cookie

Мы используем файлы cookie для улучшения сервиса. Нажав кнопку «Принять все», вы соглашаетесь с использованием cookies.

avatar

دكتر فیروزآبادی

Рекламные посты
1 407
Подписчики
-124 часа
-27 дней
-1130 дней

Загрузка данных...

Прирост подписчиков

Загрузка данных...

🗞 دنباله‌ی تعمق #دکتر_علی_فیروزآبادی پادشاه تاریکی: رفتار آنها ملهم از حس بزرگ منشی و تمایل برای اعمال قدرت و کنترل است آنها مجموعه غنی از ویژگی‌های شخصیتی خودشیفته، ضداجتماعی، مرزی و اسکیزوتیپال را نشان می‌دهند و معمولا هوش بالایی دارند. شدت اختلال شخصیتی در آنها زیاد بوده و اغلب مجوز بازگشت به کار نمی‌گیرند ژوکر: آنها یک اختلال محور یک دارند. اغلب افسردگی با ویژگی‌های روان‌پریشانه، اختلال دوقطبی، روان پریشی آتیپیک، اختلالات تجزیه ای و یا ارگانیک. ارتکاب به سورفتار جنسی زمانی رخ می‌دهد که بیماری اولیه حل و فصل و درمان نشده باشد. قضاوت در آنها مختل است و رفتار آنها جزیی از بیماریشان است. به طور کلی برنامه درمانی باید به شکلی جامع بر بهبود عملکرد روانی و شغلی مرتکب برای پیشگیری از تکرار رفتار متمرکز باشد. درمان یک فرایند چندین ساله است مرتکب ممکن است به انحا مختلف برای درمان مقاومت کند. به تدریج باید بر این مقاومتها غلبه شود. هنگامی که اجازه بازگشت به کار صادر می‌شود نظارت بر عملکرد حرفه‌ای، آموزش‌های تکمیلی و استفاده از برنامه‌های آموزش مداوم جزیی از فرایند درمان است. تدابیر حفاظتی مناسب باید اتخاذ شوند تا اطمینان حاصل شود که عملکرد حرفه‌ای فرد اصلاح می‌شود. منبع Ravart M, Assalian P: Treatment strategies for professional sexual misconduct, Journal of sexual and reproductive medicine, 2003, 3(3), 93-97 پایان #تجربه‌های_روان‌پزشکانه
Показать все...
4👍 2
🗞 تعمق #دکتر_علی_فیروزآبادی. روان‌‌پزشک راهبردهای درمانی در عبور از حد و مرزهای رابطه در درمان مدیریت سوءرفتار جنسی از سوی درمانگر امری پیچیده است. در دنیای امروز به خاطر دخالت رسانه‌ها و فضای مجازی چنین رفتارهایی نسبت به گذشته کمتر در پرده می‌مانند و امکان افشاشدن بیشتری دارند. قبل از آن که درمان بر رفتار نادرست فرد مرتکب متمرکز شود لازم است مداخله در بحران و مشاوره‌های فردی، زوجی و خانوادگی انجام شوند. انتظار می‌رود مرتکب در ابتدای امر مشکلات را انکار کرده و از همکاری در جهت رسیدن به حقیقت ماجرا طفره رود. در طول فرایند درمان توصیه هییت داوری می‌تواند در جهت برگشت به کار فرد مرتکب باشد یا نباشد. در مواردی که اجازه برگشت به کار داده شود گاه لازم است در نقش حرفه‌ای او تعدیلاتی چند اعمال شود. تصمیم‌گیری باید بر مبنای ماهیت رفتار، سطح بینش و پشیمانی مرتکب، شدت اختلال و آسیب‌شناسی او و عملکرد کلی شغلی وی باشد پس از ارزیابی اولیه، فرایند درمان شامل کمک به مرتکب در درک رفتار خود، افزایش همدلی با قربانی و در پیش گرفتن استراتژی‌های پیشگیری کننده است. پیش‌آگهی در درمانگران معمولا نسبت به سایر مرتکبین سوءرفتار جنسی بهتر است. توضیح این که چرا یک درمانگر گاه شاید پس از سال‌ها عملکرد مناسب حرفه‌ای چنین دچار لغزش شود آسان نبوده و تنها با توسل به تشخیص‌های روانپزشکی قابل توجیه نیست. در بیشتر موارد، ترکیبی از عوامل حاد و بلاواسطه و همچنین عوامل عمقی‌تر مطرح می‌شوند. از عوامل بلاواسطه می‌توان به مصرف الکل و مواد مخدر، افسردگی، انتقال متقابل شهوانی، اشتغال فکری با مسایل جنسی، روبرو شدن با یک مراجع اغواگر را نام بود و عواملی چون نیاز خودشیفتگانه به کسب اعتبار و تمجید، آسیب‌های حل نشده کودکی، نیازهای وابستگی و عدم حل و فصل تنهایی خویش و تعارضات مرتبط با صمیمیت و رعایت مرزهای رابطه نقشی عمیق‌تر را در این رابطه به عهده دارند. گابارد بیان می‌کند که چنین رفتاری در جهت خنثی کردن احساس دیرپای عدم‌کفایت، حقارت و تحقیرشدگی است که فرد در رابطه با حس مردانگی خویش تجربه کرده است. برخی در توجیه رفتار خود دچار خطایی شناختی شده و به برقراری رابطه جنسی با مراجع به عنوان یک تجربه تصحیح کننده هیجانی نگاه می‌کنند که می‌تواند نقش درمانگرانه داشته باشد. بعضی دیگر از محققین انحراف از مرزهای حرفه‌ای را نتیجه درگیر شدن در چرخه تکراری بازآفرینی re-enactment دوباره آسیب‌های کودکی می‌دانند که ریشه در احساسات حل و فصل نشده مرتبط با روابط خانوادگی آشفته دارد. این آسیب‌ها به شکلی ناهشیار دوباره خود را در زمان حال نشان داده و به رابطه‌ای که در آن عدم توازن قدرت وجود دارد فرافکن می‌شود. فرد مرتکب پیش از دست زدن به اقدام معمولا فقدان اعتماد به نفس، شرم، احساس گناه و افسردگی را تجربه می‌کند‌. آیرونز و اشنابدر برای درک بیشتر انگیزه‌های زیرین چنین رفتاری مرتکبین را در شش گروه کهن‌الگویی قرار می‌دهند: شاهزاده ساده‌لوح: دارای احساس قدرت و عدم اسیب‌پذیری هستند و خود را دست بالا می‌گیرند این به برقراری رابطه ویژه با بعضی مراحعین شده و احتمال عبور از مرزهای حرفه‌ای را بالا می‌برد . آنها معمولا تعارضات اندکی داشته و حس پشیمانی نسبت به رفتار خود دارند و متوجه این امر هستند که استانداردهای اخلاقی را زیرپا گذاشته‌اند. آنها به مشاوره و درمان به خوبی پاسخ می‌دهند جنگجوی زخم‌خورده: آنها در صدد این هستند که از طریق ایجاد رابطه با مراجعین خود، به التیام زخمهای کودکی خویش مبادرت ورزند. اما این تنها به افزایش خشم و حس گناه آنها منجر می‌شود پیش‌آگهی در این مورد نیز می‌تواند خوب باشد شهید سرخورده: آنها احساس می‌کنند که دیگران قدر آنها را ندانسته و در زندگی به موقعیتی که سزاوار آن بوده‌اند دست پیدا نکرده‌اند. به این دلیل، منزوی، رنجیده و عصبانی هستند‌ اعتیاد در آنها شایع است و گوشه‌گیر و افسرده به نظر می‌رسند. دوری از کار و گاه درمان بستری برای آنها لازم می‌شود عاشق کاذب: جذاب و فعال و خلاق به نظر می‌رسند و زندگی پرماجرا را دوست دارند اختلال شخصیتی در این گروه شایع است که صفاتی از شخصیت نمایشی, خودشیفته یا وابسته را نشان می‌دهد. رابطه جنسی نیاز آنها به هیجان و تحریک را ارضا می‌کند. دوری از کار و سپرده شدن به یک دوره درمانی جدی برای آنها لازم است. 📎 لطفاً ورق بزنید... #تجربه‌های_روان‌پزشکانه
Показать все...
👍 4
📨 پرونده‌ای کوچک
مورد تخطی حرفه‌ای درمانگر
چند روز پیش خبری که در یک رسانه استرالیایی درباره محرومیت و ابطال جواز کار حرفه‌ای یکی از درمانگران شناخته شده‌ی ایرانی درج شده بود، به فضای مجازی ایرانی رسید و واکنش‌های مختلفی را برانگیخت. گروهی متن کامل آن خبر را خواندند و با استناد به آن واکنش نشان دادند، شاید گروهی دیگر بر اساس واکنش‌ها و نقلی که در صفحات مجازی مختلف آمده بود از ماجرا اطلاع پیدا کردند و احیاناً واکنش دادند، و گروه دیگری هم چند روز بعد توضیحی را که فرد یاد شده در اینستاگرام خود درج کرده بود خواندند و از موضوع مطلع شدند. در ادامه یادداشت دکتر علی فیروزآبادی را خواهیم خواند و پاره‌ای از واکنش‌ها به این مسئله را بازتاب می‌دهیم. متن کامل خبر در رسانه‌ی استرالیایی #تجربه‌های_روان‌پزشکانه
Показать все...
👍 1
Фото недоступноПоказать в Telegram
یک تدریس بالینی در سالپتریه، پیر آریستید آندره برویه ۱۹۱۴-۱۸۵۷: شارکو ، بابینسکی و بلانش ویتمن در مرکز، تئودور ریبو در منتهی‌الیه چپ، ژیل دلا توره در جلو صحنه، پاول ریچر سمت راست شارکو https://t.me/alifiroozabadi1344
Показать все...
6
📎ملکه هیستریک‌ها 🔺مری(بلانش) ویتمن درمعرض آسیب های گسترده طبی، هیجانی، فیزیکی و جنسی درابتدای زندگی خود بود. اینها شامل بیماریها و عفونت های جدی قبل ازدوسالگی، پدری تهاجمی که زمانی که او 12 سال داشت محکوم به گذراندن بقیه عمرخود دربیمارستان روانپزشکی شد، ازدست دادن پنج خواهر و برادرازمیان هشت نفر و یک مادر”عصبی“ که در15 سالگی او فوت می کند. بودند. او سپس نزد یک پوست فروش به شاگردی می پردازد که به شکلی مکررازنظرجنسی و فیزیکی او را مورد تعرض قرارمی دهد. مردجوانی که به او دل می بندد به شکلی ناگهانی زمانی که او 15 سال داشت می میرد. ازهمان دوران کودکی او دچارمشکلات رفتاری بوده وقادربه ماندن درمدرسه نبود. بنابراین بی سواد بارآمده و تنها قادربه ایفای نقش درشغل هایی پست وپایین رده می شود. اوازحملات مکررهیستریک رنج می برد و در بیمارستان بستری و علاوه براین به عنوان خدمه بخش به کارگرفته شد که دراین شغل درمعرض بدترین رفتارها و توهین ها قرارداشت. 🔺در1877 در 18 سالگی درسالپتریه بستری می شود و نام بلانش را برای خود انتخاب می کند. اوبه دنبال نمایش های شارکو بدل به فردی مشهوردرپاریس می شود.اما در1888، زمانی که ازسوی ژول ژانه درمان می شد، درمانگرش دراو یک مورد کلاسیک دوشخصیتی کشف کرد که شخصیت دوم اوعاری ازتمامی علائم و واکنش های هیستریک بود. این جنبه، خوش بین و باثبات بود و هشیاری مشترکی (آگاهی از افکار، احساسات و کنش ها) با جنبه افسرده هیستریک خود داشت. درمانگراو تلاش کرد تا به این جنبه به ظاهرسالم تر تسلط بیشتری بدهد که با موفقیت هایی نیزهمراه بود. پس ازمرگ شارکو در1893، نوسانات  و تبدیل و تبدل های روانی او دوباره شروع شد. او به انکارکامل گذشته خود پرداخت و به کاردریک لابراتواررادیولوژی در سالپتریه مشغول شد. درآنجا او دچار سوختگی های شدید ناشی ازتشعشع شد و به شکلی بی خیالانه شاهد قطع انگشتان، دست و بازوی خود را به شکل دوطرفه بود وسرانجام ازسرطان برخاسته از تشعشع در1913 ازدنیا رفت. https://t.me/alifiroozabadi1344
Показать все...
3👍 2
📎 تروما و بیماران سالپتریه 🔺تحقیقات اخیر به مدارک پزشکی بیماران زنی که در بیمارستان سالپتریه در قرن نوزده و اوایل قرن بیستم بستری بودند دست یافته اند که شامل مطالعات شارکو، بابینسکی، ژانه و بعضی دیگر در زمانی که برروی هیستریا مطالعه می کردند و برخی ازنمونه های مشهورنمایشی شارکو می شوند. این پرونده ها ازدیدگاه ژانه حمایت کرده و شواهد بسیاری را ازآسیب های شدید، فقدان ها و آوارگی اجتماعی دراین زن ها نشان می دهد. 🔺این زن ها،  جوان، به شکل کلی میان 15 تا 30 سال ومتعلق به زمینه ای سرشار از فقر، بی سوادی. خشونت ومحرومیت های برخاسته ازآسیب بودند. بسیاری ازآنها پدران یا ناپدرانی ددمنش، ازنظرجنسی بدرفتاروالکلیک داشتند. اغلب، این زنان درعمل نقش مراقبت گر خواهروبرادرهای کوچکتر ازخود را داشته وشاهد مرگ ومیر بسیاری ازاین کودکان و دیگر افراد خانواده به علت سل ودیگر عفونت ها، تب، تشنج و... بودند. برخی ازآنها حاصل رابطه ای نامشروع و میان خانه آشفته ونهادهای مذهبی دررفت وآمد بودند که درآنجا نیزدرمعرض مقرراتی سخت گیرانه و قساوت قرارمی گرفتند. 🔺علاوه براین، شرح حال آینده این زنان هیستریک حاکی ازجزییاتی درمورد تجاوز، ضرب و جرح و استثمارجنسی ازسوی کارفرمایان و آسیب های بدنی شدید برخاسته ازآسیب بود. همچنین، بسیاری از آنها تجربه آسیب های برخاسته ازجنگ درجریان نبرد فرانسه-پروس در 1870 داشتند. آنها متعلق به طبقات پایینی بودند که به شکل مستقیم درنبردهای خیابانی 1871 زمان سرکوب کمون پاریس شرکت داشته و شاهد آتش سوزی گسترده پاریس و صدها اعدام خیابانی که خیابانهای پاریس را ازخون مبارزین رنگین کرد بودند. همچنین، بسیاری از”درمان” هایی که درآن زمان عرضه می شدند بیشترازآن که درمانی باشند آسیب زا بودند. فشرده سازی تخمدان Ovarian compression از طریق یک ”کمپرسور” مخصوص، وارد کردن جریان الکتریکی و داغ گذاشتن برگردن به وسیله یک آهن داغ ازجمله این روش ها بودند. درمان دارویی از طریق تریاک، اتر، کلروفورم و/یا امیل نیتریت نیزشایع بود. با این وجود، محیط بیمارستان درمقایسه با شرایط زندگی آنها دردنیای بیرون ازسالپتریه شرایط بهتری داشت. آنها فقیر، به شدت آسیب دیده و اغلب بی سواد بوده و خارج ازبیمارستان درجامعه پاریس تنها امکان پرداختن به پست ترین کارها را داشتند. موردی که درادامه نقل می شود بیانگر تاریخچه آسیب های عمیق تجربه شده ازسوی بلانش ویتمن، ملکه هیستریک ها، و سرنوشت بعدی وی است. تصویر او درنقاشی کلاسیک تدریس بالینی درسالپتریه از سوی پیراریستید اندره برویه (1914-1857) به نمایش درآمده است. https://t.me/alifiroozabadi1344
Показать все...
📎 آگاهی از تروما ✖️مطالبی که در این یادداشت و یادداشت‌های بعدی می‌ایند ترجمه بخش‌هایی از فصل اختلالات تجزیه‌ای آخرین چاپ کتاب درسی روانپزشکی ( comprehensive textbook of psychiatry ) هستند. 🔺عصب شناس مشهور قرن نوزدهمی فرانسه ژان مارتن شارکو تعالیم مغناطیسی ها (مسمر و پیروان او که هیپنوتیزم علمی با نام آنها آغاز شد) را با اصول بیشتر پذیرفته شده روانپزشکی و عصب شناسی تلفیق کرد که شامل فرضیات سبب شناسانه بریکه بود. شارکو بر بسیاری شخصیت های روانپزشکی و عصب شناسی مانند زیگموند فروید، پیرژانه، ژیل دلا توره و ژوزف بابینسکی تاثیرگذاشت. همچنانکه مشهوراست او نمایش هایی عمومی ازبیماران زن مبتلا به هیستریا وهیپنوتیزم دربیمارستان سالپتریه پاریس که بخشهای عصب-روانپزشکی آن به طورعمده به بیماران زن تهیدست اختصاص داشت ترتیب می داد. شرکت درنمایش های هفتگی شارکو برای عموم آزاد بود و به عنوان یک رویداد مهم اجتماعی درمحافل اجتماعی درپاریس آن زمان تلقی می شد. افراد هیستریک دربسیاری از تئاترهای مشهور فرانسه، کتابها و شعرها و داستانهای کوتاه به نمایش درآمدند. برخی ازبیماران شارکومانند خود او بدل به افراد مشهوری شدند. 🔺ازطریق این نمایش ها و تعاملات مکرر با شارکو و همکارانش، بیماران هیستریک به سهولت و به طرق مختلف برانگیخته شدند تا دراجرای نمایشی خیره کننده با شارکو همکاری و نظر لطف او را جلب کرده به این امید که درمان بهتری ازسوی درمانگران دریافت کنند. علیرغم شرایط نسبتا ناخوشایند بیماران درسالپتریه، بودن در آن برای آنها نسبت به فقروفاقه ای که درزندگی بیرونی خود با آن دست و پنجه نرم می کردند گامی به جلو بود. بعضی دربخش مغناطیسی (هیپنوتیزم) شده یا ازسوی پیروان چاپلوس شارکو تا آنجا که ممکن بود به ایفای نقش درمقابل مرد بزرگ وادارمی شدند. 🔺پس ازمرگ شارکو، دونفرازمهمترین دنباله روان او، بابینسکی و ژانه، نسبت به هیستریا دیدگاهی متفاوت درپیش گرفتند. بابینسکی به شکلی کامل نگرشی انکارگرایانه درپیش گرفت. ازنظروی هیستریا به تمامی حاصل تلقین بود و می توانست ازطریق تلقین متقابل یا متقاعدسازی ازبین برود. او اصطلاح Pithiatism را به عنوان جایگزینی برای هیستریا مطرح کرد. مکتب نانسی هیپنوتیزم، که از سوی هیپولیت برنهایم رهبری می شد براین باوربود که هیپنوتیزم چنان که شارکو می پنداشت لزوما پدیده ای مرضی نیست بلکه نتیجه تلقین است. بابینسکی و برنهایم استدلال کردند که علائم بیماران شارکو نه بیانگر اختلالی اصیل که عوارض تلقین و سرایت هستند. این دیدگاه تا به امروزنیز به ویژه درکارهای پاول مک هیو Paul McHugh  منتقد آتشین فرضیات تجزیه ای آسیب به حیات خود ادامه داده است. 🔺ازسوی دیگر، ژانه، که پس ازمرگ شارکو درسالپتریه ماند، برمنشا آسیب زای علائم هیستریک تاکید داشت. تحقیقات و فرضیه بالینی او، به ویژه تاکید برنقش رویدادهای آسیب زا به عنوان مقدمه تجزیه، به شکلی گسترده پایه های دیدگاه مدرن درمورد تجزیه را شکل داد، هرچند که درزمان حیاتش، ژانه  نتوانست مکتبی از شاگردانش را بنیاد گذارد تا ایده های او را گسترش دهند. https://t.me/alifiroozabadi1344
Показать все...
📎 هفتم تیرماه روز جهانی اگاهی از اختلال استرس پس از اسیب PTSD ✖️معنی‌بخشی به آسیب تجربه آسیب‌زا تجربه‌ای است که نمی‌توان آن را در بافتار و زمینه‌ای معنا‌دار آنچنان که دیگر تجارب زندگی قرار می‌گیرند جای داد. چنین تجربه‌ای پیش از هرچیزی فرد را با کشمکش ذهنی که هدف آن معنا‌بخشی است روبرو می‌کند. معنی و مفهوم آن چه بر من گذشت و می‌گذرد چیست؟ این یک پرسش اساسی و پریشان‌کننده است‌‌‌. تجربه آسیب محتاج تعبیری معنا‌بخش است تا فرد بتواند از اضطراب خود رهایی یابد. این تعبیر باید متناسب با بافتار ادراکی و مفهومی باشد که به زندگی عملی فرد جهت می‌دهد. شکل‌گیری یک معنا از اسیب می‌تواند به معنی سرکوبی و حذف هر جنبه‌ای از تجربه باشد که راه این فرایند را سد می‌کند. این ممکن است به از خودبیگانگی و تحریف تجربه منجر شود. به طورمثال کودکی که در معرض بدرفتاری شدید والدین است برای آن که رفتار اسیب‌زای آنها را بتواند به شکلی معنی‌دار تعبیر کند ناچار است به خود بقبولاند که خود مستحق تنبیه و تحقیر بوده است و پدر و مادر نمی‌توانند چنین بدرفتار باشند. رسیدن به معنای واقعی آسیب و آنچه بر فرد گذشته مستلزم دست و پنجه نرم کردن با خاطرات دردناکی است که فرد بتواند به تدریج آنها را در فضای ذهنی خود جای دهد. روبرو شدن با روایت درست تاریخ و از آن خود کردن دوباره هویت یک‌پارچه خود نیاز به شهامت و قدرتی دارد که در فضای درمانی به تدریج شکل می‌گیرد. تحریف گذشته و دادن معنایی قابل تحمل به آن سازوکاری دفاعی است که هرچند به گذشته معنی می‌دهد، به حل و فصل تروما کمکی نمی‌کند و گاه حتی آن را بازتولید می‌کند. معنای تحریف شده، می‌تواند به درغلتیدن دوباره به دامن اسیب‌زنندگان گذشته بیانجامد و فرد را در چرخه تکراری آسیب اسیر کند https://t.me/alifiroozabadi1344
Показать все...
👍 5👌 1
🗞 بازتاب #دکتر_علی_فیروزآبادی. روان‌‌پزشک قرار کور راهی به سوی گشودن چشم‌ها در رابطه؟ دونفر را درنظر بگیرید که در اتاقی که به شکل مطلق تاریک است نشسته‌اند. هیچ‌یک تصویری از دیگری ندارند. با توافق یکدیگر شمعی روشن می‌کنند. یکدیگر را درنور کم سوی شمع ورانداز می‌کنند. احساسات متفاوت و متناقضی در هر یک جریان پیدا می‌کند. نور اندک شمع اجازه نمی‌دهد رنگ چهره، موها و چشمان طرف مقابل را به خوبی تشخیص دهند. آرام آرام شروع به سخن گفتن می‌کنند و آشنایی ابتدایی شکل می‌گیرد. پس ازگذشت مدتی حس می‌کنند پرسش‌هایی وجود دارد که نیاز به روشنایی بیشتری دارد. ازخود می پرسند که آیا ارزش دارد که چنین تجربه‌ای را ادامه دهند؟ یا نه، درهمان نور اندک هم چیزی که بتواند توجه و کنجکاوی آنها را جلب کند وجود نداشته؟ قرار کور رفتن به سوی ملاقات با کسی است که او را نمی‌شناسیم. امروزه وقت زیادی از تعاملات انسان‌ها با یکدیگر در فضای مجازی می‌گذرد. نسبت به عصر ماقبل اینترنت فضای کمتری برای ارتباطات رودروی انسانی حتی در محیط خانواده به وجود می‌آید. چشم‌ها به جای نگریستن به چشم دیگری به صفحه مانیتور خیره است. قرار کور شاید یک راه حل برای غلبه براین فقر ارتباطی مابین انسان‌ها باشد. مهم است که نسبت به چنین رابطه‌ای دیدگاهی واقع‌بینانه داشته باشیم. لازم نیست هرقرار کوری بدل به رابطه‌ای رومانتیک شود اما می‌تواند راهی به سوی شناخت بیشتر انسانی دیگر و تجربه دوستی تازه‌ای باشد. قرار کور شبیه یک پروژه تحقیقاتی است که پیامد آن روشن نیست‌ در هردو، موضوع ناآشنا است و ما دانشی اندک و گاه در حد صفر نسبت به آن داریم‌. تمایل به شناخت، سایقی است که راهبر ما در هردو این رفتارها است. محقق باید عینی‌گرایی و بی‌طرفی خود را در طول تحقیق حفظ کند، صرف نظر از این که نتیجه مثبت یا منفی باشد او باید با آغوش باز نتایج را بپذیرد. همانند قرار کور، تحقیق سفری هیجان‌آنگیز در مسیر کشف و کنکاش است. قرار کور، ملاقات میان دو فرد است که پیش از این یکدیگر را ندیده‌اند و هیچ قطعیتی در مورد پیامد این ملاقات ندارند‌، به طرزی مشابه پژوهش نیز شامل بررسی موضوعات جدیدی است که دانشی اندک در مورد آن وجود دارد. در هر دو، عطش برای شناخت و تمایل به درکی عمیق‌تر ازموضوع وجود دارد. همانند یک فرد درگیر درقرار کور که احتمال شکل‌گیری یک رابطه معنی‌دار را می‌دهد، یک محقق باید نسبت به نتایج تحقیق ذهنی باز داشته باشد. یکی از کلیدی‌ترین شباهت‌ها میان قرار کور و تحقیقات علمی نیاز به خنثی‌بودن است. محقق باید به روش خود، شیوه جمع‌آوری داده‌ها، و توان خود در تجزیه و تحلیل داده‌ها اعتقاد داشته باشد. همچنین باید بتواند به اعتبار نتایج و قابلیت اعتماد آن‌ها تکیه کند.  در یک قرار کور موفقیت‌آمیز، هردو طرف می‌توانند چیزی تازه از یکدیگر بفهمند و درکی عمیق‌تر نسبت به علایق هم پیدا کنند. به طرزی مشابه، تحقیق علمی درکی وسیع‌تر نسبت به موضوع ایجاد می‌کند که زمینه‌های نوینی را پیش چشمانمان می‌گشاید.  اما علیرغم این شباهت‌ها، تفاوت‌های مهمی میان این دو وجود دارد‌ در قرار کور هردوطرف ماجرا به شکلی فعال در این فرآیند مشارکت دارند و تعامل آن‌ها بر پیامد نهایی تاثیر‌گذار است‌. در تحقیق، محقق عامل اولیه تصمیم‌گیرنده است و داده‌هایی که گرد می‌آورد و تحلیل می‌کند تعیین‌کننده نتیجه تحقیق است‌. پیامد قرار کور شخصی و ذهنی است در حالی که پیامد تحقیق علمی، عینی و مبتنی بر داده‌ها است. شفافیت در یک تحقیق علمی اصلی اساسی است به شکلی که برای دیگران قابل تکرار باشد در حالی که در قرار کور چنین چیزی لازم نیست. آن‌چه در قرار کور وجهی پررنگ دارد ابهام و عدم قطعیت مطلق حاکم بر آن است. تو شناختی از آن که منتظر دیدنش هستی نداری. پس تصویری ذهنی برخاسته از تصورات و انتظارات خود می‌سازی. درعشق در یک نگاه احساسی شکل می‌گیرد که از برخورد صاعقه‌وار یک تصویر عینی که به شکلی تصادفی بر ذهنیتی که ریشه در گذشته فرد دارد منتج می‌شود. همچنان‌که که  فروید زمانی گفت هر عشقی درحقیقت یک بازیابی دوباره ابژه‌ای است که درگذشته جا مانده است. در قرار کور عشقی در کار نیست.  بلکه فرصتی است که فرد به خود می‌دهد تا شاید رابطه‌ای عاشقانه شکل گیرد. هردو سوی ماجرا خود را در معرض آزمون قضاوت از سوی دیگری قرار می‌دهد. اگر در عشق در یک نگاه با فرافکنی ساده و بازتاب یک طرفه تصویر گذشته برابژه کنونی روبرو هستیم در قرار کور یک همانندسازی فرافکنانه‌ی دو سویه رخ می‌دهد که هریک در تصویری که در ذهن دیگری می‌سازد دخیل است. گویی در آن واحد آن چنان که زمانی اریک برن مطرح کرد شش فرد وجود دارند. آن چیزی که در تصور خویش از خود داریم، آن چه در تصور دیگری شکل می‌گیرد و آن چه خود واقعی ما را شکل می دهد. ❌ پایان بخش اول. بقیه: طی روز #تجربه‌های_روان‌پزشکانه
Показать все...
🙏 2
🗞 بخش دوم یادداشت قرار کور #دکتر_علی_فیروزآبادی. روان‌‌پزشک تا چه حد تصورات و انتظارات دو سوی رابطه به هم نزدیک است؟ تا چه حد این پتانسیل وجود دارد که بتوان روی این رابطه سرمایه‌گذاری فکری و احساسی کرد تا شاید در آینده به بار بنشیند؟ آیا آن را به شکل یک رابطه موقتی و تنها برای سرگرم شدن می‌بینیم یا نگاهی جدی به آن داریم؟ مفهوم قرارکور به دهه ها قبل برمی‌گردد. در ابتدا این ملاقات‌ها از سوی دوستان و خانواده‌ها در روزگاری که آدمها فرصت‌های کمی داشتند برای انتخاب شریک زندگی آینده خود ترتیب داده می‌شد. با پیشرفت و تحول جامعه این مفهوم نیز تکامل پیدا کرد و در قرن بیستم سازمان‌ها و نهادهایی برای آن به وجود آمدند که به آن حالتی رسمی‌تر دادند. با ورود به عصر اینترنت و روابط مجازی مفهوم قرار کور نیز به شکل مجدد دچار تحول شد اما ایده اصلی آن همچنان همان است. امروزه درقرار کور شیوه‌های سنتی با عناصر عصر دیجیتال تلفیق می‌شوند. هنجارهای اجتماعی در مورد رابطه و ملاقات درطول سالیان تغییر یافته‌اند اما آن چه ثابت مانده است حس هیجان و احتمالات نهفته در دیدن فردی است که پیش از این او را نمی‌شناختیم.  به این عرصه باید با ذهنی باز وارد شد. قرار کور موقعیتی است که از حوزه امن خود قدمی فراتر گذاشته و دنیای دیگری را جستجو و کشف کنیم. برای آن که هردوطرف رابطه احساس امنیت کنند مکان انتخاب شده بهتر است مکانی عمومی باشد. به فردی ازافراد خانواده یا یک دوست بهتر است در این مورد اطلاع داده شود و او بداند که ما به کجا می‌رویم. شکل‌گیری حس اعتماد اهمیتی اساسی دارد بنابراین به شکل زودهنگام به سراغ اطلاعات شخصی یکدیگر نباید رفت. اصالت و صداقت و پرهیز از نقش بازی کردن در ملاقات اولیه مهم است. با سوالات بازی که پاسخ آن بله یا نه نباشد بهتر است شروع کرد که موجب تداوم گفت وگو شود. گوش دادن فعالانه ضروری است علاقه خود به آن چه را که می‌شنویم نشان می‌دهیم در عین حال تعادل در گفت و گو را حفظ کرده و به طرف مقابل هم اجازه حرف زدن از خود می‌دهیم. از رفتن به سراغ مطالبی مناقشه برانگیز خودداری باید کرد. درنهایت اگر احساس کردیم که رابطه آن چنان که انتظار داشتیم به جلو نمی‌رود آن را به شکلی صادقانه و محبت‌آمیز با طرف مقابل درمیان می‌گذاریم. به حس غریزی خود باید اعتماد کنیم اگرحس خوبی نداشتیم در خاتمه دادن به جلسه و ترک محل نباید تردید کنیم. امکاناتی را که برای رفت و آمد به سرقرار داریم باید درنظر گرفته و به شکل مستقل عمل کنیم. قرار نیست از وسیله طرف مقابل برای این منظور استفاده کنیم. پس ازملاقات اول اگر احساس مناسبی داشته و تمایل به دیدن دوباره یکدیگر داریم آن را مطرح می‌کنیم، درغیر این صورت، باز هم به شکلی صادقانه باید آن را بیان کرد. روشن کردن تکلیف طرف مقابل و قرار ندادن وی در ابهام و سرگردانی عملی مودبانه و انسانی است. به تجربه‌ای که ازاین ملاقات داشتیم می‌توان اندیشید و ازخود بپرسیم که برای ما چه داشته است و از آن چه یاد گرفته‌ایم. برای تصمیم‌گیری درمورد قرار دوم عجله نباید به خرج داد. باید به خود فرصتی برای پردازش اطلاعات و درک آن چه تجربه کردیم دهیم.  عصر دیجیتال چشم‌اندازهای نوینی فراروی قرار کور گشود و پویایی آن را تحت تاثیرقرار داده است. قرار کوربرخط on line اغلب با استفاده از منابع اینترنتی همراه است که در آنها پروفایل و اطلاعاتی از افراد ازقبل وجود دارد. بنابراین در عصر اینترنت چنین قرارهایی دیگر خیلی کور نیست و به فرد اجازه می‌دهد تا براساس علائق خود دست به انتخابی از قبل بزند. علاوه بر آن منابع بالقوه انتخاب را به شدت گسترده می‌کند. از آن سو اطلاعاتی که در پروفایل افراد وجود دارد گاه ذهنیتی سطحی ازفرد مقابل می‌سازد که می‌تواند برواقع‌بینی ما تاثیر بگذارد.  به قرار کور تنها باید به عنوان فرصتی برای شناخت نگریست. فرصتی که بتواند چشمان ما را برخود و دیگری باز کند. در پرتو نوری که اندک اندک فضای تاریک حاکم بر ملاقات را روشن می‌کند امکانی برای انتخاب به وجود می‌آید. 🧷 پایان بخش دوم. ادامه در بخش سوم #تجربه‌های_روان‌پزشکانه
Показать все...
Выберите другой тариф

Ваш текущий тарифный план позволяет посмотреть аналитику только 5 каналов. Чтобы получить больше, выберите другой план.