هفتمین ققنوس
اگر زیبایی را آواز سر دهی؛ حتا در تنهایی بیابان، گوش شنوا خواهی یافت " خلیل جبران " ⊙مجله فرهنگی و هنری هفتمین ققنوس https://t.me/nimaphonix تماس با من: @nimakhosravi [email protected] 📩 : رایانشانی اینستاگرام من: nimakhosravihoda
Ko'proq ko'rsatish437
Obunachilar
+124 soatlar
+17 kunlar
-430 kunlar
- Kanalning o'sishi
- Post qamrovi
- ER - jalb qilish nisbati
Ma'lumot yuklanmoqda...
Obunachilar o'sish tezligi
Ma'lumot yuklanmoqda...
■هم پیوندی عینی از ادبیات تا سینما
در نقد ادبی روشی وجود دارد که «هم پیوندی عینی¹»یا «اشتراک عینی»نامیده میشود و تی. اس. الیوت نخستین بار به آن اشاره کرد. بر این پایه و از آنجا که «ارزش یک اثر هنری و ادبی در هماهنگی کلیه عناصر آن در رساندن یک حس خاص میباشد». (شایگان فر.،۱۲۹۱: ۹۰) این روش موجب یکپارچگی فضای داستان و اثرگذاری بیشتر روایت میگردد.الیوت می نویسد: «یافتن چیزها، شرایط و زنجیره حوادثی که در کنار هم بتوانند ترجمان احساس به خصوصی باشند،آنگونه که وقتی حقایق کلی که باید به تجربهای حسی منجر شود، ابراز میشوند آن احساس بی درنگ برانگیخته شود.»(داد، ۱۳۷۱ : ۲۸) در اهمیت خلق تناسب میان عناصر داستان با وضعیت ذهنی شخصیتها،گاه نمادپردازی بسیار به کار نویسنده میآید. از این روی به شرح سه نمونه ایرانی و خارجیِ نمادپردازی از هم پیوندی عینی خواهم پرداخت:
۱. اگر فیلم رگبار(۱۳۵۱) بهرام بیضایی را دیده باشید. در صحنه آغازین فیلم جایی که اسباب و اثاثیه آقای حکمتی اموزگار را بر روی گاری حمل میکنند، مردی سیاه پوش که عینک دودی زده است دیده میشود .او در میان شخصیتهای فیلم هیچ نقشی ندارد؛ اما در چند صحنه دیده میشود. اینکه در یک اثر داستانی یا نمایشی کسی را ببینیم که سخنی نمیگوید یا اثر مستقیمی بر روند داستان نمیگذارد و تنها دیده میشود و حتا به عنوان سیاهی لشکر یا پر کننده انسانی در جای خالی ای از فیلم هم اعتبار ندارد- اما علت حضورش برای ما پرسش انگیزاست- نشان از قصد آفریننده برای بهرهگیری از او به عنوان نماد دارد. مرد سیاهپوش را در فیلم رگبار شاید بتوان نمادی از فرجام و سرنوشت ناگوار آقای حکمتی دانست.
۲. یک منتقد ادبی به نام والتر ساکل ²(walter Sokel) نیز این شیوه را در بازنمایی چهره یک گدا در رمان مادام بواری نوشتهی گوستاو فلوبر کارساز میداند.
وجود شخصیت گدا نشانگر حالات روحی و درونی یا حتا پیشبینی آیندهی دشوار شخصیت داستان است.
«که موازی با مفهوم اصلی اثر و جوهره ی زندگی قهرمان رمان است» (پراور،۱۴۰۱: ۱۲۳). نماد گدا در انتقال یک معنای احساسی به ما آگاهی از نیازهای سرکوب شده اجتماعی در وجود مادام بواری میبخشد. زشتی و کراهت چهره او پرده از آنچه در درون شخصیت مادام بواری میگذرد و او پنهان کرده است، برمیدارد. پس «هم پیوندی عینی» در دو نمونه یاد شده در حکم کاربست نمادپردازی در خدمت روایت است که نویسنده با کمک نماد و نشانه و بطور غیر مستقیم به حقیقتی اشاره می کند که تقویتکنندهی پی رنگ یا شخصیت پردازی اوست. این کنش به باورپذیری مخاطب یاری رسانده و گاه تا پایان داستان و در بخش ابهام گشایی ناگفته میماند و موجب شگفتی بیشتر خوانندهی داستان میگردد.
۳. در فیلم سینمایی(2000) Cast Away ساخته زیمیکس (Robert Zemeckis)هنگامی که شخصیت داستان در جزیره ای دورافتاده گم شده و ناچار است به تنهایی زنده بماند و زندگی کند، بر روی یک توپ فوتبال، چهرهای میکشد و با آن سخن میگوید. این توپ با آن صورتک تا پایان داستان و زمان نجاتش از جزیره همراه و همدم او است و تبدیل به نمادی میشود از هویت آسیب دیده یا گم شدهی قهرمان داستان .
1.Objective Correlative
2.W.H.Sakel
□نیما خسروی
منابع:
- داد، سیما(۱۳۷۱)فرهنگ اصطلاحات ادبي (واژه نامه مفاهیم و اصطلاحات ادبی فارسی / اروپائی)، تهران :
انتشارات مرواريد
-پراور،زیگیرت سالمن (۱۴۰۱) درآمدی بر مطالعات ادبی تطبیقی، مترجمان:علی رضا انوشیروانی و مصطفی حسینی، تهران: انتشارات سمت
-.شایگان فر، حمیدرضا(۱۳۹۱)نقد ادبی، تهران: انتشارات حروفیه.
-W.H.Sakel,The Writer in Extermis: Expressionism in Twentieth-Centry German Literature,Stanford 1969, p.16-17
https://t.me/nimaphonix
Photo unavailableShow in Telegram
«از این قرار هیچ قوه فریحه و ابتکار، هیچ گونه خود نشان دادن و اظهار وجودی از نویسندگان را نمیشناسیم مگر اینکه بگوئیم از دیگران تغذیه شده است. اما این غذائی هست که باید کاملاً هضم شده باشد. در حقیقت آن شیری که می بینیم چیزی نیست مگر برآمده از آن گوسفندی که در درونش هضم شده است.»
□پل والری
@nimaphonix
■برای آشنایی بیشتر با پل والری
والری، قرن بیستم را عصر اضطراب نامیده بود.و در سال ۱۹۱۹ مقالهای معروف در باب تحولات و انحطاط اروپا نوشت و در مقالهی خود ضمن تمجید و تعریف از عظمت و قوای سیاسی و فکری اروپا، آن را رو به زوال و انحطاط میداند.
از دید او این عظمت در حال سپری شدن بود.یکی از عوامل اساسی که #پل_والری آن را در شکنندگی و تضعیف اروپا می دانست، جنگ جهانی اول بود.
از نظر او تمامی تمدنهای بزرگ جهان از جمله تمدنهای نینوا، بابل و پارس نیز زمانی دوران عظمت و انحطاط خود را سپری کرده بودند و اکنون نوبت تمدن اروپا شده بود.
گفته شده است که او در ۴ اکتبر ۱۸۹۲ در شهر «ژن» (Gene) دچار نوعی بحران احساسی میشود.به طوری که تصمیم میگیرد از احساسات خود چشم بپوشد و خود را تماماً – و به تعبیر خود – به بت عقل “Idol of the Intellect” بسپارد. از آن زمان او به مدیتیشن میپردازد.هر روز صبح زمانی را به تفکر اختصاص میدهد و نتیجهی تفکر خود را را در دفترچه ای مینگارد؛ تا آنجا که تعداد این دفترچهها به دویست و پنجاه و هفت جلد میرسد، که البته پس از مرگش منتشر میشوند.
او به مدت بیست سال، شعر و شاعری را به طور کامل کنار میگذارد و فقط به تقویت روح و درون خود میپردازد.
نتیجهی این بیست سال گوشهنشینی، انتشار «مقدمه ای بر روش لئوناردو داوینچی» (“Introduction à la méthode de Léonard de Vinci” [۱۸۹۵]) و «شبی با آقای تست» (“La Soirée avec Monsieur Teste” [۱۸۹۶]) بود.
والری همچنین در سال ۱۹۲۰، اشعاری که در دوران جوانی سروده بود را در دیوانی به نام «دیوان اشعار قدیمی» به چاپ میرساند و برای تکمیل این دیوان، شعر «پارک جوان» که یک شعر فلسفی بسیار بلند است را میسراید.انتشار این شعر برای او شهرت فراوان به همراه داشت، چرا که این شعر با استقبال فراوان خوانندگان مواجه گردید.
پس از آن والری مجموعه اشعار خود را در کتابی تحت عنوان «افسون» و سپس «قبرستان مارین» منتشر کرد که موفقیتهای بزرگ و پی در پی برایش به ارمغان آورد. او در سال ۱۹۲۵ به عضویت آکادمیفرانسه درآمد و سال ۱۹۳۷ عنوان «استاد شعر» را در کالج فرانسه دریافت کرد.
والری فرصت زیادی نیافت تا دوران صلح و آرامش پس از جنگ را تجربه کند و در سال ۱۹۴۵، تنها چند هفته پس از پایان جنگ جهانی دوم درگذشت.
کتاب The Art of Poetry از پل والری که به«فن شعر» اوازه یافت با مقدمه ای که تی. اس. الیوت بر آن نوشته است، از آثار مهم اوست.
https://t.me/nimaphonix
رخ دیوانه
کاوه آفاق
شعر: خیام
@nimaphonix
Kaveh Afagh Rokhe Divaneh.mp33.79 MB
Photo unavailableShow in Telegram
آورد به اِضطرارم اوّل به وجود،
جز حیرتم از حیات چیزی نفزود،
رفتیم به اِکراه و ندانیم چه بود
زین آمدن و بودن و رفتن مقصود!
□خیام
@nimaphonix
■ای خوشههای خشمترین داستان شهر (بخش پایانی)
نیماخسروی
«خوشههای خشم »: یک دعوای حقوقی علیه دولت، بانکها و سرمایه سالاران
«پدر خانواده از بانک پول قرض گرفته است. و اینک بانک زمین را می خواهد. بانک هنگامی که زمین ها را تملک می کند نام شرکت غیر منقول به خود می گیرد و برای زمین ها تراکتور می خواهد نه خانواده[...] ولی این تراکتور دو کار می کند: زمین ما را برمی گرداند و ما را بیرون می راند. میان این تراکتور و تانک تفاوت زیادی نیست. هر دو مردم را بیرون می رانند، وحشت زده و مجروح می کنند. این چیزی است که باید به آن بیاندیشیم.»
□خوشههای خشم: جان اشتاین بک،ترجمه: عبدالحسین شریفیان انتشارات: نگاه
نویسنده از آغاز و به ویژه در فصلهای زوج کتاب «خوشههای خشم»، گویی فارغ از روندِ داستان میخواهد علیه دولت و سرمایهسالاران یک دعوای حقوقی راه بیندازد. زیرا فضای کتاب را به سوی تحلیلهای انتقادی متمایل به جناح چپ میبرد. از وضعیت بد اقتصادی آمریکای آن زمان انتقاد نموده و نظام سرمایهداری حاکم را سرزنش کرده و آن را مقصر این وضعیت میداندکه- با سوء تدبیر، ندانمکاری و چه بسا سوداگری- برای بسیاری از شهروندان به خصوص آندسته از کارگرانی که در بخش کشاورزی در جنوب (اوکلاهاما) فعالیت داشتهاند، شرایطی جهنمی به وجود آورده است. استاینبک این گروه از مردم را قربانی کابوسی بزرگ به نام دوران رکود اقتصادی که دولت مردان آمریکایی نتوانسته بودند متناسب جا به جایی تند و تیز نظام کشاورزی سنتی به کشاورزی صنعتی ومکانیزه، تدبیر جایگزین و ترمیمی برای جلوگیری از بیکار شدن هزاران تن از افراد شاغل در این حوزه اتخاذ کنند و با ورود ماشینآلات و روشهای صنعتی ، این هزاران تن آوارة کوه و دشت و بیابان از ایالتی به ایالتی دیگر(در داستان اوکلاهاما یه کالیفرنیا) شدند.
پیشبینی پیامبرانه خوشههای خشم
« درخشش خشم در چشمهای گرسنگان آغاز می شود. خوشههای خشم درون روح مردمان آماس می کند و می رسد و از خوشه چینی آینده خبر می دهد. »
خوشههای خشم: جان اشتاین بک،ترجمه: عبدالحسین شریفیان انتشارات: نگاه
استاینبک همچون یک پیامبر خشم انباشته شده در نهاد آوارگان داستان را منجر به واکنش شکلگیری هستههای مقاومت، سرکشی و خشونت فرجامین آنها میبیند. اما این پیشبینی در جامعة آمریکا به طورمستقیم به حقیقت نپیوست با این حال رمان بهمثابه زنگ خظر و هشداری در گوش جامعه ،دولتمردان و سرمایهسالاران پیچید. با این تحلیل شاید بتوان کارکردهای اخلاقی و اجتماعی هنر و به ویژه رمان را در توسعهی جامعه مدنی کارساز دانست.جمله های او تکان دهنده است:
«بترسید از زمانی که بشریت از رنچ بردن،از مردن برای اندیشه ای سر باز زند»
همدلی در ناامیدیِ واقعگرایانه
شاید برترین دستآورد رمان «خوشههای خشم » دگرگونی بزرگ خانوادهی جاد (Joad) است: هنگامی که به کالیفرنیا میرسند و رویای آنها نقش بر آب میشود. چون میبینند به جای عدالت اجتماعی، کار، رفاه و فرصتهایی برای زندگی بهتر، فقر، گرسنگی و بهرهکشی ستمگرانه در انتظارشان است. آنها که تا آن روز سادهدلانه دل به امید عبثی بسته بودند و گمان میکردند، میتوانند با سختکوشی وپشتکار سختیها را پشت سر گذاشته و به هدف برسند، به ناگاه درمییابند گاه به ازای یک فرصت، صد سدِ بازدارنده پیش رویشان قرار دارد و در این وضعیت بغرنج مجالی برای دستیابی به کامیابی نیست. اما نکتهی قوت داستان همین جاست که این ناامیدیِ واقعگرایانه آنها را به درک بالاتری میرساند و موجب همدلی ، همبستگی بردباری و مهربانی بیشتر آنها میشود.
نسخه سینمایی «خوشههای خشم»: یک اقتباس موفق
هنوزیکسال بیشتر از انتشار رمان خوشههای خشم نگذشته بود که کتاب به چاپ یازدهم رسید و هالیوود امتیاز ساختن فیلم از روی رمان را به مبلغ هفتاد هزار دلار از نویسنده خرید ،نانالی جانسون متن رمان را در قالب فیلمنامه بازنویسی کرد و جان فورد درسال ۱۹۴۰ نسخة سینمایی اثر را با بازی هنری فاندا (درنقش تام جود)به مدت ۱۲۹ دقیقه ساخت. این فیلم که یکی از موفقترین اقتباسهای سینمایی جهان و یکی از برترین فیلمهای آمریکا در تمام دورانها به شمار میآید، در سیزدهمین دورة جوایز اسکار (۱۹۴۱)، برندة دو جایزه ابرای بهترین کارگردانی (جان فورد) بهترین بازیگر نقش مکمل زن (جین دارول) شد.
*عنوان این نوشته را از غزلی از حامد ابراهیم پور وام گرفتهام:
ای آخرین ترانه لب های دوخته
ای اسم رمز مزرعه نیم سوخته
ای خوشههای خشم ترین داستان شهر
خورشید واژگون شده از آسمان شهر
راحت بخواب مرگ کنارت فروتن است
راحت بخواب آخر این راه روشن است
https://t.me/nimaphonix
اسب
سه داستان کوتاه از بیژن نجدی، صادق چوبک، و علی آرام
مجموعه داستان
۱۲ برگ
🌻🌻🌻
اسب.pdf1.16 KB
مهپاره
داستان های عشقی هندو
ترجمۀ ف. و. بین از متن سانسکریت
ترجمه از انگلیسی : صادق چوبک
مهپاره_داستان_های_عشقی_هندو_ترجمه_صادق_چوبک.pdf2.60 MB
Boshqa reja tanlang
Joriy rejangiz faqat 5 ta kanal uchun analitika imkoniyatini beradi. Ko'proq olish uchun, iltimos, boshqa reja tanlang.