𝘛𝘢𝘦𝘬𝘰𝘰𝘬𝘷𝘓𝘢𝘯𝘥༢࿔

امروز هم نامه‌ای مملو از احساسات برای صاحب اون تعمیرگاه نوشته بود. مدتی از زمانی که تهیونگ متوجه شد احساساتی نسبت به جونگ‌کوک داره، می‌گذشت. هیچ‌وقت جرئت این رو نداشت که احساساتش رو نشون بده پس اونا رو روی کاغذ پیاده می‌کرد و مخفیانه از زیر در به داخل کارآگاه می‌برد. این ساعات کسی سمت تعمیرگاه نبود، مرد تو این موقعیت به اونجا می‌رفت و نامه‌اش رو برای جونگ‌کوک می‌گذاشت. سریع روی زمین نشست، درز کوچکی که زیر در تعمیرگاه وجود داشت، بهترین راه برای انداختن نامه‌هاش بود. با دقت و تمرکز نامه رو وارد تعمیرگاه کرد و خواست از جاش بلند شه که دستی روی شونه‌اش نشست و اون رو در همون حالت نگه داشت! "بشین گربه‌ی طلایی، بالاخره گیرت انداختم!" تهیونگ که متوجه شد گیر افتاده، سعی به فرار داشت اما دست‌های حلقه شده دور کمرش، این اجازه رو بهش نداد! تهیونگ‌ سعی بر این داشت که با کف دستهاش صورتش رو بپوشونه تا مبادا، جونگ‌کوک اون رو شناسایی کنه. کوک لب‌هاش رو به گوش تهیونگ نزدیک کرد: "گربه کوچولوی وحشی، فکر کردی میزارم از دستم فرار کنی اونم حالا که پیدات کردم؟" ▸ #Imagine ◂ Reen ╭─────────────⊰‧໋݊ ╰─≽ 𝙏𝙖𝙚𝙠𝙤𝙤𝙠𝙫𝙇𝙖𝙣𝙙 𐤀

استپ!! من اومدم با معرفی یه فیک جدید🤭 (من فیک بد معرفی نمی‌کنم😠) آیا شما در دسته‌ی کسانی که دوندگان زمان رو هنوز نخوندن هستین؟ خب اشتباه بزرگی می‌کنیننننن🫵 اگه یه کار جذاب با داستان جدید میخواین که باهاش از خنده بترکین همین الان شروعش کنین ::::))))))) فقط دو تا دیالوگ میزارم شما رو تنها میزارم

_خب جئون، قراره باز خاله‌بازی کنیم؟ _خاله‌بازی؟ آره بعدش هم دکتربازی کنیم، نظرت چیه؟

_هر چند که گی نیستم و حتی اگه باشم، تو تایپم نیستی جئون؛ اما خوردنی به‌نظر می‌رسی. _اگه خیلی مشتاقی می‌تونم اون دهن گشادت رو با اونی که بین پاهامه پر کنم کیم‌!

:))))))))))) #TimeRunners

این لایوش رو یادتونه؟ خوبه، حالا بیشتر دلتنگ بشید. ▸ #Tweet ◂ ╭─────────────⊰‧໋݊ ╰─≽ 𝙏𝙖𝙚𝙠𝙤𝙤𝙠𝙫𝙇𝙖𝙣𝙙 𐤀

جوین شدین؟

نسخه کامل بدون سانسور فنارت کمیک بالا رو اینجا گذاشتیم👇🔞 https://t.me/+fM93cv7skyJhZjM0 https://t.me/+fM93cv7skyJhZjM0

"تبدیل به آدمی شده‌ام که بیش از نیمی از آن‌چه را حس می‌کند نمی‌تواند بیان کند..." موراکامی ▸ #Gn ◂ Deluna ╭─────────────⊰‧໋݊ ╰─≽ 𝙏𝙖𝙚𝙠𝙤𝙤𝙠𝙫𝙇𝙖𝙣𝙙 𐤀

▸ #Music ⬥ #Lord ◂ ╭─────────────⊰‧໋݊ ╰─≽ 𝙏𝙖𝙚𝙠𝙤𝙤𝙠𝙫𝙇𝙖𝙣𝙙 𐤀

.  ࣪ ˖  `⌗ گاهی اوقات فقط خودمون می‌مونیم و تکه‌های خرد شده‌ی قلبمون، رشته‌های از هم گسسته‌ی روح و افکار به نابودی رسیده‌ی ذهن‌هامون. من هم تبدیل شدم به کسی که خودش مونده و تنهایی مطلق درونش؛ کسی که نفس می‌کشه، لبخند می‌زنه، عشق می‌ورزه، زندگی می‌کنه، قلبش می‌تپه... اما نمی‌تونه دست از فکر به مرگ برداره ▸ #Music ⬥ #Lord ◂ ╭─────────────⊰‧໋݊ ╰─≽ 𝙏𝙖𝙚𝙠𝙤𝙤𝙠𝙫𝙇𝙖𝙣𝙙 𐤀

◇ اربـاب مـــرگ ┆Shot: 7 ┆Writer: HoMoqi  ┆Music: Angel of Fire - @TLastStory ╭─────────────⊰‧໋݊ ╰─≽ 𝙏𝙖𝙚𝙠𝙤𝙤𝙠𝙫𝙇𝙖𝙣𝙙 𐤀