cookie

ما از کوکی‌ها برای بهبود تجربه مرور شما استفاده می‌کنیم. با کلیک کردن بر روی «پذیرش همه»، شما با استفاده از کوکی‌ها موافقت می‌کنید.

avatar

sumer-türk bağı سومر-تورک باغی @sumerturkbagi

کانال "سومر-تورک باغی"رابطۀ لغوی دو زبان همریشۀ التصاقی ترک-سومری را با مقایسۀ لغات بر رسی میکند. تعدادی از لغات سومری-ترکی هم که در نتیجۀ التقاط با زبان و فرهنگهای بومیان التصاقی زبان ایران ماقبل هخامنشی و یا آرامی به فارسی راه یافته بررسی میشود.@sumertu

نمایش بیشتر
پست‌های تبلیغاتی
723
مشترکین
-224 ساعت
+27 روز
+1730 روز

در حال بارگیری داده...

معدل نمو المشتركين

در حال بارگیری داده...

نمایش همه...
Why Is Chinese Art Full of Dragons, Phoenixes and Tigers?

A new exhibition showcases stunning mythical artworks of the Zhou Dynasty's "lost" kingdoms

《خاقان تورکان ساکا، Gnourus و ماتم ایرانشناسان》 این خاقان ساکاها در قرن ششم قبل از میلاد زندگی میکرده و پدر فیلسوف بزرگ تورکان (آناکارس) بوده است. ایرانشناسان چون اتیمولوژیهای نزدیکی برای آن پیدا نمی کنند سعی دارند تا آن را بایکوت کنند. این اسم چیزی جز اسم qonur//konur در زبان تورکی نمی باشد. و معنی آن "اسب قهوه ای، تیره روی" هست که یک کلمه با ریشه پروتوتورکی بوده و بنابراین در تمام زبانهای تورکی دیده می شود. 📚Clauson, Gerard (1972) “”, in An Etymological Dictionary of pre-thirteenth-century Turkish, Oxford: Clarendon Press, page 639 📚Doerfer, Gerhard (1967) Türkische und mongolische Elemente im Neupersischen [Turkic and Mongolian Elements in New Persian] (Akademie der Wissenschaften und der Literatur: Veröffentlichungen der Orientalischen Kommission)‎ (in German), volume III, Wiesbaden: Franz Steiner Verlag, page 525. 📚Levitskaja, L. S., Dybo, A. V., Rassadin, V. I. (2000) Etimologičeskij slovarʹ tjurkskix jazykov [Etymological Dictionary of Turkic Languages] (in Russian), volume VI, Moscow: Indrik, pages 62-65 📚Róna-Tas, András, Berta, Árpád, Károly, László (2011) West Old Turkic: Turkic Loanwords in Hungarian (Turcologica; 84), Wiesbaden: Harrassowitz Verlag, page 560 📚Räsänen, Martti (1969) Versuch eines etymologischen Wörterbuchs der Türksprachen (in German), Helsinki: Suomalais-ugrilainen seura, pages 280-281 📚Starostin, Sergei, Dybo, Anna, Mudrak, Oleg (2003) “*koŋur”, in Etymological dictionary of the Altaic languages (Handbuch der Orientalistik; VIII.8)‎, Leiden, New York, Köln: E.J. Brill ▪︎این اسم در اساطیر تورکان و در اغوزنامه ها هم دیده می شود (Qonur-çoban) در اشخاص تاریخی تورکان در ادوار بعد بصورت قونور-بیگ و قونور-آلپ نیز دیده می شود. قونور-آلپ از مبارزان و دوستان عثمان اول (موسس امپراطوری عثمانی) بوده است. 📚ÖCAL, SEFA (1987-09-01). DEVLET KURAN KAHRAMANLAR (in Turkish). NETWORK YAZILIM. 📚Karatay, Osman. "The Turks: Ottomans (2 v.)—Snippet View" 📚Çiçek, Kemal. "The Great Ottoman-Turkish Civilisation: Politics Volume 1 (Snippet View)". خاقان قونور از خاندان ساکاهای پادشاهی بود و اسم وی در ادوار بعدی بین نوادگان ساکاها یعنی تورکان تکرار می شود اما بین ایرانیان چنین نامی استمرار ندارد. #ترکان_سکایی #ساکاها_ایرانی_نبودند ϜϓſϞ ‍ ☪‍ @AZ_SESI
نمایش همه...

Photo unavailableShow in Telegram
یکی از نمونه های بیشمار تشابه فرهنگ پوششی ساکاها و تورکها #ترکان_سکایی ϜϓſϞ ‍ ☪‍ @AZ_SESI
نمایش همه...
آیا کتاب عتبه الحقایق یک اثر سلجوقی است؟ همه علاقمندان به ادبیات ترکی با کتاب "عتبه الحقایق" آشنایند. عتبه الحقایق، پند نامه ای است در 242 بیت که در 14 باب تنظیم شده است.از این کتاب پنج نسخه خطی بر جای مانده که دو نسخه آن به خط اویغوری است. همچنین در دو مجموعه دیگر مربوط به دوره ایلخانی اشعاری از این کتاب ( باز به خط اویغوری) برجای مانده است. کتاب اولین بار به تصحیح نجیب عاصم با عنوان هبه الحقایق در سال 1338ه.ق و بار دیگر به تصحیح جامعتر رشید رحمتی آرات در سال 1951م منتشر شده و پس از آن بارها چاپ شده است.(در ایران چهار بار با تصحیح مختلف اساتید) سراینده این اثر خود را "ادیب احمد" معرفی کرده است. اطلاع ما از ادیب احمد، به شرح افسانه وار امیرعلیشیر نوایی در نسائم المحبه و سه ضمیمه منظوم در پایان کتاب بر میگردد که در دوره امیر تیمور گورکان به کتاب الحاق شده است. علیشیر نوایی او را شاگرد امام اعظم( ابوحنیفه متوفی150ه) دانسته که به افسانه میماند. او اشعاری از او در نسائم و منشآت خود نقل کرده است. اشعار منقول در داخل مجموعه های پیش گفته نشان میدهد اثر در دوره ایلخانی شهرت داشته است. مطابق ضمایم کتاب نام ادیب احمد، احمد بن محمود و از اهل یوکناک ( گویا محلی در کنار تاشکند کنونی) بوده است. او نابینا بوده است و کتابش را در گویش کاشغری سروده است. ادیب احمد در باب چهارم کتابش به مدح «امیر الترک و العجم مالک رقاب الامم محمد داد اسپهسالار بیک» و در برخی نسخه ها داد اسپهسالار بیک- بدون محمد- میپردازد و کتاب را به او تقدیم کرده است.   درباره «داد اسپهسالار بیک» که کتاب عتبه الحقایق به او تقدیم شده است اطلاع دقیقی نیست اگر هویت این شخص مشخص شود میتواند زمان و مکان سرایش اثر شناخته گردد. نجیب عاصم در مقدمه کتاب کوشیده او را شناسایی کند. او دو تن که نامشان مشابه نام اوست یافته است. نخست «دادبیک حبشی بن آلتونتاق» که نام او در تواریخ آمده است و دومی «طغرل قیلیچ اسپهسالار بک بن شجاع محمد» که رشید وطواط از او نام برده ولی هویت او را مشخص نکرده است. نجیب عاصم با فرض صحت و اعتبار ضمائم کتاب دائر بر یوکناکی بودن ادیب احمد و کاشغری بودن زبان او نتیجه گرفته است که اثر متعلق به قراخانیان است. او مینویسد گزینه اول منتفی است چه دادبیک حبشی بن آلتونتاق از امرای غزنوی قرن پنجم است که همراه سلطان محمود در هند فتوحات میکرده و همانجا وفات کرده است. از طرفی چون زبان اثر نمیتواند پیش از قرن ششم باشد این امکان وجود ندارد که دادبیک مورد اشاره او بوده باشد. او گزینه دوم (طغرل قیلیچ اسپهسالار) را صحیح دانسته و حدس میزند وی باید حاکم یوکناک و کاشغر در قرن ششم بوده باشد.(هبه الحقایق ص 13-12) نظر نجیب عاصم درباره هویت داداسپهسالار غالبا در آثار پس از او تا کنون تکرار شده است. اما به نظر راقم سطور مورد اول یعنی دادبیک حبشی بن آلتونتاق صحیحتر میباشد با این تصحیح که برخلاف نوشته نجیب عاصم دادبک حبشی بن آلتونتاق نه از امرای غزنوی است و نه در هند بوده است، گویا عاصم این شخص را با آلتونتاش از سرداران محمود غزنوی که به فتوحات هند هم رفته است اشتباه گرفته است حال آنکه دادبک حبشی بن آلتونتاق یکی از امرای سلجوقی در خراسان و گرگان در اواخر قرن پنجم بوده است که با حکم برکیارق سلجوقی حاکم هرات و خوارزم و مرو و نیشابور بوده است و فرزندش محمد بن حبشی ضمن حفظ نفوذ خود در گرگان و شرق مازندران، در تابعیت سنجر سلجوقی بوده است.(ر. ک دانشنامه جهان اسلام، ذیل مدخل دادبک حبشی) بر این اساس دادبک حبشی یا فرزند او محمد میتواند گزینه مناسبتری برای داد اسپهسالار بیک باشد. چند ظن عقلایی میتواند مؤید این نظر باشد: نخست اینکه دادبک حبشی حتی تا مرو و خوارزم حاکمیت داشته و ممکن بوده ادیب احمد در قلمرو او زندگی میکرده است. دوم اینکه دادبک حبشی در طول حکومت کوتاه خود عالمان و ادیبان را ارج مینهاد چنان که امیرمعزی در اشعارش او را مدح کرده است.(همان) جمله جوینی در حق او نیزهمین است «در مدح او اشعار شعرای عصر بسیار است و ابوالمعالی نحاس رازی مادح خاص اوست.»(جوینی،1366 ج2، ص3) سوم اینکه از نظر زمانی، حکومت دادبک به اواخر قرن پنجم – سالهای 490 به بعد- بر میگردد که میتواند با زبان عتبه الحقایق هماهنگ باشد. چهارم اینکه گویا لقب دادبک (مرکب از داد فارسی و بیک/بک ترکی) مخصوص امرای سلجوقی بوده است. پنجم اینکه لفظ سپهسالار نیز که در ادامه نام دادبک آمده لفظی است متعلق به قلمرو سلجوقیان و بعید است در میان قراخانیان استفاده شده باشد. ششم اینکه در وصف دادبک "امیر الترک و العجم" آمده است که با سلاطین و امرای سلجوقی بیشتر قرابت دارد تا قراخانیان که صرفا حاکم ترکستان بوده اند. هفتم اینکه در قصیده معزی در مدح دادبک حبشی از لفظ «سپهدار» برای او استفاده شده است. علی طارمی_ 25 فروردین 1402 https://t.me/Bayramzn
نمایش همه...
بایرام مجله‌سی‌

ارتباط با ادمین @Amb1353

Repost from N/a
Photo unavailableShow in Telegram
این تصویر صفحه اول عتبه الحقایق ادیب احمد یوکناکی نسخه سمرقند است که توسط زین العابدین جرجانی در دوره تیموری به خط اویغوری کتابت شده است. در نسخه سمرقند که قدیمی ترین نسخه هم میباشد، عنوان کتاب "عتبه الحقایق" آمده ولی در نسخه های که به خط عربی برگردانده شده عنوان بصورت "هبه الحقایق، هیبه الحقایق و عیبه الحقایق" آمده است. دلیل این اختلاف این است که در خط اویغوری، حروف قریب المخرج یک علامت دارند. در اینجا هم حروف "ه" و "ع" بخاطر داشتن یک علامت مشترک، به گونه های مختلف خوانده و نوشته شده است. نخستین چاپ کتاب توسط نجیب عاصم در سال 1338ه.ق هم عنوان "هبه الحقایق" را داشت. ولی با خوانده شدن و انتشار نسخه سمرقند توسط رشید رحمتی آرات، عنوان "عتبه الحقایق" جایگزین هبه الحقایق گشت. اختلاف در تلفظ الفبای خط اویغوری، برخی کاتبان قدیم را دچار اشتباه کرده است. مثلا بخاطر وجود یک علامت برای دو حرف "ت" و "د" برخی کاتبان لقب امیری که کتاب به او تقدیم شده را "داد اسپهسالار" و برخی "تات اسپهسالار" نوشته اند. برای رفع این نوع اشکالات، کاتبان معمولا زیر علامت مشترک، حرف عربی معادل آن را هم بصورت ریز درج کرده اند. @Bakhshies
نمایش همه...
Repost from N/a
رساله مشق اویغوری_ نسخه خطی لالا اسماعیل _شماره 138. این نسخه شامل دو رساله است که بخش اول آن برای آموزش خط اویغوری نوشته شده و آن را "مشق اویغوری" نام نهادم و اکنون نیز قابل استفاده برای علاقمندان خط اویغوری است. مشق اویغوری، فاقد نام نویسنده و کاتب و سال کتابت است ولی از آنجا که رساله دوم در سال 869 ه کتابت شده است پس قدمت رساله اول(مشق اویغوری) قبل از این تاریخ است. حدس میزنم مشق اویغوری از تالیفات "عبدالرزاق بخشی" (بخشی دربار عثمانی و معلم خط اویغوری سلطان بایزید دوم ) باشد. برای اطلاعات بیشتر درباره شیوه نگارش خط اویغوری و عبدالرزاق بخشی به کتاب بخشیان و بیتیکچیان (زیر چاپ) مراجعه کنید. @Bakhshies
نمایش همه...
Repost from N/a
Photo unavailableShow in Telegram
صفحه ای از کتاب "حکایات سیف الملوک و بدرالجمال و..." با کتابت "منصور بخشی" (بخشی دربار جلال الدین امیرچخماق حاکم تیموری شهر یزد)_ نسخه بادلیان این کتاب به کوشش عایشه گول سرتکایا در ترکیه منتشر شده است. درباره آثار منصور بخشی به کتاب "بخشیان و بیتیکچیان" (زیر چاپ) مراجعه کنید. @Bakhshies
نمایش همه...
🔸اسب‌های ۱۰ میلیون سال قبل مراغه آذربایجان شرقی چه شکلی بودند؟ دیرینه‌شناس و پژوهشگر منطقه فسیلی #مراغه گفت: خانواده اسب‌ها در دوره «میوسن» فوقانی با قدمت هفت تا ۱۲ میلیون ساله که تاکنون ۹ گونه از #فسیل‌ ها یا سنگواره‌های آنها از سایت مراغه استخراج شده است، سه انگشتی بودند و به علت مشخصات دندانی خاص «هیپاریون» نامیده می‌شوند. تغدیه اسب‌های میوسن فوقانی مراغه از نوع علفخوار و به ندرت برگخوار بود و این امر بیانگر مهاجرت اسب‌ها از بیشه‌زارهای به دشت‌های باز است. سنگواره‌های اسب‌های سه انگشتی از حوالی روستای «شلیلوند» مراغه استخراج شده و تقلیل انگشت سوم در اسب‌های لایه‌های بالایی دلیل بر توسعه هیپاریون‌ها در مناطق دشتی بوده و این امر در قدرت حرکتی اسب‌ها و سرعت جابجایی آنها موثر است. در طول دوره «میوسن» قاره‌های شمالی در حال بالا آمدن بودند و در طول کمربند تتیس، کوهزایی در حال به وقوع پیوستن بود؛ با بالا رفتن زمین، هوا سردتر و خشک‌تر، و این واقعه با تغییر در جهان گیاهان و جانواران مصادف شد. 🆔 @ancientaz
نمایش همه...
‍ 《در رابطه با خاقان تورکان ساکایی، آتا》 یکی از خاقانهای تورکان ساکا در اوخر قرن ۵ و اوایل قرن ۴ قبل از میلاد ، آتیاس (Atheas, Ateia, Ataias,Ateus) نام داشت که منابع یونانی-رومی از وی به عنوان قدرتمندترین شاه ساکاها یاد می کنند. مورخ باستان پلوتارک درباره وی چنین می نویسد:
"آتیاس فلوتزنی ماهر به اسم ایسمنیاس را اسیر کرده و دستور داد که بنوازد. وقتی دیگران از او (ایسمنیاس) در شگفت ماندند، آتیاس سوگند خورد که شنیدن شیهه اسب دلپذیرتر است." "درحالی که وی مشغول قشو کردن اسبش بود رو به سوی سفیرانی که از سوی فیلیپ نزد او آمده بودند کرده و پرسید که آیا فیلیپ نیز چنین می کند." "تو بر مقدونی ها حکومت می کنی، مردانی که جنگیدن را آموخته اند. و من بر ساکاها که می توانند درحالی که گرسنه و تشنه هستند بجنگند".
📚Plutarch's Moralia in sixteen volumes. Vol.3: 172A-263C [Loeb 245], p. 25-26 از سخنان آتیاس، خاقان تورکان ساکا به خوبی می توان فهمید که چقدر به هویت تورکی-ساکایی خود اهمیت می داد و از فرهنگ یونانی دوری می کرد. بی شک مرگ وی ضربه عظیمی به هویت تورکی در اروپای شرقی وارد کرده بود. آتیاس همه طوایف ساکاها را پس از مدتها متحد کرده بود. وی در جریان محاصره بیزانتیوم توسط فیلیپ مقدونی (پدر اسکندر مقدونی) جواب رد به درخواست فیلیپ برای تامین آذوقه از سوی ساکاها داد. آتیاس همچنین تندیس هرکولی را که فیلیپ برای گذاردن در دهانه دنیپر بدو پیشکش کرده بود را برگرداند. قبلا نیز در جنگ ساکاها و قبیله هیستریانی، آتیاس از مقدونیه کمک خواسته بود ولی وقتی قوای کمکی فیلیپ رسید، سربازان با تحقیر و تمسخر عزل شدند. همچنین آتیاس در اواخر عمر خود شروع به تهاجم به مرزهای مقدونی-یونانی در بالکان کرده بود. همه این دلایل باعث جنگ بین آتیاس و فیلیپ مقدونی شد که در نتیجه این جنگ آتیاس ۹۰ ساله در حالی که بر روی اسب می جنگید کشته شد. ▪︎هیچ نیازی نیست که ثابت کنیم نام قوی ترین خاقان ساکاها ریشه تورکی داشته است زیرا《 آتا》یک نام تورکی هست. آبایف حتی اینجا هم این اسم را با "ədə" به معنی پدر (آتا) در زبان اوستیایی تحلیل می کند. 📚Abayev V. I. Skifo-sarmatskiye narechiya. «Osnovy iranskogo yazykoznaniya. Drevneiranskiye yazyki». M., 1979. اما خود ədə از زبان تورکی وارد زبان اوستیایی شده و Ata در تورکی به معنی "جد بزرگ"، " بزرگ"، "جد مقدس" می باشد. 📚Sevortyan E. V. Etimologicheskiy slovar' tyurkskikh yazykov.. Tom I, M., 1974, 200-201 منشا این کلمه آنگونه که استاروتسین، دیبو و مودراک بیان می کنند تورکی می باشد. 📚S.Starotsin, A.Dybo, O.Mudrak (2003) “*Ata / *Ete”, in Etymological dictionary of the Altaic languages (Handbuch der Orientalistik; VIII.8)‎, Leiden, New York, Köln: E.J. Brill در واقع این لغت چون مربوط به دوران پروتوتورکی هست در تمام زبانهای تورکی دیده می شود. این اسم بین اشخاص تاریخی و اساطیری در تورکان بعدی هم استمرار دارد مثلا در بین ایغورها Atay-sili خاقان بوده است. 📚Tikhonov D. I. Khozyaystvo i obshchestvennyy stroy uygurskogo gosudarstva X—XIV vv. M. —L., 1966, 140 در اغوزنامه ها آتا خاقان از نسل اغوزخان محسوب می شود. 📚Q.Qeybullayev , bakı 1994, 106 از بیگهای معروف در کنار آتیلا، Ata-kam نام داشت. در اساطیر تورکان کارائیم تئونیم karğal-ata وجود دارد. 📚Azər xalqı, 2000, 135-143. ▪︎تغییر شکل انسان به گرگ که در اساطیر دیده می شود یک پدیده بیولوژیک نبوده بلکه یک نوع تغییر قیافه بوده که برای ترساندن رقیبان موثر بوده است. هرودوت از ساکا-نئوری ها بحث می کند و می نویسد آنها تبدیل به گرگ می شوند. 📚Sulimirski & Taylor 1991, p. 585. فیلوستورگیوس مورخ و نویسنده رومی این ساکا-نئوری ها را همان هونها می داند. 📚Philostorgius, church history, IX, 131 تصاویر آتیلا که سرپوشی به شکل گرگ را بر سر کرده هم در ارتباط با همین کولت "گرگ" بین تورکان است. در داستان ماناس و خیلی از داستانهای تورکان تغییر انسان به گرگ وجود دارد. در سکه خاقان ساکایی "آتا" هم می بینیم که این کولت گرگ تورکان به چشم می خورد و او سرپوشی به شکل سر گرگ دارد. (به شکل پایین ضمیمه شده به این پست دقت کنید). دقت کنید که فرم موهای آتیاس نیز به سبک تورکان باستان می باشد. ▪︎وقتی ساکاها را ایرانی می کنند محبور می شوند اسم تورکی آتا را هم بر اساس زبانهای ایرانی تحلیل کنند.!!!! خشت اول گر نهد معمار کج تا ثریا می رود دیوار کج #ترکان_سکایی #ساکاها_ایرانی_نبودند ϜϓſϞ ‍ ☪‍ @AZ_SESI
نمایش همه...

پهلوان ، بهلوان (عربی) = البهلوان [عمومی]ليوان، معلق زن، بازيگر شيرين کار منبع لغتنامه المعانی پهلوان در زبان عربی (آرامی) به معنی "معلق زن"، بازیگر شیرین کار در واقع پهلوان ها هم همین کار را انجام می دهند و نمایش می دهند ... در واقع این کلمه از آرامی وارد زبان دری شده است و هرگونه ریشه شناسی جعلی برای آن غیر علمی است و باز لغات در ارتباط با پهلوان در عربی: الطيران البهلواني [عمومی]پرواز آکروباتیک ا لرقص البَهْلوانيّ [عمومی]رقص آکروباتیک
نمایش همه...