cookie

ما از کوکی‌ها برای بهبود تجربه مرور شما استفاده می‌کنیم. با کلیک کردن بر روی «پذیرش همه»، شما با استفاده از کوکی‌ها موافقت می‌کنید.

avatar

𝙎𝙚𝙭 𝙝𝙤𝙪𝙨𝙚🔞

بندازمت رو تخت خیمه بزنم روت، بیوفتم به جون لباتو کبودشون کنم🫦💦 این رمان مناسب همه سنین نیست🔞

نمایش بیشتر
پست‌های تبلیغاتی
38 541
مشترکین
-19824 ساعت
-6497 روز
-1 53030 روز

در حال بارگیری داده...

معدل نمو المشتركين

در حال بارگیری داده...

_اقای دکتر _جونم؟  " _میشه یه چیزی ازتون بخوام؟" _اره بگو _اخه روم نمیشه بگم... از طرفی گفتن هر مشکلی داریم به شما بگیم منم نمیخوام به مادرم بگم! _خب بگو دختر جون یهو دستشو رو قلبش گذاشت و گفت:اینجام درد میکته هم این ورم و هم اون ورم! لبخندی رو لبم نشست تازه داشت به سن بلوغ میرسید حتما واسه همونه! شیطون نگاهش کردم و گفتم : خب بزن بالا فرم مدرسه تو نگاهش کنم! چشمی گفت و فرم مدرسه شو زد دراورد و بلوزشم زد بالا همین که بلوزش رفت بالا چشمام برقی زد و با لذت بهش نگاه کردم و اروم دستمو بردم رو....👇❌🔞 https://t.me/+UdLBXNrjzK4zZmQ0
نمایش همه...
_اقای دکتر _جونم؟  " _میشه یه چیزی ازتون بخوام؟" _اره بگو _اخه روم نمیشه بگم... از طرفی گفتن هر مشکلی داریم به شما بگیم منم نمیخوام به مادرم بگم! _خب بگو دختر جون یهو دستشو رو قلبش گذاشت و گفت:اینجام درد میکته هم این ورم و هم اون ورم! لبخندی رو لبم نشست تازه داشت به سن بلوغ میرسید حتما واسه همونه! شیطون نگاهش کردم و گفتم : خب بزن بالا فرم مدرسه تو نگاهش کنم! چشمی گفت و فرم مدرسه شو زد دراورد و بلوزشم زد بالا همین که بلوزش رفت بالا چشمام برقی زد و با لذت بهش نگاه کردم و اروم دستمو بردم رو....👇❌🔞 https://t.me/+UdLBXNrjzK4zZmQ0
نمایش همه...
- جووون، خانم رییس عجب ک.صیه!!! وسط راهروی زندان لخت شده بودم و دور تا دورم پر شده بود از خلافکار هایی که با دیدن ک.یر های کلفتشون ک.صم داشت نبض میزد و هر لحظه خیس تر میشد.روی زمین خوابیدم و پاهامو از هم باز کردم که با معلوم شدن ک.ص تنگ و صورتیم سمتش حمله ور شدن و شروع به خوردن و مک زدن چ.چول خیسم👅💦 -آههه با کی.ر های کلفتتون جرم بدید امروز هر کی بیشتر بتونه ارضام کنه نامه آزادیش از حبس رو میزنم....... https://t.me/+oQcJLNri_IAwYzFk خلافکارهای ک.یر کلفت ک.ص ک.چولوی خانم رییس رو جوری لیس میزنن و میگان که⛔️😈
نمایش همه...
👍 1
- جووون، خانم رییس عجب ک.صیه!!! وسط راهروی زندان لخت شده بودم و دور تا دورم پر شده بود از خلافکار هایی که با دیدن ک.یر های کلفتشون ک.صم داشت نبض میزد و هر لحظه خیس تر میشد.روی زمین خوابیدم و پاهامو از هم باز کردم که با معلوم شدن ک.ص تنگ و صورتیم سمتش حمله ور شدن و شروع به خوردن و مک زدن چ.چول خیسم👅💦 -آههه با کی.ر های کلفتتون جرم بدید امروز هر کی بیشتر بتونه ارضام کنه نامه آزادیش از حبس رو میزنم....... https://t.me/+oQcJLNri_IAwYzFk خلافکارهای ک.یر کلفت ک.ص ک.چولوی خانم رییس رو جوری لیس میزنن و میگان که⛔️😈
نمایش همه...
- جووون، خانم رییس عجب ک.صیه!!! وسط راهروی زندان لخت شده بودم و دور تا دورم پر شده بود از خلافکار هایی که با دیدن ک.یر های کلفتشون ک.صم داشت نبض میزد و هر لحظه خیس تر میشد.روی زمین خوابیدم و پاهامو از هم باز کردم که با معلوم شدن ک.ص تنگ و صورتیم سمتش حمله ور شدن و شروع به خوردن و مک زدن #چ.چول خیسم👅💦 -آههه با کی.ر های کلفتتون جرم بدید امروز هر کی بیشتر بتونه ارضام کنه نامه آزادیش از حبس رو میزنم....... https://t.me/+oQcJLNri_IAwYzFk خلافکارهای ک.یر کلفت ک.ص ک.چولوی خانم رییس رو جوری لیس میزنن و میگان که⛔️😈
نمایش همه...
#part1 _جوون دختر مکانیکی چه ک**ص سفید و تپلی رو قایم کرده بودی با شنیدن صدای حش‍*‍ری یکی از راننده های قوی هیکل و ک**یرکلفت رالی ک*صم خیس شد.. برگشتم که با دیدن ک*یر گنده اش درحال جق زدن آب دهنم آویزون شد.. _اومم دوست دارم ک**صمو بخوری منم برای ک*یرت ساک بزنمم اومم آهه از خداخواسته جلو امد و روی ماشین سکسیش نشوندم و شروع کرد خوردن ک**صم که یهو... https://t.me/+pnbNsYFfBp1mOTI0 https://t.me/+pnbNsYFfBp1mOTI0 ک**یرکلفت ماشین سوار برای ک*ص تپل مکانیکی میخوره که..
نمایش همه...
-چرا بهش گفتی من دوست دخترتم؟ میدونی چه گندی زدی؟ اصلا میدونی اون کی بود؟ خونسرد نگاهم کرد و گفت : میدونم! -نه نمیدونی.... معلومه که نمیدونی... اون... اون امیرحسینه... شوهر سابقم... پدرِ بچه‌ای که همه فکر میکنن مُرده! اگه بفهمه من اینجا بودم.... وای خدا... منو می‌کشه... رستا رو ازم میگیره مطمئنم.... کیفمو از روی مبل اتاقِ کارش چنگ زدم و قبل از این که از کنارش رد بشم بازومو گرفت -وایسا شادی! دلیلی نداره بترسی... من سر حرفم هستم... منو قبول کن و توی افتتاحیه به عنوان پارتنرم باهام بیا. من جون خودت و بودنِ دخترتو تضمین میکنم. نمیذارم امیرحسین نزدیکت بشه -تو اصلا نمیفهمی من چی میگم... کافیه امیر من و تو رو باهم ببینه... اون موقع مطمئن میشه وقتی زنش بودم بهش خیانت کردم دستشو روی بازوم آروم بالا و پایین کرد و گفت : خب بفهمه! مگه به همین جرم مجازاتت نکرد؟ مگه نگفتی یه جوری زد، که همه خیال کردن خودت و بچه باهم مُردین! هنوز نگرانشی؟ فرار کردی و رفتی؟ خیال میکنی تا کِی میشه فرار کرد؟ پیش من، جات امنه با تلخندی گفتم : من حتی پیش خونوادم جام امن نبود! من خیانت نمیکنم دستش هنوز بند بازوم بود تا دوباره نقش زمین نشم قدمی جلو اومد با دلهره، یه قدم عقب رفتم گردن کج کرد و پرسید: هنوز متعهدی به شریک من؟یا نکنه طلاق نگرفتین؟ هوم؟ صدام به زور از گلوم در اومد: نه... -پس اسمشو خیانت نذار. به من بگو شهراد؛ نگو دکتر! قبل از این که جوابی بهش بدم دستش دور کمرم حلقه شد و از ترس و شوک به خودم لرزیدم -امیرحسین لیاقت نداشت.... به تو خیانت کرد... تویی که حتی با این رنگ پریده و صورت لاغر، انقد قشنگی که آدم نفسش بند میاد... به من اعتماد کن.... انتقام تهمتی که بهت زدن رو بگیر. اون موقع هیچکس ازت حمایت نکرد، بذار من بشم حامیت.... اسمت که بیاد کنار اسم شهراد سرلک کسی جرات نمیکنه بهت چپ نگاه کنه... بدون این که پلک بزنم نگاهش میکردم که جلو تر اومد و نفسشو روی صورتم حس کردم دستی که روی بازوم بود بالا اومد و روی گونه‌ام نشست -حق تو و دخترت این نیست که توی یه اتاق جنوب شهر زندگی کنین... هرکی ندونه، من خوب میدونم که نورچشمیِ دوتا خونواده بودی دخترحاجی! نباید الان از صبح تا شب به عنوان یه کارگر خدماتی کار کنی و تهش هیچی به هیچی! نمی‌ذارم شادی فرصت فکر کردن بهم نداد، فرصت جواب دادن رو هم! فاصله رو به صفر رسوند و لب گذاشت روی پیشونی سردم هر دو دستش کمرم رو محکم گرفت و حسی به من القا کرد که تا حالا تجربه نکرده بودم... حمایت...پناه...محبت! قطره های اشک روی صورتم راه افتادن که بلاخره ازم جدا شد نوک انگشتشو روی رد اشکام کشید و لب زد : یکسال پیش که دیدمت.... فرق داشت با الان. زنِ رفیقم بودی با یه شکم گرد و قلمبه.... اون موقع فقط یه "خوش به حال امیر چه خانم خوبی داره " بودی؛ الان دیگه فرق داره... نخواه که ولت کنم... شادی! هق هقم بلند شد که سرمو به سینه‌اش چسبوند و دستش نوازشوار روی کمرم بالا پایین شد بریده گفتم: من... میترسم... امیر اگه بفهمه.... -ششش... من نمیذارم! به خودت بیا دختر. بشو همون دخترِ قوی و محکم... قبل از نامردیِ امیرحسین. انتقام بگیر از تک تک آدمایی که از پشت بهت خنجر زدن و تو رو از زندگیِ خودت بیرون کردن لبشو اینبار روی شال به هم ریخته‌ام گذاشت و زمزمه کرد : من کمکت میکنم... تو فقط با من باش درست همون لحظه در باز شد و صدای امیر به گوشم رسید : شهراد؟ نمیای پایین؟باید کار اوستا رو تایید کنی شهراد دستمو گرفت و خیره به چشمام گفت: با من میای عزیزم؟ مُرد اون شادیِ ضعیف و آروم قسم خوردم تلافی کنم... همه باید تاوان میدادن... حق با شهراد بود... شادی رو، غرور و شخصیتش و ابروش رو، زیر پا له کرده بودن... نمیشد من تنهایی تاوان بدم! لبخندی بهش زدم و گفتم : میام سر چرخوندم سمت امیر که ابروهاش به هم نزدیک و دستاش مشت شده بود هم قدم با شهراد جلو رفتم و همین که کنار امیر رسیدیم، انگشتشو روی سینه‌ی پهن امیر زد و محکم گفت : نبینم دم پَر ناموسِ من پیدات بشه یا بخوای قلدری کنی امیرحسین! شادی از حالا، تا همیشه کنار منه... https://t.me/+rm_U4b0AZyU0YTg8 https://t.me/+rm_U4b0AZyU0YTg8 https://t.me/+rm_U4b0AZyU0YTg8 https://t.me/+rm_U4b0AZyU0YTg8 #پارت_واقعی_رمان🔥
نمایش همه...

👍 3
00:11
Video unavailable
چک آرومی به ک.ونم زد و زیر گوشم زمزمه کرد: - الان اگه یارا بیاد چه جوابی براش داری که زیر شوهرشی؟ لبم رو به دندون گرفتم و نالیدم: - میگم تقصیر شوهرته که ک.یرش زیادی کلفته. قهقه ای زد و گفت: - خیلی تنگی اما خودم گشادت می کنم. کمرم رو سفت چسبید و خودش رو محکمتر از قبل فرو کرد توی ک.صم و... https://t.me/+D_tDFUCNsGM5NDlk https://t.me/+D_tDFUCNsGM5NDlk مختص به بزرگسالان، به هیچ وجه زیر 18 سال جوین نشه❌ خیانت، شهوت، #تریسام! رابطه پنهانی با شوهر دوستش🔞🔥😈
نمایش همه...
👍 1
00:04
Video unavailable
#part1 -اههیی اقا معلم تپلم میخاره اوهییی همش آبش میاد...وایییی انگشتمو لای تپل صورتیش کشیدم که از خیسی چو**چولش انگشتم خیس شد خم شدم لیسی به ک_ص ابدارش زدم -جوون چه خیس کردی توله اووف وایسا با زبونم واست بخارونم پاهاشو از هم باز کردم و لیسی پر تفی به تپلش زدم که آه بلندی کشید -اهییی خیلی خوبه اقا معلم اوممم بخورینش برام اهییی اونجام مثل قلب بوم بوم میکنه...اههه با فرو کردن زبونم توی تپل صورتیش جیغی از شهوت کشید که در اتاقش باز شدو مامانش…💦👅 https://t.me/+ZyLFckIYO39iMTg0 https://t.me/+ZyLFckIYO39iMTg0 https://t.me/+ZyLFckIYO39iMTg0 https://t.me/+ZyLFckIYO39iMTg0 https://t.me/+ZyLFckIYO39iMTg0
نمایش همه...
👍 1