cookie

ما از کوکی‌ها برای بهبود تجربه مرور شما استفاده می‌کنیم. با کلیک کردن بر روی «پذیرش همه»، شما با استفاده از کوکی‌ها موافقت می‌کنید.

avatar

Aasoo - آسو

@Nashraasoo فرهنگ، اجتماع و نگاهی عمیق‌تر به مباحث امروز تماس با ما:‌ 📩 [email protected] 🔻🔻🔻 آدرس سایت: aasoo.org اینستاگرام: instagram.com/NashrAasoo فیس‌بوک: fb.com/NashrAasoo توییتر: twitter.com/NashrAasoo

نمایش بیشتر
پست‌های تبلیغاتی
26 727
مشترکین
+2124 ساعت
+697 روز
+28130 روز
توزیع زمان ارسال

در حال بارگیری داده...

Find out who reads your channel

This graph will show you who besides your subscribers reads your channel and learn about other sources of traffic.
Views Sources
تجزیه و تحلیل انتشار
پست هابازدید ها
به اشتراک گذاشته شده
ديناميک بازديد ها
01
دو نماد شرّ در برابر هم: نازی‌گرایی یا استعمار؟ 🔻 ✍️ برای انسانِ اروپایی پس از جنگ جهانی دوم، نماد شرّ سیاسی «نازی‌گرایی» و به میزان کمتری «استالین‌گرایی» بوده است. برای سال‌ها بر سر این موضوع میان چپ غیراستالین‌گرای غربی و راستِ آزادی‌خواه توافق وجود داشت. از حدود دهه‌ی هشتاد در آمریکا متفکرانی ظهور کردند که عمدتاً ریشه‌ی عرب یا هندی داشتند و کوشیدند جبهه‌ای تازه در جریان چپ بگشایند. آن‌ها وضعیت مردمان کشورهای مستعمرات سابق و نگاه غرب به تمدن‌ها و فرهنگ‌های غیرغربی را به موضوع اصلیِ کار فکریِ خویش بدل کردند. روشنفکرانِ ضداستعمار البته دهه‌ها قبل کارِ خود را آغاز کرده بودند، و می‌توان از میان آنان به کسانی همچون فراتنس فانون، امه سزر و آلبر ممی اشاره کرد. اما در آمریکا بود که این متفکرانِ جهان‌ سومی توانستند در نهادهای مهم دانشگاهی جای بگیرند و از این طریق مشروعیت و اعتباری فراتر از جریانی روشنفکری در حاشیه‌ی فرهنگ پیدا کنند. این متفکران به‌تدریج مکتبی را بنیان گذاشتند که امروز مطالعات پسااستعماری خوانده می‌شود. ✍️ تصویر آمریکا از خود پس از جنگ جهانی دوم این بود: ما فاتح جنگ بودیم، سربازانِ شجاع ما سیاه‌کار‌ترین حکومت مستبد تاریخ مدرن را در آلمان شکست داد. ما ناجیِ حقیقی آزادی در قلب قرن بیستم بوده‌ایم. حمایت از یهودیان و دولت اسرائیل نیز ادامه‌ی منطقی این روایت است. گر چه پسااستعمارگرایان تلاش زیادی در واسازیِ این روایت کرده‌اند، اما باید گفت این روایت تا حد زیادی درست است. هر دانشجوی دکترای کم‌استعدادی در ادبیات تطبیقی یا مطالعات سینما بلد است ظرف ده دقیقه با چند ارجاع به دریدا و فوکو و گرامشی و غیره این روایت را «وا بسازد»، اما باید گفت اگر از لحن فخرفروشانه‌ی این روایت بگذریم، هسته‌ی اصلیِ آن حقیقت دارد. بله آمریکا اروپا و بلکه جهان را از شرّ حکومت مستبد سیاه‌کار هیتلر نجات داد. این ژنرال آیزنهاور و سربازان شجاعش بودند که برای آزادی جنگیدند. در این جمله چیز اغراق‌آمیزی وجود ندارد. دانشجویان آمریکایی می‌توانند تا ابد از آمریکایی بودنِ خود شرمنده باشند، اما تاریخ را نمی‌توان تغییر داد. ✍️ اگر از شروری که این چپ دانشگاهی تولید کرده و می‌کند بگذریم، باید گفت نکته‌ای در خور تأمل در آن وجود دارد: آیا توجه به نازی‌گرایی و کمونیسم و دو نماد آن، هیتلر و استالین به عنوان دو نماد استبداد در قرن بیستم، ما را نسبت به جنایت‌های استعمار نابینا نکرده است؟ آیا تاریخ استعمار از قضا پیش‌تاریخِ دولت‌های تمامیت‌خواه قرن بیستم نبوده است؟ این تحلیلی است که هانا آرنت در کتاب خاستگاه‌های تمامیت‌خواهی تا حدی به آن نزدیک می‌شود: گذر از استعمار اقتصادی به مرحله‌ی امپریالیسم به‌عنوان یکی از ریشه‌های تمامیت‌خواهی. آیا بسیاری از جنایاتی که آلمان هیتلری در دهه‌های سی و چهل قرن بیستم انجام داد پیشتر در مستعمرات آلمان در آفریقا تمرین نشده بود؟ آیا نسل‌کشی مردمانِ «هِرِرو» در نامیبیا را که به دستور ژنرال لوتار فون تروتا انجام شد و به مرگ حدود یکصدهزار نفر انجامید، نمی‌توان «پیش‌درآمدی بر هولوکاست» دانست؟ @NashrAasoo 💭
2 04765Loading...
02
«دانشجویانِ دختر با ترکیبی از تاپ و چفیه، برای پایان یافتن جنگ غزه شعار می‌دهند. پرچم‌های فلسطین بالا می‌رود و دانشجویان با پلیس درگیر می‌شوند. پسرها کاملاً روی خود را پوشانده‌اند، گویی برای جنگی چریکی آماده می‌شوند. مأمور پلیس استاد فلسفه را دست‌بسته همراه خود می‌کشد. مأموری دیگر دانشجویی را مثل گربه‌ای خانگی که خراب‌کاری کرده است، بلند می‌کند و می‌برد. دانشجویان در چمنِ دانشگاه اردو زده‌اند و آفتاب می‌گیرند، گاهی با رسانه‌های مهم مصاحبه می‌کنند و از خواسته‌هایشان می‌گویند. عکسی منتشر می‌شود از دختران دانشجو که با گیسوان افشان به سجده افتاده‌اند، ظاهراً نماز می‌گزارند. گاهی شعارهایی یهودستیزانه به گوش می‌رسد و چیزهایی درباره‌ی حماس و حمله‌ی ۷ اکتبر، اما در کل به نظر نمی‌رسد که با جنبشی یهودستیز مواجه باشیم. آیا بیشتر ترکیبی است از «بازیگوشیِ جوانی و چپ‌بازی»؟ آیا موضوع به این سادگی است؟ آیا پشت این صحنه‌ها نکته‌ای قابل تأمل وجود دارد؟ چه چیزی در این اعتراضات شنیدنی است و چه چیزی دورریختنی؟» aasoo.org/fa/notes/4752 @NashrAasoo 🔻
1 65922Loading...
03
📚 آسو، جمعه ۱۰ ماه مه در برلین در «نمایشگاه کتاب بدون سانسور» شرکت خواهد داشت. در غرفه‌ی آسو، نسخه‌ی چاپی تازه‌ترین کتاب‌های منتشر شده از سوی ما را تهیه و با همکاران آسو گفتگو کنید. با حضور علیرضا روشن و کاظم کردوانی و معرفی کتاب‌های خواب فرهاد در بیداری و نجف، حلوای انگشت‌پیچ. 🕛 از ساعت ۱۱ تا ۲۰ 📍Pangea Haus Bei der Iranischen Gemeinde in Deutschland e.V. Trautenaustraße 5 | 10717 Berlin @NashrAasoo 🔺
2 43311Loading...
04
بچه‌ها سلام، نامه‌ی فرزاد کمانگر به دانش‌آموزانش 📽 مهتاب گریمشاو به یاد فرزاد کمانگر، معلم جوان کُرد که در روز ۱۹ اردیبهشت ۱۳۸۹ به دار آویخته شد. @NashrAasoo 🔺
7 580210Loading...
05
گفت‌وگوهای زندان و جنبش مهسا🔻 🔸 به نظر می‌رسد که شما مخالف «انقلاب» هستید، اما با استراتژی گذار موافقید. تصور می‌کنم که منظورتان از گذار، تحول به نظم سیاسیِ جدید و دموکراتیک باشد، آن‌گونه که آقای میرحسین موسوی تجویز می‌کنند ولی اذعان دارند که در این شرایط نمی‌دانند که چنین گذاری چگونه قرار است رخ دهد. اگر چنین است، برایم جالب است بدانم که استراتژی گذار از حیث نظری با انقلاب چه تفاوتی دارد؟ به نظر می‌رسد که شما «انقلاب» را به معنای براندازیِ قهرآمیز می‌دانید و از آن دوری می‌جویید. با توجه به تجربه‌ی دردناک این نوع انقلاب‌ها در قرن گذشته که با خود خشونت، بی‌ثباتی، ناامنی، و آسیب به زیرساخت اقتصادی را به همراه آوردند، موضع شما قابل درک است. اما در ادبیات جنبش‌ها و سیاست‌های مبارزه‌جویانه (contentious politics) بحثی هست حول اینکه آیا انقلاب لزوماً با براندازی و خشونت همراه است، آن‌گونه که هانتیگتون می‌دید؟ به عبارت دیگر، آیا تغییرات ساختاری از طریق بسیج مردمی و خیزش‌های سیاسی ضرورتاً باید با خشونت و تخریب همراه باشد؟ 🔸 پرسش اصلی این است که خشونت یعنی چه؟ بسیاری از خشونتِ فقر، خشونتِ روانی و البته از خشونتِ جنسی صحبت کرده‌اند، و بعضی دیگر از آسیب رساندن به اموال و حتی اخلال در نظم عمومی، مانند آتش زدن لاستیک اتومبیل در خیابان‌ها، سخن گفته‌اند. گفتنی‌ها درین‌باره زیاد است. ولی باید به‌اختصار تأکید کنم که در مباحث جنبش‌های اجتماعی و انقلابی، خشونت کلاً به معنای آسیب زدن به جسم و جانِ انسان‌ها تعریف می‌شود. با این توصیف، اصل امتناع از خشونت در مبارزات اجتماعی و سیاسی عبارت است از امتناع از وارد کردن آسیب به جسم و جانِ انسان‌های دیگر، چه انسان‌هایی که خارج از معادله‌ی مبارزات هستند و چه آن‌هایی که در مقابل حرکت اعتراضی دست به خشونت می‌زنند. در ادبیات سیاسی، اصل امتناع از خشونت در مقابل عملیات مسلحانه مطرح می‌شود، اما محدود به آن نیست. در این معنا، اختلال در نظم عمومی مانند آتش زدن لاستیک اتوموبیل لزوماً از مصادیق خشونت نیست، بلکه شکلی از نافرمانیِ مدنی به شمار می‌رود. می‌بینیم که قضیه‌ی خشونت خیلی بغرنج‌تر از آن است که این روزها در رسانه‌ها و گفتار سیاستمداران جاری است. 🔸آیا نمی‌توان تصور کرد که جامعه خسته شود، مردم مهاجرت کنند یا به قول معروف «آهسته بیایند و آهسته بروند»، و در کل برگردند به زندگیِ خصوصیِ خودشان و کاری به کار سیاست نداشته باشند؟ تردیدی ندارم که می‌توان پاسخ‌های مستدلی به این پرسش‌ها ارائه کرد. ولی به هر حال باید به این سؤالات پرداخت. برای مثال، می‌توان پرسید آیا اصولاً امتناع شهروندان ایرانی از سیاست تحت حاکمیت ولایی-نظامی مقدور است؟ آیا زنان می‌توانند به زندگیِ خودشان بپردازند و کاری به کارِ حاکمیت نداشته باشند؟ من فکر نمی‌کنم که چنین چیزی محتمل باشد. به این علت ساده که این حاکمیت است که دست از سرِ مردم برنمی‌دارد و نمی‌گذارد آن‌ها به زندگیِ عادیِ خود مشغول باشند. به این دلیل که، به زبان عامیانه، مردمِ ما عادی‌اند ولی حاکمیت غیرعادی. فقط کافی است در این روزها نگاهی به خیابان‌ها و میادین و پارک‌ها، و به کافه‌ها و فروشگاه‌ها و دانشگاه‌ها بیندازیم تا ببینیم گشت ارشاد و دیگر دولتیان با زنان و مردانی که لزوماً نمی‌خواهند کاری به کارِ سیاست داشته باشند چه می‌کنند. به عبارت دیگر، «خروج» شهروندان ایرانی از کارزار سیاست، حتی اگر چنین بخواهند، نامحتمل است، دقیقاً به این علت که حاکمیت زندگی‌کردن را سیاسی کرده است. @NashrAasoo 💭
7 134275Loading...
06
«اخیراً گفت‌وگوی خواندنی و پربار شما با آقای حسین رزاق را که در زندان صورت گرفته با اشتیاق فراوان خواندم. این گفت‌وگو مباحث مهمی را درباره‌ی وضعیت اجتماعی و سیاسیِ ایران پس از خیزش «زن، زندگی، آزادی» مطرح می‌کند. من با بسیاری از دیدگاه‌های شما در این گفت‌وگو همدلی دارم. تحلیل روشنِ شما نشانگر درک عمیق از دینامیک بغرنج جنبش‌های اجتماعیِ ایران است. در اینجا مایلم با عنایت به برخی از نظرات شما که شاید نیاز به تدقیق و تأمل داشته باشند پرسش‌هایی را مطرح کنم و نکاتی را در میان بگذارم. با این امید که قابلیت اندیشیدن داشته باشند و گفت‌وگوهای بیشتری را موجب شوند.» aasoo.org/fa/articles/4750 @NashrAasoo 🔻
3 765102Loading...
07
رپ فارسی؛ روایت بی‌‌تعارف یک دوران مهیب🔺 🎶 امید احسانی «در این پادکست در جستجوی پاسخ این پرسش هستیم: چرا رپ فارسی مهم است و باید به عنوان یکی از مهم‌ترین جریان‌های هنری و اجتماعی ایران آن را واکاوی کرد؟» aasoo.org/fa/podcast/3815 @NashrAasoo 🔻
3 08837Loading...
08
۳۰۰ سال پس از تولد کانت از او چه می‌توان آموخت؟ 🔻 🔸در دنیای احتمالیِ دیگری، دنیایی شاید پیش‌بینی‌پذیرتر از دنیایی که در آن زندگی می‌کنیم، به جای اینکه هر روز صبح با عجله جدیدترین اخبار جنگِ روسیه در اوکراین را مرور کنم، مرتباً اخبار پیش‌بینیِ وضع آب و هوا را دنبال می‌کردم. در چنان دنیایی مشتاقانه چشم به راه سفر به کالینینگراد می‌بودم، سفری که از مدت‌ها قبل به منظور شرکت در جشن تولد امانوئل کانت ــ فیلسوفِ محبوبم، و ظاهراً یکی از فیلسوفانِ محبوبِ ولادیمیر پوتین ــ برای آن برنامه‌ریزی کرده بودم. در چنان دنیایی بلیتی برای پرواز به کالینینگراد از طریق مسکو در اواخر ماه جاری رزرو می‌کردم، و چشم‌بسته و احساساتی درباره‌ی ورود به زادگاه کانت خیال‌پردازی می‌کردم ــ رفتاری که چندان در شأن یک کانتی نیست. 🔸 به نظر کانت، آزاد بودن یعنی اینکه بتوانیم به شیوه‌ای نقادانه از علایق و تمایلاتمان فاصله بگیریم و از خود بپرسیم که آیا این علایق و تمایلات به تفکر روشن‌اندیشانه کمک می‌کنند یا نه: به قول کانت، آزادی یعنی «خروج انسان از صغارتی که خود بر خویش تحمیل کرده است.» فرایند روشن‌اندیشی متکی بر سه اصل است: مستقل اندیشیدن، اندیشیدن از منظری عام و همگانی، و منسجم اندیشیدن. به عقیده‌ی او، چنین اصولی را می‌توان از طریق «کاربرد عمومیِ خرَد» متحقق کرد، یعنی شیوه‌ی کاری که با کاربرد «خصوصیِ» خرَد توسط افراد در حرفه‌ی خود (مثلاً به‌عنوان دانشجو، آموزگار، پزشک، سیاستمدار، وکیل یا مدیر سرمایه‌گذاری) تفاوتی بنیادی دارد. دومی مبتنی بر پذیرش صلاحیت شخصِ صاحب‌نظر است، در حالی که اولی مستلزم نگرش نقادانه، بی‌طرفانه و کثرت‌گرایانه است. 🔸کانت صلح‌طلب بود اما ساده‌لوح نبود. برتراند راسل، فیلسوف بریتانیایی، در جستار معروف «آینده‌ی صلح‌طلبی» (۱۹۴۳) بین صلح‌طلبیِ مطلق و نسبی تمایز قائل می‌شود. به عقیده‌ی راسل، از منظر صلح‌طلبیِ مطلق، «گرفتن جانِ انسان در هر شرایطی نادرست است». از منظر صلح‌طلبیِ نسبی، «بدی‌های جنگ تقریباً همیشه بیش از آن است که جمعیتِ هیجان‌زده در آغازِ جنگ می‌پندارند»؛ و هرچند بعضی جنگ‌ها ارزشِ جنگیدن دارد اما در مواردی مثل جنگ جهانیِ اول «بدی‌های حاصل» از آن بیش از بدی‌های امتیاز دادن و مصالحه‌ی لازم برای جلوگیری از جنگ است. نظام فکریِ کانت به چنین محاسباتی تن نمی‌دهد: صلح‌طلبیِ او بیشتر اصول‌گرایانه است تا پیامدگرایانه. با وجود این، کانت و راسل بر خلاف بنیان‌گذارانِ مسیحیتِ اولیه صلح‌طلبی را به این معنا نمی‌دانند که «اگر کسی به گونه‌ی راستِ تو سیلی زد، گونه‌ی دیگرت را به طرفِ او بگردان»، همان آموزه‌ای که سنتِ «جنگ عادلانه» در پاسخ به آن پدید آمد. به عقیده‌ی حامیان نظریه‌ی «جنگ عادلانه»، برگرداندن گونه‌ی دیگر فقط در مورد خشونت علیه افراد معقول است، نه حمله به کل گروهی از آدم‌های بی‌گناه. به قول اگوستین، یکی از نخستین مروجان نظریه‌ی «جنگ عادلانه»، «این بی‌عدالتیِ طرفِ مقابل است که مسئولیتِ جنگِ عادلانه را بر عهده‌ی انسانِ خردمند می‌گذارد.» @NashrAasoo 💭
4 176100Loading...
09
«جهان‌وطن‌گراییِ کانت مبتنی بر این ایده است که کره‌ی زمین در اصل ملکِ مشترکِ همه‌ی انسان‌ها است. کانت تصریح می‌کند که چون اکنون تعامل جهانی به حدی رسیده است که «نقض حق در یک جای کره‌ی زمین، در همه‌جای آن احساس می‌شود»، مفهوم جهان‌وطن‌گرایی نه مسئله‌ای اخلاقی بلکه مسئله‌ای سیاسی است. چون حقوق خصوصی، عمومی، بین‌المللی و جهان‌وطنی به یکدیگر وابستگیِ متقابل دارند، وقتی یکی از آن‌ها را مورد تردید قرار دهیم بقیه هم محل تردید می‌شوند.» aasoo.org/fa/articles/4728 @NashrAasoo 🔻
3 50747Loading...
10
نمونه‌ی شگفت‌انگیز توماج صالحی؛ دیکتاتورها رستگار نمی‌شوند 🔻 🎙 هربرت مارکوزه، چهره‌ی شاخصِ مکتبِ فرانکفورت در دهه‌ی شصت میلادی، یکی از اولین­ کسانی بود که متوجه شد در موسیقیِ عامه‌پسندی که بر توده‌ی مردم تأثیر می‌گذارد، غایت مطلوب چیز دیگری است. یعنی مواجهه‌ی زیبایی‌شناسانه با این نوع موسیقی نیاز به موازین جدیدی دارد و شاید به همین دلیل در مورد هم‌سراییِ ترانه‌های باب دیلن در تجمعاتِ سیاسی-اجتماعیِ دانشگاه­ها آن جمله‌ی معروف را گفت :«وقتی در تجمعاتی علیه جنگ ویتنام شرکت کردم و دیدم و شنیدم که آن‌ها ترانه‌های باب دیلن را می‌خوانند، گفتنش سخت است، یک‌جورهایی احساس کردم که در واقع امروز این تنها زبانِ انقلابی است که باقی مانده.» 🎙 در فاصله‌ی شهریور ۱۴۰۰ تا شهریور ۱۴۰۱، یعنی تا پیش از آغاز جنبش ژینا، و در زمانی که پرونده‌ی اولِ او روند حقوقی‌اش را می‌گذارند، توماج هفت ترانه‌ی اعتراضی منتشر کرد. یکی از مهم‌ترینِ آن‌ها «شلاق» بود که با همکاریِ جاستینا تولید شد. بخشی از ترجیع‌بند ترانه این بود: «با اختیار زندگی کن بگو حجاب بی‌حجاب». این رپ در ۲۰ تیرماه، یعنی حدود دو ماه پیش از آغاز جنبش ژینا، منتشر شد. این ترانه‌ مشخصاً از برابری و آزادی‌خواهی در مقابله با حکومت و حجاب حرف می‌زد، موضوعی که دو ماه بعد با قتل ژینا به خیابان‌ها کشیده شد. اندکی پس از آغاز جنبش، در ۱۴مهرماه، توماج ترانه‌ی «میدون جنگ»، و سپس در اول آبان، ترانه‌ی «فال» را منتشر کرد و در نهایت در هشتم آبان دستگیر شد. 🎙 توماج صالحی بخشی از هنری است که ارائه کرده. یعنی اگر مؤانست اخلاق و زیبایی‌شناسی را عامل اعتلای اثر هنری بدانیم، درهم‌تنیدگیِ زندگیِ سیاسیِ اخلاق‌مدارانه‌ی توماج با ایده‌هایی که در ترانه‌هایش مطرح شده‌اند، رویداد هنریِ چشمگیری را رقم می‌زند. مواجهه با این رویداد فراتر از وجه زیبایی‌شناسانه‌ای است که قرار است به لذت بینجامد، و بیشتر شبیه به شکل دومی از تجربه‌ی زیباشناختی است که اولین بار ادموند برک و سپس امانوئل کانت مطرح کردند: مواجهه با «امر والا» که می‌تواند متفاوت از تجربه‌ی مواجهه با «امر زیبا» باشد. مواجهه با «امر والا» می‌تواند سترگ، باشکوه و حتی ترسناک باشد. @NashrAasoo 💭
3 92078Loading...
11
«توماج صالحی نمونه‌ی عجیبی در فضای فرهنگیِ ایران است. اگر بخواهیم هنر را از این دریچه ببینیم که در نهایت بنا دارد در قلب مخاطبش تأثیر بگذارد و او را اقناع کند، هنرمندانی مثل توماج صالحی صدای زمانه­شان هستند و این صدا صرفاً به‌واسطه‌ی کلمات و نت­ها نیست بلکه بیشتر متأثر از شخصیت، شکل و فرم زندگیِ آن‌هاست.» aasoo.org/fa/articles/4744 @NashrAasoo 🔻
3 72731Loading...
12
📚 آسو، شنبه ۴ ماه مه در کلن در «نمایشگاه کتاب تهرانِ بدون سانسور» شرکت خواهد داشت. در غرفه‌ی آسو، نسخه‌ی چاپی تازه‌ترین کتاب‌های منتشر شده از سوی ما را تهیه و با همکاران آسو گفتگو کنید. با حضور مریم فومنی و معرفی کتاب زنان فراموش‌شده، قصه‌ی زندانیانِ بند نسوان. 🕛 از ساعت ۱۰ تا ۱۸ 📍Rautenstrauch-Joest-Museum, Kulturen der Welt, Cäcilienstraße 29-33, 50676 Köln @NashrAasoo 🔺
3 9568Loading...
13
از «چه نباید کرد» تا «چه باید کرد»؛ تأملاتی درباره‌ی جایگاه بینش و منشور برای دگرگونی پایدار اجتماعی 🔻 ✍️ ...نگاهی به تجربه‌ی حرکت اعتراضی-انقلابیِ «زن-زندگی-آزادی» بکنیم. حرکتی که در اعتراض به قتل حکومتی مهسا (ژینا) شکل نافرمانی اجتماعی گرفت، به نافرمانی مدنی رسید، جنبش اجتماعی علیه حجاب اجباری را ساخت، و در ادامه‌اش پرشتاب به طرح سرنگونی جمهوری اسلامی رسید. طرح سرنگونیِ جمهوری اسلامی اما گام نهادن در مسیری بسیار ناهموار بود که می‌رفت، و همچنان می‌رود، تا به شکل جنبش اجتماعی برای تغییر بنیادین در نظام حکمرانی ایران برسد. شعارهای جنبش علیه حجاب اجباری، نخستین گام برای رسیدن به تدوین بینش انقلابی بود. این جنبش در همان محدوده‌ی مبارزه با حجاب اجباری توانست جامعه‌ی متکثر را، از هر تبار و آیین و قوم و طبقه‌ای گرد هم آورد. آن زنی که روسری‌اش را در آتش می‌انداخت، از زنی که کنارش همان کار را می‌کرد، نمی‌پرسید خداباوری یا نه؟ دین‌باوری یا نه؟ مسلمانی یا بهائی یا مسیحی؟ کردی یا بلوچ؟ ترکی یا گیلک؟ کارمندی یا دانشجویی یا کارگر؟ ✍️ اما چرا این خیزش و گام نهادن در راه ناهموار نتوانست شتابِ آغازین را حفظ کند؟ به داوریِ این قلم، دلیل آن تنها سرکوب بی‌حد و مرز حاکمیت نبود. در بی‌حد و مرز بودن اعمال سرکوب از سوی حکومت‌های مستبد، چه تمامیت‌خواه و چه غیر، و سرکوب از هر گونه‌اش، تردید نیست. اما آنچه به جبهه‌ی مخالفان وضع موجود باز می‌گردد، نیاز به بینشی است که لازمه‌ی تغییر سیاسی-اجتماعی است. جنبش مهسا نشان داد که جنبش فاقد بینش لازم برای تغییر بود. ✍️ انقلاب به بینش نیاز دارد زیرا تغییرات و تحولات انقلابی نیازمند شناخت عمیقی از موقعیت کنونی و مشکلات جامعه است. بینش انقلابی امکان می‌دهد تا عوامل مؤثر در نظم کهن و کاستی‌های آن را بشناسیم، و راهکارهایی را برای تغییرات اساسی و ریشه‌ای ارائه دهیم. بینش انقلابی به نگاه نوآورانه و خلاق نیاز دارد. زمانی که انقلاب با مسائل پیچیده و چالش‌برانگیز روبه‌رو می‌شود، نیاز به دیدگاه‌های نوین و روش‌های تازه‌ای برای حل مشکلات و دستیابی به هدف‌های انقلابی بیشتر می‌شود. بینش انقلابی قادر است به ایجاد تغییرات نوآورانه، ابتکارات خلاقانه و ایده‌های تحول‌آفرینی کمک کند که برای تحقق اهداف انقلابی ضروری است. در نبود بینش، زمینه برای گسترش پراکندگی و بی‌نظمی در جنبش انقلابی فراهم می‌شود. یاد کردنی است اما که همه‌ی انقلاب‌ها با بینشی کاملاً شکل‌گرفته آغاز نمی‌شوند. جرقه‌ی کوچک اعتراض به نابرابری‌ها، تبعیض‌ها و برخورداری از رهایی و آزادی تن و اندیشه، نطفه‌ی شکل‌گیری بینش را فراهم می‌آورد. در کوره‌ی نافرمانی‌های اجتماعی و مدنی سرخ می‌شود، با گذشت زمان، بسته به شتاب جنبش، قوام می‌گیرد، منسجم می‌شود و در شکل نقشه‌ی راه، راهی پر پیچ‌وخم، تحولات انقلابی خود را بازمی‌نمایاند. @NashrAasoo 💭
4 21789Loading...
14
«بینش انقلابی، روایتی قانع‌کننده و تصویری امیدوارکننده از آنچه آینده می‌تواند باشد را ارائه می‌دهد. زمانی که مردم بتوانند دنیای بهتر یا تغییر معناداری را که با ارزش‌ها و آرزوهایشان همسو باشد تصور کنند، پیوند عمیق‌تری با یکدیگر خواهند داشت.» aasoo.org/fa/articles/4742 @NashrAasoo 🔻
3 44521Loading...
15
📚 آسو، پنجشنبه ۲ مه (فردا) در فرانکفورت در «نمایشگاه کتاب تهرانِ بدون سانسور» شرکت خواهد داشت. در غرفه‌ی آسو، نسخه‌ی چاپی تازه‌ترین کتاب‌های منتشر شده از سوی ما را تهیه و با همکاران آسو گفتگو کنید. 📍Saalbau Dornbusch, Eschersheimer Landstr. 248, 60320 Frankfurt @NashrAasoo 🔺
4 29615Loading...
16
مدارس ایران در بستر فقر، قدرت و ثروت🔻 ✍🏼 تأسیس مدارس نوین سال‌ها پیش از مشروطه آغاز شده بود اما قانون اساسیِ معارف به این تلاش‌ها شکلی قانونی داد و آموزش ابتدایی را اجباری کرد. البته مدرسه اجباری نشد بلکه تعلیمات ابتدایی اجباری شد، تعلیماتی که ‌می‌شد در مدرسه، مکتب و خانه به کودکان آموزش داده شود. تا مرداد ۱۳۲۲ این قانون مرجع اصلیِ گسترش آموزش عمومی به شمار می‌رفت و پس از آن بود که ثبت‌نام در مدارس ابتدایی برای همه‌ی کودکان ایرانی اجباری شد. ✍🏼 نگرش اقتصادی به آموزش به افزایش نابرابری در جامعه ‌می‌انجامد، به این صورت که خانواده‌های ثروتمند فرزندانِ خود را به مدارس غیردولتی با امکانات فراوان ‌می‌فرستند و این نابرابری سبب می‌شود که فارغ‌التحصیلانِ این مدارس فرصت بیشتری در آموزش عالی داشته باشند و شغل بهتری را نیز به دست آورند. به تعبیر دیگر، این روند نابرابری و تبعیض را در جامعه نهادینه ‌می‌کند. ✍🏼 اکنون بیش از بیست نوع مدرسه‌ی فعال در ایران وجود دارد ــ مدارس دولتی، نمونه‌ی دولتی، هیئت امنایی، غیرانتفاعی، شاهد، تیزهوشان، ایثارگران، وابسته به دستگاه‌ها، عشایری، شبانه‌روزی، بزرگسالان، بین‌المللی، قرآنی، علوم و معارف اسلامی، استثنایی، ورزش، هوشمند، آموزش از راه دور، و تطبیقی که به آشفتگیِ تمام‌عیار در نظام آموزشی انجامیده است. @NashrAasoo 💭
5 14071Loading...
17
«توزیع نابرابر سرمایه به توزیع نابرابر دانش ‌می‌انجامد. در جامعه‌ای که یک سوم از اعضایش زیر خط فقر زندگی می‌کنند، اکثر خانواده‌های ایرانی فقط به مدارس دولتی دسترسی دارند، تازه اگر دانش‌آموزان در نیمه‌ی راه برای کمک به تأمین مخارجِ خانواده درس را رها نکنند.» aasoo.org/fa/articles/4721 @NashrAasoo 🔻
3 98724Loading...
18
روز جهانی موسیقی جاز؛ از دلتنگی بردگان برای وطن تا موسیقی اعتراض و مقاومت🔻 ✍🏼 سی‌ام آوریل، «روز جهانی موسیقی جاز» است، موسیقی‌ای که در ابتدای قرن بیستم از شهر نیواورلئان در ایالت لوئیزیانا در جنوب آمریکا آغاز شد اما ریشه‌هایش را می‌توان در سنت موسیقیِ آفریقا و اروپا جست. جاز عناصر ریتمیِ خود، «بلوز» و ساز نواختن به شیوه‌ی یگانه‌اش را از سنت موسیقیِ آفریقایی، و هارمونی و سازهای اصلی‌اش (پیانو، ترومپت و ساکسیفون) را از سنت موسیقی اروپا وام گرفته است. جاز از تجربه‌ی زندگیِ مشقت‌بار بردگان سیاه‌پوست در آمریکا و موسیقی فولکلور نیاکانِ آن‌ها در دلتنگی و حسرتِ دوری از سرزمین‌های خود در آفریقا کلید خورد و تا امروز همچنان یکی از سبک‌های موسیقاییِ اصلیِ آن‌ها در بیان تجربه‌ی زندگی زیر سلطه‌ی نژادپرستی است. موسیقی جاز در دوران مبارزات جنبش آزادی‌های مدنی در آمریکا، نقشی مؤثر ایفا کرد و به «موسیقی مقاومت» بدل شد. به مناسبت روز جهانیِ جاز با متیو باترفیلد، استاد موسیقی با تخصص موسیقی آمریکا و به‌ویژه جاز و بلوز، گفت‌وگو کردیم. متیو باترفیلد دانش‌آموخته‌ی دوره‌ی دکترای «تئوری موسیقی» در دانشگاه پنسیلوانیا و رئیس گروه موسیقی در دانشگاه «فرانکلین و مارشال» و خود نوازنده‌ی پیانو با تخصص موسیقی جاز است. ✍🏼 جاز در دورانی در آمریکا خلق شد که جامعه‌ی آمریکا در قعر چاه جداسازیِ نژادی به سر می‌بُرد. گروه‌های موسیقیِ جاز سیاهان و سفیدها در عرصه‌ی عمومی تقریباً هیچ‌گونه مراوده‌ی هنری و شخصی با یکدیگر نداشتند. اما شواهد زیادی داریم که گروه‌ها و نوازنده‌های سفید و سیاه دور از چشم مردم و قانون، دور هم جمع می‌شدند، می‌نواختند، موسیقیِ یکدیگر را می‌شنیدند و تبادل نظر می‌کردند. اکثر این نوازندگان به دور از دعوای نژادی، به یکدیگر احترام می‌گذاشتند و در موارد اندکی هم توانستند اجراهای مشترکی برگزار کنند. در این برنامه‌ها نوازنده‌ها از اسامی مستعار استفاده می‌کردند، بلیت‌ها را اغلب به آشنایان می‌فروختند تا مراسم لو نرود و بازداشت نشوند. در دهه‌ی ۱۹۳۰ کم‌کم این اجراها بیشتر شد، و به‌تدریج بعضی گروه‌ها دل و جرئت پیدا کردند و با اسم اصلیِ خود و گروهشان به روی صحنه رفتند و علیه قانون نژادپرستانه‌ی ممنوعیتِ فعالیت مشترکِ سیاه‌پوستان و سفیدپوستان به پا خاستند. ✍🏼 وقتی جاز در اوایل قرن بیستم ظهور کرد، بسیاری از آلات موسیقی مرتبط با یک جنسیتِ مشخص بود و بس. برای مثال، پیانو سازی زنانه تلقی می‌شد و پذیرفته بودند که زنان در چهاردیواریِ خانه این ساز را بنوازند، اما جای زنِ نوازنده‌ی پیانو روی صحنه‌ی اجرا نبود. در این دوران، سازهای بادی سازهای مردانه محسوب می‌شدند، به‌ویژه چون با مارش نظامی هم مرتبط بودند. سازهای بادی در فضاهای عمومیِ شهری به راحتی اجرا می‌شد. نواختن این دسته از سازها به شکل‌های خاصی از انقباض‌ لب و دهان و گونه نیز ارتباط دارد که با فیزیولوژیِ مردان سازگارتر و برای اندام مردانه راحت‌تر است. اما یک نکته‌ی خنده‌دار و تلخ و مهم این بود که زنان باید در بیرون از خانه رژ لب می‌زدند و به همین دلیل اصلاً برای زنان ممکن نبود که ساز بادی بنوازند و رژ لبشان خراب و به ساز مالیده شود! @NashrAasoo 💭
4 92479Loading...
19
«جاز همیشه نوعی موسیقی شاد و مناسب جشن بوده و هست. به نظر من، آنچه جاز را اعتراضی کرد نه ویژگیِ خود موسیقی و ادوات آن، بلکه نوازندگان جاز بودند. آن‌ها افرادی آگاه از رویدادهای سیاسی بودند که در برهه‌ی مهمی از تاریخ، از این موسیقی برای شیوه‌ی بیان اعتراض‌آمیز در سیاست بهره بردند.» aasoo.org/fa/articles/4740 @NashrAasoo 🔻
4 20238Loading...
20
تسلیم سرنوشت ✍🏼 مانا نیستانی @NashrAasoo 🔺
9 98444Loading...
21
نقش تلفن‌های هوشمند و شبکه‌های اجتماعی در ایجاد افسردگی و اضطراب🔻 ✍🏼 در آغاز دهه‌ی ۲۰۱۰، بیماری‌های روانی در میان نوجوانان به میزان چشمگیری افزایش یافت، روندی که تا کنون ادامه داشته است. در فاصله‌ی سال‌های ۲۰۱۰ و ۲۰۱۸، تعداد دانشجویان آمریکاییِ مبتلا به افسردگی و اضطراب بیش از دو برابر افزایش یافت. مسئله‌ی عنگران‌کننده‌تر این است که در دهه‌ی منتهی به سال ۲۰۲۰، تعداد دختران و پسرانِ نوجوانِ آمریکایی‌ای که به علت آزار رساندنِ عمدی به خود به بخش اورژانسِ مراکز درمانی مراجعه کرده بودند، به ترتیب، ۱۸۸ درصد و ۴۸ درصد افزایش یافت. علاوه بر این، میزان خودکشیِ نوجوانان ۱۶۷ درصد در میان دختران و ۹۱ درصد در میان پسران افزایش یافت. در بریتانیا و بسیاری از دیگر کشورهای غربی هم روند مشابهی به چشم می‌خورد. به عقیده‌ی جاناتان هایت، روان‌شناس اجتماعیِ آمریکایی، این بحرانِ سلامت روانی معلول استفاده‌ی گسترده از تلفن‌های هوشمند و همچنین پیدایش شبکه‌های اجتماعی و بازی‌های آنلاینِ اعتیادآور است. او این پدیده را «بازتنظیمِ عظیمِ دوران کودکی» می‌نامد. ✍🏼 تلفن‌های هوشمند ما را از محیط اطراف و عزیزانمان دور می‌کنند و به قول شری ترکل، جامعه‌شناسِ نامدار، ما را «برای همیشه به جای دیگری» می‌برند. نوجوانان نه تنها بیش از دیگران از تلفن‌های هوشمند استفاده می‌کنند ــ بنا به گزارش سال ۲۰۲۲ «پیو میدیا»، ۴۶ درصد از نوجوانان «تقریباً همیشه» آنلاین هستند ــ بلکه آسیب‌پذیرترین کاربران نیز به شمار می‌روند، از جمله به این علت که نوجوانی دوره‌ی رشد سریع اجتماعی و عاطفی است. هایت می‌گوید که تلفن‌های هوشمند «جلوی تجربه را می‌گیرند»: فقط کافی است که ببینیم وقتی نوجوانان شروع به وقت‌گذرانی در اینترنت کردند، اینفلوئنسرهای بی‌بو و بی‌خاصیت را دنبال کردند، به فکر جلب «لایک» افتادند و ارتباط سطحیِ آنلاین را جایگزین دوستیِ عمیق در زندگیِ واقعی کردند از چه فعالیت‌های پرباری محروم شدند. شبکه‌های اجتماعی به مقایسه‌ی اجتماعی دامن می‌زنند، و این می‌تواند دردناک و رنج‌آور باشد. ✍🏼 وقتی این کتاب را خواندم دچار اضطرابی عذاب‌آور شدم، زیرا نه تنها به فکر سه فرزندِ خردسالم افتادم که دوست دارم تا زمانی که ممکن است آن‌ها را از محیط بد شبکه‌های اجتماعی دور نگه دارم بلکه چون یادم افتاد که چقدر وقت صرف تلفنم کرده‌ام و ابلهانه روی صفحه‌ی نمایشگرش بالا و پایین رفته‌ام. «در قلب هر انسانی حفره‌ای به شکل خدا وجود دارد.» هایت پس از اشاره به این سخن بلز پاسکال، فیلسوف فرانسوی، می‌نویسد: «اگر این حفره با چیزی شکوهمند و متعالی پُر نشود، جامعه‌ی مدرن به‌سرعت آن را پُر از زباله خواهد کرد.» شاید زمانِ آن فرا رسیده است که بیش از پیش با خود بیندیشیم که وقتی شش‌دانگِ حواسمان را جمع تلفن‌های هوشمندِ ابله خود کرده بودیم، از مشاهده‌ی چه چیزهایی غافل شدیم، از صحبت با چه آدم‌هایی محروم شدیم و کدام یک از افکارمان را ناتمام رها کردیم. @NashrAasoo 💭
5 508122Loading...
22
«ما کودکان و نوجوانان را برای پرسه‌زنی در اینترنت بیش از اندازه آزاد گذاشته‌ایم، و آن‌ها را در برابر خطر آزار و اذیت و مزاحمت یا مشاهده‌ی مطالبِ مضر، از خشونتِ بی‌پرده تا وبسایت‌های مشوّق خودکشی و خودزنی، به حالِ خود رها کرده‌ایم.» aasoo.org/fa/articles/4708 @NashrAasoo 🔻
4 56747Loading...
23
ابوالحسن صدیقی پیکرتراش گوشه‌نشین🔻 🔹 استاد ابوالحسن صدیقی، درست مانند کمال‌‌الملک همان تحول و همان چشم‌‌انداز جدیدی را که او در نقاشی ایران به وجود آورد؛ در مجسمه‌سازی ایران باعث شد. قبل از کمال‌الملک، نقاشی ایران، پس از صفویه، گرایش تکنیکی ضعیفی به نقاشی اروپایی پیدا کرد و با شیوه‌ای ابتدایی در این چهارچوب ادامه‌ی حیات ‌می‌داد. کمال‌الملک به اروپا رفت و تکنیک پخته‌ی نقاشیِ معمول آنجا را با توانایی و توأم با روحیه‌ی ایرانی به سوغات آورد و نگرشی امروزی به نقاشی ایران داد و این امر کاری بس مهم و شگرف بود و سبب شد که در آینده نقاشی ایران به سهم خود گام‌های سریع‌تری در نقاشی هم سطح دنیا بردارد و با آن حدوداً همگام شود. قبل از صدیقی نیز مجسمه‌سازی ما چنین وضعی داشت و بین نقش برجسته‌های باشکوه تخت جمشید تا کارهای صدیقی، ورطه‌ای به عمق قرن‌ها بود. 🔹 مشهورترین آثار صدیقی به سفارش انجمن آثار ملی ساخته شده‌اند. صدیقی در سال ۱۳۲۴ مجسمه‌ی ابن‌سینا را با سنگ مرمر به ارتفاع سه متر و ده سانتی‌متر با سنگ یکپارچه مرمر سفید ساخت که به مناسبت هزارمین سال تولدش در شهر همدان و کنار آرامگاهش نصب شد. صدیقی نیم‌رخی هم از ابن سینا طراحی کرد که در جشنواره‌ی ابن‌سینا در سال ۱۳۳۳ به صورت تمبر یادبود منتشر شد.علاوه بر این، او طرحی از چهره‌ی سعدی شاعر پرآوازه‌ی ایران کشید و بر اساس آن نیز مجسمه‌ای از سنگ مرمر ساخت که در دوازه‌ی اصفهان شیراز نصب شده است. در این مجسمه سعدی در حالتی ایستاده کلیاتش را در دست دارد. ارتفاعِ مجسمه سه متر و ده سانتی‌متر است که در تهران ساخته و در ۲۲ فروردین سال ۱۳۳۰ تحویل شهرداری شیراز شد. 🔹 ابوالحسن صدیقی یکصدسال زندگی کرد و نزدیک به پنجاه سال مشغول مجسمه‌سازی بود و با آنکه توانست شخصیت‌های نا‌می ‌ایران را با «واقعی‌ترین چهره‌ی ایرانی مجسم کند» اما به گفته‌ی مرتضی ممیز «این سؤال را برای بینندگان آثارش به وجود ‌می‌آورد که با علاقه‌ی وافری که او به ساده کردن سطح و ساده دیدن فرم‌ها در آثارش دارد چرا این توفیق را پیدا نمی‌کند که مجسمه‌هایی هنرمندانه با اشکالی ساده و جدید بسازد؛ هر چند که وقتی عقاب نگهبان زال را در مجسمه‌ی میدان فردوسی به همین طریق ‌می‌سازد با ریشخند نااهلان مواجه می‌شود.» صدیقی در بیستم آذر ۱۳۷۴ در انزوا درگذشت. از او بیش از پنجاه مجسمه و هفتاد تابلوی نقاشی رنگ روغن و آبرنگ و ده‌ها طرح سیاه و سفید باقی مانده است. @NashrAasoo 💭
4 96747Loading...
24
«بین نقش برجسته‌های باشکوه تخت جمشید تا کارهای صدیقی، ورطه‌ای به عمق قرن‌ها بود. صدیقی در کارگاه کمال‌الملک پس از پایان دوره نقاشی به مجسمه‌سازی روی آورد و سرخود به پیکرتراشی مشغول شد و بعد از کناره‌گیری اجباری کمال‌الملک از سرپرستی مدرسه‌اش، او هم به فرانسه رفت و به فراگیری پیکرتراشی پرداخت. پس از بازگشت، پرشور و بی‌وقفه، مجسمه‌سازی امروز ایران را پایه گذاشت و شیوه و معیاری جدید را در مجسمه‌سازی ما مطرح کرد و چهره‌ی بسیاری از معاریف بزرگ ایران را در اذهان ایرانیان تجسم بخشید.» aasoo.org/fa/articles/4712 @NashrAasoo 🔻
4 36919Loading...
25
پادکست «چهل خواننده‌ی زن ایرانیِ زیر چهل سال» 🎶 در بخش دوم این پادکست به معرفی این پنج هنرمند پرداخته‌ایم: صنم پاشا، شهرزاد بهشتیان، آیدا شاه‌قاسمی، سحر محمدی و دلارام کفاش‌زاده. 🔸 پادکست‌های ما را در شبکه‌های اجتماعی و اپ‌های پادخوان با شناسه‌ی NashrAasoo بشنوید. [Castbox] [Google] [Spotify] [Apple] @NashrAasoo 🎧
4 391124Loading...
26
پادکست «چهل خواننده‌ی زن ایرانیِ زیر چهل سال» مجموعه‌ای‌ست با پژوهش و نویسندگیِ امید احسانی و روایت شبنم طلوعی درباره‌ی تعدادی از خوانندگان زن ایرانی که در دو دهه‌ی اخیر مطرح شدند. خوانندگانی که یا هم‌چنان داخل ایرانند و یا فعالیتشان را از داخل ایران آغاز کرده‌اند. aasoo.org/fa/podcast/4710 @NashrAasoo 🔻
4 83741Loading...
27
در ستایش دادخواهی و بیان حقیقت 🔺 دورفمن که در جوانی به‌نحوی معجزه‌آسا از چنگال مرگ جَسته بود، عمر ادبیِ خویش را وقف صدادادن به ستم‌دیدگان کرد. او نمایشنامه‌ی حقوق‌بشریِ خود را با این جمله آغاز می‌کند: «شهامت با یک صدا شروع می‌شود.» @NashrAasoo 💭
6 16043Loading...
28
📚 آسو، فردا جمعه ۲۶ آوریل (فردا) در مونیخ در «نمایشگاه کتاب تهرانِ بدون سانسور» شرکت خواهد داشت. در غرفه‌ی آسو، نسخه‌ی چاپی تازه‌ترین کتاب‌های منتشر شده از سوی ما را تهیه و با همکاران آسو گفتگو کنید. 📍Eine Welt Haus, Schwanthalerstr. 80, 80336 München @NashrAasoo 💭
5 17122Loading...
29
رؤیاپردازی در جستجوی بهشت 🎥 مهدی شبانی «یادی از هرانت دینک روزنامه‌نگار برجسته‌ی ارمنی‌تبار که از مهم‌ترین منادیان آشتی ترک‌ها و ارمنی‌های ترکیه بود، و حدود ۱۷ سال پیش به دست یک نوجوان ناسیونالیست تندرو در استانبول کشته شد.» @NashrAasoo 🔻
4 76947Loading...
30
«ایدئولوژی‌زده‎» ✍️ مانا نیستانی @NashrAasoo 🔺
11 03798Loading...
31
زنان پیشگام در تئاتر؛ ستارگان گمنام بر صحنه‌ی نمایش🔻 🔸 تئاتر در ایران همچون دیگر عرصه‌ها مدت‌ها در انحصار مردان بود، و مردانِ زن‌پوش به جای زنان در تعزیه و نمایش بازی می‌کردند. حضور زنان در سالن‌های تئاتر و تماشاخانه‌ها، خواه به‌عنوان بازیگر و خواه در جایگاه تماشاگر، ممنوع بود. در سال ۱۲۹۵، به همت سیدعلی نصر در «گراند هتل»، زنان ــ البته زنان غیرمسلمان ــ برای نخستین بار در ایران در دنیای نمایش حضور یافتند. در سال ۱۳۰۲ ساری امانی، «مجمع فرهنگی و هنری پیک سعادت نسوان» را در رشت راه‌اندازی کرد و امیر سعادت نیز «تئاتر سعادت» را با حضور اولین زنان ایرانی تأسیس کرد. در سال ۱۳۰۵ هنرستان موسیقیِ علینقی وزیری آغاز به کار کرد و فضای تازه‌ای به روی زنان در عرصه‌ی اپرا و نمایش گشود. در سال ۱۳۱۴ با تأسیس «کانون بانوان» توسط صدیقه دولت‌آبادی زمینه برای حضور زنان در تئاتر فراهم شد؛ دولت‌آبادی خودش نمایش‌نامه‌هایی برای مطرح کردن حقوق زنان نوشت. 🔸 وارتو طریان، معروف به بانو لالا، نخستین زنی است که روی صحنه‌ی تئاتر بازی کرد و به‌عنوان بازیگر حرفه‌ای شناخته شد. او در سال ۱۲۷۵ در خانواده‌ای ارمنی در تبریز به دنیا آمد. وارتو طریان در سال ۱۳۰۰ در نمایش «پری‌چهر و پری‌زاد» در کنار پری آقابابوف روی صحنه رفت ــ این اولین بار بود که یک زن نقش اصلیِ نمایشی را بر عهده داشت. نمایش‌نامه را رضا شهرزاد نوشت و آرتو طریان آن را کارگردانی کرد. در سال ۱۳۰۲ وارتو طریان به پیشنهاد نورالهدی منگنه، از اعضای «جمعیت نسوان وطن‌خواه»، نمایش «آدم و حوا» را با همکاریِ پری آقابابوف به روی صحنه برد. نمایش «آدم و حوا» به کارگردانی و اجرای وارتو طریان، نخستین نمایشی است که تهیه و کارگردانی و اجرای آن را زنان بر عهده داشتند و توانستند حضور خود را به دنیای مردانه‌ی تئاتر در آن دوران تحمیل کنند. وارتو طریان در سال ۱۳۵۳ از دنیا رفت، بی‌آنکه کسی جایگاه تاریخی‌اش در تئاتر ایران را به رسمیت بشناسد و از او تجلیل کند. 🔸 پس از انقلاب به علت محدودیت‌های تحمیل‌شده بر زنان، مهین اسکویی نیز بیکار و خانه‌نشین شد اما از پای ننشست و در خانه‌اش مرکزی آموزشی برای بازیگری تشکیل داد. عباس جوانمرد درباره‌ی او می‌گوید: «هیچ درِ بسته‌ای نتوانست خیال و اندیشه‌ی سرکش مهین را حبس کند. بال پرواز بازیگری، کارگردانی‌اش اگر شکسته شد، عشق و همتش هرگز نشکست. کلاس‌های خانگی و ترجمه‌های ماندنی و پایه‌ای که هر یک گنجینه‌ی عظیمی از تئوری و عمر تئاتری اوست، پدید آمد.» به گفته‌ی احمد دامود، «مهین نه فقط تحولی را در زمینه‌ی تکنیک و کیفیت وارد تئاتر کرد، بلکه از نظر فکری نیز تماشاگران را با مسائلی آشنا کرد که برایشان تجربه‌ی جدید و متفاوتی بود.» مهین اسکویی در خاطراتش می‌گوید که گاهی به مهری آهی، مترجم و استاد زبان روسی، زنگ می‌زده و از او درباره‌ی ترجمه‌سؤالاتی می‌کرده است. مهری آهی ‌گفته است که نمی‌دانم این‌ها چیست که ترجمه می‌کنی، این‌ها بسیار مشکل‌اند. مهین اسکویی پاسخ داده که «من می‌خواهم از خودم یک یادگار به جا بگذارم. روزی من از دنیا می‌روم. بازیِ من را هم که نسل جدید ندیده‌اند ولی این کتاب چاپ می‌شود و می‌ماند.» @NashrAasoo 💭
4 90872Loading...
32
«نتیجه‌ی نخستین حضور زنان بر صحنه‌ی نمایش، نه گُل‌باران و تشویق و حمایت بلکه پرتاب سنگ و کلوخ و دشنام و به آتش کشیده شدن «تئاتر سعادت» و «کانون بانوان» بود. با وجود این، زنان تسلیم نشدند و هرچند همه‌ی زنانِ پیشگام در تئاتر بهای سنگینی برای نوآوری‌پرداختند اما آن‌ها سرانجام ممنوعیت حضور زنان در عرصه‌ی نمایش را از میان برداشتند و دستاوردهای چشمگیری از خود بر جا گذاشتند.» aasoo.org/fa/articles/4705 @NashrAasoo 🔻
4 40849Loading...
33
جامعه‌ی روسیه بر پایه‌ی عرف مافیا بنا نهاده شده است🔻 سرگی مدودف 🔹«اگر روزی روسیه بخواهد متلاشی شود، به‌خاطر کمبود تخم‌مرغ یا قطعی شوفاژ نخواهد بود. روس‌ها استعداد فوق‌العاده‌ای در بردباری دارند، اما نمی‌توانند سرنوشتِ خود را رقم بزنند. دگرگونی‌های بزرگ تاریخی هرگز کار آن‌ها نبوده است، بلکه همیشه به ایشان تحمیل شده است. آن‌ها هیچ نقشی در انقلاب ۱۹۱۷ نداشتند: نظام استبدادی خودبه‌خود فروریخت. فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی در سال ۱۹۹۱ نیز ناشی از فشار اعتراضات مردمی نبود، بلکه به این‌علت روی داد که مسکو در جنگ سرد بازنده شد و بهای نفت به بشکه‌ای ده دلار سقوط کرد.» @NashrAasoo 💭
5 40172Loading...
دو نماد شرّ در برابر هم: نازی‌گرایی یا استعمار؟ 🔻 ✍️ برای انسانِ اروپایی پس از جنگ جهانی دوم، نماد شرّ سیاسی «نازی‌گرایی» و به میزان کمتری «استالین‌گرایی» بوده است. برای سال‌ها بر سر این موضوع میان چپ غیراستالین‌گرای غربی و راستِ آزادی‌خواه توافق وجود داشت. از حدود دهه‌ی هشتاد در آمریکا متفکرانی ظهور کردند که عمدتاً ریشه‌ی عرب یا هندی داشتند و کوشیدند جبهه‌ای تازه در جریان چپ بگشایند. آن‌ها وضعیت مردمان کشورهای مستعمرات سابق و نگاه غرب به تمدن‌ها و فرهنگ‌های غیرغربی را به موضوع اصلیِ کار فکریِ خویش بدل کردند. روشنفکرانِ ضداستعمار البته دهه‌ها قبل کارِ خود را آغاز کرده بودند، و می‌توان از میان آنان به کسانی همچون فراتنس فانون، امه سزر و آلبر ممی اشاره کرد. اما در آمریکا بود که این متفکرانِ جهان‌ سومی توانستند در نهادهای مهم دانشگاهی جای بگیرند و از این طریق مشروعیت و اعتباری فراتر از جریانی روشنفکری در حاشیه‌ی فرهنگ پیدا کنند. این متفکران به‌تدریج مکتبی را بنیان گذاشتند که امروز مطالعات پسااستعماری خوانده می‌شود. ✍️ تصویر آمریکا از خود پس از جنگ جهانی دوم این بود: ما فاتح جنگ بودیم، سربازانِ شجاع ما سیاه‌کار‌ترین حکومت مستبد تاریخ مدرن را در آلمان شکست داد. ما ناجیِ حقیقی آزادی در قلب قرن بیستم بوده‌ایم. حمایت از یهودیان و دولت اسرائیل نیز ادامه‌ی منطقی این روایت است. گر چه پسااستعمارگرایان تلاش زیادی در واسازیِ این روایت کرده‌اند، اما باید گفت این روایت تا حد زیادی درست است. هر دانشجوی دکترای کم‌استعدادی در ادبیات تطبیقی یا مطالعات سینما بلد است ظرف ده دقیقه با چند ارجاع به دریدا و فوکو و گرامشی و غیره این روایت را «وا بسازد»، اما باید گفت اگر از لحن فخرفروشانه‌ی این روایت بگذریم، هسته‌ی اصلیِ آن حقیقت دارد. بله آمریکا اروپا و بلکه جهان را از شرّ حکومت مستبد سیاه‌کار هیتلر نجات داد. این ژنرال آیزنهاور و سربازان شجاعش بودند که برای آزادی جنگیدند. در این جمله چیز اغراق‌آمیزی وجود ندارد. دانشجویان آمریکایی می‌توانند تا ابد از آمریکایی بودنِ خود شرمنده باشند، اما تاریخ را نمی‌توان تغییر داد. ✍️ اگر از شروری که این چپ دانشگاهی تولید کرده و می‌کند بگذریم، باید گفت نکته‌ای در خور تأمل در آن وجود دارد: آیا توجه به نازی‌گرایی و کمونیسم و دو نماد آن، هیتلر و استالین به عنوان دو نماد استبداد در قرن بیستم، ما را نسبت به جنایت‌های استعمار نابینا نکرده است؟ آیا تاریخ استعمار از قضا پیش‌تاریخِ دولت‌های تمامیت‌خواه قرن بیستم نبوده است؟ این تحلیلی است که هانا آرنت در کتاب خاستگاه‌های تمامیت‌خواهی تا حدی به آن نزدیک می‌شود: گذر از استعمار اقتصادی به مرحله‌ی امپریالیسم به‌عنوان یکی از ریشه‌های تمامیت‌خواهی. آیا بسیاری از جنایاتی که آلمان هیتلری در دهه‌های سی و چهل قرن بیستم انجام داد پیشتر در مستعمرات آلمان در آفریقا تمرین نشده بود؟ آیا نسل‌کشی مردمانِ «هِرِرو» در نامیبیا را که به دستور ژنرال لوتار فون تروتا انجام شد و به مرگ حدود یکصدهزار نفر انجامید، نمی‌توان «پیش‌درآمدی بر هولوکاست» دانست؟ @NashrAasoo 💭
نمایش همه...
دو نماد شرّ در برابر هم: نازی‌گرایی یا استعمار؟

روایت مسلط در غرب تنها نازی‌گرایی و استالین‌گرایی را نماد شرّ سیاسیِ تاریخ مدرن می‌داند، اما به تاریخ استعمار توجهی ندارد و این از فهمی ناقص و غرب‌محور از تاریخ مدرن ناشی می‌شود.

👏 13👍 8👎 4😢 1
Photo unavailableShow in Telegram
«دانشجویانِ دختر با ترکیبی از تاپ و چفیه، برای پایان یافتن جنگ غزه شعار می‌دهند. پرچم‌های فلسطین بالا می‌رود و دانشجویان با پلیس درگیر می‌شوند. پسرها کاملاً روی خود را پوشانده‌اند، گویی برای جنگی چریکی آماده می‌شوند. مأمور پلیس استاد فلسفه را دست‌بسته همراه خود می‌کشد. مأموری دیگر دانشجویی را مثل گربه‌ای خانگی که خراب‌کاری کرده است، بلند می‌کند و می‌برد. دانشجویان در چمنِ دانشگاه اردو زده‌اند و آفتاب می‌گیرند، گاهی با رسانه‌های مهم مصاحبه می‌کنند و از خواسته‌هایشان می‌گویند. عکسی منتشر می‌شود از دختران دانشجو که با گیسوان افشان به سجده افتاده‌اند، ظاهراً نماز می‌گزارند. گاهی شعارهایی یهودستیزانه به گوش می‌رسد و چیزهایی درباره‌ی حماس و حمله‌ی ۷ اکتبر، اما در کل به نظر نمی‌رسد که با جنبشی یهودستیز مواجه باشیم. آیا بیشتر ترکیبی است از «بازیگوشیِ جوانی و چپ‌بازی»؟ آیا موضوع به این سادگی است؟ آیا پشت این صحنه‌ها نکته‌ای قابل تأمل وجود دارد؟ چه چیزی در این اعتراضات شنیدنی است و چه چیزی دورریختنی؟» aasoo.org/fa/notes/4752 @NashrAasoo 🔻
نمایش همه...
👍 12👎 4👏 1💔 1
📚 آسو، جمعه ۱۰ ماه مه در برلین در «نمایشگاه کتاب بدون سانسور» شرکت خواهد داشت. در غرفه‌ی آسو، نسخه‌ی چاپی تازه‌ترین کتاب‌های منتشر شده از سوی ما را تهیه و با همکاران آسو گفتگو کنید. با حضور علیرضا روشن و کاظم کردوانی و معرفی کتاب‌های خواب فرهاد در بیداری و نجف، حلوای انگشت‌پیچ. 🕛 از ساعت ۱۱ تا ۲۰ 📍Pangea Haus Bei der Iranischen Gemeinde in Deutschland e.V. Trautenaustraße 5 | 10717 Berlin @NashrAasoo 🔺
نمایش همه...
👍 13 4
02:08
Video unavailableShow in Telegram
بچه‌ها سلام، نامه‌ی فرزاد کمانگر به دانش‌آموزانش 📽 مهتاب گریمشاو به یاد فرزاد کمانگر، معلم جوان کُرد که در روز ۱۹ اردیبهشت ۱۳۸۹ به دار آویخته شد. @NashrAasoo 🔺
نمایش همه...
💔 53 16😢 10👍 3
گفت‌وگوهای زندان و جنبش مهسا🔻 🔸 به نظر می‌رسد که شما مخالف «انقلاب» هستید، اما با استراتژی گذار موافقید. تصور می‌کنم که منظورتان از گذار، تحول به نظم سیاسیِ جدید و دموکراتیک باشد، آن‌گونه که آقای میرحسین موسوی تجویز می‌کنند ولی اذعان دارند که در این شرایط نمی‌دانند که چنین گذاری چگونه قرار است رخ دهد. اگر چنین است، برایم جالب است بدانم که استراتژی گذار از حیث نظری با انقلاب چه تفاوتی دارد؟ به نظر می‌رسد که شما «انقلاب» را به معنای براندازیِ قهرآمیز می‌دانید و از آن دوری می‌جویید. با توجه به تجربه‌ی دردناک این نوع انقلاب‌ها در قرن گذشته که با خود خشونت، بی‌ثباتی، ناامنی، و آسیب به زیرساخت اقتصادی را به همراه آوردند، موضع شما قابل درک است. اما در ادبیات جنبش‌ها و سیاست‌های مبارزه‌جویانه (contentious politics) بحثی هست حول اینکه آیا انقلاب لزوماً با براندازی و خشونت همراه است، آن‌گونه که هانتیگتون می‌دید؟ به عبارت دیگر، آیا تغییرات ساختاری از طریق بسیج مردمی و خیزش‌های سیاسی ضرورتاً باید با خشونت و تخریب همراه باشد؟ 🔸 پرسش اصلی این است که خشونت یعنی چه؟ بسیاری از خشونتِ فقر، خشونتِ روانی و البته از خشونتِ جنسی صحبت کرده‌اند، و بعضی دیگر از آسیب رساندن به اموال و حتی اخلال در نظم عمومی، مانند آتش زدن لاستیک اتومبیل در خیابان‌ها، سخن گفته‌اند. گفتنی‌ها درین‌باره زیاد است. ولی باید به‌اختصار تأکید کنم که در مباحث جنبش‌های اجتماعی و انقلابی، خشونت کلاً به معنای آسیب زدن به جسم و جانِ انسان‌ها تعریف می‌شود. با این توصیف، اصل امتناع از خشونت در مبارزات اجتماعی و سیاسی عبارت است از امتناع از وارد کردن آسیب به جسم و جانِ انسان‌های دیگر، چه انسان‌هایی که خارج از معادله‌ی مبارزات هستند و چه آن‌هایی که در مقابل حرکت اعتراضی دست به خشونت می‌زنند. در ادبیات سیاسی، اصل امتناع از خشونت در مقابل عملیات مسلحانه مطرح می‌شود، اما محدود به آن نیست. در این معنا، اختلال در نظم عمومی مانند آتش زدن لاستیک اتوموبیل لزوماً از مصادیق خشونت نیست، بلکه شکلی از نافرمانیِ مدنی به شمار می‌رود. می‌بینیم که قضیه‌ی خشونت خیلی بغرنج‌تر از آن است که این روزها در رسانه‌ها و گفتار سیاستمداران جاری است. 🔸آیا نمی‌توان تصور کرد که جامعه خسته شود، مردم مهاجرت کنند یا به قول معروف «آهسته بیایند و آهسته بروند»، و در کل برگردند به زندگیِ خصوصیِ خودشان و کاری به کار سیاست نداشته باشند؟ تردیدی ندارم که می‌توان پاسخ‌های مستدلی به این پرسش‌ها ارائه کرد. ولی به هر حال باید به این سؤالات پرداخت. برای مثال، می‌توان پرسید آیا اصولاً امتناع شهروندان ایرانی از سیاست تحت حاکمیت ولایی-نظامی مقدور است؟ آیا زنان می‌توانند به زندگیِ خودشان بپردازند و کاری به کارِ حاکمیت نداشته باشند؟ من فکر نمی‌کنم که چنین چیزی محتمل باشد. به این علت ساده که این حاکمیت است که دست از سرِ مردم برنمی‌دارد و نمی‌گذارد آن‌ها به زندگیِ عادیِ خود مشغول باشند. به این دلیل که، به زبان عامیانه، مردمِ ما عادی‌اند ولی حاکمیت غیرعادی. فقط کافی است در این روزها نگاهی به خیابان‌ها و میادین و پارک‌ها، و به کافه‌ها و فروشگاه‌ها و دانشگاه‌ها بیندازیم تا ببینیم گشت ارشاد و دیگر دولتیان با زنان و مردانی که لزوماً نمی‌خواهند کاری به کارِ سیاست داشته باشند چه می‌کنند. به عبارت دیگر، «خروج» شهروندان ایرانی از کارزار سیاست، حتی اگر چنین بخواهند، نامحتمل است، دقیقاً به این علت که حاکمیت زندگی‌کردن را سیاسی کرده است. @NashrAasoo 💭
نمایش همه...
گفت‌وگوهای زندان و جنبش مهسا

همکار گرامی جناب آقای دکتر مدنی، با سلام و آرزوی سلامتی و سرافرازی. متأسفم که این یادداشت را در زمانی می‌نویسم که شما در بند و تبعید به سر می‌برید. کاش وضعیت چنان بود که می‌توانستیم روی نیمکت پارکی در تهران به گفت‌وگو بنشینیم. ولی گویی چنین اشتیاق معمولی در کشور ما به آرزو تبدیل شده است. امیدوارم که روزی چنین فرصتی فراهم شود. اخیراً گفت‌وگوی خواندنی و پربار شما با آقای حسین رزاق را که در زندان صورت گرفته با اشتیاق فراوان خواندم. این گفت‌وگو مباحث مهمی را درباره‌ی وضعیت اجتماعی و سیاسیِ ایران پس از خیزش «زن،…

👍 30 22
Photo unavailableShow in Telegram
«اخیراً گفت‌وگوی خواندنی و پربار شما با آقای حسین رزاق را که در زندان صورت گرفته با اشتیاق فراوان خواندم. این گفت‌وگو مباحث مهمی را درباره‌ی وضعیت اجتماعی و سیاسیِ ایران پس از خیزش «زن، زندگی، آزادی» مطرح می‌کند. من با بسیاری از دیدگاه‌های شما در این گفت‌وگو همدلی دارم. تحلیل روشنِ شما نشانگر درک عمیق از دینامیک بغرنج جنبش‌های اجتماعیِ ایران است. در اینجا مایلم با عنایت به برخی از نظرات شما که شاید نیاز به تدقیق و تأمل داشته باشند پرسش‌هایی را مطرح کنم و نکاتی را در میان بگذارم. با این امید که قابلیت اندیشیدن داشته باشند و گفت‌وگوهای بیشتری را موجب شوند.» aasoo.org/fa/articles/4750 @NashrAasoo 🔻
نمایش همه...
👍 9
رپ فارسی؛ روایت بی‌‌تعارف یک دوران مهیب🔺 🎶 امید احسانی «در این پادکست در جستجوی پاسخ این پرسش هستیم: چرا رپ فارسی مهم است و باید به عنوان یکی از مهم‌ترین جریان‌های هنری و اجتماعی ایران آن را واکاوی کرد؟» aasoo.org/fa/podcast/3815 @NashrAasoo 🔻
نمایش همه...
👍 14👎 4
۳۰۰ سال پس از تولد کانت از او چه می‌توان آموخت؟ 🔻 🔸در دنیای احتمالیِ دیگری، دنیایی شاید پیش‌بینی‌پذیرتر از دنیایی که در آن زندگی می‌کنیم، به جای اینکه هر روز صبح با عجله جدیدترین اخبار جنگِ روسیه در اوکراین را مرور کنم، مرتباً اخبار پیش‌بینیِ وضع آب و هوا را دنبال می‌کردم. در چنان دنیایی مشتاقانه چشم به راه سفر به کالینینگراد می‌بودم، سفری که از مدت‌ها قبل به منظور شرکت در جشن تولد امانوئل کانت ــ فیلسوفِ محبوبم، و ظاهراً یکی از فیلسوفانِ محبوبِ ولادیمیر پوتین ــ برای آن برنامه‌ریزی کرده بودم. در چنان دنیایی بلیتی برای پرواز به کالینینگراد از طریق مسکو در اواخر ماه جاری رزرو می‌کردم، و چشم‌بسته و احساساتی درباره‌ی ورود به زادگاه کانت خیال‌پردازی می‌کردم ــ رفتاری که چندان در شأن یک کانتی نیست. 🔸 به نظر کانت، آزاد بودن یعنی اینکه بتوانیم به شیوه‌ای نقادانه از علایق و تمایلاتمان فاصله بگیریم و از خود بپرسیم که آیا این علایق و تمایلات به تفکر روشن‌اندیشانه کمک می‌کنند یا نه: به قول کانت، آزادی یعنی «خروج انسان از صغارتی که خود بر خویش تحمیل کرده است.» فرایند روشن‌اندیشی متکی بر سه اصل است: مستقل اندیشیدن، اندیشیدن از منظری عام و همگانی، و منسجم اندیشیدن. به عقیده‌ی او، چنین اصولی را می‌توان از طریق «کاربرد عمومیِ خرَد» متحقق کرد، یعنی شیوه‌ی کاری که با کاربرد «خصوصیِ» خرَد توسط افراد در حرفه‌ی خود (مثلاً به‌عنوان دانشجو، آموزگار، پزشک، سیاستمدار، وکیل یا مدیر سرمایه‌گذاری) تفاوتی بنیادی دارد. دومی مبتنی بر پذیرش صلاحیت شخصِ صاحب‌نظر است، در حالی که اولی مستلزم نگرش نقادانه، بی‌طرفانه و کثرت‌گرایانه است. 🔸کانت صلح‌طلب بود اما ساده‌لوح نبود. برتراند راسل، فیلسوف بریتانیایی، در جستار معروف «آینده‌ی صلح‌طلبی» (۱۹۴۳) بین صلح‌طلبیِ مطلق و نسبی تمایز قائل می‌شود. به عقیده‌ی راسل، از منظر صلح‌طلبیِ مطلق، «گرفتن جانِ انسان در هر شرایطی نادرست است». از منظر صلح‌طلبیِ نسبی، «بدی‌های جنگ تقریباً همیشه بیش از آن است که جمعیتِ هیجان‌زده در آغازِ جنگ می‌پندارند»؛ و هرچند بعضی جنگ‌ها ارزشِ جنگیدن دارد اما در مواردی مثل جنگ جهانیِ اول «بدی‌های حاصل» از آن بیش از بدی‌های امتیاز دادن و مصالحه‌ی لازم برای جلوگیری از جنگ است. نظام فکریِ کانت به چنین محاسباتی تن نمی‌دهد: صلح‌طلبیِ او بیشتر اصول‌گرایانه است تا پیامدگرایانه. با وجود این، کانت و راسل بر خلاف بنیان‌گذارانِ مسیحیتِ اولیه صلح‌طلبی را به این معنا نمی‌دانند که «اگر کسی به گونه‌ی راستِ تو سیلی زد، گونه‌ی دیگرت را به طرفِ او بگردان»، همان آموزه‌ای که سنتِ «جنگ عادلانه» در پاسخ به آن پدید آمد. به عقیده‌ی حامیان نظریه‌ی «جنگ عادلانه»، برگرداندن گونه‌ی دیگر فقط در مورد خشونت علیه افراد معقول است، نه حمله به کل گروهی از آدم‌های بی‌گناه. به قول اگوستین، یکی از نخستین مروجان نظریه‌ی «جنگ عادلانه»، «این بی‌عدالتیِ طرفِ مقابل است که مسئولیتِ جنگِ عادلانه را بر عهده‌ی انسانِ خردمند می‌گذارد.» @NashrAasoo 💭
نمایش همه...
۳۰۰ سال پس از تولد کانت از او چه می‌توان آموخت؟

  در دنیای احتمالیِ دیگری، دنیایی شاید پیش‌بینی‌پذیرتر از دنیایی که در آن زندگی می‌کنیم، به جای اینکه هر روز صبح با عجله جدیدترین اخبار جنگِ روسیه در اوکراین را مرور کنم، مرتباً اخبار پیش‌بینیِ وضع آب و هوا را دنبال می‌کردم. در چنان دنیایی مشتاقانه چشم به راه سفر به کالینینگراد می‌بودم، سفری که از مدت‌ها قبل به منظور شرکت در جشن تولد امانوئل کانت ــ فیلسوفِ محبوبم، و ظاهراً یکی از فیلسوفانِ محبوبِ ولادیمیر پوتین ــ برای آن برنامه‌ریزی کرده بودم. در چنان دنیایی بلیتی برای پرواز به کالینینگراد از طریق مسکو در…

👍 25 7
Photo unavailableShow in Telegram
«جهان‌وطن‌گراییِ کانت مبتنی بر این ایده است که کره‌ی زمین در اصل ملکِ مشترکِ همه‌ی انسان‌ها است. کانت تصریح می‌کند که چون اکنون تعامل جهانی به حدی رسیده است که «نقض حق در یک جای کره‌ی زمین، در همه‌جای آن احساس می‌شود»، مفهوم جهان‌وطن‌گرایی نه مسئله‌ای اخلاقی بلکه مسئله‌ای سیاسی است. چون حقوق خصوصی، عمومی، بین‌المللی و جهان‌وطنی به یکدیگر وابستگیِ متقابل دارند، وقتی یکی از آن‌ها را مورد تردید قرار دهیم بقیه هم محل تردید می‌شوند.» aasoo.org/fa/articles/4728 @NashrAasoo 🔻
نمایش همه...
👍 18 7
نمونه‌ی شگفت‌انگیز توماج صالحی؛ دیکتاتورها رستگار نمی‌شوند 🔻 🎙 هربرت مارکوزه، چهره‌ی شاخصِ مکتبِ فرانکفورت در دهه‌ی شصت میلادی، یکی از اولین­ کسانی بود که متوجه شد در موسیقیِ عامه‌پسندی که بر توده‌ی مردم تأثیر می‌گذارد، غایت مطلوب چیز دیگری است. یعنی مواجهه‌ی زیبایی‌شناسانه با این نوع موسیقی نیاز به موازین جدیدی دارد و شاید به همین دلیل در مورد هم‌سراییِ ترانه‌های باب دیلن در تجمعاتِ سیاسی-اجتماعیِ دانشگاه­ها آن جمله‌ی معروف را گفت :«وقتی در تجمعاتی علیه جنگ ویتنام شرکت کردم و دیدم و شنیدم که آن‌ها ترانه‌های باب دیلن را می‌خوانند، گفتنش سخت است، یک‌جورهایی احساس کردم که در واقع امروز این تنها زبانِ انقلابی است که باقی مانده.» 🎙 در فاصله‌ی شهریور ۱۴۰۰ تا شهریور ۱۴۰۱، یعنی تا پیش از آغاز جنبش ژینا، و در زمانی که پرونده‌ی اولِ او روند حقوقی‌اش را می‌گذارند، توماج هفت ترانه‌ی اعتراضی منتشر کرد. یکی از مهم‌ترینِ آن‌ها «شلاق» بود که با همکاریِ جاستینا تولید شد. بخشی از ترجیع‌بند ترانه این بود: «با اختیار زندگی کن بگو حجاب بی‌حجاب». این رپ در ۲۰ تیرماه، یعنی حدود دو ماه پیش از آغاز جنبش ژینا، منتشر شد. این ترانه‌ مشخصاً از برابری و آزادی‌خواهی در مقابله با حکومت و حجاب حرف می‌زد، موضوعی که دو ماه بعد با قتل ژینا به خیابان‌ها کشیده شد. اندکی پس از آغاز جنبش، در ۱۴مهرماه، توماج ترانه‌ی «میدون جنگ»، و سپس در اول آبان، ترانه‌ی «فال» را منتشر کرد و در نهایت در هشتم آبان دستگیر شد. 🎙 توماج صالحی بخشی از هنری است که ارائه کرده. یعنی اگر مؤانست اخلاق و زیبایی‌شناسی را عامل اعتلای اثر هنری بدانیم، درهم‌تنیدگیِ زندگیِ سیاسیِ اخلاق‌مدارانه‌ی توماج با ایده‌هایی که در ترانه‌هایش مطرح شده‌اند، رویداد هنریِ چشمگیری را رقم می‌زند. مواجهه با این رویداد فراتر از وجه زیبایی‌شناسانه‌ای است که قرار است به لذت بینجامد، و بیشتر شبیه به شکل دومی از تجربه‌ی زیباشناختی است که اولین بار ادموند برک و سپس امانوئل کانت مطرح کردند: مواجهه با «امر والا» که می‌تواند متفاوت از تجربه‌ی مواجهه با «امر زیبا» باشد. مواجهه با «امر والا» می‌تواند سترگ، باشکوه و حتی ترسناک باشد. @NashrAasoo 💭
نمایش همه...
نمونه‌ی شگفت‌انگیز توماج صالحی؛ دیکتاتورها رستگار نمی‌شوند

توماج صالحی بخشی از هنری است که ارائه کرده. یعنی اگر مؤانست اخلاق و زیبایی‌شناسی را عامل اعتلای اثر هنری بدانیم، درهم‌تنیدگیِ زندگیِ سیاسیِ اخلاق‌مدارانه‌ی توماج با ایده‌هایی که در ترانه‌هایش مطرح

👍 37 23💔 2👏 1