هـ,رزه فَــراري🔥
ممــنــــ.ـــــوعــــه و بزرگـســـ.ـــــال💦🔞 ◇ ◇ اخ وقتی محکم مک میزنم مث مار به خودت پیچ و تاب میدی:) ◇ ◇ بـہ قـلـم: N
نمایش بیشتر17 145
مشترکین
+45624 ساعت
+2 7617 روز
+5 38430 روز
- مشترکین
- پوشش پست
- ER - نسبت تعامل
در حال بارگیری داده...
معدل نمو المشتركين
در حال بارگیری داده...
Repost from N/a
یه تیکه از کباب و برداشتم و با ولع خوردمش ، یهو صدای جیغی بلند شد
_ همین مونده غذا بدزدی موش کثیف ،بیاین دزد گرفتم ، آهای ...
در عرض چند ثانیه ، آشپزخونه پر ادم شد.
چاقو رو برداشتم و با هق هق گفتم :
_ من فقط گرسنه ام بود ، به خدا فقط یه تیکه خوردم
شاهرخ با ترس نگاهم کرد و صدای دورگه و بمش بلند شد
_ تمومش کن برفین ، بنداز پایین اون لامصب و !بنداز قربونت برم ...
خنده ی غمگینی کردم
_ میخوام کارتو راحت کنم ، دیگه لازم نیست چشمت هی به زن زوری ات باشه که با وجود حاملگیش ، بیشتر از یه وعده غذا نخوره !
چاقو رو روی رگم فشار دادم و ...
https://t.me/+sW4W5NrM2DA1M2E0
https://t.me/+sW4W5NrM2DA1M2E0
👍 3
89310
Repost from N/a
_ آخ لامصب چقدر تنگی ! 💦
در حالی که یکی از #سینه هامو توی مشتش فشار میداد ، سرعت ضرباتشو بیشتر کرد
_ بسه ارباب ، درد دارم
_ لب روی نوک سینه ام گذاشت و تا ته واردم کرد ، نفس زنان گفت :
_ بسه ؟ تا صبح باید زیرم جون بدی بچه رعیت ، پول مفت ندادم که برام ناز کنی
ضربه ی نسبتا محکمی به باسنم زد ، از درد ناخونامو توی کمرش فرو کردم
_ #آه بکش برام ، یالا ، کاری نکن همینجا #جرت بدم
همزمان انگشتشو وارد پشتم کرد و ...💦❌
https://t.me/+sW4W5NrM2DA1M2E0
https://t.me/+sW4W5NrM2DA1M2E0
85030
Repost from 🔞عَـطَـش بـرهنگـی
به پدربزرگ ناتنیش کـ*ص میده😱❌👇🏻
همزمان که داشتم جلو پدربزرگ ناتنیم خم و راست میشدم و حرکتای یوگا رو انجام میدادم یه چشمم به خشتکش بود که #کیـ*رش با هر لرزش باسنم سیخ و سیخ تر میشد!
همزمان که داشتم رو زمین پاهامو باز میکردم با صدای جر خوردن شلوارم چشمام گرد شد و شک نداشتم #تپل صورتی رنگم از زیر بند لامبادام بیرون پرید!
فک میکردم حواسش بهم نیست اما با قفل شدن نگاهش رو #کـ*ص تپلم لبمو گزیدم و دستمو رو #کـ*صم گذاشتم
_دستتو بردار بچه بزار ببینم چی اونجا قایم کردی
لبمو لیس زدم و #حشـ*ری دستمو برداشتم
_#کـ*صمو میخوای لیس بزنی بابابزرگ؟
https://t.me/+jPax0XwRnHQwOWI0
https://t.me/+jPax0XwRnHQwOWI0
اوفففف ک.ص لیسی پدربزرگ برای نوهاش❌🔞😱
پارت اولشه فوووول صحنهه💦
𝐒𝐄.𝐗𝐘 𝐏𝐀𝐏𝐀👅
انقدر حواسش بهت باشه که حتی نزاره جـ.ق بزنی خودش مدام بهت بده🤤🔞 نویسنده: lilium صحنه دار و ابدار🔞💦💦
84020
Repost from 🔞عَـطَـش بـرهنگـی
_ک*ص گشادتو یه جوری میگام جـ*نده تا دیگه از این گوه ها نخوری
کمرمو گرفت و یهو با ضرب روی تخت ماساژ پرتم کرد. روپوشمو توی تنم جر داد و با دیدن ک*ص و سینه های لخت و شیو کردم پاهامو محکم ازهم باز کرد.
_از اولم میدونستم جنـ*ده ای اومدی بدی، یه جوری جرت بدم تا چند روز نتونی راه بری
ک*یر روغنیشو یهو توی ک*صم کرد و آهی کشید...❌🔥
https://t.me/+G81U0tlOloZmMDRk
https://t.me/+G81U0tlOloZmMDRk
دختر ماساژوری که طمعه ی این دفعه اش سوپراستار معروفیه🔞💦🔥
77020
Repost from N/a
-پرستار کوچولو چه ک*ص بی مو و تپلی داری!
سرش و برد لای پام و بینیش و به چـ*وچولم مالید:
_اووم ک*صت بوی توت فرنگی میده
حشری شدم و سرش و محکم به کـ.صِ خیسم فشردم
_زبونت و بکن توش حاجی جون، بخورش برام.
زبونش و تند کشید روی شیارِ ک*صم انقدر که لرزیدم و آبم اومد.
همش و تا قطره ی آخر خورد و نشست روی مبل.
به خشتکش اشاره زد، کـ*یرش از زیر شلوار داشت منفجر میشد.
_حالا نوبت توعه هرزه کوچولو زود باش برام بخور.
نشستم زیر پاشو زیپ شلوارش و پایین کشیدم.
آلـتِ شـ.ق شدش افتاد بیرون.
سر کلاه.کش و وارد دهنم کردم و...
https://t.me/+UiRZXc2OvXkyYzE0
https://t.me/+UiRZXc2OvXkyYzE0
امیر عطا صارمی مرد مذهبی و متعصبی که عاشق زنِ مریضشه.
ولی با دیدن پرستار زنش دلش میره واسه عشوه های دخترک و باهاش هم خواب میشه.
با حامله شدن دختر مجبور میشه صیغش کنه اما...
https://t.me/+UiRZXc2OvXkyYzE0
#محــدودیـت_سنی🔞
33610
#part1
داداشمو رفیقش ک.یرای قطور و کلفتشونو دوتایی توی سوراخ تنگم فرو کرده بودن و تند تند تل.مبه های سرعتی میزدن
-اههههییی فاککک قربون این ک.ص تنگت بشم اووف
رفیقش اسپنک محکمی روی نیپل ژله ای باسنم زد و ک.یرشو تا ته تخ.ماش تو ک.صم فرو کرد که …💦🔞
https://t.me/+FE14d07atXQyOTRk
https://t.me/+FE14d07atXQyOTRk
100
Repost from 🔞عَـطَـش بـرهنگـی
به مناسبت تولد ادمین ورود 0️⃣1️⃣نفر به کانال VIP رایگانه 👇
https://t.me/+a_UHvQ5y2jVjNTU8
https://t.me/+a_UHvQ5y2jVjNTU8
1 37500
💦❌بیمارستان سکس💋
روی دیک رئیس سواری میکردم و ناله هام کل بخشو گرفته بود. سوراخ باسنم رو از درد حس نمیکردم و حواسم به چوچولم بود که رئیس میمالیدش.
- کصت چه ابی راه انداخته. رسما دریاچست.
ناله کردم که تا تخماش توی کونم خودشو کوبید..
بلند جیغ زدم که خمم کرد و سینمو بوسید که...
https://t.me/+hO36zEXSsrE3ZTI0
https://t.me/+hO36zEXSsrE3ZTI0
💦پرستار باکره دور از چشم همه با رئیس سن دارش از کون چنان سکسی میکنه که...
57430