• Arshia Amin Javahery
1 168
مشترکین
-124 ساعت
-87 روز
-2230 روز
- مشترکین
- پوشش پست
- ER - نسبت تعامل
در حال بارگیری داده...
معدل نمو المشتركين
در حال بارگیری داده...
به هر مسافری که جز
من از لب تو سهم داشت
بگو جهان جدید نیست
بگو فقط گناه داشت
اگر به من نمیرسید
و این زمان مدید نیست
ای درخت آشنا
شاخههای خویش را
ناگهان کجا
جا گذاشتی؟
یا به قول خواهرم فروغ:
دست های خویش را
در کدام باغچه
عاشقانه کاشتی؟
این قرارداد
تا ابد میان ما
برقرار باد:
چشمهای من به جای دست های تو
من به دست تو
آب میدهم
تو به چشم من
آبرو بده
من به چشم های بیقرار تو
قول میدهم:
ریشههای ما به آب
شاخههای ما به آفتاب میرسد
ما دوباره سبز میشویم
خنكي مثل دَم دَماي بهار
خنكي مثل نم نم بارون
خنكي مثل بستني خوردن
وسط ظهر داغِ تابستون
تازه اي مثل ميوه ي نوبر
مثل انگور مست شهريور
تازه اي مثل اوّلين بوسه
عشق من! عشق اوّل و آخر!
شاه ديوونه هاي زنجيري!
شاعرا صف به صف سواراتن
رنگ و وارنگِ حوض نقّاشي!
همه گنجشكا خواستگاراتن
تشنه ام تشنه ي يه پيك شراب
تشنه ام تشنه ي يه جرعه سراب
تشنه ام مثل رخت روي طناب
تشنه ي تشنه ام خرابِ خراب
وقتي مي شكست چارستون دلم
مثل چوب خدا صدا مي داد
عشق من! بي لباي تو دهنم
مزّه ي آش پشت پا مي داد
هنوزم ذرّه ذرّه هاي تنم
واجبه پيش پات قيام كنن
مژه هام روبه روت صف مي كشن
كه به نوبت به ات سلام كنن
بغلم كن به ام شراب بده
به سئوال شبم جواب بده
هوس پرتقال كُشت منو
به منم حقّ انتخاب بده
مثل يه گولّه برفْ آبم كن
نَفَست مثل خواب من گرمه
تا سرم روي سينه هاي توئه
خاطرت جمعْ بالشم نرمه
دریاب که از روح جدا خواهی رفت
در پرده اسرار فنا خواهی رفت
می نوش ندانی از کجا آمدهای
خوش باش ندانی به کجا خواهی رفت