|باشگاه موتورسواری🔞|
4 143
مشترکین
-3924 ساعت
-667 روز
+77330 روز
- مشترکین
- پوشش پست
- ER - نسبت تعامل
در حال بارگیری داده...
معدل نمو المشتركين
در حال بارگیری داده...
-اووییی آلبرت دلد دالهه اویییی…تپلم خونی شد اوهیییی…
انگشتمو تند تند توی ک*ص خیس و تنگش میچرخوندم از تنگیش یه انگشتم بزور توش جا شده بود و سوراخش قرمز شده بود
نوک سینه های سیخ شدش از روی تیشرتش معلوم بود
تیشرتشو زدم بالا و همونجور که انگشتمو توی سوراخ تنگ ک*صش میچرخوندم
لیس پر تفی به نوک ممه های تازه در اومدش زدم
-اهههیی …خیلی حال میده بازم میییقام …اهییی
نوک سینشو به دهن گرفتم و مک عمیقی بهش زدم که…👅💦
https://t.me/+ATAAj8nGRIoyMzc0
https://t.me/+ATAAj8nGRIoyMzc0
همکلاسیش رو تو مدرسه خفت میکنه و…👆🔞
2900
_تو #بابای منی... نمیتونی با من سـ*کس داشته باشی...
روم خیمه میزنه و زبونشو به چاک سینم میکشه که تنم میلرزه و چشمامو میبندم.زیر گوشم پچ میزنه:
_ #ک.صت خیلی خوشمزه است، نمیتونم نخورمش، ک.ص مامانت بو میده...👅🔥
نفساش تند میشه و آروم انگشتشو سمت شورتم میبره و چنگی میزنه و شورتمو بیرون میکشه که همزمان در باز میشه و مامان چراغو روشن میکنه و ..❌
https://t.me/+KlWEpRbqP2A3NDFk
https://t.me/+KlWEpRbqP2A3NDFk
سکس #ناپدری با دختر زنش...💦🔞
5610
_نظرت راجب کـ**ص همکلاسیت چیه؟
دانش آموز قلدر مدرسمون #کـ*ـیر کلفتشو توی دست گرفت و به شیار کـ**صم مالید
_ا..آخ خیلی خوبه ..همون که می خواستم کـ**ص صورتی و آبدار..
ممه های کوچیکمو توی دست گرفت
_فقط ممه هات یکم کوچیکه که اونم تبدیل به #پستونشون میکنم..
سر#کــیرش رو توی کـص فرو کرد و سیلی به ممه هام زد
_زیررر کی داری جرررر میخوری؟؟🔞👅
درحالی که سینه های کوچیکم تند تند بالاپایین میشد و صدای شلپ شلپ برخورد #کــیرش به کـ**صم توی دفتر پیچید جیغ کشیدمممم
_زیر قلدر #کـ**ـیر کلفت مدرسمموون🔞💦
https://t.me/+ATAAj8nGRIoyMzc0
https://t.me/+ATAAj8nGRIoyMzc0
5920
#part1
عمو داگیم کرده بودو تند تند ک.یر قطور و کلفتشو توی ک.ص تنگم عقب جلو میکرد
-اههه عمو بسهه الان یکی میاد اهههه
بی توجه تند تند داخل سوراخ تنگم خودشو میکوبید با حس نبض کی.رش داخلم حشری تر میشدم
دیلدو رو برداشت و توی سوراخ باسنم فرو کرد که از درد به خودم پیچیدم
-اههههه اهییییی داره میاد اههههه آبم داره میاد عمووو اهههه
که با لرزی…👇👅💦
https://t.me/+dXd1gQDB5mY2Mzc0
https://t.me/+dXd1gQDB5mY2Mzc0
اووف با هر پارتش کصت خیس میشه🔞
18710
•| مذهبیِ شهوتے💦👅 |•
- ج.نده رو کی دست بلند میکنی هان؟
- بذار برم نمیذارم ادمی مثل تو دستش بهم بخوره...
- از خداتم باید باشه یکی مثل من هرزه ای مثل تو رو بخواد بکنه...شنیدم به نصف پسرای دانشگاه دادی...
- به تو چه، تو که ادعای مذهب و دینت میشه چرا میخوای بکنی؟
- همه کردن چرا من نکنم، حالا که انقد ارزونی.
- ارزون ننه اته، من به هرکی عشقم بکشه میدم...
چونه ام رو با خشم تویمشتش گرفت و ...
https://t.me/+bpi5D7h52INiMmRk
https://t.me/+bpi5D7h52INiMmRk
24010
_حامله نیستی مگ تو ؟
اخم کردمو بدتر از خودم اخم ترسناکی کرد غرید
_ لباس بپوش لعنتی ، یخ کرد بچم
_ بچت یا من؟؟
_ بچم!
ناباور بغض کردم زیر پتو خزیدم با همون اخم جدیت کنارم دراز کشید پک عمیقی به سیگارش کشید
_ فردا میگم صبحونه ات بیارن اینجا
بی توجه بیشتر پتورو کشیدم فین فین کنان لب زدم
_ حالم از خودتو و بوی سیگار لعنتیت بهم میخوره
یهو اومد سمتم کاری کرد که ...🔥🚷😱
https://t.me/+GLFQCc1eRYxlZmZk
https://t.me/+GLFQCc1eRYxlZmZk
22320
سلام بچه ها یه خبر خوب 😍چنل vip رمانمون تاسیس شد 😍برای اینکه بتونین زودتر پارت های هیجانی و جذابمون رو بدون هیچ پیام متفرقه ای دنبال کنین
با واریز ۲۳ تومن وارد چنل VIP بشین🩵
6219861948518260
هاشم خانی
بعد از واریز فیشتون رو به آیدی زیر بفرستید تا چنل vip براتون ارسال بشه🤗👇
@Marriiyf
25200
#پارت_۸۹
دستش رو که روی شونم بود پس زدم و از جام بلند شدم...همونجور که نفس عمیق میکشیدم تا بتونم به خودم مسلط باشم گفتم.
- شما...شما به من...به من یه طی و سطل بدین...میخوام برم تمیز کاری.
- اما؟ الان که نمیشه حالا یکم استراحت کن.
به بدبختی پلک هامو باز و بسته کردم و گفتم:
- لطفا اکرم خانم...تو رو به روح بچت.
اکرم قیافش در هم شد...چشماش پر از اب شد و بعد از اون سر پایین انداخت.
- باشه مادر...به خاطر خودت میگم...اگه نمیخوای که باشه.
یه سطل وطی دستم داد و گفت:
- برای لجبازی دست به هر کاری نزن.
تند سرمو به نشونه ی باشه تکون دادم... ولی خودمم میدونستم که اینجوریه دقیقا.
- خب حالا کجا رو تمیز کنم.
اکرم رفته بود توی حال و هوای خودش...
به شدت گرفته و ناراحت شده بود... دیگه از اکرم چند دقیقه ی قبل خبری نبود.
حتما یه خاطر اینکه بچش رو یادش انداخته بودم اینجوری رفته بود توی خودش
کلافه سمتش رفتم...دستامو دور گردنش حلقه کردم و سرمو روی شونش گذاشتم.
- ببخشید نمیخواستم ناراحتت کنم اصلا.
اکرم اشک های راه افتاده پشت پلک هاش رو با دست پاک کرد و گقت:
- خوبم مادر..تو برو به کارهات برس
گونه ی نرمالوی اکرم رو کشیدم و گفتم:
- دختر خوبی باش باشه اکرم جونم؟
#پدرشوهرم توی #ک..سم تلمبه میزد و #شوهرم #کـ**یرشو توی #ک..ونم فرو کرده بود از شدت دردو لذت توی ابرا سیر میکردم
#ک...یر #پدرشوهرم خیلی کلفت تر از ماله شوهرم بود و لذت بیشتری رو به #ک..ص.م تزریق میکرد
پدرشوهرم #ک..یر کلفتشو از توی #سوراخ ک..صم درآورد و جاش رو با شوهرم عوض کرد و کل #ک...یر قطورشو توی #ک..ونم فرو کرد
زیر #کـ**یرای #کلفتشون داشتم گاییده میشدم که دربازشدو #مادرشوهرم #گشورتشو روی صورتم انداخت و گفت
_برای منم #بلیس عروس #جن.ده ام🔞🔞🔞
https://t.me/+R-7UlMJa0YoxMjQ0
https://t.me/+R-7UlMJa0YoxMjQ0
25920
Repost from |باشگاه موتورسواری🔞|
-اهههه اهیییی دارم پاره میشم کامی اهههه خیلی کلفتههه لنتی اهیییی
تند تند توی سوراخ تنگ و خیس کصم تلنبه های سرعتی میزد و رفیقش سوراخ باسنمو انگشت میکرد
از درد و لذت به خودم میپیچیدم و سینه های بزرگم که بالا و پایین میشدن رو میمالیدم
-اههه فااکک چقد تنگی تو دختر هر چقد میکنمت گشاد نمیشی اووف
با تلنبه محکمی که توی کص پر از آبم زد لرزی کردمو آبم پر فشار بیرون ریخت
-اووف آبشار راه انداختی جوجه تشک رینگ رو وایتکسی کردی…
زبونشو روی کصم کشید و رفیقش….🍑👅💦
https://t.me/+dXd1gQDB5mY2Mzc0
https://t.me/+dXd1gQDB5mY2Mzc0
پارت اولشه💦🔞
13500
#part1
عمو داگیم کرده بودو تند تند ک.یر قطور و کلفتشو توی ک.ص تنگم عقب جلو میکرد
-اههه عمو بسهه الان یکی میاد اهههه
بی توجه تند تند داخل سوراخ تنگم خودشو میکوبید با حس نبض کی.رش داخلم حشری تر میشدم
دیلدو رو برداشت و توی سوراخ باسنم فرو کرد که از درد به خودم پیچیدم
-اههههه اهییییی داره میاد اههههه آبم داره میاد عمووو اهههه
که با لرزی…👇👅💦
https://t.me/+dXd1gQDB5mY2Mzc0
https://t.me/+dXd1gQDB5mY2Mzc0
اووف با هر پارتش کصت خیس میشه🔞
6000