cookie

ما از کوکی‌ها برای بهبود تجربه مرور شما استفاده می‌کنیم. با کلیک کردن بر روی «پذیرش همه»، شما با استفاده از کوکی‌ها موافقت می‌کنید.

avatar

کانال ادبی فراگفتاریک ایران

جمال بیگ

نمایش بیشتر
پست‌های تبلیغاتی
321
مشترکین
اطلاعاتی وجود ندارد24 ساعت
-17 روز
+430 روز

در حال بارگیری داده...

معدل نمو المشتركين

در حال بارگیری داده...

اگر به شما بر نمی خورد که کلاه!!! بر سر می گذارید بگذارید!!! این شما همیشه یک فرد خاص نیست شاید اما کسی که کلاه!!! از سر بر می دارد برای روز مبادا در کاشت و داشت و برداشت یک بانک ذهنی دارد مهم!!! سر ما و چند تن های دیگریم که اینقدر جابجا می شویم بطرزی که همدیگر را اشتباه می گیریم گاهی که می خواهیم سر به تن کسی نباشد و گاهی!!! که سر کشی می کنیم به وقت طناب فقط یکنفر بدون سر !!! به خانه برمی گردد....... حالا به آینه نگاه کنیم و با احترام اگر خیالمان راحت است کلاهی که گذاشته ایم از سر بر داریم!!!!.........‌ #جمال_بیگ #شعر_جهانی_فراگفتاریک_ایران
نمایش همه...
دوستان شخصی بنام سیاوش گلستانی با جعل مدرک و اخاذی از مردم خودش را جای هنرمند جا زده مواظب باشید این شخص دغل کار اگر برای وام و به نیت دوستی بهتون نزدیک شد... سریع به نزدیکترین کلانتری محل یا پلیس فتا گزارش دهید ... تا الان مبالغ سنگینی از خانوم های زیادی گرفته ... مواظب باشید. باشماره های مختلف اقدام کلاهبرداری میکند و با مدارک جعلی تا بحال ارامش چندین خانواده ره برهم زده ... جای اینجور اشخاص فقط زندان است .
نمایش همه...
دوستان عزیز شاعر و هنرمندم درود... چندسالی هست شخصی بنام(س.گ) که خود را هنرمند و دیکلماتور معرفی می کند و دارای پرونده های کلاهبرداری بسیاری هست که در گوگل موجود می باشد با وعده ی وام های چند میلیاردی بدون بهره از صندوق خیریه ی کشورهای عربی اقدام به کلاهبرداری می کند..چندین بار هم تا به حال دستگیر شده است...این هشداری ست که به دوستان عزیزم می دهم که بسیار مراقب اینگونه اشخاص و وعده های وسوسه آمیزشان باشند که در دام نیفتند...لطفن اگر تجربه ای در این زمینه هم دارید با انتشار آن به دوستان کمک کنید...اگر اطلاعات کاملتری در مورد این شخص لازم دارید به پی وی من مراجعه کنید...... سپاس
نمایش همه...
کسی که خودش را با جیب هایش دار می زند از تمام طناب های جهان طلبکار است حالا شما آب ببندید به این سر خواهید دیدید چگونه درخت ها اسهال می گیرند دوپایی که مصمم است شلواری را بایستد دیگر از قانون هیچ جنگلی نمی ترسد بعد از این به پشه ها بگوئید هرچه می خواهند در جیب هایم تخم بگذارند زندگی از همین جا شروع می شود #جمال_بيگ #شعر_جهانی_فراگفتاریک_ایران Someone who himself with his pockets hangs Of all the ropes in the world is a creditor Now you close the water to this end you will see How trees They get diarrhea Two people who are determined Stand up pants He no longer fears the law of any forest After this, tell the mosquitoes whatever they want in my pockets lay eggs Life from here Starts.. #Jamal_Beig #Iranian_faragoftarik شخص نفسه مع جيوبه توقف من بين جميع الحبال في العالم هو دائن الآن قمت بإغلاق الماء تحقيقا لهذه الغاية سوف ترى كيف الأشجار يصابون بالإسهال شخصان مصممان الوقوف السراويل ولم يعد يخشى قانون أي غابة بعد هذا، أخبر البعوض كل ما يريدون في جيوبي وضع البيض الحياة من هنا يبدأ #جمال_بیگ_الهلالی #الشعر_العالمي_الفراگفتاریک
نمایش همه...
پرسید: آیا چگونه گوشه ای از صلیب بپوسد/  بخشی از بیت المقدس فرو می ریزد مگر صدای بلند گو اجازه می داد که بشنویم اما نفر دوازدهم ادامه داد: (مگر می توان سنگی از کعبه دزدید جلوی ساخت و ساز آزادی زمین را بگیرید) او صدای ضبط  را پایین آورد و گفت: چرا پس جلوی کعبه نمی نوازند چرا روبه روی بیت المقدس آلات خود را نمی شکنند چرا خودشان را در فاضلاب ها پرت نمی کنند تا متولد شوند چرا پشت بر صلیب آواز می خوانند مگر آن که وسط نشسته بود فرصت می داد از بین حرف ها این چند عبارت را شنیدم: "کعبه از استخوان من است بیت المقدس از چشم های تو صلیب از قلب یک عاشق استخوان هایم به چشم های تو پیوند خورد و ما عاشق شدیم" تا اینجا را از حفظ اجرا کردند اما قرار بود که از روی نوشته بخوانند او گفت: خواستیم عسل بچینیم کلیسا تلخ شد من گفتم: خواستیم شیر بنوشیم بیت المقدس پستان هایش را بریده بودند آن ها گفتند: به دنبال سنجاقک ها تا کعبه رفتیم همه خشک شان زده بود دوباره او گفت: دنبال این رود زلال را گرفتیم به فاضلاب رسیدیم این قسمت را با صدای بلند تکرار کردیم: همین که غسل جنایت کنی/کعبه در زهدان ساز مان ملل شکل می گیرد/بیت المقدس در آغوش پاپ متولد می شود/ کلیسا آغوش گرم خود را برای ماشه ها می گشاید این رود اگر تاریک شود(با صدای بلند تر) کلیسا از شکل می افتد(بلند تر) بیت المقدس ناقص الخلقه به دنیا می آید(باز هم بلند تر) کعبه را با آمپول هوا خواهند کشت(آهسته آهسته تر) این همسایه طبقه  پایینی دیروز می گفت: ما برای خفه کردن آمده بودیم/عمدا ما را توی آب غسل دادند/کفش های مان شاهدند/او هنوز باور دارد: روزی صدایی شبیه وزش باد  سازمان های امنیتی  را پر می کند اما فقط او به همه زبان ها صحبت خواهد کرد/او باور دارد که:توی آکواریومش هر روز بره ای شنا می کند /درختچه های کنار دیوارش هر سال دوازده بار میوه می آورند/او زیر درختچه ها تخت گذاشته میوه ها را برای شهر می فرستد. از اینجا به بعد را با هم  از حفظ تکرار کردیم: الف :کاتبان بهتر می دانند کلماتمان وحی نیستند ب : دریا رفته و کفش هنوز مانده است ج : این همه رنگ را اگر بر آن ها بپاشی باز هم زنگ خواهند زد د : صحبت از آرمیدن بود نه درخت ذ : جهان را برای ما اثبات کرده اند ر : سنگریزه ها خفقان گرفته اند تا هویت مان فاش نشود/سنگ ها را به خانه می بریم  که ما را شرمنده نکرده اند/اگر  در روزی بارانی به سازمان ملل برویم با لباس های خشک به خانه بر نمی گردیم او  گفت: #مراد_قلی_پور
نمایش همه...
چه جهان پست مدرنیستی !!! یا اگر هستی!!! تا کجا؟؟ رنگهای دنباله دار ما را با تصویرهای خط خطی می کشند اکنون اگر به شما بر نمی خورد مدتهاست با دریاهای زیادی خوابیده ام شاید بتوانم هر صبح به شکل خرچنگی خودم را بزایم بی آنکه فکر کنید در من قدیسه ای هست که از همخوابی با خدا بر می گردد و این دلیل کافی ست تا برایم خط و نشانه بکشید بی آنکه بفهمید از چاقویی که دست خودش را بریده است چه انتظاری می رود حالا به کوچه بگویید قول بدهد از بن بست خودش نترسد فردا هیچ قراری با ملاقات خودم نخواهم داشت در من عدم قطعیتی هست که نمی گذارد در زد و بندهایتان شکل بگیرم با اینکه درک می کنم تکلیف همه ی ما روشن است ما بلاتکلیفیم!!!! #جمال بیگ #شعر_جهانی_فراگفتاریک_ایران
نمایش همه...
موسی و کلاهک های هسته ای عیسی و پرنده های جاسوسی محمد و سورنا ۳ ولی یکی از صفحات روزنامه زیر مبل جا مانده است در فاصله یک شبانه روز چند بار تو را ترسانده اند تقصیر کدام ابر است که از سراب سیراب می شویم دنبال رود خانه هستیم غافل که در خانه ،چشمه ای جاریست غافل که در بیرون از اسطبل مخلصان به گندم زار ها خیره شویم موسی و کلاهی که به احترام باد ها برداشته می شود عیسی و سگ های که به استفراغ خیره اند محمد و میهمانانی که تازه نیستند نه این صفحه جدید است به ستون دوم نگاه کن بازی روی این بساط از آن تو نیست زنانی که در تو تنیده اند و برخی خاموش تا کیسه ای به آن ها برسد در پایین صفحه قفسی شکسته می شود تا مرغ ها به یک سمت بپرند آبی در دور دست نیست سبزه ها ی دور صفحات را باید چرید محمد و پمپ افکن ها عیسی و فندک های اتمی موسی و هسته ای که کاشته می شود تا معجزه ها را در همین صفحه برای تان شرح دهم #مراد_قلی_پور #گرد_همایی_شاعران__و_نویسندگان_پیشرو_مهاجر #اروپا_امریکا_و https://t.me/gerdehamaeiadabitate
نمایش همه...
گردهمائی شاعران و نویسندگان پیشرو مهاجر و داخلی

#گرد_همایی_شاعران_پیشرو_مهاجر #اروپا_امریکا_و...

نقدر
نمایش همه...