cookie

Мы используем файлы cookie для улучшения сервиса. Нажав кнопку «Принять все», вы соглашаетесь с использованием cookies.

avatar

خاطرات و روزنوشت ها

اين يك كانال شخصی برای ارائه تحلیل‌ها، تفسیرها، خاطرات، به ويژه يادداشت هاي روزانه درخور توجه، در مسیر دلمشغولی‌های امروز و دغدغه‌های فرداست؛ این جا همچون رسانه های پيشن، تريبونی است برای بازپخش ديدگاه های گوناگون، حتی متضاد و مخالف نظر مالکِ کانال

Больше
Рекламные посты
2 528
Подписчики
+424 часа
+617 дней
+23030 дней

Загрузка данных...

Прирост подписчиков

Загрузка данных...

مطالبات زنان، اظهارات مردان شهلا اعزازی٭ یکی از مسائلی که همیشه در عرصه جلسات مناظره و گفتگو میان نامزدهای ریاست جمهوری مطرح می‌شود، موضوع زنان است. ‏بحث در خصوص زنان و مطالبات آنان سابقه‌ای طولانی دارد هرچند برای دورانی دچار توقف و برای دورانی، بار دیگر از طریق ‏سازمان‌های غیردولتی و فعالان حقوق زنان مطرح شد. صدایی که امروزه پس از جنبش مهسا در خیابان‌ها شنیده می‌شود و با ‏فشارها، تهدیدها و مجازات‌های مختلف سعی در خاموش‌‌کردن آن دارند، مطالبات زنان به شیوه‌های گوناگون و از طرف گروه‌ها و ‏افراد متعدد بیان شده اما به گوش مردان مسئول مملکت نرسیده است. ‏ اظهارات نامزدهای ریاست جمهوری که به صورت کلی در مورد زنان مطرح شدند، بر توانایی‌های زنان در جامعه و خانواده تاکید ‏داشتند. می‌توان در نگاهی کلی دید مثبت مردان را با طبقه‌بندی مفاهیمی که اکثر آنان به کار بردند این گونه جمع‌بندی کرد: ‏ضرورت حضور زنان در عرصه‌های سیاسی، اجتماعی و اقتصادی؛ حضور زنان در کنار مردان قدرتمند؛ حمایت از زنان؛ رعایت حقوق ‏بانوان؛ شایستگی‌های زنان؛ اهمیت حریم خانواده؛ نقش مهم خانواده در جامعه؛ تربیت اشتباه دختران در مدارس؛ مخالفت با ‏خشونت در طرح نور یا حجاب که اکثریت به آن معتقد بودند و موارد مشابه دیگر. ‏ نگاهی به سخنان مردان در مورد زنان و مطالبات واقعی زنان نشان می‌دهد که در دید مثبت نسبت به زنان، هنوز افکار ‏مردسالارانه‌ای وجود دارد که در آن مردان فرادست و زنان فرودست هستند و این سخنان مثبت در مورد زنان هیچ‌یک از مشکلات ‏آنان را حل نخواهد کرد. در دید مردسالاران، ضرورت حضور زنان در عرصه‌های مختلف اجتماعی و سیاسی در کنار مردان قدرتمند ‏می‌تواند مشکلات زنان را آشکار سازد. هرچند که یکی از مطالبات زنان حضور در عرصه‌های مختلف است اما گذشته از موارد ‏استثنا، معمولا زنانی که در کنار مردان قدرتمند قرار گرفته‌اند بیش‌تر از مردان در پی حفظ و پابرجایی منافع مردان نسبت به زنان ‏در جامعه هستند. شایسته‌سالاری و بی‌تجربگی زنان در عرصه‌های تصمیم‌گیری یکی دیگر از دلایلی است که گذشته از قانون از ‏حضور زنان در عرصه‌های قدرت جلوگیری می‌کند. ‏ ‏ تاکید بر حمایت از زنان، نشان‌دهنده زن ضعیف و مرد قوی است. زنان نیازی به حمایت از جانب مردان ندارند، بلکه برابری در ‏جامعه را طلب می‌کنند، زنانی که با فریادهای خود حق آزادی و استقلال و انتخاب فردی را فریاد می‌زنند محتاج حمایت مردان ‏نیستند. دولتمردان بر نقش مهم خانواده در جامعه تاکید می‌کنند و نسبت به وجود خشونت‌های خانگی و هم‌چنین قتل‌های ‏ناموسی با مجازات اندک یا حتی بدون مجازات که تقریبا هر هفته در ایران رخ می‌دهد بی‌توجه هستند. زن به عنوان فردی مستقل ‏در جامعه مدنظر نیست بلکه بر رابطه زن و خانواده در جامعه‌ای که روز‌به‌روز بر تعداد افراد مجرد آن افزوده می‌شود تاکید دارند و از ‏پیگیری دلایل تجرد خودداری می‌کنند. از نقش مهم زنان در تربیت فرزندان و حتی از مادرخرج‌بودن نام می‌برند و فراموش می‌کنند ‏که قوانین و تشویق جامعه به چندهمسری و ازدواج موقت عامل مهمی در برهم‌زدن آرامش خانواده است. بر اهمیت خانواده تاکید ‏می‌شود و خانواده‌های کودک-‌همسر را درنظر نمی‌گیرند. از تربیت اشتباه دختران و پسران در مدارس نام می‌برند و نگاهی به حذف ‏دختران و همین‌طور زنان از کتاب‌های درسی ندارند. هرچند که با خشونت مخالفت شد اما نگاهی ریشه‌ای به مشکل نینداخته و ‏بدون صحبت در مورد حجاب، راه‌حل‌های نامشخص دیگری را بیان کردند. ‏ بسیاری از مسائل زنان ناشی از قوانینی است که تلاش برای محدودکردن یا لغو این قوانین تاکنون نتیجه‌ای نداشته است. بیان ‏صفات مثبت در مورد زنان به جای حل مشکلات آنان که برخی از این مشکلات در حوزه اختیارات ریاست جمهوری نیست و در ‏مورد برخی دیگر تمایلی به برطرف‌کردن آن‌ها وجود ندارد، شاید به خوبی نشان‌دهنده این امر باشد که زنان مسئله نیستند، بلکه ‏فرصت هستند. فرصتی که هربار با دادن وعده‌های شیرین از آن بهره می‌گیرند و اگر قصد انجام وعده‌ها را داشته باشند با موانع ‏متعددی رو‌به‌رو خواهند شد که برطرف‌کردن آن‌ها در حوزه اختیار رئیس‌جمهور نیست.‏ ٭ استاد دانشگاه و مدیر گروه مطالعات زنان تیر ۱۴۰۳ https://www.instagram.com/women.studies/
Показать все...
بازهم رای نخواهم داد صابر سعیدی من نه تنها رای نخواهم داد بلکه ترجیحم بر این است که جلیلی پیروز انتخابات هم  شود نه از این بابت که نسبت به پزشکیان فرد صاحب صلاحیتی است. اصلا و ابدا اما بدلایلی که عرض خواهم کرد  پیروزی پزشکیان را به سود آینده بلند مدت ایران نمی دانم : ۱-بنظر میرسد غالب تحریم کنندگان  دور پیش بر تصمیم خود اصرار و پافشاری دارند لذا پزشکیان در بهترین حالت در دوره دوم می تواند 15 میلیون رای در برابر رای یازده میلیونی جلیلی اخذ کند. چنین دولت ضعیفی با وجود مجلسی یکدست مخالف که تازه در ابتدای فعالیت خود است  به معنای  قفل شدن پیشبرد امور اجرایی حداقل  در طی دولت اول پزشکیان خواهد بود. ۲- پزشکیان نه از حمایت پرشور مردم برخوردار است، نه  از تیم مدیریتی مستقل و پاکدستِ فراتر از مدیرانِ عمدتا رانت جوی دوره اعتدال بهره می برد و نه به تک چهره های موثر احتمالی کابینه اش  اجازه هیچگونه تدبیر و تحولی جدی داده می شود ضمن اینکه صداقت و سلامتش از او شخصیتی جسور، ریسک طلب و مدیری با سابقه اجرایی و توانمندی بالا نمی سازد. او از همان ابتدا تسلیم بیت و در برابر گروههای فشار و لابی های قدرتمداران و نهادهای نظامی و امنیتی  در موقعیت ضعیف و پایین دستی قرار می گیرد. بوروکراسی فشل موجود به همراه شبکه های مدیران فرصت طلب  میانی امکان هر تحولی را از او سلب می کنند، در مجموع هیچ ایمان و اعتقادی و هیچ گفتمان امیدبخشی نه از پایین و نه از بالا همراه با دولت او به سیستم تزریق نمی شود. این تیم مدیریتی در بهترین حالت فقط درحالت درجازدن خواهد بود و تاریخ را به مدت 4 تا 8 سال به حالت تعلیق می برد. ۳-پاک کردن صورت مساله به منزله ی حل مساله نیست. بر این باورم که پزشکیان شاید بتواند برخی از صورت مساله های نظام و جامعه  را پاک کند اما نمی تواند بحرانها  و مسائل و شکافهای موجود را حل و فصل نماید. پزشکیان نه می تواند بحران سیاست خارجی و بحران سانتریفوژهای  هسته ای را حل کند و نه می تواند مرهمی بر شکافهای بنیادین نظام و جامعه زند. او فقط باید سکوت کند و بر تمامی شکافها و زخم های ماندگار سرپوش بگذارد. ۴- باور دارم که در شرایط انسداد سیاسی و آنگاه که دیوار بن بست  و ستبر سیاست را می توان دید، باید کمی مخاطره کرد و در دام محافظه کاری زمین گیر نشد و از حرکت باز نایستاد. به باور من تحریم انتخابات که در یک  معنا در حکم  پیروزی جلیلی  است نه تنها آنگونه که اصلاح طلبان و روشنفکران ما را از آن می هراسانند فاجعه نیست بلکه حتی  قمار سیاسی هم نیست ، شاید حتی برای ما تحریم کنندگان، ریسکی  هدفمند در شرایطی باشد که بن بست مسیر سیاست ورزی روزنه گشایانه را از هم اینک می بینیم . به باور من ریسک در سیاست  لازم است. ریسک  کنیم و فرض گیریم که جلیلی پیروز انتخابات شود، چه اتفاقی می افتد؟ در فردای پیروزی جلیلی یک شوک اقتصادی محدود بر نرخها وارد خواهد آمد و از آن پس تورم به مانند تمام سالیان پیش با نرخ صعودی استمرار خواهد داشت. دولتی مشابه دولت رئیسی ادامه روند را بر عهده خواهد گرفت و از طرفی همین دولت باید یک جهان فرصت را حداقل در زندگی 15 درصد از حامیان خود نشان دهد. ۵- ناتوانی در سیاست خارجه و ناتوانی در سیاست داخله به سرعت خود را در اقتصاد و بحرانهای بودجه ای نشان خواهد داد. سردرگمی و رویکردهای پوپولیستی دولت برای کسب حمایت طبقات پایین دست و در فقدان منابع قابل اتکا به سرعت آثار تورمی خود را نشان خواهد داد. کفگیر بودجه به ته دیگ می خورد و از این پس است که  تلخی پاسخگویی و انتظارات برآورده نشده در برابر شیرینی مسئولیت خود را نشان می دهدوافول و سقوط دولت جلیلی از همین جا آغاز می شود ۶-پانزده درصد ولایت مدار جامعه که دل به نظام  و به زعمشان سوگلی نظام داده اند باید فرصت این را داشته باشند که بحران ها را با پوست و گوشتشان لمس کنند، باید فرصت آنرا داشته باشند که مسئولیت بحران سازی های سیاسی  نمایندگان خود را بپذیرند. این جماعت جزم اندیش را نمی توان با دلیل و منطق به دست کشیدن از باورهایشان سوق داد، این جماعت سخت اندیش  و به تعبیر بیژن عبدالکریمی نیروهای انقلاب را نمی توان از جامعه حذف کرد و از ایران اخراجشان کرد. بنظرم  آنها باید فرصت کنند که  کارنامه تباهی ها و ندانم کاری ها و عقاید متوهمانه خود و رهبرانشان را با چشم بنگرند.آنها باید معنای یک جهان فرصت جلیلی را دقیق لمس کنند تا که شاید کمی از جزمیت اندیشه شان کاسته شود. ادامه https://tinyurl.com/26rsjnne
Показать все...
بازهم رای نخواهم داد

صابر سعیدی من نه تنها رای نخواهم داد بلکه ترجیحم بر این است که جلیلی پیروز انتخابات هم شود نه از این بابت که نسبت به پزشکیان فرد صاحب صلاحیتی است.اصلا و ابدا اما بدلایلی که عرض خواهم کرد پیروزی پزشکیان را به سود آینده بلند مدت ایران نمی دانم : ۱-بنظر میرسد غالب تحریم کنندگان دور پیش بر تصمیم خود اصرار و پافشاری دارند لذا پزشکیان در بهترین حالت در دوره دوم می تواند 15 میلیون رای در برابر رای یازده میلیونی جلیلی اخذ کند. چنین دولت ضعیفی با وجود مجلسی یکدست مخالف که تازه در ابتدای فعالیت خود است به معنای قفل…

Repost from ایران فردا
🔴دو گام به پیش،یک گام به پس! ◾️نه به جلیلی ! 🔷احسان شریف‌ثانوی @iranfardamagمقدمه 🔸من بر خلاف کثیری که برای آن‌ها انتخابات در هر شرایطی موضوعیت همیشگی دارد انتخابات را همچون سایرمحتواهای امرسیاسی دردو بعد تحلیلی و پراگماتیستی با مبنا قرار دادن ملاحظات تکین و منفرد جغرافیایی که در آن امر سیاسی تجسد پیدا می‌کند مد نظر داشته‌ام. تحلیل‌های پیوسته و متعددی در این ایام از زوایای مختلف در مورد ماهیت و کارکرد انتخابات در شرایط فعلی داشته‌ام و در قاطبه آن‌ها از بلاموضوع‌شدن ماهوی و بی‌اثر و ضدکارکرد داشتن آن در شرایط فعلی سخت گفته‌ام. 🔹من نه از قبیله‌ی آن اصلاح‌طلبانم که منافع شخصی و جریانی را بر منافع ملی و خیر عمومی ارجحیت می‌دهند، نه از دایره‌ی آن کنش‌گران که اقتصاد انتخابات و منافعش برایشان در اهمیت است. برای من اصلاح‌طلبی یک چارچوب رفتاری_کنشی است نه یک غایت محض و منزل‌گاه آخرین. در این سال‌ها بارها از زوایای مختلف جریان اصلاح‌طلبی را بخاطر بحران‌ها و ناکارآمدی تحلیلی_کنشی زیر تازیانه‌های بی رحمانه نقد خود برده‌ام. جریانی که پس از پروژه‌ی تاکتیکی نرمالیزاسیون ۹۲ یک‌سره از محتواهای دموکراسی‌خواهانه و توسعه‌گرایانه تهی شده است. در راهبرد هیچ خلاقیت و استراتژی مدون و مشخصی ندارد، از منظر تاکتیکی در انفعال محض و بی‌هیچ پیوست ارگانیکی با جامعه در یک موقعیت واپس‌گرایانه سقوط پیوسته‌ای داشته است. از باب سازمان و عاملیت‌ها هم به پیرسالگی، فساد، عدم گردش قدرت و... تماما آلوده است. همه این‌ها را گفتم و تکرار مکررات کردم که تحلیل و تجویزم در ادامه با یک فاصله و تمییز‌گذاری ضرروری در نسبت با سایر تحلیل‌ها و تجویزهای این روزها خوانده و فهم شود. ✅دو گام به پیش 🔸جامعه افق نوسازی و توسعه را در ظرفیت‌ها و امکان‌های متنوعش سال‌هاست که پیش گرفته‌است. ظرفیتی به نام خودآگاهی جمعی ناشی از انباشت تجربه‌های عظیم تاریخی مثل انقلاب مشروطه و انقلاب پنجاه‌و‌هفت در کنار قرار گرفتن در متن فرآیند جهانی شدن است. رفتارشناسی جامعه‌ی ایرانی درس‌های عظیمی برای جریانات روشن‌فکری و کنش‌گری ما دارد. رفتارهای جمعی شبیه این "نه" عظیم ۶۱درصدی برای جریاناتی که رفتار جامعه را هنوز کلاسیک، طبقاتی و با نظریات ناکارامدی مثل کوتاه مدتی جامعه فهم می‌کنند شگفت انگیز و غیر قابل باور است. جامعه‌ی ما و به تعبیر دقیق‌تر بخش اعظم جامعه‌ی ما به یک بلوغ فکری_کنشی رسیده‌است. هم زمان می‌تواند به همه‌ی جریانات سیاسی از برانداز تا انقلابی و اصلاح طلب نه بگوید چون نه تحت تاثیر جو است نه حاضر است از تغییرات و پیش‌روی‌اش دست بکشد. 🔸در باب انتخابات فعلی و رفتار جمعی پیشروی اکثریتی از جامعه کسی مثل دکتر محسن رنانی این‌چنین می‌گوید: 🔹
"من اکنون پس از شوک بزرگ این انتخابات و مشاهده‌ی بلوغ و رفتار پیچیده‌ای که ملت ایران از خود بروز داده‌است چیدمان انگاره‌های ذهنی‌ام تغییر کرده است و مدتی می گذرد تا چارچوب اندیشگی خود را بازیابم. بنابراین دیگر به‌خودم اجازه نمی‌دهم که برای مرحله‌ی دوم انتخابات توصیه‌ای داشته باشم."
🔸جامعه از شاکله‌ی جریانات سیاسی، روشن‌فکری و کنش‌گری فعال در عرصه‌ی انتخابات به مراتب پیش‌رو تر، فعال‌تر و با افق دید بازتر عمل کرد. جامعه برداشتن گام‌هایی کند و خرد در کوتاه مدت را به نفع برداشتن گام‌هایی بلند و آرام در دراز مدت پس زد. این هم‌زمان یک اتفاق مشترک و تلخ است برای جریانات سیاسی متعارض. یک نه فراگیر است. نمی‌توان دامنه‌ی این نه را به هیچ کدام از عاملیت‌های درگیر فروکاست. نظم مستقر، اصلاح‌طلبان و جریان انقلابی هر کدام به سهم و نیاز خود از این نه سهمی دریافت کرد‌ه‌اند. این بلوغ جمعی تبلور رفتاریش صرفا محدود به عرصه‌ی انتخابات نیست. جنبش مهسا تبلور هم‌زمان زیبایی‌شناسانه و معرفت‌شناسانه‌ی این فیگور جمعی است. جامعه در این سال‌ها با جنبش مهسا و انتخابات ۱۴۰۳ دو گام بزرگ به پیش برداشته است. روح زمانه‌ی خود را که وجود شناسی‌اش خود یک پژوهش مفصل و جدا می‌طلبد را در جغرافیاهای ممکن امر سیاسی و اجتماعی مثل خیابان و انتخابات به نمایش گذاشته است. در نهایت مدنیت، بلوغ و آگاهی. ✅یک گام به پس 🔹حالا باید در باب رفتار احتمالی جامعه در شرایط فعلی و مواجهه با دوگانه جلیلی_پزشکیان هم توصیفی و هم تجویزی سخن گفت. با پیش‌بینی رفتار جمعی پیش روی از امکانات و احتمالات مختلف سخن گفت. با ذکر این پیش‌بینی یک خطی در دور دوم هم ایده‌ی مسلط عدم مشارکت خواهد ماند، با اضافه شدن یک درصد کم به مشارکت من احتمال پیروزی پزشکیان را ادامه‌ی بازی برد_برد جامعه می‌بینم.... https://t.me/iranfardamag 🔻متن کامل : https://cutt.ly/aedS7uQ4 #انتخابات #ایران_فردا #احسان_شریف‌ثانوی
Показать все...
ایران فردا

نشریه «ایران فردا»، ماهنامه اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی است که اول هر ماه، در تهران و دیگر شهرها منتشر می شود. ارتباط با صفحه ی رسمی ماهنامه ایران فردا در تلگرام: @iranfardamag

چرا به دکتر پزشکیان رأی می‌دهم احمد زیدآبادی من از پیش از دوم خرداد بر این باور بودم که راه اصلاحات در کشور ما از انتخابات عبور نمی‌کند و چه بسا تحمیل یک رئیس جمهور و یا مجلس "غیرخودی" به حکومت، وضع را از جهاتی پیچیده‌تر و راه اصلاح واقعی را ناهموارتر و دشوارتر می‌کند. همواره بر این باور بودم که نیروهای منتقد و مخالفان مسالمت‌جو باید خارج از قدرت رسمی بایستند و با تکیه بر امکانات مدنی و تقویت نیروی اجتماعی، توازنی در برابر قدرت دولت پدید آورند و از این رهگذر راه تعاملی معنادار و قدرتمند را با نهادهای حاکم به قصد دستیابی به توافقی در جهت اصلاح شیوهٔ حکمرانی بگشایند. همواره نظرم بر این بوده است که دستگاه دولت فقط مخزن امکانات و منابع نیست، هزاران محدودیت و مسئولیت و گرفتاری هم دارد و در وضعیتی مانند کشور ما چه بهتر که افراد مورد اعتماد و وثوق صاحبان اصلی قدرت زمام امور اجرایی را به دست گیرند تا از یک‌سو در برابر سختی‌ها و زمختی‌های کار اجرایی و فشار مطالبات عمومی به واقع‌بینی روی آورند و از سوی دیگر، دستگاه دولت به محل منازعات فرساینده و بی‌حاصل بین‌جناحی تبدیل نشود و حداقلِ کارآمدی را برای پیشگیری از انباشت مشکلات و تبدیل آنان به سیلی مخرب و یا بهمنی ویرانگر فراهم کند. از همین رو، همیشه بر لزوم اصلاحات پیشاانتخاباتی برای معنادار شدن امر انتخابات و امکانِ اصلاحات از بالا اصرار داشته‌ام و به همین جهت در اغلبِ مقاطع انتخاباتی تمام فشارهای روانی دوستان و کنشگرانِ مشتاق انتخابات را به جان خریده‌ام و با آنان همراهی نکرده‌ام. هنوز هم بر همان عقیده‌ام و خللی در ارکان این نگاه و تحلیل پدید نیامده است. با این همه، حادثهٔ غیرمترقبهٔ سقوط هلی‌کوپتر مرحوم رئیسی و همراهانش و روند انتخابات زودهنگام متعاقب آن، وضعی در کشور ما پدید آورده که همگی ما را در شرایط اضطراری و بغرنجی قرار داده است. اگر انتخابات به سمتی می‌رفت که یک اصولگرای معمول حتی فردی مانند محمدباقر قالیباف به دور دوم انتخابات راه می‌یافت، دلیلی برای احساس اضطرار و لزوم مشارکت در انتخابات پدید نمی‌آمد اما مکر روزگار سبب بالا آمدن کاندیدایی شد که به نظر من پایی بر روی زمین ندارد و چنان شیفتهٔ ذهنیات خود است که امیدی به تعدیل و نرمش او در برابر زمخت‌ترین واقعیات هم نمی‌رود. او حتی کاندیدایی منفرد هم نیست که بتوان به کنترل او توسط ساختارهای موجود امید بست. آقای دکتر جلیلی متکی بر یک نیروی تشکیلاتی و همبسته و سخت ایدئولوژیک است که به دلایل مختلف آزادی عمل بسیاری پیدا کرده و می‌تواند خواست‌های خود را به هر نهادی تحمیل کند. ما تا کنون با چنین پدیده‌ای در کشور روبرو نبوده‌ایم و بدبختانه مجموع شرایط داخلی و خارجی ایران نیز چنان شکننده و برای امنیت ملی پرمخاطره است که نمی‌شود ریسک سپردن قوهٔ مجریه به چنین نیرویی را در چنین وضعی به جان خرید و با کناره‌گیری از انتخابات راه پیروزی آن را هموار کرد. در طرف مقابل این جریان اما دکتر مسعود پزشکیان قرار دارد. دکتر پزشکیان به لحاظ توانمندی‌های فردی ضعف و قوت‌هایی برای امر حکمرانی دارد که در مناظرات و تبلیغات انتخاباتی او آشکار شده است. در واقع اگر بخواهم صریح و صادقانه سخن بگویم فرستادن او به پاستور مثل فرستادنش به روی میدان مین است! با این حال، چاره‌ای جز این فداکاری وجود ندارد. واقعیت این است که من اطمینانی برای موفقیت دکتر پزشکیان در تحقق وعده‌هایش در مقام ریاست جمهوری ندارم، اما در مقابل وضع مقدر و محتومِ به قدرت رسیدن تیم آقای جلیلی، او یک شانس و احتمال است که با درایت بسیار شانس و احتمال موفقیتش افزایش می‌یابد. بزرگترین سرمایهٔ دکتر پزشکیان صداقت و پاکدستی و دلسوزی بدون ریا و نفاق او برای مردم و کشور است. با این سرمایه می‌توان اعتماد مردم را جلب کرد و با ارکان قدرت هم به تفاهم نسبی رسید. برای این منظور، تمهیدات بسیاری لازم است که نخستینِ آنها دور کردنِ "مشتاقان خدمت"! و افراد حاشیه‌آفرین و پر سر و صدا و ماجراجو از دور کابینه و تشکیل تیمی متخصص و پرحوصله و سلیم‌النفس  و حساسیت‌زدا و اهل اقناع و تعامل در نهاد اجرایی کشور است. به امید آن‌که خداوند به این ملک باستانی و این مردم رنج‌کشیده بار دیگر یاری رساند و آنها را از این عقبهٔ هولناک به سلامت گذر دهد، من در روز جمعه رأی خود را به نام دکتر مسعود پزشکیان به صندوق می‌اندازم و از همهٔ آنان که به تشخیص سیاسی‌ام باوری دارند درخواست می‌کنم که تردید را کنار بگذارند و با سربلندی و افتخار همین کار را بکنند و از طعن طاعنان نهراسند. آنچه باید از آن هراسید، عافیت پیشه کردن به قیمت هل دادن کشور به پرتگاه‌ست! یجزی‌الله صادقین بصدقهم.
Показать все...
ملت رعایای صدقه بگیر نیستند کامبیز نوروزی طرح سبد کالای خانوار سعید جلیلی تحقیر ملت ایران است. او ملت ایران را در حد مشتی صدقه بگیر تنزل می‌دهد. این یک تفکر ارباب و رعیتی است. طبقه‌ای ممتاز و رانت‌خوار که همه منابع ثروت و قدرت را در اختیار گرفته و فقر را به مردم تحمیل کرده است همچو اربابان مردم را رعایایی می‌بیند که باید با صدقه زندگی را بگذراند. اگر اقتصاد مملکت سالم بود، اگر فساد همه منابع کشور را نبلعیده بود، اگر به تبعیت از مرحوم مرادشان که در سال ۹۹ به رحمت خدا رفت رأی ملت را بی اعتبار نمی‌دانستند و اگر با سیاست عدم رفع تحریم جامعه و اقتصاد ایران را منزوی نمی‌کردند، مردم کار و زندگی خودشان را می‌کردند و چنین به زحمت نمی‌افتادند. با فساد و سوءمدیریت و رانتخواری‌های بی حد و حصر جامعه را فقیر کرده‌اند و بجای اصلاح اساسی اقتصاد و رفع فساد و رانت  با چیزی شبیه صدقه ملت را مانند رعایا تحت سیطره می‌خواهند بگیرند. شرافت و عزت ملت را پایمال نکنید.
Показать все...
Repost from هم‌میهن
برنامه یا پندار؟ سرمقاله هم‌میهن ۱۳ تیر ۱۴۰۳ مدام نیش و کنایه می‌زنند که برنامه‌ات چیست؟ هرچه هر روز توضیح می‌دهد آنچه زیاد داریم و حتی با تورم آن مواجهیم، برنامه و قانون و دستورالعمل است و نیاز به انسجام داخلی و رفع تنش‌های خارجی است تا همین برنامه‌ها و قوانین موجود، قابل‌اجرا شود؛ باز بر همان طبل پیشین می‌کوبند و از هر تریبون رسمی و غیررسمی از برنامه‌ها و وعده‌های خود می‌گویند. مناظره اول انتخاباتی دو نامزد مرحله دوم ریاست‌جمهوری، بار دیگر صحنه تقابل این دو رویکرد بود؛ رویکردی که زونکن‌های حجیم را زیر بغل می‌زند و وعده‌‌های رنگارنگ را پیامک می‌کند و از همه امکانات رسمی و غیررسمی سود می‌جوید تا درِ باغ سبز به مردمان نشان دهد؛ در مقابل رویکردی که نگاه و مبنایی واقع‌بینانه دارد، بر توسعه پای می‌فشارد و از واقعیت‌ها، اقتضائات و الزامات آن سخن می‌گوید. آنچه در صحنه امروز ایران تعیین‌کننده و موضوع انتخاب است، بر مبنای مقایسه این دو رویکرد است؛ نه برنامه‌هایی جزئی و اصطلاحاً عملیاتی، اما در واقعیت امر، بی‌نسبت و بی‌تناسب با آنچه «ایران امروز» با آن درگیر است و برای عبور از وضعیت درحال افول اقتصادی، اجتماعی، سیاسی و حتی امنیتی موجود، باید به آن توجه داشت. رویکرد دوم اما، رویکردی اصیل است که اتفاقاً، یکی از دلایل اصلی گرایش اکثریت رای‌دهنده به پزشکیان در برابر نامزدهای رقیب و پوششی‌های آنان در مرحله اول، همین اصالت رویکرد و البته، اصالت نماینده و سخنگوی آن بود. رویکرد دوم، مسئله اصلی خود را ایران و ایرانیان قرار می‌دهد و با نگاهی کلان، موقعیت امروز کشور و ملت را درمی‌یابد و براساس آن، موضع می‌گیرد. آنچه پزشکیان در مناظره اول خود با عنوان «در قفس ماندن» بارها از آن سخن گفت، مبتنی و متکی بر همین نگاه کلان بود. نگاهی که در آن، ایران خواسته یا ناخواسته، براساس پروژه دشمنان دانا و یا پاس‌گل‌های دوست‌نمایان نادان، در انزوای بین‌المللی گرفتار آمده است و همچون پرنده‌ای در قفس، هر چه هم خود را به در و دیوار می‌کوبد، نمی‌تواند راهی به بیرون بیابد. رویکرد اصیل در چنین وضعیتی، مبتنی و متکی بر گشودن درها و بیرون آمدن از قفس خودساخته یا دشمن‌ساخته است. همان رویکردی که در تنش‌زدایی هاشمی و خاتمی در دهه ۱۳۷۰ و در برجام روحانی و ظریف در دهه ۱۳۹۰ اتخاذ شد و به‌سرعت، بستر افزایش نرخ توسعه ایران و ارتقای موقعیت منطقه‌ای و بین‌المللی آن را فراهم ساخت. حتی بسیاری از دستاوردهای کشور در حوزه‌های هسته‌ای، نظامی و امنیتی که اینک رقبای دولت‌های توسعه‌گرای هاشمی، خاتمی و روحانی به آن می‌نازند و شبانه‌روز با توهین و اتهام و تمسخر به آنان می‌تازند، محصول و دستاورد همان رویکرد توسعه‌گرایانه در آن دولت‌هاست. اگر آن رویکرد توسعه‌گرا نبود و اگر آن تنش‌زدایی و تعامل با جهان در آن دولت‌ها نبود، نه منابع لازم برای توسعه کشور در حوزه‌های نظامی و هسته‌ای فراهم می‌آمد و اگر هم چنین منابعی تامین می‌شد، حتماً سطح و کیفیت زندگی در حوزه‌های دیگر (به‌ویژه اقتصاد، معیشت، بهداشت و آموزش) باید کاهش می‌یافت تا امکان تامین آن هزینه‌ها و بلندپروازی‌‌ها فراهم شود. همانطور که تشدید تحریم‌ها چه در ابتدای دهه ۱۳۹۰ و قبل از برجام و چه از زمان خروج آمریکا از برجام در ۱۳۹۷ تا امروز، آشکارا کیفیت زندگی ایرانیان را پایین آورده است و موقعیت و اعتبار بین‌المللی ایران را نیز به خطر انداخته است. یکی از اصلی‌ترین عوامل عقب‌ماندگی کامل کشور از اهداف سند چشم‌انداز بیست‌ساله که مدام پزشکیان به آن اشاره می‌کند، همین تضعیف جریان‌ها و نیروهای توسعه‌گرا در داخل از اواسط دهه ۱۳۸۰ و تحریم‌های گسترده از خارج در دو مقطع ابتدا و انتهای دهه ۱۳۹۰ است. بنابراین، مسئله امروز ایران که موضوع اصلی انتخابات روز جمعه نیز هست؛ نه برگزیدن برنامه‌ها و شعارهای خرد و مقطعی و موردی و عموماً با مبانی و منابع نامشخص که برگزیدن یکی از دو رویکرد است؛ دو رویکردی که در تفاوتی آشکار با هم قرار دارند. تفاوت دو رویکرد که در جهان امروز و به شکلی عینی، در کره‌شمالی و جنوبی نیز دیده می‌شود. یکی متکی بر موشک و قدرت هسته‌ای انزوا و گرسنگی را برگزیده است و آن دیگر، متکی بر توسعه و تعامل با دنیا، مرزهای صنعت و تکنولوژی را طی کرده است و خود را به سطح قدرت‌های اول جهان نزدیک ساخته است. انتخاب میان این دو رویکرد، به همین روشنی است. https://hammihanonline.ir/fa/tiny/news-17967 @hammuhanonline
Показать все...
برنامه یا پندار؟

مدام نیش و کنایه می‌زنند که برنامه‌ات چیست؟ هرچه هر روز توضیح می‌دهد آنچه زیاد داریم و حتی با تورم آن مواجهیم، برنامه و قانون و دستورالعمل است و

ارجاع به وجدان عباس عبدی فرض و تحلیل اولیه من این است که در یک انتخابات مهم وارد می‌شوم. مهم از حیث اقداماتی که خواهد توانست در آینده کشور اثرگذاری تاریخی داشته باشد. البته این را از ابتدا باید روشن کنیم که وضعیت عمومی و اقتصادی کشور چنین نیست که کسی بتواند مشکلات را بسرعت حل کند، همین که مسایل در مسیر بهبودی قرار گیرد کافی است، البته قرار گرفتن در مسیر بهبودی، یعنی اگر تورم به ۳۰ درصد هم برسد، باز هم بالا است هر چند از ۴۰ و ۴۵ درصد بهتر است. ولی مسأله اصلی چیز دیگری است که باید به آن اشاره شود. آن مسأله شکاف و دوقطبی سیاسی ویرانگر است. واقعیت این است که دو گروه تندرو و خواهان حذف دیگران، در عرصه سیاست ایران حضور دارند. دو گروهی که به نسبت اندک ولی پر سر و صدا هستند. دو گروهی که صدایشان بسیار بیش‌تر از عقل‌شان و تعدادشان است. دو گروهی که دنبال فشار رسانه‌ای به مردم هستند. در خارج مجموعه‌ای که خفقان و استبداد را علیه ایرانیان آنجا ایجاد کرده‌اند و با زشت‌ترین شیوه‌ها در فضای مجازی و واقعی دنبال ممانعت از رأی دادن ایرانیان هستند. به یک دختر جوان، پیرمرد و پیرزن تهاجم می‌کنند و البته ارزش کار این شهروندان در رأی دادن هزاران برابر آن رأیی است که می‌دهند و این درس مهمی است برای آنان که فقط از ترس فحاشی‌های زیر پست‌های اینستاگرامی خود از بیان عقیده و رأی خویش هراسناک هستند. در داخل نیز گروهی تندرو و قدرت‌طلب هستند که با انواع اقدامات خود می‌کوشند که دیگران را ساکت کرده و سپس حذف نمایند، این دو گروه به تعبیری نسبت به کل مردم ایران در اقلیت هستند، زیرا مردم خواهان بهبود شرایط خود و تحولات آرام هستند، ولی صدایشان در میان سر و صدای بازار مسگرهای دو گروه تندرو کمتر شنیده می‌شود، این افراد در میان افرادی که رأی دادند و اغلب کسانی هم که رأی ندادند حضور دارند. همان گونه که در یادداشت دیروزم نوشتم طرح اصلی برای سیاست ایران، ایجاد تحولاتی سیاسی میان مجموعه وسیعی از نیروهای میانه طیف است که بتواند دو گروه تند در دو سوی طیف گرایش‌ها و رفتارهای سیاسی و اجتماعی را به حاشیه برانند، و چون گذشته خود را در مقام موتور اصلی پیشرفت ایران به متن بیاورند. اگر از این منظر به انتخابات پیش رو نگاه کنیم، رأی دادن به دکتر پزشکیان فرصت مناسبی است که این مسیر را بگشاییم. باز شدن این مسیر ابتدای راه است. راهی که همه ما و فعالان سیاسی و اجتماعی باید در آن گام بگذاریم. همین که دولت و رییس جمهور این راه را باز کند و اجازه بسته شدن آن را ندهد، برای ما کافی است. عدم مشارکت اکثریت جامعه ایران در دور اول انتخابات، زنگ خطری بود که باید شنیده شود. من حتی اصراری به آنان ندارم که حتماً در انتخابات شرکت کنند، چون بحث در باره شرکت یا عدم شرکت به پایان رسیده است، ولی هنوز یک راه باز است، ارجاع به وجدان خود. به نظر من همه بحث‌ها و گفتگوها و جدل‌هایی که می‌کنیم، در نهایت و در هنگام عمل باید نتیجه را به وجدان خود ارجاع دهیم. این کار را باید فراتر از منافع شخصی یا حب و بغض‌های شخصی انجام داد. به نظر من اگر کسی نزد وجدان خود و به دور از حب و بغض و منافع فردی تصمیم می‌گیرد، بهترین تصمیم را گرفته است. در این صورت هیچ کس را نباید نسبت به تصمیم خود سرزنش کرد، چه رأی بدهد و چه رأی ندهد. جالب اینکه بسیاری از افراد در مرحله اول رأی ندادند و اکنون با قاطعیت اعلام می‌کنند که در انتخابات شرکت می‌کنند، این وضعیت نشان‌دهنده وجود همان معیاری است که در بالا گفته شد. به نظر من رسیدن به مرحله‌ای که هر فردی براساس وجدان شخصی و به دور از حب و بغض، نفرت و شیفتگی و منافع شخصی تصمیم بگیرد، در این صورت یک گام بزرگ به پیش است و هر نتیجه‌ای حاصل شود به سود آینده کشور است.
Показать все...
چرا تردیدها تمام نمی‌شوند؟! رحیم قمیشی تمام مناظرات اخیر را نگاه کردم، با ده‌ها شخصیت علمی و صدها تن از مردم دردمند گفتگو کرده‌ام. اما تردیدهایم تمام نمی‌شوند. ساده است از روز اول بگویم در هر شرایطی رأی نمی‌دهم. ساده است از روز اول بگویم حتما رأی می‌دهم و بگویم برای من همان ده تا بیست درصد بهبود هم غنیمت است. اما وقتی به خودم قول داده‌ام با توجه به شرایط تصمیم خوبی بگیرم تا فردا خودم را سرزنش نکنم، تردیدها تمام نمی‌شوند. و فکر می‌کنم بسیاری امروز شبیه من هستند. من برای رأی دادن در نظامی که گفته رأی من رأی به نظامش است، باید انگیزه‌های قوی داشته باشم تا بگویم غلط کردند! برای رأی دادن در سیستمی که تصمیمات مهم جای دیگری گرفته می‌شود، که من حق پرسش از او و اعتراض به آن را ندارم، باید انگیزه‌های فوق‌العاده‌ای داشته باشم. برای رأی دادن، آنجا که وعده‌های بیشمار دروغ شنیده‌ام، برای یک اعتراض ساده صدها کشته دیده‌ام، مادران داغداری را دیده‌ام که حتی برای عزای فرزندشان اجازه نداشته‌اند گریه کنند، پدران زندانی و جوانان باتوم خورده را دبده‌ام، باید با خودم مبارزه کنم. مبارزه‌ای نفس‌گیر، که بپذیرم مصالحی اقتضا می‌کند رأی بدهم، آن مبارزه با خودم و حس انسانی‌ام انرژی می‌خواهد. من خودم را جای زندانیانی می‌گذارم که سال‌هاست زندانند، جای محصورین می‌گذارم که بی‌ هیچ جرمی سال‌هاست زندانند، دست و پایم می‌لرزد. به آنها که می‌گویند چرا تفاوت جلیلی و پزشکیان را نمی‌فهمی، باید بگویم می‌فهمم، بیشتر از آنها که خودشان را برای یکی از آن دو تکه‌پاره می‌کنند! آنها باید توضیح دهند چرا درد مردم را نمی‌فهمند، چرا صدای شصت درصد را نمی‌شنوند، چرا شکسته شدن استخوان‌ها را حس نمی‌کنند... چکیده همه سخنرانی‌ها و مناظرات یک جمله بیشتر نبود که از زبان آقای پزشکیان ادا شد؛ "اصلا من کنار می‌کشم، شما (جلیلی) بشوید رئیس‌جمهور، ولی اگر نتوانستید رشد ۸ درصدی را ایجاد کنید، اعدام شوید! مردم هم دقیقا این را از هر دوی شما می‌خواهند. از آقای پزشکیان خواسته بودیم برود نزد رهبر بگوید من اگر رای گرفتم معنی‌اش این تغییرات است (رفع فیلترینگ، برداشتن تحریم‌ها، شخصیت دادن به خانم‌ها، جلوگیری از بی‌قانونی در هر رده‌ای، پذیرش معاهدات بین‌المللی پولی) و صریح و صادق بپرسد: - آیا مزاحمم نخواهید شد؟ نرفت. قول نگرفت! خواستیم قول شرف بدهد اگر ظرف یک سال یا حداکثر ۱۸ ماه نتوانست اهدافش را تا بیش از پنجاه درصد برآورده کند، استعفا داده و شرایط انتخابات زودهنگام را فراهم کند. نگفت. قول نداد! یک روز بیشتر برای بیان سخنان و تضمین‌هایشان باقی نمانده. قول داده‌اند در ورزشگاه آزادی و اخرین میتینگ‌شان سخنان مهمی به زبان بیاورند. تضمین‌های لازم را بدهند. من و خیلی‌ها حاضریم هزار گلایه از جوان‌ها و داغداران و مهاجرین مظلوم ایرانی و دردمندان و مظلومین بشنویم که چرا رأی دادید، مگر نمی دانستید اینها همه سر و ته یک کرباسند! ما باید پاسخ آنها را بتوانیم بدهیم. نمی‌توانیم باز بگوییم از ترس جلیلی، رأی دادیم. این بازی سال‌هاست تمام شده. بعد از وقایع ۱۴۰۱ و شهادت مهسا خیلی چیزها تغییر کرده. تا چشم‌هایتان را باز نکنید. تا تغییرها را باور نکنید. تا اعتراف به شکست نکنید. تا قسم نخورید و ضمانت ندهید چطور پشت مردم را در برابر زورگویی‌ها خالی نمی‌کنید، روی رأی بسیاری از مردم نباید حساب کنید. نگویید با رأی ندادن به کجا می‌خواهید برسید. شما با وفاداری به سیاست‌های شکست خورده به کجا می‌رسید؟ نگویید اگر رقیبم بیاید کشور را می‌پاشد! اگر شما آمدید و پاشید چه کنیم؟ ما هم درک می‌کنیم جلیلی و پزشکیان خیلی تفاوت دارند، کور نیستیم می‌بینیم. اما بگویید پزشکیان چطور می‌خواهد موفق شود، وقتی نظام عملا در چنگ جلیلی و بزرگ‌ترهایش هست!! من زمینه‌ساز رأی جلیلی نمی‌شوم! آنها می‌شوند که تا آخرین لحظه بباناتشان نمی‌خواهند بگویند چطور قرار است تعارض منافع مردم و ولی‌فقیه و نهادهای انتصابی را از پیش پا بردارند؟ آنها باعث رأی‌آوری امثال جلیلی خواهند شد که واقعیت‌ها را پنهان می‌کنند. اینکه عامل عقب‌ماندگی کشور دقیقا چیست؟ من همچنان منتظرم و امیدوار شاید در روز آخر اتفاقاتی بیفتد اگر می‌خواهند قهر برخی از مردم شاید بشکند! پی‌نوشت: تصمیم هر کس برای رأی دادن و ندادن محترم است. من اگر هر ثانیه‌ای مطمئن شوم باید رأی بدهم خواهم نوشت. آنها که هر طرفی از رأی دهندگان و تحریمی‌ها را متهم به خیانت می‌کنند، از کوچکترین درک سیاسی، اجتماعی و فرهنگی برخوردار نیستند. لطفا مواظب اظهار نظراتمان باشیم!
Показать все...
Фото недоступноПоказать в Telegram
🔹ستاد پورمحمدی درکنار پزشکیان ایستاد حجت الله ایوبی رئیس ستاد انتخاباتی پورمحمدی این موضوع را در نشست اهالی فرهنگ اعلام کرد . @khabarha_nazarha عصرایران - حجت الله ایوبی رئیس ستا
Показать все...
Show comments
دو دروغی که یا به فریب یا به وهم در مناظره بیان می‌شوند احمد فعال از میان همه مناظراتی که میان کاندیداهای ریاست جمهوری صورت گرفت، تنها مناظره دیشب را دیدم. یکی از کاندیداها دو نکته‌ای را مطرح کردند که یا نمی‌دانند، یا قصد فریب مخاطبان خود را داشتند. یکی گفته می‌شود، دولت ترامپ در سیاست‌های تحریمی خود بنا داشت صدور نفت ایران را کاملاً قطع کند، تا با قطع کامل شاهرگ‌های حیاتی، رژیم را از پای دربیاورد. اما برخلاف دولت ترامپ امروز ایران دو میلیون بشکه نفت صادر می‌کند. این به این معناست که تحریم‌ها موفق نبوده است. دوم گفته می‌شود، ما به تمام تعهدات خود عمل کردیم، اما دولت آمریکا (ترامپ) زیر تعهدات خود زد و تحریم‌ها را شروع کرد. درنتیجه ما امروز طلبکار هستیم، چون کسی که به تعهدات خود عمل کرده، نسبت به کسی که عمل نکرده طلبکار است. صورت‌بندی مسئله، نوعی ساده‌سازی کردن مسئله است، که یا از روی نادانی بیان می‌شود و یا با هدف فریب. چرا؟ توافق برجام در دولت اوباما و روحانی صورت گرفت. حرف روحانی غلط نبود که تحریم‌ها شکسته شدند. اما چه اتفاقی صورت گرفت که تحریم‌ها بازگشتند؟ دولت اوباما مایل بود ایران دستکم نسبت به عربستان و کشورهای عربی موقعیت برتری در منطقه پیدا کند، تا جائی‌که روابط عربستان با آمریکا در دوران اوباما رو به سردی گرائید. بعد از اوباما عربستانی‌ها هم با دولت ترامپ رقص شمشیر برگزار کردند، اما از دولت اوباما ناخشنود بودند. دولت روحانی خوب یا بد – که از نظر اینجانب دولت ایشان نه درکی از حقوق و آزادی‌های مردم داشت، و نه درکی از عدالت اجتماعی- اما نباید یک واقعیت را انکار کرد که در سیاست خارجی ایشان دنبال عادی‌سازی بود. دولت آمریکا و اروپا هم می‌دانستند که دولت روحانی دنبال عادی‌سازی است. دولت اوباما یا بایدن و یا هر دولت دیگری در آمریکا و اروپا، درک درستی از پیش‌بینی‌ناپذیری بودن حاکمیت در ایران، و درک درستی از هسته‌های اصلی قدرت در ایران نداشتند. تصور خود را درباره دولت روحانی – تنها در امر عادی‌سازی- به تمامیت حکمرانی تعمیم دادند. بعضی از حرکات نمایشی در غیرعادی‌سازی و ستیزه‌جویی، مانند حمله به سفارت‌های انگلستان و عربستان و یا آزمایشات موشکی در زمان توافقات، و حتی نوشتن نابودی اسرائیل روی موشک‌ها را خیلی جدی نگرفتند. اما رقیب ماجراجوی اوباما که از جمهوری‌خواهان و کمپانی‌های تسلیحاتی نمایندگی می‌کرد، از این فرصت به نفع خود استفاده کرد. اساساً دولت ترامپ و پیش از آن دولت‌های بوش پدر و پسر، رشد و گسترش راست‌های افراطی و ضد مهاجرت، محصول بحران‌ها، جنگ‌ها، ناامنی‌ها، تفکرات غیرعادی و ستیزه‌جویانه در دنیای اسلام، و در نتیجه امواج مکرر مهاجرت‌ها و پناهندگی‌ها به اروپا و آمریکا هستند. اگر بحران‌ها و ناامنی‌ها و جنگ‌ها و تفکرات غیرعادی در منطقه و به ویژه در جهان به پایان برسد، و منطق گفتگوهای انتقادی جانشین آن شود، اثری از راست‌های افراطی و دولت‌های هنجارشکنی چون ترامپ، و حتی راست‌های ضدفلسطینی اسرائیلی مانند دولت نتانیاهو باقی نمی‌ماند. اینکه جریان بنیادگرایی هم محصول آگاهی از تضادها و نابرابری‌ها در جهان است، بحث دیگری است، که در هر حال هر دو طرف افراطی را مکمل یکدیگر می‌کند. حاصل آنکه، معلوم بود که جریان عادی‌سازی دولت روحانی یک "سیاست با دوام" در سیاست‌های جمهوری اسلامی نبود. معلوم بود سیاست‌های بحران و ستیزه‌جویی و نظامی‌گری محور اصلی سیاست خارجی ایران است، و دولت یک پوسته نمادینی بیش نیست. و در نتیجه معلوم بود که دولت ترامپ متناسب با سیاست‌های واقعی جمهوری اسلامی روی کار خواهد آمد، و زیر میز مذاکره خواهد زد. پس واقعیت این نبود که شما به تعهدات خود عمل کردید و آمریکا زیر آن زد، و حالا خود را طلبکار نشان دهید، این دروغ بزرگی بیش نیست. دولت ترامپ یک دولت شورشی و استثنایی بود، وجود او هم در ساختار سیاسی استثنایی بود. اگرچه این استثناء به تدریج در حال تبدیل شدن به قاعده است.  با این وجود در دوره بعد بخش اعظمی از جامعه آمریکایی سیاست‌های استثنایی و شورشی ترامپ را برنتافت و دولت بایدن انتخاب شد. بایدن هم پیرو سیاست‌ اوباما مایل به نرمش و حل مسئله با ایران بود. دولت ترامپ کاری کرد که تحریم‌ها جز در یک توافق جدید ممکن نبود. دولت بایدن هم جز در یک توافق جدید نمی‌توانست کاری از پیش ببرد، اما توانست بند مبادلات تجاری ایران را شُل کند. دولت بایدن تنها به مبادلات قانونی تحریم‌ها بسنده کرد. از این طرف هم ایران با فروش‌های به ثمن بخس و خرید کالاهای بُنجُل و گران‌قیمت، بعضی از کشورهایی که مایل بودند در آب گل‌آلود سود سرشار نصیب خود کنند، را وسوسه کرد. در نتیجه دو طرف بازار قاچاق و سوداگری را مبادلات گرم کردند. ملاحظه می‌کنید که هر دو ادعا دروغی بیش نبودند.
Показать все...
Выберите другой тариф

Ваш текущий тарифный план позволяет посмотреть аналитику только 5 каналов. Чтобы получить больше, выберите другой план.