cookie

ما از کوکی‌ها برای بهبود تجربه مرور شما استفاده می‌کنیم. با کلیک کردن بر روی «پذیرش همه»، شما با استفاده از کوکی‌ها موافقت می‌کنید.

avatar

کاناپه قرمز

@Osummerwine @Omaears @OmaRecipe غزلم. به همه‌ی چیزهایی فکر می‌کردم که در طول زندگی‌ام از دست داده بودم: زمانی که برای همیشه از دست رفته بود، دوستانی که مُرده یا ناپدید شده بودند، احساساتی که دیگر هرگز تجربه نمی‌کردم.

نمایش بیشتر
پست‌های تبلیغاتی
1 078
مشترکین
-224 ساعت
-87 روز
-3230 روز

در حال بارگیری داده...

معدل نمو المشتركين

در حال بارگیری داده...

  • Photo unavailable
  • Photo unavailable
  • Photo unavailable
  • Photo unavailable
  • Photo unavailable
  • Photo unavailable
سخت‌ترین چیزی که توی تراپی باهاش روبرو بوده‌ام این بوده که اونجایی که کاملا فکر می‌کردم درستم، اشتباه بودم و به دیگری آسیب زدم. برام این «من آسیب زدم» خیلی سخت و سنگین بود. و اون لحظه که اجازه میدی بکوبی هر آنچه که هست رو، اون باور رو، اون درست بودن رو، اون وجهه اجتماعی رو، اون «من» رو؛ و از نو بسازیش؟ دردناک و‌ شیرینه توامان.
نمایش همه...
5
تو یه نظام فکری‌ای داری. یه باوری داری. یه چیزی ساختی از اینی که بهش باور داری برای خودت. برای دوستات. برای آدما. لکچر دادی. پرزنتش کردی. و حالا خودشناسی بهت میگه اینو خرابش کن. این سازه از بیس اشتباهه و تا ثریا می‌رود دیوار کج. چقدر آماده‌ام که دوباره نا امن بشم؟ چقدر آماده‌ام که بپذیرم اشتباهم؟ چقدر آماده‌ام که بکوبم از اول بسازم؟
نمایش همه...
4
و بعد برگشتن خونه و تکست دادن و باز تکست دادن. پیدا کردن خودت توی رابطه. و پیدا کردن و دوباره پیدا کردن خودت.
نمایش همه...
شهر رو تا صبح تو خیابونا با خواهرم دور زدن، حرف‌های عمیق، اعتراف‌ها، معذرت‌خواهی‌ها. درک کردن. بخشیدن. حق دادن. رفتارمو درستش می‌کنم‌ها. قول‌ها. نوازش‌ها.
نمایش همه...
5
شهر رو تا صبح تو خیابونا با خواهرم دور زدن، حرف‌های عمیق، اعتراف‌ها، معذرت‌خواهی‌ها. درک کردن. بخشیدن. حق دادن. رفتارمو درستش می‌کنم‌ها. قول‌ها. نوازش‌ها.
نمایش همه...
داداشم، دوستاش، خواهرم، دوستاش، عزیز و آقاجونم، مامانم، خاله‌ام، کازینام، بچه‌ها همه پایین‌اند و من این بالا تنها تو تراس. دوست دارم که اونا اون بیرون‌اند. دوست دارم که این بالا تنهام.
نمایش همه...
💅 16 12
نمی‌دونم چطور توصیفش کنم، اما اون تنهایی‌ای که می‌دونی آدم‌ها اون بیرون منتظرتن رو دوست دارم.
نمایش همه...
22
واسمم داریوش گذاشت. دراز کشیدم روی یونیت. چشم‌هامو رو به پنجره‌ی قدی مشرف به درخت‌های بلند بستم و داریوش توی اتاق می‌خوند: اون که رفته دیگه هرگز نمیاد. خودمو سپردم به موسیقی و اتاقی که درش بودم.
نمایش همه...
22
دکترم خیلی نازنازیم کرد. هر یه دونه آمپولی که توی لپم فرو می‌کرد می‌گفت ببخشید عزیزم، آخ. ببخشید. ببخشید.
نمایش همه...
17
نه دکتر‌. لطفا داریوش نه. تو دندونپزشکی گریه نه.
نمایش همه...
12
یک طرح متفاوت انتخاب کنید

طرح فعلی شما تنها برای 5 کانال تجزیه و تحلیل را مجاز می کند. برای بیشتر، لطفا یک طرح دیگر انتخاب کنید.