییسی را می‌توان تا یک ماه دیگر حفظ کرد. ظرفیتی که در ذیل یک رقابت انتخاباتی جدی به کلی از میان رفته و تخلیه می‌شود، و گمان هم نمی‌رود که ساختار سیاسی ایران انتظار مشارکتی بیش از دوره گذشته را داشته باشد. نکته مهم این است که همین حد از تحول نیز می‌تواند اندکی از امیدواری را ایجاد کند، و حداقل مخالفت‌ها را با مشارکت کم کند. بویژه آنکه آقای مخبر چهره سیاسی و جناحی محسوب نمی‌شود و از نظر آینده‌نگری نیروها؛ چهره میانه و کم‌خطری نسبت به تندروهای جناح حاکم است. تصور می‌کنم که هر گونه انتظاری جز این (در حد کلیات آن) در انتخابات پیش رو معقول نخواهد بود.
2424Loading...
37
طرحنامه خطرناک ولادیمیر یدالله کریمی پور برترین راه برونرفت فدراتیو روسیه و ایضا پرزیدنت ولادیمیر پوتین از دامگه اوکراین، پیروزی دانالد ترامپ در انتخابات نوامبر است. کرملین حتی بیش از نتانیاهو و بن سلمان، نیازمند راهیابی ترامپ به کاخ سفید است.  ترامپ چندین بار قول داده طی کمتر از ۷ روز پس‌از راهیابی به کاخ، پای واشنگتن را از میدان اوکراین بیرون خواهد کشید.‌ امروز برخی مدیران کاخ به خبرنگاران گفته اند از جمله طرح های پرزیدنت پوتین برای کمک به ترامپ، واداشتن کره شمالی به حرکت سهمگین و حداکثری نظامی در آسیای خاوری یکی دو ماه پیش از نوامبر است. چنین حرکتی می تواند همه فضای سیاست خارجی بایدن و همه احتیاط های او در این زمینه را از هم بترکاند. واکنش پنتاگون در برابر این حرکت دیوانه وار احتمالی کیم جونگ اون چه خواهد بود؟! ( منبع خبر: کانال تلگرامی انتخابات آمریکا)
3041Loading...
38
✅ دکتر مسعود پزشکیان کاندیدای ریاست‌جمهوری می‌شود ✍ توییت: رحمت‌اله بیگدلی دکتر مسعود پزشکیان در گفت‌وگویی که با هم داشتیم اعلام کرد که با توجه به حساسیت موقعیت کشور و در پی درخواست جمع کثیری از فعالان سیاسی و اصحاب رسانه در انتخابات پیش‌روی ریاست‌جمهوری نامزد خواهد شد. دکتر مسعود پزشکیان (زادهٔ ۷ مهر ۱۳۳۳) سیاستمدار اصلاح‌طلب و پزشک ایرانی است که به‌عنوان نمایندهٔ تبریز، آذرشهر و اسکو در ادوار هشتم، نهم، دهم و یازدهم حضور داشته و برای دوره دوازدهم مجلس نیز از این حوزه انتخاب شده است. او در دوره دهم، نایب‌رئیس اول مجلس شورای اسلامی بود و در دولت هشتم خاتمی وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی را برعهده داشت. دکتر پزشکیان از شخصیت‌های فسادستیز، مردمی، متشرع، مسلط بر قرآن و نهج‌البلاغه و مقبول همه جناح‌های سیاسی کشور است. 🔻رحمت‌اله بیگدلی در: تلگرام | اینستاگرام | ایکس(توییتر) | فیس‌بوک | ایتا
3066Loading...
39
سنجش مقبولیت و مشروعیت حقیقی با برگزاری یک رفراندوم واقعی ف. م اداره ی امور در جامعه ی ما به طرق مستقیم و غیرمستقیم به دست متشرعین می باشد، آنها با دادن وجهه ای قدسی به آنچه امر می‌کنند، از مسئولیت پذیری در قبال نتایج حاصل از قوانین خود در جامعه شانه خالی می‌کنند ؛در نتیجه مملکت بدنبال عدم مطالبه گری به سمت تاریکی و فرسوده شدن سقوط کرده... در یک جامعه ی سالم مردم حق دارند سوال بپرسند و قوانین را نقد کنند، آزادی که همواره ملت ایران بدنبال آن بوده از توانایی پرسش و شک کردن در مقدسات آغاز می‌شود ، یعنی جایی که عقل حاکم است نه دین. احمد خاتمی درست می‌گوید ، روحانیت از چشم مردم نیفتاده بلکه با فضاحتی که بار آورده دیگر حتی به چشم هم نمی آید، کاش ارزشی ها برای یکبار هم شده از این امن بودن خیابان تنها برای خودشان مقابل میلیون ها ایرانی شک کنند. پیشنهادم برای هزارمین بار تنها برگزاری یک رفراندوم واقعی است تا روحانیت و هوادار ارزشی اش ، مقبولیت و مشروعیت حقیقی خود را به چشم ببیند خوب باشد محک تجربه آید به میان تا سیه روی شود هر که در او غش باشد گناه مومنانه
2994Loading...
40
♦️‏«ضدِتبلیغ» از مرحوم‌رییسی وارد فازِ «معصوم‌سازی» شد ▪️مصطفی فقیهی ۱. ⁧ #عصمتِ ⁩ مرحوم ⁧ #رییسی ⁩؟ این حرف‌ها را نزن آقا! خیلی از پیامبران هم چنین ادعایی نداشته‌اند. ‏۲. علت این قبیل افاضات امثال ⁧ #علم‌الهدی ⁩، تلاش برای تداوم حضور در قدرت با سوءاستفاده از احساسات حامیانِ «رییس‌جمهور فقید» و انتقالِ سبدِ رأی او به گزینه‌ی دل‌خواه است. ‏۳. «خلف وعده» در شمار گناهان نیست؟ باشد! فرض که اساساً خلف وعده‌ای در کار نبوده و مثلاً حمایت از مشاغلِ اینستاگرام، در وعده‌هایش شنیده نشده. امّا پذیرش مسئولیت در عین احراز کارآمدتریِ بسیاری دیگر، در شمارِ «گناهان» نیست؟ ‏۴. پس، ممیزیِ گناه/مکروه در تشخیص افرادی نیست که خود آغشته به گناه هستند. ‏۵. متاسفانه برخلاف توصیه‌ی دلسوزان، نه تنها تبلیغِ بیش از حد در رسانه‌ها را پیش گرفته و متوجهِ آزار بینایی و شنواییِ مردم و آثار این «ضدتبلیغ» نیستند، بل‌که چند قدم فراتر گذاشته و در حال ترسیمِ شخصیتِ یک ⁧ #معصوم ⁩ برای «مرحوم» هستند. @mostafafaghihi
23111Loading...
گرد خرابه نگردید! ؟؟؟؟* درعالم سیاست میتوان  قاعده‌ای را کشف کرد که استثنا آن را به هم نمیزند: " ماشین تمرکز قدرت، دنده عقب ندارد!" ترجمه این حرف آن است که هنگامی که حاکمی بتواند قدرت را در خودش در حدی متمرکز کند  که بتواند مرزهای آن را بخوبی کنترل کند، دیگر هیچگاه به توزیع قدرت دست نخواهد زد و قدرت سیاسی را در خودش به سیاهچاله‌ای تبدیل میکند که حتی شعاعی از آن به بیرون از خودش نمیرود. آنقدر نمیرود تاسیاهچاله خودش در خویشتن نابود شود. مثالی برایتان بزنیم.    هنگامی که علی امینی در سال ۱۳۴۱ از نخست وزیری و انجام اقدامات اصلاحی  کنار گذاشته شد‌ (استعفا کرد) تا اسدالله علم نخست وزیرشود  ، چند موضوع برای کسانی که تجربه سیاسی داشتند روشن بود:  اول اینکه عصر دادن حکم نخست وزیری از سوی محمد رضا شاه به عناصر ملی و با شخصیت مستقل و هدفدار  کاملا به پایان رسیده و دوران نخست وزیران کاملا چاکر مسلک هماهنگ با دربار فرا رسیده است. دوم اینکه محمد رضا شاه از دوره کنار زدن مصدق با کودتای آمریکایی و انگلیسی (یعنی زمانی که در پایین‌ترین فاز قدرت و اراده سیاسی قرار داشت) توانسته است به تدریج در قالب یک شاه قدرتمند و مختار ظاهر شود و قدرت را در دربار متمرکز و حکومت استبدادی مقتدر برپا کند. علی امینی که از بقایای خاندانهای نسب دار و رجلی سیاسی بود رفت تا اسدالله علم جایش را بگیرد . جایگاه علم چنان بود که در خاطرات خودش به راحتی اعتراف میکند کارش در حد جور کردن دختر خوشگل برای هوسرانی محمد رضا بوده است. در واقع اسدالله علم سر آغاز سلسله‌ای از نخست وزیران بود که علاوه بر همه نقاط ضعف معمول، این خاصیت مشترک را هم داشتند که فاقد شخصیت درونی بودند و افتخارشان نوکری "اعلیحضرت" بود.  این ، حاصل  قانون تمرکز قدرت است. جز این نمیتوانست باشد. محمد رضا قدرت مطلق و استبداد مجسمی بود که در اوهام خود هیچکس را باهوش تر و ایران دوست تر و متعهد تر از خود نمیدانست. یکبارخواسته بود به کنفرانس سران اوپک برود،  جسارت کرده و گفته بودند خوب است رئیس شرکت نفت (معادل آنروز وزیر نفت) و وزیر دارایی را همراه ببرید. گفته بود ' این الاغ‌ها چه می فهمند که آنها را با خودم ببرم؟' علم جایش را به منصورداد و او به هویدا و هویدا به آموزگار وشریف امامی و... یکی از یکی نوکرتر وبی هویت تر. اگر محمد رضا شاه میماند،  محال بود اجازه دهد کسی که سرش به تنش بیرزد  و اختیار و قدرتی برای انجام کاری درخواست کند سربرآورد و نخست وزیر شود. شاه یاد گرفته بود قدرت خود را با کسی تقسیم نکند و آنرا هر روز متمرکز تر کند؛  ماشین تمرکز قدرت او دنده عقب نداشت!   ترمز را هم کنده و دور  انداخته بود.... و تاریخ برخی روندها را تکرار میکند ! *** همه در تدارک انتخابات تازه هستند و زمزمه‌هایی هم از میل به ورود به "رقابت" شنیده میشود. ممکن است دوباره به نام جنبش اصلاحی وارد زمینی بشویم که هم ساز وکار و هم قوانین و هم داوری‌اش را یک طرف پیشاپیش تعیین کرده است. سالهاست با مهندسی انتخابات روبرئیم. شاید برای هماورد طلبی، برای تمرین، برای ابراز وفاداری به سیستم، برای کاهش خطر حذف ، برای گرم کردن تنور ، و برای‌ چیزهای بی اهمیت دیگر مفید باشد، ولی اگر برای بردن این بازی است ، نمره ساده لوحی قافله سالار و ساربان و ناموختن او  از روزگار یک بیست کامل است.  حاکمیت در در دوران اوج تمرکز قدرت خود است،  نه سفیران اروپایی قهر کرده‌اند و تهدید کروز در کار است (سال ۷۵) و نه هنوز  موقعیتی است که بخواهیم خودمان را از زیر شمشیر شورای امنیت بکشیم بیرون (سال ۹۲) و اوضاع چنان است که "اختلالی پیش نمی‌آید".  دلیلی بر میل حتی اندک  در اعطای اندکی قدرت  به "غیر " در قوه مجریه کاملا مفقود است. شرایط عینی ما(یعنی عمده ترین بستر تصمیم سازی همه) اکنون این است و لاغیر!  فراموش کنید. فراموش کنید، مگر آنکه  مثل سال ۷۵  بخواهید مشخص شود چقدر رای دارید. امامعجزه بعد از آن خواست، دوبار ه تکرار نمیشود! یک نکته کوچک: کامل بکشید کنار و اگر یک آدم معتدل "خودشان" (خودشان، نه آن رئیس سابق بانک مرکزی)  را برای ایجاد فضا  راه دادند، آنوقت فکر کنید میتوان  بازی‌شان را به هم زد و اختیار مهندسی بقیه کار  را به دست گرفت یا نه... *شورای سردبیری جامعه نو
Показать все...
Repost from هدهد آزادی
Фото недоступноПоказать в Telegram
♟️قابل تأمل.. ⬅️ گلایه بزبزغندی( رحیم پور ازغدی) از بسیج هایی که در مراسم خاکسپاری ریسی حضور نیافتند 👈سردار غلامرضا سلیمانی فرمانده محترم بسیج با پیام‌های مستمر به اعضای بسیج و حتی حضور در بسیاری از پایگا‌ه‌های بسیج ناحیه تهران، از همه اعضا خواست در مراسم شهیدان خدمت شرکت کنند، اما آخرین آمارها که دریافت کردم، تنها ۱۱ و ۲دهم درصد از اعضای بسیج حاضر شدند. این در حالیست که چند هزار تن از اتباع کشور برادر همسایه افغانستان، تنها با یک دستمزد ناچیز حاضر به شرکت شدند و از حق هم نگذریم سنگ تمام گذاشتند. خدا را شکر تعداد زیاد اعضای حزب‌الله لبنان و حشدالشعبی عراق که خود را به‌مراسم رسانده بودند، باعث شدند دانشگاه تهران پر شد و برنامه نماز حضرت آ‌قا هم در برابر دوربین‌ها آبرومندانه برگزار شد‌. اما گله من از بسیج است که گوشت و پی و خونشان از این نظام است که امروز در بالاترین سطح داغ‌دار است. اینکه در این شرایط ما مسائلی همچون مشکلات خانوادگی، خطر شناسایی توسط آشوبگران و تیم‌های منافقین و... را بهانه کنند و حاضر نشوند، نه شگون دارد و نه برازنده بسیج است. 🕊@HODHODEAZADI
Показать все...
Repost from سهام نیوز
✅طنز: هر چی امام زمان استرس داشت، برعکسش رهبر خیلی خیلی ریلکس بود😊 همچنین گفتش با رفتن رئیسی هیچ مشکلی پیش نمیاد @Sahamnewsorg
Показать все...
امام غائب(عج) و سانحه بالگرد رئیس جمهور یدالله کریمی پور برخی خبرگزاری ها از قول معاون استاندار خراسان رضوی و فرماندار شهرستان ویژه نیشابور، نوشته اند: فردی که با امام زمان مرتبط است، در شب سانحه سقوط بالگرد حامل رییس جمهور و همراهانش، امام غائب را دیده است که در مسیر سقوط بالگرد با استرس و اضطراب در رفت و آمد است؛ ولی نهایتا گفته‌اند که قرار نیست کارمان را با معجزه پیش ببریم. مقام ارشد دولت سیزدهم در نیشابور، ابراز داشت: مصلحت کشور ما و آیت‌اله رییسی در شهادت بود.  خب این حرف بسیار بزرگ و شاید برترین خبر چند دهه ی اخیر باشد.‌ در این صورت در جهت تنویر افکار همگانی و نیز کمک هر چند ناچیز به رهبران و مدیران کلان تصمیم ساز، پیشنهادات زیر داده می شود. تا چه قبول افتد و چه در نظر آید: ۱- نخست آن که پیشنهاد می شود، همین فرد مکاشفه گر و مورد اعتماد و مرتبط با امام غائب(عج) رئیس جمهور شود، دیگر چه نیازی به هزینه کرد برگزاری انتخابات است؟! یا دستکم ایشان پس از نامزدی برای ریاست، از طریق رسانه ملی به ملت معرفی شوند؛ ۲-دوم آن که وقتی جناب معاون استاندار، این قدر نبوغ دارند که مصلحت را در شهادت جناب آیت الله رئیسی تشخیص می دهند، خوب است و پیشنهاد می شود که جناب فرماندار، به جمع اعضای مجمع تشخیص مصلحت نظام و بلکه شورای عالی امنیت، افزوده شوند.‌ البته عالیجناب مهدی دونده نفرموده اند که چرا شهادت آیت الله برای شهید و کشور، خوب و مصلحت بوده است؛ ۳- ولی شوربختانه درک نکردم که چرا امام زمان(عج)از سویی نخواسته اند با معجزه جلوی این سانحه را بگیرند و از سوی دیگر دائم وجود مبارکشان در رفت و آمد بوده و استرس داشته اند؟!! جالب است که این فرد مکاشفه کننده نشابوری، امام غائب(عج) را در قالب مثلثی دیده که یک‌ ضلع مثلث محل استقرار امام عصر (عج)، ضلع دیگر، محل سقوط بالگرد و ضلع دیگر آن حرم امام هشتم(ع) بوده است. به هر روی به نوبه خویش آرزومندم تا زنده ام، توفیق زیارت این مکاشفه کننده برایم حاصل شود.
Показать все...
شانس پیروزی اصلاح طلبان، حضور لاریجانی و... در انتخابات پیش رو عباس عبدی * جماران شما در یادداشت امروز خود در اعتماد احتمال حضور موثر اصلاح طلبان در انتخابات پیش رو را اندک ارزیابی می‌کنید. اما با توجه به شرایط «غیرمنتظره کنونی» تصور می‌کنید آنها توان تغییر شرایط بازی را دارند؟ چگونه می‌توانند این کار را انجام دهند؟ عبدی: منظور از احتمال کم حضور اصلاح طلبان این نیست که خودشان نخواهند بلکه باز نبودن راه برای چنین حضوری است لذا اگر راه باز باشد همه خوشحال می‌شویم که شاهد انتخابات جدی و پرشور باشیم. اینکه پیروز شوند یا نه بحث دیگر است. پس واقعیت به اراده حکومت برمی‌گردد که چقدر دیگران متفاوت از خود را به رسمیت بشناسند و اگر این آمادگی وجود داشته باشد، امید لازم را در مردم ایجاد می‌کند و به مشارکت بالا می‌انجامد. اما اگر آن چنین اراده‌ای شکل نگیرد همه متوجه آن می‌شوند و فکر نمی‌کنم اتفاق خاصی بیافتد. در مقابل اگر این اراده شکل بگیرد، مطمئن هستم با فاصله زیادی اصلاح طلبان پیروز خواهند شد زیرا فرد خاصی از لحاظ کاندیدا و توان تبلیغاتی آن‌ها در میان رقیب ندارند. *احتمال حضور کاندیداهای خارج از چارچوب جبهه اصلاحات را چقدر می‌دانید؟ اینکه شخصی خارج از جبهه اصلاحات حضور داشته باشد را نمی‌دانم. اگر چناچه اراده‌ای به حضور معنادار اصلاح طلبان و نامزد دیگر شکل نگیرد خیلی اهمیتی ندارد چه کسانی بیایند. *آیا امکان وقوع ائتلاف‌های دقیقه نودی مانند اجماع روی روحانی در سال 92 و تکرار آن در مورد شخصی چون علی لاریجانی وجود دارد؟ آیا جامعه‌ای که بخش عمده آن معترض هستند، امکان چنین انعطافی را دارد؟ باید تایید صلاحیت‌ها انجام شود و بعد در مورد آن صحبت کنیم. اکنون ما نمی‌دانیم چه کسانی بطور قطع در انتخابات حضور پیدا می‌کنند و تایید صلاحیت می‌شوند به این خاطر در حال حاضر نمی‌توان در مورد آن حرف زد. ولی در مورد شخص آقای لاریجانی اگر هم بیاید و تایید شود بعید میدانم زمینه حمایت موثر از سوی بدنه اصلاح‌طلبان داشته باشد. در مورد معترض بودن جامعه این را می‌توان گفت که همین ویژگی نشانگر ظرفیت بالای آن است. جامعه معترض غیر مسئول نیست و اتفاقا مسئول است. اگر چشم‌انداز ببینند؛ اعتراض و کنش‌گری و مسئولیت پذیری خود را از طریق مشارکت انتخاباتی نشان خواهد داد.
Показать все...
چرا کاندیدای انتخابات ریاست جمهوری شدم؟(۱) جلال جلالی زاده چرا کاندیدای انتخابات ریاست جمهوری شدم؟( این سؤال، سؤالات دیگری رادرپی دارد که یکی ازآن ها این است چراکاندیدا نشوم؟ هرچند مورد توبیخ وتخریب وحتی تمسخر عده ای چه دوست یا مخالف قرار می گیرم ،که مگر شما نمی دانید قانون اساسی اجازه ی کاندیدا شدن ویا رئیس جمهور شدن اهل سنت را نمی دهد ؟،اگر آگاهانه چنین کاری را انجام می دهید ،پس اشتباه می کنید واگر نادانسته وارد چنین صحنه ای شده اید ،پس به زودی به اشتباه خود پی می برید. پرسش های دیگری که مطرح می شود ،این است آیا من ایرانی نیستم؟ آیا نظام مرکب از جمهوری و اسلامی نیست؟ اولا من از نوادگان مادها هستم که اولین حکومت را درایران تشکیل داده اند (کوردها نوادگان مادها ، مینورسکی،ترجمه جلالی زاده ) ،پس هم سابقه ی حکومت  را داریم وهم بنای ایران بر ستون تاریخ وفرهنگ ما بنا شده است ،واين سابقه ی درخشان که در طول تاریخ هرجا نیازی به حفظ مرزهای  ایران بوده و هرگاه درخت کهن سال ایران در حال ضعف وخزان بوده  این خون مردان وزنان رشید کورد بوده که آن را آبیاری نموده واز خشک شدن نجات داده است . پس هیچ کس نمی تواند منکر هویت ایرانی بودن ما وحقی که بر ایران داریم بشود ،لازم به نام بردن همه ی سرداران وامیرانی که در طول تاریخ جان خودرا دراین راه فدانموده اند ،نمی باشد ،شجاعت ،عدالت ،سخاوت و دیانت  صلاح الدین در حفظ یکپارچگی جهان اسلام وآزادی بیت المقدس، برکسی پوشیده نیست. بدون شک اسلام یک دین وارداتی است ، یعنی خاستگاه آن ایران نبوده وایرانیان آن را پذیرفته اند، یعنی حضور کوردها درایران ذاتی وحضور اسلام عرضی بوده است ،صرف نظر از رهائی بخشی اسلام وآزاد سازی ایرانیان از استبداد ساسانیان که کمر ایرانیان را شکسته بود .وبا پذیرش اسلام جامعه ی ایران دچار تحول وتغییر بنیادی شد .ونسیم رشد و پویایی فرهنگی وعلمی کل ایران و دنیای اسلام آن زمان را دربرگرفت، دومین تحول از لحاظ مذهبی عارضه ی  ظهور صفویه و تغییر مذهب اکثر ایرانیان که در کتاب  های تاریخی مسطوراست که به توضیح آن نمی پردازم. چه با نگاه ملی و یا مذهبی حوادث تاریخی را ملاحظه نمائیم، تا پیروزی انقلاب نه اسمی از مذهب برده شده و نه ملیت ،اما هرگاه فرد و یا طایفه ای از زور و قدرت بیشتری برخوردار بوده بر همه ی کشور مسلط شده وفرمان رانده است. با آغاز مبارزات آزادی خواهانه ی ملت مبارز ایران بر ضد حکومت پهلوی و پیروزی انقلاب ،سه شعار استقلال، آزادی وجمهوری اسلامی برزبان ها افتاد ،که معنای آزادی واستقلال مشخص است. اما دوست دارم اندکی درباره ی جمهوری و اسلامی توضیح دهم ،تا ببینیم آیا ما کوردها واهل سنت در داخل چنین دایره ای قرار می گیریم یا خیر؟ جمهور به صورت روشن اشاره به همه ی مردم و یا اکثریت آنان می نماید که بدون شک شامل همه ی اقوام ومذاهب ایرانی می شود. در پسوند اسلامی نامی ازشیعه یا اهل سنت برده نشده ،پس نمی توان طبق خواسته ی مبارزان در آن زمان کلمه ی اسلامی را برداشت وکلمه ی شيعه را جایگزین آن نمود ،یعنی یا انقلاب به پیروزی نمی رسید و یا با واکنش ها ی فراوان مواجه می شد ،پس وقتی که گفتیم اسلامی و یا جمهوری اسلامی یعنی حکومت همه ی ایرانیان مسلمان ،هرچند حکومت متعلق به همه ی ساکنان یک کشور با هر فکر ومذهب ونژادی است.
Показать все...
میلیونها نفر نمونه ی من هست. بعد از سانحه ی منجر به مرگ رئیسی و همراهانش واکنشهای بسیاری در فضای مجازی و واقعی دیدیم. برخی معتقد بودند که نباید از مرگ کسی خوشحال شد و این بدور از انسانیت است. این واکنشها مرا بر آن داشت که مروری بر کارهای دو نفر از 8 نفری که می شناختم داشته باشم. در مورد ابراهیم رئیسی به طور کل اتفاقات دهه ی شصت را به کناری گذاشتم و گفتم اصلا آنها را بیخیال. دوران قوه ی قضاییه و حکم دیوان عالی اداری که به ناحق رای به نفع تامین اجتماعی داده بود و رسما به من گفته بودند دیوان هیچ وقت رای به نفع شما نمیدهد هم بی خیال. فقط به سراغ اتفاقاتی که در دوره ی ریاست جمهوری ایشان به شخصه تجربه کرده بودم و در جامعه شاهد بودم، رفتم. البته باز هم اتفاقات محیط زیستی و اختلاس های نجومی، منزوی تر شدن کشور در صحنه ی بین الملل را در دوران ایشان کنار گذاشتم و خود را به خریت زدم که اصلا شتر دیدی ندیدی. اما وقتی اتفاقات را مرور می کردم، یاد گرانی های یکباره اردیبهشت 1400 افتادم و پیش از شروع کار ایشان که در شهریور ماه همان سال وعده داده بودند گرانی ها را کنترل خواهند کرد و جلوی روند سقوط ریال را خواهند گرفت. در همان ماه های اول، طرح صیانت از کاربران فضای مجازی را مطرح کردند که مستقیم زندگی من را به خطر می انداخت. زیرا تنها راه درآمدی من پیج اینستاگرام و نرم افزارهای آموزشی بود. از چندرغازی که در می آوردم مجبور بودم فیلترشکن بخرم که آن هم دو ماه آخر کار نمیکرد. یاد خرید برخی اجناس می افتم که هر ماه در حال رشد بودند و برخی دیگر که تکان نخوردند. آن سال شبانه روز کار کردم که بتوانم هم روی پول پیش خانه اضافه کنم و جای امن تری در شهر اجاره کنم، هم یک ماشین دم دستی برای خود تهیه کنم. طبق محاسباتی که براساس روند رشد تورم دوره ی روحانی داشتم مبلغی را در نظر گرفتم و با هدف گزاری و چند تکه شدن خودم، توانستم مبلغ مورد نظر را که هم به رهن خانه و هم خرید یک پراید دست دوم میرسید، پس انداز کنم. از نظر خودم این فرصت کوتاه که قیمت ها بالا نرفته بود بهترین شانس بود چون میدانستم محال است این ثبات قیمت طولانی باشد. اما اصلا تصور نمیکردم در اردیبهشت 1401 انفجار قیمتها را شاهد باشم و مرغ 37 هزار تومنی به کیلویی 67 هزار تومن برسد. بلافاصله قیمت مسکن 70 تا 80 درصد افزایش پیدا کرد. مطمئنا حباب نبوده چون نه تنها به قیمت قبل برنگشت که حتی بعد از دو ماه افزایش بیشتر نیز داشت. این شد که پس اندازم را گذاشتم روی رهن و خرید پراید را هم بی خیال شدم و به آپارتمان ده متر کوچکتر راضی شدم که مجبور نباشم به پایین تر از محله ای که بودم جابجا شوم. تمام این مدت، زمان کار با اینترنت درگیر بوده ام. هنگام خرید مایحتاج خونم به جوش آمد. در مترو گل دادن های ارشاد و نشان کردن کم حجابها و بعد خفت کردنشان در بیرون مترو را دیدم و خونم به جوش آمد. در تمام این مدت یاد ابراهیم رئیسی و وزرا و نماینده های مجلس و تمام مسببین می افتادم و آه میکشیدم. دستم به جایی بند نبود. من فقط یک زندگی بخور و نمیر و نه حتی معمولی می خواستم و می خواهم. از هر چه بگذریم نمیتوانیم از حجم کشتار 1401 و رفتارهای نیروی انتظامی که زیر نظر وزیر کشور عمل میکردند گذشت. آن حجم سرکوب و تجاوز و کشتار به روشهای غیر انسانی، شدیدتر شدن فیلترینگ و فیلتر کردن نرم افزارهای آموزشی و بیکار شدن ما معلم هایی که تنها درآمدمان ساعات تدریسمان است، دروغ ها و انکارهای امیرعبداللهیان، محدودیت های حداکثری و باز افزایش قیمت کالاهای اساسی و مسکن در اردیبهشت 1402 و روند افزایش بی رویه قیمت در یک سال گذشته سبب شده حتی اگر خوشحال نباشم اقلا مطلقا ناراحت نیستم و گویی آه دلی که کشیده ام بی نتیجه نبوده. وقتی هر سال که جایی را رهن میکنم تمام یک سال کوفتم می شود چون باید جان بکنم تا بتوانم سال بعد جای کوچکتر و دورتر از شهر خودم را رهن کنم، جایی در قلبم برای دلسوزی باقی نمیگذارد. وقتی جنگ غزه شد و فیلم هایش بیرون آمد به ماشین هایشان خیره شده بودم و فقط آه می کشیدم. من نفرین نکردم و نمیکنم اما ایمان دارم آه دل ما خیلی قوی است. مهم نیست چه فرد یا افرادی مسبب هستند. هر که دلیل آه دل و اشک ما از ناتوانی شده و می شود ارزش گریه کردن ندارد. ما به اندازه ی کافی از دستشان گریه کرده ایم و توان گریه کردن برایشان را نداریم. به عنوان یک ایرانی که 45 سال قول های شما را باور کردم و نجابت که نه حماقت به خرج دادم و به گروهی اعتماد کرده و دار و ندار مشترکمان را به آنها سپرده ام، توقع دارم امانت دار بوده باشند که اصلا نبودند. ✍ز.پ 3 خرداد 1403
Показать все...
در دفاع از جامعه شناسان! مهران صولتی بالاخره زخم کهنه سرباز کرد و جامعه شناسان در قاب ضد ملی ترین رسانه کشور به بی اعتنایی نسبت به تحلیل رویدادهای سیاسی متهم شدند. مجری برنامه شمشیر از نیام برکشید و با طرح این پرسش که؛ چرا جامعه شناسان در قبال حضور ده میلیونی مردم در مراسم وداع با ابراهیم رئیسی سکوت کرده‌اند؟ آن‌ها را به بی‌شرفی و بی‌ادبی متهم کرد! پیش‌تر در یادداشتی به این پرسش پاسخ دادم که؛ چرا جامعه شناسان از دانشگاه اخراج می‌شوند ولی روان‌ شناسان به کار ادامه می‌دهند؟ اکنون اما به نظر می‌رسد که نظام سیاسی یک قدم فراتر نهاده و قرار است به استادان این رشته دیکته کند که باید درباره چه موضوعاتی بیندیشند یا درباره چه رویدادهایی بنویسند!! این یادداشت اما بنا دارد که به همان پرسشی که خانم مجری در تلویزیون مطرح کرد پاسخ گوید: اولویت تحلیل فرآیندها بر رویدادها: جامعه شناسان کنش‌ها، رفتارها و سازمان‌ها را مورد مطالعه و بررسی قرار می‌دهند تا بتوانند آن‌ها را فهم، تبیین و قاعده‌مند سازند. از این منظر پدیده‌ها و رویدادها در متن فرآیندهاست که برای یک جامعه شناس مهم و معنادار جلوه می‌کنند. بنابراین روشن است که اگر رویدادهای سیاسی نتوانند در چارچوب مقولاتی مانند اقتدارگرایی، دموکراتیزاسیون، جنبش‌ها و انقلاب‌ها قرار گیرند برای جامعه شناسان از ارزش تحلیلی برخوردار نخواهند بود. بهره برداری جناحی از رویدادهای سیاسی: برخی از جامعه شناسان معتقدند که نظام سیاسی با مداخله در رویدادها آن‌ها را برای بهره‌برداری های جناحی آماده می‌کند. به باور ایشان حکومت برخی از رخدادها را به چشم یک مانور سیاسی برای ساکت کردن منتقدان نگریسته و اجازه نمی‌دهد که رویدادها در فرآیند طبیعی خود ظاهر شده و تداوم یابند. با این توصیف بدیهی است که جامعه شناسان برای متهم نشدن به همراهی با نظام سیاسی برای تحلیل چنین رویدادهایی پیش‌قدم نمی‌شوند. لکنت در بیان واقعیت‌ها: جامعه شناسان به دلیل بیان برخی از واقعیت‌ها تاکنون هزینه‌های سنگینی پرداخته اند. آمار اخراجی‌ها در همین سه سال پرتعداد بوده و شمار محدودیت‌های آکادمیک برای آنان روزافزون شده است. همین واقعیت باعث شده که حضور جامعه شناسان حوزه عمومی در رسانه‌ها همراه با لکنت و خودسانسوری باشد. امری که موجب شده تا جامعه شناسان به دلیل محدودیت در ارائه تحلیل‌های خویش از ورود به عرصه بررسی رویدادهای سیاسی پرهیز نمایند. عدم دسترسی به داده‌های موثق: تحلیل رویدادهای سیاسی نیازمند دسترسی به اطلاعات و داده‌های دقیق و معتبر است حال آن‌که در کشور بسیاری از نتایج پژوهش‌ها و پیمایش‌های ملی حتی در حوزه آسیب‌های اجتماعی هم تا مدت‌ها جنبه محرمانه دارد. حال اگر حساسیت حکومت نسبت به واقعیت‌های عرصه سیاست را نیز لحاظ کنیم روشن است که جامعه شناسان در عمل ناچارند تا صرفا مبتنی بر پاره ای از گمانه‌ها به تحلیل رویدادهای سیاسی بنشینند که می‌تواند در جای خود نادقیق و غیر مفید باشد. نکته پایانی: جامعه شناسان امروزه در وضعیت دشواری گرفتار آمده‌اند، از یک‌سو نظام سیاسی آن‌ها را متهم می‌کند که مسائل جامعه خود را با عینک غربی‌ها می‌بینند و از همین رو در صدد تاسیس علوم اجتماعی اسلامی است، و از سوی دیگر رسانه‌های حکومتی برای تزئین ویترین پروپاگاندای تبلیغاتی خود به تحلیل‌های سیاسی و تاییدآمیز آن‌ها چشم دوخته اند. جامعه شناسی در ایران اما به رغم تمام مضایق در راه پرسنگلاخ فراروی خود به آرامی و استواری پیش می‌رود.
Показать все...
attach 📎

❤️ نقدی بر یک رفتار مخرب: تشکیک در پاکدامنی جنسی و فحاشی جنسی به زنان 🖋دکتر سیمین کاظمی ✍ خلاصه داستان این است که یک خبرنگار صدا و سیما که البته به بازجوخبرنگار شهره است، به خاطر رییس دولت متوفی به رییس دولت اسبق، گفته دوزاری. دارودسته رییس دولت اسبق به تلافی، به او تاخته‌اند و علیه او افشاگری جنسی کرده‌اند همراه با الفاظ رکیک جنسی. حالا بعضی که ظاهراً تعلق فکری به هیچ یک از دو سوی ماجرا ندارند، این افشاگری و فحاشی جنسی علیه خبرنگار را پیروزمندانه دنبال می‌کنند و به جد و به طنز پیازداغ این آش را بیشتر می‌کنند و حسابی سرخوش هستند.
تصور کنید به جای این زن، همکار مردش مرتکب توهین می‌شد، چقدر احتمال داشت که خاطرات هتل فلان نیویورک برای کسی زنده شود تقریبا هیچ. چقدر احتمال داشت به شخص خودش فحش جنسی بدهند؟ بسیار کم.
توهین جنسی به زنان در فضای سیاسی ایران موضوع جدیدی نیست و کافی است یک طرف بحثها یا دعواها زن باشد یا زنی در این فضا نقشی داشته باشد مهم هم نیست که از وابستگان حکومت باشد یا از منتقدان یا مخالفان، هنرپیشه باشد یا خبرنگار، یا فعال سیاسی. کافی است که زن باشد. مخالفان و منتقدان از هر طرف در واکنش به هر حرف یا عمل ناخوشایند او فی‌الفور موضوع را به سمت سوابق روابط جنسی و نقض پاکدامنی جنسی زن می برند و ظاهراً دیگر ضرورتی برای هیچ استدلال دیگری احساس نمی کنند. 🌸این نوع مواجهه با زنان، از تجلیات فرهنگ مردسالاری است که کنترل بر رفتار جنسی و بدن زنان را جایز می‌داند و بر این اساس، زنی که استانداردهای اخلاقی مردسالارانه را رعایت نکرده باشد، مستحق توهین و ناسزا شمرده می‌شود. این شکل از خشونت مبتنی بر جنسیت، از رایج‌ترین اشکال خشونت علیه زنان است که به طور روزمره در شبکه‌های اجتماعی و فضای رسانه‌ای مشاهده می‌شود و کمتر واکنش درخوری به آن ابراز می‌شود. بلوغ سیاسی و نیل به برابری جنسیتی وقتی محقق می شود که زنان را چه دوست باشند و چه دشمن، با نقش سیاسی و اجتماعی‌شان و به دور از مفروضات مردسالارانه بپذیریم و انتقاد از عمل و فعالیت سیاسی شان را منطقی و مستدل پیش ببریم نه با تجسس در فعالیت های جنسی و ناسزاگویی جنسی. 🌸 بازی کردن در زمین مردسالاری و دنبال توپ تفکر زن ستیز دویدن، نتیجه‌اش بی‌گمان بازتولید وضع موجود و تداوم نابرابری جنسیتی خواهد بود. #سکسوالیته #مردسالاری 🔮@Zane_Ruz_Channel
Показать все...
امین بزرگیان جمعیت حاضر در مراسم تشییع جنازه ابراهیم رییسی همانگونه که انتظار می‌رفت به مقبولیت و مشروعیت نظام سیاسی معنا شده است. مخالفان حکومت اما این جمعیت را بی‌اهمیت ارزیابی کرده و میزان آرای رییسی و مشارکت در انتخابات را مطرح کرده‌اند. با هر نگاهی ازین موضوع نمی‌توان چشم‌پوشی کرد که جمعیت حاضر در تشییع جنازه قابل توجه بوده است، هرچند تعدادی که در رسانه‌های رسمی تخمین زده شده است به شوخی می‌ماند. بخاطر می‌آوریم که در میانه اعتراضات جنبش زن، زندگی، آزادی حکومت این توان را نداشت که جمعیت زیادی را در حمایت از خود جمع کند، تا جایی که اپوزیسیون اعلام کرد که دیگر حتی حامیان همیشگی هم  از او حمایت نمی‌کنند. حالا سؤالی که اپوزیسیون باید از خود بپرسد این است که جمعیت تشییع جنازه از کجا آمده‌اند؟ یکی، دو سال پیش کجا بودند؟ نمی‌توان این جمعیت را به اتوبوس و برنامه دولتی تقلیل داد، آنگونه که برخی علاقه دارند چنین فهمی از آن داشته باشند، زیرا که به سرعت این پرسش مطرح می‌شود چگونه است که در میانه‌ی جنبش این برنامه وجود نداشته است؟ حامیان نظم حاکم (نه لزوماً طرفداران حکومت) افرادی هستند که به سبب پیوستگی‌ها به نهادهای دولتی مثل بانک، هرچند که مخالف حکومت باشند، حامی تغییرات بنیادی و کامل نیستند. آنها همچنان چیزهایی برای از دست دادن دارند. این افراد و گروه‌ها که می‌توان «حامیان ثبات» نامید و بخشی از طبقه متوسط را تشکیل می‌دهند هم مخالف حکومت‌اند و هم موافق ثبات. این وضعیت متناقض‌نما اگر شناخته نشود، تحلیلگر سیاسی دچار روان‌پریشی و گزافه‌گویی می‌شود. این بخش از طبقه متوسط مثل بخش‌های دیگر این طبقه در مواقع مخاطره‌آمیز مشارکت نمی‌کند و حاضر نیست حمایتش از ثبات را در میانه‌ی یک جنبش اجتماعی نشان دهد؛ آنچه در این لحظات برای او با اهمیت می‌شود خصلت نارضایتی او از حکومت است. اما در وضعیت پساجنبش، ایده ثبات دوباره مهم می‌شود که می‌توان آن را در اهمیت یافتن دوباره انتخابات برای او نیز رصد کرد. جمعیت حاضر در تشییع جنازه هرچند از حامیان حکومت تشکیل شده که کم هم نیستند، اما لزوماً همه آنان حامی حکومت نیستند، حامی ثبات‌اند. از سوی دیگر محیط برای اعلان این دیدگاه را مناسب می‌بینند همانطور که اگر محیط را امن بیابند مخالفتشان با حکومت را نیز اعلام می‌کنند و احتمالاً کرده‌اند. مواجهه ساده‌گیرانه در نامیدن این جمعیت به «حامیان حکومت» کاری بیشتر تبلیغاتی است همانطور که نادیده‌گرفتن آنان.
Показать все...