cookie

Мы используем файлы cookie для улучшения сервиса. Нажав кнопку «Принять все», вы соглашаетесь с использованием cookies.

avatar

sumer-türk bağı سومر-تورک باغی @sumerturkbagi

کانال "سومر-تورک باغی"رابطۀ لغوی دو زبان همریشۀ التصاقی ترک-سومری را با مقایسۀ لغات بر رسی میکند. تعدادی از لغات سومری-ترکی هم که در نتیجۀ التقاط با زبان و فرهنگهای بومیان التصاقی زبان ایران ماقبل هخامنشی و یا آرامی به فارسی راه یافته بررسی میشود.@sumertu

Больше
Рекламные посты
723
Подписчики
+224 часа
+37 дней
+630 дней

Загрузка данных...

Прирост подписчиков

Загрузка данных...

《جعل تاریخ و هویت ساکاهای تورک به نفع اقوام ایرانی توسط غربی ها (هم تباران آنها) در روز روشن》 هسیخیوس اسکندریه استاد دستور زبان یونانی بود که احتمالاً در قرن پنجم یا ششم پس از میلاد غنی‌ترین و غیرمعمول‌ترین واژگان را گردآوری کرد. کلمات یونانی مبهم که احتمالاً با جذب آثار فرهنگ‌نویسان پیشین باقی مانده‌است. وی از زبان ساکاها نیز لغاتی آورده است. وی از لغت (Σακυνδακη(Sakundak بحث کرده و می نویسد که در زبان ساکایی به معنی "نوعی لباس" می باشد. 📚Hansen, Peter, A., (2005), Hesychii Alexandrini Lexicon, Vol.3: Π-Σ, De Gruyter, Berlin&New York, p.259 📚Абаев В.И., (1949), Осетинский язык и фольклор, Москва-Ленинград, Академии Наук СССР, T.I, c.166 آبایف که پیشگام ایرانی دانستن ساکاها هست نمی تواند برای آن لغت معادل ایرانی پیدا کند و مجبور می شود این لغت را به سه قسمت تقسیم کند: Sag: گوزن – ģun: پشم -dag: پارچه بافته شده و بنابراین آبایف این لغت را درکل بصورت "لباس بافته شده از خز گوزن" تحلیل می کند. 📚Abayev V.I., (1979), Osnovy Iranskogo YAzykoznaniya&Drevneiranskiye YAzyki, Nauka, Moskva, T.I, c.301 چنین تحلیلی قانع کننده نبوده و بیشتر دلبخواهی هست. برعکس، ما در تورکی معادل دقیق آن را نشان خواهیم داد: این لغت ساکایی در تورکی معاصر ساخایی بصورت Sagınyah به معنی "لباس ساخته شده از خز" وجود دارد. 📚Seroshevskiy V.L., (1896), Yakuty. Opyt etnograficheskogo issledovaniya, SanktPeterburg, c.336 📚Seroşevsky, V.L., (2007), Saka Yakutlar, Selenge yayınları, İstanbul, p.92 فرم Sagınyah شکل بعدی فرم اولیه Sakındak بوده است چون تغییر D>y در تورکی بسیار رایج است. در حقیت ما همان لغت را به صورت Soyundak به معنی " لباس مندرج، پارچه ای که از پشم باز ریشته ساخته شده است" در تورکی تووایی پیدا می کنیم. و این بدین معناست که شکل ارجینال Sagınyah همان Sagındak می باشد. آنگونه که میبینیم لغتی که در تورکی ساخایی دیده می شود دقیقا همان لغت ساکایی هست. لغت [Sigedek[<sige(n)dek در تورکی تووایی به معنی "جلیقه، کت چرمی تنگ" می باشد. 📚Naskali, Emine Gürsoy & Butanayev, Viktor & İsina, Almagül & Şahin, Erdal&Şahin, Liaisan & Aylin, Koç, (2007), Hakasça-Türkçe Sözlük, TDK yay., Ankara, p.446 📚Subrakova O.V., (2006), Khakassko-russkiy slovar', Novosibirsk:Nauka, p.860 📚Arıkoğlu, Ekrem, (2005), Örnekli HakasçaTürkçe Sözlük, Akçağ yayınları, Ankara, p.196 این لغت تورکی خاکاسی نیز ظاهرا با لغت ساکایی فوق الذکر در ارتباط است. ▪︎آنگونه که دیدیم لغت ساکایی ساکونداک نه در زبانهای هند-اروپایی بلکه فقط در زبانهای تورکی حفظ شده است. #ترکان_سکایی #ساکاها_ایرانی_نبودند ϜϓſϞ ‍ ☪‍ @AZ_SESI
Показать все...

‍ ‍ ‍ 《بررسی تئونیمهای تورکان ساکایی》 (قسمت نهم): رب النوع تورکان ساکا، "تابیتی" (بخش چهارم) چندین مثال دیگر از کولت آتش بین تورکان خواهیم زد: تورکان یاکوت قبل از رفتن به شکار لباسها و سلاح هایشان را توسط پریدن از روی آتش و یا به واسطه دود تمیز می کنند. به ویژه اگر زنان در دوران قاعدگی و یا دوران بعد از زایمان به سلاح ها، آلات و یا شکار تماس پیدا کنند، تمیز کردن به واسطه آتش الزامی می باشد. 📚U. Harva, Les Représentations Religieuses des Peuples Altaïques, 289. در قرن ششم میلادی سفیر بیزانس "زومارکس" و هیئت همراه وی که به دربار گوک-تورکان آمده بودند قبل از اینکه به دیدار خاقان تورک بروند حول آتش چرخانده شده و بدینگونه از بدی ها تمیز می شوند. 📚Başlangıçtan Günümüze Türklerin Dini Tarihi Prof. Dr. Ünver Günay, Prof. Dr. Harun Güngör, 57 طبق نوشته مورخ بیزانسی تئوفیلاکت سیموکاتا تورکها احترام خارق العاده ای به آتش می گذارند. 📚The History of Theophylact Simocatta, Translated from Greek by Michael and Mary Whitby, Oxford, 1986, 191 مقدسی از مولفان مسلمان در کتاب البدء و التاريخ خود سنت سوزاندن اجساد بین تورکان قرقیز را چنین شرح می دهد: قرقیزها مردگان خود را می سوزانند و معتقدند که آتش جسد مرده را از گناهان پاک می کند... 📚Ramazan Şeşen, Islam Coğrafyacılarına Göre Türkler ve Türk Ülkeleri, 190 تورکان از سنت Tütsüləmə برای مردگان، خانه ها و بیماران استفاده می کردند بعلاوه آنها از آتش برای پیشگویی هم استفاده می کردند. از طرف دیگر کولت آتش بین تورکان با کولت " اجاق (کانون) خانواده" در ارتباط تنگاتنگی هست. کولت اجاق خانواده نیز با احتمال بسیار زیاد در ارتباط با کولت اجدادی (آتالار کولتی) می باشد. تورکان یاکوت و آلتای به آتش قربانی پیشکش کرده و از غذاها و نوشیدنیهای خود سهمی برای آتش کنار می گذارند. طبق اعتقادات آنها آتش نباید با آب خاموش شود نباید در آتش آب دهان ریخته شود و نباید به آتش سخنان بدی گفته شود. 📚Başlangıçtan Günümüze Türklerin Dini Tarihi Prof. Dr. Ünver Günay, Prof. Dr. Harun Güngör, 57 در باور یاکوتها "کانون (اجاق) خانواده" آتشی مقدس بود که نباید خاموش می شد. این اجاق روح محافظ جداگانه ای نیز داشته است. درخت جنگلی (ماس) سوزانده شده در آتش نیز درختی مقدس محسوب می شد. 📚Pekarskiy, Yakut Sözlüğü, terc., I, 51 a. در داستان ماناس وقتی ماناس فوت می کند زن او در خواب می بیند که از "اجاق" یک درخت صنوبر روییده و تا آسمان می رود، مادر و پدر زنش از درخت بالا می روند. پس از این رویا ماناس زنده می شود. پس از اینکه ماناس زنده شده و به خانه برمیگردد مادرش آتش همیشه سوزان در اجاق را خاموش می کند.... (تورکان پس از فوت خویشانشان پشت سرش آتش روشن می کنند و تا اتمام مراسم سوگ این آتش خاموش نمی شد اما پس از حیات دوباره ماناس دیگر نیازی به این آتش نبود) 📚B.ögel, Türk Mitolojisi, Cilt I, 554 گفتیم که تورکان به کانون خانواده "اجاق" می گفتند. در میتولوژی و داستانهای تورکان کوچکترین پسر شاه می شود. در فرهنگ تورک کوچکترین پسر نزد خانواده می ماند و اجاق (کانون) خانواده را حفظ می کند به خاطر همین به او Ot-tegin یعنی شاهزاده آتش می گویند. دقت کنید که کوچکترین پسر تارگیتای یعنی کولاکسا (کولکجه) هم رام کننده آتش می باشد. و اولین شاه تورکان ساکایی می شود. که این داستان در داستانهای اغوز تکرار می شود که بعدها بدان می پردازیم. ▪︎ آنگونه که در چندین پست اخیر دیدیم کولت آتش فقط مختص زرتشتی ها نبوده و بین تورکان هم موجود بوده است ( در بسیاری از اقوام کولت آتش وجود دارد) #ترکان_سکایی #ساکاها_ایرانی_نبودند ϜϓſϞ ‍ ☪‍ @AZ_SESI
Показать все...
Показать все...
معنی لولیان - لغت‌نامه دهخدا

لولیان . (اِ) ج ِ لولی . رجوع به لولی شود : خبر شکست او (یعنی زکی خان ) که به وکیل الدوله رسید، فرقه ٔ لولیان و جماعت

Repost from Genetics World
☑️ جعل در نتایج تست ژنتیک
شرکت های تست DNA مانند Ancestry - 23AndMe برای مقابله با نژادستیزی، مارکرهای مردم آفریقا را به تست ژنتیکی سفیدپوستان اضافه میکردند ¹
🌐 ¹: Snopes 🔘 خلاصه:
تعدادی از افراد پس از اینکه نتیجه تست خود را از شرکت A دیده بودند، برای اطمینان در شرکت B نیز تست دادند؛ و وقتی دیدند که نتیجه تست شرکت B خیلی متفاوت تر از نتیجه تست شرکت A است با شرکت های مذکور ارتباط برقرار کرده و فهمیدند که شرکت های تست DNA عمدا چند درصد از مارکرهای مردم آفریقا را به نتایج تست اضافه میکنند (دستکاری نتیجه تست) تا سفیدپوستان نژادستیزی [علیه سیاهپوستان] نکنند ² - ³ - ⁴
🌐 ²: Squawker 🌐 ³: Cracked 🌐 ⁴: Chicks On The Right برای مثال:
نتیجه تست ژنتیک سوپرماسیست سفید (Craig Cobb) 14% آفریقایی (دارای مارکرهای مردم آفریقا) نشان میداد ⁵ - ⁶
🌐 ⁵: HuffPost 🌐 ⁶: Youtube (0:48 - 1:44) 🔘 توضیحات:
تست های ژنتیکی از نظر زمانی 2 نوع هستند: ⁷ 1- تست هایی که امروزه از انسان زنده گرفته میشوند 2- تست هایی که از نمونه های باستانی گرفته شده اند مورد 2 را نمیشود جعل کرد چون نمونه در موزه یا لابراتوار موجود است و هر دانشمند یا محقق بیولوژی میتواند آن را آنالیز کند و اگر دیتایی که از قبل ثبت شده است دستکاری شده باشد، به راحتی میتوان به آن پی برد از طرفی مورد 1 به راحتی قابل جعل است، چون افرادی که دیتای ژنتیکی آنها در مقالات ثبت شده است را کسی نمیشناسد و محققان به صورت رندوم ژنوم افرادی را از منطقه ای جمع آوری میکنند، همچنین افرادی که به صورت داوطلبانه تست ژنتیک میدهند نیز در خطر جعل یا شاید اشتباهات آنالیزی قرار دارند (پست مربوطه) ⁸
🌐 ⁷: Reich, Harvard 🌐 ⁸: Genetics World
#جعل #جعل_تست_ژنتیک #تست_ژنتیک #ژنتیک
@Genetics_World
Показать все...
‍ ‍ ‍ 《بررسی تئونیمهای تورکان ساکایی》 (قسمت هفتم): رب النوع تورکان ساکا، "تابیتی" (بخش دوم) ایرانشناسان سعی دارند که تابیتی را با معادلهای هند-اروپایی تشریح کنند: ارتباط نام تابیتی با آتش و گرما و نقش آفرینندهٔ او، گواهی بر جایگاه او به‌عنوان ایزدبانوی آتش نخستین است. جایگاهی که از باور مشترک نیاکان اقوام هندواروپایی نسبت به ایزد آتش مشتق شده‌است. ایزدی که در طول تاریخ نام‌ها و جلوه‌های متفاوتی به خود گرفته‌است. از نمونه‌های شناخته‌شده می‌توان به هستیا در دین یونان باستان، آگنی در آیین‌های ودایی اقوام هندوآریایی، و آذر (ایزد) در میان مردمان ایرانی‌تبار نواحی جنوبی‌تر اشاره کرد. تابیتی شبیه به آگنی ودایی و هستیای یونانی بود و بنابراین، با آیین آتش و مفهوم آن در میان مردمان ایرانی‌تبار ارتباط داشت. 📚Ustinova 1999, p. 67-128 📚Raevskiy 1993, p. 15-23 اما این توازنها باز در میتولوژی بسیاری از اقوام هست و به ویژه در تورکان هم به چشم می خورد: موجودیت آنا - الهه [الهه مادر] اعظم در خداشناسی، تنها ویژه خداشناسی تورکها میباشد: در یکی از افسانه های تورکی سایان آلتایها الهه بزرگ جهان آکائنه (آغ آنا) میباشد که در اقیانوس جهان به سر میبرد به دستور آکائنه این جهان توسط حاکم برتر اولكئن آفریده می.شود اولكئن به دستور وی نسبت به آفرینش آسمانها، حشرات ماهیها ،آفتاب ،ماه ستاره ها خاک و انسانها مبادرت نموده و آتش را ایجاد می نماید. 📚Neklyudov S. YU. Ul'gen'; Basilov V. N. Tyurkoyazychnykh narodov mifologiya.-MNM. بسیاری از محققان توازنهایی را در میان اولگئن و تنگیر مشاهده نموده و جهات مشترکی را بیان میکنند بنابر رسوم تورکها جایگاه الهه آکائنه از جایگاه اولگئن فراتر بوده و همان تنگیر میباشد. [آنگونه که تابیتی جایگاه بالاتری از پاپای دارد] تابیتی سکیفها را میتوان با مادر اعظم تمامی خدایان یعنی ائمئقلجی نیز مطابقت داد جایگاه او "مادر اجدادی و آفریننده" می باشد. در نزد تووایی ها ائمئقلجى الهه اجاق داخل در شمار الهه های مادر می باشد. 📚Ζ. Ηəsənov, bakı-2005, 308-309 به پرسوناژ الهه اجاق در تورکها مراجعت مینماییم پاسداری آتش از جانب آک ائنه در بستر افسانه های تورک مورد تأیید قرار میگیرد تورکمنها و اوزبکها از سیمایی که ایجاد کننده آتش آسمانها و ایجاد کننده رعد و برق میباشد برخوردارند. این الهه در بین اوزبکها با نام مؤمو کولدوروک و مؤمؤ- گولدوروک و در تورکمن ها با نام قاری-ماما خوانده میشود. 📚Basilov V. N. Burkut-baba. MNM. در نهایت تورکها از الهه ای به نام اوت ائنه برخوردارند که وی نیز حامی خانه میباشد. 📚Ζ. Ηəsənov, bakı-2005, 308-309 دقت کنید که رب النوع های آتش در هند-ایرانی ها هیچ کدام الهه نیستند اما در تورکها اود-آنا الهه می باشد. اینجا جا دارد که نظر ایرانشناس معروف میخاییل روستوفتسف را هم نقل کنیم: در نگاه اول پیدا کردن الهه ای با نام غیر ایرانی تابیتی در پانتئون ایرانی که بالاترین جایگاه را به خود اختصاص داده در حالی که بزرگترین خدا دومین جایگاه را دارد، عجیب به نظر می رسد. 📚ROSTOVTZEFF M. 1922, 107 این در حالیست که در میتولوژی تورک آنگونه که در بالا دیدیم چنین توازن جایگاهی را بین آک-آنا و اولگن می بینیم. ظاهرا توضیحات روستوفتسف، آبایف را قانع نکرده و وی بدنبال پیدا کردن تشابهات بین میتولوژی ساکاها و اوستیایی ها می گردد. او بدنبال این بود که بین خدای سفا ( خدای آتشدان و زنجیر آتش در بین اوستیایی ها) و تابیتی-هستیا ارتباطی بسازد. 📚 A. ABAYEV V.I. 1979, 10 اما آنگونه که میبینیم پیدا کردن ارتباط بین خدا( سفا) و ایزدبانو (تابیتی) غیر منطقی هست زیرا اولی برخلاف دومی الهه نیست. از سوی دیگر خود نام سفا در زبان اوستیایی قابل تحلیل نمی باشد. در بین هندیان "آگنی" خدای آتش است اما وی مثل تابیتی بالاترین جایگاه را ندارد و ایندرا (خدای آسمانها و جنگ) جایگاه بالاتری از او دارد. همچنین آگنی مانند تابیتی الهه نیست. همین ها را در مورد آتر در میتولوژی ایرانی نیز می توان گفت. ( اما ائمئقلجی در تورکان که الهه اجاق هست مادر تمامی رب النوع ها می باشد و از این نقطه نظر نسبت خدایان آتش هند-اروپای به نقش تابیتی ساکایی بسیار نزدیکتر هست) ▪︎ پژوهشگر تورکمن "بیلگه-شاد" به نکته جالبی اشار کردند: دام/تام در تورکی به معنی خانه هم هست و بسبار جالب است که tab-iti رب النوع خانه هم بوده است.( tab//tam) #ترکان_سکایی #ساکاها_ایرانی_نبودند ϜϓſϞ ‍ ☪‍ @AZ_SESI
Показать все...
‍ ‍ ‍ 《بررسی تئونیمهای تورکان ساکایی》 (قسمت هشتم): رب النوع تورکان ساکا، "تابیتی" (بخش سوم) اشتباه دیگر این می باشد که هر جا کولت آتش دیدیم آن را بی درنگ به دین زرتشتی مرتبط کنیم. کولت آتش مخصوص ایرانی ها نیست و در بسیاری از اقوام و ملتها دیده میشود. بین تورکان نیز کولت آتش وجود داشته است. 📚Neklyudov S.YU. Otkhan-Galakhan. - MNM. در اینجا بطور بسیار خلاصه به بررسی کولت آتش بین تورکان می پردازیم. درباره لغت "آتش" در زبانهای ایرانی هیچ اتیمولوژی قانع کننده ای وجود ندارد: در زبانهای هندو ایرانی و اسلاو دو لغت در معنی "آتش" وجود دارد یکی لغتِ oqnis//*eqnis* با منشا هند-اروپایی و دیگری لغت atar//adur که از لغت ترکی ot* ایجاد شده است. لغت اول به معنی "آتش" در اکثر زبانهای هند-اروپایی بکار رفته است: Het: aqnis latin: iqnis Qədim Hind: aqníş Əski slavyan: oqni Latış: uqnus 📚Etimologicheskiy slovar' russkogo yazyka, III, 1971, 118. اما دومین لغت یعنی od(ot) دارای منشا ترکی بوده و در ریشه لغات otaq, ocaq(otcaq), odun موجود بوده و در اصطلاحات منقولی odçiqin(od tigin) و odqan(od xan) با معانی "شاهزاده آتش، ته تغاری محافظ آتش، پسر کوچک" به چشم میخورد. 📚Etimologicheskiy slovar' tyurkskikh yazykov. M. 1974-1980, I, 483-484) در منبع پهلوی قرن هفتم چنین نوشته شده است:
"شهر زرنگ (در سیستان) برای اولین بار توسط افراسیاب ( فراسیاک) تورانیِ لعنت شده بنا شد و آتش ( آتشگاه) شگفت آور karkōy ایجاد شد"(۳۸)‌، "(آتشگاه) گنزک در آزربایجان توسط افراسیاب پسر تور تاسیس شده است"(۵۸).
📚Markwart, 1931, (Šāhrestāniha i Ērānšahr) این جملات نشان دهنده این هستند که آتشگاه های زرتشتی دوران ساسانی در مکان قبلی عبادتگاه های آتش تورکان بنا شده اند. عالم معروف Z.A.Ragozina می نویسد درحالی که در گاتاها به عنوان قدیمیترین متون اوستا، "ستایش به آتش" وجود ندارد در بخش های بعدی، آتش پرستی به صورت بارزی دیده می شود. به نظر وی زرتشتیانی که از شرق آمدند بعدها ستایش به آتش را از تورانیانی که در آزربایجان عبادتگاه های زیاد آتش داشتند، یاد گرفتند. 📚Ragozina, 1903, 175. مسئله مهم دیگر اینجاست که علی رغم لغت مشترک od* در همه زبانهای تورکی، در زبانهای هند-اروپایی چنین لغت مشترکی وجود نداشته و لغت agni* فقط در بعضی از زبانها وجود دارد و این نشانگر این واقعیت هست که کولت آتش پس از تجزیه زبان پروتو-هنداروپایی در این اقوام ایجاد شده است و به همین دلیل لغات آذر، آتار و آتش که در زبانهای ایرانی در ارتباط با آتش هستند وارداتی می باشند. در نام رب النوع اجاق یونانی ( Hestia) و لاتین ( Vesta) هم گویی لغت تورکی "isti" به معنی گرما، دیده می شود. بین تورکان اییه های آتش نقش محافظت، پاکیزه کننده و علاج دهنده دارند و به همین خاطر بین اغوزها اماکن شفا بخش پیر و اجاق نامیده می شوند: Düldül ocağı, Sarılık ocağı, Göz ocağı, Yel ocağı, ... پاکیزگی و تمیز شدن از بیماریهای عفونی و بختک و کابوس به واسطه آتش بین تورکان، "آلازلاما" نام داشته است و واریانت داغ کردن آن تحت نام Çıldağ امروزه نیز تداوم دارد. در سال جدید برای اینکه تلخی ها و دردهای سال گذشته وارد سال جدید نشود از روی آتش پریده و بدینگونه پاک می شوند. در گذشته برای اینکه روح مرده بصورت عاری از آلودگی وارد جهان آخرت شود جسد را می سوزاندند. یاشار کالافات درباره سوزاندان اجساد در تورکان باستان چنین می نویسد:
"در تورکان باستان اجساد سوزانده و تبدیل به خاکستر می شدند که بخاطر اعتقاد به تمیز کردن همه چیز توسط آتش بود. هدف از این کار دور کردن روح مرده ها از بدی ها بود و اعتقاد بر این بود که ارواح خبیث از آنها دور شده و فرار می کنند. این اعتقاد بین گوک-تورکها، خزرها، قرقیزها و بلغارهای دانوب وجود داشته است."
📚Kalafat, 1990, 52 تورکان بلتیر هنگام قربانی کردن گوسفند بر بالای تپه اجاقی بزرگ به اسم "اولوگ اُت" را افراشته و گوسفند را در آن می پزند. تورکان آلتای موقع قیزقاچیرما از شاخه های درختان، یک " otağ" می سازند. 📚İnan, 1972, 166. در تورکی آزر اصطلاحاتی چون " اودلا سو آراسیندا قالدی" و "اجاقی سوندو" وجود دارد. #ترکان_سکایی #ساکاها_ایرانی_نبودند ϜϓſϞ ‍ ☪‍ @AZ_SESI
Показать все...
بسم الله الرحمن الرحیم شنبه:۱۴۰۳/۰۳/۱۲ السّبت:۲۳ذی القعده ۱۴۴۵ Saturday, 1Jun 2024 شنبه ها: فلسفه ملّی(تورکی اسلامی)۶۲ فلسفه ملّی و فلسفه فارابی۳ دکتر عبدالغفار بدیع Ph.d Abdoulgaffar badie روزی  شیری را میندازند داخل قفس و بعد بهش سوسیس کالباس می دند. شیره با تعجب میگه : من آهو میخوردم این چیه آخه؟! بهش میگن اونقدر گرسنه می‌مونی تا همینو بخوری، شیر چند روز بعداز شدت گرسنگی سوسیس رو میخوره...چند روز بعد به جای سوسیس، استخون میندازن جلوش، شیره میگه: بابا من به سوسیس عادت کردم، این چیه؟! بهش میگن اونقدر گرسنه می‌مونی تا استخون رو کامل میخوری. شیر چند روز بعد از شدت گرسنگی استخون رو میخوره... بعد یه مدت به جای استخون یونجه میریزن جلوش...شیر میگه : بی انصافها من الاغی که یونجه رو میخوره رو درسته قورت میدادم اینو نمیخورم دیگه...‏بهش میگن اونقدر گرسنگی میکشی تا یونجه رو هم بخوری. شیر یه مدت مقاومت میکنه ولی سرانجام یونجه رو هم میخوره... یه مدت بعد هیچی بهش نمیدن داد میزنه: من به یونجه عادت کردم اینو دیگه چرا نمیدین بخورم؟!بهش میگن یونجه‌ مفت نداریم باید صدای الاغ دربیاری تا بهت یونجه بدیم... ١ ✍قسمت سوم نسبت فلسفه ملّی را با فلسفه فارابی با شمایان در میان می نهیم: فلسفه ملّی با جهل و فسق و ضلالت و مانقوردیسم(متبدله، خویشتن باختگان)میانه ای ندارد آنگونه که فارابی برای تحقق مدینه فاضله، مدینه جاهله و ضاله و فاسقه و متبدله را دشمن و خصم مدینه فاضله می دید و مقابله با آنان را یک فریضه. مدینه جاهله منبعث از جهل است یعنی، جامعه ای که علم ندارد به چه چیزی؟ به سعادت زیرا غایه الغایاتِ مدینه فاضله رسیدن به سعادت و سعادت بخشی است مدینه جاهله، مدینه ای است که سعادتِ حقیقی را نمی شناسد اگر افراد و اعضای چنین جامعه‌ای را به سعادت سوق‌دهی نه در آنجا اتراق کنند نه بدان ایمان و ایقان آورند مهمّ‌ترین هدف برایشان در زندگی خور و خواب و خشم و شهوت است البتّه چنین جامعه ای از منظر فارابی انواعی دارد: ضروریه، بدّاله، الخسّه، الکرامه، تغلبیه و جماعیه که ما را بر شرحِ آن فعلا ضرورتی نیست. مدینه فاضله،ابدا انس و الفتی با مدینه جاهله ندارد زیرا مبنا در مدینه فاضله فضل است اما در جاهله، جهل در مدینه فاضله علم هست دانشمندان محترمند و معلّمان برصدرنشینند و قرب بینند و ارج یابند مهمّترین وگرانترین کالای معرفتی در مدینه فاضله علم است. حالیا که در مدینه جاهله معیار تفضّل و تقرّب جهل است تقدیم الاراذل و تاخیر الافاضل در مدینه جاهله حکم می راند همانی که مولانا می گفت: احمقان سرور شدستند و ز بیم عاقلان سرها کشیده اندر گلیم جهل ناخواسته دگمی و ارتجاع را به دنبال دارد. ۲ ✍دومین مدینه غیرفاضله، فاسقه است که از فسق و فساد می آید. فاسق کسی است که می داند کاری بد و ناپسند است اما مرتکب می شود یعنی مدینه فاسقه راه رسیدن به سعادت را می داند اما رفتارش و کردارش مثل مدینه جاهله است. در مدینه فاسقه آدمیان چند چهره دارند و واجد چند شخصیت هستند فلذا شناسایی شخصیّت واقعی افراد در آن کاری است سخت و صعب. اگر در مدینه فاضله صداقت و سادگی هست در مدینه فاسقه دروغ و تزویر و تملق در صدر می نشیند و شهروندان آن مدینه لباس اخلاقیات بر تن ندارند در حالی که در شاکله مدینه فاضله هیچ راز مکتوم میان رییس و مرئوس وجود ندارد. ۳ ✍سومین مدینه غیرفاضله مدینه متبدّله یا مبدّله است که مدینه ای تغییریافته یا استحاله شده است. در چنین مدینه ای آدمیان به عمد یا غیرعمد به علم یا به سهو، هویّت و کیستی و چیستی خود را فراموش می کنند و در خدمت هویّتهای دیگر هستند. اینان به کاملترین شکل ممکن تغییریافته اند و به مانقورت تبدل یافته و هم خاصیت گرگی خود را از دست داده و به سگانی خائن تغییر ماهیت داده اند. هم الینه و آسیمیله شده و مامور آسیمیله کردن ملّت و قوم خویش می شوند. آنان تبر بر تیشه خود می زنند و روغنی برای چراغدان اغیارند. اینان در مدینه متبدّله دچار الیناسیون شده اند در نتیجه برای دیگران خانه برپا می کنند و در زمین اغیار بازی می نمایند و فرهنگ لغت یا دستور زبان برای زبان های بیگانه می نویسند و به زبان بیگانه حرف زنند و از حرف زدن به زبان خویش عار دارند و افتخار خود را در ارزان فروشی خود می دانند. به تعبیر ملّای تورک بلخی رومی مولانا: قیمت هر کاله می دانی که چیست؟ قیمت خود را ندانی ابلهی است آنلاییرسان قیمتین هر بیر نه یین اؤزونون سن بیلمه ییر سن قیمتین صد هزاران فصل داند از علوم جان خود را می نداند آن ظلوم وئریر هر یاندان خبر او علمیده اؤز حالیندان دیر الی اما گوده داند او خاصیّت هر جوهری در بیان جوهر خود چون خری بیلیر او هر بیر زادین خاصییتین بیلمه ییر لئیک اؤزونون ائششک لیگین و چنین آدمهایی در مفکوره و اندیشه فارابی و ویزیون فلسفه ملّی تورکان مسلمان از دشمنان مدینه فاضله اند...
Показать все...
Repost from Rahim.akbayrak
Фото недоступноПоказать в Telegram
Показать все...
‍ ‍ ‍ 《بررسی تئونیمهای تورکان ساکایی》 (قسمت هفتم): رب النوع تورکان ساکا، "تابیتی" (بخش دوم) ایرانشناسان سعی دارند که تابیتی را با معادلهای هند-اروپایی تشریح کنند: ارتباط نام تابیتی با آتش و گرما و نقش آفرینندهٔ او، گواهی بر جایگاه او به‌عنوان ایزدبانوی آتش نخستین است. جایگاهی که از باور مشترک نیاکان اقوام هندواروپایی نسبت به ایزد آتش مشتق شده‌است. ایزدی که در طول تاریخ نام‌ها و جلوه‌های متفاوتی به خود گرفته‌است. از نمونه‌های شناخته‌شده می‌توان به هستیا در دین یونان باستان، آگنی در آیین‌های ودایی اقوام هندوآریایی، و آذر (ایزد) در میان مردمان ایرانی‌تبار نواحی جنوبی‌تر اشاره کرد. تابیتی شبیه به آگنی ودایی و هستیای یونانی بود و بنابراین، با آیین آتش و مفهوم آن در میان مردمان ایرانی‌تبار ارتباط داشت. 📚Ustinova 1999, p. 67-128 📚Raevskiy 1993, p. 15-23 اما این توازنها باز در میتولوژی بسیاری از اقوام هست و به ویژه در تورکان هم به چشم می خورد: موجودیت آنا - الهه [الهه مادر] اعظم در خداشناسی، تنها ویژه خداشناسی تورکها میباشد: در یکی از افسانه های تورکی سایان آلتایها الهه بزرگ جهان آکائنه (آغ آنا) میباشد که در اقیانوس جهان به سر میبرد به دستور آکائنه این جهان توسط حاکم برتر اولكئن آفریده می.شود اولكئن به دستور وی نسبت به آفرینش آسمانها، حشرات ماهیها ،آفتاب ،ماه ستاره ها خاک و انسانها مبادرت نموده و آتش را ایجاد می نماید. 📚Neklyudov S. YU. Ul'gen'; Basilov V. N. Tyurkoyazychnykh narodov mifologiya.-MNM. بسیاری از محققان توازنهایی را در میان اولگئن و تنگیر مشاهده نموده و جهات مشترکی را بیان میکنند بنابر رسوم تورکها جایگاه الهه آکائنه از جایگاه اولگئن فراتر بوده و همان تنگیر میباشد. [آنگونه که تابیتی جایگاه بالاتری از پاپای دارد] تابیتی سکیفها را میتوان با مادر اعظم تمامی خدایان یعنی ائمئقلجی نیز مطابقت داد جایگاه او "مادر اجدادی و آفریننده" می باشد. در نزد تووایی ها ائمئقلجى الهه اجاق داخل در شمار الهه های مادر می باشد. 📚Ζ. Ηəsənov, bakı-2005, 308-309 به پرسوناژ الهه اجاق در تورکها مراجعت مینماییم پاسداری آتش از جانب آک ائنه در بستر افسانه های تورک مورد تأیید قرار میگیرد تورکمنها و اوزبکها از سیمایی که ایجاد کننده آتش آسمانها و ایجاد کننده رعد و برق میباشد برخوردارند. این الهه در بین اوزبکها با نام مؤمو کولدوروک و مؤمؤ- گولدوروک و در تورکمن ها با نام قاری-ماما خوانده میشود. 📚Basilov V. N. Burkut-baba. MNM. در نهایت تورکها از الهه ای به نام اوت ائنه برخوردارند که وی نیز حامی خانه میباشد. 📚Ζ. Ηəsənov, bakı-2005, 308-309 دقت کنید که رب النوع های آتش در هند-ایرانی ها هیچ کدام الهه نیستند اما در تورکها اود-آنا الهه می باشد. اینجا جا دارد که نظر ایرانشناس معروف میخاییل روستوفتسف را هم نقل کنیم: در نگاه اول پیدا کردن الهه ای با نام غیر ایرانی تابیتی در پانتئون ایرانی که بالاترین جایگاه را به خود اختصاص داده در حالی که بزرگترین خدا دومین جایگاه را دارد، عجیب به نظر می رسد. 📚ROSTOVTZEFF M. 1922, 107 این در حالیست که در میتولوژی تورک آنگونه که در بالا دیدیم چنین توازن جایگاهی را بین آک-آنا و اولگن می بینیم. ظاهرا توضیحات روستوفتسف، آبایف را قانع نکرده و وی بدنبال پیدا کردن تشابهات بین میتولوژی ساکاها و اوستیایی ها می گردد. او بدنبال این بود که بین خدای سفا ( خدای آتشدان و زنجیر آتش در بین اوستیایی ها) و تابیتی-هستیا ارتباطی بسازد. 📚 A. ABAYEV V.I. 1979, 10 اما آنگونه که میبینیم پیدا کردن ارتباط بین خدا( سفا) و ایزدبانو (تابیتی) غیر منطقی هست زیرا اولی برخلاف دومی الهه نیست. از سوی دیگر خود نام سفا در زبان اوستیایی قابل تحلیل نمی باشد. در بین هندیان "آگنی" خدای آتش است اما وی مثل تابیتی بالاترین جایگاه را ندارد و ایندرا (خدای آسمانها و جنگ) جایگاه بالاتری از او دارد. همچنین آگنی مانند تابیتی الهه نیست. همین ها را در مورد آتر در میتولوژی ایرانی نیز می توان گفت. ( اما ائمئقلجی در تورکان که الهه اجاق هست مادر تمامی رب النوع ها می باشد و از این نقطه نظر نسبت خدایان آتش هند-اروپای به نقش تابیتی ساکایی بسیار نزدیکتر هست) ▪︎ پژوهشگر تورکمن "بیلگه-شاد" به نکته جالبی اشار کردند: دام/تام در تورکی به معنی خانه هم هست و بسبار جالب است که tab-iti رب النوع خانه هم بوده است.( tab//tam) #ترکان_سکایی #ساکاها_ایرانی_نبودند ϜϓſϞ ‍ ☪‍ @AZ_SESI
Показать все...
‍ ‍ ‍ 《بررسی تئونیمهای تورکان ساکایی》 (قسمت ششم): رب النوع تورکان ساکا، "تابیتی" (بخش اول) تابیتی (Tabiti) ایزدبانوی ساکاها بود که مربوط به آتش اولیه می‌شد. آتشی که پیش از خلقت جهان وجود داشته و جوهر بنیادی و منشأ همه آفرینش‌ها بوده‌است. هرودوت تابیتی را معادل هستیای یونانیان می داند. 📚Herodotus, IV, 59 او الهه خانه و اجاق (در تورکی اجاق هم معنی خانه و کانون خانواده و هم به معنی آتشگاه هست) بوده است. او ازدواج نکرده و الهه بکارت می باشد. پاپای و آپی از او زاده شده اند. طبیعتا ابرانشناسان وارد عمل شده و سریعا تابیتی را هم عضو جدانشدنی هند-ایرانی ها دانسته اند که ابتدا آنها را نقل می کنیم: نام تابیتی شکل یونانی‌شده نام سکایی Tapatī، به معنای «تاباننده، سوزاننده» است. 📚West, 2007, p. 267 📚Encyclopedia of Religion 2005. این نام همچنین مرتبط با واژهٔ اوستایی tāpaiieⁱti به‌معنای «گرم کردن»، واژه فارسی تابیدن و واژه لاتین tepeo و دیگر عبارات مرتبط با گرما در زبان‌های هندواروپایی است. نام تابیتی همچنین به تاپاتی (سانسکریت: तपती)، ایزدبانوی هندو و فعل مرتبط با نام وی tapayati که به‌معنای «سوختن» و «داغ‌بودن» است شباهت دارد. 📚Cheung 2007, pp. 378–379. اولا باید دانست که این لغت مختص زبان های هنداروپایی نبوده و نیست: Tab:  آتش : سومر Tep: آتش، سوختن، شعله : مصر Tbili: گرم : گرجی Tib-ir: خدای آتش : هوری Tav: رسیدن به گرمای لازمه : تورک Tepszi وسیله ای که با آن در آتش سرخ می کنند : مجار 📚O.Karatay, Iran ile Turan, 153-154 ثانیا این لغت و مشتقات آن بسیار در تورکی رایج هستند( میدانیم که تفاوت دیالکتیک m~b~p در تورکی وجود دارد): Tapınmağ: ستایش کردن به خدا، خدمت کردن، احترام گذاشتن Temir: [چون آهن فقط با آتش و حرارت شکل داده شده و قابل استفاده می شود.] Tamtuq: آتش، شعله Tamit: شعله ورشدن و سوختن Tamdu, Tamtul: سوختن، ناگهان شعله ور شدن Tamtur: سوزاندن، شعله ور کردن Tamitur: سرخ شده و می سوزد (ریشه لغت: tam) Tamu: جهنم Tab: تاپماق(‌رسیدن، نائل شدن) 📚Z. Həsənov, çar skiflər, 309-312 در حقیقت قوی ترین اتیمولوژی هند-اروپایی برای تئونینهای ساکایی همین اتیمولوژی مربوط به تابیتی می باشد که باز در مقابل تحلیل تورکی آن حرفی برای گفتن ندارد: این لغت ساکایی بصورت Tabıt و Tabu به معنی "رب النوعی که حافظ خانه هست" در تورکی قاراچای-بالکار حفظ شده است. 📚Tavkul, 2000, 370 لغت تورکمنی Tebit به معنی "گرما" و "حرارت" می باشد. 📚Tekin et al., 1995, 622 که با لغت ساکایی یکسان است. از طرف دیگر این لغت ساکایی در اعتقادات تورکان دقیقا معادل "روح و رب النوع آتش" می باشد. 📚F. Şengül, 2022, 592 در تورکی قزاقی لغت Tap به معنی "گرما" و "آتش" می باشد. 📚Koç, 2003, 520 قسمت دوم Tabiti یعنی iti همان لغت iti در تورکی هست که از رایج ترین لغات برای نام گذاری "روح و رب النوع" در اعتقادات تورکان باستان می باشد. 📚Tanyu, 1980, 11 به عبارت دیگر لغت ساکایی Tabiti اساسا معادل دقیق لغت تورکی Tapiti به معنی "روح و رب النوع آتش" می باشد. صفت رب النوع آتش در اعتقادات تورکان یاکوت Dabıy نام دارد. 📚Pekarskiy, 1945, 248 بدلیل اینکه تغییر D به Y در تورکی بسیار رایج است، dabıy چیزی جز dabıd یعنی تابیتی ساکایی نیست. چوواشها هنگام ازدواج برای وفاداری با گفتن "tupa tu" و زنان قاراچای-بالکار با گفتن tobady قسم می خورند. [تابیتی الهه خانه و کانون خانواده بود] 📚V. Stetsyuk, Scythian Mythology 📚LAYPANOV K.T., MIZIEV I.M. 2010, 43 در غاری متعلق به تورکان بلغار همین عبارت Tapa tu به خط رونیک تورک نوشته شده است (به شکل ضمیمه شده دقت کنید) 📚Bulgarish Cave Temple on the Dniester River Bank #ترکان_سکایی #ساکاها_ایرانی_نبودند ϜϓſϞ ‍ ☪‍ @AZ_SESI
Показать все...