هـلـــو آبـدار ⛓🔥

#پارت_1 -اههههیی…خواهرتو جر بدهه…اوووم ک*یر کلفتتو تند تند توی ک*ص پر اب و داغ خواهرت عقب جلوش کن …اههههه تند تند روی ک*یر قطور و کلفتش بالا و پایین میشدم و خودمو به تن بی حسش میکوبیدم ترشحات ک*صم روی ک*یر درازش چکه میکرد و حسابی ک*یرش خیس شده بود حس نبض زدن ک*یر قطورش توی ک*ص پر از آب و تپلم منو بیشتر حشری میکرد سرعت خودمو بیشتر کردم و تند تند روی ک*یر قطورش بالا و پایین میشدم  خوشبختانه کیارش فلج بود و نمیتونس ارضا بشه -اهههه ….داداشییی ک*صممم داره پاره میشی با ک*یر. کلفتت اوممم…. با حس گرمی و کلفتی چیزی توی سوراخ پشتم..👇🍑💦 https://t.me/+EHOEHMgq1bE3NDg8 پارتاش ک*ص خشکتو خیس میکنه🔞💦 س*کس با برادر ناتنی

🧞‍♀طلسم جدایی بین دو نفر ۲۴ ساعته 🧞‍♀بازگشت معشوق و بختگشایی 🧞‍♀دفع_دعا و جادو و چشم نظر 🧞‍♀فروش_ملک و آپارتمان معامله 🧞‍♀جذب پول و رونق کسب و کار 🧞‍♀گره_گشایی در مشکلات زندگی 💥جهت عضو شدن و دیدن رضایت مشتریان روی لینک زیر کلیک کنید👇👇 https://t.me/telesmohajat 🔷همین الان پیام بده👇¹⁷🦋 ارتباط مستقیم با استاد سید حسینی 🆔@ostad_seyed_hoseyni ☎️  09213313730 ☯ @telesmohajat

#music🎵 «🤍»

-حاج امیر دلت میخواد ک.ص پرستار سکسی زنتو جر بدی؟😈👅 https://t.me/+LWwcTC7g_40xOWE8 -لا اله الا الله نصف شبی زده به سرت دختر جون لخت و پتی وسط سالن چه غلطی میکنی!! میدونستم به این راحتی ها وا نمیده ولی من میخواستمش از وقتی وظیفم شده بود مراقبت از زن مریضش چشمم اون مردونگی کلفت رو گرفته بود و دلم میخواست پردمو بزنه و شبانه روز رو ک.یرش سواری کنم از افکارم آهی کشیدم که زیر لب استغفار کرد و سرشو بیشتر پایین انداخت . نزدیکش شدم و دستشو سریع چنگ زدم و زیر دامنم بردم و روی ک.ص خیسم گذاشتم که شوکه تکون محکمی خورد و خواست دستشو پس بکشه که پاهامو بهم فشار دادم و دستش زیر بهشت خیسم گیر کرد ناله ای کردم و خودمو تو بغلش پرت کردم که نوک پستون هام به سینه ی عضلانیش فشرده شد - ک.صم برات خیس کرده حاجی اگر ارضا نشم امشب خوابم نمیبره دادی سرم کشید و با شدت پسم زد که روی زمین افتادم و از درد آخی گفتم -دختره ی هرزه جل و پلاستو جمع میکنی گورتو از این خونه گم میکنی میری سمت پله ها رفت که داد زدم - حالا که خودت نمیتونی ارضام کنی مطمئنا خدمتکار های عمارتت که میتونن حاجی جون سمت در رفتم که از پشت کمرمو چنگ زد و روی نزدیک ترین مبل پرتم کرد بلافاصله روم خیمه زد -حالا کارت به جایی رسیده که میخوای به نوچه های من سرویس بدی ؟؟ کمرمو قوس دادم و دستمو توی شلوارش فرو بردم،ک.یرشو بین دستام گرفتم و مالشش دادم که ناله ی توگلویی کرد -آهه....من زیر ک.یر هیشکی الا خودت نمیخوابم حاجی جون زودباش منو بکن ...ک.یر کلفتتو تو سوراخ تنگم عقب جلو کن بی معطلی شلوارشو پایین کشید و ک.یرشو دم سوراخم گذاشت -جوری جرت بدم و شکمتو پر آب کنم که تا ۹ ماه هوس جندگی به سرت نزنه .... حرفش تموم نشده بود که یهو حجم بزرگ آلتشو یه مرتبه توم فرو کرد و...... https://t.me/+fpSfnB36dQg4YmM0 https://t.me/+fpSfnB36dQg4YmM0 https://t.me/+fpSfnB36dQg4YmM0 امیر اعطا صارم،حاجی بازاری متاهلی که ک.یرش برای پرستار لوند زنش سیخ میشه و بعد از حامله کردن کرشمه اونو صیغه میکنه.....😱🔞💦

#خانه_شهوت👅🔞 +اوووف...دختر باید سفید و تپل باشه دستش و تو شورتم برد و به ک..صم چنگ زد و با شهوت گفت: +من عاشق دخترای ایرانیم من خریدمت تا هر شب تختم و گرم کنی ولی #هلوت از الان حسابی آب انداخته دستش رو به #چوولم رسوند قسمت #تپلش رو توی مشتش گرفت: -اوف...لعنتی...ببین چه #گوشتی و خیسه.. معلومه واسه ‌ک.یر کلفتم #اب‌ انداخته هر روز باید زیرم #جرش بدم... پاهات و بده بالا ببینم‌ اون لا چی داری عروسک سکسی ... از ترس پدربزرگم فوری اطاعت کردم تا #قیمتم بیشتر بشه که یهو زبونش و کشید رو #چو..ولم برخورد ريش های بلندش به واژنم اونقدر حشریم کرد که برای چند لحظه نفسم قطع شد: -اههه.....تند تر بخورش....ممم دوباره زبونش و کشید رو تپلم و انگشتم کرد تو #رحمم👅 اینبار از شوک بیرون اومدم و جیغ بلندی کشیدم: -اره جیغ بکش دختر کوچولو ...میبینی چه حالی داره؟... این تاوان خوابیدن با یه مرد ک🍆ر کلفته تند تند تو ک_ص اکبندم #تلمبه می زد از شهوت جیغی کشیدم و #ک_ر بزرگش رو توی دهنم جا دادم با انگشت داخل #سوراخم می کرد و...😱💦🔞🤯 https://t.me/+dBpxVVoEnIw0YjM0 https://t.me/+dBpxVVoEnIw0YjM0 https://t.me/+dBpxVVoEnIw0YjM0 https://t.me/+dBpxVVoEnIw0YjM0 https://t.me/+dBpxVVoEnIw0YjM0 ❌❌❌ دختر ریزه میز که پدرش اونو میفروشه و زیر یه شیخ پولدار و خشن هر شب پاره میشه💦🍑🔞

-ددی ک.صمو میقولی؟ مزه نارنگی میده ها. در حالی که ک.صم رو می مالیدم، ادامه دادم: - اصلا نظرت راجع به 69 چیه؟ بقول بقول؟ نیشخندی زد. - که میخوای ک.ص تو بخورم بچه؟ چشم بسته و با لذت تصورش کردم. - اومممم... آره، تا حالا نقولدی برای بیبی ت... هنوز حرفم تموم نشده بود که یهو به شکم خوابوندم و پلاگ سایز بزرگی رو وارد سوراخ ک.ونم کرد. - یک ساعت وقت داری کل خونه رو تمیز کنی، دست به پلاگت بزنی یا خودارضایی کنی تا یکماه از ارضا خبری نیست بیبی گرل! https://t.me/+6SBXgQtyUhU1MzU0 https://t.me/+6SBXgQtyUhU1MzU0 از ددیش میخواد براش بخوره اما با پلاگ سوپرایز میشه...🤣🙈🔞 یه لیتل خنگ که همش برای خودش تنبیه درست میکنه 🥹😈 https://t.me/+6SBXgQtyUhU1MzU0 محیا دختری که عاشق دوست جذاب و مرموز پدرش میشه و سعی داره باهاش وارد رابطه بشه، غافل از اینکه اون یه مرد عادی نیست و فیتیش های جنسی خاص خودش رو داره🔞

بیا برگردیم بهم من حاضرم ..

#گی #عاشقانه 😍😍🥰 پرستار برادر فلجه دوست پسر مرحومش میشه تا ازش مواظبت کنه، فکر می کنه تموم دم و دستگاه پسره خوابیده ولی نمی دونه شیر بین پاهای امیرعلی هر لحظه آماده است تا سوراخ تنگش رو پاره کنه😁  ❌🔞🔞🔞🔞🔞 https://t.me/+1vc7z-OP3EEzMDM0 با دیدن باسن سفید و توپرش چشماش برقی زد. پر ولع #اسپنکی به اون باسن گوشتی زد.‌ _هر بار این باسنت رو می بینم دلم می خواد تا ته جرت بدم. کمی از هم بازش کرد و نگاهی به اون سوراخ تنگ صورتی رنگ جذاب انداخت و سرش رو جلو برد. زبونش رو روش کشید و لیسی بهش زد. _آههه _لعنتی بیشتر از این نمی تونم جلوی خودمو بگیرم. خودتو آماده کن برای پر شدن عزیزم. هنوز باشه از دهن ماهان بیرون نزده خودش رو تا ته داخلش کرد، با حس #داغی #و‌تنگی دور #آلتش آه لذت بخشی کشید. _می بینی ماهان؟ خودش رو‌تا ته درون #سوراخ #تنگش کوبید وحرکات تندش رو از سر گرفت. _همون کسی که می گفتی فلجه، ببین چطوری داره سوراخ تنگتو پاره می کنه. ببین چطوری داری زیر یه ادم نیمه فلج گاییده میشی. می خوام تا صبح انقدر بکنمت که دیگه بفهمی یه آدم مثل من چه توانایی هایی داره https://t.me/+1vc7z-OP3EEzMDM0

#پارت311 دوست نداشتم تو ماشینش بشینم ولی گفته بود که ماشین نبرم و با خودش برم. میدونستم قصدش جلو گیری از فرار کردن منه ولی اینو نمیدونست که من برای فرار کردن نیاز به ماشین ندارم. -برکه بابا؟ سمتش برگشتم و نگاهش کردم که ناخداگاه یاد اتفاق دیشب افتادم و از خجالت لپام داغ کرد. -بله؟ در حالی که داشت میدون رو دور میزد و منم بهش زل زده بودم و سعی میکردم افکار خاک بر سری دیشب رو از سرم بیرون کنم گفت: -من تنها بچه ام تویی، ترانه رو که میدونی نمیتونه بعد من شرکت و کارخونه رو بچرخونه با اینکه خودت داری پرستاری میخونی ولی باید بدونی با حقوق پرستاری نمیتونی زندگیت رو بچرخونی پس باید راه باباتو ادامه بدی. یه روز من نیستم و تو میمونی این دفتر و دستک که باید حواست بهشون باشه. اصلا رامتین و تو برای همین تو تهران دارید باهم کار میکنید پس سعی کن بیشتر بری شرکت، بیشتر بغل دست رامتین بشینی و کار یادبگیری چون یه روز باید جای منو بگیری.. با نیشخند گفتم: -کار یاد بگیرم از رامتین یا خودم رو بهش بندازم؟ چپ چپ نگاهم کرد و گفت: -رامیتن چی باشه که دختر من بخواد خودش رو بهش بندازه؟ تو از سر کل پسرای این شهر زیادی از خداش باشه… خوشم نمیومد باهام احساس صمیمیت کنه ولی اینکه میگفت دار و ندارش قراره بهم برسه خوشحالم میکرد ولی میدونستم که دفعه پیش برای حتی داشتن چیزهایی که الان دارم شرط گذاشته بود و معلومه برای این هم شرطی داره.. -ازم چی میخوای بابا؟ تک خنده ای کرد و گفت: -خوشم میاد عین باباتی و اهل معامله.. نگاه ازش گرفتم و تو دلم گفتم: -میدونم که تو جون به عزرائیل نمیدی چه برسه به مال و منالت.. #part6 عمو ناتنیم شدت تلمبه هاش رو توی ک.صم بیشتر کرد که جیغ کشیدم _اهههه.اهه #بکن منو من عاشق #کـ**یرای کلفتم مخصوصا اگه ماله عمو ناتنی هام باشه اهه..ا#هخخ همون موقع عمو کوچیکم سیلی به #کپلای ک.ونم زد و کـ**یرشو به سوراخ ک.ونم نزدیک کرد _حتی اگه ک.یر عمو #کوچیکت باشه؟ #ک.یرعمو ناتنی کوچیکم یکم کوچیکتر از عمو ناتنی بزرگم بود اما برای اینکه ناراحت نشه و حسودی نکنه به #داداشش سرمو تکون دادم عمو ناتنی کوچیکم که ذوق زده شده بود کـ**یرشو بدون ملایمت توی #سوراخ ک.ونم هل داد که جیغ کشیدم https://t.me/+GLf4z3lTkz41M2E0 https://t.me/+GLf4z3lTkz41M2E0 با برادرای ناتنی باباش سک.س میکنه💦🔞

🧞‍♀طلسم جدایی بین دو نفر ۲۴ ساعته 🧞‍♀بازگشت معشوق و بختگشایی 🧞‍♀دفع_دعا و جادو و چشم نظر 🧞‍♀فروش_ملک و آپارتمان معامله 🧞‍♀جذب پول و رونق کسب و کار 🧞‍♀گره_گشایی در مشکلات زندگی 💥جهت عضو شدن و دیدن رضایت مشتریان روی لینک زیر کلیک کنید👇👇 https://t.me/telesmohajat ♦️همین الان پیام بده👇16👇o👇 ارتباط مستقیم با استاد سید حسینی 🆔@ostad_seyed_hoseyni ☎️  09213313730 ☯ @telesmohajat