cookie

ما از کوکی‌ها برای بهبود تجربه مرور شما استفاده می‌کنیم. با کلیک کردن بر روی «پذیرش همه»، شما با استفاده از کوکی‌ها موافقت می‌کنید.

avatar

هفتمین ققنوس

اگر زیبایی را آواز سر دهی؛ حتا در تنهایی بیابان، گوش شنوا خواهی یافت " خلیل جبران " ⊙مجله فرهنگی و هنری هفتمین ققنوس https://t.me/nimaphonix تماس با من: @nimakhosravi [email protected] 📩 : رایانشانی اینستاگرام من: nimakhosravihoda

نمایش بیشتر
پست‌های تبلیغاتی
439
مشترکین
اطلاعاتی وجود ندارد24 ساعت
-47 روز
-130 روز

در حال بارگیری داده...

معدل نمو المشتركين

در حال بارگیری داده...

Photo unavailableShow in Telegram
«به او گفتم که به جهنم معتقدم و گفتم که معدودی از مردم، مثل خودم، قبل از مرگ باید در جهنم زندگی کنند تا آنچه را بعد از مرگ اتفاق می‌افتاد جبران کنند، چون بعد از مرگ که دیگر به زندگی معتقد نبودند؛ و هر کس به هر چه معتقد بود بعد از مرگ به سرش می‌آمد.»
نمایش همه...
Photo unavailableShow in Telegram
00:45
Video unavailableShow in Telegram
جانِ زندگی‌بخش رویدادهای  شاهنامه جان زندگی‌بخش رویدادهای شاهنامه، از همه دست _حتا عاشقانه_ «کردار» است. کردار سرشت حماسه و خونی است که اگر در رگ‌های آن ندود داستان هر رزم و بزم از نفس می‌افتد و خاموش می‌شود. نقش کردار در هر رویداد حماسی و حتا در کار دلدادگان نیز پیداست. در شاهنامه حسّیات (احساس و عاطفه) از برکت وجود کردار و در جریان رویدادی «بیرونی» پدیدار می‌شود. در زال و‌ رودابه و مهرورزی کوتاه رستم و تهمینه نیز «کردار» کارساز آشکار است. و طرفه آنکه _ به خلاف سنت فرهنگ و ادب فارسی_ چه‌بسا در کار و بار عاشقی، زنانِ شاهنامه پیشگام و از مردان بی‌پرواترند. رودابه، بی‌تاب عشق زال، راز دلش را نزد پرستاران غمگسار می‌گشاید و می‌گوید: که من عاشقی‌ام چو بحر دمان ازو بر شده موج تا آسمان پر از پور سام است روشن دلم به خواب اندر اندیشه زو نگسلم همه خانهٔ شرم پُر مهر اوست شب و روزم اندیشهٔ چهر اوست و می‌افزاید که چاره‌ای بیندیشید و «دل و جانم از رنج» آزاد کنید. آن‌ها او را سرزنش می‌کنند که سروی، نگاری دلارام چون تو از هندوستان تا به چین نمی‌توان یافت، چگونه دختری سرافراز چون تو دل به پیرزادی مرغ‌پرورد و کوهی می‌سپارد. رودابه چون گفتار آنان را شنید، «به خشم و به روی دژم بانگ زد: نه فغفور چین و نه قیصر روم»، که: به بالای من پور سام است، زال ابازوی شیر و با برز‌ و یال گرش پیر خوانی همی یا جوان مرا او به‌جای تن است و روان رودابه در پس پرده نمی‌نشیند و آه بکشد، تا روزی بختش باز شود، خود همتی می‌کند و از ندیمان هم دمش می‌خواهد که آنها‌ هم کاری بکنند. این نیز بد نیست گفته شود که زنانِ شاهنامه نه‌تنها در خطرگاه عشق و عاشقی، که در رایزنی و برآمدن از دشواری‌ها نیز، مانند سیندخت، گاه از مردان داناتر و جگردارترند. در شورش بهرام چوبین و خیال خام او که هرمزد را براندازد و خود به پادشاهی نشیند، خواهرش گردیه، به خلاف سران سپاه بهرام، به وی هشدار می‌دهد که در هوای پادشاهی جان خود و کار و نام دودمانت را بر باد می‌دهی.... سخن بر سر نقش «کردار» بود در ساخت و پرداخت داستان‌های رزمی و بزمی و رویارویی هماوردان یا دلدادگان. به‌خلاف غزل و شعر تغزلی که در آن کردار «درونی» است نه بیرونی و در ساحت روح رخ می‌دهد. □ شاهرخ مسکوب|ارمغان مور| ص ۲۴۴_۲۵۰ https://t.me/nimaphonix
نمایش همه...

Photo unavailableShow in Telegram
02:50
Video unavailableShow in Telegram
1
Photo unavailableShow in Telegram
خوفناک ترین نوع بشر کسی است که فهمش کم و اعتقادش زیاد است! من نه لیبرال هستم و نه محافظه کار! مقدس‌ترین مقدس برای من جسم انسان، سلامتی استعداد، هوش، عشق و مطلق ترين آزادی‌هاست، رهایی از هر دروغ به هرشکل که بروز کند... اگر من فیلسوف و هنرمند بزرگی بودم چنین برنامه ای می‌داشتم. □آنتوان چخوف|نامه به پلشچیف @nimaphonix
نمایش همه...
👍 1
Photo unavailableShow in Telegram
دوست داشتم آدم‌ها را در موقعیت‌های غیر عادی تماشا کنم. اگر ماشینی تصادف کرده بود یا دو نفر كتك كاری می‌کردند و یا جنین نارسی را در شیشه الكل انداخته بودند آن قدر به تماشا می ایستادم تا دیگر هیچوقت منظره اش را فراموش نکنم. به این ترتیب چیزهایی را می آموختم که یاد گرفتن آنها از طریق دیگر ممکن نبود و حتا اگر متعجبم می‌کرد و یا حالم را بهم می‌زد تسلیم نمی‌شدم و وانمود میکردم که همیشه همین طور بوده ام. □شیشه(حباب شیشه)|نویسنده :سیلویا پلات|ترجمه : گلی امامی|تهران:انتشارات نیل @nimaphonix
نمایش همه...
👍 1
Photo unavailableShow in Telegram
ابر است یا دماوند؟ خوشم با خیال بازی! □نیما خسروی @nimaphonix
نمایش همه...
1
Photo unavailableShow in Telegram
 خوش‌باش که غصّه بی‌کران خواهد بود   بر چرخ قرانِ اختران خواهد بود   خشتی که ز قالبِ تو خواهند زدن   ایوانِ سرایِ دیگران خواهد بود □خیام @nimaphonix
نمایش همه...