نجات ایران
علی ملکپور کتابها: .دوگانه دین و خرافات .قواعد مخاطبشناسی قرآن .تعارض فرهنگی دولت و مردم در ایران .نقد و بقا . کارآفرینی فرهنگی در ایران .روزگار من .کلاردشت
نمایش بیشتر259
مشترکین
اطلاعاتی وجود ندارد24 ساعت
-27 روز
+130 روز
- مشترکین
- پوشش پست
- ER - نسبت تعامل
در حال بارگیری داده...
معدل نمو المشتركين
در حال بارگیری داده...
🖊️سه عامل سقوط حکومتها در نگاه فردوسی
✍سعید معدنی
✳️۲۵ اردیبهشت روز بزرگداشت حکیم ابوالقاسم فردوسی است. وی یکی از متفکرانی است که تاریخ ایران باستان را از آغاز تا سقوط ساسانیان مطالعه کرده و خود نیز در قرن چهارم و پنجم هجری در طول عمر هفتاد و اندی سالهاش شاهد ظهور و سقوط دولتهایی بوده است.
فردوسی مانند بسیاری از متفکران دیدگاهی در باره سقوط شاهان، دولت ها و حکومتها دارد.
✳️وی معتقد است که سه عامل موجب نابودی آنها می شود:
نخست ظلم و ستم؛ ستمی که شاهان و حاکمان بر مردمان روا میدارند عامل اصلی و مهم سقوط از دیدگاه فردوسی است. مردمانی که توسط صاحبان زور سرکوب و زندانی و شکنجه و تحقیر و کشته میشوند.
دوم.: حذف نخبگان و اهل فکر، و به کارگیری بیمایهگان و بیخردان در مسند امور و مدیریت جامعه.
سوم ، ثروت اندوزی،و سیریناپذیری از داشتن دارایی که فساد مالی از سوی حکومتگران را به همراه دارد. با فزونخواهی خداوندان زور و تزویر جامعه فقیرتر و حقیرتر میشود.
✳️سراینده شاهنامه در باره این سه عامل چنین میگوید؛
سرِ تخت شاهان بپیچد سه کار:
نخستین ز بیدادگر شهریار
دگر آنکه بی سود را برکشد
ز مرد هنرمند سر درکشد
✳️سوم آنکه با گنج خویشی کند
بکوشد به دینار بیشی کند
✳️بدین ترتیب سه عامل:
ستمگری، سفلهپروری و فزونخواهی،
عاملان اصلی سقوط حکومتهای ستمگر در نزد حکیم توس است.
T.me/bestdiplomacy
@azarmansouri
دیپلماسی
MA International relations Visiting Lecturer of Political Science Instagram.com/diplomacy_cha بهترین تحلیلهای سیاسی،اقتصادی،اجتماعی
👏 1
با اینکه فردوسی بیش از ۱۰۰۰ سال پیش این نظر و نکته مهم و درست را گفت و سرود، پس چرا پس از ان تا دوران ما حکومت ها از پی هم آمدند و اغلب به همین سه علت یاد شده سقوط کردند و تخت خود به دیگری سپردند؟
پینوشت من:
با اینکه فردوسی بیش از ۱۰۰۰ سال پیش این نظر و نکته مهم و درست را گفت و سرود، پس چرا پس از ان تا دوران ما حکومت ها از پی هم آمدند و اغلب به همین سه علت یاد شده سقوط کردند و تخت خود به دیگری سپردند؟
پی نوشت من:
متن وزین دوست و همکار دانشمندم جناب دکتر معدنی خواندنیست.
اکنون پرسش این است که هر چند فردوسی و دیگر کسان از ۱۰۰۰ سال پیش این نظر و نکته مهم و درست را گفتند و سرودند، ولی چرا پس از آن تا دوران ما حکومتهای ایرانی از پی هم آمدند و اغلب به همین سه علت یاد شده سقوط کردند و لاجرم تخت خود را به دیگری سپردند؟
آیا حاکمان مطالعه و سواد ندارند و تاریخ نمیخوانند؟
به نظر من حاکمان هر دوره به رغم مطالعه تاریخ از سرنوشت پیشینیان خود درس عبرت نمیکیرند، آن هم باز به سه دلیل دیگر:
۱. حاکمان در ایران جز طریق استبداد را نمیتوانند در پیش گیرند زیرا در گذشته ایران فرهنگ استبداد هم نزد حکام و هم در فرهنگ عمومی قویتر از فرهنگ آزادی بوده است و اهل آزادی و دموکراسی (در دوره معاصر) زودتر از اهل استبداد شکست میخورند.
۲. همه حاکمان خود را باهوش تر از قبلیها می دانند و معتقدند آنها به موقع اقدام احنیاطی کرده و جلوی سقوط خود را می گیرند!
( ولی در عمل به همان سرنوشت دچار می شوند).
۳. حاکمان مستبد بر اثر فراوانی قدرت و وفور ثروت بلحاظ ذهنی و روانی دچار نوعی دگردیسی و سرمستی و "سرمسخی" میشوند و ناخواسته از درک واقعیتها عاجز میمانند و ناگهان - به تعبیر هانا آرنت فقط ۱۵ دقیقه قبل از سقوط - متوجه اوضاع و آواری میشوند که بر سرشان فرود میآید.
" چه خوش گفت فردوسی پاکزاد/
که رحمت بر آن تربت پاک باد"
( سعدی)
علی ملکپور
۱۴۰۳/۰۲/۲۶
@alimalekpour1
Repost from "ديروز، امروز، فردا" (آذر منصوری)
🖊️سه عامل سقوط حکومتها در نگاه فردوسی
✍سعید معدنی
✳️۲۵ اردیبهشت روز بزرگداشت حکیم ابوالقاسم فردوسی است. وی یکی از متفکرانی است که تاریخ ایران باستان را از آغاز تا سقوط ساسانیان مطالعه کرده و خود نیز در قرن چهارم و پنجم هجری در طول عمر هفتاد و اندی سالهاش شاهد ظهور و سقوط دولتهایی بوده است.
فردوسی مانند بسیاری از متفکران دیدگاهی در باره سقوط شاهان، دولت ها و حکومتها دارد.
✳️وی معتقد است که سه عامل موجب نابودی آنها می شود:
نخست ظلم و ستم؛ ستمی که شاهان و حاکمان بر مردمان روا میدارند عامل اصلی و مهم سقوط از دیدگاه فردوسی است. مردمانی که توسط صاحبان زور سرکوب و زندانی و شکنجه و تحقیر و کشته میشوند.
دوم.: حذف نخبگان و اهل فکر، و به کارگیری بیمایهگان و بیخردان در مسند امور و مدیریت جامعه.
سوم ، ثروت اندوزی،و سیریناپذیری از داشتن دارایی که فساد مالی از سوی حکومتگران را به همراه دارد. با فزونخواهی خداوندان زور و تزویر جامعه فقیرتر و حقیرتر میشود.
✳️سراینده شاهنامه در باره این سه عامل چنین میگوید؛
سرِ تخت شاهان بپیچد سه کار:
نخستین ز بیدادگر شهریار
دگر آنکه بی سود را برکشد
ز مرد هنرمند سر درکشد
✳️سوم آنکه با گنج خویشی کند
بکوشد به دینار بیشی کند
✳️بدین ترتیب سه عامل:
ستمگری، سفلهپروری و فزونخواهی،
عاملان اصلی سقوط حکومتهای ستمگر در نزد حکیم توس است.
T.me/bestdiplomacy
@azarmansouri
دیپلماسی
MA International relations Visiting Lecturer of Political Science Instagram.com/diplomacy_cha بهترین تحلیلهای سیاسی،اقتصادی،اجتماعی
سخن یک جامعهشناس با پلیس
خبر:
پلیس ایران اصالت ویدئوی منتشرشده از یک مامور را که در حال کتکزدن یک زن جوان دیده میشود تایید کرد و از بازداشت او خبر داد.
🔶🔷🔶
پلیس محترم، لطفا چارهای بیندیشید!
فرماندهان پلیس باید چارهای بیندیشند تا ماموران مجبور نباشند دایما با شهروندان و به ویژه زنان و نوباوگان درگیر شوند. در عجبم که آنها چگونه به این کار مبادرت میکنند. بزرگترین سرمایه نیروی پلیس مردم هستند.
فیلم صحنه این خبر را که دیدم نتوانستم در اینجا بازنشر دهم!
اینکه به ماموران گفته شود این زنان و دختران کمحجاب و بیحجاب مستحق برخورد انتظامی هستند، این دستور برای مامور قابل هضم نیست، چون او چگونه میتواند خود را به این مقابله بیانتها و طاقتفرسا متقاعد کند؟
برخورد با دختران جوان و زنان که انسان و انسانیت بیاراده در برابرشان متواضع و مودب میشود. این در غریزه انسانی ما و در فرهنگ عمومی ماست، پلیس را به اقدامی اینچنین وادار نکنید که سختترین کار دنیاست.
حضور، مراقبت و مقابله دایمی به برخوردهای فیزیکی و خشونت خواسته و ناخواسته منجر میشود، یک علت آن خستگی ماموران از تداوم این قبیل طرحهای فرساینده است که نتیجه رضایتبخشی هم برای آنها ندارد.
پلیس با تعقیب و دستگیری مجرمان و تبهکاران نوعی رضایت درونی را تجربه میکند که آن را هم از نگاه و برخورد تحسینآمیز شهروندان و خانواده خود دریافت میکند، اما ماموران ممکن است تجربه برخورد سخت با زنان و دختران نوجوان را حتی به خانواده و نزدیکان خود گزارش نکنند زیرا احتمالا واکنش مثبتی دریافت نخواهند کرد.
اگر نمیتوانید کار و تدبیری بهتر از این داشته باشید، بهترست که هیچ کاری نکنید.
سالها بعد حتی اگر همه ماموران بتدریج جایگزین شوند باز هم نهاد انتظامی نمیتواند خاطرات ناخوشایند این وقایع را از ذهن مردم بزداید.
امثال بنده که کارشناس جامعه و فرهنگ هستیم، مکررا این نقد و نگرانیها را ابراز میکنیم و کسی هم گوش نمیدهد، هر چند قطع و یقین میدانیم که آخر سر به همین نقطه و حقیقت امر میرسید ولی چه فایده که جز حسرت و حرمان دستاوردی نیست.
✍علی ملکپور - جامعهشناس
۲۵ اردیبهشت ۱۴۰۳
@alimalekpour1
👌 2
سخن یک جامعهشناس با پلیس
خبر:
پلیس ایران اصالت ویدئوی منتشرشده از یک مامور را که در حال کتکزدن یک زن جوان دیده میشود تایید کرد و از بازداشت او خبر داد.
پلیس محترم، لطفا چارهای بیندیشید!
فرماندهان پلیس باید چارهای بیندیشند تا ماموران مجبور نباشند دایما با شهروندان و به ویژه زنان و نوباوگان درگیر شوند. در عجبم که آنها چگونه به این کار مبادرت میکنند. بزرگترین سرمایه نیروی پلیس مردم هستند.
فیلم صحنه این خبر را که دیدم نتوانستم در اینجا بازنشر دهم!
اینکه به ماموران گفته شود این زنان و دختران کمحجاب و بیحجاب مستحق برخورد انتظامی هستند، این دستور برای مامور قابل هضم نیست، چون او چگونه میتواند خود را به این مقابله بیانتها و طاقتفرسا متقاعد کند؟
برخورد با دختران جوان و زنان که انسان و انسانیت بیاراده در برابرشان متواضع و مودب میشود. این در غریزه انسانی ما و در فرهنگ عمومی ماست، پلیس را به اقدامی اینچنین وادار نکنید که سختترین کار دنیاست.
حضور، مراقبت و مقابله دایمی به برخوردهای فیزیکی و خشونت خواسته و ناخواسته منجر میشود، یک علت آن خستگی ماموران از تداوم این قبیل طرحهای فرساینده است که نتیجه رضایتبخشی هم برای آنها ندارد.
پلیس با تعقیب و دستگیری مجرمان و تبهکاران نوعی رضایت درونی را تجربه میکند که آن را هم از نگاه و برخورد تحسینآمیز شهروندان و خانواده خود دریافت میکند، اما ماموران ممکن است تجربه برخورد سخت با زنان و دختران نوجوان را حتی به خانواده و نزدیکان خود گزارش نکنند زیرا احتمالا واکنش مثبتی دریافت نخواهند کرد.
اگر نمیتوانید کار و تدبیری بهتر از این داشته باشید، بهترست که هیچ کاری نکنید.
سالها بعد حتی اگر همه ماموران بتدریج جایگزین شوند باز هم نهاد انتظامی نمیتواند خاطرات ناخوشایند این وقایع را از ذهن مردم بزداید.
امثال بنده که کارشناس جامعه و فرهنگ هستیم، مکررا این نقد و نگرانیها را ابراز میکنیم و کسی هم گوش نمیدهد، هر چند قطع و یقین میدانیم که آخر سر به همین نقطه و حقیقت امر میرسید ولی چه فایده که جز حسرت و حرمان دستاوردی نیست.
علی ملکپور - جامعهشناس
@alimalekpour1
✍️ مهران صولتی
🖊 چرا حکومتها از دانش جامعه شناسی هراس دارند؟
اگر چه پدید آمدن علوم اجتماعی در غرب روند طبیعی را در پاسخ به نیازهای این جوامع طی نمود ولی تاسیس این علوم در کشورهای در حال توسعه از منطق متفاوتی پیروی کرده است؛ مقایسه و تقلید. در میان رشته های راهیافته به ایران هم البته این جامعه شناسی بوده است که چونان بچه ای سرراهی تلقی شده و مورد بی مهری حکومتها قرار گرفته است.
@sokhanranihaa
از بی اعتنایی به آموزه های این دانش در سیاستگذاری ها گرفته تا تصفیه دانشگاهها از استادان مبرز، و از سیاسی تلقی کردن تحلیلهای جامعه شناختی گرفته تا بیکاری گسترده دانش آموختگان این رشته، همه و همه از نشانگان این بی اعتنایی بوده اند. دست آخر هم که از انحلال این رشته دانشگاهی ناامید شدند کوشیدند تا با درآمیختن آن با الهیات و ایدئولوژی، معجونی به نام جامعه شناسی اسلامی بسازند. حال با این اوصاف می توان پرسید که چرا این دانش با نوعی هراس در میان حکومتها روبرو بوده است؟ شاید به دلایل زیر؛
✅ اولویت اصلاح ساختارها بر اصلاح افراد: بر خلاف دانش روان شناسی که فرآیندهای روانی را با تمرکز بر رفتار فردی مورد بررسی قرار می دهد جامعه شناسی با توجه به اجتماعات انسانی میکوشد تا کنشهای جمعی را مورد مطالعه قرار دهد. بر اساس این تفاوت جامعه شناسی هرگز نارساییهای اجتماعی را به نگرش و عملکرد افراد فرو نمیکاهد بلکه میکوشد تا ناکارآمدی ساختارهای موجود سیاسی/ اقتصادی/ فرهنگی را به عنوان علت نابسامانی ها معرفی نماید. بنابراین این نگاه از آنجا که ضرورت تغییر در جامعه و آیین حکمرانی را تشویق میکند نمی تواند نزد حکومتها محبوب باشد.
✅ آگاهی انتقادی برای نقد نهادهای سلطه: جامعه شناسی در رویکرد انتقادی آن بسیاری از نهادهای سیاسی/ اقتصادی/ فرهنگی را به مثابه ساختارهایی برای بازتولید و تداوم مناسبات سلطه تلقی کرده و بر نقش آگاهی در افشای آنها تاکید میورزد. روشن است که حکومتها میکوشند تا با مجموعه ای از ترفندهای تبلیغاتی وضع موجود را به عنوان مطلوبترین وضعیت معرفی کرده و از تداوم توازن قوای موجود دفاع نمایند. جامعه شناسی از آنجا که موجب شکل گیری آگاهی انتقادی در شهروندان میشود از منظر حکومتها یک دانش مزاحم است.
✅ عرفی و قابل نقد دانستن نهادهای مقدس: جامعه شناسی امور قدسی را از عرش به فرش آورده و آنها را به مثابه پدیده های اجتماعی مورد مطالعه و بررسی قرار می دهد. با این توصیف جامعه شناسی؛ نهاد دین و متعلقات آن مانند مناسک، حجاب، اماکن مذهبی و روابط میان دینداران را نه به عنوان اموری رازآلود و فرا تاریخی بلکه به مثابه پدیدههایی بشری، تاریخی، و قابل نقد تلقی می کند. نگاهی که می تواند متولیان دین را در جایگاهی برابر با سایر شهروندان نشانده و آنها را در قبال سیاستهای شان وادار به پاسخگویی نماید.
✅ تاکید بر مناسبات افقی، برابر و مشارکتی: جامعه شناسی به عنوان دانشی مدرن فی نفسه شهروند مدار، برابری طلب و مشارکت جوست و بر نقش سرمایه اجتماعی در کیفیت حکمرانی جوامع تاکید دارد. این در حالی است که حکومت ها عمدتا اندک سالار، اقتدار گرا و غیر پاسخگو هستند. لذا پرواضح است از آنجا که جامعه شناسی این شیوه حکمرانی را از یکسو باعث سست شدن پیوندهای اجتماعی و افول اعتماد عمومی، و از سوی دیگر موجب بی ثباتی سیاسی، گسترش فساد و افزایش نارضایتی می داند نمی تواند در نقش مدافع آن ظاهر شود.
🔹 نکته پایانی: اگر چه برخی از رویکردهای جامعه شناسی که می توانند مبلغ نظم، قشر بندی و اصلاحات تدریجی بوده و به پدید آمدن جامعه شناسی سیاستگذار (مایکل بوراووی) بینجامند ممکن است با اقبال اندک حکومتها مواجه شوند ولی واقعیت این است که رویکرد انتقادی این دانش همچنان با بیمهری و طرد شدگی از سوی نهادهای رسمی مواجه است.
.
🆔 @sokhanranihaa
🆔 @solati_mehran
🆑کانال سخنرانی ها
🌹
یک طرح متفاوت انتخاب کنید
طرح فعلی شما تنها برای 5 کانال تجزیه و تحلیل را مجاز می کند. برای بیشتر، لطفا یک طرح دیگر انتخاب کنید.