cookie

ما از کوکی‌ها برای بهبود تجربه مرور شما استفاده می‌کنیم. با کلیک کردن بر روی «پذیرش همه»، شما با استفاده از کوکی‌ها موافقت می‌کنید.

avatar

گلها

ساقیا باده بیاور که برانیم همه که بجز عشق تو از خویش برانیم همه #مولانا https://t.me/goolfs

نمایش بیشتر
پست‌های تبلیغاتی
651
مشترکین
+224 ساعت
+147 روز
+3230 روز

در حال بارگیری داده...

معدل نمو المشتركين

در حال بارگیری داده...

#ابی - من از تو یاد گرفتم
نمایش همه...
Ebi - Man Az To Yad Geraftam.mp310.87 MB
چندان بنالم ناله‌ها چندان برآرم رنگ‌ها تا برکنم از آینه هر منکری من زنگ‌ها بر مرکب عشق تو دل می‌راند و این مرکبش در هر قدم می‌بگذرد زان سوی جان فرسنگ‌ها بنما تو لعل روشنت بر کوری هر ظلمتی تا بر سر سنگین دلان از عرش بارد سنگ‌ها با این چنین تابانیت دانی چرا منکر شدند کاین دولت و اقبال را باشد از ایشان ننگ‌ها گر نی که کورندی چنین آخر بدیدندی چنان آن سو هزاران جان ز مه چون اختران آونگ‌ها چون از نشاط نور تو کوران همی بینا شوند تا از خوشی راه تو رهوار گردد لنگ‌ها مولانا
نمایش همه...
Photo unavailableShow in Telegram
صفت حکم تو در خون شهیدان رقصد مرگ موش است ولیکن بر گربه بازی بدگمان باشد عاشق تو از این‌ها دوری همه لطفی و ز سر لطف دگر آغازی #مولانای_جان
نمایش همه...
گر ز جبرش آگهی زاریت کو بینش زنجیر جباریت کو بسته در زنجیر چون شادی کند کی اسیر حبس آزادی کند ور تو می‌بینی که پایت بسته‌اند' بر تو سرهنگان شه بنشسته‌اند پس تو سرهنگی مکن با عاجزان زانک نبود طبع و خوی عاجز آن چون تو جبر او نمی‌بینی مگو ور همی بینی نشان دید کو در هر آن کاری که میلستت بدان قدرت خود را همی بینی عیان واندر آن کاری که میلت نیست و خواست خویش را جبری کنی کین از خداست انبیا در کار دنیا جبری‌اند کافران در کار عقبی جبری‌اند انبیا را کار عقبی اختیار جاهلان را کار دنیا اختیار زانک هر مرغی بسوی جنس خویش می‌پرد او در پس و جان پیش پیش #مولانای_جان
نمایش همه...
Photo unavailableShow in Telegram
ما که باشیم ای تو ما را جان جان تا که ما باشیم با تو درمیان ما عدمهاییم و هستیهای ما تو وجود مطلقی فانی‌نما #مولانای_جان
نمایش همه...
Photo unavailableShow in Telegram
گر بپرانیم تیر آن نه ز ماست ما کمان و تیراندازش خداست این نه جبر این معنی جباریست ذکر جباری برای زاریست زاری ما شد دلیل اضطرار خجلت ما شد دلیل اختیار گر نبودی اختیار این شرم چیست وین دریغ و خجلت و آزرم چیست #مولانای_جان
نمایش همه...
Photo unavailableShow in Telegram
دست نه تا دست جنباند به دفع نطق نه تا دم زند در ضر و نفع تو ز قرآن بازخوان تفسیر بیت گفت ایزد ما رمیت اذ رمیت #مولانای_جان
نمایش همه...
آمدن، رفتن، دویدن عشق ورزیدن در غم انسان نشستن پابه به پای شادمانی های مردم پای کوبیدن کار کردن.. کار کردن.. آرمیدن چشم انداز بیابان های خشک و تشنه را دیدن از سبوی تازه آب پاک نوشیدن هم نفس با بلبلان کوهی آواره خواندن در تله افتاده آهو بچگان را شیر دادن کار کردن.. کار کردن.. آرمیدن یا شبی برفی پیش آتش ها نشستن دل به رویاهای گرم شعله بستن آری.. آری.. زندگی زیباست زندگی آتشگهی دیرینه پا برجاست گر بیفروزیش، رقص شعله اش در هر کران پیداست ورنه خاموش است و خاموشی گناه ماست #سیاوش_کسرایی
نمایش همه...
لیلی لیلی مجید وحید
نمایش همه...
4_5771596143494434785.mp34.88 MB
دید مجنون را یکی صحرا نورد در میان بادیه بنشسته فرد ساخته بر ریگ ز انگشتان قلم می زند حرفی به دست خود رقم گفت ای مفتون شیدا چیست این می‌نویسی نامه سوی کیست این هر چه خواهی در سوادش رنج برد تیغ صرصر خواهدش حالی سترد کی به لوح ریگ باقی ماندش تا کسی دیگر پس از تو خواندش گفت شرح حسن لیلی می‌دهم خاطر خود را تسلی می‌دهم می‌نویسم نامش اول وز قفا می‌نگارم نامه عشق و وفا نیست جز نامی ازو در دست من زان بلندی یافت قدر پست من ناچشیده جرعه‌ای از جام او عشقبازی می‌کنم با نام او #جامى
نمایش همه...
attach 📎