cookie

ما از کوکی‌ها برای بهبود تجربه مرور شما استفاده می‌کنیم. با کلیک کردن بر روی «پذیرش همه»، شما با استفاده از کوکی‌ها موافقت می‌کنید.

avatar

سوگلـیِ شیــخ

° ای بسا شبها که لیلی در خفا خفته در آغوش مجنون بی صدا ° ژانر: عاشقانه، جنایی معمایی، بزرگسال🔞 نویسنده: شاین✨ پایان خوش💞 بقیه رمان های من👇🏼 @shinenovels تبلیغات👇🏼 @shinetabliq

نمایش بیشتر
پست‌های تبلیغاتی
27 420
مشترکین
-5524 ساعت
-3317 روز
+27430 روز

در حال بارگیری داده...

معدل نمو المشتركين

در حال بارگیری داده...

#لزبین😍💦🔥 #منو_دوستم_آرزو اولین س‌.ک.س داستانی که تعریف میکنم مربوط به 14 سالگی من هست و اولین سکسم با یکی از هم مدرسه ای هام اولین روز مدرسه دیدمش و سلام کردیم و همه چیز عادی بود توی دستشویی مدرسه بودم و داشتم مقنعه ام رو درست میکردم که دیدم یک نفر پشتمه آرزو بود بهم نزدیک شد و دستشو روی بهشتم هر لحظه ترس اینو داشتم که یک نفر دیگه بیاد اونجا و مارو ببینه پامو داد بالا و شروع به مالیدن نازم کرد شورت و شلوارمو خیس خیس شده بود که یکی اومد تو دستشویی و سریع خودمونو جمع و جور کردیم بعد اون جریان نه من درباره اون روز حرفی زدم و نه اون تا اینکه یک روز ازم خواست برای درس خوندن برم خونه شون اولش یکم تردید داشتم چون قصدش رو میدونستم بعد از کلی کلنجار رفتن با خودم ، قبول کردم برم خونشون.... ادامه این داستان واقعی لزبین و س.ک.سی رو توی کانال زیر بخونید👇🔞💦🏳‍🌈 https://t.me/+LVf04vEsGxU2MDJk https://t.me/+LVf04vEsGxU2MDJk
نمایش همه...
#خواهرزنم_و_تنگ_ترین_ک.ون_دنیا خواهرزنم ساکن کرج بود ، سال آخر هنرستان را باید یک دوره شش ماهه کارآموزی میدید که خیلی به خانه ما در شرق تهران نزدیک بود ،به همین خاطر اکثر روزهای هفته را تو خونه مـا بود. همیشه تو ذهنم مهناز (خواهرزنم) همون دختر ۱۴ ، ۱۵ ساله ی بود که تازه سینه هاش گـولـه کرده ولی مهناز دیگه اون دختربچه سابق نبود... یکروز عصر بچه م را روی شکمم گزاشته بودم و باهاش بازی میکردم که مهناز امد و سوالی راجع به یک اختلاف داغ پیش امده تو فامیل سوال کرد گفتم جریان رو نمیدانی ؟ و در حالی که بچه را زمین گزاشتم بهش اشاره کردم بیا بشین تا بهت بگم (و سپس به شکمم اشاره کردم ) _رو دلت بشینم ؟ اره دیگه ، بیا تا بهت بگم امد و رو دلم نشست و شروع به تعریف کردن ، یک لحظه به بهانه ای بلندش کردم وقتی دوباره خواست بشیند ، کـ.*یـرمو که راسـت شده بود ، خیلی سریع سمت شکمم قرار دادم، طوری که وقتی خواست بشیند ، دقیقا روی ک.یرم که روی شکمم قرار داشت ، نشست یه هـی کشید و کمی بلند شد زیرلبی اروم ولی با لبخندی عشوه گرانه گفت بی شعور و نــشــســت !!! کـ*یرم قشنگ افتاده بود لــا قـاچ ک.ونش در حین تعریف کردن ، شروع به تکون دادن شکم و کمرم کردم که یدفعه زنم درو باز کرد و ...🔞😱👇 https://t.me/+LVf04vEsGxU2MDJk https://t.me/+LVf04vEsGxU2MDJk
نمایش همه...
لز با خواهرم سلام من دخترم و ۲۳ سالمه و متاهلم و همیشه با دیدن بدن زنای دیگه تحریک میشدم حدودا ۵ سالی هست متوجه شدم چقدر به همجنس خودم واکنش سک.سی نشون میدم و خوشم میاد رو دخترای زیادیم حس دارم و خواهرم هم جزو اون دختراس همیشه تو فانتزی هامون و حین س.ک.س با شوهرم خیلی به خواهرم فکر میکنم که زیر پای شوهرمه و منم ک.صشو میخورم و با هم سه نفره سکس میکنیم و شوهرمم خیلی تو کفشه مثل خودم ولی خب میترسیم عین سگ من خودم خجالتیم در کل زیاد پررو نیستم و ترسو ام خواهرم ۳۶ سالشه با خواهرم چندباری استخر رفته بودیم و خیلی دید میزدمش و حرکاتش همشون برام سکسی بودن و روزها به بدنش فکر میکردم با شوهرم که صحبت میکردم هربار میگفتم این سری یه حرکتی میزنم و می ترسیدم یبار که استخر بودیم تو اب مدام نزدیکش بودم و بغلش میکردم از پشت به بهونه بازی تو اب و کلی ممه هاشو دستمالی میکردم تا ببینم واکنشش چیه عادی بود و من گیج زیر دوش وقتی داشتیم خودمونو میشستیم مایوشو درآورد و جلوم ممه هاشو میمالوند و می شست و منم دیوونه میشدم با دیدنشون اون ک.ص تپلش و مطمئن بودن عین خودم داغ و ح.شریه خلاصه رفتیم خونه من و باز من رفتم حموم چون عادت دارم بعد استخر خودمو باز بشورم اونم لباسا رو انداخت لباسشویی و منتظر بود من دربیام بیاد حموم که بهش گفتم بیا اگه میخوای فقط یه اب بزنی منم همینطورم با هم دوش میگیریم بی میل نبود و اومد تو حموم به بهونه آواز خودندن و جوگیر شدن هی میمالوندم خودمو بهش و ممه هامون چند بار بهم خورد و میدید چطور نگاهش میکنم نشستم رو صندلی حموم و حینی که ک.صمو میشستم به حالت سکسی میمالوندمش که ببینه همه چی عادی بود تا اینکه به ک.صش دست زدم و گفتم راستی عمل کردی لابیا تو چطوری شد نشونم بده خم شد و ک.صشو باز کرد و نشونم داد گفتم از پایین نمیبینم درست بذار رفتیم بیرون مال منم نشونت بدم ببینم کدومو بهتر عمل کرده حموم تموم شد و هرلحظه ک.صم داغ تر میشد و ترسم بیشتر داشت لباس میپوشید دراز کشیدم رو تخت ک.صمو باز کردم و گفتم دراز بکش ببینم برا تو چطوری شده دراز کشید ک.صشو باز کرد انگشت زدم به اطرافش و حینی که بازش میکردم آروم چو**چولشو میمالوندم....
ادامه این داستان کوتاه واقعی سکسی و شهوانی رو در کانال زیر بخونید👇🔞💦
https://t.me/+Tor0NmrXhcEwZmZk https://t.me/+Tor0NmrXhcEwZmZk
نمایش همه...
دیگه واسه یه جق ساده سه ساعت اسیر فیلترشکن و سایتای پورن نشو برو تو این چنل کلی داستان کوتاه سکسی این مدلی داره بخونی به ثانیه نکشیده خیس میشی🔞💦
نمایش همه...
دیگه واسه یه جق ساده سه ساعت اسیر فیلترشکن و سایتای پورن نشو برو تو این چنل کلی داستان کوتاه سکسی این مدلی داره بخونی به ثانیه نکشیده خیس میشی🔞💦
نمایش همه...
لز با خواهرم سلام من دخترم و ۲۳ سالمه و متاهلم و همیشه با دیدن بدن زنای دیگه تحریک میشدم حدودا ۵ سالی هست متوجه شدم چقدر به همجنس خودم واکنش سک.سی نشون میدم و خوشم میاد رو دخترای زیادیم حس دارم و خواهرم هم جزو اون دختراس همیشه تو فانتزی هامون و حین س.ک.س با شوهرم خیلی به خواهرم فکر میکنم که زیر پای شوهرمه و منم ک.صشو میخورم و با هم سه نفره سکس میکنیم و شوهرمم خیلی تو کفشه مثل خودم ولی خب میترسیم عین سگ من خودم خجالتیم در کل زیاد پررو نیستم و ترسو ام خواهرم ۳۶ سالشه با خواهرم چندباری استخر رفته بودیم و خیلی دید میزدمش و حرکاتش همشون برام سکسی بودن و روزها به بدنش فکر میکردم با شوهرم که صحبت میکردم هربار میگفتم این سری یه حرکتی میزنم و می ترسیدم یبار که استخر بودیم تو اب مدام نزدیکش بودم و بغلش میکردم از پشت به بهونه بازی تو اب و کلی ممه هاشو دستمالی میکردم تا ببینم واکنشش چیه عادی بود و من گیج زیر دوش وقتی داشتیم خودمونو میشستیم مایوشو درآورد و جلوم ممه هاشو میمالوند و می شست و منم دیوونه میشدم با دیدنشون اون ک.ص تپلش و مطمئن بودن عین خودم داغ و ح.شریه خلاصه رفتیم خونه من و باز من رفتم حموم چون عادت دارم بعد استخر خودمو باز بشورم اونم لباسا رو انداخت لباسشویی و منتظر بود من دربیام بیاد حموم که بهش گفتم بیا اگه میخوای فقط یه اب بزنی منم همینطورم با هم دوش میگیریم بی میل نبود و اومد تو حموم به بهونه آواز خودندن و جوگیر شدن هی میمالوندم خودمو بهش و ممه هامون چند بار بهم خورد و میدید چطور نگاهش میکنم نشستم رو صندلی حموم و حینی که ک.صمو میشستم به حالت سکسی میمالوندمش که ببینه همه چی عادی بود تا اینکه به ک.صش دست زدم و گفتم راستی عمل کردی لابیا تو چطوری شد نشونم بده خم شد و ک.صشو باز کرد و نشونم داد گفتم از پایین نمیبینم درست بذار رفتیم بیرون مال منم نشونت بدم ببینم کدومو بهتر عمل کرده حموم تموم شد و هرلحظه ک.صم داغ تر میشد و ترسم بیشتر داشت لباس میپوشید دراز کشیدم رو تخت ک.صمو باز کردم و گفتم دراز بکش ببینم برا تو چطوری شده دراز کشید ک.صشو باز کرد انگشت زدم به اطرافش و حینی که بازش میکردم آروم چو**چولشو میمالوندم....
ادامه این داستان کوتاه واقعی سکسی و شهوانی رو در کانال زیر بخونید👇🔞💦
https://t.me/+Tor0NmrXhcEwZmZk https://t.me/+Tor0NmrXhcEwZmZk
نمایش همه...
1
لز با خواهرم سلام من دخترم و ۲۳ سالمه و متاهلم و همیشه با دیدن بدن زنای دیگه تحریک میشدم حدودا ۵ سالی هست متوجه شدم چقدر به همجنس خودم واکنش سک.سی نشون میدم و خوشم میاد رو دخترای زیادیم حس دارم و خواهرم هم جزو اون دختراس همیشه تو فانتزی هامون و حین س.ک.س با شوهرم خیلی به خواهرم فکر میکنم که زیر پای شوهرمه و منم ک.صشو میخورم و با هم سه نفره سکس میکنیم و شوهرمم خیلی تو کفشه مثل خودم ولی خب میترسیم عین سگ من خودم خجالتیم در کل زیاد پررو نیستم و ترسو ام خواهرم ۳۶ سالشه با خواهرم چندباری استخر رفته بودیم و خیلی دید میزدمش و حرکاتش همشون برام سکسی بودن و روزها به بدنش فکر میکردم با شوهرم که صحبت میکردم هربار میگفتم این سری یه حرکتی میزنم و می ترسیدم یبار که استخر بودیم تو اب مدام نزدیکش بودم و بغلش میکردم از پشت به بهونه بازی تو اب و کلی ممه هاشو دستمالی میکردم تا ببینم واکنشش چیه عادی بود و من گیج زیر دوش وقتی داشتیم خودمونو میشستیم مایوشو درآورد و جلوم ممه هاشو میمالوند و می شست و منم دیوونه میشدم با دیدنشون اون ک.ص تپلش و مطمئن بودن عین خودم داغ و ح.شریه خلاصه رفتیم خونه من و باز من رفتم حموم چون عادت دارم بعد استخر خودمو باز بشورم اونم لباسا رو انداخت لباسشویی و منتظر بود من دربیام بیاد حموم که بهش گفتم بیا اگه میخوای فقط یه اب بزنی منم همینطورم با هم دوش میگیریم بی میل نبود و اومد تو حموم به بهونه آواز خودندن و جوگیر شدن هی میمالوندم خودمو بهش و ممه هامون چند بار بهم خورد و میدید چطور نگاهش میکنم نشستم رو صندلی حموم و حینی که ک.صمو میشستم به حالت سکسی میمالوندمش که ببینه همه چی عادی بود تا اینکه به ک.صش دست زدم و گفتم راستی عمل کردی لابیا تو چطوری شد نشونم بده خم شد و ک.صشو باز کرد و نشونم داد گفتم از پایین نمیبینم درست بذار رفتیم بیرون مال منم نشونت بدم ببینم کدومو بهتر عمل کرده حموم تموم شد و هرلحظه ک.صم داغ تر میشد و ترسم بیشتر داشت لباس میپوشید دراز کشیدم رو تخت ک.صمو باز کردم و گفتم دراز بکش ببینم برا تو چطوری شده دراز کشید ک.صشو باز کرد انگشت زدم به اطرافش و حینی که بازش میکردم آروم چو**چولشو میمالوندم....
ادامه این داستان کوتاه واقعی سکسی و شهوانی رو در کانال زیر بخونید👇🔞💦
https://t.me/+Tor0NmrXhcEwZmZk https://t.me/+Tor0NmrXhcEwZmZk
نمایش همه...
👍 2
پروفایل فیک اکیپی👩‍❤️‍👨🥂
نمایش همه...
نمایش همه...
نمایش همه...