cookie

ما از کوکی‌ها برای بهبود تجربه مرور شما استفاده می‌کنیم. با کلیک کردن بر روی «پذیرش همه»، شما با استفاده از کوکی‌ها موافقت می‌کنید.

avatar

شارنامه

ارتباط با من @Salahkhadiw اینستاگرام: https://www.instagram.com/salah.khadiw

نمایش بیشتر
Advertising posts
12 487مشترکین
-524 ساعت
-507 روز
-53830 روز

در حال بارگیری داده...

معدل نمو المشتركين

در حال بارگیری داده...

🔺راست گرایان جهان متحد شوید! روزنامەی راست گرای نیویورک پست، جورج سوروس میلیاردر آمریکایی یهودی را متهم کرده که در کنار الیت چپ  در پشت به آشوب کشاندن دانشگاه های آمریکا قرار دارد. به گفتەی این روزنامه بنیاد جامعەی باز سوروس، از تظاهرات های ضد اسرائیلی حمایت مالی می کند. اتهام زنی محافل دست راستی آمریکا به سوروس یادآور حملات روزنامەی کیهان بە او به دلیل سازماندهی وقایع سال 1388 ایران، به زعم این روزنامه است. سوروس که خود را مدافع جامعەی مدنی و ارزش های جامعەی باز می داند، مورد تنفر احزاب دست راستی و دولت های اقتدارگراست. روس ها او را متهم اصلی انقلاب گرجستان می دانند. دولت های اقتدارگرای لهستان و مجارستان و راست افراطی اسپانیا او را طراح نقشەای مخوف برای تغییر هویت مسیحی و یهودی اروپا از طریق تشویق مهاجرت مسلمانان می خوانند! دولت نتانیاهو او را ضد یهودی می داند و کیهان هم نقشی ماورایی برای تغییر حکومت های مستقل ضد غرب برایش قائل است! ظاهرا نفرت از سوروس از  نقاط مشترک راست های پوپولیست جهان است; از پوتین گرفته تا کیهان و از نتانیاهو تا اوربان و از فدوس لهستان تا بوکس اسپانیا! #صلاح_الدین_خدیو @sharname1
نمایش همه...
🔺تصادم عراق عرب و عراق عجم در میدان گازی کردها! حملەی مرگبار دیشب به میدان گازی کورمور استان سلیمانیه، دارای یک پیام سیاسی مهم است: عراق دوم/عراق حشد با توافق نامه های امضا شده میان سودانی - نخست وزیر عراق اول - و اردوغان موافق نیست. عراق دوم مخالف توسعەی فعالیت های شرکت اماراتی دانا گاز به منظور افزایش تولید گاز اقلیم کردستان و بی نیازی از گاز‌ وارداتی ایران است. این تهدید، توافق نامەهای سفر اخیر سودانی به واشنگتن را هم در بر می گیرد. همانطور که اقلیم کردستان عملا به دو دولت تبدیل شده، عراق هم دستکم دارای دو دولت و دو قدرت تنفیذی است. عراق اول/عرب شامل نخست وزیری، پارلمان و دادگاه عالی و عراق دوم/عجم نیز شبه نظامیان حشد و گروه های سیاسی و نظامی متحد ایران است. عراق به شمول اقلیم کردستان پس از سقوط صدام در سال 2003 نه تنها دارای سیادت سرزمینی نیست، بلکه روز به روز بیشتر به مدل دولت ضعیف و شکست خورده نزدیک می شود. کشورهای منطقه برای تعقیب منافع خود در عراق آزادی تام دارند و بخشی از نیروهای سیاسی و نظامی، رسما و عملا عوامل نیابتی آنها محسوب می شوند. ایران، ترکیه و آمریکا به عنوان سه کشور دارای بیشترین نفوذ در عراق، دارای سه نوع سیاست هم هستند: سیاست های اعلامی، اعمالی و پهپادی! دو مورد اخیر مهم تر از اولی بوده که بیشتر به کار تزئین ویترین و حفظ ظواهر دیپلماتیک می آید، در واقع وجه اصلی خط مشی این کشورها در عراق، سیاست اعمالی است که لزوما با آنچه در کلام گفته می شود، یکسان نیست. در این میان پهپادهای جنگی هم نقشی مهم در "سیاست عراقی" این سه کشور پیدا کرده است. پهپاد یک ابزار موازنه ساز و هشدار دهنده به اضلاع دیگر این مثلث است: پایت را از گلیمت بیشتر دراز کردەای! داری پایت را توی کفش من می کنی! لطفا کمی به عقب تر برگردد! موارد بالا پیام احتمالی حملات گاه و بیگاه پهپادها در آسمان بی صاحب عراق است! #صلاح_الدین_خدیو @sharname1
نمایش همه...
👍 130👎 8 6
🔺دانشگاه های آمریکا: پیش به سوی مه 2024 طغیان دانشجویان دانشگاه های آمریکا، یادآور جنبش ضد جنگ ویتنام و شورش های دانشجویی  دهه 60 است که در مه 1968 به اوج خود رسید. چهار روز است که دهها هزار دانشجو در شهرهای مختلف آمریکا در اعتراض به جنگ ویرانگر غزه به تظاهرات می پردازند و از حضور در کلاس ها خودداری می کنند. تاکنون صدها نفر بازداشت شدە اند و تهدیداتی دربارەی ورود گارد ملی به دانشگاه ها وجود دارد. خواستەی اصلی دانشجویان آمریکایی، پایان حمایت تسلیحاتی دولت متبوعشان از اسرائیل و آتش بس فوری در غزه است. در دهەی 60 هم درگیری خونین آمریکا در ویتنام که با بمباران گستردەی غیرنظامیان همراه بود و چشم اندازی هم برای پیروزی فوری واشنگتن در آن دیده نمی شد، افکار عمومی جهان را شوراند. جنگ ناعادلانەی ویتنام به اخگری تبدیل شد که در خرمن سیاست و اجتماع غرب افتاد و شعلەی جنبش های اجتماعی جدید از قبیل دانشجویان، سبزها، ضد جنگ ها و مخالفان سیستم از آن زبانه کشید. به نظر می رسد تاریخ در حال تکرار شدن است. دولت دست راستی نتانیاهو عملا روی رایش سوم را سپید کرده است. "نسل کشی آنلاین " و در برابر دیدگان باز میلیاردها نفر از ساکنان سیاره، پدیدەای جدید است که پرده از نظم ناعادلانەی حاکم بر جهان بر می دارد. شورش دانشجویان آمریکایی علیه این بی عدالتی،  تداعی گر طغیان نسل 68 علیه محافظه کاری سیستم های حاکم و ارزش های پدرسالارانەی محمول در آنهاست. جنبش های دانشجویی به مثابەی بخش آوانگارد جامعه همیشه از ظرفیت های و قابلیت های بهتری برای به زیر پرسش کشیدن هنجارهایی برخوردارند که به ضرب قدرت عادی تلقی می شوند. زمانی کارل مارکس در دفاع از اصل تغییر جهان و سرزنش ایدەی تسلیم در برابر وضع موجود می گفت: سانسور مانند بردگی هرگز بر حق نیست، حتی اگر هزار بار شکل قانونی پیدا کند. بدین معنا، که ایدەی عقلانی کردن جهان موجود باید بر تز محافظه کارانەی; هر آنچه واقعی است، عقلانی است، برتری داشته باشد. آیا کشتار جمعی بیش از دو میلیون نفر از ساکنان گرسنه و قحطی زدەی یک منطقەی کوچک، چون بر اساس برتری مطلق قدرت نظامی اسرائیل و حمایت بی چون و چرای تنها ابرقدرت موجود جهان از آن صورت می گیرد، عقلانی است؟ نسل مه 68 این شجاعت را داشت که نه بگوید و علیه عنصر اتوریته و اقتدار غیردمکراتیک از خانواده گرفته تا کشور و جهان بپاخیزد. جنبش دانشجویی فرانسه، پویش دانشجویان آمریکا ضد جنگ ویتنام و تلاش اصلاح طلبان کمونیست چکوسلواکی برای رهایی از یوغ مسکو در بهار پراگ، جلوەهایی از تلاش برای تحقق عنصر رهایی در جهان مه 1968 بودند. اکنون هم داستان همان است و چیزی تغییر نکرده است. نمی توان پوتین را به جهت تجاوز به اوکراین محکوم کرد ولی از عملیات نظامی بدون تناسب اسرائیل با توجیه; دفاع از خود جانبداری نمود. این گونه  استدلال کردن های انگیزشی واجد تناقض هایی بزرگند. همانطور که دو سال قبل هم در ابتدای تجاوز روسیه برخی می گفتند: تقصیر خود اوکراین بود که با چرخش به سمت غرب به پوتین گزک داد! مبنای منطقی هر دو درست مثل این است که بجای همدردی با زنی که مورد تجاوز به عنف قرار گرفته، بجای همدردی بگویی: اگر لباس مناسب تری می پوشیدی، این اتفاق نمی افتاد! این عوض کردن جای شهید و جلاد و قربانی و متجاوز است. از ابتدای جنگ غزه، پیمایش ها و مطالعات آماری حکایت از این داشت که میان نسل جوان غرب و پدران آنها تفاوت نگرشی محسوس دربارەی بحران خاورمیانه وجود دارد. جوان ها بیشتر هوادار فلسطین و مسن ترها طرفدار دیدگاه های دولت اسرائیلند. از قضا یکی از پویایی های جنبش 68 نیز، شکاف نسلی میان والدین و فرزندان بود. بخشی از رادیکالیسم دهەی 60 ناشی از طغیان علیه پدرسالاری و محافظەکاری حاکم بر خانوادەها بود. ظاهرا این متغیر اکنون هم موجود است. جنبش های اجتماعی در جوامع توسعه یافته مانند تب هایی گذرا هستند که اختلال و بیماری سیستم را برملا می کنند. دولت های غربی گرچه در برابر موج انقلاب دانشجویان به طرزی موفق ایستادگی کردند، اما این به یمن پذیرش تدریجی بیشتر مطالبات آنها و جذب رادیکال ها در ساختارهای سیاسی بود. آنها به اصطلاح صدای انقلاب جوانان را شنیدند. پس از بیش تر از نیم قرن ظاهرا موقع یک آپدیت دیگر فرا رسیده است. قساوت و سبعیت خارج از تصور اسرائیل، بی عدالتی نظام جهانی و سیستم های غربی را نشان داد و جوانان خالی از محافظه کاری پیران آن را فریاد کردەاند. هنوز چند روز تا ماه مه باقی مانده است، اما سالی که نکوست از بهارش پیداست! آیا جنگ وحشیانەی غزه یک مه 68 دیگر را در آستین دارد؟ #صلاح_الدین_خدیو @sharname1
نمایش همه...
👍 165👎 35 14🤔 1
🔺سلام " با طمع " گرگ خاکستری! در حالی که برای استقبال از اردوغان، قلعەی تاریخی اربیل پایتخت اقلبم کردستان به رنگ پرچم ترکیه در آمد و خیابان ها و اماکن عمومی " قرمز پوش " شدند، آناتولی; خبرگزاری رسمی ترکیه از سفر اردوغان به "ادارەی کرد شمال عراق" خبر داد! احتراز از به کار بردن کلمەی کردستان و حساسیت به آن، سنتی دیرینه در سیاست ترکیه است، اما نکته این جاست که این " بدجنسی " با سنگ تمامی که حزب دمکرات کردستان برای سفر لردوغان گذاشت، تناسبی ندارد. صد البته حزب دمکرات برای این پیشوازی داغ، دلایل روشنی دارد. این حزب با "بحران انتخابات " روبروست و به هر دری می زند تا مانع برگزاری انتخابات آتی و یا دستکم تعویق آن شود. بر اثر احکام دادگاه فدرال عراق، حزب دمکرات " اکثریت ساختگی " خود را از دست رفته می بیند و انتخابات تحت نظارت بغداد را بازی مرگ و زندگی می داند. از این رو حضور رهبر ترکیه در اربیل فرصت مغتنمی است که می تواند موضع آن را در برابر رقبایش در بغداد و سلیمانیه و قندیل تقویت نماید. برای اردوغان هم جذب همکاری بغداد برای مقابله با پ.ک.ک یک اولویت حیاتی است. منابع رسمی می گویند که دستور کار سفر اردوغان آب و پ.ک.ک است. به عبارت دیگر " گشایش آبی " در برابر عراق یحتمل مشروط به مشارکت آن در جنگ با اصلی ترین دشمن ترکیه می باشد. آمال اردوغان در این زمینه تشکیل مثلثی میان بغداد و اربیل و آنکارا برای مقابله با قندیل است. اگر "اتحاد مثلث " مزبور جنبەی عملیاتی به خود بگیرد، عملا به معنای حضور سلیمانیه در آن و پایان همکاری آن با پ.ک.ک خواهد بود. صد البته چنین نقشەای بە آسانی عملی نخواهد شد و موانع سیاسی، لجستیکی و راهبردی فراوان و چالش های ژئوپلتیک و منطقەای متعدد فراروی آن قرار دارد. افکار عمومی اقلیم کردستان به شدت ضد ترکیه است و اتحادیەی میهنی کردستان و برخی جریانات دیگر از رهگذر حمایت از کردهای سوری و قندیل نشینان درصدد تقویت پایگاه مردمی خود هستند. برای حزب دمکرات هم همکاری با ترکیه بدون حضور رقیب دیرینەاش، اتحادیەی میهنی در حکم خودکشی است و چه بسا غیرممکن و دشوار خواهد بود. در هر صورت هدف اصلی اردوغان جلب همکاری طرف های دیگر در جنگ علیه پ.ک.ک و هدف اصلی حزب دمکرات نیز خلاص شدن از کابوس انتخابات متفاوت ماه آینده است، به احتمال قوی این دو مساله، موضوع و دستور کار مذاکرات امشب اردوغان و سه بارزانی در اربیل بوده است. آیا فصل مشترکی می توان میان انتخابات و آب و امنیت یافت؟ تحولات هفته ها و ماه های آتی پاسخ این سوال را روشن خواهد کرد. #صلاح_الدین_خدیو @sharname1
نمایش همه...
👍 158👎 16🤔 9 6
🔺قطر و خطر از دست دادن میزبانی حماس! وال استریت ژورنال نوشته که دولت آمریکا، دوحه را برای اخراج رهبران حماس تحت فشار گذاشته است. موضع آمریکا در این زمینه در واقع مجازات حماس بخاطر سرسختی در مذاکراتی است که در ماه های گذشته به منظور آزادی گروگان ها با میانجیگری قطر و مصر در جریان بوده است. شکاف بزرگ و پرناشدنی میان موضع طرفین اصلی ترین عامل این بن بست است. نتانیاهو هم آزادی گروگان هایش را می خواهد و هم نابودی شاخەی نظامی حماس و اخراج رهبران سیاسی آن از غزه را. نزد حماس اما داستان کاملا متفاوت است. آنها صرف جان سالم بدر بردن از تهاجم ویرانگر و نامتعارف اسرائیل را پیروزی خود می دانند و درخواست آزادی گروگان ها را به آتش بس دائم، عقب نشینی کامل اسرائیل از غزه و رفع محاصرەی آن و بازگشت آوارگان به شمال این باریکه گره زدەاند. این شکاف عظیم باعث شده تا کابینەی نتانیاهو و بخشی از دولت آمریکا، کاسه کوزەها را سر قطر بشکنند و برای اخراج دفتر سیاسی حماس آن را تحت فشار قرار دهند. قطر چگونه به میزبان حماس بدل شد؟ برای یک کشور کوجک و ثروتمند ایفای نقشی کلیدی در معادلات بین المللی آرزویی بی بدیل است. فارغ از برخی همسویی های فکری و سیاسی، میزبانی دوحه از حماس از جنس میزبانی جام جهانی فوتبال 2022 است که قطر با کمک پول و لابیگری های خستگی ناپذیر آن را بدست آورد. همچنین مشابه مهمان نوازی از جنبش طالبان است که دوحه در سال 2013، کاخی مجلل را به دفتر سیاسی آنها اختصاص داد. مذاکرات آمریکا و طالبان که به توافق دوحەی 2020 انجامید، برای دوحه فرصتی بی نظیر جهت نشان دادن خود به عنوان مرکز ثقل تحولات منطقه و میانجیگری طرفدار صلح و آرامش بود. آتش بس موقت یازده روزه در غزه هم که به آزادی دهها گروگان اسرائیلی نزد حماس انجامید، بورس این کشور کوچک را نزد شرکای غربی اش بالا برد. در جنگ سرد عربی با عربستان و امارات، این میزبانی ها که به یمن شبکەی الجزیرە بلافاصله به تیتر یک رسانەهای بین المللی تبدیل می شوند، یک مزیت رقابتی مهم برای قطر است. همچنین میزبانی از جنبش ها و شخصیت های مسلمان به افزایش اعتبار و قدرت نرم آن در مجموعەی جهان اسلام می انجامد. چرا آمریکا با میزبانی حماس موافقت کرد؟ قطر اصلی ترین متحد نظامی آمریکا در بیرون از ناتوست. تصور عدم هماهنگی آن با آمریکا در میزبانی از جنبش های ضد غربی نظیر طالبان و حماس، دور از ذهن است. حماس و طالبان که به ترتیب در سال های 2012 و 2013 در قطر مستقر شدند، بازیگران مهم منطقه ای غیر قابل نادیده گرفتن هستند. بازیگرانی که تعامل اجباری گاه و بیگاه با آنان، مستلزم داشتن آدرسی مشخص است. آمریکا هم در پی داشتن آدرسی معین است که در زمان ضرورت به آن مراجعه کند. حماس در پی هواداری از قیام علیه بشار اسد، جایگاهش را در دمشق از دست داده و دنبال مکانی جدید بود و آمریکا با منطق پیشگفته با استقرار آنها در دوحه مخالفت نکرد. اکنون حماس کجا می رود؟ اگر خبر این روزنامەی ‌آمریکایی دقیق باشد،، این سومین اسباب کشی این سازمان در 25 سال گذشته است. مرکزیت حماس ابتدا در اردن مستقر بود. امان در سال 1999 به درخواست اسرائیل آنها را اخراج کرد. دفتر سیاسی این بار به دمشق رفت و تا زمان انتقال به دوحه 13 سال در آنجا ماند. اکنون گزارش ها حاکی از مذاکرات آنها با سلطنت نشین عمان و ترکیه جهت انتقال دفتر سیاسی است. طبعا اگر گفتگوها با این دو کشور به سرانجام نرسد، تهران مقصد بعدی خواهد بود. امری که خوشایند آمریکایی ها نبوده و از نظر آنان به معنای دور از دسترس تر شدن حماس و انعطاف ناپذیری بیشتر آن است. هم اینک گزینەی اخراج حماس از دوحه از منظر به خطر افتادن گفتگوهای آتش بس مخالفانی پروپاقرص در دولت بایدن دارد. برای رهبری حماس هم کوچ از دوحه، سپری برای خلاص شدن از فشارهای فزاینده برای کوتاه آمدن از مواضعش در جریان مذاکرات کنونی است. این جنبش با مبرم ترین مسالەی حیات سیاسی خود از آغاز روبروست. گروگان های موجود و یگان های سالم باقیماندەی نظامی ابزارهای حیاتی آن برای تضمبن حیات پساغزه هستند. یقینا اگر بهای ماندن در برج های مجلل دوحه، دست کشیدن از این دارایی های استراتژیک باشد،  در بخشیدن عطای آن به لقایش درنگ نخواهند کرد. از سوی دیگر اخراج حماس از قطر معنایی جز ناامیدی از راه حلی سیاسی برای آتش بس و مبادلەی اسیران نخواهد داشت. در این صورت سرنوشت حملەی مورد انتظار به رفح در گشودن این قفل تعیین کننده است. آیا اسرائیل گروگان ها و رهبران حماس را در تونل های رفح می یابد؟ به احتمال قوی پاسخ منفی است! در این صورت دوباره نقش میانجیگرها اهمیت می یابد. با ملاحظەی این احتمالات است که می توان پیش بینی کرد، کاخ سفید به میزبانی عمان و ترکیه از حماس چراغ سبز نشان دهد و یا حتی گزینەی اخراج آنها از قطر به تعویق افتد! #صلاح_الدین_خدیو @sharname1
نمایش همه...
👍 103 13👎 8🤔 1
🔺رفح پلاس; امتیاز بایدن به بی بی! واکنش محدود اسرائیل به حملەی پهپادی و موشکی ایران به این کشور، به منزلەی کاهش تنش های فزایندەی است که در یک ماه اخیر خاورمیانه را با مخاطرەی گسترش درگیری ها و جنگ تمام عیار روبرو ساخت. ظاهرا اسرائیل در ارزیابی واکنش ایران به حمله به کنسولگری اش در دمشق، دچار اشتباه شده بود.   اگر حادثەی دیشب اصفهان عملا نفطەی پایان این زد و خوردها باشد، می توان گفت موازنەی جدیدی میان دو طرف برقرار شده و ایران دستکم در کوتاه مدت بازدارندگی اش را احیا کرده است. در این زمینه باید واکنش "ضعیف " اسرائیل را در چهارچوب بده بستان آن با دولت بایدن ارزیابی نمود. اسرائیل در یک جنگ تمام عیار متکی به حمایت های آمریکاست و بایدن هم نشان داده که در سال انتخابات و در بحبوبەی جنگ مغلوبەی اوکراین علاقەای بە گسترش درگیری ها در منطقه ندارد. اعلام موافقت دیشب کاخ سفید با عملیات در رفح، احتمالا امتیازی است که نتانیاهو بابت کاستن از تنش با ایران گرفته است. مخالفت دولت آمریکا با حمله به رفح نه به دلایل انسانی و اخلاقی بلکه به علت مخالفت یکپارچەی افکار عمومی بر اثر طولانی شدن بیش از حد جنگ غزه و تلفات فوق العادەی غیرنظامیان است. به همین خاطر کاخ سفید بر این اندیشه است که حملەی ایران قسمی مصونیت در افکار عمومی غرب برای اسرائیل به ارمغان آورده که مابه ازای آن را می شود در رفح خرج نمود. از سوی دیکر، شیشەی عمر سیاسی نتانیاهو در گرو خروج آبرومندانه از مخمصەی غزه است و عملیات در رفح که ماوای بیش از یک میلیون فلسطینی آواره است، آخرین امید وی محسوب می شود. سرسختی حماس در آخرین دور مذاکرات بر سر تبادل اسرا، دولت بی بی را در موقعیتی دشوار گذاشته. حملەی ایران به اسرائیل تا حدی نتانیاهو را از انزوای دیپلماتیک خارج و به همان میزان دستش را برای ادامەی جنگ عملا به بن بست رسیدەی غزه بازتر نمود. نتانیاهو امیدوار است در تونل های رفح که تنها نقطەی نوار غزه است که هنوز توسط ارتش اسرائیل شخم زده نشده،  سران حماس و گروگان های اسرائیلی را بیابد. اگر اسرائیل در دست یابی به اهدافش در کوتاه مدت در رفح شکست بخورد و تلفات غیرنظامیان باز هم بالا برود، بحران به نقطەی اول باز می گردد و ضریب گسترش تمام عیار جنگ به جاهای دیگر مثل لبنان بالا می رود. به نظر نمی رسد که در این زمینه راهی آسان و افقی روشن پیش روی نتانیاهو باشد. قحطی قریب الوقوع در غزه و پیامدهای آن هم فعلا بماند. #صلاح_الدین_خدیو @sharname1
نمایش همه...
👍 117 19👎 4🤔 4
🔺جنایت علیه معنویت! تردیدی نیست که آنچه اسرائیل در غزه انجام داده، از نسل کشی گرفته تا خانه کشی و بیمارستان کشی، مصداق بارز جنایت علیه بشریت است. اما آنهایی که بر سفرەی خون فلسطینیان نشسته و این بزم خون و ویرانی را به ابزاری برای نفرت پراکنی علیه کرد و کردستان تبدیل می کنند چه؟ آنها مرتکب جنایت علیه معنویت می شوند، شورش علیه تمام ارزش های اخلاقی، دینی و  معنوی که دستاورد هزاران سال تمدن بشری است. چند روز است که کلیپ ساختگی بالا در برخی کانال ها و حساب های اجتماعی پانترک و برخی اسلام گرایان می چرخد. همین سرنخ کافیست که انگشت اتهام را به سوی ترکیه نشانه رفت و برای احتمال نفوذ مخرب آن در غزه تاسف خورد. در کپشن فیلم نوشته شده که در خانەهای ویران شدەی خان یونس، نقش پرچم کردستان بر دیوارها و شعارهایی از قبیل پیش به سوی آزادی عفرین یافت شده! جاعلان در ادامه افزودەاند کە اینها نشانەی هم سنگری واحدهای مدافع خلق کرد سوریه و سربازان اسرائیلی است که از فرودگاه اربیل به تل آویو منتقل شدەاند! طرفه این جاست که این "جاهلان" نمی دانند که پ.ک.ک و سازمان های اقماری آن اساسا پرچم مذکور را قبول ندارند. دوما مقامات اربیل که متحد ترکیه هستند، ابدا اجازەی ورود آنها را به اربیل نمی دهند، چه برسد به استفاده از فرودگاه آن! حتی ترکیه حدود یک سال است که فرودگاه سلیمانیه را به ظن استفادەی کردهای سوری در لیست سیاه قرار داده و عملا آن را از حیز انتفاع ساقط کرده است. طبعا از سلیمانیه هم که مقامات آن متحدان نزدیک ایران هستند، هیچ پروازی به سوی اسرائیل انجام نمی شود! پس مساله چیست؟ داستان این است که ترکیه که چهار سال قبل عفرین را اشغال کرد، در حال اجرای یک برنامەی صد در صد " اسرائیلی " در آنست. آنها منظما کردهای عفرین را از خانه و کاشانەی هزار سالەشان در " شیک ترین ملک " سوریه اخراج می کنند. ترک ها با شهرک سازی در عفرین، فلسطینی های اردوگاه یرموک را که در جنگ داخلی سوریه به مخالفان بشار اسد پیوستند و سپس آواره شدند، در سرزمین کردها اسکان می دهند. درست مشابه کاری که اسرائیل در کرانەی باختری و قدس شرقی انجام می دهد. هدف اردوغان ایجاد کمربند امنیتی در مرزهای جنوبی ترکیه و کردزدایی از آنست. جای تاسف است که اقلیتی از فلسطینی ها به مجری نقشەهای شریرانەی سلطان تبدیل شدەاند. در شش ماه گذشته که اسرائیل غزه را ویران کرد و ایران بخاطر دفاع از منافع فلسطینی ها تا آستانەی جنگ تمام عیار با اسرائیل پیش رفت، ترکیه به تجارت پرسود خود با کشور یهود ادامه داد و حتی صادرات ادوات نظامی را هم قطع نکرد! در حالی که از لفاظی و زبان بازی انصافا از چیزی فروگذار نکرد! #صلاح_الدین_خدیو @sharname1
نمایش همه...
attach 📎

👍 174 26👎 22🤔 3
🔺سە پیش فرض ایران برای حمله به اسرائیل توقیف کشتی مرتبط با اسرائیل چند ساعت قبل از آغاز حملەی انتقام جویانەی ایران، در واقع پیش درآمد این حمله بود، یحتمل  با هدف ارسال  پیامی صریح به آمریکا و انگلیس با این مضمون: در صورت گسترش جنگ و تلافی جویی اسرائیل و مداخلەی دولت های غربی به سود آن، امنیت تنگەی هرمز به خطر خواهد افتاد. امری که در بحبوحەی جنگ اوکراین و ناامنی در دریای سرخ، بیش از پیش به افزایش بهای نفت و حامل های انرژی خواهد انجامید. در این صورت اقتصاد کشورهای اروپایی بیش از پیش تحت فشار قرار گرفته و  ارادەی مردد آنها در حمایت از اوکراین را تضعیف خواهد نمود. پیش فرض دوم ایران احتمالا یک حملەی کنترل شده به هدف احیای بازدارندگی از دست رفته در برابر اسرائیل است. شواهد و قرائن حاکیست که تهران تعمدا به سوی مراکز جمعیتی و شهرهای بزرگ نظیر تل آویو و حیفا نشانه گیری نکرده است. انتخاب جولان اشغالی که رسما خاک اسرائیل محسوب نمی شود و مرکزی نظامی در صحرای نقب به هدف عدم تحریک بیش از حد اسرائیل صورت گرفته است. اهرم سوم تهران که احتمالا در پیغام و پسغام های چند روز اخیر به گوش طرف های غربی رسانده شده شاید تهدیدی از این قبیل باشد: در صورت حملەی گستردەی اسرائیل و آمریکا به داخل ایران، تهران از ان.پی.تی خارج و سریعا به سمت ساخت نخستین سلاح اتمی اش خواهد رفت. با توجه به رسیدن تقریبی ایران به نقطەی گریز هستەای، عملی کردن این فرضیه دور از ذهن نیست. هر سه پیش فرض ایران جهت محدود نگه داشتن دامنەی جنگ و کنترل سریع آن توسط طرف های سوم است. هدف اصلی ایران نه وارد کردن خسارت و تلفات عمده به اسرائیل، بلکه اثبات توانایی اش در عبور از دفاع هوایی آن است. با توجه به وجود متغیرهای غیر قابل پیش بینی و حوادث غیر مترقبه باید منتظر ماند و دید که این روند عملا چگونه پبش می رود. #صلاح_الدین_خدیو @sharname1
نمایش همه...
👍 203👎 12 6🤔 3
🔺عید فطر با طعم " گوشت تلخ " هبت الله آخوندزاده رهبر طالبان امروز در سخنرانی نماز عید فطر در یکی از معدود حضورهای جمعی اش به شکلی مبسوط از عناصر اساسی " اسلام گوشت تلخ " پرده برداشت. اصطلاح  " گوشت تلخ" اخیرا  توسط حجة الاسلام پناهیان برای بیان اوصاف پارسایان و پیشوایان دین به کار رفت و جنجالی بزرگ آفرید. "امیرالمومنین طالبان" امروز در سخنانی به تجلیل از اجرای احکامی چون قصاص، شلاق، قطع عضو و ...پرداخت و گفت کابل در این زمینه سر سوزنی تعارف با جهان ندارد. وی افزود: مشکل ما با جهان بر سر اسلام است. قانون ما شریعت است و دنیا باید به انتخاب ما احترام بگذارد. رهبر طالبان که رسانەهای رسمی گروه از او به عنوان شیخ الحدیث و القرآن نام می برند، در این نطق نادر چهل دقیقەای که سراسر تاکید بر اجرای شریعت بود، صرفا اشارەی کوتاه به لزوم بهبود وضع اقتصادی نمود. در حالی که بیش از بیست میلیون نفر از مردم محتاج کمک های اولیەی بین المللی برای بقای حیاتند. رهبر طالبان به تلویح و تصریح، قانون مدنی، جمهوریت و دولت مبتنی بر قرارداد اجتماعی را مردود دانست. آنچه رهبر طالبان بی پرده پوشی گفت، غایت برخی فرقەهای تندرو سیاسی در ایران برای گذار از جمهوریت ناقص کنونی به سمت یک "حکومت ناب اسلامی" است. از حیث معرفت شناسی، اسلام گوشت تلخ که در بیان پناهیان و رهبر طالبان آمده، رهیافتی اقتدارگرایانه است. این گفتمان ضمن تمسک به سرچشمەهای دینی، می کوشد آن را در چارچوبی دنیوی قرار دهد که بر زمینە و زمانەی نوع خاصی از  اقتصاد سیاسی و فلسفەی سیاسی مرتبط با آن قرار دارد. رژیم منزوی طالبان که با عدم شناسایی بین المللی و تحریم های گوناگون سیاسی و اقتصادی روبروست، عملا بر شانەهای حزب کمونیست چین ایستاده است. به زحمت می توان میان اسلام بنیادگرا و ایدئولوژی خداناباور کمونیسم، فصلی مشترک یافت. اقتدار گرایی سیاسی و دشمنی مشترک با هنجارهای مدرن، نظیر لیبرال دمکراسی و مفاد اعلامیەی جهانی حقوق بشر، احتمالا تنها وجه همپوشان آنهاست. اما تمام داستان در این همسویی  سیاسی و هنجاری خلاصه نمی شود. چین بزرگ ترین شریک بازرگانی افغانستان است و شرکت های چینی به سرعت در پی بهرەبرداری از معادن غنی افغانستان هستند. تخمین زده می شود که ارزش معادن غنی از لیتیم افغانستان که در صنایع نوین کاربرد دارد، چیزی معادل ثروت نفتی عربستان سعودی است. در حالی که طی بیست سال دورەی جمهوریت حدود 120 قرارداد بهرەبرداری از معادن امضا شد، در دو سال حکومت طالبان بیش از دویست قرارداد منعقد شده است. این نکته نشان می دهد که بروز یک "استبداد غیر مصلح " - بر خلاف استبدادهای مصلحت گرایی چون امارات و قطر و عربستان که چم و خم اقتصاد و الزامات آن را خوب بلدند - جز بر بستر یک نظام اقتصادی فاسد و رانتیر ممکن نیست. همچنین علیرغم داعیەی استقلال خواهی و اعراض بر نظام جهانی غرب محور، عملا متکی بر یک قدرت بیگانەی دیگر است و در پی نظمی جدید است که بجای آمریکا، چین محور آن باشد. نظامی جهانی که ارباب در آن کاری به هنجارهای دمکراتیک و حقوق بشری نداشته باسد. با این اوصاف اسلام گوشت تلخ، قسمی چینی سازی اسلام سیاسی است. اسلام چینی که اقتدارگرایان مسلمان در اشتیاق آن می سوزند، اسلامی است که در آرزوی تلفیق دولت قوی و اقتدارگرا با سرمایەداری رفاقتی است. سرمایەداری رفاقتی لزوما همان اقتصاد بازار نیست، بلکه نسخەای تحریف شده از آن است که امکان پیوند نامشروع اقتصاد و سیاست را فراهم می آورد. اسلام اقتدارگرا از اساس با اسلام لیبرالی که اصلاح طلبان مسلمان از اواخر قرن نوزده با تعهد به مفهوم پیشرفت و دمسازی با مدرنیته به دنبال آن بودند، متفاوت است. حتی سنخیت چندانی با اسلام انقلابی نیمەی دوم قرن بیست ندارد که در شعار معروف " الاسلام هوالحل" متجلی شد و بجای ایدەی پیشرفت، هویت و پاسداشت آن را به دال مرکزی خود تبدیل کرد. اسلام اقتدارگرا/گوشت تلخ/چینی/استبدادی، اسلام بروکرات ها، اتوکرات ها و الیگارش هاست. صورت مسخ شدەی اسلام انقلابی دیروز است که بر سریر قدرت، محافظەکار شدە و امر دینی را از تجارب معنوی و شهودی به اموری دنیوی و بروکراتیک فرو می کاهد. یک نمونەی دیگر چینی سازی اسلام، تجربەی نیمەی دوم حکمرانی حزب عدالت و توسعه در ترکیه است. این حزب در دهەی اول حاکمیت خود در شمایل یک جریان لیبرال و محافظه کار مسلمان ظاهر شد که در پی آشتی سنت و مدرنیته و تلفیق دین و دمکراسی است. در حالی که جهت گیری های اساسی آن در نیمەی دوم بە وضوح به سود نوعی اقتدارگرایی دینی دگرگون شد. اقتدارگرایی دینی البته با استبداد دینی متفاوت است و وجود ساختارهای سیاسی متفاوت و نهاد انتخابات عامل اصلی این تمایز است. #صلاح_الدین_خدیو @sharname1
نمایش همه...
👍 157 17👎 8🤔 2
🔶امشب دلم هوای گنجه و تبریز و فارقین دارد. ✍ اسماعیل شمس 🔺قطران تبریزی را دوست دارم، چون راوی یک دوره طلایی از تاریخ کرد است که اگر او نبود هیچ یک از ما از آن خبر نداشتیم و نمی‌دانستیم که چگونه چند فرمانروای عاقل و دوراندیش و کاردان کرد با اتکا به مردم، قلمرو خود را از دست فرمانروایان ستمگر عرب عباسی پس گرفتند و دورانی مملو از شکوه و رونق را برای آن رقم زدند. قطران شاعر راستگو و وفاداری است که اگر فرمانروایان کرد شدادی و روادی در گنجه و تبریز میزبان او در دربارهایشان شدند او نیز قدرشناس بود و نامشان را در تاریخ جاودانه کرد. قطران همان شاعری است که صادقانه خطاب به امیر لشکری شدادی می‌گوید: نبودم نامور اول تو میرم نامور کردی نبودم پرهنر اول تو شاهم پرهنر کردی 🔺راستی اگر قطران نبود چه کسی در جشن نوروز و جشن رمضان امسال ما را با خود به گنجه و تبریز می‌برد تا همراه و تماشاگر طرب و شادی فرمانروایان کرد آن دیار و مردمانش شویم؟ خجسته بادت فرخنده عید روزه گشای به خرمی بگذاری هزار عید چنین. 🔻در زمانه‌ای که برخی دینداران کرد، نوروز را جشن مجوسان و حرام می‌دانند و جماعتی سکولار هم با ادعای تضاد اسلام با هویت کردی، مردم کرد را به بازگشت به ۵ هزار سال پیش و احیای آیین میترا و زردشت دعوت می‌کنند، اگر قطران نبود ما چگونه می‌دانستیم که هزار سال پیش مردم کرد دارای فرمانروایان و عالمان و شاعرانی ذی‌شعور بودند که هیچ تضاد و تفاوتی میان تاریخ باستانی و اسلامی؛ و فرهنگ دینی و ملی خود نمی‌دیدند و هردو را بخشی از هویت و واقعیت مسلم جامعه خویش می‌پنداشتند: ای کام دل دوست و بلای دل دشمن روزه شد و دیمه شد و عید آمد و بهمن رسم اندر پیغمبر و بهمن تو به‌جای آر هم سیرت پیغمبر و هم سیرت بهمن بر سیرت آن هستی و بر کرده او نیز بر سیرت این باش و بر آن کرده همی تن از خصم میندیش و درافکن به‌قدح می وز می برخان رنگ گلسرخ بیفکن از شادی و از سور مپرداز بکاری تا آنکه بپردازد بدخواه بەشیون 🔺اگر قطران نبود ما از کجا می‌دانستیم این وطن‌دوستان واقع‌گرا نوروز و رمضان را بدون هیچ تفاوتی جشن می‌گرفتند: خجسته بادت نوروز و عید روزه گشای/ به نام تو همه آفاق راست کرده خُطب. آری این قطران بود که به لشکری توصیه کرد جشن نوروز(جشن دهقان) و رمضان را به عنوان دو سنت باستانی و اسلامی پاس بدارد: چو بر خسروان عجم جشن دهقان/ تو را باد فرخنده این عید تازی. همو بود که به منوچهر فرزند وهسودان هر دو جشن را همزمان تبریک گفت: عید تازی باد، فرخ بر شه پیروزبخت/ تا هزاران جشن، عید تازی و دهقان کند و برادرش مملان را مورد خطاب قرار داد: خجسته بادت نوروز و روزه و هموار/ هزار روزه و نوروز بگذراند ایدون/ یکی به توبه و طاعت به عهد پیغمبر/ یکی به رامش و رادی به رسم افریدون. 🔺و نمی‌توانم در شب جشن رمضان ابن ازرق فارقی(وفات: 577ق/ 1181م) نویسندۀ کتاب تاریخ میافارقین را فراموش کنم که در ذیل وقایع سیاسی عید فطر سال 384ق/994م می نویسد: امیر ابوعلی حسن بن مروان کردی، فرمانروای مروانیان به مرکزیت میافارقین در دیاربکر، طبق سنت هر سال، همراه با وزیرش «مم» و بزرگان شهر بهترین لباسها و زیورآلات خود را پوشیدند و برای خروج از شهر میافارقین آماده شدند. رسم بود که فرمانروا و مردم، صبح روز عید برای نماز و تفریح و شادی از دروازه های شهر بیرون می رفتند و در پایان روز برمی گشتند 🔺و من در این شب و همزمان با طلوع هلال شوال همراه با قطران که در وصف فرمانروای روادی می‌گوید:"بو نصر محمد که بەمردی و بەرادی/انگشت نمای است و چو ماه شب شوال" دلم سخت هوای رادمردان تبریز و فارقین و گنجه هزار سال پیش را دارد؛جایی که فرمانروایان و علما و مردم با تلفیق دین و هویت هر دو را در خدمت زندگی و رفاه و امنیت و پیشرفت و شادی جامعه قرار داده بودند و به نام آنها و در پشت آنها شمشیر علیه هم نمی‌کشیدند و با اولویت دادن به منافع و مصالح خویش جامعه کرد را به قهقرا نمی‌کشاندند. ای کاش شما خوانندگان عزیز کردستان‌نامه امشب همراه من می‌شدید تا به گنجه و فارقین و تبریز می‌رفتیم و می‌دیدیم که امیر لشکری شدادی، وهسودان روادی و نصرالدوله مروانی چگونه در اتحاد و یکدلی با هم قلمرو خود را آباد و مردم آن را خوشحال و مرفه کرده بودند و همه با هم در شب اول شوال سال 437ق/1046م برای برگزاری جشن فردا آماده می‌شدند. 🔺و حرف آخر من یک خیالبافی است و بس.می‌دانم تاریخ هرگز به عقب برنمی‌گردد و هرگونه تلاش برای بازگشت به آن به فاشیسم و خشونت منجر می‌شود، ولی راستی اگر شمشیر طغرل و الب ارسلان و غزهای سلجوقی با همراهی قلم عمیدالملک کندری و خواجه نطام الملک طوسی از دو هزار کیلومتر آن طرف‌تر در پی جهانگشایی سر نمی‌رسیدند و با قتل و غارت و اشغال به آن عصر زرین خاتمه نمی‌دادند، امروز وضعیت این سه شهر چگونه بود؟ 🔻جێژنتان پیروز https://t.me/kurdistanname
نمایش همه...
کردستان نامه

کردستان نامه کانالی است با مدیریت اسماعیل شمس، دکترای تاریخ ، هدف کانال، تولید دانش آکادمیک و تخصصی در حوزه مطالعات کردی و به ویژه تاریخ کردستان و کرد است. ارتباط با ادمین: @Esmail_shams [email protected]

👍 97👎 28 14🤔 2