cookie

Мы используем файлы cookie для улучшения сервиса. Нажав кнопку «Принять все», вы соглашаетесь с использованием cookies.

avatar

رمان من

سایت رمان من http://roman-man.ir سایت رمان وان http://roman-one.xyz سایت رمان دونی http://romandoni3.xyz سایت مد وان modvan.ir

Больше
Рекламные посты
16 296
Подписчики
+4424 часа
+3127 дней
+1 16530 дней

Загрузка данных...

Прирост подписчиков

Загрузка данных...

🔻 زمان اعلام نتایج کنکور ارشد ۱۴۰۳ 🔹معاون امور آزمون‌های سازمان سنجش آموزش کشور اظهار کرد: بر اساس برنامه ریزی انجام شده نتایج اولیه آزمون کارشناسی ارشد ۱۴۰۳ در اواخر خرداد ماه جاری از طریق سایت سازمان سنجش آموزش کشور اعلام می‌شود. 🆔 @romanman_ir
Показать все...
🔻 جریمه به کارگیری اتباع غیرمجاز ۱.۲ میلیون تومان شد 🔹وزارت کار میزان جدید جریمه کارفرمایانی که از خدمات اتباع خارجی غیرمجاز و فاقد پروانه کار استفاده می‌کنند را حدود ۱.۲ میلیون تومان به ازای هر روز تعیین کرد. 🆔 @romanman_ir
Показать все...
مقایسه ی هوش تعدادی از حیوانات و انسان باورش کمی سخته! استاد هم که در صدر لیست قرار دارن 😍 🆔 @romanman_ir
Показать все...
رمان هامین پارت 153 زیرلب گفتم و لب‌هامو به هم فشار دادم. نتونستم جلوی پرسیدنشو بگیرم. می‌خوام بدونم من کجای زندگیشم. سرشو کنار گردنم گذاشت نفس گرمشو روی گردنم حس می‌کردم. _ تو گذشته و حال و آینده‌ی منی حنایی. انگار وسط زمستون و برف یه آتیش گرم وسط قلبم روشن کردن. _ تو دلیل حال خوبمی. گردنم از… https://romandoni3.xyz/رمان-هامین-پارت-153/
Показать все...

رمان سکوت تلخ پارت 47 – نه انگار خان داداشم تو دنیای دیگه اس … سر به سمت مانلی می چرخاند – فکر کنم باز عاشقت شد از حرف سوفی و خطاب قرار گرفتنش توسط او به خود می آید پیش از آنکه هر حرف دیگری بشنود به سرعت از پیش چشم هاکان فرار میکند و خود را داخل اتاق… https://romandoni3.xyz/رمان-سکوت-تلخ-پارت-47/
Показать все...

رمان از کفر من تا دین تو پارت 255 اصولا یکی از اخلاق های بدی که دارم بی توجهی به اطرافمه فکر میکنم یک نقص مادر زادیه وگرنه نباید انقدر حواس پرت و بی دقت به پیرامونم باشم. هنوز چشمم پی مادر و بچه است که زمزمه هایی از کنارم باعث میشه سر بچرخونم طرف منبعش.. لبخند روی صورت سبزه و چین گوشه ی… https://roman-one.xyz/رمان-از-کفر-من-تا-دین-تو-پارت-255/
Показать все...
👍 2
رمان گرداب پارت 285 سرم رو تکون دادم و دیگه چیزی نگفتم.. نمی خواستم تحت فشارش بذارم و با اصرار روی این موضوع، باعث بشم حس بدی پیدا کنه… دستش رو انداخت پشتم روی پشتی صندلیم و اینجوری انگار از بغل تو اغوشش بودم… از حس خوب نزدیکیش لبخند روی لبم نشست و یهو با صدای بلند و کر… https://romandoni3.xyz/رمان-گرداب-پارت-285/
Показать все...

👍 6👏 1