بانوچه | ثریا شیری
یادداشتهای روزانهٔ ثریا شیری و گاهی، نگاهی به مطالب دیگران اگر حرفی بود: @Soraya_sh00
نمایش بیشتر304
مشترکین
اطلاعاتی وجود ندارد24 ساعت
+17 روز
+2330 روز
- مشترکین
- پوشش پست
- ER - نسبت تعامل
در حال بارگیری داده...
معدل نمو المشتركين
در حال بارگیری داده...
شب چو در بستم و مست از مِیِ نابش کردم
ماه اگر حلقه به در کوفت، جوابش کردم
دیدی آن تُرکِ خَتا دشمن جان بود مرا
گرچه عمری به خطا دوست خطابش کردم
منزلِ مردمِ بیگانه چو شد خانهٔ چشم
آنقدر گریه نمودم که خرابش کردم
شرحِ داغِ دلِ پروانه چو گفتم با شمع
آتشی در دلش افکندم و آبش کردم
غرقِ خون بود و نمیمرد ز حسرت فرهاد
خواندم افسانهٔ شیرین و به خوابش کردم
دل که خونابهٔ غم بود و جگرگوشهٔ درد
بر سر آتشِ جورِ تو کبابش کردم
زندگی کردن من مردن تدریجی بود
آنچه جان کَنْد تنم، عمر حسابش کردم
#فرخی_یزدی
❤ 5
Repost from ناپیرو
زدن بعضی حرفها سخته. انجام دادن بعضی کارها سخته. گذر کردن از بعضی دورهها سخته. چشمپوشی کردن از بعضی چیزها سخته. تلاش کردن در راستای بعضی اهداف سخته. پذیرفتن و مواجه شدن در بعضی شرایط سخته. محکم بودن بعضی وقتها سخته. حتی ضعیف بودن هم بعضی وقتها سخته. ولی گذر کردن از همین سختیهاست که آدم رو آدم میکنه؛ توی صلح و صفا و خوشی چیزی عوض نمیشه. این سختیه که زمینهساز تغییره و اگه بهش پشت کنی به تغییر پشت کردی. میخوای به تغییر پشت کنی؟!
💔 8👍 2
Repost from *راحیل*هزارویک شب📝
میفرمایند:
شوق داشته باش برای همیـن لحظه،
برای امــروز ،مـا هــرگز
دوباره این لحظه و این روز را
ملاقات نخواهیم کرد...
❤ 7
Repost from کاناپه قرمز
اغلب آدمها خودشونو تو حرفهاشون معرفی میکنند و برای شناختنشون لازم نیست تا ثریا بری.
❤ 6
یکی از چیزهایی که تا حالا اهورا هدیه گرفته، یه پازله.
خدا میدونه تا حالا چند دفعه به سرم زده برم بازش کنم و خودم افتتاحش کنم ولی هی جلوی خودمو گرفتم گفتم به وسایلش دستبرد نزن. 😁
😁 8🥰 1
Repost from خانه نویسندگی | نرگس میرفیضی
یکی بود یکی نبود...
من نرگس میرفیضی هستم، داستاننویس، شاعر و کپیرایتر. دانشآموختهی ادبیات انگلیسی،
شیفتهی ادبیات فارسی و معلم نویسندگی خلاق.
این هم قصه تولد خونهی دنج منه...
خونهای که برای همه عاشقان کلمه ساختهم.
اینجا از فوت و فنِ نویسندگی و سبک زندگی نویسندهها حرف میزنیم. نوشتههای شما رو میخونیم و نقد میکنیم. و کلی مطلب آموزشی رایگان داریم که حسابی به دردتون میخوره.
قدمرنجه بفرمایید و تشریف بیارید خونهمون:
خانه نویسندگی | @nargesmirfeizi
جایی برای زیستن به سبک نویسندهها
T.me/nargesmirfeizi
👍 1
Repost from 𝙼𝚞𝚜𝚎
«أحَدهُم لا يُحَادِثُكَ كَثيراً، لَكنّه يُفكّر بِك اكثَر مِمّا تَتصور»
یکی هم هست که زیاد با تو حرف نمیزند، اما بسیار بیشتر از آنکه تصور کنی، به تو فکر میکند...
#نزار_قبانی
👍 4❤ 1💔 1
وقتی آدم کسی را دوست دارد، همیشه چیزی برای گفتن یا نوشتن به او پیدا میکند.
تا آخر عمر!
#كريستين_بوبن
👍 9❤ 2
روایتی از یک شکنجهگاه ( کلیک )
روایتی تلخ از اتاق زایمان بیمارستان بوشهر/ مادرانی که قید بارداری مجدد را میزنند - پایگاه خبری خلیج فارس
خلیج فارس: درباره خشونت در اتاق زایمان بیمارستان های دولتی روایت های زیادی از سوی زنان مطرح شده و به خاطره ناخوشایند برخی بانوان از زایمان طبیعی مبدل گردیده
🤯 9👍 3