cookie

ما از کوکی‌ها برای بهبود تجربه مرور شما استفاده می‌کنیم. با کلیک کردن بر روی «پذیرش همه»، شما با استفاده از کوکی‌ها موافقت می‌کنید.

avatar

حافظ شیرین سخن

حافظ حافظه ماست ، ز هر دری سخن در باره حافظ و غزلیاتش

نمایش بیشتر
پست‌های تبلیغاتی
834
مشترکین
+124 ساعت
+117 روز
+5930 روز

در حال بارگیری داده...

معدل نمو المشتركين

در حال بارگیری داده...

حافظ در مقام یک فیلسوف و پرسشگر عبدالحمید ضیایی @moliyanbook
نمایش همه...
عبدالحمید ضیایی احسان رضایی منظومه فکری مولانا و حافظ و شباهت‌ها و تفاوت‌هایشان با همدیگر و با دیگر متفکران. این افکار چه فایده عملی برای خواننده امروزی دارد؟ @sokhanranihaa @moliyanbook
نمایش همه...
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹 ✳️ مجموعه های کانال های زیر مجموعه ی گروه سیری در آثار و افکار حضرت مولانا ============ ابر گروه سیری در آثار و افکار مولانا و آثار دیگر بزرگان ادب عرفانی در این باره گروهی در جهت معرفی آثار و افکار حضرت جلال الدین محمدبلخی ( مولانا ) @molavi_asar_o_afkar =================== نکات ناب تربیتی کانالی پر از مطالب تربیتی و اخلاقی و مناجات های عاشقانه و عارفانه @nokatetarbiyati ================== مخزن نکات نگارشی ؛ ویرایشی و دستوری کانالی برای بیان نکات نگارشی ؛ ویرایشی و دستوری؛ کانالی برای نیاز امروز افراد جامعه ی ایرانی برای درست نویسی متون فارسی @makhzanenokatenegarshi_virayashi ============== فردوس سخن کانالی برای بیان نکات و مطالب درسی ؛ نمونه سوال امتحانی ؛ نکات درسی مقطع یک و دو دبیرستان و مطالب ادبی و اطلاعات عمومی @ferdosesokhan ================= عاشقانه های نزار قبانی نزار قبانی دیپلمات، شاعر و ناشر سوری بود. نزار قبانی با شعرهای عاشقانه‌اش مشهور است؛ زن و عشق موضوع اصلی شعر اوست @nezar_asheghaneha ==================== نجواهای عاشقانه ی یک زن ( غاده السمان ) غادة السمان (متولد  ۱۹۴۲ -دمشق) نویسنده و ادیب زن اهل سوریه است. وی یکی از بنیان‌گذاران شعر نو در ادبیات عرب به‌شمار می رود. @ghadat_asheghaneha ==================== موزيك كانال  محلي براي عرضه آهنگ هاي پاپ از خوانندگان محبوب كشور و مداحي ها و ويس هاي برگزيده مذهبي ؛ به ما بپيونديد و كانال ما را تبليغ كنيد @muzic_canal ================== مثل آباد( داستان ها و ریشه های ضرب المثل های زبان فارسی) کانالی برای داستان ها و کاربرد ضرب المثل های رایج در زبان فارسی که از گروه ها و کانال های مختلف جمع آوری شده است . @zarbolmaslhaefarsi ================== مخزن کتاب های pdf ادبی مخزنی برای نسخه های الکترونیکی کتب ادبی @pdf_kotob_e_adabi ================== مخزن گروه سیری در آثار و افکار مولانا با عضویت در کانال مخزن گروه سیری در آثار و افکار مولانا؛ از آرشیو مطالب گروه بهره ببرید . @mazhzan_molana ================= فارسی و نگارش فنی و حرفه ای و کار و دانش فارسی و نگارش۱و۲و۳ رشته‌های فنی و حرفه‌ای و کار و دانش ؛ مباحث درسی ؛ نمونه سوالات امتحانی و جزوه های درسی @farsionegaresh_fanni =============== گروه فارسی و نگارش فنی و حرفه ای و کار و دانش فارسی و نگارش۱و۲و۳ رشته‌های فنی و حرفه‌ای و کار و دانش ؛ مباحث درسی ؛ نمونه سوالات امتحانی و جزوه های درسی @farsionegaresh_fanni_gr ================= مخزن سوالات زبان فارسی و نگارش و فنون ادبی مخزنی از سوالات به صورت ورد(word) ؛ pdf؛ مجموعه سوالات نهایی ؛ بخش به بخش و آزمون آنلاین ، از دروس زبان فارسی و نگارش و فارسی و نگارش فنی و حرفه ای و کار ودانش و فنون ادبی از همه گروه ها و کانال ها سری به این کانال بزنید: @makhzanesoalatedoroseadabi ====================== گروه نوای چکاوک ( شعر و نثر و متون ادبي و نثر آهنگين ) گروهی برای ارسال شعرها و نثرهای زیبای فارسی  و متون های زیبای ادبی و نثرهای آهنگین فارسی @nava_e_chakavak =================== حافظ شیرین سخن حافظ حافظه ماست ، ز هر دری سخن در باره حافظ و غزلیاتش @hafez_e_shirin_sokhan ==================== ابر گروه مجمع دبیران ادبیات دوره متوسطه اول گروهی به جهت بررسی و هماهنگی در دروس ادبیات فارسی متوسطه دوره اول @majmaedabiraneadabiatdoreaval ====================== مخزن گروه دبیران ادبیات متوسطه اول محلی برای ذخیره مطالب درسی درس های نگارش و ادبیات فارسی متوسطه اول @makhzan_e_doroseadabiatedoreaval ================ اصلاحِ اشعارِ جعلیِ شاعران این کانال با هدف معرفی و درحد امکان اصلاح اشعار جعلی تشکیل شده است تراوش کی کند از طبع موزون، شعر ناموزون کسی نشنیده از سنجیدگان حرف نسنجیده #مخلص‌کاشاشانی @molavi_asar_o_afkar @eslah_e_ashaar_e_jaali_e_shaeran ============= راه ارتباطی اعضای کانال ها با آدمین ها : Admin : @mollasadeghi 🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹 عزیزان همراه مجموعه این گروه‌ها و کانال‌ها تحت حمایت و هدایت گروه سیری در آثار و افکار مولانا شکل گرفته و اداره می‌شود. لطفا از برداشت و ارسال هرگونه مطلب و فایلی از این کانال‌ها بدون لینک اختصاصی آن خودداری بفرمایید.
نمایش همه...
✳️ « آستانه‌ تست » یا « آشیانه است » در غزل حافظ شیرازی « رواقِ منظرِ چشمِ من آستانه‌ تست کرم نما و فرود آ که خانه خانه‌ تست » ❇️ پیش از حافظِ خانلری در همه دیوان‌های غزلیات حافظ آشیانه تست به جای آستانه تست آمده بود. انس دیرین و عادت پیشین با این کلمه مایه گفتگوها شد و بعضی همچنان «آشیانه» را ترجیح دادند و سر بر آستانه تسلیم ننهادند. ببینیم رواق و آستانه به چه معنی است و خواجه شیراز در این بیت چه می‌گوید؟ ◀️ رواق، سقف مقدم خانه و پیش روی بلند ساختمان است و آستانه قسمت پایین و پیش رویِ کوتاه آن یعنی رواق بالاترین و آستانه پایین‌ترین جای خانه است. حافظ می‌گوید رواق منظر چشم من یعنی بالاترین وبلندترین نقطه وجود من پایین ترین و کوتاهترین جای پای توست. پس از اوج حُسن و قلهٔ کبر و ناز فرود آی و قدم بر این چشم که آستانه توست بگذار تا با این ،شاهکار اوج فروتنی و خاکساری عاشق و بلندی و والایی معشوق را نشان دهد. این نکته است که با قبول «آشیانه» شعر را از اوج آسمان به خاک آستان تنزل می‌دهد شهسوار شیرین کاری هم که حافظ در بیت دیگر این غزل از او نام می‌برد، برای سوار شدن و فرود آمدن بر مرکب خویش باید پای بر همین آستانه گذارد. ◀️ از حيث سبک و شیوۀ سخن حافظ بسیار مقیّد به رعایت تناسب‌هاست. در مورد خانه و بنا نیز اصطلاحات خویشاوند را فراموش نمی‌کند. پیش از آن کاین سقف سبز و طاق مینا برکشند منظر چشم مرا ابروی جانان طاق بود به نیم جو نخرم طاق خانقاه و رباط مرا که مصطبه ایوان و پای خم طنبی است از این رباط دو در چون ضرورتست رحیل رواق و طاق معیشت چه سربلند و چه پست ◀️ سقف و طاق و منظر و رباط و مصطبه و ایوان و طنبی و در و رواق و بلند و پست از اینگونه خویشاوندی‌هاست و همه مربوط به خانه. ◀️ همچنین حافظ در این ،شیوه آشیان و آشیانه را با مرغ و پرنده می‌آورد، نه با معشوق: سایه تا باز گرفتی زچمن مرغ سحر آشیان در شکن طره شمشاد نکرد. چگونه باز کنم بال در هوای تو باز که ریخت مرغ دلم بر در آشیان فراق. برو این دام بر مرغی دگر نه که عنقا را بلند است آشیانه از این رو اگر «آستانه» را که با "رواق و منظر" و «خانه» خویشاوند است (آشیانه) کنیم پیوندهای نازک و زیبای شعر می‌گسلد. زیرا "آشیانه" نه جزئی از خانه است نه با «رواق» و «منظر» خویشاوند. همچنین از جهت شناخت شیوه شعری همه جا در غزل خواجه با چشم سخن از «آستانه» می رود نه «آشیانه» حافظ در خاکساریِ عاشقانه خویش حد خود نمی‌بیند که از آشیان جانان دم زند اوج سربلندیِ او سر بر آستانِ جانان سودن است و خاک قدم یار را‌ توتیای دیده کردن: چو کُحلِ بینش ما خاکِ آستان شماست کجا رویم بفرما ازین جناب کجا؟ ❇️ حافظ جاوید، هاشم جاوید ص۲۷۳، ۲۷۴
نمایش همه...
✳️ شرح بیتی از غزلیات حافظ شیرازی ❇️ خواجه‌ی  رندان در بیت " حافظ! اسرارِ الهی کَس نمی‌داند، خموش/ از که می‌پرسی که دورِ روزگاران را چه شد؟" می‌گوید: که در این نومیدی و رنج‌ها ، اسرار و رازهایی است که ما انسان‌ها نمی‌دانیم و خداوند که قادر توانا است آن‌ها را می‌داند و شاید حافظ در این بیت به نوعی از اندیشه‌ی خیام تاثیر پذیرفته باشد. در دایره‌ای  کآمدن و رفتن ماست آن را نه بدایت نه نهایت پیداست کس می‌نزند  دمی در این معنی راست کاین آمدن از کجا و رفتن به کجاست ◀️ سرزمین و دیاری که روزگاری جای عشق و مهربانی بود اکنون سرد و بدون عشق رها شده است و حافظ راز این زمانه‌ی بی عشق و عاطفه و خالی از انسانیت را نمی‌داند و جز خدا کسی از آن آگاه نیست‌ و همه حتی اهل ناز و نیاز و معشوق در انتظار انسان عاشق و آزاده هستند اما انگار دیگر عاشق راستین یافت نمی‌شود و این دوران سختی و رنج  و غم‌نامه‌ها هنوز وجود دارد: روز وصل دوستداران یاد باد یاد باد آن روزگاران یاد باد سینه، مالامال درد است ای دریغا مرهمی دل ز تنهایی به جان آمد خدا را  همدمی خواجه خواهان دنیایی بهتر و زندگی مناسب و آزاد برای همه‌ی انسان‌هاست و در صورت نبودن شرائط اجتماعی مناسب با اعتراض به وضع موجود می‌گوید: یاری اندر کی نمی‌بینیم، یاران را چه شد؟ دوستی کی آخر آمد، دوستداران را چه شد؟ حافظ اعتراض مستقیم، بی پروا و صریح خود را نسبت به اوضاع سیاسی و اجتماعی روزگارش بیان می‌کند و از سکوت سرد همگان شِکوه می‌کند: گوی توفیق و کرامت، در میان افگنده‌اند کَس به میدان درنمی‌آید، سواران را چه شد؟ اگر اوضاع جامعه به علت جور و خفقان قابل تحمل نباشد حافظ از این رنج‌ها می‌نالد: سینه، مالامال درد است ای دریغا مرهمی دل ز تنهایی به جان آمد خدا را همدمی اما حافظ از پایان روزگار تیره و آغاز سرخوشی و مراد سخن می‌گوید که نشان از امیدواری او به آینده است: رسید مژده، که ایّامِ غم، نخواهد ماند چنان نماند و، چنین نیز هم، نخواهد ماند بر این رواقِ زبرجد، نوشته‌اند به زر که جز نکوییِ اهلِ کَرَم، نخواهد ماند ز مهربانیِ جانان طمع مَبُر، حافظ! که نقشِ جور و نشانِ ستم، نخواهد ماند ❇️ نادر ابراهیمیان
نمایش همه...
👍 2
✳️ نگاهی به بیتی از خواجه حافظ شیرازی « فکر بلبل همه آن است که گل شد یارش گل در اندیشه که چون عشوه کند در کارش » ❇️ در باره‌ی معنی و تلفظ فعل " شد" در این بیت نظرات گوناگونی بیان شده‌است: در برخی از فرهنگ‌ها از جمله لغت‌نامه‌ی دهخدا گفته شده: " شَد" درست است که مخفف" شود" است و در شرح شعر آمده که کُل و مفهوم جمله در حال شک است و آرزو می‌کند که بلبل یار او شود و وقوعی در کار نیست. ◀️ استاد حمیدیان در این‌‌ باره می گوید: " برخی آن را    ماضی به جای، یا به معنای مضارع التزامی (= شود) دانسته‌اند هرچند چنین کاربردی در متون، از جمله در حافظ، کم نمونه ندارد، ولی به گمانم در اینجا  نیاز به چنین توجیهی نیست، چه این فعل در واقع در درون نقل‌قول یا فکری از بلبل آمده که مطمئن از یار شدن گل با خود است، و از همین روی از ماضی مطلق و محقق استفاده شده، که بسیار بجا نیز هست ، چون می‌گوید: به رغم این که بلبل ( گوینده) همه چیز را پایان‌یافته می‌انگارد، گل( شخص مورد نظر) به فریفتن می‌اندیشد." ◀️ دکتر قیصری در مورد این بیت می‌نویسد: " درست است که" شد" را در همان صیغه‌ی ماضی معنی کنیم. زیرا شاعر در مصراع اول بیت اول باید کار را تمام شده تلقی کرده‌باشد تا در بیت دوم غزل به شکوه برخیزد که: دلربایی همه آن نیست که عشاق بکشند." ◀️ ملک‌الشعرا‌ء بهار آن را فعل مسقبل محقق‌الوقوعی می‌داند که به صورت ماضی است و " شُد" تلفظ می‌شود. نمونه از حکیم توس: به پیران کشور  چنین گفت شاه که ترسم که  شُد روز بر من سیاه ◀️ فکر بلبل همه آن است: همه خیال و فکر بلبل چنان است، بلبل فقط به این می‌اندیشد که... ◀️ دکتر رستگار فسایی در این باره می‌نویسد: " شُد: شده‌است: می‌شود: مضارع محقق‌ الوقوعی است که به صورت ماضی به کار رفته است و هنوز هم به جای آن که بگوییم: "برو که به زودی می‌آیم" می‌گوییم" برو که آمدم" مولانا : مدّتی این مثنوی تاخیر شد مهلتی بایست تا خون شیر شد ◀️ در حقیقت مولوی می‌خواست بگوید: مدتی باید شکیبایی کرد تا خون به شیر تبدیل شود. حافظ نیز در جای دیگر به جای " چه می‌شود" می‌گوید:" چه شد" یعنی: "چه می‌شود": زاهد ار رندی حافظ نکند فهم چه شد دیو بگریزد از آن قوم که قرآن خوانند ◀️ در بیت زیر می توان  همه‌ی فعل‌های ماضی را در معنای مضارع نیز به کار برد: سایه‌ی معشوق اگر افتاد بر عاشق چه شد؟ ما به او محتاج بودیم او به ما مشتاق بود یارش: مرجع ضمیر پیوسته" ش" بلبل است‌: یار بلبل که گل شد یارش: گل( معشوق)  با او دوست شده و محبوب پس از این به او تعلق دارد و او را به عاشقی پذیرفته( خواهد‌پذیرفت ) گل در اندیشه: گل ( معشوق) در این اندیشه و فکر است چون عشوه کند در کارش: که چگونه در کار بلبل ( عاشق)  عشوه‌گری نماید و او را بیشتر شیدا و بیقرار سازد. ◀️ فکر بلبل همه آن است... در برخی از نسخه‌ها" به صورت "فکر بلبل همه این است" آمده‌است. گل در اندیشه که چون... در بعضی از نسخه ها به شکل" گل در آن فکر که چون" آمده‌است. ظاهرا خواجه در سرودن این بیت و غزل ۲۷۷ به این غزل خواجوی کرمانی نظر داشته با مطلع: سرو را پای به گل می‌رود از رفتارش و آب شیرین ز عقیق لب شکربارش ❇️ نادر ابراهیمیان
نمایش همه...
👍 1
✳️ "آیینه‌رویا آه از دلت آه!" این بیتِ حافظ ساده و سرراست به‌نظرمی‌رسد: « مهرِ تو عکسی بر ما نیفکند آیینه‌رویا آه از دل‌ات آه! » ❇️ اما تناسب‌ها و تضادهایی دل‌انگیز در آن دیده‌می‌شود. می‌دانیم که ماه (مُستَنیر) از خورشید (مُنیر) نورمی‌گیرد و صدای ضمیرِ "ما" در بیت، "ماه" را به‌یادمی‌آورَد. نیز می‌دانیم که آه آینه را کدرمی‌کند. گویا شاعر به ‌نکته‌ای دیگر نیز نظرداشته: ای محبوب! به‌رغمِ صورتِ لطیف و آینه‌مانندی که داری، دلت هم‌چون دلِ آینه سخت و آهنین است. و این نکته اشاره‌ای است به جنسِ آینه‌های قدیمی که آهنین بوده. آخرین نکته آن‌که "رویا" در آیینه‌رویا" رویا (خواب) را تداعی‌می‌کند. و رویا از "رأی" ساخته‌شده و رأی با دیدن و آینه تناسب دارد. این‌ نکته که آینه در عربی "مرآه" (از ریشه رأی ) نامیده‌ می‌شود، این تناسب‌های پنهان را دوچندان‌تر نیز می‌کند. چنین اشاراتی در آثارِ شاعرانِ دیگری نیز نمونه‌دارد. ازجمله اشرفیِ مازندرانی که شاعری عربی‌دان و برخوردار از خاندانی اهلِ فضل و علم بوده، در بیتی چنین سروده: اگرچه به سیمای زاهد صفا است چو آیینه کارش به روی و ریا است (کلیات اشرفی مازندرانی، تصحیح دکتر هومن یوسفدهی، بنیاد موقوفات دکتر محمود افشار و انتشارات سخن، ۱۴۰۰، ص ۳۶۲) گمان‌می‌کنم اشرفی نیز میان آیینه و "روی و ریا" همین‌گونه تناسب‌ها را درنظرداشته. تناسبِ میانِ "سیما و صفا و روی" آشکار است؛ اما "ریا" اندکی نیاز به درنگ دارد. "ریا (دراصل رِئاء) از ریشه‌ی رأی است. و ریا که آن را شرکِ خفی خوانده‌اند، یعنی نمایاندنِ اعمالِ نیکِ خود به خلق. همان‌گونه که "سُمعَه" از ریشه‌ی "سمع" یعنی رساندن یا شنوانیدنِ اعمالِ نیکِ خویش به گوشِ مردم. حافظ در ابیات زیر "صومعه" را ایهام‌آمیز به‌کاربرده: خوش‌می‌کنم به باده‌ی مُشکین مشامِ جان کز دلق‌پوشِ صومعه بوی ریا شنید! حافظ به کوی میکده دائم به صدقِ دل چون صوفیانِ صومعه‌دار از صفا رود توجه به تلفظِ دقیقِ این دو واژه آن‌ها را ازمنظرِ شنیداری نزدیک‌تر نیز خواهدساخت: سُمعَه/ صومَعَه. ❇️ مطلب ارسالی از: کانال « از گذشته و اکنون »
نمایش همه...
👍 1
طربنامه عشق، پژوهشی در یک غزل حافظ آرش قادری @pdf_kotob_e_adabi
نمایش همه...
زندگی پرماجرای حافظ و شاخه‌نبات حمزه سردادور @pdf_kotob_e_adabi
نمایش همه...
1
فرهنگ واژه‌های ایهامی در اشعار حافظ دکتر محمد ذوالریاستین @pdf_kotob_e_adabi
نمایش همه...