cookie

Utilizamos cookies para mejorar tu experiencia de navegación. Al hacer clic en "Aceptar todo", aceptas el uso de cookies.

avatar

Saba the Wind

یه وقت یادت نره زنده‌ای یه وقت یادت نره زندگی من صبام. اینجا از کنکور و تجربیاتم حرف میزنیم. قبلا بیوتکنولوژی می‌خوندم و الان دانشجوی پزشکی‌ام. پین چنل رو حتما چک کنید، شاید جواب سوالاتتون باشه. https://telegram.me/BChatsBot?start=sc-EhIv9twYDL

Mostrar más
Publicaciones publicitarias
758
Suscriptores
-2724 horas
-127 días
-3230 días

Carga de datos en curso...

Tasa de crecimiento de suscriptores

Carga de datos en curso...

بچه‌ها‌جون، اگر حوصله داشتید کلاس‌های خوبتون رو معرفی کنید ناشناس‌های من اکثرا درباره‌ی انتخاب کلاسه. زیر پیام مربوط به هر درس استاد و دوره‌ی پیشنهادی‌تون رو کامنت کنید ❤️
Mostrar todo...
5.81 MB
6
‌ ‌ ‌‌‌ ‌ ضربان قلبمو حس میکنم نه خوشحالم نه ناراحت نمیدونم نمیدونم کجام، کیم، چکار میکنم
Mostrar todo...
👍 8
بیاید هر چی دلتون می‌خواد بگید و بپرسید. https://telegram.me/BChatsBot?start=sc-EhIv9twYDL
Mostrar todo...
من قول دادم غرغر نکنم اما خب یه وقتایی باید قولمو کنار بذارم
Mostrar todo...
00:32
Video unavailableShow in Telegram
4.01 MB
چه قدر قشنگ توصیف کردی و نوشتی. مدتیه که قانون بندی‌ای که درباره‌ی سن‌ بودن رو گذاشتم کنار. قبلا اینطور بودم که مثلا تا فلان سن باید این کار رو تموم کرده باشه، اما الان دارم سعی می‌کنم مسیر رو زندگی کنم تا اون سن و آرامش و صبر رو در وجودم پرورش بدم. نمی‌گم که برای زندگیم برنامه ندارم، چرا دارم، اتفاقا از وقتی که قوانین سنی رو گذاشتم کنار برنامه‌های زیادی هم دارم. اما نمی‌خوام عجله کنم و با حال بد این روز‌ها رو طی کنم‌.
Mostrar todo...
8
امروز بیست و شش ساله شدم. یک بیست و شش ساله‌ی آرام. یک بیست و شش ساله‌ی بلاتکلیف که هنوز تصمیم نگرفته است بزرگ که شد، می‌خواهد چه کاره شود و بالاخره در لیست رشته‌های انتخابی‌ش، کدام رشته را به عنوان اولویت اول بزند. پس تا اینجا شد یک بیست و شش ساله‌ی آرامِ بلاتکلیف. یا شاید هم یک بیست و شش ساله‌ی درهم. گاهی راضی و خوشحال، گاهی هم از عالم و آدم و بالاخص از خودش، بیزار. یک بیست و شش ساله که خوب طی چند ماه گذشته، صبور بودن را تمرین کرد، نه که بخواهد، بلکه مجبور شد که هی صبر کند و خم به ابرو نیاورد، یا اگر هم که آورد، اشک‌هایش را توی تاریکی بریزد و صدای غمش را جایی در نیاورد. یک بیست و شش ساله که تازه‌کار است، هنوز از قوانین زندگی درست سر در نمی‌آورد، هنوز گاهی بلد نیست زندگی کند، یا حتی شاد بودن را هنوز هم می‌اندازد برای فرداها و گره می‌زند به اتفاق‌ها. یک بیست و شش ساله که برای خودش جمع خیلی کوچک، اما امنی از آدم‌ها را دست و پا کرده است. گاهی توی ماشین که نشسته و از پنجره بیرون را تماشا می‌کند، با خودش فکر می‌کند که آیا اصلا زندگی، به اینهمه بالا و پایین و درد می‌ارزید؟ گاهی به ارزش‌هایش شک می‌کند، نوشته‌های قدیمی شخصی‌ش را می‌خواند و از اینهمه تغییر به وجد می‌آید، گاهی دلش برای خودش به خاطر خامی گذشته‌ها می‌سوزد و گاهی هم افتخار می‌کند. یک بیست و شش ساله که قدیم‌ترها فکر می‌کرد وقتی به این سن برسد، لابد نصف دنیا را تصرف کرده است، اما الان فقط یک بیست و شش ساله‌ی آرامِ بلاتکلیفِ درهم است.
Mostrar todo...
8
Repost from نامه ها.
"اون لحظه‌هایی که هنوز تموم نشدن ولی تو میدونی که دلت تنگ خواهد شد."
Mostrar todo...
کارهایی که قراره بعد کنکور انجام بدید رو برای منم بفرستید :)
Mostrar todo...
🙈 3
Elige un Plan Diferente

Tu plan actual sólo permite el análisis de 5 canales. Para obtener más, elige otro plan.