cookie

ما از کوکی‌ها برای بهبود تجربه مرور شما استفاده می‌کنیم. با کلیک کردن بر روی «پذیرش همه»، شما با استفاده از کوکی‌ها موافقت می‌کنید.

avatar

🌈🧚‍بــــــهـــارانــــــه🧚‍🌈

نمایش بیشتر
پست‌های تبلیغاتی
5 534
مشترکین
-324 ساعت
-267 روز
-15230 روز

در حال بارگیری داده...

معدل نمو المشتركين

در حال بارگیری داده...

🧞‍♀طلسم جدایی بین دو نفر ۲۴ ساعته 🧞‍♀بازگشت معشوق و بختگشایی 🧞‍♀دفع_دعا و جادو و چشم نظر 🧞‍♀فروش_ملک و آپارتمان معامله 🧞‍♀جذب پول و رونق کسب و کار 🧞‍♀گره_گشایی در مشکلات زندگی 💥جهت عضو شدن و دیدن رضایت مشتریان روی لینک زیر کلیک کنید👇👇 https://t.me/telesmohajat ♦️همین الان پیام بده👇15👇o👇 ارتباط مستقیم با استاد سید حسینی 🆔@ostad_seyed_hoseyni ☎️  09213313730 ☯ @telesmohajat
نمایش همه...
جدی دلت تنگ نمیشه، یا داری شوخی میکنی...😢🗣 #استوری🎵
نمایش همه...
❌حشرات و حیوانات موذی خطرناک📣 📣اختراعی شگفت انگیز📣 ✅با کمترین هزینه از شر هر نوع حشره و حیوان موذی (سوسک،ساس،موش و...)راحت شوید ⭕️ضمانت کارایی ⭕️بدون خطرات سمپاشی✨ ⭕️بدون هیچ گونه خطر برای انسان و حیوانات خانگی🌱🍀2¹⁵ برای مشاوره رایگان ودریافت هدیه ویژه🎁 برای سه نفر اول  وشرکت در قرعه کشی  عدد ۷ را به سامانه ۱۰۰۰۲۰۰۵۰۰۰ ارسال نمایید.
نمایش همه...
Repost from N/a
سه راه ساده واسه پولدار شدن : 🪙 1 - داشتن گوشی همراه 2 - خرید اینترنت و داشتن تلگرام 3 - عضویت در کانال زیر و کسب درآمد رایگان و راحت در منزل ( دلاری ) • https://t.me/+vUxpOIHk0dU4NDZk
نمایش همه...
🧞‍♀طلسم جدایی بین دو نفر ۲۴ ساعته 🧞‍♀بازگشت معشوق و بختگشایی 🧞‍♀دفع_دعا و جادو و چشم نظر 🧞‍♀فروش_ملک و آپارتمان معامله 🧞‍♀جذب پول و رونق کسب و کار 🧞‍♀گره_گشایی در مشکلات زندگی 💥جهت عضو شدن و دیدن رضایت مشتریان روی لینک زیر کلیک کنید👇👇 https://t.me/telesmohajat 🔷همین الان پیام بده👇¹⁵🦋 ارتباط مستقیم با استاد سید حسینی 🆔@ostad_seyed_hoseyni ☎️  09213313730 ☯ @telesmohajat
نمایش همه...
#پارت_۳۱۸ شماره پارت اشتباهه ولی ادامه پارت همینه🙏 ➖دشمن عزیز چنان رفته بودم توی حس که جدا باور کرده بودم من یه خواننده ی مشهورم و اینجا یه استیج که در احاطه ی طرفدارانمه! یعنی توی فاز و حس بودم  و چنان ژست احساسی ای به خودم گرفته بودم که  اَدِل موقع خوندن توی سالنهای چندصد هزارنفری همچین حس و حالی به خودش نگرفته بود احتمالا ! سیروس خیلی زور زد با ایما واشاره منو بکشونه پایین  اما موفق نشد و درنهایت خطاب به شاهین شریفی که از لای جمعیت عبور کرده بود و کمی جلو اومده بود تا  دست در جیب هنرنمایی من رو از نزدیک ببینه، ملتماسانه گفت: -بابا برو اینو بکش پایین این مست کرده حالیش نیست داره چه شکری میخوره! شاهین که لبختد بر لب  و دست در جیب عین بقیه من رو تماشا میکرد، سریع  اما با خونسردی گفت: -من نمیرم! سیروس یه سقلمه بهش زد و گفت: -عه...چرا نمیری نارفیق!؟ و شاهین بدون اینکه چشم از من برادره جواب داد: -خواهر زداده ی خودته!خودت جمعش کن ولی سیروس که انگار نمیخواست کسی بفهمه من نکبت مستِ بی جنبه باهاش نسبتی دارم شاهین رو هل داد جلو و گفت: -جون عمه ات برو اینو جمعش کن تا آبرومونو نبرد...برو ...جبران میکنم... ودرنهایت شاهین به ناچار اومد سمت من. از سِن بالا اومد و میکروفون رو از لای انگشتهام کشید بیرون و اونو داد دست خواننده و بعد هم با گفتن یه معذرتخواهی خطاب به جمع دستمو کشید و منو دنبال خودش از اونجا دور کرد. ولی منی که مزه ی خوانندگی در حضور جمع حسابی رفته بود زیر زبونم شروع کردم مقاومت! واسه اینکه منو از جمع دور نکنه الکی آخ آخ کنان گفتم: -آی آی آی دستم دستم کنده شد...اهههه! انگشتم...انگشتم از دستم جدا شد...خودت نگاه کن! نگاه...ببین...نیست...افتاد...بذار برش دارم از روی زمین... توجهی نکرد و بازم من رو به زور دنبال خودش کشید و گفت: -شر و ور نگو وروجک! نگاهی به عقب سر انداختم. خواننده ها سعی کرده بودن جو رو عوض کنن و گند من رو لاپوشونی.... اما من اون میکروفون لعنتی رو میخواستم. شعرها و آهنگهای  زیادی مونده بود که بخونم واسه همین گفتم: -هنوز تموم نشده...بذار برم بقیه اش رو بخونم ولی اون بازهم منو به دنبال خودش کشید و من واسه اینکه متوقفش کنم تو همون حالت که دنبالش کشیده  میشدم سعی کردم بشینم رو زمین و بازهم به دروغ گفتم: -آی آی آی...پلاتین...تو دستم پلاتین...خراب شدن.. دستم...پلاتینهای توی دستم ترک برداشتن توجهی نکرد و من به شر و ورهام ادامه دادم: -کاندونهای پام پاره شدن...نه ببخشید تاندون های پام...نه نه تاندوم های پام...  پاره شدن..همشون پاره شدن.. و شروع کردم خندیدن. ایستاد. به ناچارتوی هوا بلندم کرد و منو انداخت روی شونه اش و از پله ها برد بالا و گفت: -کوچولوی بی جنبه ی بد مست! 🔻همونطور که میدونید پارت گذاری اینجا فقط شنبه تا چهارشنبه است🔺 🔻اما چنل وی آی پی برای تمام روزهای هفته پارت داره🔺 🔺🔺بعلاوه پارت هاااای هدیه🔻🔻 🔺پس اگه مایل هستید یه پَرش چند ماهه داشته باشید میتونید همین امشب با خرید عضویت به اندازه ی چند ماه از چنل اصلی جلو بیفتید🔻 🌙لینک چنل اعتمادسازی اینجاست و شما میتونید خریدهارو بررسی کنید👇 https://t.me/+WtoLNffa9CxmN2Nk 🔻پارت گذاری vip کاملا مرتب و منظم هست🔺 🔻تبلیغات، آگهی های مختلف و...نداریم🔺 🔻جهت خرید،راهنمایی و پرسش در خصوص عضویت vip به ادمین مربوطه پیام بدید🔺 ادمین فروش: @Barf2021
نمایش همه...
#پارت_۹۵ 💟💟  حس داغ  💟💟 اون مهمون من بود و قرار بود به انتخاب من هرجایی که دوست داشتم بریم.دلم نمیخواست اونو ببرم پاتوقهایی که قبلا با شایان اونجا میرفتم.واسه همین جای دیگه ای رو انتخاب کرده بودم.... فنجون قهوه رو برداشتم و مزه مزه اش کردم. بد نبود.پایین گرفتمش و پرسیدم: -تو نمیخوای یکم بیشتر از خودت برای من بگی پیمان !؟ در آرامش و خونسردی قهوه اش رو پزه مزه کرد و بعد جواب داد: -چی میخوای بدونی!؟ لبخندی روی صورت نشوندم و جواب دادم: -فرق نداره...هرچی.... -فرق نداره هرچی یعنی دقیقا چی؟سایز سینه ام رو بگم یا دور کمرم؟ خندیدمو پرسیدم: -میخوای من شروع کنم که بدونی چه چیزایی مهم و دلم میخواد به تو بگم و توهم در مورد خودت بهم بگی!؟ کمرش رو به صندلی تکیه داد و در جواب حرفم گفت: -اوکی...بگو... یکی دوتا سرفه خشکه ی تصنعی کردم که صدام تنظیم بشه و بعد فنجون رو گذاشتم روی میز و گفتم: -خب...من ماه آینده  که میشه دی ماه میرم تو 19سالگی...یه خواهر بزرگتر از خودم  به اسم مونا دارم که سالهاس همراه شوهرش مهاجرت کرده اسپانیا...پدرم تو کارفرش  و مادرم مدیر مدرسه! توی یه خانوه ه ی نسبتا مذهبی و معتقد....از 17سالگی تا همین چندمدت پیش  به رابطه ی ی شل کن ول کن با  یه الاغ داشتم که دیگه نمیخوام حتی بهش فکر کنم. عاشق لباسم....عاشق کافه رفتن...خیلی دوست دارم موهامو رنگ بزنم اما مادرجانم اجازه نمیده و معتقده این اتفاق بعد از ازدواجم بابد رخ بده....ابروهامم نمیذاشت بردارم فی الذا من روزانه یک تارش رو میچینم که شک نکنه کم شدن....یه پشت لب ناقابل هم داشتم که در اولین روز  ورود به دبیرستان  باهاش بدرود کردم خندید و گفت: -توضیحات جامع و کاملی بود. آرنجمو روی میز گذاشتم و دستمو زیر چونه ام و بعدهم گفتم: -جدا !؟ سرش رو تکون داد و جواب داد: -آره بد نبودن...نسبتا کوتاه و مختصر اما مفید... یکم از قهوه ام رو چشیدم و بعد مشتاقانه گفتم: -خب حالا نوبت توئہ....تو حرف بزن...تو بگو....از خودت...از سنت...از تاریخ تولدت .. دوست دارم همچی رو راجبت بدونم. اینکه خواهر و برادر داری یا نه.... بکو بگو بگو ... بگو پیمان! لبخند زد و چشم از اون قهوه برداشت و با نگاه کردن به صورتم  گفت: -باشه ...
نمایش همه...
🧞‍♀طلسم جدایی بین دو نفر ۲۴ ساعته 🧞‍♀بازگشت معشوق و بختگشایی 🧞‍♀دفع_دعا و جادو و چشم نظر 🧞‍♀فروش_ملک و آپارتمان معامله 🧞‍♀جذب پول و رونق کسب و کار 🧞‍♀گره_گشایی در مشکلات زندگی 💥جهت عضو شدن و دیدن رضایت مشتریان روی لینک زیر کلیک کنید👇👇 https://t.me/telesmohajat ♦️همین الان پیام بده👇14👇o👇 ارتباط مستقیم با استاد سید حسینی 🆔@ostad_seyed_hoseyni ☎️  09213313730 ☯ @telesmohajat
نمایش همه...
مجید رضوی 🔗 #اجرای_زنده (کنسرت)
نمایش همه...