تکرارِغریبآنه‌ی‌روزها

اما عزیزِ من! به دور از تمام پیچیدگی‌ها می‌خواهم بگویم دلم تنگ است. خسته‌ام و هوا روی تنم سنگینی می‌کند. بازم هم نمی‌دانم. دلتنگ چه؟ که؟! عجب خودِ لاکردار و زبان‌نفهمی! هنوزم تکلیفم با «خود» مشخص نیست. نمی‌خواهم دیگر بغض کنم چون توان شکستن ندارم! شاید فراموش نشوی، اما از این پس یادت در ذهنم کمرنگ و کمرنگ‌تر می‌شود. و با این‌حال کماکان دوستت دارم؛ پنهان، اندوهناک و زیر پوستی! #آنه

بِرو مه کشه دتر🤍 تعصبتُ می‌کشم.🔪

نفیس خواهر کوچکِ منِ. ذوق هنری داره. نوشته‌هاش رو خیلی خیلی دوست دارم. کسی بهش حرف بزنه با من طرفه؟!

بابا ما اینجا داریم زحمت می‌کشیم

ادایی نیستن چون😔😂

چرا چرت و پرت که میگم بیشتر ری‌اکت می‌دید؟🤨

عکس مربوط به اواخر خرداد سال ۴۰۲؛ زیرِ آسمانِ طهران. #نفیس

همه عمر برندارم سر از این خمارِ مستی که هنوز من نبودم که تو در دلم نشستی! تو نه مثل آفتابی که حضور و غیبت افتد دگران روند و آیند و تو همچنان که هستی... جنابِ #سعدی.

استفاده از قلب قرمز به معناهای مختلف: