cookie

ما از کوکی‌ها برای بهبود تجربه مرور شما استفاده می‌کنیم. با کلیک کردن بر روی «پذیرش همه»، شما با استفاده از کوکی‌ها موافقت می‌کنید.

avatar

ناوەندی مێژووی کورد و کوردستان

کانال مؤسسهٔ فرهنگی، هنری غیرانتفاعی، ناوەندی لێکۆڵینەوەی مێژووی کورد و کوردستان ( مرکز پژوهشی تاریخ کرد و کردستان) شمارە ثبت 812 دفتر مرکزی سنندج @kani53 مدیر مسئول @kurdokurdistan لینک

نمایش بیشتر
پست‌های تبلیغاتی
4 619
مشترکین
-224 ساعت
-47 روز
+1430 روز

در حال بارگیری داده...

معدل نمو المشتركين

در حال بارگیری داده...

🔹وێنەی گروپی هەڵپەرکێی شاری بەدلیس لە کوردستانی بندەستی تورکیە، ساڵی 1977زاینی 🔸عکسی از گروە هەڵپەرکی کردی در شهر بدلیس کردستان ترکیە، سال1977میلادی
نمایش همه...
18👍 5
‍ ‍ 📚 روز معلم مبارک 🔹تقدیم به زنده‌یاد #ادهم_مظفری ✍ د. باقـر پیـری   ادهم مظفری ٥م شهریور ۱۳۵۳ه‍. ش در خانواده‌ای متوسط، در روستای«پشته» از توابع کامیاران استان کردستان به دنیا آمد. تولد وی در شهریور (خه‌رمانان) که ماه برداشت محصولات کشاورزی است همراه بود، پدر آن را به فال نیک گرفته و عامل فزونی محصول به شمار آورد و این امر بر محبوبیت او در خانواده افزود. به سن ٦سالگی رسید، سن فرا رسیدن تحصیل، پدر او را به کامیاران فرستاد، تا بتواند به مدرسه برود. وی خیلی زود خود را در مدرسه میان معلمان و هم‌کلاسی‌هایش جا انداخت. همه او را دوست داشتند، چون دارای حجب و حیایی مخصوص به خود بود. ساده و بی‌آلایش بود و زود در دل اطرافیان جای می‌گرفت. ادهم توانست مراحل تحصیلی خود را با موفقیت سپری نماید. در سال دوم دبیرستان بنا به علاقه‌ قلبی که به شغل معلمی داشت با شرکت در آزمون ورودی دانشسرای طرح دوساله در خرداد ماه ۱۳۷۱ با نمره‌ی عالی در دا‌نشسرای بروجردی سنندج پذیرفته شد و سال ۱۳۷۳ به جمع معلمان کامیاران پیوست. با شور و اشتیاقی وصف‌ناپذیر شروع به کار نمود. در سالهای کار معلمی خود در روستاهای: (درویان سفلی، ورمهنگ، پشاباد، الک) از توابع کامیاران خدمت نمود. ادهم علاوه بر شغل معلمی ایام تعطیلات تابستان در امر کشاورزی به پدر کمک می‌کرد و علاقه‌ای عجیب به کشاورزی و باغداری داشت. به طوری که در سال ۱۳۷۵ تعداد ۲۵۰ اصله نهال گردو را خریداری و در روستای پُشته کاشت، که اکنون به عنوان یادگاری، از او باقی است. وی با پشتکار و تلاش بی‌وقفه‌ خود توانست در کنکور سال ۱۳۷۶ه‍. ش با رتبه‌ی عالی در رشته‌ روانشناسی دانشگاه اصفهان پذیرفته شود. اما وجدان بیدار او باعث شد که در بزرگ‌ترین کنکور زندگی‌اش در آستانه‌ی نوروز ۱۳۷۷ سربلند و سرافراز بیرون آید و نام خود را در زمره‌ فداکاران همیشه زنده، در دل مردم ثبت نماید. 🔸۲۷ اسفند سال ۱۳۷٦ مصادف است با چهارشنبه سوری، ادهم صبح زود از منزل خارج می‌شود تا به آخرین دیدار با شاگردانش برود، او از اول صبح به قصد خداحافظی رفته بود با شاگردانش، با ما و با همه اما غافل از این‌که او از لحظه‌ خداحافظی خود را به ما شناساند. چهارشنبه آخر سال بود و چهارشنبه سوری آن سال برخلاف سال‌های گذشته در منطقه کامیاران چهارشنبه‌ سیاهی بود، هوا طوفانی بود. باران و برف هم از شب گذشته شروع به باریدن کرده بود. رودخانه‌ی «کـام» صدای عجیبی داشت. ادهم آب را در شیر مادر شناخت و هر روز در میان چشمه‌ساران «زرنه» آن را می‌چشید تا بتواند روزی همه‌ آن آب‌های پاک و زلال را بر خود حلال نماید. رودخانه‌ی «کام» به خود جرات داده بود کام برف و باران را بر آورده نماید. رودخانه به تعداد شاگردان مدرسه تماشاچی داشت اما هیچ‌کدام را نمی‌پسندید. به‌دنبال میهمان خود می‌گشت. رودخانه بهانه‌ لازم را پیدا کرد و آن بوئیدن یکی از گل‌های مدرسه بود. او خوب می‌دانست که باغبان برای نجات گل خواهد آمد. همین که گل به روی آب افتاد گل‌های دیگر با فریاد و همهمه باغبان را صدا کردند. آب طغیانگر، گل را نزدیک ۷۰ متر با خود برده بود اما او خوب می‌دانست که گل ته آب نمی‌رود چون هنوز بسیار سبک است و سال‌ها تا درخت شدن فاصله دارد. ادهم خود را در آب انداخت و همچون غواصی شناگر شاگردش را به روی تنه‌ درختی انداخت و او را از مرگ حتمی نجات داد. ▫️ادهم بار‌ها گفته بود که در طول عمرش شنا نکرده و از آب خیلی می‌ترسد. اما این‌بار ادهم چیزی دیگر بود؛ انگار که سال‌های سال است با آب مونس است. آب از ترس او صدایش را بلند‌تر کرده بود. همه‌ی مردم در تلاش بودند که ادهم را نجات دهند. ادهم هیچ سر و صدایی نمی‌کرد، حتی یک‌بار هم نگفت مرا نجات دهید. تنها می‌گفت: مردم من چیزیم نیست، دانش آموزم چه شد؟! چندین بار این جمله را تکرار کرد و با جریان سرد و بی‌رحم آب هم‌سفر گشت و برای همیشه به خاطره‌ها پیوست. 👈 نام و یاد ادهم تا انسانیت باشد، زنده خواهد ماند و هرگز نخواهد مُرد و هم چون شاهو سربلند و استوار پا برجا خواهد ماند.
نمایش همه...

🙏 17 9👍 8🕊 2
روز معلم مبارک شعر: ماشاالله فرمانی #زاراوەی_گەڕۊسی (گویش گروسی) خوانش مارینا عنایتی.
نمایش همه...
20👍 4👏 1
🔹کوردەکانی وڵاتی ڕوسیا لە ساڵی 1919زاینی 🔸كُردهای کشور روسيه در سال 1919 میلادی
نمایش همه...
15
عروسی استان كرماشان 1961 میلادی زەماوند و هەڵپارکێی کوردی پارێزگای کرماشان 1961 زاینی
نمایش همه...
20👍 1
روزِ «خلیج فارس» گرامی باد! نامِ «خلیج فارس» یا «شاخابِ پارس» نگارەی هزار سال پیش از هستی‌یافتنِ کشورهای چند ده‌ ساله‌ی عربیِ پیرامونِ این دریا کە استخری (گیتی‌شناسِ نامدارِ سده‌ی دهمِ میلادی، چهارمِ هجری قمری) در «صور الاقالیم» کشیده که در آن نامِ شاخابِ پارس به گونه‌ی «بحرِ فارس» نوشته شده است.
نمایش همه...
👎 19👍 6 4❤‍🔥 1
11👍 4👏 2
🔹وێنەی گروپێک لە جەنگاوەرانی کورد لە سەدەی نوزدەی زاینی 🔸نقاشی گروهی از شوالیه های کرد در اواسط قرن نوزدهم ▫️رسمة لمجموعة من الفرسان الكُرد في منتصف القرن التاسع عشر 🔻rasmat limajmueat min alfursan alkurd fi muntasaf alqarn altaasie eashar
نمایش همه...
👏 13👍 2 2
👏 14 4👍 1💔 1
تصویری از دژ ساسانیِ دَربَند در داغستان ▫️قباد دوم ساسانی این شهر را تجدید بنا کرد و در دوره خسرو یکم مستحکم گردید. از جمله ساخت همین دژ، 👈 شهر دربند و منطقەی داغستان در دوران قاجاریه به تصرف روسیه درآمد و بر اساس قرارداد ننگین گلستان در سال ۱۸۱۳میلادی از ایران جدا شد. #ساسانیان #کورد #کوردستان
نمایش همه...
13👍 3👏 2