کانال سراسری کارشک

ترجیع بند #بند_اول: دلم امشب سر رفتن به بیابان دارد شوق پرواز از این محبس بی جان دارد مثل بیمار دمادم به خودش می پیچد چون غریقی که کمی فرصت درمان دارد گاه چون مرغک پربسته ی در کنج قفس زیر لب زمزمه ای با خودش این سان دارد: "هرکه دارد هوس کرببلا بسم الله هرکه دارد سر همراهی ما بسم الله" #بند_دوم: گفتم : ای دل تو در این راه ضرر خواهی کرد پای در وادی پر خوف و خطر خواهی کرد گر تو در این ره تاریک قدم پیش نهی به ره پر خطر مرگ سفر خواهی کرد گفت : دانم که رهش ترک سر وجان دارد گرتو این گوش دهی خون زبصر خواهی کرد: "هرکه دارد هوس کرببلا بسم الله هرکه دارد سر همراهی ما بسم الله" #بند_سوم: گفتم : این راه بسی پر خطر و پر کین است صد حرامی به رهش در پس هر پرچین است صد بیابان بلا در ره و دزدان در پیش در کمین راهزن فاسد بد آیین است گفت : با این همه دل شوق فراوان دارد و درین جمله هاتف خبری شیرین است: "هرکه دارد هوس کرببلا بسم الله هرکه دارد سر همراهی ما بسم الله" #بند_چهارم: گفتمش :گاه در این راه پدر می کشتند گه پدر را جلوی چشم پسر می کشتند هر که پا در قدم رفته ارباب نهاد و از این راه نکرده است حذر می کشتند گفت : این نیز مرا واله و حیران دارد که به این بیت بی اما و اگر می کشتند: "هرکه دارد هوس کرببلا بسم الله هرکه دارد سر همراهی ما بسم الله" #بند_پنجم: گفتم او را که در این ره به شرر می سوزند چادر و خیمه و خرگاه سفر می سوزند نه صغیر و نه کبیر و نه به بیماران رحم هر که بویش بدهد ، خشک و تر می سوزند نه فقط چشم در آرند و زبان می بُرّند نشنود این سخنان نوع بشر می سوزند: "هرکه دارد هوس کرببلا بسم الله هرکه دارد سر همراهی ما بسم الله" #بند_ششم: خویش را اول این راه کفن باید کرد ترک پا و سر و اجزای بدن باید کرد باید از هر چه به جز او بشود دل برکند از هر آن غیر خدا قطع رَسن باید کرد گفت : اینها همه را خسرو خوبان دارد لکن این مرتبه اعلان به علن باید کرد: "هرکه دارد هوس کرببلا بسم الله هرکه دارد سر همراهی ما بسم الله" #بند_هفتم: در سرش زخم سر و چوبه ای از محمل بود روبرویش سر بر نیزه به هر منزل بود ماهی و کشتی و دریای فتاده بر خاک قصه موج خروشان و شب و ساحل بود رو به تاریخ ، به هر کو به وی ایمان دارد آخرین گفته آن بدر ، مه کامل بود: "هرکه دارد هوس کرببلا بسم الله هرکه دارد سر همراهی ما بسم الله" #بند_هشتم: هر چه با او سخن از لاله و ریحان گفتم قصه از درد و غم و تلخی دوران گفتم این همه گفته من راه به جایی نسپرد گرچه هم گاه از این و گهی از آن گفتم دیدمش غرقه در اشک فراوان دارد پس به آوای بلند از دل و از جان گفتم: "هرکه دارد هوس کرببلا بسم الله هرکه دارد سر همراهی ما بسم الله" 🏴🍂🏴🍂🏴🍂🏴🍂 اول اسفند1395 مشهد مقدس –توکلی کارشک